eitaa logo
المرسلات
10.1هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
578 ویدیو
41 فایل
🌐المرسلات، از مقدمات تا اجتهاد 📌تبیین دیدگاه های امام، رهبری، علامه طباطبایی، شهید مطهری 🔰آثار و دروس استاد علی فرحانی 📌آموزش دروس حوزوی 📞 ارتباط با ادمین: @admin_morsalat
مشاهده در ایتا
دانلود
📌حضرت امام، روح جمهوری اسلامی است/ بسیاری از ابعاد شخصیت حضرت امام ناشناخته مانده است/ امام در طول تاریخ ما یک شخصیت بی نظیر است 🔰مقام معظم رهبری ◽️امام بزرگوار، است؛ اگر این روح از جمهوری اسلامی گرفته بشود و مورد بی‌توجّهی قرار بگیرد، نقشی بر دیوار باقی خواهد ماند. 💢هر چه گویم عشق را شرح و بیان 💢چون به عشق آیم خجل باشم از آن ◽️بسیاری از ابعاد شخصیّت امام بزرگوار ما همچنان است. در واقع نسل کنونی انقلاب، بخصوص نسل جوان ما، امام عزیز را بدرستی نمی‌شناسند، درک نمیکنند، عظمت امام را نمیدانند ◽️اوّلین نکته‌ای که درباره‌ی امام باید عرض کرد، مسئله‌ی رهبری است که حالا من درباره‌ی این رهبری بعداً یک توضیحی عرض میکنم. ◽️انقلاب اسلامی، انقلابی است که هم به جنبه‌ی مادّی انسان و هم به جنبه‌ی معنویّت انسان توجّه دارد، توجّه کرده است و به آن پرداخته است. ◽️آن دست قدرتمندی که توانست این اقیانوس را به تلاطم دربیاورد، آن دست قدرتمند، دست چه کسی بود؟ این مهم است. آن دست قدرتمند، آن شخصیّت فولادین، آن دل مطمئن، آن زبان ذوالفقارگونه که توانست میلیون‌ها انسان را از قشرهای مختلف وارد میدان کند، اینها را در میدان نگه دارد، یأس و نومیدی را از اینها دور کند، جهت حرکت را به اینها تعلیم بدهد، عبارت بود از امام بزرگوار؛ او عبارت بود از خمینی عظیم! ❇️یعنی بنده واقعاً در طول تاریخ خودمان هم کسی که همه‌ی این خصوصیّات را با هم داشته باشد سراغ ندارم. 1⃣اوّلاً پاک و پرهیزکار بود؛ امام یک شخصیّتی بود به معنای واقعی کلمه و پرهیزکار و پاک. 2⃣ثانیاً اهل معنویّت و حالات عرفانی بود؛ اهل معنویّت بود، اهل حالات عرفانی بود، اهل گریه‌ی سحر بود. مرحوم آقای حاج احمد آقا به بنده گفت سحرها که امام بلند میشوند و در نماز و در دعا گریه میکنند، این دستمال معمولی‌ای که ایشان دارند کفاف نمیدهد، برای ایشان حوله میگذاریم؛ حوله‌ی دست و رو خشک‌کنی برای اشک! اهل این معنویّتها بود. 3⃣اهل لطافت روحی بود؛ این کتابهای معنوی امام مثل آداب‌الصّلاة، مثل شرح حدیث [جنود] عقل و جهل را امام تقریباً در جوانی یا اوایل میانسالی ــ حدود چهل‌سالگی ــ نوشته بود؛ از جوانی این جور بود. 4⃣امام جمع کرده بود بین و ؛ هم حماسه‌ساز بود، هم دارای معرفت و معنویّت بود. 5⃣از لحاظ اخلاقی به معنای واقعی کلمه شجاع بود... شجاع بود به معنای واقعی کلمه. 6⃣دارای حکمت و عقلانیّت بود، اهل محاسبه بود؛ کار را بدون محاسبه انجام نمیداد و اقدام نمیکرد، محاسبه میکرد؛ و وقتی در این محاسبه به یک نتیجه‌ای میرسید، با کمال قاطعیّت آن را انجام میداد، و تردید و تزلزل در کارش وجود نداشت. 7⃣هرگز مأیوس نمیشد؛ این همه حوادث در همان سالهای اوّل انقلاب رخ داد ــ این شهادتها، شهادتهای دسته‌جمعی، حوادث گوناگون ــ [ولی] مطلقاً در دل امام این تاثیر را نگذاشت که ایشان را مأیوس بکند 8⃣به معنای واقعی کلمه اهل صداقت بود، صادق بود؛ هم با خدا صادق بود، هم با مردم صادق بود. به وعده‌ی خود، به عهد خود پایبند بود. 9⃣بسیار منظّم و وقت‌شناس بود 9⃣اهل توکّل به معنای واقعی بود؛ وعده‌ی الهی را قبول داشت و به وعده‌ی خدا اطمینان داشت. وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللَهِ فَهُوَ حَسبُه مصداق واقعی این جمله بود. 🔟 مبارز بود؛ 📚گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
