eitaa logo
الفقه و الاصول
1.2هزار دنبال‌کننده
350 عکس
28 ویدیو
225 فایل
با ارائه #تحقیقات_فقهی_اصولی_رجالی با دغدغه #فقه_حکومت با نظری به #فلسفه_اصول ✍️مدرس_پژوهشگر فقه و اصول؛ محمد متقیان تبریزی ♨️مطالب این کانال تولیدی است، لطفاً با #لینک نقل کنید. مسیر گفتگو؛ @mmsaleh_313
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ یکی از بزرگترین چالشهایی که در نسبت میان هوش مصنوعی و اجتهاد وجود دارد، هوش مصنوعی به جای فقها است. روشن است که، این جایگزینی آرام با تحذیر بزرگان و اعاظم حوزه، از حرکت نخواهد ایستاد. 🔹مهمترین شاهد بر این مطلب نیز، تاریخچه هوش مصنوعی و تصویر نهایی است که برای آن در نظر گرفته شده است. هوش مصنوعی از خاستگاهی ماشینی آغاز کرده است اما تمایل آن را دارد که در موضعی فراتر از هوش انسانی بنشیند. 🔸مقاله ای در سایت فضای مجازی بارگذاری شده که در فضای مجازی تهیه شده است. نویسنده این مقاله، هرچند به برخی از مشکلات هوش مصنوعی در امر اجتهاد اشاره دارد لیکن فضای غالب مقاله، پیشنهاد جایگزینی اجتهاد هوش مصنوعی به جای مجتهدین انسانی است. 🔺این مقاله در کانال بارگذاری شده و مورد نقادی قرار خواهد گرفت. 🆔https://eitaa.com/alfigh_alosul
💥فرآینداستنباط و هوش‌مصنوعی 1⃣این امر مسلم است که امر استنباط دارای فرآیند و مراحلی است. یعنی از نقطه‌ای آغاز می‌شود و در نقطه‌ای به اتمام می‌رسد. در تبیین این فرآیند، اختلافاتی مطرح است، لیکن قدرمتیقنی که مورد اتفاق عموم فقها باشد وجود دارد. آن قدرمتیقن عبارت است از: تحلیل مسئله و تبیین موضوع، بیان اقوال فقها در مسئله و طبقه‌بندی آنها، احصاء ادله در مقام، بررسی ادله، نقد و نقض آراء فقها، بیان نظریه مختار. این عناوین با تقدم و تأخری که در برخی از روش‌شناسی‌ها پیدا می‌کنند، مورد اتفاق عموم فقها قرار گرفته است. حال سؤال این است که هوش مصنوعی در کدام یک از این مراحل ورود می‌کند یا اینکه آیا در همه مراحل می‌تواند وارد شود؟ 2⃣ برای پاسخ به این سؤال ضروری است که درباره هرکدام از این مراحل، تبیین تفصیلی صورت بگیرد و ماهیت هوش مصنوعی به صورت تحلیل گردد تا در نهایت، بتوان نسبت میان کارکرد هوش مصنوعی و مراحل استنباط را دریافت. ✳ مرحله اول؛ تحلیل مسئله و تبیین موضوع هر پژوهش واقعی با مسئله آغاز می‌شود. تاریخ فقه نیز نشان داده است که ارجاع مسائل متعدد به فقها زمینه‌ساز شکل‌گیری پژوهش‌های نوین و عرصه‌های بدیع فقهی بوده است. از آنجا که فقیه در پاسخ به مسئله باید مراجعه به منابع فقهی نموده و جواب متناسب را پیدا کند، تحلیل مسئله امری مهم تلقی می‌گردد. چرا که اگر او تحلیلی متفاوت یا اشتباه داشته باشد، به ادله متناسب مراجعه نکرده و پاسخی غلط یا ناقص را ارائه خواهد داد. عمده بار تحلیل مسئله نیز بر روی دوش تبیین موضوع یا است. به عنوان مثال؛ آیا تغییر جنسیت جائز است؟ این مسئله که ذیل خود می‌تواند پرسش‌های متعددی را داشته باشد، از یک موضوع‌شناسی برخوردار است؛ تغییر جنسیت. تبیین موضوع، دامنه مراجعات فقیه به منابع و اقامه ادله را تحدید و مشخص می‌سازد. اگر او تغییر جنسیت را امری شخصی و فردی بداند به همان میزان از ادله مفروضه بهره‌برداری می‌کند و اگر آن را امری اجتماعی و برخوردار از آثار و تبعات فرهنگی بداند به گونه‌ای دیگر با آن مواجهه پیدا کرده و ادله متفاوتی را اقامه خواهد کرد. با این وصف، دو نوع موضوع‌شناسی از یک عنوان تغییر جنسیت به دست می‌آید که دو نوع فتوا را نتیجه می‌دهد. تفاوت جوهری میان این دو موضوع‌شناسی در چیست؟ به نظر می‌رسد پاسخ چنین باشد؛ تفاوت جوهری در دو موضوع شناسی فردی و اجتماعی، موضوعات است. با نظر به اینکه با چه روشی موضوعات و پدیده‌ها را شناسایی می‌کنیم، اندازه و حدود موضوعات، مشخص می‌گردد. همان مثال تغییر جنسیت را در نظر بگیرید. اگر فقیهی با ملاحظه این موضوع را به اجزاء خردتری تجزیه نماید و صرفاً به دنبال درک مفهوم تغییر و جنسیت باشد، در نهایت به درکی شخصی و فردی از این موضوع منتهی می‌شود اما اگر فقیهی دیگر با روش‌شناسی ، حقیقت این موضوع را در ارتباط و پیوند با سایر موضوعات بداند، به یک سیستم کلان اجتماعی راه می‌یابد و درکی اجتماعی از موضوع پیدا می‌کند. ادامه دارد.... 👇👇👇
۲ 💥فرآینداستنباط و هوش‌مصنوعی ✳ مرحله دوم: احصاء اقوال فقها و طبقه‌بندی آنها 🔸بعد از تحلیل مسئله و تبیین موضوع یا موضوع‌شناسی، موقف نزاع روشن می‌گردد و پژوهشگر فقه می‌داند که به کدام یک از ابواب فقهی باید مراجعه نماید و اقوال فقها پیرامون آن مسئله را به دست آورد. در احصاء اقوال دو حالت مطرح است: 1) مسأله پیش‌روی مسبوق به سابقه در متون فقهی است. 2) مسبوق به سابقه نیست و از سری موضوعات مستحدثه است. 1⃣ در حالت اول؛ که باب مشخصی برای بیان مسئله وجود دارد، هیچ مشکلی برای پژوهشگر مطرح نیست، اما زمانی که مسأله قدیمی است لیکن باب مشخصی ندارد و نیاز به در متون فقهی است، آغاز مشکل پژوهش است. این مشکل نیز در دو سطح قابل طرح است: 1) جستجوی لفظی. 2) جستجوی معنایی. در جستجوی لفظی می‌توان از ظرفیت هوش مصنوعی بهره برد همانطور که این جستجو با نرم‌افزارهای پایین‌تر از سطح هوش مصنوعی نیز امکان‌پذیر است. اما در باب جستجوی معنایی که نرم افزارها نمی‌توانند آن را انجام بدهند و نیاز به برخورداری از سطحی از ادراک است که، بتواند را درک کرده و آنچه را که پژوهشگر در مسئله خویش، به دنبال حل آن است با واژگان مختلف و متفاوت یافته و در اختیار او بگذارد، آیا هوش مصنوعی می‌تواند چنین نقشی را ایفا نماید؟ ادعای مدافعین این است که هوش مصنوعی امکان ادراک معنایی را نیز دارد و این امر برای آن میسر است، لیکن به نظر می‌رسد که چنین دیدگاهی مبتنی بر معنای معنا است و هوش مصنوعی از چنین امکانی برخوردار نیست. زیرا آن معنا و مفهومی که محقق و پژوهشگر از مسئله فقهی دریافت می‌کند، یا باید به صورت الگوریتم محاسباتی در ماشین برنامه‌ریزی شده باشد و او بتواند براساس آنها به معانی مورد نظر دسترسی یابد یا اینکه بدون چنین پشتیبانی برنامه‌ریزی، مستقلاً چنین کاری را انجام دهد. صورت دوم که قطعاً برای ماشین محال است و از ویژگیهای انسان است، صورت اول نیز هرچند با برنامه‌نویسی می‌توان تا حدودی معانی را تبدیل به زبان کامپیوتری کرد، لیکن با توجه به اینکه ادراکات انسانی از معانی، خلق الساعه‌ای است و اینگونه نیست که هرآنچه که به ذهن