eitaa logo
الوارثین(تخریب لشگر۱۰)
911 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
709 ویدیو
66 فایل
❤رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @Alvaresin1394
مشاهده در ایتا
دانلود
در آستانه کنگره ملی شهدای استان تهران روز گذشته جمعی از همسنگران تخریبچی با حضور در منزل شهیدان معصومی ، نصیری و نوبخت با خانواده این شهیدان دیدار نمودند و یادشون رو گرامی داشتند. 🟢 در عملیات و الفجر8 و در عملیات والفجر2 و در عملیات بیت المقدس 4 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. @alvaresinchannel
چهارمین شب بزرگداشت شهدای گردان ها و واحدهای لشگر 10 سیدالشهداء علیه السلام ویژه گردان های تخریب، اطلاعات اطلاعات، طرح و عملیات، گردان مهندسی رزمی، گردان مخابرات، آموزش نظامی، گردان تعاون، واحد تبلیغات، حفاظت اطلاعات و عقیدتی با حضور پیشکسوتان ، رزمندگان و خانواده معظم شهدا در حسینیه فاطمه الزهراء(س) ستاد سپاه سیدالشهداء(ع) و سخنرانی حجت‌الاسلام طیبی‌فرد جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و روایتگری حاج جعفر طهماسبی برگزار گردید. @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرداد 1367 اسلام آبا غرب گردنه حسن آباد جاده اسلام آباد به کرمانشاه نزدیک به سه راه پلدختر قرار گاه تاکتیکی لشگر ۲۷ و فرماندهان گردان مقداد رزمندگان لشگر27 مشغول تار و مار دشمن حاج اکبر عاطفی شهید محمود اکبری فرماندهان لشگر ۲۷ درگیری سختی است منافقین هوس فتح تهران کردن بین کرند غرب و اسلام آباد زمین گیر شدن فرماندهان جوان با صلابت صحنه ی نبرد رو مدیریت میکنند یاد همه ی شهدا بخیر @alvaresinchannel
به یاد همه دوستان شهید که و در گرما و با لب تشنه به معراج رفتند شهدای ✅ ماه مرداد بود و گرما بود چقدر تشنگی اذیت کرد خوش بحال کسی که خون آلود شاه لب تشنه را زیارت کرد ................................... کربلا شاه بالبی تشنه مادر خویش را صدا میزد ته گودال باتنی مجروح زیر هرضربه دست و پا میزد .................................... خواهرآمد ولی چه دیر رسید قاتل از قتلگاه بر میگشت بین شمشیر و نیزه دور بدن داشت زینب،به دور سر میگشت (قاسم نعمتی) @alvaresinchannel
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 : چند روز بود که بچه ها میزدند و اون هم میرفت وخودش رو بازسازی میکرد و دوباره با تانک ها و نفربرهای اهدایی اربابانش که به قول بچه ها هنوز بوی نویی میداد حمله میکرد. روز 5 مرداد ماه سال 67 صبح زود عباس و بقیه بچه ها منتظر دشمن بودند که با تانک هاش بیاد هرکی هرجوری بلد بود میخواست تلفات از دشمن بگیره و همه سعی داشتن ستون زرهی دشمن رو توی دشت پخش کنند تا بتونن ضربه های کاری بزنند. هنوز آفتاب بالا نیومده بود که بچه ها درگیرشدند. صدها تانک ونفربردر مقابل و از زمین و هوا هم آتش دشمن میجوشید. هوا به شدت گرم بود و عطش رو هم همراهش داشت . و آخر اینکه عباس و چند تای دیگه از های_تخریب در نبرد جانانه در محاصره تانک ها قرار گرفتند و توی دود و انفجا رمحو شدند. ده روزی بود که خبری ازشون نبود احتمال اسارتشون زیاد بود . بچه ها دعا میکردند که خدا ، خبر سلامتی همسنگراشون قرار بده اما خبری نشد. خبر دادن پیکر و پیدا شد اما از عباس خبری نبود پیکر روی خاک گرم جا خوش کرد تا (ع) فرا رسید و پیکر مطهر شهید عباس رخ نشون داد .بالاخره عباس . 