eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
242 دنبال‌کننده
743 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 #هدف_زندگی من / #معنای_زندگی من ✅ هدف: ذوب‌شدن، نوشیدن، بلعیدن، قورت‌دادن، حل‌شدن، غرق‌شدن، ممزو
📌 بساط سجادیه من : دارالصحیفه 🪑مرد میان‌سالی، شب تاریک، وسط کوچه خلوت آمار صفاییه بساط کرده بود و تو سرما دست‌درجیب‌کاپشن نشسته بود. شانه و آیینه و خنزرپنزر داشت. گفتم حاجی چرا نمی‌ری کنار خیابون؟ گفت اونجا گیر میدن، جمعم می‌کنن. همین دکانش بود. 🌾 بالاخره زندگی آدم جماعت، بدون نمی‌شه. بالاخره هرکسی یک دکانی می‌زنه؛ چه خودش بفهمه، چه نفهمه! یکی مال تاسیس می‌کنه، یکی پاساژ، یکی غرفه اجاره می‌کنه، یکی لب خیابان، یکی ماشین دوره‌گرد، یکی زیرپله، یکی هم بساط کنار خیابان و یکی هم در کوچه‌تاریک‌. اگر زندگی بی دکان نمی‌شه؛ پس منم یا زدم خبر ندارم؛ یا باید بزنم! 🍀 این را هم اضافه کنم که خواهش یک استاد دوست فرزانه‌ام، اولین تلنگر بود. گفت بنویس. داره. گفتم به درد نمی‌خوره، گفت می‌خوره. حرفش و خودش برام مهمه و محترم. شاید خورد! شاید هم نخورد! ضرر که نداره!! 🦋 خب آدم باید دابّه باشد، جنبنده باشد. دستور است. ازاین گذشته، اگر نبود دستور خواندن و فکر کردن، آدم باید حیا می‌کرد و حتی به نام آقاسیدالساجدین فکر هم نمی‌کرد! همه چه خوش‌توفیقیم که خودشان به سفره نور امر می‌کنند و خودشان لقمه می‌گیرند و در دهانمان می‌گذارند و ما کیف می‌کنیم که داریم خودمان را سیر می‌کنیم! 🌟 حالا امروز، ۲۶بهمن۱۴۰۲، ۵شعبان۱۴۴۵، در روز میلاد آقاجانم، سیدالساجدین؛ با اجازه از پدر و عمو و مادربزرگ و پدربزرگ و آقای‌آقاها -آقارسول‌الله-، می‌خواهم ام را بساط کنم! 🌸حالا من یک گوشه‌ای بساط کرده‌ام؛ بساط سجادیه. البته، سجادیه من؛ نه اصلش! یک گوشه‌ای از پنج‌شنبه‌بازار؛ کنار نخ‌وسوزن و ناخن‌گیر فروش‌ها. یک گوشه‌ای از یک کوچه‌ی تاریک؛ تا کسی بساطم را جمع نکند! ردم به قبای کسی گیر نکند! تا دلم برای خودم خوش باشد! 🌺چیزی که در بساط ندارم؛ یک مشت خانگی است؛ ره‌گذرها می‌خندند و رد می‌شوند. شاید هم چند ثانیه‌ای وایستادند به تماشا من البته برای فروش نیامدم؛ می‌خواهم: ⚡️در قلبم برپا کنم. ⚡️تک‌خور نباشم، چون از قدیم گفتن بد است. اگر یک چیزی از بوییدم و خوردم و بوسیدم و ذوب شدم و کردم، دیگری هم شریک شود. ⚡️شاید با بساطم، بازار آقا و اسم آقا را شلوغش کنم. سیاهی لشکر باشم. ⚡️شاید چند عابری چند دقیقه‌ای به تماشا ایستادند و نام آقام برایشان زنده‌تر شد. ⚡️شاید ذوق تکمیل کاردستی‌ها برای رساندن به بساط، رسیدن به هدفم را جلوتر انداخت. ⚡️شاید یک بچه‌ای رد شد و چشمش را گرفت و با من رفیق شد. ⚡️شاید آقای‌پدربزرگ، خوشش آمد و دعایم کرد، دستی به سرم کشید و منم رفتم جزو آنانی که مولا دعایشان می‌کند... ☘️ خدایا، من تبریّ می‌جویم از دکان‌داری و حساب‌وکتاب. به تو پناه می‌برم از اینکه حواسم پرت عابرها و مغازه‌های اطراف شود. به تو پناه می‌برم که خودم گول کاردستی‌هایم را بخورم. به تو پناه می‌برم که بخوام توجه کسی را به بساطم جلب کنم و سرقفلی درست کنم! ☘️ خدایا، از تو می خواهم همچون داشته باشم؛ از تو میخواهم به من بدهی را از بین ببری. به تو پناه می برم و به تو تفویض میکنم. ☘️ به نام تو؛ به فضل تو؛ به توکل تو؛ به امید تو. ☘️ یاعلی؛ یاعلی‌بن‌حسین‌بن‌علی 💠 به : سر بزنید 👇 💠 @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 #هوش_مصنوعی ۱ خیلی خیلی کم پیش میاد چشمم به اظهارنظر یا مصاحبه‌ای درباره‌ی هوش مصنوعی بیفتد که ح
📌 📌 ۲ چیزی که برایم تاسف برانگیز است، این است که حرف‌زدن از هوش مصنوعی هم دارد تبدیل می‌شود به یک صنعت! مثل بقیه‌ی چیزهایی که مورد تاکید رهبری قرار می‌گیرد! یعنی ! خودش خیلی مهم نیست و به سمت تهی‌شدن می‌رود، ولی و خوبی برای است و اسم و رسم بپا کردن! آرام‌آرام گرم کنید که هر سازمان دولتی، یک معاونت هوش مصنوعی تشکیل بدهد و شورای عالی هوش مصنوعی هم برای خودکفایی در این عرصه، در کنار دستور به فیلترینگ سامانه‌های متداول، یکی‌دوجین بودجه تپل وضع کنند برای سامانه‌های بومی. یکی‌دوجین هم کتاب ساخته بشود درباره فلسفه و روش و مبانی هوش مصنوعی و هوش مصنوعی های مضاف و غیره و ذلک. چند رشته دانشگاهی -خصوصا رشته استراتژیک در دانشگاه باقرالعلوم ع- تاسیس شود و ده‌چند نفر هم عضو هیئت علمی جذب شوند و اشتغال آفرینی رخ بدهد. قشنگ نیست؟ @aliebrahimpour_ir ١۴۰۳.۰۸.۲۲
عقل یشمی خال‌خال پشمی
یا ابن موسی بن جعفر بحق پدران نورانی‌ات از جدت سیدالساجدین برایم #اذن و #بینه و #بعثت و #حواله و #اف
جان! از خدا برایمان بخواه که زلال شویم، از غل‌وخش پیراسته شویم، از و و و رها شویم، معنای_زندگی را بیابیم، دین‌فروشی نکنیم، و در معارف الهی شویم... شیراز؛ حافظیه - ۱۴۰۳.۰۶.۲۷ @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#یلدا تفال به حافظ به نیت: #ذوب_در_صحیفه شدن خرقه‌پوشیّ من از غایَتِ دین‌داری نیست پَرده‌ای بر سَرِ
کرامتی از حافظ دیدم که گفتنش از خالی از لطف نیست، ان‌شاءالله که خالی از حکمت هم نباشد: شب یلدا پارسال - ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - تفالی به حافظ زدم و این غزل آمد. آن موقع بیت هفتمش را در کانال گذاشتم. ولی در حقیقت -چنانکه یکی از و ام تاکید کرد- بیت اصلی که پاسخ صریحی به نیتم محسوب می‌شد، بیت هشتم بود: من که خواهم که ننوشم به جُز از راوقِ خم چه کنم گر سخن ننیوشم گذشت. شهریور امسال (۱۴۰۳.۰۶.۲۷) که رفته بودیم شیراز، حافظم را بردم و بعد از زیارت حافظیه، تفالی به حافظ زدم که نظری بدهد درباره‌ی و . 😲 و باز همین غزل۳۴۰ آمد! 😳 💠 الحق که چه زیبا فرمود از وضعیتم که "من که از آتشِ دل چون خُم می در جوشم" و "تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم". 💠 یا آنجا که می‌گوید "من چرا مُلک جهان را به جُوی نفروشم؟" چه زیبا این و را تفسیر نفس‌الامری و وجودی می‌کند. 💠 یا بیت هفت، چقدر زیبا این بساط را از نظر اجتماعی تفسیر می‌کند. 💠 و اوج کار که راوَق خم است. خمِ می یک ته‌نشین دارد و یک صافی. ته‌نشین‌ها دُرد اند. کسی که ته‌مانده می‌خورد، دُردی‌کِش است. اما شراب زلال و صاف، شراب روی خم است. مخصوص خواص که به آن می‌گویند. ✅ به نظر حافظ این چیزی نیست جز سخن ، که زلال و صافی معارف الهی و اولیاست؛ ❤️ و بی‌شک، گل‌سرسبدش، آقا . @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۰۹.۳۰
