#چالش_ادبی
♨️در آیات زیر دلیل جزم فعل های مضارع (یسری و نبغی و یاتی)در حالی که جازمی وجود ندارد، چیست؟
💠 واللیل اذا #یسرِ (فجر ۴)
💠قال ذلک ما کنا #نبغِ فارتدا علی آثارهما قصصا( کهف ۶۴)
💠یوم #یاتِ لا تکلم نفس الا باذنه فمنهم شقی و سعید(هود ۶۵)
اساتید محترم جواب های خود را منظم(جهت انتشار در کانال) باذکر نام به آیدی
@AMoumivand
ارسال فرمایند.
@alnokat
ألنکت الأدبیة والٱصولیة
#چالش_ادبی ♨️در آیات زیر دلیل جزم فعل های مضارع (یسری و نبغی و یاتی)در حالی که جازمی وجود ندارد، چ
✍استاد محمد امیری:
💠جناب سیبویه در تفسیر ایه: واللیل اذا یسرِ فرموده اند:
💠حذفت رعایة للمفاصله القرآنیه....جمیع مالا یحذف فی الکلام و ما یختار الا یحذف،یحذف فی الفواصل و القوافی،فالفواصل قول الله عز و جل:( واللیل اذا یسرِ ) (وما کنا نبغِ.)
📗الکتاب ج۲،ص۲۸۹
@alnokat
✍استاد محمد کاظم زاده:
💠کلام سیبویه در مورد آیه (واللیل اذا یسرِ) صحیح است و مورد قبول است(برای رعایت فواصل آیات).
💠اما در مورد آیه (ما کنا نبغِ) این رای صحیح نیست بلکه حذف در این آیه برای دلالت بر یک معنا است و غرض بلاغی موجب حذف آن شده است که در آیه(یوم یاتِ لا تکلم نفس الا باذنه ....)عبارت است از: دلالت بر کوتاهی مدت و نزدیکی رسیدن روز قیامت و قطعی بودن آن....
📗عبدالطلیف ،العلامه الاعرابیه...ص ۳۵۵
@alnokat
استاد نجیب الله رضایی:
💠دلیل حذف یاء دو چیز است:
۱ - تخفیف
۲ -بلاغت و اتباع رسم قرآنی، چون اتباع رسم در نزد هر اهل علمی واجب است، و تغییرش جایز نیست.
@alnokat
استاد محمد علی ابراهیمی:
💠دراولی بسبب تناسب فواصل یاء حذف گردیده.
💠در دومی وسومی بنا بر رسم الخط بقولی
وبنا بر اختصار ظاهری بقول دیگر.
@alnokat
♨️تفاوت بین علم تصریف و اشتقاق
✅علم تصریف:
💠تحویل الاصل الواحد الی امثلة مختلفة لمعان مقصودة لاتحصل تلک المعانی الا بتلک الامثلة المختلفة.
✅علم الاشتقاق:
💠رد لفظ الی آخر لموافقته فی الحروف الاصلیه و مناسبته فی المعنی.
✅فرق بین علم صرف و اشتقاق:
💠علوم ادب را علماء ادب تعریف کرده اند به:
💠علومی که احتراز جسته می شود بوسیله آنها از خطا در کلام عرب لفظا یا خطا.
💠بنابر این هرچه که این غرض را برساند جزء علوم ادبی محسوب می شود.
✅علوم ادبی را ۱۲ علم شمرده اند و منشا این تعداد آن است که:
💠کلام عرب یا مفرد است یا مرکب که هر یک یا لفظ است یا خط:
💠پس اگر بحث در علم، از مفردات باشد:
💠یا بحث از جواهر و مواد مفردات است که علم مفردات لغت نام دارد.
💠اگر بحث از مفردات از حیث صوَر و هیئات باشد، علم تصریف است.
💠اگر بحث از مفردات از حیث اخذ برخی از برخی دیگر باشد، علم اشتقاق نام دارد...
📗تصریف عزی همراه شرح شریف جرجانی ص۳ .
@alnokat
♨️پرس و پاسخ ادبی
💠در تفسیر تبیان و مجمع در ذیل ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة وقتی احتمال غیر زائده بودن ( یعنی طبیعتا سببیه) را مطرح می کنند و اینکه اصل غیر زائده بودن است ظاهرا با اشکالی مقدر روبرو می شوند:
که لاتلقوا ( القاء) باب افعال است و نیازی به تعدیه با حرف باء را ندارد،آنگاه برای توجیه غیر زايده بودن و دفع خود به خود آن اشکال می گویند:
💠این احتمال با دو وجه قابل تقریر است :
احدهما: ان کان الفعل متعد اذا کنی عنه أو قدر علی المصدر دخلته الباء کقولک ضربته ثم تکنی عنه فتقول فعلت به و الاخر( = ظاهرا مثال برای اذا قدر علی المصدر ):أن تقول أوقعت الضرب به فجاء علی اصل الافعال المتعدیه.