برنامه‌ریز رسیده است همان هم به ذهن دیگران رسیده باشد و لاغیر، پس نمی‌توان توقع آن را داشت که حتماً ماشین هوش مصنوعی بتواند چنین کاری را انجام دهد. یعنی حتماً اینگونه است که معانی و مفاهیمی به ذهن پژوهشگر می‌رسد که در برنامه‌های کامپیوتری ملاحظه نشده است. چون هر پژوهشگری برخوردار از حساسیت‌ها، افکار و پیش فرضهای خاصی است که زمینه معانی متفاوتی در ذهن او می‌گردد و دامنه این معانی به گستردگی اذهان انسان‌هاست که امکان جمع آنها در برنامه‌های هوش مصنوعی وجود ندارد. 2⃣ در حالت دوم؛ آنچه که درباره جستجوی معنایی گفته شد، درباره نیز می‌توان گفت. موضوع مستحدثه یعنی آن موضوعی که در حیات اجتماعی مسلمانان وجود نداشته، به آن نیاندیشیده و برای آن عنوان و بابی را در متون فقهی نگشوده‌اند. پس موضوع مستحدثه اساساً همراه خود ذهنیت و اندیشه جدیدی را می‌آورد. به نظر می‌رسد که هوش مصنوعی از چنین امکانی برخوردار نیست که بدون برنامه‌ریزی پیشینی، ادراکی مستقل از موضوع مستحدثه داشته باشد. ↩ از آنچه گفته شد، روشن می‌شود که فقط در یک صورت می‌توان از هوش مصنوعی بهره برد و آن هم درباره موضوعات قدیمی و آن هم با جستجوی لفظی و واژگانی. اما آیا هوش مصنوعی می‌تواند بعد از احصاء اقوال، آنها را نماید؟ یعنی اقوال فقها را در چند دسته مختلف تقسیم کرده و مواضع اشتراک و اختلاف آنها را بیان کند؟ یا اگر اجماعی و شهرتی در اقوال وجود دارد بعد از احصاء آنها، اشاره به اجماع نماید؟ بعید نیست که هوش مصنوعی بعد از احصاء اقوال از طریق جستجوی لفظی، بتواند آنها را طبقه‌بندی نماید. لیکن این امر نیز منوط به آن است که این طبقه‌بندی اقوال فقها که از متون آنها صورت می‌گیرد وابسته به درک ایشان نباشد. چه بسا ایشان الفاظی متفاوت را به کاربگیرند و معنایی خاص از آن اراده نمایند و همین امر سبب شود که نوع طبقه‌بندی اقوال متفاوت شود. اگر این طبقه‌بندی در سطح الفاظ باقی بماند یعنی هوش مصنوعی به الفاظ و‌اجب و حرام توجه کند و براساس آن الفاظ، اقوال را طبقه‌بندی نماید مانعی وجود ندارد، اما ممکن است فقیهی ادبیات مختص به خود را داشته باشد که نیازمند ملاحظه قرائن کلامی او و در برخی موارد، متوقف بر شناخت شخصیت فقیه و روش‌شناسی فقهی و مبانی او است، که این شناخت از امکانات هوش مصنوعی بیرون است و اگر چنین ادعایی هم شود، است. 🆔https://eitaa.com/alfigh_alosul
معرفی پروژه‌نجف ✳ بحمدالله توفیق شد، در یکی از جلسات ، جلسه‌ای با عنوان معرفی پروژه با حضور عزیزانی که دست اندرکار این پروژه هستند، برگزار شود. پروژه نجف را میتوان مهمترین اقدام در پیوند میان هوش مصنوعی و اجتهاد به صورت عینی و واقعی دانست. فلذا استماع صوت این جلسه در ایضاح تلقی ذهنی از این مسأله مفید فایده است. در این جلسه جناب آقای دکترحسینی در مقام توضیح ابعاد فنی پروژه و به عبارتی موضوع شناسی آن برآمدند و تصویری از فرآیند تحقق پروژه «ناصرجامع فقیه» ارائه دادند و جناب حجةالاسلام صراف زاده نیز توضیحاتی درباره موضوع شناسی فقهی آن ارائه فرمودند. ابتدائاًفایل صوتی بزرگوران تقدیم شده و در ادامه نقد و بررسی آن صورت خواهد گرفت. 🆔https://eitaa.com/alfigh_alosul/917