eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
247 دنبال‌کننده
694 عکس
33 ویدیو
74 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
🏷 عنوان: «تفسیر جامعه‌شناختی « #نفاق »، ضرورت بنیادین #گام_دوم انقلاب اسلامی» 🔺جامعه‌شناسانه‌ترین مفهوم قرآن و ابتکاری‌ترین مسئله معارف اسلامی در اندیشه اجتماعی است که نمونه‌ی غربی ندارد، مسئله «نفاق» است. 🔺به عقیده‌ی شهید مطهری، اگر بنا باشد دوران معاصر جهان را،باید عصر جدید را، «عصر نفاق» بنامند. 🔺اساسا نفاق با ساختار اجتماعی، پیوندی عمیق دارد. تا #ساختار_اجتماعی_دینی شکل نگیرد، نفاق ایمانی به وجود نمی‌آید. 🔺در گام اول انقلاب، دمل چرکین نفاق با تلاش‌های بی‌وقفه‌ی اندیشمندان انقلاب اسلامی نظیر امام خمینی و شهیدمطهری کنترل شد تا اینکه در دهه60 به‌طور کلی برچیده شد. با توجه به قوی‌تر شدن ساختارهای دینی انقلاب اسلامی و پیچیدگی روزافزون جامعه و همراهی همیشگی خطر نفاق با هر جریان انقلابی، گام دوم انقلاب نیز بیش از پیش در خطر نفاق است؛ نفاقی که پیچیده‌تر از گذشته است و راه مبارزه با آن سخت‌تر از قبل. ✅ متن کامل یادداشت را در خبرگزاری #رسا بخوانید: 🔗 http://rasanews.ir/002YQy 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 1694 🗓نگارش: 14خرداد98 🗒انتشار: 18خرداد 98 (9) 🌐 @aliebrahimpour_ir #گزارش_یادداشت
« » انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): http://fna.ir/da7d3w ✅ در استوری - ص1 🌐 @aliebrahimpour_ir
« » انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): http://fna.ir/da7d3w ✅ در استوری - ص2 🌐 @aliebrahimpour_ir
« » انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): http://fna.ir/da7d3w ✅ در استوری - ص3 🌐 @aliebrahimpour_ir
« » انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): http://fna.ir/da7d3w ✅ در استوری - ص4 🌐 @aliebrahimpour_ir
« » انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): http://fna.ir/da7d3w ✅ در استوری - ص5 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 ؛ فیلم پوچ ولی مهمی برای بلوغ سینمایی جامعه ایرانی 📌 مخاطب سینما به فیلم «ما همه با هم هستیم» چه نیازی دارد؟ 🍁 با «ما همه با هم هستیم» که عنوان فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک می‌کشد، احتمالا یکی از آثار سینمای ایران در سال98 از حیث کارگردانی، متن و حتی بازی‌گری است که حضورش در تاریخ سینمای ایران، لازم بود. 🍁 فیلم، فاقد و است. فیلم از بازجویی مهران مدیری از مسافران فیلم آغاز می‌شود، اما تا انتهای فیلم متوجه نمی‌شویم، این بازجویی برای چیست و این ناکجاآباد که مسافران هواپیما در انتهای فیلم در آن آزاد می‌شوند، کجاست. برزخ یا جای دیگر؟ . هیچ فراز و فرودی در داستان نیست؛ هیچ و نمی‌بینیم. بدتر از آن اینکه هیچ و تقریبا هیچ روی لبمان نمی‌نشیند و نمی‌خندیم! محمدرضا گلزار چه کاره است؟ و چرا او مدیری از او هم بازجویی می‌کند؟ معلوم نیست! خودش به صراحت در فیلم می‌گوید نمی‌دانم! گلراز به فیلم اضافه شده تا نامش در تیتراژ باشد؛ خودش هم در بازجویی اعتراف می‌گوید که گفتند برای یک فیلم بیایم اینجا و من کاره‌ای نیستم! اینقدر تباه؟؟ 🍁 فاقد کارگردانی است؛ نه خلاقیتی در ، نه خلاقیتی در . بازیگرانی دور هم جمع شده‌اند و دقیقا همان بازی‌ تیپیکالی را ارائه می‌دهند که در فیلم‌های دیگر از آن‌ها سراغ داریم. مدیری بازجو، همان بازجوی ساعت5 عصر و همان متمول هیولاست که اینبار بیشتر مشغول لمباندن است؛ جواد عزتی، همان عزتی سابق. معجونی، گرجستانی، حاتمی و بقیه هم. بدتر از همه گلزار. 🍁 سیدرضا میرکریمی، کارگردان نام‌آشنا و صاحب سبک که در اینجا تهیه‌کننده فیلم است، گفته بود « »ی ساخته که فاقد شوخی‌های غیراخلاقی است. درست است؛ اما فیلم نه فقط فاقد شوخی‌های غیراخلاقی است، بلکه فاقد طنز و کمدی است. نه شخصیت و نه دیالوگ خنده‌داری وجود ندارد که ما را به خنده وا دارد؛ اما چرا، شاید فقط به پرخوری‌های مدیریِ بازجو قدری لبخند بزنیم. نهایتا شاید یکجا یا دو جا بر اساس تداعی معانی شخصی، بخندیم. همین. بلکه اساسا فاقد همه چیز است! بیننده فیلم، نه می‌خندد، نه از دیالوگ‌ها لذت می‌برد؛ نه کنش دراماتیکی او را جذب می‌کند و نه چیزی می‌آموزد. او صرفا تماشا می‌کند، چون پول بلیت داده. 🍁 فیلم، انبوهی از بازیگران مشهور سینما را جمع کرده، اما همین پاشنه‌آشیل کارگردان شده. نتوانسته آن‌ها را پرداخت کند و از آن‌ها بازی بگیرد. احتمال می‌دهم حتی بیشتر حجم فیلم‌نامه به معرفی اصل شخصیت‌ها گذشته باشد تا پرداخت شخصیتی آن‌ها. بنابراین طبیعی است که پیش‌بینی کنیم، مجموعه بازیگران برای برداشت دور هم جمع می‌شدند و بعد اینکه داستان را مرور می‌کردند، هرکسی هر چه در چنته داشته، ارائه می‌داده و بدون اینکه فرصت این وجود داشته باشد که خلاقیتی و مدیریت دقیقی روی شخصیت‌ها وجود داشته باشد، تصویربرداری می‌شده. نتیجه نیز، همینی شده است که می‌بینیم. 🍁 «ما همه با هم هستیم»، به برکت نام بازیگرانش، رکورد فروش افتتاحیه سینمای ایران را با 600میلیون تومان شکست. خبری که برای آینده سینمای ایران بسیار خوب است. اما چرا؟ به عقیده‌ی ، تقاضا در عرصه هنر، در ی افراد ریشه دارد. از این منظر، هنر کالایی «تجربی» است، بدین معنی که افراد از طریق این کالا را درک کرده و لذت بیشتری کسب می‌کنند و سلیقه افراد بدین ترتیب شکل می‌گیرد. بنابراین، پرورش سلیقه، مستلزم در زمان و تجربه بوده و هزینه‌بر است. فروش بالای «ما همه با هم هستیم»، هزینه‌ای است که جامعه‌ی ایرانی، برای رشد سلیقه و ذائقه‌ی خود برای دیدن یک فیلم پوچ و گنگ و بسیار ناقص، پرداخت می‌کند. این هزینه پرداخت شود تا او رشد کند. 