#تقریر
💢چیستی #انسداد و حجیت آن
🔰استاد علی فرحانی
✍ تقریر: احسان چینی پرداز
💠انسداد با تعابیری چون « انسداد علم و علمی » و «انسداد باب احکام» تعریف میشود. همانطور که در ادامه خواهد آمد انسداد یعنی _ به دلائل متعدد_ حجتی بر احکام شرعیه و راهی برای کشف حکم شرعی وجود ندارد لذا یا هیچ حکمی یا بسیاری از احکام شرعی از طرق حجت شرعی قابل استنباط نبوده و طریقی بر کشفشان نیست.
💠در نتیجه انسداد به معنای نداشتن علم یقینی به حکم و علم به واقع نیست. زیرا:
1️⃣اولا اینکه گفته شود انسداد موضوع اش حکم در لوح محفوظ و یا عدم علم یقینی به کلام شارع باشد غلط است بلکه اگر قرار است انسداد به این معنا باشد تمام فقهاء انسدادی اند.
2️⃣ثانیا هیچ فقیهی به دنبال کشف حکم عند الله نبوده بلکه به قول آقای مظفر ما به دنبال حکم موجود در لوح محفوظ و مراد جدی در قلب شارع نیستیم. در این حقیقت هیچ فرقی هم میان فقهاء زمان معصوم با دیگر فقهاء – همچون معاصرین – نیست زیرا برخی از فقهاء زمان ائمه نیز بعد از مدت زمان طولانی یک بار به دیدار امام می آمده اند چه اینکه بُعد مسافت زیادی با معصوم داشته اند؛ هم به دنبال اخذ به حجت بوده اند و نه حکم واقعی در لوح محفوظ.
3️⃣ثالثا فقهائی هم که قائل به انسداد بوده اند مرادشان از انسداد، عدم علم به واقع نبوده است بلکه انسداد را همان عدم وجود طریق معتبر شرعی به سوی احکام دانسته اند.
💠با توجه به این توضیح از انسداد: فقیهی که از باب عوض شدن شرائط و بُعد زمانی؛ معادلات را به گونه ای می چیند که در امتداد آنها بسیاری از احکام طریق معتبر شرعی برای کشف پیدا نمی کنند آن هم به هر دلیلی اعم از:
1️⃣یا از باب اینکه هیچ چیزی را نتوانست از باب قاعده کل ما بالعرض لابد ان ینتهی الی ما بالذات به قطع برگردانده و حجت کند.
2️⃣یا توانست که بناء عقلاء را به قطع برگردانده و حجت کند و از این طریق ظواهر را حجت کند اما چون قائل به تحریف قرآن شد نتوانست از آیه نبا برای حجیت خبر واحد استفاده کند لذا کتب اربعه هم عملا برای او بی استفاده باقی می ماند.
3️⃣یا اینکه حجیت قرآن را قبول کرده و در نتیجه از آیات آن چون آیه نبأ برای حجیت خبر واحد استفاده کرده اما به خاطر اینکه حدوسط آیه نبا خبر عادل است این دلیل تنها میتواند 15 الی 50 درصد کتب اربعه را پوشش دهد و عملا نصف کتب اربعه بدون استفاده باقی می ماند.
✅در نتیجه: این فرد به انسداد رسیده و برای استخراج احکام به صورت قیاس استثنائی راه هایی را روبروی خود می بیند که باید با سبر و تقسیم همه را رد کرده و به راه نهائی برسد که همان راه استنباط و طریق شرعی کشف احکام باشد:
1️⃣راه اول: برائت آن هم از باب قبح عقاب بلابیان.
♨️پاسخ: قطعا این طریق باطل است زیرا دین بدون باید و نباید که معنا ندارد!
2️⃣راه دوم: آن مقداری که می توانیم و طریق شرعی وجود دارد احکام را استنباط کرده و مابقی را تماما از اصول عملیه استنباط می کنیم چه اینکه اصول عملیه به اندازه کل فقه حکم دارند و تمام احکام فقهی در یکی از مجاری اصول عملیه قرار میگیرد لذا هر موضوعی بما هو مجهول حکمه الواقعی در اصول عملیه حکمی خواهد داشت.
♨️پاسخ : این راه هم متروک است.(البته علت رد این راه نیاز به بحث بیشتری دارد)
3️⃣راه سوم: آن مقدار را که می تواند استنباط کرده و تمام ما بقی را احتیاط می کند.
♨️پاسخ: این هم قطعا غلط است زیرا در نتیجه آن زندگی بسیار سخت شده و #اختلال_نظام پیش می آید.
4️⃣راه چهارم: می بایست تحری –تحصیل ظن– کند یعنی تمام تلاش خود را کند تا راحج از مرجوح در احکام برایش تفکیک شود.
