eitaa logo
این عماریون
325 دنبال‌کننده
260هزار عکس
71.8هزار ویدیو
1.4هزار فایل
کانال تحلیلی درباب مسائل سیاسی واجتماعی https://eitaa.com/joinchat/2102525986Cbab1324731
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدی کوچیکترین فرزندمون بود و تغاری 😭 و من و پدرش خیلی دوستش داشتیم. بچه ی بود. به یاد ندارم احترامی به من و پدرش کرده باشه. 😭 🍃⚘🍃 از راه که می‌ رسید من و پدرش را بوسید. اونقدر مهربانی داشت که برای من و پدرش و خونواده می‌ خرید و را بروز می‌ داد. 😭 🍃⚘🍃 راهنمایی بود که یک برایم خرید. این اش را خیلی دوست دارم. کوچیکتر هم که بود با خواهرش پول تو رو جمع کرده بودند و یک برام خریدند. کلاً آدم و دلبازی بود. 😭😭 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : متولد ٢ اردیبهشت‌ سال ۶٩ ، نهمین و آخرین فرزندم بود. تولدش با میلاد حضرت محمد (ص)⚘ مصادف شد و از اونجایی که به ساحت آن حضرت ارادت قلبی داشتیم نامش را نهادیم. 🍃⚘🍃 من اخلاق داشت و اهل نبود. اگه کار فوری داشت و در اون حین من از او درخواستی داشتم که برام انجام بده هرگز « نه » نمی‌گفت. 😭😭 🍃⚘🍃 پسرم ، ولی در عین حال ، ‎و جوش و بود. اکثر اوقاتش رو با برادر بزرگترش رضا می‌گذروند. هیچ‌ وقت در برابر خواسته‌ هامون نه نمی‌گفت. 🍃⚘🍃 یک‌ روز گریه‌کنان به خانه برگشت. وقتی ماجرا را تعریف کرد متوجه شدیم که با دوستش بر سر این‌ که چه کسی مکبر نماز شود بحث کرده است. 🍃⚘🍃 با اینکه فرزند آخرم بود اما روحیه ی داشت. بسیار اهل بود که حتی طبق گفته ی همرزمانش در های نویی که براش گذاشته بودیم را به بقیه می‌ داد. 🍃⚘🍃 عکس احمد کاظمی از اصفهان را در کیف پولش گذاشته بود و در هم همراه خود برده بود و شاید یکی از دلایل علاقه‌ اش به اون ، اسمی بود. 😭 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : متولد ٢ اردیبهشت‌ سال ۶٩ ، نهمین و آخرین فرزندم بود. تولدش با میلاد حضرت محمد (ص)⚘ مصادف شد و از اونجایی که به ساحت آن حضرت ارادت قلبی داشتیم نامش را نهادیم. 🍃⚘🍃 من اخلاق داشت و اهل نبود. اگه کار فوری داشت و در اون حین من از او درخواستی داشتم که برام انجام بده هرگز « نه » نمی‌گفت. 😭😭 🍃⚘🍃 پسرم ، ولی در عین حال ، ‎و جوش و بود. اکثر اوقاتش رو با برادر بزرگترش رضا می‌گذروند. هیچ‌ وقت در برابر خواسته‌ هامون نه نمی‌گفت. 🍃⚘🍃 یک‌ روز گریه‌کنان به خانه برگشت. وقتی ماجرا را تعریف کرد متوجه شدیم که با دوستش بر سر این‌ که چه کسی مکبر نماز شود بحث کرده است. 🍃⚘🍃 با اینکه فرزند آخرم بود اما روحیه ی داشت. بسیار اهل بود که حتی طبق گفته ی همرزمانش در های نویی که براش گذاشته بودیم را به بقیه می‌ داد. 🍃⚘🍃 عکس احمد کاظمی از اصفهان را در کیف پولش گذاشته بود و در هم همراه خود برده بود و شاید یکی از دلایل علاقه‌ اش به اون ، اسمی بود. 😭 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : متولد ٢ اردیبهشت‌ سال ۶٩ ، نهمین و آخرین فرزندم بود. تولدش با میلاد حضرت محمد (ص)⚘ مصادف شد و از اونجایی که به ساحت آن حضرت ارادت قلبی داشتیم نامش را نهادیم. 