📝| نگاهی به مصلحت سلوکیه از منظر شیخ انصاری (ره) ◽️شروع فصل امکان تعبد به ظن در علم اصول، به شان نزول سوال ابن قبه صورت میگیرد اما تمام این فصل منحصر در این اشکال و جواب نیست بلکه بعد از بررسی اشکال ابن قبه عده ای از مطالب مطرح می‌شود که یکی از این مطالب کبرای مصلحت سلوکیه است. ◽️مرحوم شیخ قائلند که باید بین مرتبه انشاء و مرتبه فعلیت و به تبع بین مصالح مختصه به هر یک از این مراتب، تفکیک قائل شویم. ◽️در واقع مصالح و مفاسدی که قرار است مکلف آن را واجد شود، همان مصالح و مفاسد واقعیه است که به تبع آنها احکام انشائیه جعل میشود. اما در مرحله فعلیت، مولا باید مصالح اجتماع و مخاطبین را حین خطاب ملاحظه کند که البته این مصالح هیچ ارتباطی به مصالح و مفاسد واقعیه ندارد‌. ◽️سوالی که در مرحله فعلیت پیش می آید با سوالی که نسبت به مرتبه انشاء است، متفاوت بوده و جواب هر کدام نیز متفاوت است. سوال جعل حکم ظاهری و واقعی این است که «چرا شارع» امارات را جعل کرده است؟ اما سوال ابن قبه این است که «مکلف» در اثر عمل به اماره، چه چیزی را حائز میشود؟ ◽️تمام اصولیین در مبحث جمع حکم ظاهری و واقعی، قبول دارند که باید جعلی که توسط مولا رخ میدهد مصلحتی داشته باشد. این همان مصلحت سلوکیه است. ◽️شیخ با توجه به کبرای فوق، در جواب به سوال اول می فرمایند چون شارع در مقام فعلیت احکام را با لحاظ عقلاء بیان می کند و لسانش عقلائی است، پس می بایست طریقی را حجت بداند که غالبا مطابق با واقع است تا در نتیجه آن جمیع مکلفین بتوانند حظی از احکام شرعیه داشته باشد. ◽️به این شکل، در جواب به است که نظریه مصلحت سلوکیه شکوفا میشود و این نظریه ارتباطی با سوال دوم ندارد. مرحوم شیخ تصریح می کند که طبق مصلحت سلوکیه، مدلول اماره حائز هیچ مصلحت مستقلی نمیشود بلکه این مصلحت صرفا مصحح جعل مولا است. مضاف به اینکه واضح است که مصلحت تسهیل و تدریج چیزی را به مکلف اضافه نمی کند. لذا وجهی برای ملازمه مصلحت سلوکیه و تصویب نیست. ◽️جالب اینکه مرحوم شیخ به بین دو سوال فوق، تفکیک کرده اند. ایشان بعد از جواب به ابن قبه با عبارت: « و حیث انجر الکلام الی التعبد بالامارات الغیر العلمیه فنقول فی توضیح هذا المرام ...» توضیح مصلحت سلوکیه را شروع می کنند. ◽️حقیقت این است که آنهایی که مصلحت سلوکیه شیخ را مستلزم تصویب می بینند، عبارتی را که دلیل بر این معنا می دانند، همان عبارتی است که محقق نائینی آن را شاهد بر می داند. حال آنکه واضح است که عدم الاجزاء یعنی مکلف مصلحتی را حائز نمیشود. ◽️اساسا کسانی که مصلحت سلوکیه را مستلزم تصویب می دانند اولا دو سوال فوق را تفکیک نکرده و دچار مغالطه میشوند ثانیا گاها تصویب را هم درست معنا نمی کنند و به همین خاطر در باب اجزاء، تصویب را عامل عدم الاجزاء امارات معرفی می کنند. با اینکه مبحث اجزاء ناظر به ادله اَجزاء و شرائط است که البته تصویبی در آنجا معنا ندارد. ◽️بر همین اساس شیخ به زیبایی تصریح می کند که انسان، مکلف به واقعی است که مودّای ادله است. لذا در اثر عمل به ادله چه اصابه به واقع داشته باشد چه نداشته باشد تکلیف خود را انجام داده و هیچ ضربه ای هم به استکمال او وارد نمیشود. ◽️البته ناگفته نماند ممکن است برخی عبارات شیخ متشابه بوده و موهِم تصویب باشد اما اساسا باید بعد از تجمیع جمیع قرائن نسبت به کلام متکلم قضاوت کرد، لذا مجموع عبارات شیخ همان مطلبی را افاده می کند که تقریرش گذشت. ✍احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) ۰۰/۹/۱۶ @almorsalaat
10.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| معقولات اولی، اعم از محمولات من صمیمه و محمولات بضمیمه 🎙استاد علی فرحانی 📌استاد در این صوت توضیح میدهند که اگرچه آیت الله مصباح قائل اند که معقولات اولی منحصر در محمولات بضمیمه اند اما سائر فلاسفه قائل اند که معقولات اولی اعم از محمولات بضمیمه و مقولات نسبیه می باشند. @almorsalaat
