⚡️جاهل، ابزار دست منافق
🔰شهید آیت الله مطهری
🔺خطر #جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است که #ابزار و آلت دست زيرکها قرار ميگيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامي واقع ميشوند. هميشه #منافقان بيدين، #مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامي برميانگيزند؛ اينها شمشيري ميگردند در دست آنها و تيري در کمان آنها.
@fater290
👇👇👇👇
المرسلات
⚡️جاهل، ابزار دست منافق 🔰شهید آیت الله مطهری 🔺خطر #جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحي
⚡️جاهل، ابزار دست منفاق
🔰شهید آیت الله مطهری
🔺ابزار #منافق چيست؟ نمى شود منافق را در دنيا از ميان برد؛ هست، بشر است منافق مى شود. بشر وقتى در جامعه اى قرار گرفت كه ديد اگر بخواهد برخلاف اصولى كه مردم آن جامعه به آن اعتقاد دارند تظاهر كند جامعه او را درهم مى كوبد، فوراً تظاهر مى كند، به همان لباس در مى آيد ولى جامعه خودش بايد آگاه باشد و گول تظاهر و فريب را نخورد.
🔺باز اينجاست كه ما مى بينيم پيغمبر اكرم از آن طرف راجع به خطر #نفاق شديداً اظهار نگرانى مى كند، از طرف ديگر راجع به اينكه امتش #جاهل باشند و تجزيه و تحليل نداشته باشند و در مسائل غور نكنند اظهار نگرانى مى كند.
🔺خيلى عجيب است! پيغمبر از دو چيز اظهار نگرانى كرده است: از نفاق و منافق، و ديگر از اينكه توده امت جاهل و نادان باشند. در آنجا فرمود: انّى لا اخافُ عَلى امَّتى مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِكاً تا آنجا كه فرمود: وَ لكِنّى اخافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، در اينجا مى فرمايد: انّى لا اخافُ عَلى امَّتِىَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اخافُ عَلَيْهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ من از فقر و نداشتن ثروت بر امتم نگران نيستم يعنى كمىِ ثروت، امت من را از پا در نمى آورد، آن چيزى كه من از آن نگران هستم فقر معنوى و فكرى و فقر انديشه است.
🔺اگر غناى انديشه باشد ثروت مى آيد اما ولو ثروتشان از دنيا بگذرد- مثل ثروت امروز كشورهاى اسلامى كه همين نفت بزرگترين منبع ثروت دنياست و بيشترش در كشورهاى اسلامى است- ولى فقر انديشه داشته باشند فايده اى به حالشان ندارد.
🔺حالا اگر دو خطر با هم پيدا بشود يعنى از يك طرف منافقها، بى دينهاى متظاهر زيرك، متظاهرها و رياكارها و مدلّسها پيدا بشوند و از طرف ديگر مردم، جاهل و نادان باشند، آنها اينها را ابزار خودشان قرار مى دهند. (پانزده گفتار)
🔺پيدايش طبقه جاهل مسلک مقدس مآب که خوارج جزئي از آنها بودند، براي اسلام گران تمام شد. يکي از بارزترين مميزات خوارج جهالت و نادانيشان بود. از مظاهر جهالتشان، عدم تفکيک ميان ظاهر يعني خط و جلد قرآن و معني قرآن بود. لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند.
🔺در اين مردم جهالت و عبادت توأم بود. علي ميخواست با جهالت آنها بجنگد. اما چگونه ممکن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفکيک کرد، بلکه عبادتشان عين جهالت بود. عبادت توأم با جهالت از نظر علي- که اسلام شناس درجه اول است- ارزشي نداشت. لهذا آنها را کوبيد و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپري در مقابل علي قرار گيرد.
🔺خطر #جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است که #ابزار و آلت دست زيرکها قرار ميگيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامي واقع ميشوند. هميشه #منافقان بيدين، #مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامي برميانگيزند؛ اينها شمشيري ميگردند در دست آنها و تيري در کمان آنها.
🔺چقدر عالي و لطيف علي عليه السلام اين وضع اينها را بيان ميکند، ميفرمايد: ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمي بِهِ الشَّيطانُ مَرامِيهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تيهَهُ. همانا بدترين مردم هستيد. شما تيرهايي هستيد در دست شيطان که از وجود پليد شما براي زدن نشانه خود استفاده ميکند و به وسيله شما مردم را در حيرت و ترديد و گمراهي ميافکند.
🔺در ابتدا حزب خوارج براي احياي يک سنت اسلامي به وجود آمد اما عدم بصيرت و ناداني، آنها را بدين جا کشانيد که آيات قرآن را غلط تفسير کنند و از آنجا ريشه مذهبي پيدا کردند و به عنوان يک مذهب و يک طريقه، موادي را ترسيم نمودند.