🍃⚘🍃 من اخلاق داشت و اهل نبود. اگه کار فوری داشت و در اون حین من از او درخواستی داشتم که برام انجام بده هرگز « نه » نمی‌گفت. 😭😭 🍃⚘🍃 پسرم ، ولی در عین حال ، ‎و جوش و بود. اکثر اوقاتش رو با برادر بزرگترش رضا می‌گذروند. هیچ‌ وقت در برابر خواسته‌ هامون نه نمی‌گفت. 🍃⚘🍃 یک‌ روز گریه‌کنان به خانه برگشت. وقتی ماجرا را تعریف کرد متوجه شدیم که با دوستش بر سر این‌ که چه کسی مکبر نماز شود بحث کرده است. 🍃⚘🍃 با اینکه فرزند آخرم بود اما روحیه ی داشت. بسیار اهل بود که حتی طبق گفته ی همرزمانش در های نویی که براش گذاشته بودیم را به بقیه می‌ داد. 🍃⚘🍃 عکس احمد کاظمی از اصفهان را در کیف پولش گذاشته بود و در هم همراه خود برده بود و شاید یکی از دلایل علاقه‌ اش به اون ، اسمی بود. 😭 🍃⚘🍃
در کودکی بسیار و بود چون درسش بسیار خوب بود پدرش برای تشویقش کتابهای داستان میخرید . به پدر و مادر علاقه داشت و بهشان میگذاشت . و سبب میشد ، دیگران به راحتی با ایشان برقرار کنند. 🍃⚘🍃 بعد از دیپلم در شهریور ۱۳۵۶ به خدمت سربازی رفت و در نیروی دریایی بندر انزلی گروهبان دوم بود . در دوران سربازی بسیار بود و با همکارانش ارتباط و داشت . دوستان دوره سربازی یک ناوچه به طول دو متر ساختند و به ایشان کردند. 🍃⚘🍃 با آغاز مردم علیه رژیم پهلوی به صف پیوست و در بسیاری موارد خودش و تظاهرات خیابانی را به عهده میگرفت. منزلشان دو تا در داشت . وقتی مأمورین تظاهر کنندگان را تعقیب می کردند ، مردم از یک در به خانه داخل و از در دیگر خارج میشدند. بعد از پیروزی انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ وارد کمیته انقلاب اسلامی شد .  از این ارگان بود و کمیته را به عهده داشت . حدود هشت ماه در کمیته فعالیت کرد. 🍃⚘🍃
مهدی کوچیکترین فرزندمون بود و تغاری 😭 و من و پدرش خیلی دوستش داشتیم. بچه ی بود. به یاد ندارم احترامی به من و پدرش کرده باشه. 😭 🍃⚘🍃 از راه که می‌ رسید من و پدرش را بوسید. اونقدر مهربانی داشت که برای من و پدرش و خونواده می‌ خرید و را بروز می‌ داد. 😭 🍃⚘🍃 راهنمایی بود که یک برایم خرید. این اش را خیلی دوست دارم. کوچیکتر هم که بود با خواهرش پول تو رو جمع کرده بودند و یک برام خریدند. کلاً آدم و دلبازی بود. 😭😭 🍃⚘🍃
📍انواع محبّت به کودکان 💠 همه انسان‌ها به محبّت نیاز دارند، اما کودکان نیازشان بیشتر است. نوع محبّت کردن در کودکان متفاوت است؛ ممکن است کودکی نیاز بیشتری به محبّت داشته باشد و کودک دیگری، به ابراز محبّت به‌وسیله . ♦️ والدین، باید تشخیص دهند که فرزندشان با کدام نوع از ابراز محبّت، بیشتر خوشحال می‌شود؛ همان را بیشتر انجام دهند. 🔹 محبّت کلامی: منظور از محبّت کلامی، گفتن و ابراز دوست داشتن است. 🔸 محبّت فیزیکی: منظور از محبّت فیزیکی، نوازش و در آغوش کشیدن است. 🔹 همراهی در علایق: منظور این است که با کودک در علاقه‌مندی‌هایش همراه شوید؛ مثلاً اگر نقاشی دوست دارد، با او نقاشی بکشید. 🔸 رسیدگی: منظور این است که به کارهایش رسیدگی کرده، در انجام کارهایش به او کمک کنید. 🔹 هدیه دادن: همه کودکان از هدیه‌گرفتن لذّت می‌برند؛ ولی برخی، هرچه بیشتر برایشان هدیه بخرند، خوشحال‌تر می‌شوند.
