صلیاللهعلیکیاأباعبدالله
صلیاللهعلیکیاأباعبدالله
صلیاللهعلیکیاأباعبدالله...💚
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
وقتی با امام مهدی صحبت میکنی :) حضورش رو حس کن🌱:) حرف بزن میشنون صداتو🤍
نماهنگ بی قرار.mp3
3.35M
ندیده دل به تو دادم
چی میشه روتو ببینم
منم و این دل ساده
من همینم که همینم
🎙 #حاج_محمود_کریمی
#️⃣ #آغاز_امامت_امام_زمان_عج
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
قطرهای از دریا💧🌱
إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها...
وقتی که آن دو در غار بودند؛ همان وقت که به همراهش میگفت: «غمگین مباش؛ که خدا با ماست.» در نتیجه، خداوند، آرامش خود را بر پیامبر فرو فرستاد و او رابا سپاهیانی که نمیدیدید، یاری کرد و نیرو بخشید.🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیعت واقعی با امام زمان علیه السلام
سالروز آغاز امامت آخرین مرد نجات و مایهی نزول برکات مبارک باد.
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『@alshahid_ali_alhadi』
ای کاش که ما بهر تو سربار نباشیم
جز بر در این خانه گرفتار نباشیم
ترسم که در این موسم آغاز امامت
تبریک به هم گفته ولی "یار" نباشیم!
💐روز بیعت با حضرت حجت (عج) مبارک باد.💐
يوسف زهرا.mp3
4.75M
کتاب دلداده:
خاطراتی از زندگی شهید علیرضا ماهینی
نوشته زهرا سبزه علی،
روایت یک سفر است. سفری برای تغییر، سفری برای رهایی از بندهای معمول زندگی روزمره و پای گذاردن به جهانی نو، با نگاههایی نو.
زهرا سبزه علی (شاه بابایی) با زبانی ساده و بیپیرایه، روایت آشنایی ناگهانی خود را در تهران با عکس شهیدی روایت میکند که از قضا آن عکس، سردار شهید علیرضا ماهینی است که کیلومترها از او دورتر، در ساحل خلیج فارس در استان بوشهر زندگی میکرده و یاد و خاطرش هنوز زنده و گرامی است. او پس از حوادث بسیار و تاثیرِ راز آلودِ شهید ماهینی بر زندگانیاش، عزم جزم میکند تا دریابد این مرد که بوده است؟
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
حتما بخونید😉✨
بخشی از کتاب دلداده :
دو روزی از مصاحبهام با آقای مرآتی میگذشت که دکتر جدی تماس گرفت و از من خواست به دیدنش بروم. فردای همان روز رفتم دانشگاه شهید بهشتی. ایشان با روی باز با شکلات و شیرینی روی میزش، از من پذیرایی کرد و گفت: «روایت دلداده را در وبلاگ دنبال کردم. به نظرم نسبت به نوشتههای قبلیات خیلی پختهتر و قابل درکتر بود. البته نقاط ضعفی هم دارد، اما چیزی که در نظرم قابل تحسین است، همت و استقامت تو در این سالهاست. توی این سالها به دنبال شهید ماهینی نبودی، بلکه به دنبال حقیقت راه افتادی. این میل به حقیقتجویی بود که تو رو به دنبال خودش کشوند، چیزی که یافتنش توی جامعه کمرنگ شده است. خیلیها به این انگیزههای فطری بیتوجه شدهاند. به نظرم آنچه که بیشتر از نتیجۀ تلاشت توی این سالها مهم است، این است که تو در حد توانت سعی کردی به وظیفهای که در وجودت احساس میکردی، عمل
کنی. دوست داشتم اولین کسی باشم که به تو تبریک میگوید». بعد کتاب «شیعه و حفظ آثار جنگ» را به من هدیه کرد که به قلم توانای خودش به نگارش در آمده و در سال 1378 به وسیلۀ انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی به چاپ رسیده بود.
دکتر جدی کسی بود که اولین جرقۀ نویسندگی را در ذهنم روشن کرد. همیشه حرف هایش در بزنگاههای این مسیر، روشنیبخش راهم بود. در حقیقت او تنها استاد دانشجوهای دانشگاه شهید بهشتی نبود، بلکه استاد من نیز در فراز و نشیب این راه مقدس بود.