🍁 مخاطب سینما عمومی سینما، برای ما همه با هم هستیم، خرج می‌کند تا به برسد. وقتی خانواده‌ای به اسم فیلم کمدی، وارد سینما شود و پول خرج کند و بدون خنده و با دست خالی برگردد، یاد می‌گیرد به راحتی خود را خرج هر فیلمی نکند. باعث می‌شود، صرفا به اسم انبوهی از بازیگران پرآوازه که هر کدامشان به تنهایی می توانند عامل فروش یک فیلم باشند، اعتماد نکند. حتی اسم سیدرضا میرکریمی و کمال تبریزی نیز گولش نزند. 🍁 با این تجربه‌ها، یاد می‌گیریم، قبل از دیدن فیلم، اندکی کنیم؛ درباره‌ فیلم کنیم و با دقت انتخاب کنیم تا پول خود را دور نریزیم؛ حتی اگر مخاطب جدی سینما نیستیم و برای تفریحِ عیدانه و آخر هفته به سینما می رویم. به همین دلیل، دیدن چنین فیلم بدی برای شکل‌گیری سلیقه هنری جامعه مهم است.//پایان// ♻️ انتشار یافته در خبرگزاری (20خرداد98): 🔗 http://fna.ir/da7d3w 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 #ما_همه_با_هم_هستیم؛ فیلم پوچ ولی مهمی برای بلوغ سینمایی جامعه ایرانی 📌 مخاطب سینما به فیلم «ما هم
🏷 عنوان: «مخاطب سینما به فیلم «#ما_همه_با_هم_هستیم» چه نیازی دارد؟» ✅موضوع: نقدی فیلم ما همه با هم هستیم، از منظر اقتصاد فرهنگی 🔺 «ما همه با هم هستیم»، اساسا فاقد همه چیز است! بیننده فیلم، نه می‌خندد، نه از دیالوگ‌ها لذت می‌برد؛ نه کنش دراماتیکی او را جذب می‌کند و نه چیزی می‌آموزد. او صرفا تماشا می‌کند، چون پول بلیت داده. اما به برکت نام بازیگرانش، رکورد فروش افتتاحیه سینمای ایران را با 600میلیون تومان شکست. خبری که برای آینده سینمای ایران بسیار خوب است. اما چرا؟... 💠 متن کامل #یادداشت را در خبرگزاری فارس یا کانال عقل سرخ بخوانید: https://www.farsnews.com/news/13980320000028 https://t.me/aliebrahimpour_ir/854 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 740 🗓نگارش: 18خرداد98 🗒انتشار: 20خرداد98 (10) 🌐 @aliebrahimpour_ir #گزارش_یادداشت #نقد_فیلم #گزارش_نقد_سینما #نقد
باسمه‌تعالی 📌 « »، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « » در تولید ] (قسمت اول از چهار) 🌼 سریال بردارجان، یکی از دینی‌ترین سریال‌های تلویزیون جمهوری اسلامی بوده، نقطه‌ی عطفی در تولید هنر دینی محسوب می‌شود. این از آن جهت نیست که همچون سریال‌ها و فیلم‌های تا پیش از این، یک یا چند مفهوم اخلاقی، فقهی یا اعتقادی دین، مثل شیطان، توبه، حق‌الناس و... را موضوع خود قرار داده باشد؛ بلکه ورای تعاریفی که فیلم اسلامی را در ابژه‌کردن حقایق اسلامی می‌دانند، توانست با «انتقال معقول به سطح محسوس»، به مقام خلق «اتمسفر دینی» برسد و جان‌مایه‌ی دین را به‌صورت انضمامی به تصویر بکشد. سریال بردارجان، تصویر نقش «روح توحید» در سطح روابط اجتماعی و خانوادگی است؛ توحیدی که نخ تسبیح تمام مفاهیم و آموزه‌های دینی و جان‌مایه‌ی کامل اسلام است. 🌼 آیت‌الله خامنه‌ای در کتاب معروف «روح توحید» خود، سرچشمه جوشان همه فضائل و کمالات ساخت وجود آدمی و جامعه بشری، اصولی ترین محتوای ادیان، مبشر نجات خلق‌های ستمدیده و رها ساز انسان را توحید می‌دانند. «توحید برخلاف برداشت عامیانه‌ی رایج که آن را صرفا یک نظریه فلسفی و ذهنی تلقی می‌کند، یک نظریه‌ی زیربنایی در مورد انسان و نیز یک دکترین اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است (ص10)». 🌼 برادرجان، توانسته این دکترین را در یکی از سطوح زیست انسان، یعنی سطح نظام اجتماعی و روابط خانوادگی، به تصویر بکشد. ازاین‌رو، هر یک از شخصیت‌های داستان، قطعه‌ای از پازلی را می‌سازند که در مجموع، حرکت جوهری سیر نظام اجتماعی طاغوتی به توحیدی به تصویر کشیده می‌شود. بر این اساس، شخصیت‌ها و کنش‌های آنان، عموما مصداقی عملی از آیات نظام توحیدی قرآن‌اند و در مجموع، برادرجان را به تفسیر موضوعی تصویری توحید، تبدیل می‌کنند. 🌼 یک‌خطی مفهومی برادرجان را می‌توان اینگونه نوشت: سیر حرکت خانواده‌ای که روابط مشرکانه بر آن حکم فرماست به سمت خانواده‌ی توحیدی. برادرجان، نمایشی است از جمع چند خانواده که نمونه‌ی کوچکی از جامعه‌اند؛ با انواع روابط نسبی و سببی و معجونی از درگیری‌ها و اختلافات. برادرجان به زیبایی نمایش می‌دهد که ریشه تعارضات، اختلافات و فسادها، «چندخدایی» انسان‌هاست (لَوْ كاَنَ فِيهِمَا ءَالهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا(22-انبیا)) و راه حل آن، بازگشت انسان به «خود»، «فطرت» و انجام کارها و فعالیت‌ها بر محور «توحید» است. (تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (64-آل‌عمران)) بنابراین، بدهی کریم بوستان –که داستان با آن شروع می‌شود- بهانه‌ای برای شروع فیلم است، نه موضوع اصلی فیلم؛ کریم از میانه فیلم، سه‌دانگ خود را می‌گیرد، اما فیلم ادامه دارد. 🌼 در برادر جان، نقش اصلی نداریم. همه اعضا نقش اصلی و اساسی بر عهده دارند و با ارتباطات شبکه‌ای، بر کل جامعه‌ی فیلم اثر می‌گذارند. بیداری وجدان یک فرد و قیام او برای خدا، بر حرکت و رشد و ارتقای کل اعضای خانواده اثر گذار است. 🌼 انقلاب از آراز شروع می‌شود (هرچند پیش از او در سال‌های دور، در دایی توکلی رخ داده)؛ اما دومینووار تمام افراد را در بر می‌گیرد. این انقلاب باعث می‌شود سره از ناسره حتی درونی‌ترین اوصاف تمام اعضای جامعه جدا شود! این انقلاب، زمینه‌ای می‌شود که درونیات همه افراد بروز پیدا کنند. معرکه‌ای می‌سازد که کسی نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد و همین موضع‌گیری، عیار هر فرد را مشخص می‌کند. 🌼 آراز نماد انقلاب و توبه و مهم‌تر از آن، استقامت است. آرازی که باید خودش باشد؛ هرچند سرنخواستنش دعوا می‌شود، ولی باز هم همان کلید حل است. او که یاد گرفته فرار نکند، «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا»(30-فصلت) پای حرفش جوان‌مردانه می‌ایستد. نه می‌گذارد حق کریم روی زمین بماند و نه اجازه می‌دهد موتور قایق صاحب غذاخوری را بدزند که اصلا شخص ملاک او نیست که «حق» معیار او شده. (ادامه در پست بعدی) 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
