✅ سلسله جلسات #تحلیلفهرستی حضرت استاد آیت الله مددی(زیدعزه) بر محور بررسی و نقادی کتاب #میراثمکتوبشیعه اثر دکترمدرسی طباطبائی شکل گرفته است.
🔸 سید حسین مدرسی طباطبایی پژوهنده، مجتهد، فقیه، استاد دانشگاه و نویسنده دینی ایرانی معاصر است. وی از ۱۹۸۳ تاکنون استاد کرسی Bayard Dodge در دانشکده مطالعات خاور نزدیک و حقوق اسلامی در دانشکده حقوق دانشگاه پرینستون است. او عضو پیوسته گلستانه در کالج سینت انتونی دانشگاه آکسفورد است و استاد مدعو کرسی خادم حرمین شریفین در دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد بوده است. او عضو هیئت ویراستاری ژورنال حقوق اسلامی و خاور نزدیک یو سی ال ای است.
https://fa.wikipedia.org/wiki/
🔸به دلیلی از بارگذاری صوت جلسات معذورم، اما تقریر جلسات ان شاءالله ارائه خواهد شد. این جلسات بسیار پربار است و مطالعه آنها برای انجام تحقیقات بلند مدت راه گشا خواهد بود.
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_هشتم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✅ وجود عقلانی و فرهنگی امیرالمؤمنین(سلام الله علیه)
🔹 نویسنده کتاب درباره #مصحفعلی خوب کار کرده است و انصافاً در برخی موارد تتبعات خوبی دارد. درباره این مصحف یک احتمال قوی وجود دارد که اینها اوراق پراکندهای بود که آنها را به هم متصل کردهاند و به نظر ما هم ترتیب قرآن همین است که در اختیار است و حضرت به همین شیوه جمع کردهاند. و احتمال بسیار قوی وجود دارد که، علت اینکه قرآن ایشان را قبول نکردند، به خاطر این باشد که، دستگاه خلافت نمیخواسته است که، قرآن منسوب به حضرت امیر باشد، نه اینکه با اصل کیان قرآن مخالفت بورزند که اگر چنین بود حضرت در مقابلشان میایستاد.
🔹 ابن قیم جوزی در کتاب «اعلام المحققین»، بخش معظم این کتاب را به شرح نامه عمر به شریح قاضی اختصاص میدهد. من احتمال میدهم که این نامه، نامه حضرت امیر باشد، زیرا شبیه آن نامه در منابع ما موجود است. در الغارات هم نقلی است که، معاویه نامه ای را که منسوب به امیرالمؤمنین بود، به خاطر علمی بودن آن گفت این نامه را به خلفا نسبت دهید تا به نام علیبنابیطالب نخورد.
🔹 حضرت نظرشان بر این بود که، مصحف رمز اسلام است و باید حفظ شود و به همین خاطر به #جمعالقرآن اهتمام ورزیدند. اینکه گفته میشود که، قرآن قانون اساسی است درست نیست. قرآن هم اساس قانون است، هم اساس اخلاق هم اساس اعتقادات هم اساس تاریخ است. آن روح کلی انبیاء و قیام های ایشان که اساس تاریخ است یعنی محکمات تاریخی است در قرآن آمده است.
🔹 آنچه درباره حضرت امیر در این بخش باید توجه داشته باشیم این است که، این نوشتارها و کتب یکی از آثار #وجودعقلانیوفرهنگی ایشان است نه تمام شخصیت ایشان. دیگران هم کتابت بلد بودند؛ عمر حتی عبری هم بلد بود و احتمالاً ابوبکر هم کتابت بلد بوده باشد، یا معاویه از کتاب وحی بود لیکن اینها شخصیت فرهنگی نداشتند، در تمام دوران بنی امیه یک مدرسه علمیه ساخته نشد. اما حضرت امیر شخصیت فرهنگی، هنری داشتند. منظومههایی که به ایشان منتسب است یا استنادات خود ایشان در خطبه ها به اشعار هم نشان از شخصیت هنری ایشان دارد.
🔹 در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» یک بحث مفصلی درباره این دارد که، خطابهخوانی یکی از مقومات عشیرهای عرب در زمان جاهلیت بود. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، خطبهای از مشهورترین خطبای عرب به نام ابننباته را در کنار خطب حضرت امیر نقل میکند و میگوید اصلاً اینها با خطب علی بن ابی طالب قابل مقایسه نیستند. در حالیکه هیچ کدام از خلفا چنین شخصیتی نداشت، حتی نقل است که عثمان در آغاز خلافت بیش از چند کلمه نتوانست صحبت کند. همیشه خط اهل بیت در مواجهه با دین، یک #خطعقلانی بود. همین الآن هم اگر نگاه کنید، شیعیان در مواجهه با فرهنگ و تمدن غرب، عقلانی تر برخورد می کنند.
ادامه دارد....
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_هشتم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✅مصحف فاطمه
🔹 در مجموعه نوشتارهای حضرت امیر چند عنوان داریم؛ صحیفه علی، کتاب علی و مصحف فاطمه. درباره #مصحففاطمه دو معنا داریم؛ یکی املائات حضرت فاطمه است که حضرت امیر نگاشتهاند و یگی دیگری هم املاء رسول الله است به خط حضرت امیر لیکن به نام مصحف فاطمه است. روایت معنای دومی در بصائرالدرجات است و معنای اول هم در کافی. روایت بصائرالدرجات چند سند دارد لیکن یک گیری در اسناد است. چون املاء رسول الله به خط حضرت امیر، چه ربطی به حضرت فاطمه دارد تا نام آن مصحف فاطمه باشد؟ به نظرم در استنساخ مشکلاتی وجود داشته است.
🔹 یکی از شخصیتهای فرهنگی عبداللهبنعمروبنالعاص بود که بالکل از سیاست بیرون بود، لیکن شخصیت فرهنگی او هم محدود به نوشتار بود. اسم کتاب او الصحیفة الصادقة است و امام صادق(سلام الله علیه) کتابی را به حضرت امیر نسبت میدهند با عنوان #الصحیفةالجامعة که به الجامعة معروف بود. لذا بنده اعتقاد دارم که روایات بصائر الدرجات تحریف شده است، یا در مرحله استنساخ یا در مرحله روایت.
در عهدنامهای که حضرت رضا(سلام الله علیه) مرقوم فرمودند که، اربلی در کشف الغمه میگوید: من به خط حضرت آن را دیدهام و همانجا نقل میکند. حضرت می فرمایند: مأمون مرا به ولیعهدی می خواند در حالیکه جفر و جامعه خلاف آن را می گویند. این خیلی عجیب است که، جفر و جامعه در دنیای اسلام آن روز شهرت داشته است. این روایت در آن روز که هارون بزرگترین حکومت اسلامی را تشکیل داده بود که تابحال چنین حکومتی تشکیل نشده است، چنین عهدنامهای نوشته شود و در خطب جمعه خوانده شود و جفر و جامعه هم در آن ذکر شود خیلی عجیب است.
🔹 یک نقلی است که، نشان میدهد که شهرت کتاب حضرت امیر از زمان خلافت ایشان است که در سنن نسائی همه چنین روایتی آورده شده است.
🔹 کتاب #القضایاوالسننوالاحکام که زیدیها به حضرت امیر نسبت میدهند نکتهای که ماداریم این است که، ائمه از آن کتاب زیاد نقل نکرده اند. از شواهدی که جمع میکنیم به دست می آید که این کتاب، کتاب معروف حضرت امیر در کوفه بوده است و احتمال قوی این است که، قضایای محمد بن غیث بخشی از آن است که، حضرت باقر(سلام الله علیه) به محمد بن غیث نقل کرده اند. این کتاب به احتمال زیاد تا زمان کلینی وجود داشته است، قاضی نعمان که میان کلینی و صدوق است از این کتاب نقل دارد و البته اسم آن کتاب را کتاب القضایا گذاشته است لیکن سند آن عین سند نجاشی به القضایا و السنن و الاحکام است. با این وضعیت، خیلی عجیب است که چرا این کتاب میان شیعه جا نیافتاد؟ به نظر میرسد که ائمه از این کتاب استفاده نکردهاند، و از کتاب صحیفة الجامعه استفاده کردهاند که کتاب سری بود و آن کتاب هم عمومی بود و در اختیار عموم قرار داشت و احتمال هم دارد که حضرت امیر در کتاب القضایا در پوشش تقیه حرف زدهاند.
خلاصه آن چیزی که ما میتوانیم بگوییم این است که، نوشتارهای حضرت یکی جفر است و دیگری جامعه، و کتاب علی یا صحیفه علی هم روشن نیست.
@alfigh_alosul
🌺 أَیهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیکمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ🌺
🔹به لطف خداوند متعال امیدداریم و آرزوی مغفرت و بخشش در این ماه مبارک را داریم. برای همگان دعا کنیم و در رأس همه ادعیه و دعای واجب بر اهل ولایت، دعا به وجود نازنین حضرت حجة(ارواحناله الفداء) است.
🔹ان شاءالله در این ماه مبارک، تقریرات بحث استادمددی(زیدعزه) ادامه پیدا خواهد کرد. در کنار این تقریرات، بهتر است به #سیره_عبادی (قول، فعل) علمای امامیه نیز پرداخته شود تا انگیزههای خودیابی و خودسازی در درون ما زنده گردد. بمنه و کرمه تبارک و تعالی.
@alfigh_alosul
#سیره_عبادی
#علمایامامیه_1
حضرت آیت الله بهجت(رضواناللهتعالیعلیه):
🔹 به یاد دارم در کربلا آقا شیخِ نابینایی در بالاسر سیدالشهدا علیهالسلام و درحالیکه مرا نمیدید، به پسرش که کوچک بود و هنوز بالغ نشده بود، میگفت: پسرم! نماز بخوان. وقتی پسر به نماز ایستاد، در وقت نیت، وقتی که میخواست به او یاد دهد که چگونه نیت کند، میگفت: پسرم! #درنماز دلت را به خدا ببند! یک کلمه است، گوش کردن و نکردن، گفتن و نگفتن، ولی فرقش از زمین تا آسمان است. اگر میل داری به جایی برسی که #سیدرضی، #سیدمرتضی، و #شیخمفید رحمهمالله رسیدند، کاری بکن که آنها میکردند، تا به مقامات آنها برسی.