📌امام اصرار داشت طرح جمهوری اسلامی، در ذیل آنچه در غرب به آن میگویند «جمهوری» یا «مردم‌سالاری» قرار نگیرد/ «جمهوری» متعلق به اسلام است 🔰رهبر معظم انقلاب 💢و امّا در دوران اثبات، دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ که بسیار مهم است حرکت امام در دوران ایجاد جمهوری اسلامی ــ سعی امام این بود، نقشه‌ی راه امام این بود که طرح جدید را از گذشته‌ی منحطّ کشور جدا کند، آینده را از گذشته بکلّی جدا کند؛ سعی امام این بود. این آینده را چه جوری میتوانست جدا  کند؟ به این صورت که طرحی که ارائه میکرد و پیشنهاد میکرد برای اداره‌ی کشور، در ذیل فرهنگ و تمدّن و قاموس غربی قرار نگیرد. 💢امام اصرار داشت که این طرح، طرح جمهوری اسلامی، در ذیل آنچه در غرب به آن میگویند «جمهوری» یا «مردم‌سالاری» قرار نگیرد. لذا من بیان کردم، سال گذشته در صحبتِ همین روز تبیین کردم که «جمهوری» مال اسلام است، «جمهوری» وام‌گرفته‌ی از غرب نیست، مربوط به خود اسلام است. اینکه امام روی رأی مردم این همه تأکید میکند، این ناشی است از معرفتی که به مسئله‌ی اسلام داشت. 💢لذا امام [مصمّم بود] از آن دو مکتبی که آن روز در دنیا رایج بود، یعنی لیبرال‌دموکراسیِ سرمایه‌محور تا رژیمِ کمونیستیِ دیکتاتوری‌محور، از هر دوی اینها جمهوری اسلامی را جدا کند؛ لذا یکی از شعارهای اصولی امام شعار «نه شرقی، نه غربی» بود؛ نه کمونیسم، نه لیبرالیسم؛ نه آن نظام سرمایه‌داری در اقتصاد و آن آزادی‌های بی‌بندوبار و بی‌برنامه در غرب، نه آن اختناق و استبدادی که در نظامهای شرقی وجود داشت؛ هیچ کدام از این دو را امام قبول نداشت؛ نه شرقی و نه غربی؛ یک الگوی تازه‌ای را امام مطرح کردند برای نظام جمهوری اسلامی، بکلّی متفاوت با آنها. 💢در الگوی امام، دوگانه‌هایی با همدیگر هماهنگ و همساز شدند؛ این دوگانه‌هایی که سعی میشده همیشه در مقابل هم قرار بگیرند، در الگوی امام با هم همساز شده‌اند؛ هم معنویّت ــ معنویّت دینی ــ هم رأی مردم؛ هم معنویّت، هم رأی مردم؛ همیشه سعی میشده که این دو در مقابل هم باشند، امّا در مقابل هم قرار نگرفتند؛ امام اینها را در کنار هم قرار داد. 📚گزیده بیانات سی و سومین سالگرد امام خمینی. 14/3/1401 @almorsalaat
📌مبلغ موفق چه ویژگی هایی دارد؟ در چه دروسی باید قوی باشد؟ ✅ : سجاد انتظار @entezarsajjad 🔺 پاسخ این سوال رو باید در نوع نگاهمون به تبلیغ پیدا کنیم. آیا تبلیغ برای یک طلبه میتواند هدف مستقلی باشد یا اینکه تبلیغ هدفی انضمامی است؟ به تعبیر دیگر آیا ما میتوانیم به عنوان طلبه بگوییم هدف ما اجتهاد نیست بلکه مبلغ شدن است؟ 🔺 دوگانه بین اجتهاد و تبلیغ که برای برخی طلاب به عنوان اهداف حوزوی ترسیم می شود، دوگانه ای است که هم از نظر منطقی نباید شکل بگیرد و هم به صورت عینی بار ها نقض شده است؛ بزرگان امروز حوزه که ردای مرجعیت (نه صرف اجتهاد) بر تن دارند در دوران جوانی خود جز بهترین مبلغان و خطبای درجه یک بوده اند نظیر آیات عظام مطهری،بهشتی، وحید خراسانی، مکارم شیرازی، سبحانی و... 🔺 حقیقت مساله این است که این دوگانه ناصحیح امروز بهانه ای است برای عده ای تا رنج تحصیل علم را به جان نخرند، 🔺 اما چرا این دوگانه غلط است؟ تبلیغ ساحت بسیار گسترده ای است که طیف های مختلفی از مخاطبین را شامل می شود و نهادهای تبلیغی حوزه برای تعمیق بیشتر در این زمینه سعی میکنند امر تبلیغ را به سمت تخصصی شدن سوق بدهند، اما نکته ای که وجه اشتراک همه مخاطبین هست این است که: 🔹 اولا سوالات و ابهامات و احیانا شبهات هر فرد و گروهی با گروه دیگر متفاوت است؛ پس نمی توان با یادگیری فراورده های تبلیغی کسانی که در این عرصه موفق اند توانایی لازم را برای تبلیغ در شرایط مختلف کسب کرد(گرچه فایده مند بودن این مساله انکار نمیشود و استفاده از تجارب، مهارت ها یا حتی نکات ناب علمی بزرگان عرصه تبلیغ ضروری است) 🔹 ثانیا با نگاهی عمیق تر می یابیم که ریشه اساسی تفاوت طیف های مخاطبین مخصوصا در طول ادوار و زمان ها، پرسش هایی است که از درگیری بین مکاتب مختلف فکری و دینی ناشی می شود و در رتبه بالا تر پرسش هایی است که رهآورد علوم انسانی غرب به شمار می روند. 🔺نتیجه آنکه شرایط امروز جامعه اسلامی به گونه ای است که امر تبلیغ هم متوقف براجتهاد مولد علم است بنابراین مبلغ خوب کسی است که متفکر خوب و مولد خوب باشد. 🔅 در همه دروس قوی باشیم! @almorsalaat