باسمه‌تعالی 📌 « #سریال_برادرجان»، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « #برادرجان» در
📌 « »، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « » در تولید ] (قسمت دو از چهار) 🌼برادرش حق خورده؛ اما برادرش «برادر» است و توهین کسی به برادرش را بر نمی‌تابد. چاووش شعار برادری می‌دهد: برادر نباید برادر را می‌فروخت و برادری که به برادری پشت کرده، ‌دیگر برادر نیست. اما آراز برادری را هم‌عرض حقیقت معنا نمی‌کند. او ورای این ساختارهای خودساخته ذهنی-اجتماعی، برای حقیقت اصالت قائل است. وقتی که از او می‌پرسند برای چه؟ او برای فرار نکردن از حقیقت، حقیقت را به میان می‌کشد. دیگران اما می‌خواهند این کار او را در چارچوب‌های دنیوی –مثل عشق به لیلا- معنا کنند که البته معنا نمی‌دهد. برادری برای او از این حیث که خود یک حقیقت است، معنا دارد، نه چیزی که بتواند با آن حقیقت را کنار بگذارد. حتی زمانی که برادرش او را طرد کرده، او حق برادری به جا می‌گذارد؛ به قیمت جانش. سریال برادرجان، تفسیر نمایشی‌تصویری است از «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى»(سبا-46) که قهرمان آن آراز است. 🌼 در عین حال، برادرجان، تفسیر نمایشی‌تصویری است از «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ»(29-زمر) و «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يحِبُّونهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ»(165-بقره) که قهرمان آن، حنیف است؛ مردی که اربابان درونی ناسازگاری دارد. به حکم آیه «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِهِ»(4-احزاب)، خدا در دل انسان، دوقلب قرار نداده، ازاین‌رو، دوستی اربابان متضاد در قلب او جمع نمی‌شود و همواره در تنش است. چنین فردی قطعا با کسی که «رَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ» و فقط دل درگرو یک رب دارد، متفاوت است. 🌼 برای حنیف، چاووش نقش ربوبی دارد. چاووش است که زیر دست و پای حنیف را گرفته و به او شخصیت داده. نه فقط دنیای او که آخرتش هم چاووش است. او را «كَحُبِّ اللَّهِ» دوست دارد و می‌پرستد؛ چیزی که حتی یک‌بار هم کاملا واضح آن را می‌گوید و اعتراف می‌کند که خدایش چاووش است. منیژه، زن حنیف وقتی می‌خواهد طلاقش بدهد،‌ می‌پرسد چرا؟ چاووش چه داده که من نمی‌توانم بدهم؟ در واقع می‌پرسد: «أَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا نَفْعاً»(76-مائده)؟ اما چاووش برای او خداست! حتی آنجا که باید به دستور چاووش زنش را طلاق بدهد، اول می‌ماند؛ اما می‌بُرد. عشق او به چاووش، مصداق تام و تمامی از بندگی است. آراز را چاقو می‌زند؛ مردم را کتک می‌زند؛ حجره و خانه آتش می‌زند. 🌼 اما این بندگی تا کجاست؟ تا آنجا که با پایانه‌های فطرت او برخورد می‌کند. پایانه‌های وجودی آدمی، او را به سمت فطرتش می‌چرخاند. آنجا که بنزین را ریخته و عرق‌ریزان می‌فهمد بچه در خانه است، آنجاست که می‌یابد نباید فطرتش را کنار بگذارد. اینجاست که توحید در او روزنه باز می‌کند؛ بر سر می‌کوبد و تا مدتی جواب تلفن خدای سابقش –چاووش- را هم نمی‌دهد. 🌼 فیلم با سوژه طلب‌کاری و بدهکاری شروع می‌شود، اما این لایه ابتدایی فیلم است. که فیلم قدری پس از میانه این مسئله را حل می‌کند و حق به حق‌دار می‌رسد و تمام. ولی آیا مگر زندگی با اجرای عدالت به اتمام می‌رسد؟ کریم، جواب بدری را چه بدهد که بین پسرانش جدایی انداخته؟ ستار که تا پیش از این، برای حق پدرش تندی می‌کرد، غذا به دست می‌رود حجره. دعوا را می‌بیند. می‌گوید «پس چرا حال ما خوب نیست؟» راست می‌گوید. او فکر می‌کرد با احقاق حق، همه چیز خوب می‌شود؛ اما نشد. از همینجاست که تا پایان فیلم، ستار تندوتیز اول، به ستار آرام تبدیل می‌شود. او می‌فهمد که مشکل در نظام حاکم بر خانواده است؛ از همینجاست که او مطیع پدر می‌شود و حتی راضی می‌شود که کریم، کل سه‌دانگ را بیندازد پشت قباله‌ی لیلا و به اسم آراز کند تا شاید بشود عامل نزدیکی دو برادر از هم دور شده. فیلم با اجرای عدالت تمام نمی‌شود؛ فیلم باید نظام خانواده و در واقع، نظام اجتماعی را حل کند! (ادامه در پست بعدی) 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 « #سریال_برادرجان»، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « #برادرجان» در تولید #سریال
