eitaa logo
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
905 ویدیو
116 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
42.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ فضه ببخش ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ چندیست نان نپخته و کاری نکرده ام شرمنده ی کنیزم از این خانه داری ام @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_8389930317.mp3
5.72M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | تنظیم انا نباهی بفاطمة حاج‌ کربلایی 🏴 ؛ ۱۴۰۲ 🖤 @aleyasein
1_8392484699.mp3
7.51M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | میشه بهم بگی کربلایی 🏴 @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیه‌السلام علیهاالسلام 🔹عدالت مظلوم🔹 علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت اگر به حرمت این خانه‌زاد کعبه نبود سحاب رحمت حق، بارش مدام نداشت سوادِ چشم علی را، اگر نمی‌بوسید به راستی حَجَرُالاَسوَد استلام نداشت قسم به عشق و محبّت، پس از رسول خدا وجود هیچ‌کس این‌قدر فیض عام نداشت علی، مقیم حرم‌خانۀ صبوری بود که داشت منزلت و دَعوِی مقام نداشت اگرچه دست کریمش پناه مردم بود و هیچ روز نشد شب، که بار عام نداشت چشیده بود علی، طعم تنگدستی را که غیر نان و نمک سفره‌اش طعام نداشت اگرچه بود زره، بر تن علی بی‌پشت اگرچه تیغۀ شمشیر او، نیام نداشت به بردباری این بت‌شکن، مدینه گریست که داشت قدرت و تصمیم انتقام نداشت اگرچه باز نکردند لب به پاسخ او علی، مضایقه از گفتن سلام نداشت علی، عدالتِ مظلوم بود و تنها ماند دریغ، امّت او شرم از آن امام نداشت به باغ وحی جسارت نمود گلچینی که از مروّت و مردی نشان و نام نداشت شکست حرمت و گم شد قِداسَتِ حَرَمی که قدر و قُرب کم از مسجدالحرام نداشت شدند آتش و پروانه آشنا، روزی که شمع سوخت ولی فرصت تمام نداشت کسی وصیّت او را نخواند یا نشنید که آفرین به بلندای آن پیام نداشت :: تو آرزوی علی بودی ای گل یاسین! دریغ و درد که این آرزو دوام نداشت حضور فصل خزان را به چشم خود دیدی که با تو فاصله بیش از سه چار گام نداشت در آن فضای غم‌انگیز فضّه شاهد بود که غنچه طاقت غوغا و ازدحام نداشت چرا کنار تو، نشکفته پرپرش کردند مگر شکوفۀ آن باغ احترام نداشت؟ «شفق» نشست به خون تا همیشه وقتی دید «نماز نافله خواندی ولی قیام نداشت» @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام فرازی از یک 🔹احرام آیینه🔹 خانۀ ما گرچه از خِشت است و گِل خشت روی خشت نَه، دل روی دل آستانش، آسمانِ آسمان سقف، بالاتر ز بام کهکشان پایۀ دیوار آن، بر طاق عرش وز پَرِ خود عرشیان آورده فرش خاک آن را، شُسته آب سلسبیل گَرد آن را رُفته، بال جبرئیل ناودان‌ریزش، بِه از ماءِ مَعین بوریایش، گیسوانِ حور عین روشنی زین خانه دارد، نور هم روزَنَش، بُرده سبق از طور هم کی به سینا پای، موسی می‌گذاشت گر سُراغِ خِشتی از این خانه داشت «لَنْ تَرانی» بوده زین سینا جدای رفته از این خانه، هر کس تا خدای... هر تنی جان و، ز جان جانانه‌تر هر گُهر از آن گُهر، دُردانه‌تر دخترانت بانوان مریمند هر دو در عِزّت عَلم در عالمند تا تو هستی قبلۀ کاشانه‌ام کعبه می‌گردد به گِرد خانه‌ام :: ما غریبیم و شناسای هَمیم دولت بیدار و رؤیای همیم چون دو مصرع، روبرو با هم شدیم شاه‌بیت شعر عشق و غم شدیم... ای تبسّم، آرزومند لَبَت ای سحر، مست از مناجات شَبَت... نَفْسِ هستی زندۀ انفاس توست چَرخشِ نُه‌چرخ، با دستاس توست شد دل دستاس هم پابستِ تو مفتخر از بوسه‌ها بر دستِ تو جانمازت، ای بهشت خانه‌ام، بُرده دل از خشت خشت خانه‌ام گو بگردانند روی از من همه دوست تا زهراست، گو دشمن همه! گو به آن، کز تیغ من در واهمه‌ست ذوالفقارم جوهرش از فاطمه‌ست