الوجه الاخر :انه لما کان معناه لاتهلکواانفسکم بایدیکم فدخلت الباء لیدل علی هذا المعنی و هو خلاف اهلاک نفسه بید غیره.
💠پرسش من به طور خاص، وجه و حکمت نیاز باب افعال و هر فعل متعدی در آن دو مورد، به باء است؟
@alnokat
AUD-20220821-WA0006.mp3
5.25M
پاسخ از جانب استاد شیخ مصطفی سلیمانیان زید عزّه
@alnokat
Ayatollah Aameli Howzeh Emam Hossein Hamedan (2).mp3
27.29M
🎙 صوت سخنرانی استاد آیت الله سید حسن عاملی حفظهالله
نکات بسیار ناب و مهم در رابطه با ادبیات عرب،لزوم استاد و...
سخنرانی در یکی از مدارس حوزه علمیه همدان.
@alnokat
💢نظر استاد علیدوست درباره طرح جدید تحول کتب درسی
🔹سوگمندانه طرح مورد نظر برخی از این آسیبها را مطمح نظر قرار نداده است. با این توضیح که حضرات از مجموع ۶ جلد مکاسب با حدود ۲۲۹۰ صفحه اقدام به حذف ۸۱۵ صفحه (حدود ۳۵%) در ۷۳ مورد کردهاند و این در حالی است که حذف بخشی از یک کتاب به اینگونه از ناموفقترین حذفها است.
🔸این رفتار نسبت به فرائدالاصول بیشتر خود را نشان داده است. از حدود ۱۶۵۵ صفحه، ۶۸۸ (حدود ۴۱%) در ۱۰۳ مورد حذف شده است. واضح است که حذف این چنین، به فخامت، هدف و انسجام متن لطمه میزند.
🔹کتاب حلقه ثالثه بدیل کفایه الاصول معرفی شده است. کتاب مزبور هر چند از نابغهای شهیر شهید محمد باقر صدر است و فرض را بر این میگذاریم که ایشان کتاب را در فراغ بال نوشته است لکن بیش از نصف این کتاب(حدود ۴۳۰ صفحه از ۸۴۰ صفحه) در ۳۶ روز تألیف شده است.
🔸طبیعی است که چنین کتابی -با همه نیکیهایی که دارد- نمیتواند متن درسی موفقی باشد، هر چند جهت مطالعه و ارجاع، بسیارعالی است. همه کسانی که دستی بر تألیفهای سترگ دارند، میدانند که کتاب -از هر کس به جزء ذات معصوم که باشد- باید در بستر زمان آرام و نه شبانهروزی نوشته شود.
🔹کتاب درسی باید هدفی را دنبال کند والّا این که چند مسأله محدود از دهها بلکه صدها مسأله انتخاب شود، از تحقیقات جدید و پیشرفته استفاده نشود و بحثهای غیر کاملی ارائه شود، نباید به عنوان کتاب درسی معرفی شود.
👈 بیشتر بخوانید: https://b2n.ir/y23464
1_1696897400.pdf
259.2K
استاد علیدوست/ تحول کتب درسی / پاسخی به نقدها
@alnokat
#نکته_صرفی
✅خُصوصیّت
💠خُصوص با ضم خاء مصدر خصّ است، مثل عموم که مصدر عمّ می باشد.
💠مصدر وقتی به آن یاء نسب ملحق می شود،تبدیل به وصف می گردد، کما اینکه اگر به وصف یاء نسب ملحق گردد، تبدیل به مصدر می شود، مثل ضارب> ضاربیت.
💠 لذا خصوصیت وصف است.
💠اما خَصوص با فتح خاء وصف است، مثل ضروب.
📓حاشیه دسوقی بر مختصر المعانی ج۱ ص۲۲۶
@alnokat
#نکته_نحوی
💠کلمه (مثلا) در عبارات چه نقشی دارد؟
💠مثل: ان قوانین النحو قد تخصص #مثلا قد یجرّ الفاعل بمِن.
💠اگر مراد از مثلا، تمثیل باشد( یعنی مصدر وحدث)نقش آن مفعول مطلق برای فعل محذوف است،یعنی: امثّل لک مثلا ای تمثیلا.
