eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
911 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
709 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 🌺🌹 ✍️✍️ راوی: معمولا محرم ها جبهه تعطیل بود حد اقل برای . توی جبهه محرم ها بند نمیشدند محرم سال 63 بود و ما بودیم از فقط بچه های ، و عملیات توی پادگان بودند بقیه بچه ها در بودند بچه های (ص) و نیروهای توی پادگان مستقر بودند با هر ترفندی بود توی مراسمات با کمک دوستان به میرسیدیم توی حسینیه قدس پادگان برگزار میشد. زودتر از من و محمد غلامعلی رفتن حسینیه تا مقدمات به دست گیری مراسم رو مهیا کند. من هم با فاصله از رفتن اونها وارد حسینیه شدم تقریبا آخرهای منبر حاج آقا بود از در که وارد شدم یه نگاهی اطراف منبر انداختم. دیدم چند تا کاغذ به دست نشسته اند . معلوم بود دارند آماده میشن برای مداحی... محمد غلامعلی با سر اشاره کرد که بیا... من هم خودم رو پای منبر رسوندم و همینکه حاج آقا والسلام رو گفت میکرفون رو برداشت به من داد و من هم بدو معطلی شروع کردم خوندن. سلام به دادم و وارد روضه شدم وبعد هم نوحه رو شروع کردم محمد غلامعلی چند تا کوچه باز کرد وسط حسینیه و و و خودش هم رفتن وسط برای میونداری. پر از جمعیت بود و همه جوون و سینه میزدند. توی بچه های شهرستانی معمول نبود . همه لباس خاکی تنشون بود و با اشتیاق سینه میزدند. محمد غلامعلی خودش رو به من رسوند و گفت : !!!!! اینها عشق سه ضرب هستند و من هم نوحه رو عوض کردم. غوغایی بود.. آخر برنامه هم محمد غلامعلی خودش و که توی پادگان بودن دور خودش جمع کرد و اون که تازه چند ماهی سر زبون ها افتاده بود خوند قال رسول الله (ص) نور عینی حسین و منی انا من حسینی حسین جان کربلا... حسین حسین بچه های غیر تهرونی این سبک براشون مانوس نبود و با تاخیر وارد سینه زنی شدن. اما این شور در حقیقت بود و اون روز ولوله ای در حسینیه قدس به پا کرد البته دیگر مداحان هم خوندند و همه فیض دادند و عاشورای خاطراتی شد یاد همه ی اون سینه زنها بخیر اونهایی که به اربابشون رسیدند اواسط مهر ماه سال 63 دهه اول محرم بود و اواسط اسفند سال 63 پادگان ابوذر توسط هواپیماهای دشمن بمباران شد و حدود 1200 نفر شهید و مجروح شدند. 🌺🌹 🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹 @alvaresinchannel
✅ ششمین جلسه لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) با مدیریت فرمانده این لشکر سردار حاج علی فضلی برگزار شد. در این جلسه سردار حاج علی خلیلی فرمانده قرارگاه پژوهشی عملیات های لشگر ده در شمالغرب در خصوص پروژه های تاریخ رزم این قرارگاه ، و توضیح دادند و سپس پژوهشگران و نویسندگان کتاب عملیات نصر4 و بیت المقدس از روند استفاده از منابع و ضبط تاریخ شفاهی رزمندگان شرکت کننده در این عملیاتها و جمع بندی یافته های خود در خصوص ماموریت های محوله در قالب »کتاب عملیات« توضیحاتی ارائه نموده و در نهایت سردار فضلی و فرماندهان و پیشکسوتان لشگر10 با توجه به یافته های پژوهشگران بر دقت نظر در تدوین حماسه رزم تاکید نمودند. 🔷 عملیات تکمیلی نصر 4 در نیمه تیر ماه سال 1366 توسط رزمندگان لشگر 10 سیدالشهداء(ع) بر روی ارتفاعات مشرف به شهر ماووت عراق انجام شد و همچنین عملیات بیت المقدس 2 در زمستان 1366 بر روی ارتفاع قمیش مشرف به شهر ماووت در سرما و برف انجام شد و رزمندگان لشگر 10 در این عملیات با نصب پل شهید کلهر روی رودخانه قلعه چولان برای عبور رزمندگان حماسه آفریدند.. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا ✅ معاون هماهنگ کننده نیروی قدس سپاه 62 سال قبل در روز 19 تیرماه سال 1341و در ماه صفر نوزادی به دنیا آمد که نامش را محمد هادی گذاشتند . و محمد هادی در 13 فروردین 1403 با موشک صهیونیست ها که به سفارت جمهوری اسلامی در شهر دمشق اصابت کرد معراجی شد. نقل شد این شهید در دوران جوانی در عالم روءیا هاتفی میگوید که تو شصت و دومین سالروز ولادتت را نمیبینی و این شهید این خواب را برای چند تن از اطرافیان خود نقل نمود و دیروز شصت و دومین سالروز ولادت او بود و خانواده و همرزمان این شهید با حضور بر مزارش یادش را گرامی داشتند. @alvaresinchannel
