eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
246 دنبال‌کننده
702 عکس
33 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 دزدی، حتی با چاپ روایات اهل‌بیت!!! هفته پیش این کتاب را در کتاب‌فروشی دیدم: عیون اخبار الرضا با ترجمه مرحوم استاد علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید. جلد قشنگ با فونت زیبا. فکر کردم جدیدی از چاپ قدیمی نشر اسلامیه است. البته بدون هیچ مقدمه و موخره! دیروز آمدم بخرم. گفتم بزار ببینم پاورقی‌ها را هم آورده؟ یک صفحه را چک کردم؛ دیدم نیاورده. خود متن را تطبیق دادم، دیدم کُلا یک ترجمه دیگر است!! هیچ ربطی به ترجمه غفاری ندارد! این جور دزدی با روایات دیگر نوبر است! الحمدلله که دیدم و نخریدم؛ مگرنه بعدش بدجور می‌سوختم!! 🤦🏻 @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۰۹.۱۱ @aliebrahimpour_ir
📌 طرح بحث (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی ، تعبیر "لَكَ‌ - يَا إِلَهِي - وَحْدَانِيَّةُ اَلْعَدَدِ" در بند۱۰ است. 🤯 مترجمان و شارحین همگی در بیان این عبارت به صرافت افتادند. 🧐 مشکل اینجاست که مطابق مباحث قطعی و ، ما معتقدیم ؛ و این وحدت، نیست! یعنی دو و سه و چهار بَردار نیست. بلکه به بیان فنی، است! 🤨 این معنا در روایات هم بیان شده که معروف‌ترین شاهد آن، عبارت "واحِدٌ لا بِعَدَدٍ" امیرالمومنین ع در است. 😥 چالش اینجاست که چطور ظاهر این دو عبارت را با هم جمع کنیم؟ بالاخره وحدت عددی است یا غیر عددی؟ (ببینید) به تعبیر علامه شعرانی، باید کاری کنیم که: تا کلام حجج الهی: ۱.متناقص یکدیگر و ۲.مخالف عقل نشود. در ادامه تقریر علما و شروح مختلف تقدیم می‌شود... @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۲) 📌 نظر درباره مراد از جملۀ لك يا الهى وحدانيّة العدد وحدة عدديّه «يكى در برابر دو» نيست، چون خداوند متعال واحد حقيقى و منزّه از واحد عددى است، بلكه مراد آن است كه: وحدتى كه اعداد به آن نسبت داده و از آن تركيب مى‌شود و آن تحت عددى نمى‌باشد «چون گفته‌اند: بناى عدد از واحد است و واحد از عدد نيست، زيرا عدد بر واحد واقع نمى‌شود بلكه بر اثنين و دو واقع مى‌گردد» به غير تو گفته نمى‌شود. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۳) 📌 نظر درباره ✅ به نظر می‌رسد نظر میرداماد درباره عبارت امام سجاد «لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ» این است که: 🔹این بیان به اشاره می‌کند، اما این وحدت در ذات الهی معنایی دارد. 🔹 او تأکید می‌کند که این وحدت عددی نباید با یگانگی حقیقی و مطلق ذات الهی خلط شود. 🔹 به عقیده او، اساسا وحدت عددی صرفا مفهومی نسبی و محدود در عالم امکان است، در حالی که یگانگی الهی، مطلق و بسیط و فراتر از شمارش عددی یا مقایسه با مخلوقات است. 🔹 با توجه به ظاهر معنای این عبارت، میرداماد این عبارت را مخالف احادیث مواتر و براهین عقلی قلمداد می‌کنند. 🔹 در مجموع [احتمالا] او این عبارت را در چارچوب تنزیه ذات الهی از مفاهیم عددی تفسیر می‌کند. 📝 متن کامل شرح میرداماد در این بحث را اینجا بخوانید @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه_ای #وحدانیه_عدد (۳) 📌 نظر #میرداماد درباره #گره_گاه #وحدانیه_العدد ✅ به نظر می‌