📌 « »، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « » در تولید ] (قسمت سه از چهار) 🌼 بنابراین فیلم بدون حل مسئله چاووش و حنیف تمام نشدنی است. حنیف باید ببرد و چاووش نیز. حنیف از چاووش و چاووش از شیطان درون و خودمحوری اش. چاووش و حنیف که فطرت و حق را شوخی می‌گیرند و آشکارا به نصیحت‌ها و تذکرات این‌وآن می‌هندند «اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا»(70-انعام) و روابط برساخته دنیوی، آن‌ها را مغرور کرده، باید متوجه شوند و تا نشوند، فیلم به سرانجام نمی‌رسد. آنگاه توبه حنیف آشکار می‌شود که آشکارا در برابر خدای سابقش –چاووش- می‌ایستد و به‌قول چاووش «گندگی می‌کند». می‌ایستد که نرو و باج نده. او همانطور که روزی آراز را به خاطر حق‌گویی، زیر مشت و لگد گرفت و خونی کرد، زیر مشت و لگد چاووش می‌رود و خونین می‌شود، اما از موضع حقش، عقب نمی‌نشیند. 🌼 دایی توکل چاووش را می‌کشد کنار. به او می‌گوید که عاقبت مسیر تو، تنهایی و بی‌کسی‌ای است که نصیب من شده. به خرجش نمی‌رود. او که مصداقی از فرهنگ جامعه و خانواده طاغوتی است، سلوک و نشانه‌های آشکار تجربیات دایی توکل را، مستکبرانه رد می‌کند؛ انگار که آن‌ها را نشنیده. بنابراین او باید در فیلم، نتیجه این استکبار که عذاب الیمی برایش به ارمغان می‌آورد را ببیند و می‌بیند: «وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ» (7-لقمان) اویی که خود را برتر از همه می‌دانست و قدرت خود را به رخ همه –حتی برادر خونی‌اش آراز- می‌کشد «فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً»(15-فصلت)، باید نتیجه عمل خود را ببیند. همان هنگام که آراز در کافه‌ی روی دریاچه، عاجزانه به عکس پدر نگاه می‌کند که به خواب من بیا؛ چاووش در تنهایی خود فریاد می‌زند که به خواب من نیا! پدر اینجا بدری نیست؛ عامل و نماد توجه به «حق» است. او حق‌مدار شده و پدر را می‌طلبد و این نمی‌خواهد استکبار درون را کنار بگذارد و از پدر فرار می‌کند. 🌼 این خدایانی که چاووش دور خود جمع کرده، حیات ندارند و «لَهِيَ الْحَيَوانُ»(64-عنکبوت) نیست. این نظامی که او تعریف کرده و گُندگی می‌کند و در آن، پسر خوب حاج بدری شده، پوچ و پوک است. هرچقدر هم دست‌وپا می‌زند، چیزی برایش نمی‌ماند. تا آنجا که عاطفه به او می‌گوید که «دیگر وقت پسرخوب بودنش تمام شده». شبکه‌ی عنکبوتی که چاووش با حنیف برای خودش ساخته، از آن حیث که طاغوتی و «مِنْ دُونِ اللَّهِ» است، سست‌بنیاد است. بنابراین فرو می‌ریزد چراکه «إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ »(41-عنکبوت). 🌼 اساسا ساختار روابط عنکبوتی باید کنار برود تا ساختار توحیدی حاکم شود. توحید است که آرامش می‌دهد و خواب را به چشمان بی‌خواب آراز بر می‌گرداند. توحید است که مانا و «فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْض»(17-رعد) است. توحید قطب‌نمایی است که همه را میزان می‌کند. روزی دایی‌توکل را؛ بعد آراز را؛ بعد حنیف را و حالا باید چاووش. برادر جان، تفسیر نمایشی‌‌تصویری است از «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»(124-طاها) که قهرمان آن چاووش است. 🌼 «آدم‌ها همیشه نیاز به بزرگتر دارند»؛ این جمله کریم بوستان به توکل است. شما به جای «بزرگتر» بخوانید «ولی». در این نظام توحیدی خانواده، بعضی، بر بعضی ولایت دارند. تا این بزرگتر نباشد، نظام به سامان نمی‌رسد. این بزرگتر است که تذکر می‌دهد و بر مشکلات اشراف دارد: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(71-توبه). همان کاری که کریم بوستان برای توکل و خانواده بدری کرد. این را به توکل می‌گوید که او باید برای چاووش و بچه‌های بدری، بزرگتری کند. بعد از اینکه حلیمه می‌شود تکیه‌گاه توکل و به سامان درونی می‌رسد، به خوبی می‌تواند این وظیفه را انجام دهد. (ادامه در پست بعدی) 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 « #سریال_برادرجان»، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « #برادرجان» در تولید #سریال
📌 « »، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن [گام قابل اعتنای « » در تولید ] (قسمت چهارم (آخر) از چهار) 🌼 در نظام ولایت توحیدی، فرقی میان زنان و مردان نیست. «الْمُؤْمِناتُ» نیز، بعضی ولیّ برخی دیگر می‌شوند و امربه معروف و نهی از منکر می‌کنند. مهتاب، هرچند مرفه بوده و مذهبی نیست (خودش چندباری به این اعتراف می‌کند)؛ اما به آنچه از «حق» یافته، با تمام وجود عمل می‌کند. او باور دارد که لقمه حرام در زندگی فرزندش اثر می‌گذارد، چیزی که حتی از خود چاووش هم به آن اعتراف می‌گیرد؛ او می‌توانست چشمانش را ببندد و باز هم در ناز و نعمت زندگی کند؛ اما روی ایمانش ایستاد و همین ایستادگی او عامل هدایت چاووش شد. برای چاووش، فرزندداشتن و مهتاب، پایانه‌های وجودی‌اش هستند؛ به خاطر آنها که می‌شود، از کریم بوستان حلالیت می‌گیرد و پای خاله‌اش را می‌بوسد. لیلا نیز، قوت قلب آراز می‌شود تا او را از گوشه کلبه نجات دهد و تصمیم بگیرد که پای حق کریم بایستد. آنجا هم که آراز باید برادری کند و به داد برادرش برسد، لیلاست که او را از روی کافه کنار دریاچه برمی‌گرداند. عاطفه هم شوهر معتادش را رها نمی‌کند؛ پای او می‌ایستد تا پاک شود و حتی به خاطر او می‌رود به کلبه‌ی بیابانی زندگی کند تا شوهرش در شهر وسوسه نشود و در مسیر حق باقی بماند. پشت کریم به الفت گرم است و پشت توکل هم به حلیمه گرم می‌شود تا می‌تواند بزرگتر خانواده شود. در واقع تحقق حق‌مداری مردان خانواده در جامعه توحیدی، در گروی حق‌مداری همسران و زنان آنان است. 