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که
📌 خاک بر سر آن بی‌شعوری که به خاطر حرص، مثل خرس بیفتد دنبال دیگران ✅ مقدمه: من در روزی داشته‌ام و بحمدالله هنوز دارم.(¹) حالا شاید کسی گذر کرده و علمی گرفته و به کاری مشغول شده؛ او سواست. ولی هرکسی که چیزی چشیده، مشمول این ابیات ناب مولوی می‌شود: ☘ 287 - مر سگی را، لقمه نانی ز دَر / چون رسد بر در، همی بندد کمر اگر از دَرِ خانه‌ای پاره نانی به سگی دهند. هرگاه آن سگ به درِ آن خانه رسید، اظهارِ وفاداری و خدمت‌گزاری می کند. ☘ 288 - پاسبان و حارسِ در می‌شود / گرچه بر وَی جور و سختی می‌رود آن سگ، نگهبان و حافظِ آن خانه می‌شود، اگر چه از سویِ اهلِ خانه نسبت به او خشونت و آزار برسد. ☘ 289 - هم بر آن در باشدش باش و قرار / کفر دارد، کرد غیری اختیار جایگاه و قرارگاهِ او آستانۀ آن خانه می‌شود، و رفتن به آستانۀ خانۀ دیگر را ناسپاسی و بی‌وفایی می‌شمارد. ☘ 290 - ور سگی آید غریبی، روز و شب / آن سگانَش می‌کُنند آن دَم ادب اگر سگِ غریبه‌ای به آستانۀ آن خانه نزدیک شود و آن سگ‌ها، به او حمله‌ور می‌شوند و ادبش می‌کنند. ☘ 291 - که برو آنجا که اوّل منزل است / حقِ آن نعمت، گروگانِ دل است با زبانِ حال به آن می‌گویند: به منزل و جایگاهِ خودت بازگرد؛ زیرا تو مدیونِ ولی نعمت خود هستی و باید آن را بجا بیاوری. ☘ 292 - می‌گزندش که برو بر جایِ خویش / حقِ آن نعمت، فرو مگذار بیش آن سگ‌ها او را گاز می‌گیرند و می‌گویند برو به منزل و محلِ خویش و در سپاس از نعمت‌هایی که خورده‌ای کوتاهی مکن. ☘ 293 - از درِ دل، و اهلِ دل، آبِ حیات / چند نوشیدی و، وا شد چشم هات از آستانۀ صاحب دلان و اهلِ معرفت، چندین بار آبِ حیات معارف الهی نوشیدی و دیدگانِ دلت باز شد. (¹) ☘ 294 - بس غذایِ سُکر و وَجد و بیخودی / از درِ اهلِ دلان بر جان زدی از آستانۀ صاحبدلان، بسیاری از طعام‌های معنوی نظیر سُکر و وَجد و بیخویشی رزقِ تو شد. ☘ 295 - باز این در را رها کردی ز حرص؟ / گِردِ هر دکّان همی گردی چو خِرس؟ اما تو از روی حرص درگاهِ صاحبدلان را ترک کرده‌ای؟ و مثل گِردِ دور هر و مکانی می‌چرخی؟ ☘ 296 - بَر درِ آن مُنعِمانِ چرب دیگ / می‌دَوی بهرِ ثَریدِ مُرده‌ریگ سراغِ درگاهِ ثروتمندانی می‌شتابی که دیگ‌های پُر از غذای چرب و رنگین دارند تا لقمه‌ای از تلیت ناچیز و بی‌ارزش ارث مردگان آن‌ها بخوری؟ ☘ 297 - چربِش اینجا دان که جان فَربِه شود / کارِ نا اومید اینجا (¹) بِه شود این را بدان که غذای چرب و گوارای اصلی در آستانۀ منزلِ صاحبدلان پیدا می‌شود و روح و روان آدمی از آن طعام‌های معنوی، رشید و فربه می‌شود. و کارِ ناامیدان از رحمت الهی در این درگاه سامان می‌یابد. (¹). ❤️ 📗 ، دفتر سوم، بخش ۹ - قصهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۱۰.۱۵ @aliebrahimpour_ir