🔹آری، با حرف تنها نمیتوان به جایی که آنها رسیدهاند، رسید. علمیات آنان شرق و غرب را فرا گرفته، و عملیات آنها هم قابل انکار نیست، و کرامات عجیب و غریب هم از آنها نقل شده که قابل انکار نیست.
🔹بنابراین، فرق ما و آنها این است که آنها #اهلعلموعمل و صاحب مقامات و کرامات بودهاند و ما نیستیم. به نظر بنده تفاوت میان ما و آنها فقط در این است که آنها به آنچه میدانستند، عمل میکردند، ولی ما حتی آنچه را که میبینیم، عمل نمیکنیم! و حتی أَلأهَم فَالأهَم و أَلأوْجَب فَالأوْجَب را رعایت نمیکنیم!
🔹 آنها در مقام عمل حتی در عمل به مستحبات، منتظر حالی بودند که آن را خوب انجام دهند! تنها مشابهت ما با آنها این است که آنها در ایمان و یقین قوی بودند و صلابت داشتند، و ایمان و یقین ما ضعیف است!
🔸ر.ک. در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴٢
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_نهم
#مباحثتحلیلفهرستی
استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✳ مستندات برخی مطالب گذشته
🔹بهتر است در این جلسه، مستندات برخی مطالب گذشته را نقل کنیم. یکی از مصادر قدیمی که به موضوع نوشتارهای حضرت امیر پرداخته است و روایات متعددی را نقل کرده است کتاب #بصائرالدرجات است. در جزء سوم این کتاب از اجزاء عشره روایاتی موجود است. عنوان باب چنین است:
«12 باب في الأئمة أن عندهم الصحيفة الجامعة التي هي إملاء رسول الله و خط علي ع بيده و هي سبعون ذراعا»
فقط به نقل یک روایت بسنده می کنیم:
«حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الْجَامِعَةِ قَالَ تِلْكَ صَحِيفَةٌ [طُولُهَا] سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِي عريض [عَرْضِ] الْأَدِيمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ فِيهَا كُلُّ مَا يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ مِنْ قَضِيَّةٍ إِلَّا وَ هِيَ فِيهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ.»
براساس این روایت، اندازه صحیفه جامعه اینگونه است که؛ طولش 70 ذراع است و عرض آن عرض پوست حیوان است و وقتی هم پیچیده می شود مثل یک ران حیوان می شود.
🔹درباره #جفرابیضواحمر نیز روایاتی در این کتاب وارد شده است:
«14 باب في الأئمة ع أنهم أعطوا الجفر و الجامعة و مصحف فاطمة ع»
البته در کافی هم نقل روایت شده است:
« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْعَلَاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ عِنْدِي الْجَفْرَ الْأَبْيَضَ قَالَ قُلْتُ فَأَيُّ شَيْءٍ فِيهِ قَالَ زَبُورُ دَاوُدَ وَ تَوْرَاةُ مُوسَى وَ إِنْجِيلُ عِيسَى وَ صُحُفُ إِبْرَاهِيمَ ع وَ الْحَلَالُ وَ الْحَرَامُ وَ مُصْحَفُ فَاطِمَةَ .....»(الکافی، الاسلامیة، ج1 ص 241)
🔹روایتی از ابی بصیر است که، در آن به تفصیل درباره جامعه، مصحف فاطمه و جفر صحبت شده است:
....ثمَّ قَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ إِنَّ عِنْدَنَا #الْجَامِعَةَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَامِعَةُ قَالَ صَحِيفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً بِذِرَاعِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ إِمْلَاءٍ مِنْ فَلْقِ فِيهِ وَ خَطَّ عَلِيٌّ بِيَمِينِهِ فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ كُلُّ شَيْءٍ يَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَيْهِ حَتَّى الْأَرْشُ فِي الْخَدْش....ثُمَّ قَالَ إِنَّ عِنْدَنَا #الْجَفْرَ وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا الْجَفْرُ مِسْكُ شَاةٍ أَوْ جِلْدُ بَعِيرٍ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْجَفْرُ قَالَ وِعَاءٌ أَحْمَرُ أَوْ أدم [أَدِيمٌ] أَحْمَرُ فِيهِ عِلْمُ النَّبِيِّينَ وَ الْوَصِيِّين....ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ عِنْدَنَا #لَمُصْحَفَفَاطِمَةَ ع وَ مَا يُدْرِيهِمْ مَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ قَالَ مُصْحَفٌ فِيهِ مِثْلُ قُرْآنِكُمْ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اللَّهِ مَا فِيهِ مِنْ قُرْآنِكُمْ حَرْفٌ وَاحِدٌ إِنَّمَا هُوَ شَيْءٌ أَمْلَاهَا اللَّهُ وَ أَوْحَى إِلَيْهَا....