🌼 فیلم آنگاه به نتیجه می‌رسد که نظام طاغوتی خانواده را آرام‌آرام برچیده و نظام توحیدی حاکم کرده. البته در این نظام باز هم خرده‌مشکلاتی در افراد هست، اما همچون درخت استوار، ریشه در خاک دارد و قابل اتکاست و آرامش دارد. نظام توحیدی، هم به درون انسان‌ها انسجام می‌دهد و هم آن‌ها را با نظام هستی هماهنگ می‌کند. در این نظام است که خوبی‌ها، به‌معنای واقعی خوبی خود را نشان می‌دهند و بدی‌ها آرام‌آرام رنگ می‌بازند. «همه‌ی بت‌های جامد و جانداری که خود را بر مغز و دل و تن انسان، تحمیل کرده و قلمرو خدا را در پهنه‌ی زندگی انسان، غاصبانه به تصرف در آورده‌اند، پلیدی‌ها و پلیدهایی هستند که آدمی را از طهارت و صفای فطری‌اش ساقط کرده و بدو خفت و ذلت داده‌اند و انسان برای آنکه رتبه‌ی والای خود را بازیابد، باید از آن‌ها روی برگرداند و ننگ آلودگی به عبودیت آنان را از خود بزداید. (روح توحید، ص19)» 🌼 درعین‌حال، برادرجان ارزش افزوده نسبت به را بیان می‌کند. اولا ما هرچقدر هم مدرن شویم، باز هم با قانون به عنوان فرآورده اصلی مدرنیته، زندگی‌مان جلو نمی‌رود. ما روزگاری با لوتی‌گری ساختار اجتماعی را جلو می‌بردیم. امروز روزگار قانون است؛ اما این قانون، تمام دوای ما نیست. ارزش افزوده ما، همان روابط اخوت و برادری است. هرچند سخت شده، ولی دوای ما همان است. آن را باید حفظش کنیم تا از تکثر و شکنندگی دنیای مدرن، نجات پیدا کنیم. حرفی که توکل و کریم، بارها به بیان‌های مختلف در فیلم می‌گویند. 🌼 با این حال توجه داریم که تمامی کنش‌ها و تولیدات انسانی، چه فیلم باشد و چه تفسیر قرآن، در مسیر و قابل رشد اند. بیان این ویژگی‌ها، به معنای اتمام کار نیست و بر نقص‌های جزئی فنی، داستانی و محتوایی پوشش نمی‌گذارد. اما گامی که سریال برادرجان، در تولید سریال دینی و اسلامی برداشته، به قدری قابل اعتناست که او را در این عرصه، شاخص کرده. البته این مسیری است که باید در آن گام‌های بسیار برداشت و به سمت اشاعه‌ی دکترین توحید و دیگر دکترین‌های اسلامی در سطوح دیگر زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و... حرکت کرد.//پایان// 🌐 @aliebrahimpour_ir
#گزارش_یادداشت 🏷 عنوان: «« #سریال_برادرجان»، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن» [گام قابل اعتنای « #برادرجان» در تولید #سریال_دینی] 🔺سریال بردارجان، یکی از دینی‌ترین سریال‌های تلویزیون جمهوری اسلامی بوده، نقطه‌ی عطفی در تولید هنر دینی محسوب می‌شود... 🔺سریال بردارجان، تصویر نقش «روح توحید» در سطح روابط اجتماعی و خانوادگی است؛ توحیدی که نخ تسبیح تمام مفاهیم و آموزه‌های دینی و جان‌مایه‌ی کامل اسلام است... 💠 متن کامل #یادداشت را در خبرگزاری #فارس یا کانال عقل سرخ بخوانید: https://www.farsnews.com/news/13980322000463 https://t.me/aliebrahimpour_ir/860 http://rasanews.ir/fa/news/609942/ 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 2396 🗓نگارش: 19خرداد98 🗒انتشار: 22خرداد98 (11) 🌐 @aliebrahimpour_ir #نقد_فیلم #گزارش_نقد_سریال #نقد
#گزارش_یادداشت 🏷 عنوان: «« #سریال_برادرجان»، تفسیر نمایشی دکترین «توحید» قرآن» [گام قابل اعتنای « #برادرجان» در تولید #سریال_دینی] 🔺سریال بردارجان، یکی از دینی‌ترین سریال‌های تلویزیون جمهوری اسلامی بوده، نقطه‌ی عطفی در تولید هنر دینی محسوب می‌شود... 🔺سریال بردارجان، تصویر نقش «روح توحید» در سطح روابط اجتماعی و خانوادگی است؛ توحیدی که نخ تسبیح تمام مفاهیم و آموزه‌های دینی و جان‌مایه‌ی کامل اسلام است... 💠 متن کامل #یادداشت را در خبرگزاری #فارس یا کانال عقل سرخ بخوانید: https://www.farsnews.com/news/13980322000463 https://t.me/aliebrahimpour_ir/860 http://rasanews.ir/fa/news/609942/ 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 2396 🗓نگارش: 19خرداد98 🗒انتشار: 22خرداد98 (11) 🌐 @aliebrahimpour_ir #نقد_فیلم #گزارش_نقد_سریال #نقد
📌 #خودم_آن_را_به_وجود_می_آوردم 💠رهبر انقلاب: اگر جریان اصلاح‌طلبی در کشور وجود نداشت، #خودم_آن_را_به_وجود_می_آوردم. 📘 #منبع: فتنه تغلب؛ مصاحبه با دکتر #پارسانیا ؛ ص۱۴۳. [ #برش | #ازکتاب | #نکته ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 #اگه_دوسم_داری ✅دیشب؛ ساعت۱۱ونیم؛ موقع دیدن سریال #جونگ_میونگ : - اگه دوسم داری، امتحانتو #صفر بگیر. - خب دوست دارم ولی چرا صفر؟ اینطوری باز شهریور باید بیام بدم. خودت اذیت میشی باز. - خب بده، عوضش می‌فهمم که دوسم داری. - بعدش بیام اینستا استوری کنم بنویسم صفر شدم و این صفرشدن "نتیجه‌ی زن" است.(زن را می‌کِشم و محکم ادا می‌کنم) بعدم تگت می‌کنم و به کل جهان خبر می‌دم. خوبه؟ (ریز می‌خندم) - (می‌خندد) نه که اینطوری "صفر شدم #نتیجه_زن گرفتن"! به خاطر ثابت کردن #عشق! بفهمم منو بیشتر دوس داری. ✅امروز؛ ظهر، حرم: امروز آمدم کتابخانه. محدوده را تا قبل از امتحان رساندم. رفتم سر جلسه و نشستم. برگه ها توزیع شد. سوال اول را که کامل نوشتم، نگاهی به ساعت کردم. یه‌ربع گذشته بود. خودکار را گذاشتم زمین. پنج‌دقیقه صبر کردم؛ بیست‌دقیقه الزامی اول جلسه که گذشت، بلند شدم و برگه را تحویل دادم. امتحانات #حوزه، بالاخره باید به یک دردی در زندگی‌ام بخورد دیگر؛ نه؟ فکر کنم بیشترین فایده را هم، همین امتحان #فلسفه پایه‌ده داشت! #صفر گرفتمش.❤ 🌐 @aliebrahimpour_ir #دلنوشته ۱۳۹۸.۴.۳
