هدایت شده از دوران کودکی
شبهای محرم و رفتن به هیات فرصتی بود که ما بچهها خودمون رو بزرگتر از چیزی که بودیم ببینیم.
یادمه به بچههایی که از من کوچکتر بودند ولی پیراهن مشکی نداشتن یا بلد نبودن قاطی مراسم بشن چه نگاهی داشتم! احساس میکردم یک مرد جهاندیده و با تجربهام که نگاه یک بچه کوچولو میکنه و گاهی هم آهی میکشه و زیر لب میگه: آخی... یادش بخیر!!
اگر هم یه وقت وظیفه طبل زدن یا سنج زدن بهمون داده میشد که دیگه پادشاه بودیم!
ولی از همه اینها مهمتر، این مراسم فرصتی بود برای آشنا شدن با بچههای جدید. مینشستیم لب جوب(!) یا اگه شانسمون یاری میکرد عقب وانت پارک شده یه آشنا و گعده میکردیم. از موضوعات جدی شروع میکردیم و خیلی سریع غرق صحبتهای خودمونی میشدیم. شیرینترین حرفها هم تعریف کردن صدباره فیلمهایی بود که همه دیده بودیم ولی بازم از گفتن و شنیدنش کیف میکردیم. فیلم «قانون»، فیلم «کمیسر متهم میکند»، بروسلی و...
خاطرات اون شبها، بوی کنده و آتیش و دیگهای غذا، تماشای برو بیای بزرگترها برای تهیه تدارکات و کمکهایی که گاهی بهشون میکردیم، مخصوصا ساختن نوار نقاله انسانی و دست به دست کردن غذا از پای دیگ تا توی اتاقها... همه هنوز برام لذت بخشه.
کیا به چشماشون تف میزدن که مثلا یعنی ما هم گریه کردیم؟!
#تصویرسازی #تصویرگری #نوستالژی #خاطره #خاطرات #خاطره_بازی #دوران_کودکی #کودکی #بازی #شب #محرم #امام_حسین #هیات #روضه #عزاداری #یادش_بخیر #قدیم #قدیما #علی_میری #alimiriart #alimiri #digitalart
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
یه زمانی کل تصورم از بزرگ شدن این بود که دستم به لامپ آویزون از سقف میرسه!
چند سالتون بود وقتی اولین بار دستتون بهش رسید؟
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
... ادامه پست قبل
باور کردنی نبود که همه این اتفاقات فقط در عرض چند ثانیه شروع شد!
جاتون خااااالی... انقدر بالش و متکا به هم زدیم و خوردیم که بعد از چند دقیقه همه درازکش افتاده بودیم و نفس نفس میزدیم!
کودکان پر شر و شور درون به همین راحتی افسار چندتا آدم گنده رو گرفتن دستشون و یه حال اساسی کردن... به یاد روزهای شاد خیلی قدیم که جز بازی کار دیگه ای نداشتیم.
فقط هیچ کدوممون اون انرژی و نفس بچگی رو نداشتیم!
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
شما کدومشو انجام میدادین؟
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
بدو بیا که برات یه فرغون آوردم، پشته پشته خاطره بارش کردم ببینی
و به یاد هیجان وقتایی که نوبتی سوارش میشدی و از ته دل میخندیدی، لذت ببری…
فرغون من هم مثل همه فرغونایی که فرصت سوار شدنشون پیدا میکردیم، هم لاستیکش باد نداره، هم محور چرخش لق میزنه و هر جا دلش میخواد میره!
دیگه خودت مراقب باش نیفتی همه خاطراتت روی زمین ولو بشه!!
از فرغون سواریهاتون بگید…
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
جوونا ممکنه ندونن ولی در گذشتههای نه چندان دور، بخشهای مهمی از امور زندگی زیر کرسی انجام میشده!!😅😉
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
... ادامه پست قبل
فریادی زدم و پریدم عقب و همین موقع مادرم با سبد استکانهای تمیز وارد اتاق شد و همون برخوردهای تیپیکال مادر ایرانی که همه میدونید و گفتن نمیخواد. خدا بیامرز مادربزرگم هم سریع یه سیب زمینی (یا شاید خیار، درست یادم نیست) رنده کرد و پهن کرد کف دستم که یه خنکی باحالی داشت. چند روزی همونطور بودم و خوب شد. ولی بعد از اون تا مدتی حتی از شیر آب هم میخواستم آب بخورم اول چک میکردم داغ نباشه.