بعد از خروج از دفتر دکتر جدی، در محوطۀ دانشگاه روی چمنها نشستم و تمام این نُه سالی که با علیرضا آشنا بودم، به خصوص این چهار سال تحقیق را در ذهنم مرور کردم؛ چه افت و خیزهایی داشتم. گاهی چنان در این راه ناامیدی وجودم را فرا میگرفت که حتی دوست نداشتم قدم از قدم بردارم و گاهی چنان شوق وجودم را در بر میگرفت که تمام تلاشم را در به ثمر رساندن این وظیفۀ الهی میکردم. تمام اینها دید مرا به
زندگی وسیعتر کرد و کمک نمود تا خودم و تواناییهایم را بیشتر بشناسم. چه تجاربی که در این مسیر کسب کردم. حس اینکه دارم به پایان این راه میرسم، دلتنگم میکرد.
آسمان نشینِ مهربان من
جز دیدار تو مداوا نشود زخم دلم:)
چه شود گر نظری برمن بیچاره کنی؟
#شهید_علي_الهادي_حسین 🕊
کـانـالرسمےشھیدعلے الهادے حسین🌿
♡jahad🇱🇧↷
『 @alshahid_ali_alhadi 』
آیتالله بهجت میگفتن:
هر وقت دلتون برای امام زمان تنگ شد..؛
به صفحات قرآن نگاه کنید✨
#اغاز_ولایت
#امام_زمان
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
معرفی شهید امام زمانی ❤️ #آغاز_امامت_امام_زمان_عج
#شهید_كاظم_عاملو بيست و دوم تير 1344 در شهرستان سمنان به دنيا آمد. پدرش غلامرضا و مادرش عذرا نام داشت. تا پايان دوره راهنمايي درس خواند. كارمند اداره مخابرات بود. از سوي بسيج به جبهه رفت. هفتم اسفند 1366 در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به سر، شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده يحياي زادگاهش واقع است.
#آغاز_امامت_امام_زمان_عج
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
کاظم در ادامه سیروسلوک معنوی به جایی رسید که بعضی وقتها و در همان حال مخصوص به خودش(#خلسه) میگفت: بچهها الان آقا[#امام_زمان] اینجا بود... .
و میپرسید :
شما ندیدینِش؟!
یکبار به شهید "زمان رضاکاظمی" با صراحت این جمله را گفته بود؛ من خودم این را از زمان شنیدم. بقیه هم با تعجب پرسیده بودند چه میگوید و یعنی چه آقا اینجا بود؟!
برشی از کتاب #رویای_بانه ؛ خاطرات بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
شہیڋعݪي اݪـهاد؎اځمداݪځـسـيݩ🇱🇧
کاظم در ادامه سیروسلوک معنوی به جایی رسید که بعضی وقتها و در همان حال مخصوص به خودش(#خلسه) میگفت:
کاظم هر شب توی خواب و خلسه حرف میزد. انقدر که دیگر بعد از مدتی برای بعضیها عادی شده بود؛ ولی ما به محض اینکه به خلسه میرفت، دورش جمع میشدیم.
البته از وقتی باب گفتگو با #شهدا باز شد، جذابیتش چند برابر شد!
«شهید عباس داودی» یکی از دوستانم بود. از کاظم خواستم ازش بپرسد که آیا حرفی برای ما دارد یا نه؟ کاظم توانست شهید را در خلسه ببیند و برای ما از زبان او چند جمله بگوید. چند نفر دیگر هم همینطور؛ مثل «شهید کچپزیان» و «رضاکاظمی». حرفهای ما را برای آنها رد و بدل میکرد! عجیبتر اینکه حتی در آن حالِ بخصوصش توانست با برادرِ حسن حمزه که در عراق اسیر بود ارتباط بگیرد و حرفهایش را برای حسن بگوید و ازش بپرسد که در اسارت چه میکند و حال و روزش چگونه است؛ این یکی دیگر ویژه بود و کم نمانده بود خودمان هم شاخ دربیاوریم.
هر چند میتوان گفت در برابر چیزهایی که ما بعداً از کاظم دیدیم، «#خلسه» اصلاً به حساب نمیآمد و چیز کوچکی محسوب میشد.
راوی : علی داودی
برشی از کتاب #رویای_بانه
خاطراتِ بینظیر #شهید_کاظم_عاملو
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
خودش میگفت:
در اتاقک نگهبانی ایستاده و مشغول پست بودم. گاهی قدم میزدم و گاه روی صندلیِ داخل اتاقک نگهبانی مینشستم.
یکبار وقتی صورتم را به طرف لودرهایی که در مقابل ساختمان مهندسی رزمی پارک شده بود برگرداندم، در بین دو ماشین سنگین و حدود صد قدمیام، شخصی با هیبت و چهره بسیار نورانی رؤیت شد؛ شخصی دلربا با عمامهای سبز و قامتی کشیده و رعنا.
ابتدا ترس به سراغم آمد و به گمان اینکه خواب بر من مستولی شده، زبان به ذکر خدا گشودم و نام او را چند بار زیر لب گفتم. دوباره دیدهام را به آن جهت منحرف کردم و همانجا را نگاه کردم. باز همان شخص بود و همان هیبت! به چهره نگاه کردم؛ متوجه لبخند زیبا و دلنشینش شدم و در عین حال، ترس دوباره غلبه کرد! اینبار به طرف شیر آبی که در آن نزدیکی بود رفتم و آبی به صورت زدم و وقتی برگشتم سر جای اول خودم، نه اثری از شخص نورانی بود و نه لبخند.. .
تا پایان وقت نگهبانی، فکرم مشغول آن صحنه و آن چهره دلربا بود.
میگفتم: خدایا! یعنی من چه دیدم؟!
هنگامی که کاظم در حال تعریف کردن این واقعه بود، بدنش میلرزید و آرام و قرار نداشت.
ما با خلوص نیتی که از او سراغ داشتیم و اوصاف آن نفر که گفته بود، شک نداشتیم که آن شخص، کسی جز #امام_زمان ارواحنا فداه نبوده است.
نشانهها خبر از کسی میداد که کَس عالم بود و کَسها بی او ناکس!
به حالش غبطه میخوردیم.
و البته این شک، بعد از خلسه عرفانیاش به یقین بدل شد و دل، قرار گرفت؛
کاظم چند شب بعد در #خلسه ، به گوشهای از این دیدار و شب نورانی اشاره میکند و آن را تجدید خاطره میکند.
#کپی_فقط_با_ذکر_منبع_مجاز_است
@shahid_ketabi
هدایت شده از خاطرات و کرامات شهید عاملو
خواب شهید.mp3
4.97M
مصاحبه #حقیر با یکی از کسانی که در سال ۱۳۹۵ سه شب متوالی، خوابی عجیب و جالب از #شهید_کاظم_عاملو دیده است.🤔
شهید عاملو در خواب به او گفته است :
👈منزل من در امامزاده یحیی(سمنان) است؛ حتما بیا به من سر بزن که مشکلت را حل خواهم کرد!😭
توضیحات:
۱ـ ایشان–که از بیان نامشان معذورم– در سال ۱۳۹۵ دخترش(فائزه) را در سن ۲۰ سالگی از دست داده و روزهای سختی را سپری کرده است.
۲ـ لهجه شیرین کرمانی(سیرجان) به زیبایی و سادگیِ بیان افزوده و تا حدودی خلوصنیت را میشود از کلام ایشان فهمید😊
۳ـ مصاحبه طولانی است. بنده فقط قسمت خواب را بارگذاری نمودم.
۴ـ ایشان در خواب چند شهید را میبینند که با آنها آشنا بود؛ شهدایی مثل #شهید_طالبی و #شهید_احمد_شول و #شهید_مهدی_زینالدین که در دفاع مقدس از مراتب بالای نظامی برخوردارند. منتهی در این خواب همه سکوت کرده و ماموریت به #حاج_کاظم🥺 یعنی شهید عاملو واگذار شده است؛ معنی این شاید این باشد که در سرای آخرت، مقامات وابسته به تقوی و خلوص قلبی افراد است و مراتب دنیایی جایگاهی ندارد. به تعبیر قرآن «ان اکرمکم عندالله اتقاکم»
۵ـ ایشان تا دو هفته قبل نمیدانست که کسی را که در خواب دیده، شهید کاظم عاملو است و عجیبتر اینکه تا مدتها در بازار نزدیک امامزاده یحیی، با اسم و نشانی دنبال فردی با این خصوصیات میگشته است!😳
۶ـ بنا ندارم خواب و رویا را مبنای بیان خاطرات کنم و به سراغ مطالبی که حواشی کار برای جمعآوری خاطرات شهداست بروم. منتهی این یکی واقعا خاص بود وحیفم آمد شما را از آن بیبهره بگذارم.😌
👈توصیه میکنم این #صوت را از دست ندهید👌
#قرار_جمعه
#عنایت_شهید
@shahid_ketabi