📌این اشکها خیلی قیمت دارد 🔰مقام معظم رهبری 💢عزیزان من! برای شماها حفظ دین و تقوا آسان‌تر از امثال بنده است؛ این را شما بدانید. وقتی ما جوان بودیم، یک عالمی بود در مشهد که با پدر من خیلی دوست بود، خیلی هم پیر بود -آن‌وقت، به سن حالای ما مثلاً یا بیشتر- ما جوان بودیم، دوست میداشت ماها را، نصیحت میکرد و میگفت که قدر جوانی را بدانید که حتّی عبادت کردن هم مال جوانها است، نه مال پیرها؛ برای ما تعجّب‌آور بود، خب عبادت مال پیرها است، [امّا] او میگفت عبادت هم مال جوانها است؛ حالا این را همه حس میکنند. 💢ببینید! شما دلتان زود نرم میشود، زود نورانی میشود، اشکتان زود جاری میشود، ارتباطتان با خدا زود برقرار میشود؛ این خیلی مغتنم است. این گرایشی که امروز در محیط جوان کشور به وجود دارد، خیلی با ارزش است؛ این شبهای احیاء، این مجالس توسّل، این اعتکافها، این دعاهای کمیل، دعای ابوحمزه، این‌همه جوان، این ، این توجّه‌ها، خیلی قیمت دارد؛ اینها را نگه دارید، اینها ارزش دارد. ارزشش هم فقط برای شخص خود شما نیست؛ برای ارزش دارد؛ 💢همان‌طور که گفتم، وقتی انسان مؤمن شد و دل او باور کرد، آن‌وقت «قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ مازادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا»؛ در میدان جنگ هم، مثل یک گلوله‌ی آتش، در دل هدف می‌نشیند؛ این نتیجه‌ی ایمان و ارتباط با خدا است. 📚بیانات ۱۲ / ۴ / ۹۵ @almorsalaat
🔰مناجاة الذاكرين 💢بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 💢إِلٰهِى لَوْلَا الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ أَمْرِكَ لَنَزَّهْتُكَ مِنْ ذِكْرِى إِيَّاكَ عَلَىٰ أَنَّ ذِكْرِى لَكَ بِقَدْرِى لَابِقَدْرِكَ، وَمَا عَسَىٰ أَنْ يَبْلُغَ مِقْدارِى حَتَّىٰ أُجْعَلَ مَحَلّاً لِتَقْدِيسِكَ، وَمِنْ أَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنا جَرَيَانُ ذِكْرِكَ عَلَىٰ أَلْسِنَتِنا، وَ إِذْنُكَ لَنا بِدُعائِكَ وَتَنْزِيهِكَ وَتَسْبِيحِكَ . 💢معبودم، اگر پذیرش فرمانت بر من واجب نبود هر آینه پاک نگاه می‌داشتمت از اینکه ذکر تو گویم، چه ذکر من از تو به‌اندازه کاستی من است نه برازنده کمال تو، شأن و اندازه من چقدر می‌تواند بالا رود تا ظرف تقدیس تو قرار گیرم؟ از بزرگ‌ترین نعمت‌ها بر ما جاری شدن ذکر تو بر زبان ماست و اجازه‌ات به ماست که تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح کنیم، 💢إِلٰهِى فَأَلْهِمْنا ذِكْرَكَ فِى الْخَلَاءِ وَالْمَلَاءِ، وَاللَّيْلِ وَالنَّهارِ، وَالْإِعْلانِ وَالْإِسْرارِ، وَفِى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ، وَآنِسْنا بِالذِّكْرِ الْخَفِيِّ، وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّكِيِّ وَالسَّعْىِ الْمَرْضِيِّ، وَجازِنا بِالْمِيزانِ الْوَفِيِّ . 💢خدایا پس ذکرت را به ما الهام کن در نهان و آشکار و شب و روز و پیدا و پنهان و در خوشی و ناخوشی و ما را به ذکر پنهان مأنوس ساز و به عمل پاکیزه و کوشش پسندیده بکار گیر و به میزان کامل پاداشمان ده، 💢إِلٰهِي بِكَ هامَتِ الْقُلُوبُ الْوَالِهَةُ، وَعَلَىٰ مَعْرِفَتِكَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبايِنَةُ؛ فَلَاٰ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ إِلّا بِذِكْرَاكَ، وَلَا تَسْكُنُ النُّفُوسُ إِلّا عِنْدَ رُؤْياكَ، أَنْتَ الْمُسَبَّحُ فِى كُلِّ مَكَانٍ، وَالْمَعْبُودُ فِى كُلِّ زَمَانٍ، وَالْمَوْجُودُ فِى كُلِّ أَوَانٍ، وَالْمَدْعُوُّ بِكُلِّ لِسَانٍ، وَالْمُعَظَّمُ فِى كُلِّ جَنانٍ، وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَمِنْ كُلِّ رَاحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ، وَمِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَمِنْ كُلِّ شُغْلٍ بِغَيْرِ طَاعَتِكَ . 