💠حال در این صورت دو راه دارد: 1️⃣به راجح عمل کند ( ترجیح راجح) 2️⃣به مرجوح عمل کند ( ترجیح مرجوح). البته در اینجا به حکم عقل قطعا راه اول یعنی ترجیح راجح را انتخاب کرده و نتیجه آن را حکم شرعی می داند. در نتیجه عمل به راجح یعنی حکم مظنون به ظن انسدادی حجت شرعی میشود!
✅نکته: البته در این مسیر راه های دیگری مانند تقلید شمرده شده است که در آخر همان تحری انتخاب میشود.
📌اما این حجیت چگونه به دست آمد؟ این حجیت از باب حکم عقل بوده و عقل در اینجا حکم به حجیت می کند. اما باز دو صورت دارد:
1️⃣ظن علی الکشف: اگر حکمی که عقل داده توسط خود عقل به شارع هم سرایت کند یعنی این حکم صغری ملازمه قرار بگیرد ظن علی الکشف نام دارد.
2️⃣ظن علی الحکومه: همانطور که برخی گفته اند در صورتی که این حکم صغرای ملازمه قرار نگیرد ظن علی الحکومه شده یعنی این حکم تنها تحت محاکمه عقل است.
💠در حالت دوم بیش از این شارع نمی تواند از انسان توقعی داشته باشد زیرا در اینصورت تکلیف ما لا یطاق میشود. اما قدر متیقن در هر دو حالت حجیت لغوی است یعنی در هر دو حال حکم از باب یصح الاحتجاج به حجیت پیدا می کند چون عقل به آن حکم کرده است.
♨️اما تطبیق #تحرّی در فضای فقه:
💠راه تحری قطعا از مسیر کتب فقهیه و حدیثیه و رواییه نوشته شده در طول تاریخ می گذرد به گونه ای که قائل به انسداد برای تحصیل ظن تمام آثار و کتب روایی و حدیثی و فقهی و اقوال علماء و فروض مطرح در مساله را بررسی می کند.
💠 بعد هم وقتی نظر مشهور را پیدا کرد اگر توانست که در ادله آنها خدشه ای کند که در این صورت شاید قول آنها برای او حجت نباشد اما در صورتی که نتوانست در بیان مشهور خدشه ای وارد کند ظن به صحت قول شان پیدا می کند.
💠 اگر هم غایه الامر نتوانست تحصیل ظن کند و به حکم نرسید معذور است. پس ممکن است به این شیوه برخی به غالب و برخی تنها به مقداری از احکام پی ببرند.
✅فلهذا در فضای انسداد چیزی به نام تفکیک بین قدماء و متاخرین و معاصرین و نیز مرز کتب فقهی و حدیثی وجود ندارد بلکه می بایست در این فضا وظیفه تحصیل ظن است و برای تحصیل آن باید تمام کتب مذکوره بررسی شود.
📛به همین صورت شیخ انصاری در باب لغات و معانی لغات معصوم قائل به وجوب تحری میشود.....
#اصول_فقه #رسائل #انسداد #شیخ_انصاری #پای_درس_استاد
@almorsalaat
🔉 صوت تدریس استاد را #بشنوید 👇👇
💢نگاهی به جایگاه مسئله #انسداد و مشکک بودن آن
🔰حضرت استاد شیخ علی فرحانی
✍ مقرر: محسن ابراهیمی
☑️در بدست آوردن احکام شرعی، اگر قطع داشته باشیم، دیگر مشکلی نداریم. در فضای قطع محتاج به هیچ چیز دیگری و اذن از طرف کسی نیستیم. اما اگر قطع نداشته باشیم، در قدم بعد یا شک داریم یا ظن. اگر شک باشد که هیچ گونه کاشفیتی ندارد و از محل بحث خارج است.
☑️ظن یک حالت نفسانی دائم الاضافه است و همیشه ظن به چیزی (مظنون) تعلق می گیرد. مظنونات از جهت اسباب حصول ظن با هم تفاوت دارند و اسباب مختلفی برای حصول این حالت نفسانی می تواند وجود داشته باشد.
☑️اگر شارع طریقی را معتبر کرد و می دانیم که ظن کاشفیتی دارد، به این معناست که شارع قبول کرده است که این طریق یوصلنا الی الواقع و شارع می گوید که تعبد به انّه هو الواقع.
☑️اگر شارع چیزی از این طرق و اسباب حصول ظن را معتبر نکرد، ننتهی الی باب الانسداد به اصطلاح الاصولی. انسداد به این معناست که شارع از ما واقع را خواسته است. هر مقدار که مجتهد بتواند با قطعیات کار را حل کند فبها و نعمت. اما در هر جایی که قطع نداشته باشیم، راهی برای رسیدن به واقع نداریم نه به طور وجدانی و قطع خودمان و نه تعبدی و اعتبار شارع.