(۳) 📌 نظر درباره 📌 قوله عليه‌السلام: لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ ✅ أَمَّا مَعْنَاهُ: إِثْبَاتُ الوَحْدَةِ العَدَدِيَّةِ لِذَاتِ القَيُّومِيَّةِ الوَاحِدَةِ الحَقَّةِ فِي الحَقِيقَةِ الوُجُوبِيَّةِ وَبِحَسَبِهَا، أَيْ لَا قَيُّومَ وَاجِبَ الذَّاتِ إِلَّا أَنْتَ، لَا بِالقِيَاسِ إِلَى أَعْدَادِ الوُجُودِ وَأَحَادِ المَوْجُودَاتِ، حَتَّى يَلْزَمَ اسْتِصْحَاحُ أَنْ يُطْلَقَ عَلَى وَحْدَتِهِ الحَقَّةِ وَأَحَدِيَّتِهِ المَحْضَةِ جَلَّ سُلْطَانُهُ الوَحْدَةُ العَدَدِيَّةُ، فَيُقَالُ: إِنَّهُ سُبْحَانَهُ وَاحِدٌ، أَمَّا مِنْ أَحَادِ نِظَامِ الوُجُودِ اثْنَانِ، وَإِنَّهُ وَاثْنَانِ مِنْ اثْنَيْنِ المَوْجُودَاتِ ثَلَاثَةٌ، وَإِنَّهُ وَثَلَاثَةٌ مَا أَرْبَعَةٌ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ. اما معنای آن، اثبات وحدت عددی برای ذات قیومی یکتای حقیقی در حقیقت وجوب و بر اساس آن است. یعنی هیچ قیوم واجب‌الوجودی جز تو نیست، نه به قیاس با تعداد موجودات و افراد هستی، که به استلزام آن اطلاق وحدت عددی بر یگانگی حقیقی و احدیت محض او، جل سلطانه، روا باشد. به گونه‌ای که گفته شود: او سبحانَه واحد است، ولی از افراد نظام هستی، دومین است، و او و دو نفر دیگر از افراد موجودات، سومین است، و او و سه نفر دیگر، چهارمین است، و این قیاس ادامه یابد. ✅ وَأَمَّا مَغْزَاهُ: إِفَادَةُ أَنَّ الوَحْدَةَ العَدَدِيَّةَ، ظِلٌّ لِوَحْدَتِهِ الحَقَّةِ الصَّرْفَةِ القَيُّومِيَّةِ وَمَجْعُولَةٌ لِجَاعِلِيَّتِهِ المُطْلَقَةِ وَفَعَّالِيَّتِهِ الإِبْدَاعِيَّةِ، فَسَبِيلُ اللَّامِ فِي قَوْلِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ «لَكَ» سَبِيلُهَا فِي قَوْلِهِ عَزَّ كِبْرِيَاؤُهُ «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ». اما مقصود آن چیست؟ افاده این معنا که وحدت عددی سایه‌ای است از یگانگی حقیقی صرف قیومی او و این وحدت عددی به سبب خالقیت مطلقه و فعلیت ابداعیه او جعل شده است. جایگاه لام در «لَکَ» (برای تو) در این فرمایش ایشان، همان جایگاهی است که در آیه کریمه «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الأَرْضِ» (آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ اوست) دارد. ✅ وَبِالجُمْلَةِ قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ «لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ» لَيْسَ عَلَى مُوَافَقَةِ مَا قَدْ تَوَاتَرَ وَتَكَرَّرَ فِي أَحَادِيثِهِمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِمْ، وَاسْتَبَانَ بِالبُرْهَانِ صَفْحَةً فِي عِلْمِ مَا فَوْقَ الطَّبِيعَةِ مِنْ تَنْزِيهِ أَحَدِيَّتِهِ الحَقَّةِ الوُجُوبِيَّةِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ عَنِ الوَحْدَةِ العَدَدِيَّةِ الَّتِي تُكَرِّرُهَا حَقِيقَةُ العَدَدِ وَمَعْرُوضُهَا هُوِيَّاتُ أَحَادِ عَالَمِ الإِمْكَانِ. در مجموع، فرمایش ایشان مطابق با آنچه به صورت متواتر در احادیث ایشان، صلوات‌الله‌علیهم، آمده و نیز با برهانی که در علم مابعدالطبیعه در تبیین یگانگی حقیقی وجوبی او اقامه شده است، نیست. زیرا این یگانگی حقیقی منزّه از وحدت عددی است که حقیقت عدد و موضوع آن، یعنی هویت‌های افراد عالم امکان، آن را تکرار می‌کند. ✅ وَقَدْ اقْتَرَّ فِي مُقَارِهِ: أَنْ شَيْئًا مِمَّا فِي عَوَالِمِ الإِمْكَانِ لَا يَصِحُّ أَنْ يُوصَفَ بِالوَحْدَةِ الحَقِيقِيَّةِ، بَلْ إِنَّمَا المُمْكِنُ بِالذَّاتِ قِصَارَاهُ الوَحْدَةُ العَدَدِيَّةُ الَّتِي هِيَ ظِلٌّ لِوَحْدَةِ الحَقِيقَةِ، وَمَرْجِعُهَا فِي الحَقِيقَةِ إِلَى اتِّحَادٍ مَا وَتَأَحُّدٍ مَا. در مقایسه، روشن شده است که: هیچ‌یک از موجودات عالم امکان نمی‌تواند به وحدت حقیقی متصف شود. بلکه نهایت آنچه برای ممکن‌الوجود ذاتاً میسّر است، وحدت عددی است که سایه‌ای از یگانگی حقیقی است. مرجع این وحدت عددی نیز در حقیقت به نوعی اتحاد و نوعی یگانگی بازمی‌گردد. ✅ وَمَنْ تَشَوَّقَ إِلَى بَسْطِ الكَلَامِ هُنَالِكَ فَلْيُرَاجِعْ «تَقْوِيمَ الإِيمَانِ» وَ«الرَّوَاشِحَ السَّمَاوِيَّةَ». و کسی که مشتاق گسترش این بحث است، می‌تواند به منابعی همچون «تقویم الإیمان» و «الرواشح السماویة» رجوع کند. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
با من همراه باشید این بحث به جای جذاب و قشنگی می‌رسه 😍👌
📌اشعار پندآموز درباره نَعَى نَفْسِي إِلَى نَفْسِي اَلْمَشِيبُ / وَعِنْدَ اَلشَّيْبِ يَتَّعِظُ اَللَّبِيبُ پیری، خبر مرا به خودم اعلام کرد، و خردمند از نشانه‌های پیری پند می‌گیرد. فَقَدْ وَلَّى اَلشَّبَابُ إِلَى مَدَاهُ / فَلَسْتُ أَرَى مَوَاضِعَهُ يَئُوبُ به پایان مسیر خود رسید، و دیگر بازگشتنش را نمی‌بینم. سَأَبْكِيهِ وَأَنْدُبُهُ طَوِيلًا / وَأَدْعُوهُ إِلَيَّ عَسَى يُجِيبُ مدت‌ها بر او گریه و زاری خواهم کرد، و او را فراخواهم خواند، شاید پاسخ دهد. وَهَيْهَاتَ اَلَّذِي قَدْ فَاتَ عَنِّي / تُمَنِّينِي بِهِ اَلنَّفْسُ اَلْكَذُوبُ اما هرگز آنچه از دست رفته به من باز نمی‌گردد، هرچند نفس دروغین مرا به آن امید دهد. وَرَاعَ اَلْغَانِيَاتِ بَيَاضُ رَأْسِي / وَمَنْ مُدَّ اَلْبَقَاءُ لَهُ يَشِيبُ سپیدی موی من زیبارویان را به وحشت انداخت، و هر کس عمرش طولانی شود، موهایش سفید می‌شود. أَرَى اَلْبِيضَ اَلْحِسَانَ يَجِدْنَ [يَحِدْنَ] عَنِّي / وَفِي هِجْرَانِهِنَّ لَنَا نَصِيبٌ می‌بینم که زنان زیباروی سپید از من روی برمی‌گردانند، و جدایی از آنان نیز سهمی از زندگی ماست. فَإِنْ يَكُنِ اَلشَّبَابُ مَضَى حَبِيبًا / فَإِنَّ اَلشَّيْبَ أَيْضًا لِي حَبِيبٌ اگر جوانی دوست‌داشتنی‌ام از دست رفت، نیز برای من دوست‌داشتنی است. سَأَصْحَبُهُ بِتَقْوَى اَللَّهِ حَتَّى / يُفَرِّقَ بَيْنَنَا اَلْأَجَلُ اَلْقَرِيبُ با تقوای الهی با او همراه خواهم بود، تا زمانی که مرگ نزدیک ما را از یکدیگر جدا کند. 