🔹درباره مصحف فاطمه مشکلاتی وجود دارد که منتهی به تعارض در میان روایات می شود. از سویی برخی روایات می گویند، مصحف فاطمه املاء رسول الله و به خط حضرت امیر است، و در مقابل روایات دیگری هست که مصحف فاطمه بعد از رحلت حضرت رسول است. اضافه اینکه، اگر به املاء رسول الله است و خط حضرت امیر، چرا باید اسم آن مصحف فاطمه باشد؟ به نظر می رسد راه حلی که می توان ارائه داد این باشد که مقصود از «رسول» نفس نبی اکرم نیست بلکه ملک و فرشته مقصود است که املاء می کرده است و حضرت امیر می نگاشته است. این احتمال در مرآة العقول هم آمده است.
ادامه دارد.....
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_نهم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸 استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✅عبدالله بن الحسن المثنی
🔺عبداللهبنالحسن اولین نوه حضرت زهرا و حضرت امیر(سلام الله علیهما) است که #ذوالشرفین است یعنی هم از جهت مادر و هم جهت پدر علوی است، و به همین خاطر او را #عبداللهمحض میگفتند، شبیه امام باقر(سلام الله علیه). لیکن حضرت بعد از عبدالله به دنیا آمدند و عبدالله نوه اول بود. عبدالله بزرگ زیدیها بود و پسرش #محمدنفسزکیه بود که قیام به سیف کرد و به دست منصور دوانیقی کشته شد.
🔺با ضعف دولت بنی امیه، ایده بازگشت خلافت به خاندان رسول مطرح شد که سه خاندان در میان بودند؛ خاندان عباسیها که ابراهیمِامام بزرگ آنها بود که در زندان کشته شد و سپس برادرش سفاح، خاندان حسنیها که بزرگ آنها همین عبدالله محض بود و خاندان حسینیها که امام باقر و امام صادق (سلام الله علیهما) بودند. خاندان عباسیها حکومت را به دست گرفتند، لیکن از جهت شجاعت و جرأت و جسارت خاندان حسنی ها شهرت داشتند. امام صادق، بیشترین اصحاب را در کوفه داشتند و در مدینه با بنی الحسن محشور بودند.
🔺عبدالله بن الحسن خود را در مقابل امام صادق به عنوان امام معرفی میکرد. حضرت در روایتی میفرمایند؛ او همان علم عندالناس را دارد. به نظر میرسد مقصود از عندالناس، عندالعامة نباشد بلکه همان کتاب #القضایاوالسننوالاحکام باشد که معروف به کتابِعلی بود. عرض کردم که ائمه این کتاب را قبول نداشتند و این کتاب در دسترس عموم بود و لیکن ایشان صحیفه جامعه را به عنوان عندنا مطرح می کردند که کتاب سری بود. کتاب القضایا و السنن و الاحکام، کتاب مرجع زیدیها است و عبدالله هم بزرگ زیدیها. به این کتاب سه طریق وجود دارد؛ طریق ابورافع که نجاشی طرح میکند، طریقی که به ابورافع نمیرسد و منتهی به عمربن علی بن ابیطالب میرسد که بزرگ سادات علوی عمری بود. و طریق سوم هم از حارث همدانی است که به حضرت امیر میرسد.
@alfigh_alosul
#سیره_عبادی
#علمایامامیه_2
حضرت آیت الله بهجت (رضوان الله تعالی علیه):
♻نماز علمای بزرگ
🔹نمازهایی که ما میخوانیم به نماز علمای بزرگ شباهت ندارد، نماز آنها و کیفیت نیت و خلوص و حال و حضور آنها گفتنی و توصیف کردنی نیست. در صورتی که آنان در علوم متوغل بودند، و شبانهروز غرق در مباحث فقه و اصول بودند، به گونهای که گویی وقت آنها مستغرق در درس و بحث و مطالعه است، و خیال میشد که برای عبادت و نماز حال و وقت ندارند، ولی با این حال در نماز عجایب و غرایب بودند و نماز آنها، نماز بود.
خدا کند طریقه سلف صالح خود را عالماً و عامداً در علم و عمل ترک نکنیم.
ر.ک. در محضر بهجت، ج3 ص 52
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_دهم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸 استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✅بررسی کتاب «دراساتٌ فی الحدیث النبوی» از دکتر محمد مصطفی الاعظمی
🔹این کتاب گویا در اصل یک مقاله به زبان انگلیسی بوده است که به غرض رد آراء برخی مستشرقین نگاشته شده است که از این جهت قابل تحسین است. میدانید که مستشرقین با حفظ ظاهر علمی، اساس دین را میزنند و انکار وحی و... میکنند.