#اندیشه_مطهر #بصیرت
@fater290
🌐 جایگاه و تبویب علم اصول در دیدگاه شیخ انصاری (ره)
🔰 استاد علی فرحانی
🔰 #تقریر: محسن ابراهیمی
┄┅┅═❅❅❄️❅❅═┅┅┄
🔹مسئله جایگاه و تبویب علم اصول، موضوعی است که تقریبا در همه کتب اصولی مورد بحث واقع می شود. آقای مظفر (ره) (به تبع آخوند خراسانی (ره)) در ابتدای باب حجج از کتاب اصول فقه، اشکالی را به شیخ(ره) و قدمای علم اصول وارد کرد و فرمود که ایشان موضوع علم اصول را «ادله اربعه» قرار داده اند و بر این اساس عمده مباحث علم اصول از این علم خارج می شود و نهایتا می توان مباحث حجت را داخل در علم قرار داد.
🔹 اما به نظر می رسد که جناب شیخ انصاری نگاه متفاوتی به علم اصول و تبویب آن دارد و لذا این اشکال به جناب شیخ (ره) وارد نیست و شیخ(ره) نیز این اشکال را به قدما وارد نمی داند.
🔹مرحوم شیخ در مواضعی از کتاب رسائل (ابتدای مبحث قطع، مبحث خبر واحد، تنبیهات ابتدایی استصحاب) به این مسئله پرداخته اند و با توجه به این موارد و همچنین بر اساس ساختار کتاب رسائل، نگاه شیخ (ره) به جایگاه و تبویب علم اصول بدست می آید که در ادامه به صورت مختصر تبیین می شود.
🔹جناب شیخ انصاری(ره) چنین معتقدند که علم اصول علمی است که واسطه بین علم کلام و علم فقه است. (علم کلام امروزه مشترک لفظی است. منظور از علم کلام، همان علمی است که عقاید اسلامی در آن علم تبیین می شود).
🔹ما حصل علم کلام این است که ما انسان هایی هستیم که دارای تکالیفی از جانب شارع هستیم. این تکالیف را شارع در منابعی قرار داده است که در هر دوره و هر شرایطی باید از این منابع، احکام اسلامی استخراج شوند. این منابع: کتاب، سنت و عقل هستند. تا اینجا علم کلام تمام می شود و از اینجا به بعد علم اصول آغاز می شود.
🔹 حال که ما تکالیفی داریم که در منابع وجود دارند، می دانیم که برای استخراج احکام از این منابع، به #ابزار هایی نیاز می باشد که بوسیله آنها احکام الهی استخراج شوند. از آنجایی که می دانیم که ثواب و عقاب و توان پاسخگویی در قیامت بر اساس همین احکام الهی است، باید ابزارهایی استفاده کنیم که #حجیت داشته باشند و احکامی که بر اساس آنها بدست می آیند، عمل به آنها موجب معذوریت باشند.
🔹با این نگاه، وظیفه علم اصول این است که تمام ابزارهایی که حجت هستند و مجتهد برای استنباط احکام به آنها نیاز دارد را تامین کند. و با همین نگاه است که شیخ(ره) در ابتدای استصحاب می فرماید: «بمعونتها یستنبط». با توجه به این نظام فکری،حجیت کتاب، سنت و عقل در علم اصول مورد بررسی قرار نمیگیرد و به صورت اصل موضوع از علم کلام پذیرفته می شوند و فقط بحث از حجیت ابزار استنباط داخل در علم اصول است. همینطور که معلوم شد در این نگاه، بحث صغریات و کبریات مطرح نمی شود. انحراف از این نوع نگاه به علم اصول را آخوند خراسانی (ره) ایجاد کرد و بقیه هم عمدتا تابع آخوند هستند.
🔹این نگاه به علم اصول را حضرت امام (ره) از مرحوم آیت الله بروجردی (ره) تبیین می کند. برای مراجعه می توان به کتاب انوار الهدایه بحث خبر واحد، پاورقی تهذیب الاصول بحث اصولی بودن مقدمه واجب و لمحات الاصول بحث موضوع علم اصول مراجعه کرد.
🔹 حال باید بر اساس این نگاه کلی، ساختار علم اصول طراحی شود. شیخ چنین معتقد است که چون طبق قاعده «کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات» باید برای حجج (ابزارهای استنباط) یک حجت بالذات قرار داد و بقیه را به او ارجاع داد.
🔹ایشان می فرمایند که آنچه که حجت بالذات است، قطع است. لذا بحث را از حالات سه گانه مکلف شروع می کنند. سایر اصولیین هم ولو اینکه اینگونه تبویب را منکر باشند، اما لاجرم آن را در عمل پیاده می کنند.
🔹جناب شیخ بحث را از قطع شروع می کند و در تنبیهات، مصادیقی از قطع را مانند قطع حاصل از مقدمات عقلیه، علم اجمالی، قطع قطاع، بحث می کند. این موارد، از مواردی که رجوع به قطع می کنند، نیستند بلکه مصداق قطع هستند.
🔹سپس وارد ظنون می شوند و پس از یک بحث ثبوتی در امکان تعبد به ظنون وارد بحث اثباتی وقوع تعبد به ظنون می شوند. ظنون چون حجیت بالذات ندارند، باید به نحوی به قطع برگردند.
#اصول
#پای_درس_استاد
@almorsalaat