💠اما اگر مراد از مثَلا، مثال باشد، نقش آن مفعول به برای فعل محذوف است،یعی اُمثّل لک مثلا ای مثالا.
📓حاشیه دسوقی بر مختصر المعانی ج۱ ص ۲۲۶
@alnokat
💠فائدة منقولة عن التفتازاني تدل على علوّ همته وعدم انقطاعه عن التأليف حتى في سفره :
💠من كلام مولانا سعد الدين التفتازاني في بعض كتبه :
💠فرغت من تأليف شرح التصريف بفريومد في شعبان سنة ثمان وثلاثين وسبعمئة وانا ابن ستة عشر سنة.
💠ومن شرح التلخيص(مطول) في صفر سنة ثمان وأربعين وسبعمئة بهراة.
💠ومن اختصاره (مختصر المعانی)في سنة 746 بغجدوان.
💠ومن شرح التنقيح في ذي القعدة سنة 748 بخوارزم.
💠 ومن شرح الشرح المختصر في الأصول في ذي الحجة سنة 770 بخوارزم.
💠ومن مقاصد الكلام وشرح المقاصد كليهما في ذي القعدة سنة 789 بسمرقند.
💠 ومن شرح الرسالة الشمسية في الجماد الأول سنة 792 بمزار جام.
💠 ومن أكثر شرح الكشاف في سنة 789.
💠 ومن شرح القسم الثالث من مفتاح العلوم سنة 789.
📗كذا كتبه الشارح على ظهر نسخته.
@alnokat
💠سکاکی در مفتاح العلوم منشا فصاحت عرب را،وجود فطرت سالم می داند.
💠شریف جرجانی در شرح عبارت سکاکی می نویسد:
💠فطرت خلقتی است که انسان بر ان سرشته شده،که سلامت آن فطرت یعنی خالی بودن آن از آفاتی که قادح و مانع از ادراک لطائف تراکیب و مناسبات دقیق بین آن دو است.
💠اما فطرت الله، یعنی فطرة الله التی فطر الناس علیها، با این فطرت فرق دارد؛زیرا فطرت الله یعنی سلامت از عقائد باطل و اخلاق پست.
💠این در حالی است که بلغاء جاهلیت،با انکه فطرت اول را در نهایت سلامت داشتند، ولی فطرت الله را بدلیل اخلاق ردیء و عقائد باطل فاسد کرده بودند.
📗شرح شریف جرجانی بر مفتاح العلوم سکاکی ص ۲۵
@alnokat
#نکته_نحوی
💠و لیس ینبغی هذا من متفقِّه فضلا عن فقیه
💠فلان لا یقدر ان یشتری ورقة فضلا عن کتابا.
و....
💠جاهگاه اعرابی فضلا عن.. در کلام چیست؟
💠فضلا منصوب است(مفعول مطلق)بوسیله فعلی که ابدا محذوف است.
💠جایگاه استعمال آن بین ادنی' و اعلی است، برای آگاهی بر اینکه نفی و استبعاد ادنی به دنبال دارد نفی و استحاله اعلی را.
💠بعد از نفی صریح مثل مثال های متقدم می آید.
💠همچنین بعد از نفی ضمنی،مثل:
💠تقاصرت الهمم عن ظواهر العلوم فضلا عن دقائقها...
💠معنای لغوی فضلا:
🔰فضل عن المال کذا
💠زمانی استعمال می شود که اکثر مال برود و قلیلی از آن بماند.
💠برای توجیه ارتباط معنای لغوی و اصطلاحی سه وجه ذکر کرده اند.
📗شرح شریف جرجانی بر مفتاح العلوم سکاکی ص ۲۴
@alnokat
کان للعلامه البحر العلوم فی النجف مجلسا یومیّا یجتمع فیه الشعرا عصرا،و لدیه منظومة شعریه فقهیه کامله،ذکر فیها الشهادة الثالثه و افضلیة ارض کربلاء علی المکه و غیر ذلک،کل ذلک لتکوین العارضه الادبیه کخطوة مهمه فی بناء الحوزه العلمیه و الفقاهه فی العارضه اللغویهو معانی الحدیث.
📗اصول استنباط المنهاج الفقهی...ص۲۸
@Alnokat
💠یقول الشیخ آغا رضا الکاشانی:
💠عندما کنت ادوّن رسالتی العلمیه طلب منی بعض الطلبه تدریس کتاب (مغنی اللبیب) فدرّست کل ابواب الکتاب،و درّسته مرة اخری فتکوّنتْ عندی قدرة تحلیل لغویّ لم تکن موجودتا سابقا.