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 @alvaresinchannel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ناله های مداح شهید شهادت 5 مرداد 1367 ✍️✍️✍️ راوی: شهیدغلامعلی ازرزمندهای قدیمی علیه السلام بود. قبل از عملیات مقدماتی در مقر چنانه با نفس قدسی اش فضا را معطر می کرد.این شهید عزیز هر وقت جبهه به او نیاز داشت خودش رو می رسوند، قبل از عملیات با صدای گرمش همه را آماده شهادت می کرد و شب عملیات پا به پای رزمندگان سلاح بردوش به مصاف دشمن می رفت. شاید خیلی ها ادعای این رو دارند که اگر کربلا بودن امام حسین (ع) را یاری می کردند اما موقع امتحان میدون را خالی می کنند اما غلامعلی از امتحان سربلند بیرون اومد. قبل بود فرمانده تیپ سیدالشهدا برای گردان های عازم عملیات سخن می گفت ،فضا خیلی حماسی شده بود و همه بچه ها منتظر بهانه بودند برای گریه کردن ، که یکدفعه پشت میکروفون قرارگرفت . صدای گیرایی داشت قبل از همه خودش گریه می کرد و در چند دقیقه آن قدر فضا را عاشورایی کرد که همه برای حضور در عملیات از هم سبقت می گرفتند .شهید غلامعلی در فواصل بین عملیات ها چون شغلش معلمی بود ، خودش را به میدان تعلیم و تربیت می رسوند و خدا خیلی دوستش داشت .در عملیات مرصاد در ایام عرفه و عید قربان و شهادت حضرت مسلم علیه السلام جلودار گردان حضرت مسلم ابن عقیل (ع) لشگر حضرت رسول(ص) در عملیات شد. و چه زیبا، تایید نوکریش در عید قربان به دست اربابش امام حسین امضا شد. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
41.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 در میدان صبحگاه دوکوهه قبل از سوار شدن بچه های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر27 به هلیکوپتر برای اعزام به منطقه ی مومنان جهاد بنمایید در راه خدا.... الله اکبر عاشقان مژده که نزدیک است فتح کربلا.... الله اکبر ❇️ خلبان شهید علیرضا سلمانی از رزمندگان قدیم بود که در تاریخ 6 مرداد 1367 درمنطقه عملیات مرصاد به شهادت رسید @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 طلایی_در_دفاع_مقدس 31 تیرماه تا 15 مرداد 67 روزهای طلایی ما در دفاع مقدس بود که رزمندگان فقط و فقط به امر امام گوش کردند و بس و به اعتراف همه فرماندهان این 15 روز سال دفاع مقدس بود این 15 روز ماشین جنگی دشمن را منهدم کرد و بینی صدام و حزب بعث را به خاک مالید. شاید نسل امروز سووال کنند که ??? چرا کسی این پانزده روز رو تحلیل نمیکنه. یک جواب این است که تحلیل گری توی صحنه نبرد وجود نداشت و تحلیل گرها فرار رو بر قرار ترجیح دادند. در مصاف دشمن فقط امام بود و امت امام . روز عید قربان سال67 که مصادف با سوم مرداد ماه بود همه ی اسلام در مقابل همه کفر قرار گرفت. گرمای 55 درجه و تشنگی هم چیزی برای عرضه نداشتند. رزمنده ها آمده بودند با دشمن بجنگند ، هرچه خوبی و خیر بود در صحنه بود. توکل. توسل. تحمل. تهور... عجیب تر از همه بدن هایی بود که هر ساعت از تن پوش سبک تر میشد نزدیکی های ظهر انگار همه محرم شده بودند و برای قربانی به منا میرفتند. از فرط گرما لباسها رو کنده بودند و با زیر پیراهن آرپی جی بدوش و تیر بار به دست توی جاده اهواز خرمشهر و کنارهای جاده دنبال دشمن میدویدند. سفیدی زیر پیراهن هاشون حوله احرام رو تداعی میکرد و لبیک گویان به فرمان امام شون میرفتند برای ذبح شدن. روز عجیبی بود. آنقدر سریع بچه ها به دل دشمن زدند که جبهه قاطی پاطی شد . دیگه تیربار و آرپی جی به کار نمیومد ، اونهایی که سرنیزه و یا نارنجکی در دست داشتند حمله میکردند و یک جاهایی هم کار به مشت ولگد کشید. دشمن با تاریکی هوا فرار رو برقرار ترجیح داد. توی درگیری های تن به تن بعضی از بچه ها گرفتار نفر برها و زره پوش های دشمن شده و به اسارت رفتند ، اونها میگفتند وقتی ما رو عقب میبردند دیدیم تا شهر بصره دشت از تانک و نفربر سیاهی میزد.