با چه جُرأت در دلت غم پا بهشت کوثر من نیست جای غم، بهشت آسمانِ چشمِ تو تا اَبری است کاسۀ صبرم پُر از بی‌صبری است :: گفت: ای از تو، وجود مُمکنات نی عزیز من! عزیز کائنات ای تو را دست خدا در آستین مرکز هستی، مشو خانه‌نشین خیز و با داغت چو لاله خو مگیر در بغل همچون جَنین، زانو مگیر.. غم مَبادَت ای سلام بی‌جواب نیست در خفّاش، مِهرِ آفتاب آتش باطل همه افروختند بیشتر از در، دل حق سوختند آدمی در صورت و، شیطان‌سرشت، دوزخی افروخت، بر باغ بهشت... شعله‌ها تا دامن ناهید رفت دودِ در، در دیدۀ خورشید رفت... زد به جان آتش مرا افسردنت با جسارت سوی مسجد بردنت دیدمت تنها میان دشمنان با سلیمان، کینۀ اهریمنان دیدم آنجا بازی تقدیر را روبَهی بسته‌ست دست شیر را گفتم ای حقِّ نمک نشناخته! دین عَلَم کرده به قرآن تاخته! ای تو قلب قبله خون‌کرده! چرا؟ سوی مسجد می‌کشانی قبله را؟ هر که باشد اهل قبله، گو بیا قبله این است و منم قبله‌نما آن‌که آمد از درون قبله، اوست تا بدانند اوست مغز و کعبه، پوست قبله، بهر قبله باشد روی او کعبه، قامت بسته بر اَبروی او اختیار از اوست گرچه جبر، بست تو نبستی دست او را، صبر بست... نیست سرپیچی از او، در حَدّ شمس شاهد من، ماجرای رَدّ شمس اینکه بستی دست او را حیدر است فاتح بَدر و حُنین و خیبر است دست‌هایی را که صدها بت شکست کس نمی‌بندد به غیر از بُت‌پرست ذوالفقار خود اگر بیرون کِشد مرگتان از خون مگر بیرون کِشد گر به آتش حکم او لَب تر کند خشک و تر را جمله خاکستر کند چشم‌هاتان دیده در هر کارزار بوده از این یَد، یلان را کار، زار او کلید فتح‌ها در مُشت داشت او زِرِه در جنگ‌ها بی‌پُشت داشت دست او بُتخانه‌ها را پاک کرد اِسمِ بُت با جِسم بُت، در خاک کرد... :: خویش را دیدم چو از کعبه جدا خانه، مَروِه کردم و مَسجد، صفا یافتم میقات من پشت دَر است حفظ «رَبُّ ‌الْبَیت» از حج برتر است رَمی شیطان کردم از اَمرِ جلیل تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل بسته بودم پشت در، اِحرام خود رَهسپَر کردم به مسجد، گام خود سعی کردم تا نماند فاصله از صفا تا مَروِه کردم هَروَله گفتم او شمع است و من پَروانه‌ام برنگردم بی علی در خانه‌ام حجّ من، رخسار حیدر دیدن است طوف من، دور علی گردیدن است آن قَدَر ای قبلۀ بیت‌الحرام دُورِ تو گشتم که شد حَجّم، تمام... @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام 🔹خطبه🔹 صدای لرزش مسجد به چشم می‌آمد چه می‌گذشت که رحمت به خشم می‌آمد چه مسجدی که مصلای ناسپاسی‌ها... چه مسجدی که رکب‌خوردۀ سیاسی‌ها... و منبری که پس از مصطفی مجسمه بود و پنج وعده به جای نماز، همهمه بود زنی صدای قیام زمانه شد آن روز خِمار بست و به مسجد روانه شد آن روز رسید و آه کشید و حماسه برپا کرد رسید و لب به سخن باز کرد، غوغا کرد که آیه آیۀ اعجاز در کلامش بود و بعد حمدِ خداوند، این‌چنین فرمود: قسم به امر خدا آن ارادۀ ابدی منم که فاطمه‌ام، نیست مثل من احدی فَإنَّکُم تَجِدُنَّ محمّداً نَسَبی و لا یَکونُ أباکُم و قد یکونُ أبِی مرور می‌کنم از روزهای تیره و تار تمام واقعه را ای مهاجرین! انصار! در آن زمانه که حرفی نبود از اسلام برهنه بودنتان بود جامۀ احرام در آن زمانه که گنداب نوش می‌کردید سرِ طعام، نزاعِ وحوش می‌کردید در آن زمانه که انسان نبود جز نسیان شب سیاه بشر بود و زوزۀ عصیان طلوع کرد در آن مُردگی سِراج حیات أبِی مُحَمَّدٍ المُصطفی، لَهُ الصّلوات همان که بود شب و روز مهربانِ شما جواب راسخ دشنام دشمنانِ شما امان نداد به غارتگران قافله‌ها لجام زد به دهان چموش غائله‌ها مگر که آیۀ آرامش و سکینه نبود؟! مگر که مایۀ امنیت مدینه نبود؟! دوباره بر سر حُکمش بگو و مگو کردید به جاهلیتِ دیروز خویش رو کردید.. نشسته‌اید به حکم قیام برخیزید سیوف بدر و احد از نیام برخیزید مگر که قبضۀ شمشیرتان شکسته شده؟ مگر که مرکبتان از نبرد خسته شده؟ که با سکوت شما رحلت نبی طی شد و در سقیفه‌تان مرکب علی پِی شد به مرگ می‌گذرد ماجرا پس از پدرم دلم گرفته از این طعنه‌ها پس از پدرم پدر! مپرس چرا این‌قدر شکسته شدم؟ پدر! مرا ببر از این زمانه خسته شدم! لطافت سخنان تو را نمی‌شنوم صدایِ «فاطمه جانِ» تو را نمی‌شنوم فَقَد فَقَدتُکَ فَقدَ السّماءِ رَحمَتَها فَلیتَ قبلَکَ کانَ المَماتِ صادَفَنا چه کرد خطبۀ او با مدینۀ نیرنگ! چه فایده نرود میخ آهنین در سنگ! @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ علیهاالسلام علیه‌السلام 🔹بانوی حماسه🔹 بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را تکلیف چیست؟ منتظران ظهور یار! آماده‌ایم ما همه آیا ظهور را؟! آن شیعه صادق است که در محضر امام فرمان اگر دهد بپذیرد تنور را! موسی‌صفت بخوانی از اولاد فاطمه، روشن کنند در دلِ تو شمع طور را یا فاطمه جوانه زده اشک‌های تو در کوچه‌باغ آینه گل‌های نور را بانو از آن‌چه می‌شود و آن‌چه شد بگو از راز سربه‌مُهر کرامات خود بگو بانو! بخوان ز لطف زمین و زمان به تو از لحظۀ توسل رزمندگان به تو آنان که قلبشان ز تو رخصت گرفته بود سربندشان به نام تو زینت گرفته بود از لحظه‌ای بگو که شلمچه غرور داشت صدها محبّ فاطمه در آن حضور داشت ای مادر سپاه دلیران سخن بگو ای خالق حماسۀ لبنان سخن بگو از لطف خود بگو به سپاه مقاومت ای تا همیشه پشت و پناه مقاومت.. ما سال‌هاست مفتخر از یاری توایم شاگردهای مکتب بیداری توایم مثل هوای تازه طراوت از آنِ ماست فردای پر امید و صلابت از آنِ ماست رنج زمان و سختی دوران جدید نیست در نسل شیعیان علی نا امید نیست هر گونه ضعف و رخوت و سستی ز دشمن است همراه ما امید به فردای روشن است دنیا اگر پر از غم و رنج و بلا شود مؤمن امیدوار به فضل خدا شود ما مؤمنان کتاب خدا را که خوانده‌ایم آیات سورۀ شعرا را که خوانده‌ایم وقتی رسید امّت موسی کنارِ آب وز پشت سر جماعت فرعون با شتاب مأیوس و ناامید و پر از غصه و تَعَب هر یک به اعتراض به موسی گشوده لب: کای از بَرِ خدا شده ما را تو رهنمون فرعون یافت سیطره، اِنّا لَمُدرَکون موسی ولی به فضلِ و به رحمت امید داشت در عین ناامیدی امّت، امید داشت ناگاه حق به یاری یاران خود شتافت دریا برای امّت موسی ز هم شکافت آری! ز مکر و خدعۀ اهل جهان چه باک؟! موسی امام ماست، ز فرعونیان چه باک؟! خوش‌بین به راهِ روشن و فردای خود شویم در این مسیر، پیرو موسای خود شویم از راه کی رویم به ترفند دشمنان؟! خوش‌بین به راه خویش! نه لبخند دشمنان ماییم امتّی که امامت، حیات ماست این جلوۀ عظیم کرامت، حیات ماست زهرا رسانده است به ما این پیام را باید گرفت دامنِ پاک امام را اوصاف او فقط نه به قرآن بیان شده‌ست عالم گواه عصمتِ این خاندان شده‌ست.. گفتی به ما امام همانند کعبه است در مجد و احترام همانند کعبه است باید همیشه خلق کند گرد او طواف زین اتحاد دور شود هر چه اختلاف وقتی حقایق ازلی بود در خطر دین خدا و جان ولی بود در خطر وقتی که عده‌ای همه پیمان شکسته‌اند یا آن‌که در ادامۀ این راه خسته‌اند تکلیف مؤمن است که خیزد پی جهاد باید که در مقابل تحریف ایستاد دست و دل و زبان تو از حق دفاع کرد الحق از آن حقیقت مطلق دفاع کرد هم خطبۀ تو باعث افشاگری شده‌ست هم ندبۀ تو مطلع احیاگری شده‌ست مادر دعا کن از تو مبادا جدا شویم چون تو همیشه سالک راه خدا شویم جان را فدای راه پیمبر کنیم و بس چون تو همیشه یاری رهبر کنیم و بس عهدی که کرده‌ایم به همت وفا کنیم در قدس ما نماز جماعت به‌پا کنیم @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔰 پوستر | بیانات سپهبد حاج قاسم سلیمانی به‌مناسبت ایام فاطمیه 🏴 به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س) جان‌فدا @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔰 لوح | فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی ‏فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی ◾️شهید حاج قاسم سلیمانی: اگر این جمله معروف پیامبر (ص) را مبنا قرار بدهیم، می‌توانیم این نتیجه را بگیریم که هر کس به فاطمه زهرا(س) سیلی زد، به پیامبر(ص) سیلی زده است. 