💠زمانی که مشغول تدوین رساله عملیه ام بودم،برخی از طلاب از من طلب کردند تا کتاب مغنی اللبیب را برایشان تدریس کنم،پس تمام ابواب (۸گانه)کتاب را تدریس کردم،و دوباره یک دور دیگر تدریس کردم پس برای من قدرت تحلیل لغوی شکل گرفت که قبل از تدریس این کتاب نداشتم.
📗الکلمة الغراء فی تفضیل الزهرا سلام الله علیها عند الآية الموده.
@Alnokat
🔵 تذکّرات مهم آیتالله العظمی شبیری زنجانی(مدّ ظلّه) دربارۀ برنامۀ آموزشی جدید حوزههای علمیّه
🔹آیتالله العظمی شبیری زنجانی با اشاره به جایگاه علمی رفیع شیخ انصاری و آخوند خراسانی و کتابهای «رسائل» و «مکاسب» و «کفایه» دربارۀ کماعتنایی به این کتابها در برنامۀ آموزشی جدید حوزههای علمیّه اظهار نگرانی کردند.
👇متن بیانات معظّمٌله، بدین شرح است:
🔸 مقام علمی مرحوم شیخ انصاری تا بدانجا بود که بزرگانی همچون میرزای شیرازی گوشزد میکردند که نمیتوان بهآسانی از کنار نظرات ایشان عبور کرد. مؤسّس حوزۀ علمیّۀ قم، مرحوم آیتالله العظمی حائری، ضمن نقل داستانی از مرحوم میرزای شیرازی اشاره کردند که: «میرزا به توضیح عبارتی از بحث طهارتِ شیخ انصاری پرداخت که ما آن را نفهمیده بودیم.»
🔸در درس شیخ انصاری، بسیاری از فحول مجتهدین حضور داشتند و ایشان در مقابل مقام علمی شیخ، خاضع بودند.
🔸 «رسائل» شیخ انصاری از کتب ارزشمند اصولی است که مؤلّف، خود در اواخر عمر، آن را بهعنوان کتاب سطح تدریس میکردهاست. ویژگیهای علمی مهمّ این کتاب و ارزش والای آن و پذیرش کتاب در جامعۀ حوزوی، سبب شده که این کتاب بهطور طبیعی بهعنوان متن درسی و محور تحقیق قرار گیرد.
🔸 کتاب «کفایة الأصول» هم، از همان زمان مؤلّف، مورد توجّه علما قرار گرفتهاست. از مرحوم آقا رضی شیرازی شنیدم که مرحوم میرزا محمّدتقی شیرازی، در زمان حیات مرحوم آخوند، «کفایه» را تدریس میکردهاست؛ موقعیّت والای علمی میرزا محمّدتقی شیرازی نیز، بر اهل فضل پوشیده نیست.
🔸 از مرحوم آقا شیخ عبدالکریم خوئینی -که شاگرد مرحوم آخوند و مرحوم شریعت اصفهانی بود- شنیدم که میگفت: «منزل آقای شریعت اصفهانی، نزدیک محلّ تدریس آخوند بود و ایشان از پشتبام منزل به درس مرحوم آخوند گوش میکرد. صبحها که به درس آقای شریعت میرفتم، مطالب آخوند را سادهتر بیان میکرد و ما آنجا، تازه مطالب آخوند را میفهمیدیم.» کسانی همچون آقای شریعت، با آن جلالت، اینگونه با مطالب مرحوم آخوند برخورد میکردند.
🔸 دیگر بزرگان معاصر مرحوم آخوند نیز، مقام علمی ایشان را پذیرفته بودند؛ حتّی شنیدم که عالم بزرگ اهل معنای معاصر ایشان، مرحوم شیخ علیمحمّد نجفآبادی (متوفّای 1۳۳۲) در روز وفات خویش مایل بوده که از «کفایه» مرحوم آخوند، مطالبی برای وی بخوانند تا او بشنود.
🔸 توجّه خاصّ علماء به «کفایة الأصول» سبب شده که این کتاب، متن درسی و جایگزین کتب پیشین گردد و در این میان، هیچ الزامی در کار نبودهاست.
🔸 تکامل نظام آموزشی حوزه و ارتقای آن، سودمند است؛ امّا باید توجّه داشت که این صحیح نیست که به هر قیمتی، تحوّل در نظام آموزشی صورت پذیرد؛ بلکه مهمّ، ارتقای متون آموزشی است و تا وقتی که کتب علمی، در سطح بالاتری از «رسائل» و «مکاسب» و «کفایه» تدوین نشده که مورد پذیرش حوزههای علمیّه قرار گیرد، جایگزینکردن کتابهای دیگر، تنها افت تحصیلی را به دنبال دارد.
