عقل یشمی خالخال پشمی
🌺 #معرفی_کلاس 🍀جلسه شاهنامه خوانی و #حافظ_خوانی، دو سالی هست که در کانون نویسندگان برقرار شده. شرکت
انا لله و انا الیه راجعون
خبر آسمانی شدن استاد عزیزم، دکتر امیر #لنگرودی، روزم را تلخ کرد. استاد پیشدانشگاهی ام که بیان شیوا و شیرینش هنوز پس ذهنم است. همان روزهای سال اول طلبگی از تلفن کارتی راهپلهی پشتبام حقانی باهاش تماسی گرفتم و گفتم دوست دارم با ادبیات انس داشته باشم. یک کتابی هست که مثل گاج، شعرها را قشنگ توضیح داده باشه؟ و اینکه از چی شروع کنم؟ حافظ یا سعدی یا مولوی؟ #گلستان_سعدی #خطیب_رهبر را پیشنهاد داد. و چه خوب پیشنهادی.
یک مدت بعد فهمیدم برنامه #حافظ_خوانی دارند. هر جلسه یک غزل. اینقدر برام خوشحالکننده بود و براش انگیزه داشتم، قبل هر جلسه غزل را با شروح آماده میکردم و حاضرالذهن شرکت میکردم. حتی گاهی هم بعدش حفظ میکردم.
از ما چه میماند؟ جز دوستی و مهربانی و حکمت؟ دکتر لنگرودی صمیمی بود، بحق فاضل بود، شاگردپرور بود، مودب بود، مهربان بود.
لعنت بر #سرطان. رنجنامهاش را شاعرانه سروده بود. وقتی میخواندی انگار قلبت مچاله میشد.
خدا رحمت کند. هم او را. هم ما را. و همنشین اولیاء و حکما و ادبا قرار دهد.
📎 www.instagram.com/p/BBFY_47qEZo/?igsh=MTJhem5hY3c5bXdsdA==
▫️ t.me/Golgashte_Hamase_va_Ghazal/741
@aliebrahimpour_ir ۱۴۰۴.۰۲.۰۵
عقل یشمی خالخال پشمی
زمان:
حجم:
2.48M
« رنج است، بی شکایت!!»
خدایا به لطفت مران از درم
که رنج فراوان ز محنت برم
ز داروی شیمی چنان ملتهب
که درمان ندارد تو گویی به طب
دهان پرز تاول، پر از چرک و خون
زبان هم ز سرخی خون، لاله گون
تهوع مگر می گذارد دمی
که نوشم ز آب گوارا کمی
همه پر ز شوق اند وقت غذا
به جز من، که خواهم نبینم نوا
امیدم بود همسر باوفا
فرامش کند بنده، وقت غذا
خورم لقمهای گر به صد رنج و درد
شود چهره از بیم برگشت، زرد
ز ضعفم نماند نه شور و نه حال
به دیدن، به گفتن، نیابم مجال
ز خواندن که بد آرزویم همی،
دو چشمم گریزد، نخواند دمی.
چو خواهم که چیزی نویسم به دست
به چرک و به خون، پوست خواهد شکست
به سجده گر انگشت پا را نهم
ببینی شود خون روان، روی هم
نگفتم یک از چند رنج و بلا
که باشد ز خسار من برملا
ولیکن سخن از شکایت نبود
به جز یاد محنت، حکایت نبود
خدایی که داری تو بر بنده جود
همه شادی و غم، زلطف تو بود
به پنجاه سالی که دیدم زمان
تنی تندرست و دلی شادمان،
مرا داده بودی ز راه کرم.
اگر روز کی چند، رنجی برم
جفا باشد ار من کنم شکوهای
که بازی تو و من، چونان صعوهای
سخن هر چه گفتم تو بر من مگیر
که تنها تو باشی امیر امیر
اگر درد دادی، به جان، میخرم
مبادا ببیند چنین، همسرم
نه فرزند و نه خویش و نه یار من
نه هر کس که شاهد بود کار من
اگر چند دشمن ندانم به خاک
تن دشمنان هم از این رنج پاک
امیر لنگرودی
سوم تیر ۱۴۰۲
https://t.me/Golgashte_Hamase_va_Ghazal/741
عقل یشمی خالخال پشمی
💢 ختم# #مجرب به دستور آیتالله #بهجت قدسسره برای افزایش #رزق و روزی 🔻 دستورالعمل #ختم #سوره_واقعه
📌 #پدیدار های #ختم_واقعه
قبلا یکبار این #ختم #سوره_واقعه را انجام داده بودم؛ ماه شوال هم انجام دادم. #تجربه بسیار جالبی بود.
