eitaa logo
کانال | علی محمدی هوشیار
3.4هزار دنبال‌کننده
169 عکس
117 ویدیو
13 فایل
🎫دانش آموخته سطح چهار فقه و اصول حوزه علمیه ▪️عضو گروه جریان شناسی مهدویت ٫ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ✍️پاسخگوی سوالات: @hoshyar_ali 🙌تبادل: @admin_ostad_hoshyar درباره مباحث مهدویت درباره مسائل اجتماعی درباره فرقه های انحرافی
مشاهده در ایتا
دانلود
🗣شگرد تبلیغی فرقه: اُبهت مبلّغ ✍️علی محمدی هوشیار / یادداشت یکی از کاربردی‏ترین روش‏های تغییر اندیشه مخاطبین فرقه ها، محوریت یافتن شخصیت مبلّغ فرقه است. وقتی مبلّغ، جزو کسانی باشد که دیگران او را در مقام انسانی کم خطا و موفق بدانند، در این صورت می‏تواند بر اندیشه سایرین تأثیر گذاشته و آنان را به جریان‏ها و فرقه‏ها دعوت کند. عموماً انسان‏های پرتلاش و موفق، انسان‏های جذابی هستند و این نوع از جذابیت، دیگران را به مراوده و آشنایی با آنها ترغیب می‏کند. از دید عموم مردم، این تیپ افراد، کم خطا قلمداد شده و بسیاری از گفته‏های آنان را بدون مطالبه سند و مدرک می‏پذیرند، اگرچه آن سخن در حوزه تخصصی او (فرد موفق) نباشد. بنابراین اگر یک پزشک موفق یا یک تاجر موفق، قصد تبلیغ یک اندیشه دینی را داشته باشد، آنگاه خواهید دید که با سهولت تمام، دیگران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بسیار مشاهده شده است که مردم، سفارشات اخلاقی و حتی اعتقادی را از برخی پزشکان شنیده و بر آن باورمند می‏شوند بدون آنکه متوجه عدم تخصص او در این امور باشند و علت این تبعیت را در موفق پنداری آن پزشک و کم خطا دانستن او می‏دانند. یا اگر کسی در امور اقتصادی موفق باشد، او را در تمامی امور عاقل و مورد اعتماد دانسته و سخنان او را می‏پذیرند. در موارد متعددی مشاهده می‏شود که جذب افراد نخبه به منظور استفاده محوری از او به عنوان یک کنشگر و مبلّغ یک جریان، بسیار مرسوم است، چراکه آورده زیادی برایشان خواهد داشت. به عنوان نمونه؛ عباس ، دانش آموخته فلسفه است که به خاطر تیز هوشی و فعالیت‏های علمی، مورد توجه برخی موسسات آموزشی و پژوهشی قرار گرفت. وی به حسب اتفاق، به جریان انحرافی احمداسماعیل بصری پیوست و از سال 1394 تاکنون جزو مبلّغین طراز اول جریان به شمار می‏رود. نکته قابل توجه درباره او این است که به علت برخی موفقیت‏های علمی که در سنین جوانی به دست آورده بود، به جایگاه ابهت مبلّغ دست یافته و در همان آغاز امر، موفق به جذب برخی از دوستان نزدیک خود به جریان مذکور شد. آنچه با مطالعه زندگی‏نامه آن تعداد از دوستان عباس فتحیه به دست می‏آید این است که؛ این افراد نه تنها جذب گفته‏ها و تعالیم احمد اسماعیل نشدند، بلکه به طور ناخواسته مقهور ابهت کسی شدند که او را انسانی کم خطا و عالم می‏دانستند. آنان بدون آنکه متوجه شوند، از شخصیتی پیروی کردند که او پیرو شخصیت دیگری شده بود و نوع اندیشه جدید در کنار گذاشتن اندیشه قبلی آنان مداخله نداشته است. به عبارتی اگر عباس فتحیه آنان را به وهابیت یا بهائیت دعوت می‏کرد، احتمال پذیرفتن و تبعیت وجود داشته است. طبق این مبنا، آمدن و رفتن این افراد به ماندگاری مبلّغ مذکور بستگی دارد و چنانچه پس از مدتی، به دین و آیین دیگری وارد شود، دیگران نیز از او متأثر شده و راه خود را به سوی او تغییر می‏دهند. البته ممکن است اتفاق دیگری هم در این میان بیافتد. با توجه به اینکه جذب شدگان به جریان، به خاطر قوت و هیبت علمی و اجتماعی مبلّغ، تغییر اندیشه داده‏اند؛ چنانچه مبلّغ مذکور قوت خود را از دست داده و نشانه‏های ضعف در او پیدا شود، مریدان او نیز متزلزل شده و امکان بازگشت آنان به اندیشه سابق وجود خواهد داشت. بنابراین، استبصار آنان، استبصار روانشناختی است و اگر دلیل و استدلالی برای استبصار آنان مطالبه شود، پاسخی جز توجیه نخواهند داشت. نمونه‏های فراوانی برای این مقوله می‏توان مثال زد که ابهت مبلّغ، تنها عامل جذب و تغییر اندیشه در اطرافیان بوده است. عباسعلی کیوان قزوینی از جمله دانش آموختگان حوزه علمیه نجف بود که از محضر میرزا محمد حسن و میرزا حبیب‌الله و لطف‌الله لاریجانی مازندرانی بهره گرفت. قزوینی برای فراگرفتن فلسفه، علوم ریاضی، حکمت و کلام به تهران آمد. وی ضمن تحصیل به منبر می‌رفت و به سبب رونق مجالس وعظش به واعظ قزوینی شهرت یافت و چون به زبان فارسی، عربی، و مسلط بوده و با زبان عبری نیز آشنایی داشت، بر جذابیت او می‏افزود. کیوان قزوینی بر اثر مطالعۀ کتابهای ، طریقۀ اصولی یا مسلک را هدایت کننده ندانست و از این رو، به سلسله‌ صوفیان روی آورد. ابتدا در تهران، دست ارادت به صفی علیشاه داده و از وی اجازۀ ارشاد گرفت. پس از چندی عازم شد و در بیدخت به طریقت گنابادیه پیوست. کیوان به بیش‌تر مناطق ایران و کشورهای اسلامی سیاحت کرد و مریدان بسیار یافت. گفته شده که وی در گسترش سلسلۀ گنابادیه نقش مهمی داشته و حتی به سبب تبلیغ عقاید این سلسله چنان شهرتی یافته است که مردم او را قطب سلسلۀ گنابادی می‌پنداشتند. کیوان قزوینی به جهت ابهتی که یافته بود، نام و آوازه او نیز برخی را تحت تأثیر قرار میداد و به عقیده او در می‏آمدند، بدون اینکه او را دیده یا با او سخنی گفته باشند. @ali_m_hoshyar