☑️در این توضیح برای رسیدن به انسداد دو شرط وجود دارد:
🔹1- قطع و قطعیات به اندازه ای کم باشند که جوابگوی استنباط احکام نباشند
🔹2- قائل شویم که شارع ظنونی را که با آنها بتوان استنباط احکام کرد و ولو تعبدا به واقع برسیم، معتبر نکرده است.
هر دو شرط متناسب با شرایط مستنبط دارای تشکیک است و بالتالی انسداد امری مشکک خواهد بود.
☑️توضیح اینکه بر فرض که کسی قائل شود که شارع هیچ ظنی را حجت نکرده است، اما این امر لزوما به انسداد منجر نمی شود. چون اگر آن شخص در شرایط نزدیک به زمان معصوم باشد که روایات دارای قرائن قطع آور هستند، آن شخص حتی اگر حجیت خبر واحد را قائل نباشد، میتواند که انسدادی نشود. این مسئله در مورد فقهایی که در دوران غیبت صغری و یا اوایل غیبت کبری می زیسته اند، صادق است. حتی این مسئله در مورد شیخ طوسی و نجاشی هم که نزدیک به حداقل 100 سال از زمان حیات برخی روات فاصله داشته اند، اما روات را توثیق کرده اند و ما به توثیق ایشان اعتماد داریم، صادق است. در زمان ایشان هم قرائن قطعیه ای در مورد وثاقت و عدالت روات وجود داشته است. لذا ولو اینکه ما خبر واحد حسّی را حجت بدانیم، اما توثیقات شیخ طوسی و نجاشی را که حسّی هم نیستند، معتبر می دانیم، چون برای آنها قطعی بوده است. بله، باید بحث کرد که آیا قطع شیخ طوسی برای ما حجت است یا نه؟
حتی برخی از اصول اربعمائه در زمان سید بن طاووس وجود داشته اند و ایشان اگر قطع داشته باشد به اینکه فلان اصل به خط حریز بن عبدالله است می تواند به آن روایات ولو خبر واحد را حجت نداند، عمل کند. پس به تشکیک دایره قطعیات، انسداد مشکک می شود.
☑️این مطلب در مورد ظنون هم باید بررسی شود. چون صرف اینکه مثلا خبر واحد را حجت بدانیم، اما دایره حجیت ما به دلیل آیه نبأ خبر عدل امامی باشد و این اخبار نادر باشند، باز هم انسداد رخ می دهد. همچنین اگر سند را به گونه ای معتبر بدانیم که مصادیق متعددی حجت بشوند، اما در ناحیه دلالت خود شخص اهل لغت نباشد و قول لغوی را هم حجت نداند، باز هم به انسداد منجر می شود.
🔹پس ملاک در وقوع انسداد این است که حجج معتبره به اندازه ای نباشند که بتوان احکام شرع را بر اساس آنها استنباط کرد.
🔹اصولیین از زمان شیخ انصاری به بعد، همه قائل به انفتاح هستند. یعنی مسیرهای منتهی به انسداد را سندا و دلاله مسدود می کنند. یعنی قبول دارند که شارع اماراتی را لمکان انکشاف الواقع هم در ناحیه سند و هم در ناحیه دلالت جعل کرده است و به طور خلاصه شارع طرقی را جعل کرده است که می توان با آنها به حکم شرعی رسید.
☑️اما اگر قائل به انسداد شدیم، باید نوع انسداد را معلوم کنیم که این انسداد از ناحیه دلالت است یا ناحیه سند. قانون کلی در فضای انسداد این است که یا باید بگوییم که شارع از ما واقع را نمی خواهد که باطل است و یا باید بگوییم که واقع را می خواهد و هیچ طریقی هم حجت نکرده است، در نتیجه عقل حکم می کند که چون ظن کاشفیت ناقص دارد و ترجیحی بین انواع ظن وجود ندارد، پس مطلق ظن حجت است. پس از استفراغ الوسع و بررسی تمام وجوه و مظان حصول ظن، ظنی که حاصل شود، حجت است. و به اصطلاح فقها «تحری» حجت است.
☑️اصل قول به مسئله انسداد به دلیل عدم دقت در حجیت های عقلایی است. اگر حجت های عقلایی درست مورد بررسی قرار گیرد، مسئله از اساس حل می شود و برای این مسئله نیاز به شناخت اعتباریات و مشهورات بالمعنی الاخص وجود دارد. و اگر قائل به انفتاح بشویم، اولین قدمی که باید برداریم، بررسی مسئله «ظن نوعی» است.
#اصول
#رجال #روایات
#پای_درس_استاد
@almorsalaat