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ انالله و اناالیه راجعون اطلاع پیدا کردیم پدر بزرگوار همسنگر عزیزمان حاج حسین بداغی رخ در نقاب خاک کشید.ضمن عرض تسلیت به خانواده داغدار بداغی برای آن عزیز سفر کرده علو درجات و همنشینی با سالار شهیدان حضرت حسین(ع) و برای خانواده صبر و اجر از درگاه الهی مسئلت داریم... مراسم تشییع و ترحیم متعاقبا اعلام خواهد شد. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 محرم سال 1363 قرار شد برای شب های محرم از مقر سرآبگرم در بریم و در ساختمانی در پادگان ابوذر مستقر شویم. یه ساختمون ته پادگان ابوذر برای تیپ سیدالشهداء(ع) در نظر گرفتند و یه طبقه اون را برای استقرار اختصاص دادند بعد از اینکه وسایل رو آوردیم و اطاق ها آماده شد دیگه ظهر شده بود و رفتیم برای نماز ظهر و عصر حسینیه پادگان. من رفتیم صف اول نماز نشستم و بین دو نماز بدون اینکه با کسی هماهنگ کنم میکروفون رو برداشتم و تعقیبات خوندم. البته دیدم چند نفر که دورم نشسته بود چشم غره رفتند اما من هم خودم رو به نفهمی زدم. بعد از نماز عصر یه جوونی جلوم رو گرفت و خودش رو معرفی کرد. مثل اینکه کاره ای بود و تبلیغات و مراسم حسینیه با او بود با لهجه غلیظ کرمانشاهی گفت : برادر اهل تهران هستی؟؟؟؟؟ گفتم چطور ؟؟؟؟ به فرض که باشم!!!! فرمایش گفت این مراسمات مسوول داره و باید با او هماهنگ کنی.. گفتم مسوولش کجاست و فردی رو معرفی کرد و آدرس ساختمان تبلیغات تیپ نبی اکرم(ص) رو داد. و بعد از هم جدا شدیم. عصر همان روز رفتم ساختمان تبلیغات نبی اکرم(ص) و خدمت اون مسوول رسیدم. ایشون هم خیلی مودبانه فرمودند ما از اون هایی که قرار است در برنامه ها میکروفون به دست بگیرند و بخوانند امتحان میگیریم و بعد اجازه میدهیم. من هم با غرور گفتم برای همین آمدم تا امتحان بگیرید... بسم الله اون مسوول هم با بی میلی گفت اون کسی که باید امتحان بگیره نیست و اگر هم بود تا امتحان بگیره و اجازه بده چند روز طول میکشه.. از تبلیغات بیرون اومدم و توی مسیر و محمد غلامعلی رو دیدم. سوال کردند چی شد هماهنگ کردی؟؟؟؟؟ من هم اقداماتم رو شرح دادم و گفتم اینجور که این ها میخواهند ما رو سر کار بزارند تموم شده. و قرار شد ما خودمون اقدام کنیم. و موقع تعقیبات و مراسمات عزاداری با بادی گارد میرفتیم صف اول حسینیه.. و اون ها قبل از خوندن ما با یه تعداد دیگه از بچه های تهرون دور منبر و صف اول جماعت مینشستند و بعد هم بلندگو رو به ما میدادند و بعدش........ البته دیگر دوستان از سایر تیپ و لشگرها هم فیض میدادند. خدایی دعوا و مرافه پیش نمیومد.. شاید غرغر میکردند.. در همین حد. یاد همه اون روزهای خوب و همه ی اون رزمنده های با حیا بخیر. روز تاسوعای سال 63 روز جمعه بود و بعد از نماز صبح دعای ندبه خوندم و عزاداری مفصلی انجام شد در حسینیه پادگان ابوذر جای سوزن انداختن نبود و همه ی رزمندگان کوچه باز کرده بودند و سینه میزدند. اون موقع شور گرفتن زیاد مرسوم نبود و فقط بچه های تهرونی در سینه زنی شور میگرفتند. در میون این همه سینه زن داخل حسینیه شاید 50 نفر رزمنده تهرونی نبود.. اما همه داخل حسینیه پخش بودند و برادر محمد غلامعلی که وسط ستون عزادارها میونداری میکرد شور میداد و بالاخره رزمندگان غیرتهرونی هم همراهی میکردند. یادش بخیر با همه ی زور صداش فریاد میزد حسین حسین حسین حسین شهید کربلا حسین عباس علمدار حسین میر و سپهدار حسین و بعد هم شوری که تازه در جبهه مرسوم شده بود قال رسول الله نورعینی حسین منی انا من حسینی حسین جان کربلا ... و همه ی جمعیت صدا میزدن حسین حسین اگر حسین من تویی سرت کو به من بگو علی اکبرت کو یاد عزاداری های جبهه بخیر ✍️✍️✍️✍️ راوی : @alvaresinchannel
مجلس روضه سیدالشهداء(ع) در منزل رئیس جمهور شهید. حضور دکتر زاکانی شهردار تهران و دکتر مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد در مجلس روضه امام حسین(ع) در بیت شهید آیت الله رئیسی ... @alvaresinchannel