🔹در این کتاب از 53 صحابی ثبت مکتوبات کرده است و این از عجایب است. برخی از اینها هم که بررسی میشود روشن می شود که، گویا نویسنده این تلقی را داشته است که، در آن عصر، عصر جهل و نادانی بوده است و فلذا هر ضبط تاریخی را که با تعبیر «کتب» بود به عنوان کتابت ثبت میکند. در حالیکه در مسائل حدیثی کتابت خاص مدنظر است. باید کتابت در عصر رسول الله(صلی الله علیه و آله) باشد و نیز اینکه، کتابت حدیث باشد نه دستورالعملهای حکومتی. ضمن اینکه، مشکل اصلی این کتاب این است که، چگونه میتواند ارتباط میان منابع اهل سنت و صحاح ایشان را با این اسناد مکتوبی که ادعا میکند، توضیح دهد؟ این مشکل اصلی است یعنی در صحیح بخاری روایاتی است، نسبت این روایات با این مکتوباتی که ادعا شده است چگونه است؟
🔹در برخی موارد خیلی عجیب عمل میکند، مثلاً از ابوایوب انصاری نوشتاری را نقل میکند که در حقیقت نامه او به برادرش است که در ضمن آن چند حدیث از پیامبر هم نقل میکند. یا اینکه، درباره ابوبکر مینویسد که کتابت داشت، در همان مقام داستانی را نقل میکند که، ابوبکر دستور به احراق احادیث مکتوب از پیامبر میکند و سپس مکتوبی را از ابوبکر نقل میکند که در حقیقت دستورالعمل حکومتی درباره زکات بوده است نه اینکه، نوشتاری از احادیث نبوی در زمان حضرت رسول باشد. یا از اعجب این موارد این است که، کتابتی را به عمربن الخطاب نسبت میدهد، کسی که مخالف با نوشتار بوده است و آن را عامل اختلاف میدانسته است.
🔹برخی از مسائل فقهی هستند که، طبع آنها حکومتی است مانند زکات یا صلاة جمعه یا حدود و امثال اینها. یا برخی از مسائل هم هستند که، طبع آنها فردی است مانند ادای دین، لیکن اگر اختلافی پیش بیاید به حکومت مراجعه میشود.
@alfigh_alosul
• | طبع حکومتی زکات | •
➖استاد سیداحمد مددی:
برخی از مسائل طبع #حکومتی دارند مانند زکات، صلوةجمعه، حدود. بیشتر آیات زکات در مکه نازل شده است و خطاب هم به مسلمین است(ایتاءالزکاة) تا اینکه آیه شریفه (خذمن اموالهم صدقة) نازل شد و حضرت متصدی زکات شدند. این تصدیگری نیاز به حکومت دارد. و اولین زکاتی که پیامبر به عنوان حکومت گرفتند، #زکاتفطره بود.
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_یازدهم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸 استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✅ نوشتارهای حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)
🔹درباره #مصحفعلی این نکته قابل ذکر است که، تعابیری که در روایات تحریف کتاب آمده است، به خاطرم نیست که، گفته شود، در مصحف علی چنین است بلکه عمدتاً گفتهاند؛ هکذا نزل علی رسول الله. به نظرم هم میرسد که، آن روایتی که، حضرت رسول میفرمایند؛ عارضنی فی هذه السنة مرتین. که جبرئیل در این سال دو بار با من مواجهه داشته است و این نشانه است که کار من تمام شده است. احتمالاً مقصود از دو مواجهه اشاره به دو نزول آیات الهی است. در نزول اول که طبق نزول تدریجی در سال آخر عمر حضرت آیاتی نازل میشود و نزول دوم هم اشاره به نزول یکجای آیات الهی در قالب «کتاب» باشد. یعنی همین قرآن فعلی که با فاتحة الکتاب آغاز میشود و با همین ترتیب در آن نزول دوم در سال آخر بر حضرت نازل میشود. این احتمال وجود دارد که مقصود چنین باشد، برهمین اساس هم حضرت میفرمایند که کار من دیگر تمام شده است و زمان ارتحال رسیده است.
🔹دومین کتاب حضرت امیر #جفر است. از شواهد و روایات برمیآید که مضمون این کتاب از مغیبات بوده است برخلاف صحیفه جامعه که، در آن احکام مورد نیاز مردم وارد شده است.
🔹یک بحث کبروی وجود دارد که، نفوس قدسیه می توانند #طیمکان و #طیزمان داشته باشند. مقصود از طی مکان همان طیالارض است که اجنه هم میتوانند به دلیل لطافت جسمانیتی که دارند از آن برخوردار شوند، لیکن معلوم نیست که، آنها بتوانند طی زمان داشته باشند و از مغیبات خبر بدهند. اینکه حضرت امیر هم اخبار غیبی داشتهاند از مسلمات است، ابنابیالحدید فصلی دارد در شرح نهج البلاغه با عنوان «اخباره من المغیبات».
🔹اینکه حضرت امیر اخبار غیبی داشتهاند از مسلمات است، اما اینکه تمام اخبار غیبی که بیان کردهاند و برخی از آنها در نهجالبلاغه هم آمده است، از همین کتاب جفر است معلوم نیست. کتاب جفر شواهد وجودی زیادی دارد که در همان بصایرالدرجات و کافی آمده است. اما اینکه، خطبهای که حضرت صادق از حضرت امیر نقل میکنند آیا در جفر آمده است و اینکه تصریح کنند که این چنین در جفر آمده است، این رانداریم و این از مشکلات این کتاب است.
