eitaa logo
المرسلات
9.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
669 ویدیو
46 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
شور حسینی لازم است_01.mp3
زمان: حجم: 4.91M
🎙| هم شور حسینی لازم است هم شعور علوی/ انسان به هر دو نیاز دارد و شارع در مورد هر دو سخن گفته است/ فرق اشک محسوس و اشک معقول/ تفاوت جهان بینی فلسفی و جهان بینی مذهبی و علت برتری جهان بینی مذهبی بر آن 🎙استاد علی فرحانی 📚گزیده مناهج الوصول. سال ۱۳۹۷ 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
📌اباالفضل العباس(ع) كعبة أولياء ❇️عنایت حضرت عباس علیه السلام، به آیت الله قاضی (ره) 💠حضرت أباالفضل العباس عليه السلام را شاگردان ايشان، كعبة أولياء ميگفتند. توضيح آنكه: مرحوم قاضي پس از سير مدارج و معارج و التزام به سلوك و مجاهدة نفس و واردات قلبيه و كشف بعضي از حجابهاي نوراني، چندين سال گذشته بود و هنوز وحدت حضرت حقّ تعالي تجلّي ننموده و يگانگي و توحيد وي در همة عوالم در پس پردة خفا باقي بود، و مرحوم قاضي به هر عملي كه متوسل ميشد اين حجاب گشوده نميشد. تا هنگامي كه ايشان از نجف به كربلا براي زيارت تشرّف پيدا كرده و پس از عبور از خيابان عباسيه (خيابان شمالي صحن مطهر) و عبور از در صحن، در آن دالاني كه ميان درِ صحن و خود صحن است و نسبةً قدري طويل است شخص ديوانه اي با ايشان ميگويد: أبوالفضل كعبة أولياء است . 💠مرحوم قاضي همين كه وارد رواق مطهر ميشود در وقت دخول در حرم، حال توحيد به او دست ميدهد و تا ده دقيقه باقي ميماند؛ و سپس كه به حرم حضرت سيدالشّهداء عليه السلام مشرّف ميگردد در حاليكه دستهاي خود را به ضريح مقدس گذاشته بود، آن حال قدري قويتر دست ميدهد و مدت يك ساعت باقي ميماند؛ ديگر از آن به بعد مرتّباً و متناوباً و سپس متوالياً حالت توحيد براي ايشان بوده است. 📚علامه طهرانی (ره)، مطلع انوار ج2ص64 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
روضه حضرت عباس.mp3
زمان: حجم: 11.2M
🔊| روضه حضرت ابوالفضل علیه السلام 🎙استاد علی فرحانی 📚منبر سال 99 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
10.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙| عنایت حضرت زهرا به زوار ابی عبدالله در روز عاشورا به نقل از آیت الله قاضی/ داستانی عجیب از حضور کسی از اهل معنا در حرم امام حسین و خطاب «العباس باب الحسین»/ اشک بر امام حسین علیه السلام، مطهر است 🎙استاد علی فرحانی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
روضه ابی عبدالله.mp3
زمان: حجم: 6.27M
◾️| روضه سیدالشهداء در روز عاشوراء 🎙استاد علی فرحانی 🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
المرسلات
#شب_جمعه ◾️المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
⚫️ حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ شَبِيبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا فِي أَوَّلِ يَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ قُلْتُ لَا. فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْيَوْمَ هُوَ الْيَوْمُ الَّذِي دَعَا فِيهِ زَكَرِيَّا رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ فَنَادَتْ زَكَرِيَّا وَ هُوَ قائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْيَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ كَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَكَرِيَّا. ◾️ ثمَّ قَالَ يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُحَرِّمُونَ فِيهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِيِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِي هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّيَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ أَبَداً. ◾️ يا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ شَبِيهُونَ. ◾️ و لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ يُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ يَقُومَ الْقَائِمُ فَيَكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ‏. ◾️ يا ابْنَ شَبِيبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّيَ الْحُسَيْنُ أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيراً. ◾️ يا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ. يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ. ◾️ يا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ فَقُلْ مَتَى ذَكَرْتَهُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً. ◾️ يا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَكُونَ مَعَنَا فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَيْكَ بِوَلَايَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ. 📚 شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص۲۹۹ / شیخ صدوق، الامالی، ص۱۲۹.