🏴 به‌مناسبت ایام فاطمیه @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 📹 استوری | توی رفته‌ای و در دلم می‌مانی 💔 @aleyasein
4_6037517475963212174.mp3
44.59M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سه‌شنبه۲۱آذر۱۴۰۲ مداح : کربلایی حسین طاهری @aleyasein
🇵🇸کانال رسمی شعر آل یاسین
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ #انا_نباهی_بفاطمة روضه حضرت زهرا سلام الله علیها سه‌شنبه۲۱آذر۱۴۰۲
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ عزیزکم همه‌ی هستی ام گلم لالا بخواب کودک من... میوه‌ی دلم لالا سپردمت به همین پرچم و علم، مادر میان روضه تو را شیر داده ام، مادر من از خدا به جز از عاشقی نمی‌خواهم اسیر عشق علی باش و زیر این پرچم میان روضه‌ فقط بی قرار باشی کاش برای مهدی زهرا تو یار باشی کاش به فکر یاری او باش و از خودت بگذر تو را به دست خودش می‌سپارمت مادر! به یاد مادر محسن... برای لالایی برات روضه بخوانم به جای لالایی به یاد مادر محسن... همان که تنها بود همان که مادر خورشید و ماه و دریا بود به یاد مادر محسن... که خواند لالایی به گوش جان بشنو این نوای زهرایی: عزیزکم، همه‌ی هستی ام، گلم، لالا بهار خانه‌ی ما روشنای فرداها تو آسمان زمین من و پدر هستی برای خواهر خود بهترین خبر هستی برادران تو چشم‌انتظار هم بازی برای زندگی ما بهانه می‌سازی بزرگ میشوی ای غنچه‌ی بهاری من تو هم شبیه حسینی و هم شبیه حسن عزیزکم... همه‌ی دلخوشی من... لالا تو هم شبیه پدر میشوی... گل ِ زهرا اگر که دست خزان از من‌ات جدا نکند اگر... عزیز دلم... آه... نه! خدا نکند! اگر هیاهوی طوفان کینه بگذارد اگر نمک نشناس ِ مدینه بگذارد اگر که پای زمستان به خانه وا نشود میان کوچه اگر که سر و صدا نشود اگر که چشم حسودان به باغ ما نزند کسی به صورت من ضربه بی هوا نزند اگر که میخ به بال و پرم اثر نکند اگر که میخ مرا زود خون‌جگر نکند اگر که با لگدی درب خانه وا نشود اگر که فضه در آن لحظه ها صدا نشود گل بهشتی من... مادرت به قربانت... تمام مردم عالم همیشه حیرانت... چرا تو مثل حسینم سخن نمی‌گویی؟ چرا تو حرف دلت را به من نمی‌گویی؟ حسین مونس هر روز و هر شبم می‌شد حسین همدم هر ذکر بر لبم می‌شد ولی به جان و تن خسته‌ام شرر می‌داد همین که از غم و اندوه خود خبر می‌داد انا الغریب... دمادم ندای او می‌شد و شرح کرببلا ماجرای او می‌شد بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا صدای گریه‌ی اصغر می‌آید از صحرا... همان دمی که وداع رباب و اصغر بود همان دمی که علی روی دست مادر بود: قرار بود که صبر و قرار من باشی تو تا همیشه امید و بهار من باشی چه خواب ها که برای تو دیده بودم من چه نقشه ها که برایت کشیده بودم من کنون مقابل من دست و پا نزن مادر میان گریه مرا هی صدا نزن مادر مرا ببخش که بی شیرم و زمین‌گیرم بدون تو من از این زندگی دگر سیرم تو را به دست پدر میسپارمت اصغر سراب نیست! تو سیراب می‌شوی مادر بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا صدای گریه‌ی اصغر می‌آید از صحرا... همان دمی که پدر رفت سوی قربانگاه به روی دست پسر را گرفته همچون ماه همان دمی که سه شعبه به کار آمد و بعد... و تیر کینه به قصد شکار آمد و بعد... همین که تیر سیاهی سوی سپیدی رفت به سوی خیمه پدر غرق نا امیدی رفت! به روی دست من اینقدر دست و پا مزن آه... شهید کوچک من! غرق خون شدی ای ماه... دوباره‌ قصه‌ پر از زخم های کینه شده... سه شعبه مثل همان میخ ِ در مدینه شده... بخواب کودک دلبند من... گلم... لالا صدای گریه‌ی اصغر نیامد از صحرا... چه کرده حرمله با کودکم؟ امان از غم خدا گواست که بیرون نیامدم ز حرم مباد غرق خجالت شود دمی پدرت شنیده ام پسرم که چه آمده به سرت... نشد دوباره ببینم تو را... خداحافظ شهید کوچک کرببلا... خداحافظ @aleyasein