🔹دو نوع جفر وجود دارد؛ جفر دهدار و جفر محیالدینی. حقیقت علم جفر عبارت است از باطن کلمه و کلام. اهل این علوم معتقدند که، هر سؤالی پرسیده شود جوابش در آن سؤال نهفته است، مثل اینکه «متی یعود فلان» جوابش در همین سؤال است. این همان جفر محمود دهدار است، اما جفر محیالدینی از جداولی تشکیل میشود که براساس حروف الفبای عربی است. در هر صفحهای 28 مربع در 28 مربع وجود دارد و هر صفحهای هم با یک حرف اغاز می شود و شروع صفحات هم از حرف الف است. با ضرب احتمالات مختلف در این جداول که اسماء رباعی را از آنها استخراج میکنند حدود 600 هزار کلمه و اسم که در میان آنها اسماء جلاله الهی هم قرار دارد استخراج میشود. محیالدین در تاریخ خودش این علم را به همه انبیاء نسبت میدهد. و در انتها میگوید که این علم به حضرت رسول میرسد و ایشان هم به حضرت امیر به ارث میگذارند و همین طور بقیه ائمه(سلام الله علیهم اجمعین).
🔺حضرت استاد در این جلسه، بخش معظمی را به قرائت مقدمه کتاب محییالدین پیرامون تاریخ علم حروف و جفر اختصاص میدهند.
@alfigh_alosul
هدایت شده از الفقه و الاصول
#سیره_عبادی
#علمایامامیه_3
حضرت آیت الله بهجت(رضوان الله تعالی علیه):
♻غیبت نشود!
🔹مرحوم حاج آقا حسین قمی خیلی مقید بود که در مجلسش غیبت نشود، حتی بعضی از معاصرین به او اعتراض می کردند که تو نمیگذاری ما حرف بزنیم، فوراً می گویی: غیبت نکن!
مرحوم آقا سیدعبدالهادی شیرازی نیز تقیدی را که حاج آقا حسین - رحمه الله- در ترک و جلوگیری از غیبت داشت، دارا بود. ما در ابتدا می گفتیم گویا محال است که کسی چنین تقیدی داشته باشد ولی وقتی با او اختلافط و معاشرت کردیم، دیدیم نه بابا ممکن است و هیچ هم محال نیست.
ر.ک. در محضر بهجت، ج1 ص19
@alfigh_alosul
هدایت شده از ریحانه
🌺 طرح | بفدای محمد(ص)
🏴 به مناسبت دهم رمضان سال دهم بعثت، سالروز وفات حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
🌷 حضرت آیتالله خامنهای: قبل از فتح مدینه، یعنى قبل از آنکه مدینهاى در اختیارِ پیغمبر قرار بگیرد و زندگىاى، راحتى، حکومتى، قدرتى در اختیار آن بزرگوار باشد؛ در حال نهایت شدّت، حضرت خدیجه انفاق کردند؛ هم مالشان را، هم جانشان را، هم راحتشان را. اینها مغفولٌعنه مانده؛ حضرت، مظلومه است. ۱۳۹۵/۰۲/۲۰
❣ @Khamenei_Reyhaneh
#تقریر_جلسه_دوازدهم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸 استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✳ صحیفه جامعه
🔹سه بحث است که باید درباره نوشتارهای حضرت امیر پیگیری شود؛ اصل ثبوت این نوشتارها، کیفیت و شکل آنها که در چه قالبی بودند، استفادهای که ما از آنها میبریم چه خواهد بود.
🔹از اواخر قرن اول برخی از نوادگان صحابه، برخی کتب را به اجداد خود نسبت میدادند که یکی از آنها کتاب #الصحیفةالصادقة است که عبدالله بن عمروبن العاص به جدش نسبت میدهد که اخبار الرسول را جمع آوری کرده است. یک صحیفه دیگری هم در مدینه است که امام آن را تأیید میکردند و آن #صحیفهعمروبنابیبکرالحضرمی است که، حضرت برخی روات را به این صحیفه ارجاع میدادند. در مقابل این صحیفهها، اهل بیت دو صحیفه را مطرح کردند؛ صحیفه جامعه و صحیفة الفرائض.
🔹درباره #کتابعلی، روایات فراوانی در منابع اهل سنت موجود است که سعی شده است که، این کتاب به گونهای توصیف شود که اعتبار آن مخدوش گردد. مثلاً در یک روایتی از مالک اشتر است که، محضر حضرت میرسد و از ایشان میپرسد که، مردم میگویند شما غیر از قرآن کتاب دیگری هم دارید و حضرت میفرمایند؛ نه خیر من فقط نوشتهای در غلاف شمشیر دارم که آن نوشته هم به اندازه یک بند انگشت است. این توصیفی است که از «کتابُ علیٍ» انجام دادهاند که برخلاف توصیفات روایی منابع ماست. دو توصیف در روایات ما موجود است؛ یکی اینکه، این کتاب وقتی جمع میشد، مانند ران شتر میشود. و دیگری اینکه، مانند کتب اولین است یعنی قدیمی و عتیقه است. البته منافاتی ندارد که حضرت دو نوشته داشته باشند، یک نوشته که همان بند انگشتی در غلاف شمشیر است که، به غیراهل نشان میدادند و نوشته دیگری که، همین صحیفه جامعه است که برای منا اهل البیت نشان میدادند.