همه آماده شده بودند به ما حمله کنند. اما سرو ته کردند و به گاز از معرکه فرار میکردند. اون پانزده روز افسانه ای ، امام در جماران دست بر دعا و امتش دست بر سلاح ، تکلیف جنگ رو یکسره کردند. در این چند روز تابلویی از وفاداری رزمندگان به امامشون ترسیم شد و سندی در تاریخ ثبت شد رزمنده ها از این میدان هم سر بلند بیرون اومدند. جایی که جنگ مغلوبه شد.. و دشمن خوار ذلیل با تتمه نیروهای شاخ شکسته و تانک های برجک پریده میرفت که خبر شکست را به صدام افلقی و اربابانش برساند . فرمان امام رسید که رزمنده ها در تعقیب دشمن در مرز متوقف شوند و اجازه شرعی عبور از مرز رو ندارند. همه میدونستند که اگر دنبال دشمن کنند براحتی میتوانند به بصره و العماره برسند . بقول دوستان اگر، اینطرف مرز گلوله بخوری به لقاء خدا میرسی و اگر اونطرف مرز گلوله ای نوش جان کنی در اسفل سافلین مهمان میشوی. 11 مرداد روز عید غدیر و عملیات غدیر تیر خلاص در دفاع مقدس 8 ساله بود . دشمن تمام توانش رو هم به میدان آورد و نصرت خدا شامل حال رزمندگان شد و تقریبا جبهه جنوب به سکون رسید و از آنروز به بعد دشمن بعثی بساطش رو جمع کرد و پشت مرزهایش مستقر شد... و اینگونه نصرت سربازان خمینی عزیز در با قربان شروع و به غدیر ختم شد و آبرویی که امام با خدا معامله کرد ضامن پیروزی شد. @alvaresinchannel
سه غواص شهید از سمت راست شهادت 5 مرداد 1367 پاسگاه زید شهادت 18 دیماه 65 شلمچه فرمانده گردان تخریب لشگر10 شهادت 15 تیرماه 66 ماووت تبث تصویر —-رودخانه کارون ، روستای ام النوشه-زمستان 1364 @alvaresinchannel
روایت خواهر شهید به نقل از مادر شهادت 5 مرداد 1367 پاسگاه زید ✅این خاطره را از زبان مادرم بازگو میکنم . پنجمین بچه ماپسری زیبا ودوست داشتنی وسط تابستون گرم بدنیا اومد اسمش و فرامرز گذاشتیم. ولی از همون بدو تولداز بیماری تنگی نفس رنج می‌برد سرفه های دائم ومکرر توان بچه روگرفته بود. تقریبا هرهفته به دکتر میرفتیم دکترهای مختلف با داروهای مختلف....ولی فایده ای نداشت وهمچنان بیماری نفس بچه رو گرفته بود.۶ماه می گذشت فرامرز همچنان بیماربود وما به دنبال درمان بودیم روزهای سختی بود تا اینکه یک پزشک بعداز معاینه گفت این بیماری باعث مرگ نمیشه ولی تا آخر با این بچه همراهه. با چشمي اشکبار ودلی شکسته وناامید در راه خونه بودیم در نیمه ی راه پدرش روبه من کرد وگفت ۴فرزند قبل ما اسم ائمه را دارند( مهدی،محمد،محمودوخدیجه من این پسرم و نذر قمربنی هاشم میکنم ازاین لحظه اسمش عباس کسی حق نداره فرامرز صداش بزنه.( لازم به ذکر هست که پدرم اعتقاد وعلاقه ای خاصی به حضرت عباس داشت ) یک هفته ای می‌گذشت دیگه از سرفه ونفس تنگی بی‌خوابی وگریه وبی تابی خبری نبود برای اطمینان به همان دکتر مراجعه کردم بعداز معاینه پزشک پرسید چه کار کردین دیگه علائمی از بیماری نیست اصلا این همون بچه نیست کاملا سالم البته دکتر درست میگفت او فرامرز نبود عباس بود عباسی که لطف خدا وعنایت خاص آقا ابالفضل العباس( ع) شامل حالش شده بودوشفا گرفته بودوبیماری به کلی از وجود نازنینش پاک شده بود. واینگونه بود که فرامرز عباس شد. امانتی که خداوند به تاریخ۶مرداد ۴۴ به ما سپرده بودبه تاریخ۵مرداد۶۷به زیباترین صورت در قامت شهید پذیرا شد . روحش شاد ویادش گرامی. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹@alvaresinchannel