🏷 عنوان: «چرا داشتن « » لازم است؟» 🔻 مطابق تعریف مطلوب، نظام فکری عبارت است از «مجموعه‌ی مفاهیم پایه و گزاره‌های بنیادین که مستدل، عمومی، منسجم و هماهنگ باشند». 🔻 آیا نظام فکری، از جمله از آن مسائل مهم و اولویت‌دار است که باید از میان برنامه‌های مختلف، آن را انتخاب کرده، برایش برنامه‌ریزی کنیم؟ «چرا داشتن «نظام فکری» لازم است»؟ دانستن پاسخ این پرسش، نقش نظام فکری را در زندگی روشن می‌کند و در عین حال، انگیزه‌ای می‌شود تا بتوانیم تصمیم بگیریم که برای داشتنش تلاش کنیم یا نه. 🔻 10 دلیل برای ضرورت نظام فکری... 💠 متن کامل را در خبرگزاری یا کانال عقل سرخ بخوانید: 🔗 http://rasanews.ir/fa/news/609834 🔗 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/582 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 1133 🗓نگارش: 23خرداد98 🗒انتشار: 25خرداد98 (12) 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 چرا داشتن « » لازم است؟ 🍀 از انتخاب رشته و شهر و مدرسه تحصیل گرفته، تا انتخاب استاد و کتاب مطالعاتی، هر علم‌آموزی خصوصا طلبه در دوران تحصیل در حال انتخاب‌های مختلف است. یکی از این انتخاب‌ها، برنامه‌ریزی و انتخاب از بین گزینه‌های مختلف برای ایام تعطیلات خصوصا تابستان است. 🍀 مطابق تعریف مطلوب، نظام فکری عبارت است از «مجموعه‌ی مفاهیم پایه و گزاره‌های بنیادین که مستدل، عمومی، منسجم و هماهنگ باشند». آیا نظام فکری، از جمله از آن مسائل مهم و اولویت‌دار است که باید از میان برنامه‌های مختلف، آن را انتخاب کرده، برایش برنامه‌ریزی کنیم؟ «چرا داشتن «نظام فکری» لازم است»؟ دانستن پاسخ این پرسش، نقش نظام فکری را در زندگی روشن می‌کند و در عین حال، انگیزه‌ای می‌شود تا بتوانیم تصمیم بگیریم که برای داشتنش تلاش کنیم یا نه. 🌸 1.«نظام فکری، باعث می‌شود که» احساس آرامش درونی کنیم. چون در روند کسب نظام فکری، گزاره‌های پراکنده ذهنی‌مان منظم شود و می‌فهمیم هر کدام‌شان چه ارزش و جایگاهی دارند و درنتیجه از تشتت ذهنی رهایی می‌یابیم. 🌸 2.هر انسانی برای زندگی و ایمانش، نیاز به اصول عقاید دارد. تا قبل از دوران مدرن، می‌شد با خواندن کشف المراد و شبیه آن، اصول عقاید را کسب کرد. اما در دوران جدید با توجه به فراوانی مسائل و ارتباط تودرتوی آن‌ها با هم، باعث شده نظام فکری اسلامی، اصول عقائد عصر حاضر باشد. «نظام فکری باعث می شود که» به اصول عقائد کارآمد متناسب با روزگار خودمان، آشنا شویم. 🌸 3.دیده‌اید گاهی آدم یک بحث جدید از سخنران یا نویسنده‌ای می‌خواند، احساس اضطراب می‌کند و حس می‌کند ذهنش به هم ریخته؟ « » در مواجه با مباحث جدید از افراد مختلف، بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و نه‌تنها اضطرابی سراغمان نیاید، بلکه بتوانیم عیار هر حرف را مشخص کنیم. 🌸 4.طلبه‌ای که می‌رود به تبلیغ یا حداقل در جمع خانواده و دوستانش، مرجعی برای سوالات مختلف اعتقادی و دینی است؛ سوالاتی که لحظه‌به‌لحظه بر تعداد و شکل آن افزوده می‌شود! گاهی خواندن مجموعه‌های پرسش‌وپاسخ مفید است؛ ولی چطور می‌شود ماهی‌گیری یاد گرفت؟ « » بتوانیم در برابر پرسش‌هایی که مطرح می‌شوند، پاسخ موجهی ارائه کنیم؛ حتی اگر آن پرسش‌ها را برای اولین بار شنیده باشیم. 🌸 5.در جمع‌های طلبگی و خانوادگی، همیشه مسائل مختلفی مطرح می‌شود و موضع‌گیری‌های مختلفی از جهت‌های مختلف به وجود می‌آید. چطور می‌شود انسان مهارتی پیدا کند تا بتواند در چنین جمع‌های هم خوب حرف بزند و هم حرف خوب بزند؟ « » الگویی داشته باشیم که این قوت را به انسان می‌دهد در مباحث روز جامعه، موضع‌گیری قابل‌اتکایی داشته باشد و یا لااقل حرف بی‌حساب‌وکتاب نزند و بتواند حرف‌های بی‌حساب‌وکتاب دیگران را ارزیابی کند. 🌸 6.رونق جلسات مختلف تحلیل سیاسی، خصوصا ایام انتخابات داغ می‌شود. اتفاقات سیاسی، نوبه‌نو عوض می‌شود؛ افراد مختلف بیانیه‌ها و سخنرانی‌های مختلف می‌کنند. چطور می‌شود مصداق عالم زمانه‌شناس شد تا این اتفاقات مختلف سیاسی بر انسان هجوم نیاورند؟ « » بتوانیم محتوای نظری صحنه‌ی سیاست و بیانیه‌ها و گفتارها را به خوبی تحلیل کنیم و عیار آن‌ها را مشخص کنیم. در واقع، یکی از عوامل اصلی «بصیرت سیاسی اجتماعی» داشتن نظام فکری است. 🌸 7.دیده‌اید بعضی افراد هر بازه‌ی زمانی، به یک سمت می‌روند؟ یک روز از یک‌نفر طرفداری می‌کنند و روز دیگر از شخص دیگر. یک‌روز عاشق یک برنامه می‌شوند و آن را کامل می‌پندارند و روز دیگر سنگ کار دیگری را به سینه می‌زنند. افرادی که با هر گفت‌وگو می‌شود فکرشان را به‌هم ریخت و عوض کرد. چطور می‌شود ثبات و استواری در برنامه‌‌ریزی‌ها داشته باشیم و خط‌مشی مشخص و واحدی را در زندگی برداریم؟ « » ارزش‌های زندگی‌مان و مبانی فکری‌مان نظام‌مند و مستدل شوند و سره از ناسره‌شان جدا شود. از آن‌جایی که نظام فکری همچون سیستم عامل تفکر و ذهن است، وقتی بر فکر حاکم شود، به تمام افکار و برنامه‌های انسان، نظم می‌بخشد. (ادامه در پست بعدی) 📇 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/581 🔗 http://rasanews.ir/fa/news/609834 [مطلب در رسا] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 چرا داشتن « #نظام_فکری» لازم است؟ 🍀 از انتخاب رشته و شهر و مدرسه تحصیل گرفته، تا انتخاب استاد و
قسمت دوم «چرا داشتن « » لازم است؟» 🌸 8.امام خمینی، علامه طباطبایی، شهیدمطهری، آیت‌الله خامنه‌ای، شهید بهشتی، شهید صدر، امام موسی صدر و... انبوهی اثر و کتاب دارند و خیلی از ما علاقه داریم آن‌ها را بخوانیم؛ بدیهی است که این حجم بالا کتاب و مطلب، در ذهن ما نمی‌ماند؛ پس ما دقیقا از مطالعه‌ی این آثار چه چیزی را باید کسب کنیم؟ مهم‌تر از آن، شهید مطهری، شهیدبهشتی، شهیدصدر همگی فرزند زمانه‌ی خود بوده‌اند. ما امروز چطور می‌توانیم پاسخ سوالات جدید روز جامعه را از آثار و افکار آن‌ها استنطاق کنیم؟ چطور شهیدمطهری بخوانیم یا سخنان حضرت آقا را گوش بدهیم که مطمئن باشیم دقیقا به برداشت درستی از صحبت‌هایشان دست یافته‌ایم؟ نظام فکری، منطق مواجهه و استفاده از هر متفکر است. موجهه‌ی با متفکرین با هدف کسب نظام فکری‌شان و مبنا قراردادن نظام فکری هر شخص برای فهم نظریات او، راه حل مسئله است؛ علاوه بر این، « » بتوانیم دربرابر پرسش‌های جدید، متفکر را امتداد دهیم. 