✍استاد محمد کاظم زاده:
💠کلام سیبویه در مورد آیه (واللیل اذا یسرِ) صحیح است و مورد قبول است(برای رعایت فواصل آیات).
💠اما در مورد آیه (ما کنا نبغِ) این رای صحیح نیست بلکه حذف در این آیه برای دلالت بر یک معنا است و غرض بلاغی موجب حذف آن شده است که در آیه(یوم یاتِ لا تکلم نفس الا باذنه ....)عبارت است از: دلالت بر کوتاهی مدت و نزدیکی رسیدن روز قیامت و قطعی بودن آن....
📗عبدالطلیف ،العلامه الاعرابیه...ص ۳۵۵
@alnokat
استاد نجیب الله رضایی:
💠دلیل حذف یاء دو چیز است:
۱ - تخفیف
۲ -بلاغت و اتباع رسم قرآنی، چون اتباع رسم در نزد هر اهل علمی واجب است، و تغییرش جایز نیست.
@alnokat
استاد محمد علی ابراهیمی:
💠دراولی بسبب تناسب فواصل یاء حذف گردیده.
💠در دومی وسومی بنا بر رسم الخط بقولی
وبنا بر اختصار ظاهری بقول دیگر.
@alnokat
♨️تفاوت بین علم تصریف و اشتقاق
✅علم تصریف:
💠تحویل الاصل الواحد الی امثلة مختلفة لمعان مقصودة لاتحصل تلک المعانی الا بتلک الامثلة المختلفة.
✅علم الاشتقاق:
💠رد لفظ الی آخر لموافقته فی الحروف الاصلیه و مناسبته فی المعنی.
✅فرق بین علم صرف و اشتقاق:
💠علوم ادب را علماء ادب تعریف کرده اند به:
💠علومی که احتراز جسته می شود بوسیله آنها از خطا در کلام عرب لفظا یا خطا.
💠بنابر این هرچه که این غرض را برساند جزء علوم ادبی محسوب می شود.
✅علوم ادبی را ۱۲ علم شمرده اند و منشا این تعداد آن است که:
💠کلام عرب یا مفرد است یا مرکب که هر یک یا لفظ است یا خط:
💠پس اگر بحث در علم، از مفردات باشد:
💠یا بحث از جواهر و مواد مفردات است که علم مفردات لغت نام دارد.
💠اگر بحث از مفردات از حیث صوَر و هیئات باشد، علم تصریف است.
💠اگر بحث از مفردات از حیث اخذ برخی از برخی دیگر باشد، علم اشتقاق نام دارد...
📗تصریف عزی همراه شرح شریف جرجانی ص۳ .
@alnokat
♨️پرس و پاسخ ادبی
💠در تفسیر تبیان و مجمع در ذیل ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة وقتی احتمال غیر زائده بودن ( یعنی طبیعتا سببیه) را مطرح می کنند و اینکه اصل غیر زائده بودن است ظاهرا با اشکالی مقدر روبرو می شوند:
که لاتلقوا ( القاء) باب افعال است و نیازی به تعدیه با حرف باء را ندارد،آنگاه برای توجیه غیر زايده بودن و دفع خود به خود آن اشکال می گویند:
💠این احتمال با دو وجه قابل تقریر است :
احدهما: ان کان الفعل متعد اذا کنی عنه أو قدر علی المصدر دخلته الباء کقولک ضربته ثم تکنی عنه فتقول فعلت به و الاخر( = ظاهرا مثال برای اذا قدر علی المصدر ):أن تقول أوقعت الضرب به فجاء علی اصل الافعال المتعدیه.
الوجه الاخر :انه لما کان معناه لاتهلکواانفسکم بایدیکم فدخلت الباء لیدل علی هذا المعنی و هو خلاف اهلاک نفسه بید غیره.
💠پرسش من به طور خاص، وجه و حکمت نیاز باب افعال و هر فعل متعدی در آن دو مورد، به باء است؟
@alnokat
AUD-20220821-WA0006.mp3
5.25M
پاسخ از جانب استاد شیخ مصطفی سلیمانیان زید عزّه
@alnokat
Ayatollah Aameli Howzeh Emam Hossein Hamedan (2).mp3
27.29M
🎙 صوت سخنرانی استاد آیت الله سید حسن عاملی حفظهالله
نکات بسیار ناب و مهم در رابطه با ادبیات عرب،لزوم استاد و...
سخنرانی در یکی از مدارس حوزه علمیه همدان.