4_6039769275776897199.mp3
45.77M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ زمینه | لالایی عزیزم سه‌شنبه۲۱آذر۱۴۰۲ مداح : کربلایی حسین طاهری @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ حالِ من از حالِ تو چیزی کم ندارد تو دست به دیواری و من سر به دیوار @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش ببین حالِ پرستار و مپرس احوال بیمارش کسی ازآشنایان هم به دیدارش نمی آید بُود چشمش به در تا کِی اجل آید به دیدارش؟ علی از چشمِ زهرا چشم خود را بر نمی دارد مجسم می کند عشق و فداکاری و ایثارش کند اشک علی را پاک با دستی که بشکسته نخواهد اشک مظلومی فرو ریزد به رخسارش علی گه دربغل زانو ، گهی سر بر سر زانوست تو گویی از جدایی می کند زهرا خبردارش به زحمت وا کند چشم و به سختی می نهد برهم رمق رفته دگر از دیده ی تا صبح بیدارش @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ از این درگاه هرگز دست خالی برنمیگردم که نگذاری بماند بنده محروم از عطا اینجا @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ جز نام تو را به لب نبُردم... زهرا غیر از تو به کس دل نَسِپُردم... زهرا در آخر روضه‌های تو می‌گویم... شرمنده که از غمت نَمُردم زهرا @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ همین که بهتری، الحمدلله جدا از بستری، الحمدلله همین که در زدم دیدم دوباره خودت پشت دری، الحمدلله * * * تو دیگر با حجابت خو گرفتی به چندین علت از من رو گرفتی گمان کردی ندیدم زیر چادر چطوری دست بر پهلو گرفتی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_8410519630.mp3
2.37M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | تنظیم فضه ببخش کربلایی‌امیر 🏴 ؛ ۱۴۰۲ @aleyasein
سلام الله علیها امشب گمان کنم نرود سمت کربلا حالش بد است، مادرمان رو به قبله است @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_8412016959.mp3
3.17M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔊 | روضه سوزناک شهادت استاد 🏴 ⭕️ ساخته شده به صورت صدای سه بعدی؛ با 🎧 گوش دهید. @aleyasein
51.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
『﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🔹عنایت ویژه حضرت زهرا(س) به جلسات روضه خانگی روایت از زندگی مرحوم میرزا حبیب الله کاشانی @aleyasein
4_6043994089077086330.mp3
17.01M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🏴السلام علیکَ یا اباعبدالله صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا 🔊 با زحمت بسیار اگر پا میشد دیوار عصای دست زهرا میشد دانی که کدام غصه او را میکشت این غم که علی بی کس و تنها میشد ◼️روضه شب جمعه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها حجت الاسلام @aleyasein
21.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 📹مداحی حاج‌ مهدی رسولی در اولین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب اسلامی @aleyasein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ 🏴 صلّی‌ الله‌ علیک‌ یا‌ فاطمة‌الزهرا قبل از سفرِ شبانه‌اش چندین بار بالای سرِ حسینِ خود آب گذاشت @aleyasein