eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
1.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
825 ویدیو
70 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀 23 اردیبهشت ماه 1365 در سالگرد یاد و خاطره تنها شهید را در این عملیات گرامی میداریم🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 تخریبچی شهید شهادت 23 اردیبهشت 1365 منطقه عملیاتی یاد و خاطره شهدا را گرامی میداریم @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 مقابل گلوله تانک بخوانید عملیات شرهانی اردیبهشت 1365 ✍🏿✍🏿 به روایت خادم حسینی بهار سال 1365 بود که دشمن در هجومش که به عملیات دفاع متحرک معروف شد به خطوط نبرد ما در جنوب حمله کرد و لشگر سیدالشهداء (ع) را برای مقابله با پیشروی و مقابله با حمله دشمن ماموریت دادند. لشگر مامور به مقابله با لشگر طلایی دشمن در منطقه شرهانی شد. گردان حضرت علی اکبر علیه‌السلام به خط زده بود و الحاق با گردان دیگر حاصل نشده بود و تقریبا گردان در محاصره قرار گرفته بود. عملیات از اول شب شروع شده بود. درگیری خیلی سختی بوجود آمده بود و کار گره خورده بود. تمام نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام در آستانه شهادت یا اسارت بودند. چیزی به سپیده صبح نمانده بود. من به عنوان فرمانده گردان حضرت زینب(س) رفته بودم قرارگاه لشگر که از حاج علی فضلی کسب تکلیف کنم. نیروهایم در منطقه دیگری در حال انجام ماموریت بودند. دقیقا همان لحظه که من در قرارگاه بودم، لحظات بحرانی بود. چهار پنج ساعت از درگیری شدید گردان علی‌اکبر علیه‌السلام می‌گذشت. برای فرمانده تیپ لحظات سختی بود. او باید تصمیم می‌گرفت که چه کار کند. ناامیدی بر همه ما مستولی شده بود و هیچکس راه نجاتی را برای گردان علی اکبر در ذهنش نبود. دقیقا همان لحظات، یکباره حاج علی فضلی تصمیمش را گرفت. بلند شد ایستاد و خطاب به آن حدود ۲۰ نفری که در محل قرارگاه حضور داشتند، گفت: همگی آماده شوید برویم بزنیم به خط! ما باید خودمان این گردان را از محاصره دربیاوریم و صحنۀ جنگ را عوض کنیم. سر و صدای همه بلند شد. مسئول ادوات، مسئول توپخانه، مسئول بهداری، مسئول اطلاعات، فرمانده گردانهایی که آنجا بودند و… همه شروع کردند به مخالفت. همه می‌گفتند: حاج آقا! شما بمان. ما می‌زنیم به خط. حاج علی اما قبول نکرد و گفت: نه. بنظرم می‌رسد که الان باید خودمان وارد صحنۀ جنگ شویم. هرچه بقیه اصرار می‌کردند، بی فایده بود. یکی دو نفر، که بعدها خودشان به شهادت رسیدند، رفتند جلو و دستهای حاج علی را گرفتند تا مانع رفتنش شوند، اما او با سماجت، دست آنها را پس زد و رفت سوار ماشین شد. حاج علی به راننده گفت: حرکت کن راننده هم مثل بقیه، نمی‌خواست ایشان را به خط مقدم ببرد. گفت: من نمی‌روم حاج آقا! حاج علی هم راننده را کنار زد و با آنکه یک چشمش جانباز بود و بخصوص در تاریکی خوب نمی‌دید، خودش نشست پشت فرمان و ماشین را روشن کرد. فرماندهان که دیدند، نمی‌توانند جلودار ایشان شوند، خودشان را رساندند و سریع پریدند توی ماشین تا حداقل همراهی‌‌اش کنند. من هم ازجملۀ کسانی بودم که پریدم پشت ماشین و حاج علی فضلی هم شروع کرد به رانندگی و رفت تا دل آتش. درگیری خیلی شدید بود… هوا کم کم داشت روشن می‌شد. حاج علی با همان یک چشم و دید محدودش، می‌تازید و می‌زد به قلب دشمن. همین طور که مسیر ناهموار و پر از پستی و بلندی را پیش می‌رفتیم، در حین بالا رفتن از تپه با همان تویوتا بودیم که از روبرو هم تانک دشمن مقابلمان قرار گرفت. لولۀ تانک درست مقابلمان بود. شلیک هم کرد اما چون تویوتا پایین تر از آن بود، بهمان اصابت نکرد. حتی در همان لحظات هم ذره‌ای ترس در وجود حاج علی وجود نداشت. ما هم وقتی صحنۀ مواجهۀ تویوتا با تانک را دیدیم، دست به کار شدیم و هرکسی با هر چه که به دستش رسید، شروع کرد تیراندازی به سمت تانک و توانستیم به مدد شجاعت سردار فضلی و به فضل خدا، آن تانک و تانک‌های بعدی را منهدم کنیم. در طول آن ۲۰ دقیقه که شاید ۲۰ بار درگیری شدید از همه جهت داشتیم، حتی لحظه‌ای تردید و ناامیدی در چهرۀ فرمانده تیپ ندیدیم. و به این ترتیب، معبری باز شد و باقیماندۀ نیروهای گردان علی اکبر علیه‌السلام را توانستیم بکشیم عقب. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹 شهید عزت الله اوضح اطلاعات عملیات لشگر 10 ....................... 23 اردیبهشت ماه 1367 بود 🔷 لشگر10 مشغول شناسایی منطقه بودند حد لشگر 10 یال ها و شیارهای ارتفاع شیخ محمد مشرف به شهر ماووت بود و شهید عزت اوضح هم مدام بین دیدگاه لشگر و مقر با موتور در رفت و آمد بود و تردد و جابجایی دشمن را رصد میکرد که در اثر اصابت خمپاره 120 دشمن در نزدیکی موتور و اصابت ترکش به صورت و سر به شهادت رسید و همراهش به شدت مجروح شد. ✅ 36 سال از شهادتش میگذرد و یاد او را گرامی میداریم با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزت الله اوضح شهادت 23 اردیبهشت 1365 منطقه عملیات بیت المقدس6 در شب 🔷یادش بخیر روز 19 بهمن 1364 قرار بود بچه های اطلاعات و عملیات و تخریب هم کمک کنند به گروهان غواص لشگر10 تا خط دشمن در بشکند... همه نگران بودند... رودخانه اروند مقابل ما بود با همه عظمت و هیبتش... فقط با گریه میبایستی از مسیر عبور کنی... این دستنوشته حال اون روز حماسه سازان اروند است... @alvaresinchannel
قبل از انقلاب جوانمرد شهید شهادت 22 اردیبهشت سال 1361 دشت ذهاب 🔷ایستاده نفر دوم از سمت راست در یکی از زورخونه های شهرری که ورزشکاران ، پهلونا و کشتی گیرها اونجا رفت و آمد میکردند. اولین نفر ایستاده سمت چپ مرحوم پهلوان حاج حسین زاکانی پدر دکتر حاج علیرضا زاکانی شهردار تهران. @alvaresinchannel
🔷بعضی از شهدا خودشون رو به موقع رسوندند امیر هم یکی از اون ها بود امیر اذر سرا سال ها بود که در واحد حفاظت شخصیت ها از قدیمی ها بود. اما موقع عملیات ها خودش رو میرسوند این ها آچار فرانسه دو تا یگان تهران یعنی ل27 و لشگر 10 بودند ارتباطشون با جبهه رو حفظ کرده بودند و بوی عملیات که به مشامشون میرسید زود خودشون رو میرسوندند.. اردیبهشت 65 بود که شهید امیر با یه تعداد از همکارانش مثل شهید اصغر ایرلو و حسین اصغری و چند تای دیگه اومدند پیش ... به وقت رسیدن چون عملیات در پیش بود و حاج حسین هم اون ها رو فرستاد گروهان امیر مراد زاده که قرار بود اول به دل دشمن بزنند. این ها نیروی آزاد بودن و با اومدن این پاسدارهای نبرد دیده و با تجربه رقم خورد و به دل دشمن زدند و در یک نبرد نزدیک با تیربارهای دشمن پیکرهاشون روی زمین افتاد و دومین شهید آذرسرا و سومین شهید خانواده آذر سرا آسمانی شد... شهید امیر آذر سرا وقتی به سوی حجله شهادت میرفت دو تا آقا پسر خردسال داشت و برای خدا از همه گذشت و پیکر مطهرش بیش از ده روز زیر آفتاب سوزان برجای ماند... ✅ در سی و هشتمین سالروز شهادتش یادش را گرامی میداریم. @alvaresinchannel
کلزار شهدای تهران اولین دوشنبه ماه قمری روزگار وصل یاران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد 24 اردیبهشت 1403 @alvaresinchannel