به روایت از همرزم : از حاشیه رودخانه دور نشده بودند که یک سنگر کمین توجه شان را جلب کرد. به سمت کمین رفت و هم پشت سرش.از آن جا سنگر های عراقی به خوبی دیده  می شدند 🍃⚘🍃 همین که به سمت سنگر کمین بعدی رفت صدای خش خشی به گوشش رسید و در جا میخکوبش کرد.نه راه پیش داشت نه پس!!! هم در چند قدمی او زمین گیر شده بود. به محض این که صدای پا شنید شروع کرد به تیر اندازی!عراقی ها که ده نفری می شدند بی وقفه شلیک میکردند و جلو می آمدند... 🍃⚘🍃 کمی بعد دور تا دور زدند و او را کردند...یک افسر عراقی با چشمان از حدقه در آمده به او و لباس رسمی سپاه اش خیره شده بود.با پاشنه پا به پیشانی رضا کوبید و اورا نقش زمین کرد😭😭 🍃⚘🍃 سپس به یکی از نیروهاش که گروهبان جوانی بود گفت:«بهتر از این نمیشود!او را با خودمان میبریم.این برای نظامی خرمشهر بهترین است...باید اطلاعات خوبی داشته باشد!» 🍃⚘🍃
به روایت از مادر : متولد ٢ اردیبهشت‌ سال ۶٩ ، نهمین و آخرین فرزندم بود. تولدش با میلاد حضرت محمد (ص)⚘ مصادف شد و از اونجایی که به ساحت آن حضرت ارادت قلبی داشتیم نامش را نهادیم. 🍃⚘🍃 من اخلاق داشت و اهل نبود. اگه کار فوری داشت و در اون حین من از او درخواستی داشتم که برام انجام بده هرگز « نه » نمی‌گفت. 😭😭 🍃⚘🍃 پسرم ، ولی در عین حال ، ‎و جوش و بود. اکثر اوقاتش رو با برادر بزرگترش رضا می‌گذروند. هیچ‌ وقت در برابر خواسته‌ هامون نه نمی‌گفت. 🍃⚘🍃 یک‌ روز گریه‌کنان به خانه برگشت. وقتی ماجرا را تعریف کرد متوجه شدیم که با دوستش بر سر این‌ که چه کسی مکبر نماز شود بحث کرده است. 🍃⚘🍃 با اینکه فرزند آخرم بود اما روحیه ی داشت. بسیار اهل بود که حتی طبق گفته ی همرزمانش در های نویی که براش گذاشته بودیم را به بقیه می‌ داد. 🍃⚘🍃 عکس احمد کاظمی از اصفهان را در کیف پولش گذاشته بود و در هم همراه خود برده بود و شاید یکی از دلایل علاقه‌ اش به اون ، اسمی بود. 😭 🍃⚘🍃
یاد همه 🍃🌷🍃 بهشتی، رجایی، باهنر، مفتح، مطهری، شهریاری، علی‌محمدی، همت، هادی و... به عزیز ذکر یک شاخه گل صلوات🌷 🍃🌷🍃
💠 روز 💠 💎 راهکاری برای از بین بردن کینه 🔻امام جعفر صادق علیه‌السلام‏: تَهَادَوْا تَحَابُّوا فَإِنَّ الْهَدِيَّةَ تَذْهَبُ بِالضَّغَائِنِ 🌸 به یکدیگر دهید تا دوستدار هم باشید زیرا که هدیه کینه‌ها را از میان ببرد. 📚 بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۴۴ ‌ ‌
📌راه و رسم دادن در دوران هدیه‌های متفاوت بخرید: هدیه‌ها همیشه نباید ارزش و اهمیت یکسان داشته باشد. در مناسبت های مهم برای همسرتان هدیه خاص بگیرید اما در ملاقات‌های معمولی می‌توانید به یک جعبه شیرینی، یک شاخه گل، یک کارت یا کتاب کوچک بسنده کنید. متوقع نباشید: هدیه دادن گاهی با توقعات کاذب همراه می‌شود و بعد از مدتی کم کم جنبه‌ی وظیفه پیدا می‌کند. از همه این‌ها مهم‌تر، در میان دلهره‌های مالی دختر و پسر که در دوران عقد مرسوم است، هدیه دادن می‌تواند یک بار به بارهای مالی این دوران اضافه کند. 👈 خانواده‌ها را فراموش نکنید: گاهی به اعضای خانواده همسرتان هم هدیه دهید. ترجیحا این هدایا را در مناسبت‎ها اهدا کنید. هدیه کینه‌ها را از بین می‌برد. دقت کنید که هدیه باید در شان طرف مقابل باشد و با سن و سال، فرهنگ، جایگاه و جنسیت او سنخیت داشته باشد. معقول باشید: در این دوران، زن و مرد هزینه‌های مشخصی دارند مثل تامین جهیزیه، حلقه و... . بنابراین با تفکر صحیح و منطقی هزینه‌هایتان را به‌گونه‌ای مدیریت کنید تا هم دل همسرتان شاد شود و هم وضعیت اقتصادی‌تان به خطر نیفتد.