🌸 9.هدف اصلی حوزه و طلبگی، رسیدن به اجتهاد است و مجتهد کسی است که بتواند حکم‌الله را درباره‌ی هر موضوع به‌صورت روشمند استخراج کند. نظام فکری، یکی از نیازها و مقدمات اجتهاد فعال و پویا برای استنباط حکم‌الله در مسائل روز اجتماع است؛ چراکه « » ترابط هر موضوع روز با سایر مسائل علوم مختلف درک شود و موضوعات جدید به‌صورت انتزاعی درنظر گرفته نشوند. علاوه بر این، « » ادله‌ی مرتبط با یک مسئله در ابواب و علوم مختلف دانشی، به کمک هم بیایند و نتیجه‌ای کامل و جامع گرفته شود. 🌸 10.تولید علوم انسانی اسلامی، از نیازهای مهم جامعه اسلامی و طراحی تمدن نوین اسلامی است. این نیاز بارها و بارها توسط حضرت آقا بیان و تاکید شده. اما چطور می‌شود اولا در مواجه با نظریات غربی، غرق نشد؛ ثانیا آن‌ها را به درستی نقد و ارزیابی کرد و مهم‌تر از آن، چطور می‌شود در مورد مسائل علوم انسانی برای تولید علوم انسانی اسلامی، فرضیات جدید مبتنی بر نگاه اسلامی ارائه داد؟ مهم‌ترین عنصر فرآیند تولید علوم انسانی اسلامی، دستیابی به نظام فکری اسلامی است. « » جایگاه و عیار هر نظریه و قوت و ضعف آن در ترابط شبکه‌ای علوم روشن شود. مهم‌تر از آن، نظام فکری، بستر خلاقیت است و زمینه‌ای است که بر اساس آن می‌توان اولا می‌توان سوالات جدید برای رشد علم تولید کرد، ثانیا برای سوالات، فرضیاتی با نگاه اسلامی ارائه داد. *** 🍀مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، برای اولین بار به صورت رسمی برای برگزاری دوره تابستانه با هدف دستیابی به «نظام فکری اسلامی» اقدام کرده است. این نقطه شروعی برای حرکت بدنه‌ی حوزه و نسل آینده طلاب به سمت نظام‌سازی اسلامی و پاسخ به نیازهای روز جامعه و انقلاب اسلامی است؛ هرچند دیر اما بایستی قدر دانست. به امید روزگاری که استخراج و بازطراحی نظام فکری اسلامی با توجه به نیاز و تاثیر غیرقابل انکارش، نه فقط در دوره‌های تابستانه و جانبی، بلکه به‌عنوان درس رسمی و اصلی حوزه در میان طلاب فراگیر شود؛ روزگاری که به احتمال قوی، افرادی از میان شرکت‌کنندگان همین دوره، آن را رقم خواهند زد. //پایان// 📇 https://eitaa.com/aliebrahimpour_ir/581 🔗 http://rasanews.ir/fa/news/609834 [مطلب در رسا] 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 1133 🗓نگارش: 23خرداد98 🗒انتشار: 25خرداد98 (12) 🌐 @aliebrahimpour_ir
📌 های 💠 مجموعه 12یادداشت من که در سه‌ماهه اول سال98 نگارش و در رسانه‌ها منتشر شد: 1.سیل در سازمان سینمایی - نقد اکران [ - ] 2.سینمای استثمار در هند و ایران [ - ] 3.حجاب اجباری یا حجاب قانونی [ - ] 4.لطفا سند2030 را اجرا کنید [ - ] 5.آن‌تن فروشی یا تن فروشی [ - ] 6.حجاب اجباری از منظر سیاست‌گذاری [ - ] 7.بررسی محتوای [ - ] 8.مدل‌های فرهنگی در دعای افتتاح [ - ] 9.جامعه‌شناسی [ - ] 10.نقد فیلم [ - ] 11.تحلیل محتوایی سریال [ - ] 12.ضرورت [ - ] 🌐 @aliebrahimpour_ir
#گزارش_یادداشت 🏷 عنوان: ضرورت تعیین سلسله مراتب دانایی و اندیشه‌ورزی 🔻 هفت دلیل اهمیت و ضرورت تدقیق سلسله‌مراتب اندیشه‌ورزی و دانش‌افروزی: 1.لازمه شناخت 2.شناخت درست مصادیق مفاهیم مشکک 3.برنامه‌ریزی و مدیریت 4.رشد 5.استفاده اجتماعی 6.ارائه معیار 7.نفاق‌زدایی 🔻 بدون‌شک یکی از مشکلات فعلی جریان انقلاب اسلامی، آن است که افرادی که از تخصص و بینش عمیقی برخوردار نیستند، خود را با عناوین «آقای دکتر» و «حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر» به‌عنوان #تئوریسین‌ها، #استراتژیست‌ها، #متفکرین و #ایدئولوگ های نظام اندیشه اسلامی به جامعه عرضه می‌کنند و در مقابل نیز انبوهی از جوانان و طلاب انقلابی، این افراد را به عنوان مرجع فکری و الگوی خویش می‌پذیرند. 💠 متن کامل #یادداشت را در خبرگزاری #رسا یا کانال عقل سرخ بخوانید: 🔗 http://rasanews.ir/fa/news/615350 🖌 علی ابراهیم پور 📇تعداد واژگان: 1520 🗓نگارش: 98.05.06 🗒انتشار: 98.05.11 (13) 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گزارش_یادداشت 🏷 عنوان: ضرورت تعیین سلسله مراتب دانایی و اندیشه‌ورزی 🔻 هفت دلیل اهمیت و ضرورت تدقی
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب و علی ابراهیم‌پور - قسمت اول از سه ☘️ در آداب و افکار عمومی، اندیشه‌ورزی و متفکربودن به‌عنوان ویژگی‌های مثبت انسان محسوب می‌شود. ما انسان‌هایی که اهل علم هستند را می‌ستاییم و دوری از علم و تجربه را کمبود تلقی می‌کنیم. در تجربه زیست همه ما انسان‌ها، از عالم تا عامی، پر است از قضاوت‌های پیدا و پنهان درباره‌ی افراد مختلفی که آن‌ها را فکور یا عالم می‌دانیم یا این صفات را از آن‌ها سلب می‌کنیم؛ مجتهدی را اعلم می‌دانیم یا پزشکی که عمل جراحی موفقی نداشته را بی‌تخصص تلقی می‌کنیم. ☘️ با‌این‌حال، اینکه چه معیاری برای عالم و متفکردانستن یا ندانستن افراد داریم، در هاله‌ای از ابهام است و افراد مختلف به تناسب روحیات و ذوق خود، معیارهای متفاوتی را برمی‌گزینند. برخی توانایی فرد در سخنرانی را معیاری برای متفکردانستن او می‌دانند و برخی داشتن شخصیت قوی رسانه‌ای را ملاک مرجعیت فکری داشتن او تلقی می‌کنند؛ برخی نیز به مدرک دانشگاهی افراد استناد می‌کنند. ☘️ این آشفتگی، نشانه‌ای است برای ضرورت تدقیق در مفاهیم زیربنایی فرهنگ. مفاهیمی که اگر مورد تحلیل دقیق علمی قرار نگیرند و سپس نتایج آن به دانش عامه جامعه سرازیر نشود، زندگی و فرهنگ افراد را با در بلندمدت با اختلالات جدی مواجه می‌کنند و زمینه‌ی افول فکری فرهنگی را فراهم خواهند کرد. با توجه به نقش بنیادین علم و دانش در فرهنگ و پیشرفت، «دانابودن» از جمله این مفاهیم فرهنگی است. ☘️ «دانایی» و «تفکر» علاوه بر نقشی که در فرهنگ بازی می‌کند، مفهوم اصلی «مدیریت دانش» نیز محسوب می‌شود. در واقع از جمله مبانی مدیریت دانش، ارائه‌ی «سلسله مراتب دقیق و حساب‌شده‌ی دانایی» است. اهمیت و ضرورت تدقیق سلسله‌مراتب اندیشه‌ورزی و دانش‌افروزی را به‌صورت اجمالی از علل زیر می‌توان نتیجه گرفت: 🌼 1.