نتیجه اخلاقی:
۱- وقتی آب هست و هنوز قطع نشده، سماور رو پر کنید. لازم میشه. (یه نفر اهمیت نداد مجبور شد از ذخیره آب فلاشتانک استفاده کنه!)
۲- هر وقت آب قطع شد، سیب زمینی و خیار تو خونه داشته باشین!
۳- اگه سماور رو روشن کردین، اون قوری لامصب رو حتی اگه شده خالی بذارین رو سماور که آدم دستشو نگیره به اون بالاش!
۴- در معابر عمومی سماور داغ قرار ندهید!
۵- اگه توی اون کمد خنکی که بهش میگن یخچال یه بطری آب بذارید دیگه بچههای مردم برا یه چیکه آب دست و بالشونو نمیسوزونن!
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
...ادامه پست قبل
این که کسایی که به فکرشون نمیرسیده دمپایی بپوشن یا اگرم رسیده انجامش ندادن، دائما پاشونو میکنن تو دمپایی آدم و هر موقع، لازمش داری میبینی نیست!
این قصه از همون بچگی هم بود. مخصوصا که من از تیره بزرگپایان بودم و سایز دمپاییام برا همه اوکی بود!
اولش هی تذکر دادم و خط و نشون و… ولی فایده نداشت.
ولی یه روز که با یه جمع کثیری از فامیل و آشنا رفته بودیم پیک نیک، من یه قفل کوچولو (ازینایی که به ساک و چمدون میزدن) برداشتم و دمپاییامو قفل کردم!
همه نشسته بودیم و هر کی توحال خودش بود که یهو گروووپ!! بابابزرگ بیچارهم نقش بر زمین شد!
بقیه ملت مونده بودن بخندن یا به رسم بزرگترای اون زمان بزرگی کنن و بیان سراغ من!
از اونجا به بعد دمپاییای عزیزم همیشه در امنیت کنارم بودن و هیچ کس پای تطاول به سمتشون دراز نکرد!
نتیجه اخلاقی:
۱- آدم اگه پیشونیش بلند باشه، با یه تیپ فشل و داغون هم میتونه بره خواستگاری و جواب بله بگیره!
۲- اگه فرزندتون دمپاییاشو قفل کرد و یه نفر خورد زمین، بلافاصله دنبالش نکنین! بذارید سر فرصت قفل دمپاییاشو باز کنه که بتونه فرار کنه!
۳- اگر قفل همراتون ندارید، لنگههای دمپایی رو با فاصله از هم دربیارید! اون کسی که به دلیل گسستگی عضلات برخی از اندامش، کفشای خودشو نمیپوشه، احتمال این که بخواد بره دورتر و لنگ دمپایی رو پیدا کنه هم کمه!
۴- دیده شده بعضیا برای یه توک پا رفتن بیرون، پاشنه کفش یه نفر دیگه رو خوابوندن! اینجا دیگه حق شلیک مستقیم دارید!
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
لذت بردن از تجسم خاطرات گذشته روز به روز برام سختتر میشه. غبار حسرت و غم ناشی از این واقعیت که اون روزها، اون حسها و اون آدمها دیگه هرگز تکرار نخواهند شد، مثل یک رنگ خاکستری سرد، به رنگهای درخشان تصاویر ذهنیم هجوم میاره. شاید هم دارم حس کودکیم رو از دست میدم😔
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
بچه که بودم، یکی از بزرگترین دغدغههام این بود که در آینده خونهم نزدیک نونوایی باشه! همه بچهگیم یا توی مسیر خونه به نونوایی و برعکس بودم یا توی صف نونوایی. تقریبا همه رویاها و خیالبافیام حول محور نون میگذشت... مثلا بچهای که باباش نونواست و همیشه نون میاره خونه، یا سفرهای که هر وقت بازش کنی وسطش نون داغ باشه و هیچوقت تموم نشه!! چه دورانی بود... چه خوب که تموم شد!!😂😅
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
قدیما اینجوری نبود که مثل حالا با یه ریزه برف مدرسهها رو تعطیل کنن. برف تا ساق و زانو که طبیعی بود! از زانو بالاتر که فرو میرفتیم، تازه یکی از دو شیفت صبح یا عصر رو تعطیل میکردن (که معمولا هم شیفت مخالف ما بود!). گویا بیشتر از این دیگه یا اسراف بود یا سوسولبازی! و اتفاقا چقدر روزای برفی خاص بود. لباسای گرممونو میپوشیدیم و میرفتیم پی ماجراجویی. ژاکتهایی که خیلیاشون رد سوختگی مختصری از بخاری به شکل نوارهای خوشرنگ قهوهای نارنجی روش نقش بسته بود. چکمههایی که تا وقتی توش برف نمیرفت خوب بود. دستکش هم اون زمان یه چیز لاکجری بود! مخصوصا چرمی. توی مدرسه بازی میکردیم و هیشکی هوش و حواسش به درس نبود. موقع برگشتن خونه هم انگار شب بود! هوا تاریک و گرفته بود. اصلا انگار روزای برفی، عصرش تاریکتر از شباش بود. شبا یه قرمزی قشنگی توی آسمون بود که از دیدنش سیر نمیشدم. و بارش برف بود تا صبح... و این امید که دیگه حتما فردا تعطیلیم و با همین بیم و امید، بالاخره چشمامون خسته میشد و... خوابمون میبرد.