📕 مجموعه آثار ، ج۲: ۷۴۴ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۴) 📌 نظر درباره ✅ ابن‌معصوم سیدعلی خان مدنی در تفسیر این عبارت تصریح می‌کند که: بنا بر دلایل عقلی و نقلی، تنزیه خدا از ، واجب است. بنابراین باید از ظاهر عبارت دست کشید و معنایی ارائه داد که از این منافات در امان باشد و بتوان آن را به خدا نسبت داد؛ بلکه به خدا اختصاص داد. ❇️ سپس معانی مطرح‌شده توسط علما را ارائه کرده و در نهایت یکی را انسب معرفی می‌کند: کثرتی در ذات خدا وجود ندارد؛ یعنی نه جزئی دارد و نه صفتی افزون بر ذات. ✳️ او برای تقویت این معنا، به عبارت بعدی متن صحیفه توجه می‌دهد و با تمسک به لف و نشر مشوش، مفسر عبارت وحدانیّةُ العدد را، عبارت مُختلِفُ الحالاتِ وَ مُتنقِّلٌ فِي الصِّفاتِ در ماسوى‌الله می‌داند. یعنی آن را باید مقابل این معنا کنیم. ❎ بنابراین، وحدانیّةُ العدد یعنی هیچ تعدد و تکثری در صفات خدا راه ندارد، بلکه وحدانیت عددی است که به وجود واحد بسيط از هر جهت، موجود است. و این همان سخن حکماست که می‌گویند: واجبُ الوُجودِ بِالذّاتِ واجبُ الوُجودِ مِن جَميعِ الجِهاتِ. 🔰 بنابراین سیدعلی خان را به فلسفی‌ترین معنای ممکن، حمل و معنا می‌کند. 📖 ، ج۴ : ۲۹۳-۲۹۷. مطالعه کامل متن 👇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1621 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 های در حین شنا [🏊] درباره ع حاجی! از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشه، این روزها گاهی کانال خبری دانشگاه را چک می‌کنم؛ ماشاءالله فعالیتش تقریبا دوسه‌برابر قبل شده. تغییرات محسوس است. دانشگاه از دست علوم‌اجتماعی‌ها خارج شده و دارد تحت سیطره علوم‌سیاسی‌ها قرار می‌گیرد. حالا ریش‌های آنکاردشده و عمامه‌های <۱۰متری و خوش‌تیپی تیم جدید در مقابل تیپ زاهدانه (!) قبلی‌ها به کنار! شاید بگی خب باقرالعلوم با علوم سیاسی تاسیس شد و حالا به اصل خودش برگشت؛ در جواب میگم که نه! آن علوم سیاسی، در واقع همین علوم اجتماعی بود. قطبش می‌شد و . مع‌الاسف باید اعتراف کرد که باقرالعلوم دارد از پارساییت‌اش خارج می‌شود! رفقایی که فلسفه‌های مضاف می‌خواندند، اخیرا هیئت علمی شدند. گروه‌های دیگر روز‌به‌روز با افراد جدید خودشان را تقویت می‌کنند، اما خمودی در گروه علوم اجتماعی موج می‌زند. انگیزه‌ای نیست؛ ی هم البته نیست. دانش اجتماعی و فلسفه علوم اجتماعی و فرهنگ‌وارتباطات که به ‌کنار، گروه رشته فخیمه ما -یعنی و - وضعیتی بدتر از همه دارد. استاد هاشمیان -که حتی همین الان که دارم اسمش را می‌نویسم، تن و بدنم می‌لرزد- به گوشه‌ای رانده شده!؟ اویی که همچون امام خمینی، با یک نهیب نه فقط برای دانشجو، که برای آموزش و سایر بخش‌ها، "دولت تعیین می‌کرد" و به‌عنوان محبوب استاد پارسا، توپ هم تکانش نمی‌داد و دست‌راست همیشگی ایشان در امور فرهنگی بود و همویی که در کنار مریجی، یکی از سه صاحب امضای حساب دانشگاه بود که هنگام ثبت نام، پول بهش واریز کردیم، چه شد که اینطور شد؟ محسود شد یا عکس‌العمل کنش‌هایش را دید؟ به قول آقای خامنه‌ای در کتاب ، "نمی‌دانم و نمی‌خواهم که بدانم". اما هرچه هست، امروز رشته بی‌پدرومادرتر از قبل شده. یتیمی است که هیچکس گردنش نمی‌گیرد. هاشمیان دو بار رفت و برگشت و بعید است دوباره برگردد. احتمالا دیگر اتاق‌های سیخ و شبه‌بیمارستانی باقرالعلوم برای پروازش کوتاه است و قانعش نمی‌کند. شاید ققنوسی است که از خاکسترش، در جایی جدید پرنده‌ای نو سر بر می‌آورد. اما هر چه هست، این چیزها برای گروه ، نان و آب نمی‌شود. همین لحظه که گروه‌های علوم‌سیاسی و فلسفه مضاف و... هی دارند بزرگ می‌شوند، ما هستیم! منحصر در هاشمیان! خوبای فارغ رشته، همگی دست خودشان را یک گوشه بند کرده‌اند. حالا گروه یا باید به کوتوله‌ها قناعت کند یا نظری‌ها را جذب کند و یا شاید افرادی هستند که من نمی‌شناسم ولی خب لو کان لبان! ولی این نتیجه‌ی بود. نبود؟ من البته فکر می‌کنم، دهه آینده باقرالعلوم، متناسب با این آغاز، آغازی برای مرگ علوم اجتماعی است. استاد ایده‌اش که بود را داد و در سطح نهاد هم کشاند و رشته‌هایش را تاسیس کرد. حرف بنیانی جدیدی ندارد. ادامه‌اش بازتولید همان حرف‌های قبلی است. اما از آن طرف، آخوندهای علوم‌سیاسی خوانده، با پیوندی که با فقه برقرار می‌کنند، خوب می‌توانند حرف‌های جدید ببافند؛ چیزی که از دل سوراخ‌کردن واژه‌ها در کلاس‌های فلسفه فرهنگ و فلسفه علوم اجتماعی در نمی‌آید. از سوی دیگر، هرچند رابطه پارسانیا و هاشمیان، پدر و فرزندی است؛ اما معتقدم چارچوب محتوای رشته سیاست‌گذاری و مدیریت‌راهبردی به هیچ عنوان امتداد نیست! قبول کنید زورچپان کردن ۲واحد فلسفه‌فرهنگ فضایی متعالیه در سرفصل دروس، رشته را نمی‌کند! الغرض اینکه خروجی‌های سیاستگذاری، رابطه‌شان با پارسا، حبی و قلبی است تا فکری و معرفتی. پس گروه سیاستگذاری، بیش از پیش، بی‌پدرومادر شده. که مثل کیسه زباله، در ساختار دانشگاه، دست با دست می‌شود! اما دردناک‌ترین قسمت ماجرا اینجاست که باید اعتراف کنیم و دانشگاه باقرالعلوم آنقدر عقیم بود که حتی نتوانست خود دانشگاه باقرالعلوم را سیاست‌گذاری و مدیریت راهبردی کند! در خبرها ببینید که سند راهبردی دانشگاه را علوم‌سیاسی‌ها دارند راهبری می‌کنند! بلکه کنیم که دانشگاه که هیچ؛ مدیریت راهبردی، حتی نتوانست خودش را هم مدیریت کند... . بنابراین بگذارید ته دلم اعتراف کنم که ما فقط چهارتا اصطلاح زیبا بلدیم و قشنگ می‌توانیم با های علمی پر زرق و برق مخاطب را تکه پاره کنیم؛ اما در عمل؟ پووووف. پی‌نوشت: وقتی این چرت‌وپرت‌ها را می‌نوشتم، گفتم نکنه کسی جدی بگیره و باور کنه! نکنه پشت سرم صفحه بذارن! نکنه اخراجم کنن نذارن دکتری عزیزم رو بگیرم! بعد گفتم نه بابا. فقط یه احمق می‌تونه این شوخی‌های احمقانه رو جدی بگیره. شل کن بره. صلوات بفرست. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۱۵