@alnokat
💢نظر استاد علیدوست درباره طرح جدید تحول کتب درسی
🔹سوگمندانه طرح مورد نظر برخی از این آسیبها را مطمح نظر قرار نداده است. با این توضیح که حضرات از مجموع ۶ جلد مکاسب با حدود ۲۲۹۰ صفحه اقدام به حذف ۸۱۵ صفحه (حدود ۳۵%) در ۷۳ مورد کردهاند و این در حالی است که حذف بخشی از یک کتاب به اینگونه از ناموفقترین حذفها است.
🔸این رفتار نسبت به فرائدالاصول بیشتر خود را نشان داده است. از حدود ۱۶۵۵ صفحه، ۶۸۸ (حدود ۴۱%) در ۱۰۳ مورد حذف شده است. واضح است که حذف این چنین، به فخامت، هدف و انسجام متن لطمه میزند.
🔹کتاب حلقه ثالثه بدیل کفایه الاصول معرفی شده است. کتاب مزبور هر چند از نابغهای شهیر شهید محمد باقر صدر است و فرض را بر این میگذاریم که ایشان کتاب را در فراغ بال نوشته است لکن بیش از نصف این کتاب(حدود ۴۳۰ صفحه از ۸۴۰ صفحه) در ۳۶ روز تألیف شده است.
🔸طبیعی است که چنین کتابی -با همه نیکیهایی که دارد- نمیتواند متن درسی موفقی باشد، هر چند جهت مطالعه و ارجاع، بسیارعالی است. همه کسانی که دستی بر تألیفهای سترگ دارند، میدانند که کتاب -از هر کس به جزء ذات معصوم که باشد- باید در بستر زمان آرام و نه شبانهروزی نوشته شود.
🔹کتاب درسی باید هدفی را دنبال کند والّا این که چند مسأله محدود از دهها بلکه صدها مسأله انتخاب شود، از تحقیقات جدید و پیشرفته استفاده نشود و بحثهای غیر کاملی ارائه شود، نباید به عنوان کتاب درسی معرفی شود.
👈 بیشتر بخوانید: https://b2n.ir/y23464
1_1696897400.pdf
259.2K
استاد علیدوست/ تحول کتب درسی / پاسخی به نقدها
@alnokat
#نکته_صرفی
✅خُصوصیّت
💠خُصوص با ضم خاء مصدر خصّ است، مثل عموم که مصدر عمّ می باشد.
💠مصدر وقتی به آن یاء نسب ملحق می شود،تبدیل به وصف می گردد، کما اینکه اگر به وصف یاء نسب ملحق گردد، تبدیل به مصدر می شود، مثل ضارب> ضاربیت.
💠 لذا خصوصیت وصف است.
💠اما خَصوص با فتح خاء وصف است، مثل ضروب.
📓حاشیه دسوقی بر مختصر المعانی ج۱ ص۲۲۶
@alnokat
#نکته_نحوی
💠کلمه (مثلا) در عبارات چه نقشی دارد؟
💠مثل: ان قوانین النحو قد تخصص #مثلا قد یجرّ الفاعل بمِن.
💠اگر مراد از مثلا، تمثیل باشد( یعنی مصدر وحدث)نقش آن مفعول مطلق برای فعل محذوف است،یعنی: امثّل لک مثلا ای تمثیلا.
💠اما اگر مراد از مثَلا، مثال باشد، نقش آن مفعول به برای فعل محذوف است،یعی اُمثّل لک مثلا ای مثالا.
📓حاشیه دسوقی بر مختصر المعانی ج۱ ص ۲۲۶
@alnokat
💠فائدة منقولة عن التفتازاني تدل على علوّ همته وعدم انقطاعه عن التأليف حتى في سفره :
💠من كلام مولانا سعد الدين التفتازاني في بعض كتبه :
💠فرغت من تأليف شرح التصريف بفريومد في شعبان سنة ثمان وثلاثين وسبعمئة وانا ابن ستة عشر سنة.
💠ومن شرح التلخيص(مطول) في صفر سنة ثمان وأربعين وسبعمئة بهراة.
💠ومن اختصاره (مختصر المعانی)في سنة 746 بغجدوان.
💠ومن شرح التنقيح في ذي القعدة سنة 748 بخوارزم.
💠 ومن شرح الشرح المختصر في الأصول في ذي الحجة سنة 770 بخوارزم.
💠ومن مقاصد الكلام وشرح المقاصد كليهما في ذي القعدة سنة 789 بسمرقند.
💠 ومن شرح الرسالة الشمسية في الجماد الأول سنة 792 بمزار جام.
💠 ومن أكثر شرح الكشاف في سنة 789.
💠 ومن شرح القسم الثالث من مفتاح العلوم سنة 789.
📗كذا كتبه الشارح على ظهر نسخته.
@alnokat