المرسلات
⚫️ ... عن رجل من بنی ضبّة: شَهِدتُ عَلِیّا علیه السلام حینَ نَزَلَ کَربَلاءَ، فَانطَلَقَ فَقامَ ناحِیَةً، ... ثُمَّ انصَرَفتُ إلَی الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام فَسَلَّمتُ عَلَیهِ، وقُلتُ لَهُ: إنَّ أباکَ کانَ أعلَمَ النّاسِ ، وإنّی شَهِدتُهُ فی زَمَنِ کَذا وکَذا قالَ : کَذا وکَذا ، وإنَّکَ. وَاللّه. لَمَقتولٌ السّاعَةَ . قالَ : فَما تُریدُ أن تَصنَعَ أنتَ؟ أتَلحَقُ بِنا ، أم تَلحَقُ بِأَهلِکَ؟ قُلتُ: وَاللّه، إنَّ عَلَیَّ لَدَینا، وإنَّ لی لَعِیالاً، وما أظُنُّ إلّا سَأَلحَقُ بِأَهلی. قالَ: أمّا لا، فَخُذ مِن هذَا المالِ حاجَتَک. وإذا مالٌ مَوضوعٌ بَینَ یَدَیه. قَبلَ أن یَحرُمَ عَلَیکَ، ثُمَّ النَّجاءَ، فَوَاللّه، لا یَسمَعُ الدّاعِیَةَ أحَدٌ ولا یَرَی البارِقَةَ أحَدٌ ولا یُعینُنا، إلّا کانَ مَلعونا عَلی لِسانِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله. قالَ: قُلتُ: وَاللّه، لا أجمَعُ الیَومَ أمرَینِ: آخُذُ مالَکَ، وأخذُلُکَ. فَانصَرَفَ وتَرَکَهُ. ▪️ ابن‎حجر عسقلانی می‌نویسد: مردی از قبیله بنی ضَبّه گفت: هنگامی که علی علیه السلام در کربلا فرود آمد، من حاضر بودم. ایشان رفت و در کناری ایستاد و با دستش اشاره کرد و فرمود: «آنجا جایگاه فرود آمدن مَرکب هایشان و سمت چپ، جای بار و بُنه شان است». سپس با دستانش به زمین زد و مُشتی از خاک آن را برگرفت و آن را بویید و فرمود : «چه خون هایی بر آن، ریخته می شود!» . ▪️ بعدها حسین علیه السلام آمد و در کربلا فرود آمد. من در میان سوارانی بودم که ابن زیاد آنها را به سوی حسین علیه السلام روانه کرده بود. هنگامی که رسیدم گویی به جایگاه علی علیه السلام و اشاره با دستش می نگریستم. اسبم را چرخاندم و به سوی حسین بن علی علیه السلام بازگشتم و بر او سلام دادم و به او گفتم: پدرت داناترینِ مردم بود و من در فلان موقع کنارش بودم. او چنین و چنان فرمود . به خدا سوگند، تو در این زمان ، کُشته می شوی! حسین علیه السلام فرمود: «تو می‌خواهی چه کنی؟ آیا به ما می‌پیوندی، یا به خانواده ات ملحق می‌شوی؟» گفتم: به خدا سوگند من فردی بدهکار و عیالوارم. به خانواده ام ملحق می‌شوم. حسین علیه السلام فرمود: «حال که به ما نمی‌پیوندی نیازت را از این مال (مالی که پیشِ رویش نهاده شده بود) بردار پیش از آن که بر تو حرام شود. سپس خود را نجات بده که به خدا سوگند هر کس فریاد یاریخواهیِ ما و برق شمشیرها را ببیند و یاری مان ندهد، بر زبان پیامبر صلی الله علیه و آله لعن شده است» . گفتم: به خدا سوگند، امروز هر دو کار را با هم انجام نمی دهم. مالت را بگیرم و رهایت کنم؟! مرد ضَبّی، بازگشت و حسین علیه السلام را وا نهاد. ⚫️ رسیدن امام حسین علیه السلام به کربلا ... عن جدّه [زین العابدین] علیهم السلام: سارَ [الحُسَینُ علیه السلام ] حَتّی نَزَلَ کَربَلاءَ فَقالَ : أیُّ مَوضِعٍ هذا ؟ فَقیلَ: هذا کَربَلاءُ یَابنَ رَسولِ اللّه ِ .فَقالَ: هذا ـ وَاللّه ِ ـ یَومُ کَربٍ وبَلاءٍ وهذَا المَوضِعُ الَّذی یُهَراقُ فیهِ دِماؤُنا ، ویُباحُ فیهِ حَریمُنا. ▪️ شیخ صدوق به نقل از عبد اللّه بن منصور، از امام صادق از پدرش امام باقر از جدّش امام زین العابدین علیهم السلام: حسین علیه السلام حرکت کرد تا در کربلا فرود آمد و پرسید: «نام این سرزمین چیست؟» گفتند: ای فرزند پیامبر خدا! این جا کربلاست. حسین علیه السلام فرمود: «به خدا سوگند، این، روزِ کرب و بلاست و این جا، همان جایی است که خون های ما در آن ریخته و حرمت ما شکسته می شود». ⚫️ زیارت ناحیه مقدسه السَّلامُ عَلی مَن هُتِکَت حُرمَتُهُ، السَّلامُ عَلی مَن اُریقَ بِالظُّلمِ دَمُهُ، السَّلامُ عَلَی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراحِ، السَّلامُ عَلَی المُجَرَّعِ بِکَأساتِ الرِّماحِ، السَّلامُ عَلَی المُضامِ المُستَباحِ، السَّلامُ عَلَی المَهجورِ فِی الوَری، السَّلامُ عَلی مَن تَوَلّی دَفنَهُ أهلُ القُری، السَّلامُ عَلَی المَقطوعِ الوَتینِ، السَّلامُ عَلَی المُحامی بِلا مُعینٍ. ▪️ سلام بر کسی که حُرمتش را هتک کردند ! سلام بر کسی که خونش را ستمکارانه ریختند ! سلام بر شسته شده به خونِ زخم ! سلام بر نوشیده از کاسه نیزه ها ! سلام بر ستم دیده حق بُرده شده ای که حقّش را حلال شمردند ! سلام بر مهجور شده میان مردم ! سلام بر آن که روستانشینان ، عهده دار به خاک سپردنش شدند ! سلام بر آن که رگ قلبش بُریده شده ! سلام بر حمایتگر بدون یاور ! 