در این ختم، شما در مجموع ۱۰۵بار این سوره را میخوانید؛ البته هر روز، بیشتر از دیروز. من بعد از روز دومسوم، بعد از اینکه از پس روانخوانی سوره برآمدم، به معنای واژگان هم توجه میکردم و ترجمه را هم میخواندم. بعد از واژگان، فهم جملات هم وسط آمد. روز پنجمششم، تقریبا احساس میکردم محتوای سوره دستم آمده. اما این حس غلطی بود. چون روز یازدهمدوازدهم، تازه حس جدیدی به سوره و محوایش داشتم و فهمیدم که روز پنجمششم، چقدر تصورم اشتباه بود که فکر میکردم سوره را فهمیدهام!
تا روز چهاردهم، تقریبا این سوره را از روی همه مصحفهای خانه، چندباری خواندم؛ هر بار هم به ترجمهها دقت میکردم. گاهی کار تا رجوع به تفسیر هم میکشید. ختم اول باعث شد فهم #ساختاری از سوره دستم بیاید.
در ختم امسال، دوباره این سیر طی شد، اما اصلا احساس تکرار نداشتم! این خودش یک نکته است. (یادم میاد این نکته را حاجآقای پناهیان هم در یک سخنرانی گفته بود.)
در این ختم هم سوالاتی برایم پیش میآمد و گاهی جواب میگرفت و گاهی نمیگرفت.
اما اصل تجربه بسیار مفید بود و پدیدار خاصی برایم شکل داد که در ارتباط و انس با مصحف میتواند مفید باشد. ختم واقعه میتواند یک الگوی انس با قرآن باشد: خواندن ۱۰۰بار از یک سوره به صورت تصاعدی.
بر اساس این #پدیدارشناسی معتقدم:
اگر کسی دنبال #تلاوت (=مطالعه) قرآن است، باید اول سوره را بفهمد. و راه فهم و تفسیر قطعا از دل چندین دوره ختم ۱۰۰تایی میگذرد. مثلا ۴تا یا ۵تا ختم ۱۰۰تایی یک سوره.
یعنی اینطور به ذهنم میآید که اگر یک سوره به مثابه یک شخصیت مهندسی شده، ۵۰۰بار منظم خوانده نشود، اصلا دیده نشده! فهم نمیشود.
شما موقعی میتوانی قرآن را تلاوت کنی که آن را آموخته باشی، بعد که آن را تلاوت میکنی، مطالب مرور میشود. آنجور که امام رضا فرمود که سر آیه نعمت، شکر کنی و سر آیه عذاب، استعاذه.
این الگو را برای سایر سورهها و #صحیفه_سجادیه هم میشود بهکار برد. استاد احمد غلامعلی در کتاب درسی آشنایی با صحیفه سجادیه و ادعیه و زیارات ماثوره به این نکته اشاره میکند که برای فهم دعا باید چند بار آن را خواند، ولی من میگویم این خواندن منظم یک دعا، باید پرتکرار باشد: ۴۰۰-۵۰۰بار؛ به نیت فهم و درک کلام ولی خدا.
این #پدیدار من تا این لحظه است. قطعا امکان تغییر و ارتقا دارد.
@my_sajjadieh ۱۴۰۴.۰۲.۰۸
@aliebrahimpour_ir
📌 یک #گعده ای درست کن؛ خفه شدیم
«یک روز از این جلسات شورای انقلاب میآمدیم بیرون ـ آن جلسات هفت هشت ساعته آن اوایل کار ـ همان طور از یک خانهای ـ به نظرم هم نمیدانم کجا بودیم ـ میآمدیم، یک صفی بودند، پنج شش نفری میآمدیم بیرون، ایشان قبل از من، برگشت گفت: #یک_گعدهای_درست_کن فلانی، #خفه_شدیم! این جوری بود. یعنی واقعاًها. من هم توی آن مجموعه، اگر بنا بود با کسی #گعده یی به معنای آخوندیش درست کنم و داشته باشیم جز با آقای #مطهری با کس دیگری نبود. یعنی واقعاًها هر وقت با ایشان دو به دو ـ اتفاق افتاده بود فراوان ـ دو نفری توی اتاق ایشان در تهران یا منزل ما در مشهد یک ساعت، دو ساعت نشسته بودیم، صحبت، همه جور صحبتی بین ما رواج داشت. از خاطره گرفته ـ ایشان هم میدانید، خاطره و داستان و قصه و فلان خیلی زیاد، یک صندوقچهای بود از این گونه چیزها ـ بنده هم بیورود نبودم توی این چیزها. من هم خیلی از این چیزها توی ذهنم هست. این قدر بحث میکردیم. بحث علمی میشد، بحث اعتقادی میشد، بحث سیاسی میشد. یعنی واقعاً یک به هم بستگیای وجود داشت.»
👤 بیانات #آقا آیتالله #خامنه_ای در دیدار خانواده آیتالله #مطهری، ۱۳۷۴/۰۲/۱۱
📎 farsi.khamenei.ir/others-report?id=29541
@aliebrahimpour_ir