🔸 توجّه به این نکته لازم است که تدریس متون ارزشمند پیشین، این امتیاز را نیز دارد که طلّاب میتوانند از سالها تجربۀ اساتید گرانقدری که این کتب را با دقّت و حوصله تدریس کردهاند و بر زوایای آنها اشراف کامل دارند، بهرهمند شوند.
🔸 از سوی دیگر، این سه کتاب، سالها مورد توجّه و اعتنای بزرگان بوده و از زوایای گوناگون، بررسی و تحقیق شدهاند و علاوه بر حواشی و شروح بسیاری که در توضیح و تبیین و نقد مطالب این کتابها نگارش یافته، محور درسهای خارج فقهای برجسته در فقه و اصول بودهاند و جایگزینکردن آنها با متون دیگر -که به هیچوجه، این ویژگیها را ندارند- بهمعنای محرومساختن طلّاب و جامعۀ علمی از دهها سال پژوهش و تحقیق است و به تضعیف بنیانهای علمی حوزهها میانجامد و خسارت جبرانناپذیری به همراه دارد. اگر جمعی این کار را بکنند، در دیگران هم تأثیر میگذارد و حوزه به آن سمت حرکت خواهد کرد و این کمبود، دوباره جبران میشود.
📎 کانال معظم له در تلگرام
♨️حقیقت اسناد نزد تفتازانی و سکاکی
♨️رابطه اسناد و نسبت
تفتازانی:
💠اسناد ضمیمه شدن کلمه یا جاری مجرای آن، به کلمه ای دیگر است،به گونه ای که این ضمیمه مفید حکم به ثبوت مفهوم یک کلمه برای مفهوم کلمه دیگر یا سلب آن از مفهوم کلمه دیگر باشد (مثل زید قائم، ما زید بقائم.)
تفتازانی در ادامه می گوید: این تعریف از تعریف سکاکی در مفتاح العلوم بهتر است زیرا او در تعریف اسناد چنین گفته:
💠حکم به مفهومی برای مفهوم دیگر به این صورت که یا مفهوم اول ثابت است برای مفهوم دیگر یا منفی است از آن.
💠وجه اولیویت تعریف خود را نسبت به تعریف سکاکی این می پندارد که:
💠در عرف بیانیون مسند و مسند الیه از اوصاف الفاظ است نه از اوصاف معانی ( پس طبق تعریف سکاکی بحث از لفظ مسند و مسند الیه بالتبع و مجاز می شود زیرا مسند و مسند الیه در حقیقت مفهوم دو طرف نسبت است(مفهوم زید و قائم در مثال)
💠اما طبق تعریف خود تفتازانی اثر و لازمه اسناد، نسبت و حکم است نه نفس اسناد.
💠 با این تعریف بحث از احوال الفاظِ مسند و مسند الیه حقیقی است( مثل بحث حذف یا تقدیم و تاخیر مسند یا مسند الیه و...) زیرا مسند و مسند الیه حقیقتا اوصاف الفاظ هستند.
💠بنا بر این از نظر سکاکی اسناد با نسبت مساوی است.
ولی طبق نظر تفتازانی نسبت، اثر و لازمه ی اسناد است.
📗مطول ص ۱۴۸
@alnokat
وقاية الأذهان.docx
14.5K
💠تحلیل دقیق موضوع له فعل توسط علامه ابوالمجد اصفهانی ره در کتاب گرانسنگ وقایة الاذهان.
بسیار قابل استفاده✅
@alnokat
مجاز عقلی
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَآؤُنَآ أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِيٓ أَمْوَالِنَا مَا نَشَآءُ ۖ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ
نسبت تامر به صلات به نظر مشهور علمای بیان،مجاز عقلی است و به نظر سکاکی استعاره بالکنایه،اما وقتی اصل بر حقیقت است غرض از این اسناد مجازی چیست؟
علم بلاغت متکفل ان است که متوجه سازد به سوی معانی ثانویه تراکیب...
مراد قوم شعیب این بود که ما حرّ هستیم و تو مالک ما نیستی اما اینکه چرا به این صورت قرآن کریم بیان کرده این مراد را،مرحوم علامه طباطبایی می فرمایند:
این آیه الطَف الترکیب است...
در پایان می فرمایند:
فافهم فانه من لطائف هذه الآیه التی ملئت لطافتا وحسنا ...
اما توضیح این حسن و لطافت در کلام
علامه طباطبایی ره👇👇
@alnokat