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
از شیرینترین خاطرات کودکی، شلوغکاری بود... مخصوصاً بازی با لحاف تشکها و بهم ریختن این برج بلند هیجان انگیز! البته سر و صدای مامان یا مامانبزرگ هم به دنبالش بود ولی بازم میارزید! گاهی زیر انبوه پتو و بالش غرق میشدیم و اون وسطا میلولیدیم... دیگه چی میتونست بیشتر از این خوشحالمون کنه.
چقدر جالب بود که تو خونمون یه عالمه لحاف تشک و پتو و بالش داشتیم(آخه اون موقعها مهمون زیاد میومد و شب موندن هم معمول بود😍) و چقدر خوب بود که همه این لحاف تشکها رنگارنگ بود! انواع پارچهها با انواع گل و رنگ و اصلا هم نگران نبودیم که این رنگ به اون رنگ میاد یا نه. اون زمانا همه چی کاراکتر داشت. قاشق چنگالها، استکان نعلبکیها، بشقابها، حتی موزاییکهای کف حیاط هر کدوم یه نقش مستقل داشت و میشد شناختشون. آجرها، گلدونها، ... میشد دید که یکیشون مهربونه یکی عصبانیه، یکی خجالتیه... مثل الان نبود که همه چی باید شکل هم باشه. نماهای کامپوزیت، سرامیک و کفپوشهای دقیقا شکل هم، ام دی اف با یک پترن تکرار شده که مثل مرده میمونه... قدیمها حتی آدمها هم بیشتر کاراکتر داشتن... همه بیشتر شکل خودشون بودن و چقدر تفاوت و کنتراست بیشتر بود. همه چی داره به سمت بیروح شدن میره☹️😔
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
بچگیام یه بازی داشتم که البته قاچاقی انجام میدادم، اونم تیز پاشیدن آب بود روی بخاری روشن! صدایی که میداد و بخار آبی که بلند میشد، حس یه میدون جنگ تمام عیار رو بهم میداد! عمرا الان بچهها از پیاس و ایکس باکس همچین لذتی ببرن! انقدر بازی میکردم که بدنه بخاری سرد میشد و دیگه اون صدای جیس باحال رو نمیداد!
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
یه زمانی، قبل از آغاز دوره غارنشینی نوین (یا همون آپارتمان نشینی)، توالتها در دورترین گوشه حیاط ساخته میشد.
حیاط خونه ما که شبیه یه باغ متروکه بود و شبها رسما لوکیشن ژانر وحشت بود.
برا همین یکی از سختترین کارای دنیا دستشویی رفتن توی شب بود.
حالا شما فکر کن یه نفر دیگه بگه جیش دارم و تو باید توی خواب و بیداری برداری ببریش دستشویی و اونجا وایسی تا کارش تموم بشه. خیلی وقتا هم مجبور بودیم با فرد مزبور صحبت کنیم که مطمئن باشه هنوز پشت دریم.
شما هم خواهر یا برادر کوچیکتر داشتین که مجبور باشین خدمات ترانسفر و اسکورت رفت و برگشت به دستشوییش بدین؟!
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
فکر کنم مامانهای قدیم خیلی صبر داشتن! مخصوصا وقتی کسی میومد خونمون، ما از موقعیت حداکثر استفاده رو میبردیم! یکی از این موقعیتهای طلایی، وقتی بود که بساط خیاطی مامان پهن میشد... انگار خونه رو ریسه و شرشره زدن واسه جشن ما بچهها. وسط پارچهها میلولیدیم و چه صفایی داشت. خود من کارم شنا کردن وسط اقیانوس پارچهها بود!! طفلی مامانم... چی کشیده از دست ما.
گمونم اینم از اون دست خاطرههاییه که بین خیلی از بچههای قدیم مشترکه😊
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
یه روز هم که بابابزرگ خدابیامرزم خواب بود، با نقشه خواهرم، بنده خدا رو آرایش کردیم! فکر کنم خودشو به خواب زده بود..!
حداقل نتیجهش این بود که فهمیدیم نچرال بیوتی بابابزرگم بهتر از آرایش شدشه!!😄
این دیگه از اون خاطراتی نیست که همه داشته باشن😉
اگه دوست داشتین، برای پدربزرگ مادربزرگهای درگذشته خودتون و من، یه صلوات بفرستین🌸🙏
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
معنی زندگی رو که فهمیده باشی، از درون غنی میشی... پُر که باشی، نقش آدمها و اسباب بیرونی در خوشی و ناخوشیت کم و کمتر میشه... و اونوقته که یه خونه کوچیک که با چادر مامان و چند تا بالش درست کردی، لذتی بهت میده که هیچ پنت هوسی به هیچ آدم پر از آرزو و خالی از حیاتی نداده.
دلتون گرم، خونههاتون پر از شادی و امید😊
راستی، بالش درسته یا بالشت؟!🤔😉
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری زیبا از طبیعت هورامان، تقدیم نگاهتان😍🌸
#طبیعت_گردی
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
چقدر احساس بزرگشدن و مهم بودن میکردیم وقتی یکی از آدم بزرگا میرفت بالای پشت بوم که آنتن تلویزیونو (که معمولا توی یه حلبی بزرگ روغن میذاشتن و با شن و آجر محکمش میکردن!) تنظیم کنه و ما پای تلویزیون باید بهش فرمون میدادیم! موقع پادشاهی ما بود!
بچرخون... بیشتر... هنوز خرابه... یه کم دیگه... آهااااا... یه لحظه تصویر اومد... باز خراب شد، برگردون...
و این قصه هر چند وقت یکبار تکرار میشد😊
پ ن: این تصویر و تصاویر مشابه، تقریبا برای همه ما آشنا و مشترکه. این برای همه ما یادآور اینه که ما خیلی بیشتر از اونی که به نظر میاد به هم نزدیکیم. همین جمعی که این کار رو دیدن، لایک کردن یا کامنت گذاشتن، میتونن ساعتها با هم بشینن و درباره همین مشترکات صحبت کنند و لذت ببرند.
کاش بشه وقتی با آدمهای اطرافمون برخورد میکنیم یا حتی ازشون رفتار بدی میبینیم، همین مشترکات هم یادمون باشه. یادمون باشه داریم با کسی برخورد میکنیم که کلی دنیای مشترک داریم. تمرکز روی مشترکات، کمک میکنه به هم بیشتر رفق داشته باشیم و مدارا کنیم.
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
قهرمانی تیم کشتی فرنگی ایران رو تبریک میگم😍💪
به بهانه قهرمانی تیم کشتی ایران😍
یادمه اون قدیما، اگه یک کشتی تو تلویزیون می دیدیم، بعد از تموم شدنش بلافاصله به جون هم می افتادیم و تا جونمون بالا نمیومد کشتی رو تمومش نمیکردیم.
الان که کشتی ایران تموم شد، رفتم به اون زمون ها و یاد حال و هواش افتادم. چه قدر کیف داشت دور هم بودن ها.
الان بعید میدونم با این مبل و دکوراسیونی که تو خونه هامون دست و پا کردیم بذاریم بچه هامون نفس بکشن. چه برسه به کشتی😢
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
واقعا چرا غرق در لذت شدن انقدر ساده بود؟! کافی بود بابابزرگم اشاره کنه که بریم و پشتشو لگد کنیم... همین خودش یعنی یه تایم طلایی و پر از خنده و هیجان. چه کارا که نمیکردیم، روی پشت بابابزرگ... میرقصیدیم، ادا درمیاوردیم، همدیگه رو هول میدادیم و چقدر که زمین میخوردیم😊😊.