💢معبودم، دل‌های عاشق، شیفته تو هستند و خردهای جدای از هم، بر معرفتت گرد آمده‌اند؛ بدین خاطر دل‌ها آرام نگیرند جز به یاد تو و جان‌ها جز به هنگام مشاهده‌ات راحتی نیابند، تو تنزیه‌شده‌ای در هرجا و تو را پرستیده‌اند در هر زمان و در هموارۀ روزگار بوده‌ای و به هر زبان خوانده شده‌ای و در هر دلی بزرگداشت شده‌ای و از هر لذّتی به جز ذکر تو و از هر آسایشی جز همدمی با تو و از هر شادمانی به غیر قرب تو و از هر شغلی جز طاعت تو پوزش می‌جویم، 💢إِلٰهِى أَنْتَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللّٰهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً﴾ وَقُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ﴾، فَأَمَرْتَنا بِذِكْرِكَ، وَوَعَدْتَنا عَلَيْهِ أَنْ تَذْكُرَنا تَشْرِيفاً لَنا وَتَفْخِيماً وَ إِعْظَاماً، وَهَا نَحْنُ ذَاكِرُوكَ كَما أَمَرْتَنا، فَأَنْجِزْ لَنا مَا وَعَدْتَنا، يَا ذاكِرَ الذَّاكِرِينَ، وَيَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ. 💢خدایا تو گفتی و گفتارت حق است که: «و صبح و شام او را با تسبیح گفتن، [از هر عیب و نقصی] پاک و منزّه بدارید‌» و تو گفتی و گفتارت حق است: «[چنانچه خوش‌بختی دنیا و آخرت را می‌خواهید] مرا [به عنوان معبود حقیقی قلباً] مورد توجه قرار دهید تا [با پاداش ویژه‌ام] شما را مورد عنایت خاص خود قرار دهم» ما را به یاد کردنت فرمان دادی و وعده فرمودی که تو نیز از روی گرامی‌داشت و تمجید و بلندمرتبه شدن و بزرگ شدن، ما را یاد کنی، اکنون برابر با فرمانت تو را یاد می‌کنیم، پس تو نیز به وعده‌ات وفا کن، ای یادآور یادکنندگان و ای مهربان‌ترین مهربانان. @almorsalaat
📌اصدق کلمه قالتها العرب (صادق ترین و صحیح ترین کلام عرب...) ❇️قَالَ النبی صل الله علیه و آله أَصْدَقُ كَلِمَةٍ قَالَتْهَا اَلْعَرَبُ كَلِمَةُ لَبِيدٍ أَلاَ كُلُّ شَيْءٍ مَا خَلاَ اَللَّهَ بَاطِلٌوَ كُلُّ نَعِيمٍ لاَ مَحَالَةَ زَائِلٌ فَالْزَمْ مَا أَجْمَعَ عَلَيْهِ أَهْلُ اَلصَّفَا وَ اَلْتُّقَى مِنْ أُصُولِ اَلدِّينِ وَ حَقَائِقِ اَلْيَقِينِ وَ اَلرِّضَا وَ اَلتَّسْلِيمِ وَ لاَ تَدْخُلْ فِي اِخْتِلاَفِ اَلْخَلْقِ وَ مَقَالاَتِهِمْ فَتَصْعُبَ عَلَيْكَ وَ قَدِ اِجْتَمَعَتِ اَلْأُمَّةُ اَلْمُخْتَارَةُ بِأَنَّ اَللَّهَ وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ أَنَّهُ عَدْلٌ فِي حُكْمِهِ يَفْعَلُ مٰا يَشٰاءُ وَ يَحْكُمُ مٰا يُرِيدُ وَ لاَ يُقَالُ لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْ صُنْعِهِ لِمَ وَ لاَ كَانَ وَ لاَ يَكُونُ شَيْءٌ إِلاَّ بِمَشِيَّتِهِ وَ أَنَّهُ قَادِرٌ عَلَى مَا يَشَاءُ صَادِقٌ فِي وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ 🌀رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله فرمود راست‌ترين جمله و صحيح‌ترين شعرى كه عرب گفته شعر لبيد است كه گويد- ألا كلّ‌ شيء ما خلا اللّٰه باطل-و كلّ‌ نعيم لا محالة زايل. -هر آنچه غير خدا و غير ارتباط‍‌ با خدا است باطل و پوچ است(خدا و آنچه براى خدا است باقى و پايدار است)و هر رقم نعمتى و لذتى كه در دنيا است بالاخره فانى مى‌شود آنچه كه اهل تقوى و پاكان بر او اجماع و اتفاق دارند از اصول دين و حقائق و راه و روش يقين و رضا و تسليم.اين گونه مطالب را بگير و عمل كن و معتقد باش و در مسائل جنجالى و اقوال مختلف و گوناگون داخل نشو كه مشكلات اعتقادى و دينى و وسوسه‌هاى درونى رخ ميدهد و البته امت اسلامى اتفاق دارند بر اينكه خدا يگانه و واحد است مثل و نظيرى ندارد و در فرمان و حكمش عادل آنچه بخواهد ميكند و مطابق اراده حكيمانه‌اش حكم مينمايد و بر هر چه اراده نمايد توانا است و در وعد و وعيدش صادق است ❇️وَ أَنَّ اَلْقُرْآنَ كَلاَمُهُ وَ أَنَّهُ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّهُ كَانَ قَبْلَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْمَكَانِ وَ اَلزَّمَانِ وَ أَنَّ إِحْدَاثَ اَلْكَوْنِ وَ اَلْفَنَاءِ عِنْدَهُ سَوَاءٌ مَا اِزْدَادَ بِإِحْدَاثِهِ عِلْماً وَ لاَ يَنْقُصُ بِفِنَائِهِ مُلْكُهُ عَزَّ سُلْطَانُهُ وَ جَلَّ سُبْحَانُهُ فَمَنْ أَوْرَدَ عَلَيْكَ مَا يَنْقُضُ هَذَا اَلْأَصْلَ فَلاَ تَقْبَلْهُ وَ جَرِّدْ بَاطِنَكَ لِذَلِكَ تَرَى بَرَكَاتِهِ عَنْ قَرِيبٍ وَ تَفُوزُ مَعَ اَلْفَائِزِينَ 🌀و قرآن سخن او و او اين سخنان را آفريده و خلق كرده و پيش از آفرينش و قبل از مكان و زمان بوده و آفريدن و نابود كردن نزد او يكسان و با خلقت و آفريدن اشياء چيزى بر علمش افزوده نميشود و با اعدام و نيست كردن آنها از قدرت و ملكش كم و كاست نميشود سلطنتش با عزت و عظمت و تقدس و پاكى او از نواقص امكان برتر از تصور و خيال است.بنا بر اين اگر كسى بخواهد تو را در اين عقائد متزلزل نموده و از اين اصول بكاهد نپذير و باطن و اعماق دل خود را پاك و پاكيزه بدار تا در نتيجه الطاف و بركات زودرس او را احساس نمائى و در زمره رستگاران رستگار شوى 📚مصباح الشریعه @almorsalaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥| در مسیر علمی هیچ وقت دو فایل هم نام در ذهن ذخیره نکنید! 🎙استاد علی فرحانی @almorsalaat
📝| مبحث تعبدی و توصلی در بیان آخوند خراسانی 📌تقریر تدریس کفایه الاصول استاد شیخ علی فرحانی(۱۳۹۱). 🔰مقرر: احسان چینی پرداز (@Ehsan1244) ◽️مبحث تعبدی و توصلی از مباحثی است که هم از جهت فقهی و هم از جهت زبان شناسی ادله بسیار پرثمر است چه اینکه این مبحث متمرکز بر قصد قربت بوده لذا رابطه ای مستقیم با مبحث اقتضاء النهی للفساد دارد؛ مضاف به اینکه مشکل اخذ قصد قربت در متعلق احکام باید حل شود تا فهم مجتهد با لسان ادله سازگار شود زیرا از طرفی لسان ادله مصر به اتیان به قصد قربت اند در حالی که شرطیت قصد امتثال امر مستلزم توالی فاسدی است که باید حل شوند. ◽️با توجه به اینکه تعبدی و توصلی از تقسیمات واجب است باید گفت مرحوم آخوند باب مستقلی به نام تقسیمات واجب ندارد بلکه تقسیمات واجب و مبحث تعبدی و توصلی را هم از توابع صیغه افعل میداند به این صورت که امر شارع یک ماده دارد و یک صیغه. صیغه دال بر طلب است اما طلب انحاء و اقسامی دارد مانند تعبدی و توصلی و غیری و نفسی و ... لذا مبحث تعبدی و توصلی از توابع صیغه افعل است. ◽️«تعبدی و توصلی» عناوین مخترع فقهاء اند و حتی در کتب فقه روائی و عبارات فقهاء اقدمین وجود ندارد بلکه این بحث برای اولین بار در کتب فقهی، توسط «صاحب جواهر» مطرح شد. لذا تعیین معنای تعبدی نه از طریق روایات ممکن است و نه از طریق اجماع؛ بلکه باید از متن کتب فقهی استخراج شود. ◽️با توجه به این معنا، مرحوم آخوند می فرمایند تقسیم واجب به تعبدی و توصلی از ضروریات و بدیهیات فقه است و تعبدی هم به معنای واجبی است که «قصد قربت» در آن شرط شده است. به خلاف آنچه مرحوم مظفر فرمودند، این معنا از تعبدی همان معنایی است که نزد قدماء وجود داشته است. ◽️اما قصد قربت انحاء و مصادیق متعددی دارد اما آخوند می فرمایند آن مصداقی که شرط است « قصد امتثال امر» است و سائر انحاء قصد قربت مانند قصد حسن فعل و قصد مصلحت ذاتیه فعل و .... دخیل در عبادیت عبادت نیستند زیرا صرف قصد امتثال امر در امتثال تعبدیات کفایت میکند. ◽️مرحوم آخوند در تقریر اشکال تعبدی و توصلی می فرماید «فما لم تکن نفس الصلاه متعلقه للامر لا یکاد یمکن اتیانها بقصد امتثال امرها» یعنی اشکال تعبدی و توصلی این نیست که در صلاه، قصد امتثال امر نداریم و صلاه باید مجرد از قصد امتثال امر باشد تا مامور به واقع شود بلکه اشکال این است که «صلاه اگر مشروط به قصد امتثال امر باشد، قابلیت امتثال ندارد». ◽️یعنی نتیجه اشکال، این نیست که قصد امتثال امر قابل اخذ در متعلق حکم نیست بلکه نتیجه اشکال این است که چنین امری قابل امتثال نیست. ◽️لذا نقطه ثقل اشکال آخوند « امتثال عبد» است یعنی مرحوم آخوند قائل اند که مقید بودن عبادت (مانند صلاه) به قصد امتثال امر نه از جهت تصور مولا مشکلی دارد (زیرا ما هم می توانیم صلاه را بعلاوه قصد امتثال امر تصور کنیم) و نه از جهت خطاب مولا مشکل دارد (زیرا با طرقی همچون اطلاق مقامی بیان شارع هم قابل حل است) و نه از جهت قدرت عبد مشکل دارد. ◽️اشکال این است که امر به قصد امتثال امر برای هیچ کس و در هیچ زمانی قابل امتثال نیست. زیرا قصد امتثال امر، متوقف بر این است که ابتدائا خود صلاه یعنی ذات صلاه مجرد از قصد امتثال امر، متعلق امر باشد تا بعد نوبت به قصد امتثال «امرش» برسد. ◽️این در حالی است که حتی اگر قصد امتثال امر، با خطاب ثانی و خطابی مستقل که ناظر به خطاب اول(خطاب به اصل عبادت) است یعنی به شکل اطلاق لفظی بیان شود باز مشکل مرتفع نمیشود زیرا طبق سیستم مراتب حکم آخوند ولو خطاب متعدد است اما امر واحد است یعنی انشاء و فعلیت واحد بوده و ثواب و عقاب هم واحد است. ◽️با توجه به مطالب فوق، به خلاف آنچه مرحوم مظفر و سائر اصولیین تقریر می کنند، اشکال آخوند تمرکزی بر دور در مقام خطاب ندارد بلکه مبتنی بر حدوسط «الامر لا یدعوا الا الی ما یتعلق به» بوده و متمرکز بر حیث امتثال عبد است که البته منجر به لغویت بیان چنین شرطی (قصد امتثال امر) از جانب شارع میشود. ◽️مرحوم آخوند می فرمایند تصویر امر برای ذات الصلاه نه از طریق اطلاق لفظی نه از طریق اطلاق مقامی (نظریه متمم جعل) و نه از طریق نظریه امر ضمنی (انحلال امر نفسی مرکب به اجزاء و شرائط) شکل نمیگیرد. 🌀توضیح اینکه: 1️⃣اولا آخوند نظریه امر ضمنی را قبول ندارند پس اینکه محقق خوئی عبارت آخوند (یک امر دعوت میکند به همه اجزاءش) را به معنای نظریه امر ضمنی تفسیر کرده است اشتباه است. 2️⃣ثانیا اگر هم کبرویا امر ضمنی و انحلال امر را قبول کنیم اما صغرویا در ما نحن فیه، قصد امتثال امر نمی تواند امر مستقل از ذات الصلاه داشته باشد زیرا قصد امتثال امر از سنخ « قصد و اراده» است و در نگاه آخوند امور درون نفسانی، غیر اختیاری اند و هیچ امری به آنها تعلق نمیگیرد. 3⃣ثالثا اگر هم فرضا قصد امتثال امر، امر داشته باشد ذات صلاه و قصد امتثال امر، پیوسته اند و مستقل از هم نیستند تا امر مستقل به هر یک تعلق گیرد زیرا هر دویِ ذات الصلاه و قصد امتثال امر صلاه، ثبوتا و سقوطا تابع غرض واحد اند. ◽️اما راه حل اطلاق مقامی یعنی دو امری که اثباتا مستقل اند یعنی دو خطاب اند که مفسر و ناظر بر هم نیستند اما ثبوتا ملاک و غرض واحد دارند به این صورت که خطاب اول به ذات عبادت تعلق گیرد و خطاب دوم نسبت به خصوص شرطیت قصد امتثال امر باشد ❇️مرحوم آخوند هیچ اشکال کبروی به راه حل اطلاق مقامی ندارند بلکه صغرویا اشکال می کنند: 1⃣اولا با توجه به فقه، در متن فقه در باب عبادات، اوامر واحد اند و برای عباداتی همچون صلاه یک «اقیموا الصلاه» داریم و از همین امر واحد لزوم قصد قربت (تعبدیت) یا عدم اشتراط قصد قربت (توصلیت) نتیجه شده است وهیچ امر ثانی به خصوص قصد امتثال امر وجود ندارد لذا لازمه این راه حل، توصلی شدن تمام تعبدیات است. 2⃣ثانیا با توجه به اینکه راهی برای کشف واقع غیر از طریق ادله و خطابات نداریم همین که دو خطاب مستقل داشته باشیم هیچ وقت احراز نمی کنیم که ملاک و غرض آنها واحد باشد لذا هیچ گاه به دو خطاب مستقلی که غرض واحد داشته باشند پی نمی بریم. 3⃣ثالثا اگر هم فرضا از طریق دیگری غیر از خود خطابین، پی به ملاک واحد این دو خطاب بردیم، اشکال اساسی این است که امر دوم لغو است چون همین که در مقام امتثال احتمال بدهیم (نه اینکه لزوما علم داشته باشیم) که تحصیل مصلحت متوقف بر شیء دیگری (مثل قصد امتثال امر) است عقل وادی امتثال حکم به احتیاط و اتیان آن شیء ثانی می کند پس نیازی به خطاب ثانی و متمم جعل نیست بلکه متمم جعل لغو است. ❇️لذا مرحوم آخوند نتیجه میگیرند که قصد امتثال امر از شرائط عقلی طاعت است و جزء دائره شروط و اجزاء نمی باشد. قصد امتثال امر دخیل در غرض شارع است نه جعل شارع لذا شارع هم نیازی به بیان آن ندارد. کما اینکه آخوند بار دیگر در ابتدای بحث اجزاء تکرار میکند «کما تقدم من ان قصد القربه من کیفیات الإطاعة عقلا لا من قیود المأمور به شرعا» 💢یلاحظ علیه: ◽️اشکالی که به