«لازمه »: اساسا لازمه‌ی شناخت -هر نوع که باشد- مقوله‌بندی است. تا چیزی را دسته‌بندی و مقوله‌بندی نکنیم، نمی‌توانیم آن را بشناسیم. شهیدمطهری دراین‌باره در کتاب مسئله شناخت می‌آورد: «انسان تا اشياء را دستهبندى نكند نمىتواند آن‌ها را بشناسد. هيچ مكتبى نيست كه قائل به مقولات اشياء و قائل به دستهبندى كردن اشياء براى شناسايى نباشد... آنچه مسلّم است اين است كه مقولات براى شناخت، يك امر ضرورى است. اگر اشياء مقوله مقوله نشوند، براى ما قابل شناخت نيستند. اين مقوله‌مقوله شدن، يك كار عقلانى و فكرى و يك تجزيه و تحليل عقلى است.» (مجموعه آثار، ج13، ص358) بنابراین این نکته، ضرورت فلسفی و معرفت‌شناختی سلسله‌مراتب را معرفی می‌کند. ☘️ ، برخی از علومی که در حوزه‌های علمیه شیعه، به عنوان علوم دینی و حوزوی رایج بوده، امروزه عملا از گردونه‌ی بساط علم در حوزه‌ها برچیده شده است؛ چرا که در نظام سلسله‌مراتب، جایگاه آن‌ها روشن نشده و آرام‌آرام حوزه دانشمندان آن علم را عالم محسوب نکرده و ازاین‌رو بساط آن‌ها برچیده شده است. نمونه‌ی دیگر آن، جایگاه تبلیغ و سخنوری در حوزه است. تبلیغ ازآن‌رو که جایگاه حوزوی روشنی ندارد، باعث شده عموما تبلیغ، امری غیرعلمی و مبلغان افرادی خارج از چرخه‌ی علم رسمی تلقی شوند. //ادامه در پست بعدی// [نگارش: 98.05.06 – انتشار در رسا: 98.05.11] 🌐 @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب #دانایی و #اندیشه_ورزی علی ابراهیم‌پور - قسمت اول از سه ☘️ در آداب و افکا
📌ضرورت تعیین سلسله مراتب و علی ابراهیم‌پور - قسمت دوم از سه 🌼 2.«شناخت درست مصادیق مفاهیم مشکک»: ضرورت تدقیق در سلسله‌مراتب، در مفاهیم تشکیکی، مضاعف است. تا مراتب مفاهیم مشکک، معین نشوند، در عمل با چنین مفهوم مشککی همچون مفاهیم متواطی معامله خواهد شد. بدون سلسله‌مراتب، سطوح مختلف مفهوم تشکیکی، با یکدیگر خلط می‌شوند و این چیزی جز تحویلی‌نگری و ساده‌اندیشی نسبت به پدیده و واقعیت موردمطالعه نیست. علم و تفکر نیز از مفاهیم مشکک‌اند و سطوح مختلفی برای آن‌ها تصویر می‌شود که همگی در اصل علم‌داشتن مشترک‌اند. بنابراین با روشن‌نبودن این مراتب، همگی آن‌ها در یک سطح فهمیده می‌شوند. ☘️ ، امروزه در حوزه‌های علمیه، هر طلبه‌ی ملبس «حجت‌الاسلام و المسلمین» و هر طلبه‌ی ملبس صاحب لحیه‌ی سفیدی که سن‌وسالی از او گذشته باشد، «» نامیده می‌شود؛ درحالی که طلاب ملبس تخصص‌های متفاوت از سخنرانی و تبلیغ‌های مدرن گرفته تا کلام و فلسفه و ادبیات و فقه‌واصول داشته باشند و قطعا همگی را نمی‌توان به حکم اشتراک در «حجت‌الاسلام و المسلمین»بودن، در یک سطح دانست. 🌼 3.«برنامه‌ریزی و مدیریت»: عدم مرتبه بندی، علاوه بر اینکه مانع شناخت درست مصادیق است، سبب می شود تا نتوانیم به درستی درباره اشیا برنامه‌ریزی کنیم. علوم مختلف، موضوعات خود را از حیث‌های مختلف دسته‌بندی می‌کنند تا بتوانند احکام و ضوابط بخصوص هر دسته را بیان کنند. بدون دسته‌بندی، نمی‌توان برای اشیاء متناسب به سطح خود برنامه‌ریزی کرد. نمونه‌ای از چنین دسته‌بندی‌هایی، دهک‌بندی جامعه از حیث اقتصادی است. بدون دهک‌بندی، سیاست‌گذاران، نمی‌توانند برای جامعه خط‌مشی‌گذاری کنند و نتیجه‌ی خط‌مشی‌ها را رصد نمایند و ببینند آیا رفاه عمومی افزایش پیدا کرده است یا خیر. در حوزه تفکر و علم نیز چنین است. تا زمانی که دسته‌بندی دقیقی با ملاک‌های روشنی وجود نداشته باشد، نمی‌توان از افراد مختلف در سطوح متفاوت، ثمر و استفاده‌ی متناسب با خودشان را دریافت کرد. در واقع، سلسله‌مراتب به سطوح مختلف، «رسمیت» می‌دهد. هرچیزی که رسمی می‌شود، دیده می‌شود و در نتیجه، سیاست‌گذار و مدیر نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد. ☘️ ، امروزه در حوزه علمیه توقعات جامعه و حوزه از طلاب مختلف روشن نیست. به‌عبارتی، کدام طلبه باید چه کاری انجام دهد؟ آیا همگی باید مجتهد در فقه‌واصول باشند؟ نبود سلسله‌مراتب روشن باعث شده همه‌ی طلاب، آینده‌ی ناب حوزوی را در اجتهاد فقه‌واصول ببینند و حوزه به صورت نانوشته از همه طلبه‌ها چنین توقعی دارد. 🌼 4.«رشد»: اگر در مفهوم «رشد» را بکاویم، در آن مفهوم قابلیت و فعلیت و مسیر طولی را می‌یابیم. در واقع هنگامی می‌توانیم از مفهوم رشد حرفی به میان آوریم که اولا نقطه‌ی مطلوبی وجود داشته باشد و ثانیا در چیزی، قابلیت رسیدن به آن نقطه وجود داشته باشد که هنوز به آن نرسیده و مسیری روشن برای رسیدن به آن نقطه مطلوب تصویر شود. بدون این سه ضلع، حرفی از رشد نمی‌توان زد. تدقیق سلسله‌مراتب دانش‌افروزی، در دل خود نوعی تجویز نیز به همراه دارد. سلسله مراتب دانایی، زیربنای برنامه‌ی رشد علمی است و نشان می‌دهد که نقاط مطلوب در عرضه اندیشه‌ورزی کجاست. ☘️ ، به دلیل ابهام در نظام سلسله‌مراتب دانش حوزوی، طلاب در بهترین حالت در جریان عمومی تحصیل، بعد از چهارسال درس خارج، عملا به مقصد رسیده‌اند و جای رشدی در سیستم ندارند! از نظر سیستم فعلی، فرقی بین طلبه‌ی صاحب تالیف کتاب و مقاله با طلبه‌ی مبلغ، وجود ندارد. //ادامه در پست بعدی// [نگارش: 98.05.06 – انتشار در رسا: 98.05.11] 🌐 @aliebrahimpour_ir