📚 المطالب العالیة، ابن حجر عسقلانی: ج ٤ ص ٣٢٦، ح ٤٥١٧ / أمالی شیخ صدوق : ص ٢١٩ ح ٢٣٩ / بحار الأنوار علامه مجلسی: ج ٤٤ ص ٣١٥ ح ١ / المزار الکبیر ابن مشهدی، ص ٤٩٦ 🔺 ثواب المرسلات را تقدیم می‌کنیم جهت پیروزی بر جبهه کفر 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
المرسلات
⚫️ در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران، دخترکی بود چهار ساله. شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من، حسین (علیه‌السلام) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم. سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست. یزید خفته بود. از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع)، چنین است. آن لعین گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین، سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. وقتی که آن دختر کوچک سر پدر را شناخت، آن‌را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده‌ پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَ ریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟» «پدر چه کسی تو را با خونت رنگین کرد؟ بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ بابا دختر یتیم را چه کسی پرستاری می‌کند تا بزرگ شود؟ بابا چه کسی بر بانوان غارت شده ترحم می‌کند؟ پدر جان! چه کسی نظر مرحمتی به سوی این چشم‌های گریان ما می‌کند؟ ‌ای پدر! چه کسی به این زنان بی‌صاحب و غریب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسی را نداریم. داد از غریبی و بی‌کسی؟ ‌ای پدر! کاش من فدای تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پیش از این کور شده و تو را به این حال مشاهده نکرده بودم. ‌ای پدر جان! کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمی‌دیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد. در همان موقع لب‌های کوچک خود را بر لب‌های بابای شهیدش نهاد و آن چنان گریه کرد که غش کرد و به شهادت رسید». ⚫️ هنگامی که غسّاله، مشغول غسل دختر امام حسین (علیه‌السلام) بود، ناگهان دست از کار کشید. رو به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) کرد و گفت: ‌ای بانوی بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهی. او بر اثر کدام بیماری از دنیا رفته است؟ زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: چرا چنین سؤالی را می‌پرسی؟ مگر در بدن او جراحتی دیده می‌شود؟ گفت: تمام‌ اندام این دختر کبود است. شاید این کبودی، علامت کسالت مخصوصی باشد. زینب (سلام‌الله‌علیها) با چشمان گریان فرمود: ‌ای زن غسّاله! این کودک هیچ‌گونه مریضی نداشت. این لکّه‌های کبود و پوست نیلگون، اثر تازیانه دشمن است که در راه کوفه و شام به او می‌زدند. هنگامی که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) با همراهان به مدینه بازگشتند، زن‌های مدینه برای عرض تسلیت به حضور زینب (سلام‌الله‌علیها) آمدند. زینب (سلام‌الله‌علیها) حوادث جانسوز کربلا، کوفه و شام را برای آن‌ها بیان می‌کرد و آن‌ها می‌گریستند، تا اینکه به یاد رقیه (سلام‌الله‌علیها) افتاد و فرمود: اما مصیبت وفات رقیه (سلام‌الله‌علیها) در خرابه شام کمرم را خم و مویم را سفید کرد. زن‌ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنج‌های جانگداز رقّیه (سلام‌الله‌علیها) بسیار گریستند. ⚫️ زیارت‌نامه حضرت رقیه سلام الله علیها اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ، عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ، فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ ... 📚 عمادالدین طبری، حسن‌ بن‌ علی، کامل بهایی، ج۲، ص۲۳۵ / قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۴۱۶ / محمدى اشتهاردى، محمد، سرگذشت جانسوز حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها)، ص۵۰ 🔺 ثواب المرسلات را تقدیم می‌کنیم به ارواح طیبه 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