آخوند وارد است این است که شرطیت قصد امتثال امر را مدلول حکم عقل وادی امتثال دانست و نتیجه گرفت که بیان قصد امتثال امر توسط شارع، لغو است در حالی که آن عقلی که جلوی نقل را میگیرد و نقل شارع را لغو می کند، عقل سلسله علل (وادی جعل) است نه سلسله معالیل (وادی امتثال). لذا آخوند مانند سائر بخش های کفایه، در اینجا نیز بین عقل وادی امتثال و عقل وادی جعل اشتباه کرده اند. ◽️اما همانطور که گفته شد آخوند، محذور اطلاق مقامی را محذوری ثبوتی نمی داند بلکه محذوری صغروی می داند لذا می فرمایند اگر همچون صحیحه حماد بن عیسی، علی نهج اطلاق مقامی (خطابات متعددی که ناظر و مفسر هم نیستند) روایتی داشته باشیم که فارغ از ادله لفظیه، صرفا در صدد تفسیر تمام اجزاء و شرائط دخیل در غرض شارع باشد و مع ذلک قصد امتثال امر را دخیل نکند، توصلیت عبادت نتیجه میشود زیرا عقل وادی امتثال، موضوعِ حکم خود را از سلسله جعل و حکم اخذ می کند در حالی که این روایت موضوع حکم عقل بر لزوم اتیان به قصد امتثال امر را منتفی میکند. ◽️البته این سنخ خطابات منافی عقلی بودن شرط قصد امتثال امر نیستند زیرا مفروض این است که شارع در مقام بیان تمام اجزاء و شرائط دخیل در حکم است نه در مقام بیان قصد امتثال امر. ◽️با این بیان کبرویا راه بیان قصد امتثال امر توسط شارع آن هم به شکل اطلاق مقامی و با توضیحی که داده شد باز می باشد اما حال مرحوم آخوند صغرویا و از جهت فقهی می فرمایند: ◽️ولو دلیلی داشته باشیم که در مقام بیان تمام اجزاء و شرائط و تمام آنچه در غرض شارع دخیل است باشد اما چون خود عقلاء ملتفت به قصد امتثال امر هستند و آن را می فهمند یعنی قصد امتثال امر (به خلاف قصد وجه و تمییز) از شروطی است که همه یا غالب عقلاء آن را متوجه هستند در دلیل ذکر نمیشود پس صرف اینکه شارع دالی بر تعبدیت و شرط بودن قصد امتثال امر نداشته باشد، توصلیت نتیجه نمیشود. ◽️در انتهاء هم در دوران و شک بین توصلیت و تعبدیت به خاطر اینکه بیان عقلی، دلیل لبی است و نمی تواند رافع شک باشد پس باید سراغ اصول عملیه برویم اما چون تنها راه بیان قصد امتثال امر توسط شارع، اطلاق مقامی است و اطلاق مقامی بر مدار غرض شارع می باشد اجنبی از ادله اجزاء و شرائط (اقل و اکثر ارتباطی) است لذا چون اصل تکلیف معلوم است، نتیجه شک جریان احتیاط است. 📌فتحصل: 1⃣اولا اینکه در دروس خارج معهود و معروف است که مرحوم آخوند به خاطر اشکال دور هیچ راهی برای بیان قصد امتثال امر برای شارع تصویر نکرده است صحیح نیست زیرا آخوند کبرویا راه بیان شارع از طریق اطلاق مقامی باز کرده است و آنچه آخوند صغرویا نسبت به خصوص قصد امتثال امر فرمودند چه قبول شود چه انکار، هیچ ضربه ای به سیستم ایشان وارد نمی سازد. 2⃣ثانیا اشکال اساسی مرحوم آخوند در باب تعبدی و تصولی دور نیست بلکه حدوسط اشکال آخوند «الامر بالشیء لا یکاد یدعو الا الی ما تعلق به» آن هم با توضیحی که داده شد می باشد.. 3⃣ثالثا مرحوم آخوند اطلاق مقامی را به شکلی که محقق نائینی بیان کرده اند صریحا توضیح داده و به آن اشکال می کنند مضاف به اینکه اطلاق مقامی را به شکل اخیر که توضیح اش گذشت نیز تقریر کردند و آن را راه حل مشکل تعبدی و توصلی دانستند؛ فلذا تقریر دقیق آخوند از نظریه اطلاق مقامی به مراتب از تقریر سائر اصولیین جلوتر و دقیقتر بوده و به خلاف گمان مشهور، ابدا نظریه اطلاق مقامی ابداع محقق نائینی نیست. @almorsalaat
💠شعر مورد علاقه شهید مطهری 🔸علامه جعفری می فرمود: در جلسه ای با عده ای از دوستان از جمله شهید مطهری از ما سؤال شد که از چه شعری بیشتر خوشتان می آید؟ شهید مطهری این شعر را خواند: 💢آب حیات من است خاک سر کوی دوست 💢گر دو جهان خرّمیست ما و غم روی دوست 💢گر شب هجران مرا تاختن آرد اجل 💢روز قیامت زنم خیمه به پهلوی دوست 🔸وقتی این شعر را می خواند چشمهایش پر از اشک شد. مرحوم مطهری خیلی ظریف بود و بر خلاف چهره اش روح خیلی پاک و ظریفی داشت. 📚یاد یار، 160 خاطره از استاد علامه جعفری @almorsalaat