راستی اون خانمی که اون کنار نشسته، مادربزرگم نیست. بلکه مادر پدربزرگمه که داره لگد شدن پسرشو نگاه میکنه! فکر میکنم طوفان نوح رو به یاد داشت! هجده بچه به دنیا آورد و بعد از فوت شوهرش حدود چهل سال تنها و کاملا سالم و مستقل زندگی کرد. همون اواسط دهه شصت بنده خدا فوت کرد. البته خدا رو شکر مادرِ مادربزرگم تا چند سال بعد زنده بود😐😅
این دو بزرگوار از معمّرین فامیل بودند.روحشون شاد.
خدا رفتگان من و شما رو رحمت کنه.
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
زمانی همه چیز در دریای «شور زندگی» غرق بود و فقط ما بودیم و لحظه...
لحظه پرواز خیال، بالاتر از ابرهای زندگی در پشت یک وانت قدیمی... و امروز ...
امروز رمق زندگی در عبور از چالههایی پوچ گرفته شده... چاله مقبولیت، چاله حرف مردم، چاله باکلاسی، چاله تشریفات، چاله تکلفات، چاله غم دیروز، چاله ترس فردا... چاله... و چاله...
زندگی دست ماست... باید گره از دست و پای زندگی باز کنیم.
هنوز هم میشه ساده زندگی کرد، هنوز هم میشه به دوستان و آشنایان سر زد و لذت با هم بودن رو تجربه کرد. زیبایی قدیم به وسایل و در و دیوارش نبود، به آدمها بود و انتخابهای صحیحتر اونها برای زندگی. هنوز هم میشه انتخابهای بهتری داشت.
زندگیهاتون غرق در شادی🌸🌸🌸
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
یه دورهای بود که فکر میکردم اگه کت شلوار بپوشم و با یه دست یقه رو بگیرم و دست دیگه رو ببرم سمت جیب داخلی کت، خیلی خفن میشم! شبیه آدم بزرگا که از این کارا میکنن. اون زمان هم که لباسها رو معمولا بزرگتر میگرفتن که یه مدتی بپوشیم و زود کوچیک نشه. تصور کنید منو که تو کوچه و خیابون با کت شلوار خاکستری تنم راه میرفتم و هر چند لحظه یه بار، دستمو میبردم سمت جیب داخل کت که مطمئن بشم در خوشتیبترین حالت ممکن دیده میشم!!
همین داستان منتها به شکل منطقیتری رو در نظر بگیرید برای دخترا و کفشهایی که کف پاشنهش یه تیکه فلز طلایی رنگ بود و بهش میگفتن کفش «تق تقی»! وقتی پاشون میکردن و راه میرفتن و صدای تلق و تلوقش میومد، احساس میکردن خیلی خانوم شدن الان.
و اینجوری ما به پیشواز دورهای میرفتیم که الان داخلش هستیم ولی یاد و خاطره اون روزا شادمون میکنه... دوره «بزرگسالی».
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
زمانی...
مادر، قوت داشت
خانه، وسعت داشت
فرش، حرمت داشت
آب، برکت داشت
ولی زمان... امان از چرخ زمان...
چه قدر سرعت داشت
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6
یکی از زیباترین ویژگیهای دوران کودکی، اینه که اون موقع تخمین و پیشبینی، تقویم و محاسبه، و رابطه منطقی بین اتفاقات رو نمیدونستیم.
در هر لحظه امید داشتیم که یک اتفاق هیجان انگیز بیفته. نمیفهمیدیم که آمدن مهمونهای شهرستانی ربطی به امتحانات بچههاشون داره. نمیدونستیم چقدر دیگه تا عید مونده...حواسمون نبود که کی قراره بارون بیاد یا برف بیاد... بنابراین همیشه آماده بارش لذتبخش خوشیهای کوچک و بزرگ، از آسمون سرنوشت بودیم... بدون این که هواشناسی رو چک کنیم.
یکی از این اتفاقها، آمدن پدر به منزل بود، در حالی که پاکت کاغذی خاکی رنگ به دست داشت... و چقدر این پاکتها دوست داشتنی بودن. پاکتهایی که دیدنشون فریاد ما رو به دنبال داشت:
بسسستنییی!!!
و بعد از برداشتن مقوای دایره روی بستنی لیوانی و لیس زدن اون، میرفتیم سراغ اکتشاف گوهر لذت، از معدن داخل لیوان، با بیلچهای به شکل قاشق کوچک پلاستیکی یا چوبی...!😊😋
در عالم بچگی، میشه کل زندگی رو در یک پاکت کاغذی خاکی رنگ جای داد.😊😊
#دوران_کودکی
#نوستالژی
#علی_میری
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6