المرسلات
▪️روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن(علیه‌السلام) 📝بازخوانی روزانه‌
⚫️ عبدالله بن الحسن (علیه‌السّلام) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله بن حسن بن علی (علیه‌السّلام)، نوجوان ۱۱ ساله، فرزند امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) که روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جام شهادت نوشید. ⚫️ در مقاتل چنین نقل شده است که در واپسین لحظات حیات شریف سید الشهداء (علیه‌السّلام)، سپاه کوفه امام (علیه‌السّلام) را محاصره کرد، در حالی‌که امام (علیه‌السّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود. در این هنگام ندای امام حسین (علیه‌السّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایش‌گرانه گفت: خدایا، تو خود میدانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را می‌کشند.... آن تبهکاران سنگ‌دل‌ اندکی درنگ کردند و دگر باره بر امام (علیه‌السّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله بن حسن (علیه‌السّلام) که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمه‌گاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیه‌السّلام) دوید، حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلام‌الله‌علیها) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمه‌ها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «لا اُفارِقُ عَمّي»؛ «به خدای سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت» خود را از دستان عمه‌اش رها کرد و نزد امام حسین (علیه‌السّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد. در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «بحر بن کعب» به سوی حسین (علیه‌السّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد: ‌هان‌ ای پلیدزاده! آیا می‌خواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن عنصر پلید نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد. او در حالی‌که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیه‌السّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت. و آن‌گاه «حرمله» گلوی آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد. حسین (علیه‌السّلام) پس از شهادت جانسوز نور پسر برادرش، «عبداللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناه‌پیشه‌ات را تاکنون از نعمت‌هایت بهره‌ور ساخته‌ای، اینک آنان را نابود و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش. ⚫️ السَّلامُ عَلی عَبْدِ اللهِ بنِ الحسن بن عَلِّیِ الزَّکیِّ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ و رامیهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهل الأسَدِیَّ 📚 ابو‌الفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، ص 50 / شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص ۱۱۰ / سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص۷۲. 🔺 هدیه المرسلات را تقدیم می‌کنیم برای پیروزی بر جبهه کفر 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
⚫️مورخان از امام سجاد(ع) نقل کرده اند که: «شب عاشورا پدرم خطبه ای خواند و به همه یاران و جوانان بنی هاشم فرمود، فردا من و همه شما کشته خواهیم شد و سپس به همه یاران و بستگان اجازه مرخصی داد تا از تاریکی شب استفاده کنند و بروند. اما هر کدام از اصحاب و بستگان برخاستند و اعلان وفاداری کردند و گفتند ما تو را ترک نمیکنیم تا کشته شویم» در پی این خطبه و اعلان وفاداری اصحاب و نزدیکان، طبق نقل شیخ عباس قمی، حضرت قاسم- که در سن نوجوانی بود و هنوز به حد بلوغ نرسیده بود پنداشت که افتخار شهادت از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمیشود، از این رو خدمت عم گرامش حضرت حسین(ع) عرض کرد: وأنا فیم مَن یُقتَل؛ آیا من هم فردا جزء کشته شدگانم. امام(ع) از او پرسید: یا بُنیّ کیف الموت عندک؟ پسـرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ قاسم عرض کرد: یا عمّ أحلی مِن العَسل؛ ای عمو جان، مرگ برای من از عسل شیرینتر است. سپس حضرت به او فرمود: « عمویت به فدایت، آری تو هم پس از ابتلای به بلایی بزرگ کشته خواهی شد و پسر کوچکم عبدالله (شیرخواره) هم کشته میشود، بعد گفت: عمو جان کار به آن جا میرسد که کودک شیرخوار را بکشند؟، فرمود: آری...» ⚫️ برخی از مورخان چون شیخ مفید و ابوالفرج اصفهانی از حمید بن مسلم کیفیت حضور امام حسین (ع) بالین جسد بی رمق قاسم را این گونه نقل کرده اند: «من در میان سپاه عمر سعد ایستاده بودم نوجوانی را دیدم که به جانب ما آمد، صورتش گویا قرص قمر بود و شمشیری در دست و قبا و پیراهن در بر، و نعلینی به پا داشت اما بند یکی از نعلین او پاره شد و فراموش نمی کنم که بند نعلین پای چپ او بود، وارد معرکه کارزار شد. عمروبن سعید ازدی به من گفت: به خدا سوگند به او حمله خواهم کرد و او را به هلاکت می رسانم! به او گفتم: سبحان الله چه منظوری داری؟ این گروه که اطراف او را گرفته اند او را بس است، پاسخ داد: چنین نیست، به خدا بر او حمله خواهم کرد و او را خواهم کشت، این را گفت و به قاسم(ع) حمله کرد شمشیری بر فرق او زد که سرش شکافته شد، و به صورت به روی زمین افتاد و فریاد برآورد: ای عمو جان به فریادم برس، حسین(ع) چون باز شکاری خود را بر بالین قاسم رسانید و مانند شیر خشمگین به قاتل او حمله کرد و ضربتی با شمیربه قاتل او، (عمر بن سعد ازدی) زد تا او را بکشد اما او دست خود را پیش آورد که دستش از مرفق جدا شد، در این حال فریاد زد و کمک طلبید، سپاه کوفه برای نجات او شتافتند و جنگ سختی درگرفت در این میان عمروبن سعید، نجات یافت، اما بدن حضرت حضرت قاسم(ع) زیر سم اسبان خرد شد». ⚫️ راوی گوید: چون گرد و غبار میدان فرو نشست امام حسین(ع) را دیدم که بالای سرقاسم ایستاده و قاسم پاهای خود را به زمین می کشید و آخرین لحظات عمر را می گذراند، امام (ع) که از این حالت فرزند برادر سخت ناراحت بود در حق دشمن نفرین کرد و چنین فرمود: بعداً لقوم قتلوک،و من خصمهم یوم القیامه جدک و أبوک. ثم قال: عز والله علی عمک أن تدعوه فلا یجیبک،أو أن یجیبک و أنت قتیل جدیل فلاینفعک، هذا و الله یوم کثر واتره و قل ناصره. از رحمت خدا دور باشند مردمی که تو را کشتند، و دشمن آنها روز قیامت، جدّ تو است. سپس خطاب به قاسم فرمود: - به خدا سوگند، چقدر بر عموی تو سخت است که او را به کمک بخوانی ولی از دست او کاری برنیاید و اگر کاری هم بکند برای تو سودی نداشته باشد، زیرا در این روز دشمنان او بسیار و یاورانش اندکند. ⚫️ السلام على القاسم بن الحسن بن على المضروب على هامته المسلوب لامته، حين نادى الحسين عمه فجلى عليه عمه كالصقر و هو يفحص برجليه التراب و الحسين يقول: بعدا لقوم قتلوك و من خصمهم يوم القيامه جدك و ابوك. 🔺 هدیه المرسلات را تقدیم می‌کنیم جهت پیروزی بر جبهه کفر 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b
سخنرانی استاد فرحانی-محرم.mp3
زمان: حجم: 7.63M
🎙 استاد علی فرحانی ❇️ در روایتی از مرحوم قطب راوندی (ره)، از زبان شیخ صدوق (ره) نقل شده که در دوران تبلیغ حضرت نوح (علیه السلام)، برخی پدران فرزندان خود را نزد ایشان می‌بردند و می‌گفتند: «اگر من از دنیا رفتم، از این مرد که مجنونش می‌دانند اطاعت نکن!» با وجود گذشت سال‌ها و تأخیر ظاهری در تحقق وعده‌ی عذاب الهی، حضرت نوح (علیه السلام) نه مأیوس شد و نه از مسیر دعوت دست کشید. پس از طوفان، در ماجرایی عجیب که خداوند توسط جبرئیل به او فهماند، روشن شد حتی نفرین ولیّ خدا باید در چارچوب حکمت و ادب نسبت به اراده‌ی الهی باشد. 📌 این روایت، درسی ماندگار است: در راه حق، حتی اگر وعده‌ها به تأخیر افتاد، اطاعت و صبر نباید ترک شود. 📚 قطب‌الدین راوندی. (۱۴۰۹ ق). قصص الأنبیاء (به‌کوشش سید مهدی رجائی)، ص 98. 🌐 المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد https://eitaa.com/joinchat/912326691Cd7b7696c9b