🔹آنچه که ما در روایات از «کتاب علی» داریم، این است که، در بخش مواریث روایات منقوله از آن فراوان داریم اما این اندازه در صلاة نداریم. اولین کسی که بر این صحیفه مطلع شد، #زرارةبناعین بود. اصالت این خاندان به روم و ترکیه فعلی بازگشت میکند. بعد از اسارت، به دین اسلام در میآیند و مولای بنی شیبانی میشوند. زراره نزد حضرت باقر شیعه میشود و در همان آغاز تشیع هم در یک ماجرایی صحیفه جامعه را مشاهده و مطالعه میکند. زراره زمانی که وارد عالم تشیع میشود، انسان درس خواندهای بود و مدعی بود که در فرائض و مواریث اعلم است.
🔹هم کتاب ابنابیعمیر و هم کتاب یونسبنعبدالرحمن در مواریث از کتب بغدادی هستند که زمان حضرت موسیبنجعفر در بغداد تدوین شده است. یکی از طرق نسبتاً مشهور قمیها به کتاب ابن ابی عمیر، طریق ابراهیم بن هاشم است که در کوفه ساکن بوده است و ظاهراً به بغداد میرود و آنها را میآورد. و طریق یونس بن عبدالرحمن نیز از طریق محمد بن عیسی یقطینی است.
ادامه دارد.....
@alfigh_alosul
#تقریر_جلسه_دوازدهم
#مباحثتحلیلفهرستی
🔸 استاد سیداحمد مددی(زیدعزه)
✳شرح مزجی روایت زراره
🔹درباره صحیفه جامعه، اصل نوشتار که ثابت است، کیفیت آن هم با توصیفاتی که در روایت زراره آمده است زیباترین توصیف است، استفاده ما هم از این صحیفه این است که، مقدار زیادی از روایات این صحیفه در بخش مواریث و فرائض از طریق زراره به ما رسیده است.
🔹 و اما روایت زراره از مواجهه با صحیفه جامعه؛
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ جَمِيعاً عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجَدِّ ▫ (میراث جد اولین، مبحثی بود که، رأی در آن پیدا شد. به همین خاطر زراره که شیعه نبود توقع نداشت که، امامیه هم روایتی از رسول الله داشته باشند) ▫ فَقَالَ مَا أَجِدُ أَحَداً قَالَ فِيهِ إِلَّا بِرَأْيِهِ إِلَّا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَمَا قَالَ فِيهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ إِذَا كَانَ غَداً فَالْقَنِي حَتَّى أُقْرِئَكَهُ فِي كِتَابٍ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ حَدِّثْنِي فَإِنَّ حَدِيثَكَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ تُقْرِئَنِيهِ فِي كِتَابٍ فَقَالَ لِيَ الثَّانِيَةَ اسْمَعْ مَا أَقُولُ لَكَ إِذَا كَانَ غَداً فَالْقَنِي حَتَّى أُقْرِئَكَهُ فِي كِتَابٍ ▫ (زراره گرایش به تحدیث دارد و تحدیث را بر قرائت ترجیح میدهد، چرا که احتمال میدهد آن کتاب وجاده باشد، فلذا تحدیث برای او ترجیح دارد، در مبنای بخاری هم چنین است که تحدیث ترجیح دارد.)▫ فَأَتَيْتُهُ مِنَ الْغَدِ بَعْدَ الظُّهْرِ وَ كَانَتْ سَاعَتِيَ الَّتِي كُنْتُ أَخْلُو بِهِ فِيهَا بَيْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ كُنْتُ أَكْرَهُ أَنْ أَسْأَلَهُ إِلَّا خَالِياً خَشْيَةَ أَنْ يُفْتِيَنِي مِنْ أَجْلِ مَنْ يَحْضُرُهُ بِالتَّقِيَّةِ فَلَمَّا دَخَلْتُ عَلَيْهِ أَقْبَلَ عَلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لَهُ أَقْرِئْ زُرَارَةَ صَحِيفَةَ الْفَرَائِضِ ثُمَّ قَامَ لِيَنَامَ فَبَقِيتُ أَنَا وَ جَعْفَرٌ ع فِي الْبَيْتِ فَقَامَ فَأَخْرَجَ إِلَيَّ صَحِيفَةً مِثْلَ فَخِذِ الْبَعِيرِ ▫(توصیف آن کتاب که به اندازه ران شتر بود در روایات دیگری نیز آمده است. برخلاف اخبار عامه که مدعی بودند به اندازه بند انگشت است.) ▫ فَقَالَ لَسْتُ أُقْرِئُكَهَا حَتَّى تَجْعَلَ لِي عَلَيْكَ اللَّهَ أَنْ لَا تُحَدِّثَ بِمَا تَقْرَأُ فِيهَا أَحَداً أَبَداً حَتَّى آذَنَ لَكَ وَ لَمْ يَقُلْ حَتَّى يَأْذَنَ لَكَ أَبِي ▫(زراره در ابتدای تشیع با حضرت صادق آشنا می شود، برای او سنگین می آید که چطور حضرت صادق با او چنین برخورد می کند در حالیکه او مدعی بود که عالم در فرائض است.) ▫ فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ وَ لِمَ تُضَيِّقُ عَلَيَّ وَ لَمْ يَأْمُرْكَ أَبُوكَ بِذَلِكَ فَقَالَ لِي مَا أَنْتَ بِنَاظِرٍ فِيهَا إِلَّا عَلَى مَا قُلْتُ لَكَ فَقُلْتُ فَذَاكَ لَكَ وَ كُنْتُ رَجُلًا عَالِماً بِالْفَرَائِضِ وَ الْوَصَايَا بَصِيراً بِهَا حَاسِباً لَهَا أَلْبَثُ الزَّمَانَ أَطْلُبُ شَيْئاً يُلْقَى عَلَيَّ مِنَ الْفَرَائِضِ وَ الْوَصَايَا لَا أَعْلَمُهُ فَلَا أَقْدِرُ عَلَيْهِ فَلَمَّا أَلْقَى إِلَيَّ طَرَفَ الصَّحِيفَةِ ▫(مقصود از طرف الصحیفه، احتمالاً این است که، حضرت بخش فرائض را گشودند و یک طرف کتاب را به جانب زراره انداختند.) ▫ إِذَا كِتَابٌ غَلِيظٌ يُعْرَفُ أَنَّهُ مِنْ كُتُبِ الْأَوَّلِينَ ▫(اشاره به قدمت کتاب دارد که ظاهراً کتابی قدیمی بوده است) ▫ فَنَظَرْتُ فِيهَا فَإِذَا فِيهَا خِلَافُ مَا بِأَيْدِي النَّاسِ مِنَ الصِّلَةِ وَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ الَّذِي لَيْسَ فِيهِ اخْتِلَافٌ وَ إِذَا عَامَّتُهُ كَذَلِكَ فَقَرَأْتُهُ حَتَّى أَتَيْتُ عَلَى آخِرِهِ بِخُبْثِ نَفْسٍ وَ قِلَّةِ تَحَفُّظٍ وَ سَقَامِ رَأْيٍ ▫ (مواجهه اولیه زراره با کتاب خوب نبود چون در ابتدای تشیع بود، به قول خودش با خبث نفس با این کتاب برخورد می کند)▫ وَ قُلْتُ وَ أَنَا أَقْرَؤُهُ بَاطِلٌ حَتَّى أَتَيْتُ عَلَى آخِرِهِ ثُمَّ أَدْرَجْتُهَا ▫(یعنی آن را پیچیدم) ▫ وَ دَفَعْتُهَا إِلَيْهِ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ لَقِيتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فَقَالَ لِي أَ قَرَأْتَ صَحِيفَةَ الْفَرَائِضِ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ كَيْفَ رَأَيْتَ مَا قَرَأْتَ قَالَ قُلْتُ بَاطِلٌ لَيْسَ بِشَيْءٍ هُوَ خِلَافُ مَا النَّاسُ عَلَيْهِ قَالَ فَإِنَّ الَّذِي رَأَيْتَ وَ اللَّهِ يَا زُرَارَةُ هُوَ الْحَقُّ الَّذِي رَأَيْتَ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطُّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ فَأَتَانِي الشَّيْطَانُ فَوَسْوَسَ فِي صَدْرِي فَقَالَ وَ مَا يُدْرِيهِ أَنَّهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطُّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ فَقَالَ لِي قَبْلَ أَنْ أَنْطِقَ يَا زُرَارَةُ لَا تَشُ
كَّنَّ وَدَّ الشَّيْطَانُ وَ اللَّهِ إِنَّكَ شَكَكْتَ وَ كَيْفَ لَا أَدْرِي أَنَّهُ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطُّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ وَ قَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع حَدَّثَهُ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ لَا كَيْفَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ وَ نَدِمْتُ عَلَى مَا فَاتَنِي مِنَ الْكِتَابِ وَ لَوْ كُنْتُ قَرَأْتُهُ وَ أَنَا أَعْرِفُهُ لَرَجَوْتُ أَنْ لَا يَفُوتَنِي مِنْهُ حَرْفٌ.
قَالَ عُمَرُ بْنُ أُذَيْنَةَ قُلْتُ لِزُرَارَةَ فَإِنَّ أُنَاساً حَدَّثُونِي عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيهِ ع بِأَشْيَاءَ فِي الْفَرَائِضِ فَأَعْرِضُهَا عَلَيْكَ فَمَا كَانَ مِنْهَا بَاطِلًا فَقُلْ هَذَا بَاطِلٌ وَ مَا كَانَ مِنْهَا حَقّاً فَقُلْ هَذَا حَقٌّ وَ لَا تَرْوِهِ وَ اسْكُتْ فَحَدَّثْتُهُ بِمَا حَدَّثَنِي بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي الِابْنَةِ وَ الْأَبِ وَ الِابْنَةِ وَ الْأُمِّ وَ الِابْنَةِ وَ الْأَبَوَيْنِ فَقَالَ هُوَ وَ اللَّهِ الْحَقُّ.
الکافی، ج۷ ص ۹۵
@alfigh_alosul
• | زراره و صحیفه الفرائض | •
➖استاد سیداحمد مددی:
زرارةبناعین، با حضرت باقر وارد تشیع شد، او در این زمان عالم درسخواندهای بود و پرادعا. اولین کسی که، به دستور امام باقر، #صحیفةالفرائض را که از کتب امیرالمومنین بود، نزد امام صادق #قرائت نمود زراره بود. و عمده روایات فرائض از طریق زراره از این صحیفه به ما رسیده است.
@alfigh_alosul