eitaa logo
گرافیست الشهدا🎨
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
214 ویدیو
1.4هزار فایل
بنام 🍁خدا بیاد🌿 خدا برای🌹خدا کپی بدون تغییر با ذکر اللهم عجل لولیک‌الفرج حذف #لوگوی روی عکس و #اسم_نویسنده متن ها #حرام است حذف لینک و هشتک از #متن ها مانعی ندارد تبادل و تبلیغ نداریم خادم @Zare_art https://www.instagram.com/ammarabdi_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بی تاب است💓.... . ✊وضو می گیرم ..دفتر دل نوشته هایم راباز می کنم📒 ..قلم به دست می شوم✏️ اما نمی دانم چرا ساعت شنی⏳ دلهره ام امروز پایانی ندارد. . حافظه ام‌ شرمنده ی دلم شده 😞و جملات ، امروز توانِ بودن ندارند... . خواهر شاه خراسان💐 ، خادم خود را به عمه سادات هدیه کرده است 🥀و من برای درک این اتفاق خیلی کوچکم😓 ... . شاید هم دخیل های پنجره فولاد جواب داده است😰....نمی دانم.... . حسرت ها را در کوله پشتی سردرگمی ریخته ام و می روم به سرزمین ندامت تا کمی برای خودم گریه کنم😭 ..شاید اشک کمی از حجم درد بکاهد...😢 خوش به حالت❤️...برای بانوی قم ۱۴ سال با افتخار خادمی کردی ،راست می گویند؛ رفیق شهید 💔، شهیدت می کند..با آمدن خبر ِ شهادت ِ شهید قریب🌹 ، کبوتر دلت🕊 به سوی آسمانِ شهادت پرواز کرد ....در گریه های شبانه ات😭 در حرم ، 💌جواز مدافع شدن را گرفتی .چشم سر را برتمام وابستگی های دنیا بستی و با چشم دل💚 راهی سرزمینی شدی که عشق را به بهای شهادت می آموزند.💐. . من برای تمام روزهایی که دلم را سرگرم وابستگی های دنیا کردم به خودم بدهکارم 😞و چه سخت است بدهکار خودت باشی..😔😔 . 🗓بیست و یکمین روز آذر را با شهادتت آذین بستی🌟 و دنیا و آدم هایش را داغدار نبودنت کردی . اما چرخ گردون روزگار چرخید و این بار شهید ِخادم🕯 شدی و حرم را زیارت کردی . . من برای حاجت های دنیایی ام زائر می شوم ، دخیل می بندم و ضجه می زنم😥 و من در درس عاشقی خیلی عقبم 😢 این روزها فرزندت با افتخار برای حضرت معصومه ، خادمی می کند و راهت را ادامه می دهد ...میدانم این ها از دعای خیر تو است ...دعا کن ...برای اسیران نفس که ⛓زنجیرهایی گناه بر وجودشان سنگینی می کند..توان راه رفتن در این برزخ را ندارند....دعا کن راه را گم کرده ایم😰 ..نفس کم آوردیم .. برای منتظرهای محتاج ِ دعایت ، دعا کن . من در برابر شهدا شرمنده ام 😭😭 . ✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر) . . تاریخ شهادت: 21 آذر 96 محل شهادت: دیرالزور | سوریه . . 🥀به مناسبت شهادت 🥀 .
طرح جدید ... . . ساعت ۹
🌱 به نام دلتنگی ها . . ☝️ بگذار... 🍃 بگذار این های خسته 😓 را به های عارفانه ی دل بی ❤️ پیوند بزنم. 🚩 . بگذار به سان ، 👆 دمی در حوالی 👣 قدم بزنم. . . . 👊 می خواهم برآورم 😵 از جان که نوایش برسد به گوش اهل . 🌪 . 💫بگویم که ما شیرخواره 🙂 و پیر کشیده و نور دیده داده ایم، و آه از نور دیده. 😍 . 😍 نور دیده آن است که 🤔 افکارش باز می گردد به میخانه ی حسین (ع). 🌍 . آن است که 📝 و ایمانش 🔴 را در هم و نثار راه پر فروغ میکند. ♥️ . 😍 نور دیده یعنی آن که چشمانش 👁 لب به سخن گشوده است. ✍ . 😍 نور دیده یعنی تو! . 🔶 یعنی تو محسن! 🔶 یعنی تو و تلاطم جنون بندگی در تک تک گام هایت 🔸 یعنی تو و آوای دلدادگی در هیاهوی نفس هایت 🔹 یعنی تو و ... . 🔶 آری تو ... 🔸 تو یعنی عاشق و عارف و عالم 🔹 یعنی بنده و دلداده و جوان نور دیده . همه اش یعنی تو 🔸یعنی تو ای شهید 🌹 . . به قلم : زهرا مهدیار 🔻 🔻 .
#همدانی ..
امروز.... . 🍁با حسرت دست ِ مهر، بر سر آذر می کشد و برگ های درختان🍂 را فدای بیست و چهارمین روز می کند ؛ چون دل ها💚 ، چشم به این دنیا گشود😍. . خوش به حالِ😞 سال هایی که بزرگ شدن ، ، و شدنت را دیدند.... . اصلا تو برای ماندن ، خلق نشده بودی ... فقط، مدتی ، ✏️قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر📋 زندگی ات ، ثبت کرد ؛تا راه و رسم عاشقی💓 را یادمان بدهی ...خوب بودن را...خوب ماندن را.... . ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون💔 باشی.. . این محاسن سفید شده درآسیابِ جهاد، هرکدام قصه را می گویند که دست 👋رد به سینه ی دنیا و زیبایی هایش زد تا امروز آه حسرت😔 بر دل هایمان ❤️بنشیند... . ، و هزاران اسم دیگر در مقابل بودنت💐 قد خم کرده اند.‌‌ . تا خواستیم ، قدر بودنت🍀 را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می شود😓 باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان...😭💌 . حرم شدی و پس از سال ها دعا، آرزوی ، جامه ی حقیقت بر تن کرد و به کاروان رسیدی 💕... . قلب ها 💚، در سیم خاردار نفس هایمان ، شده ایم😔 وتوان رهایی نداریم😥 ..به نقشه ی 📿 محتاجیم تا به توبه برسیم .و تقوا و ایمانمان باشیم... . ❤️تولدت مبارک قلب ها❤️ . به مناسبت تولد ، ✍️به قلم طاهره بنائی(منتظر) . ایم
اون ک چشیده طعم این عشقو❤️، غیر تو هیچکس و نمیشناسه هک میشه روی سنگ قبرم ، این سینه زن العباسه🌷 . ریش‌های خیلی بلند، قیافه تکیده، پیشانی بلند، همه و همه قطعا تو را یاد یک نمی‌اندازد؟🤔 . نامش بود🌷. از وقتی کنجکاو ماجرایش شدم که تصویر مزارش🥀 را دیدم و یک بیت معروف نوحه‌های حاج محمود که مو بر تن آدم راست میکنه، فضولی ام گل کرد که ربط این به رایه العباس چیه؟ . مثل همیشه راهکار علامه گوگل🙂. سرچ که کردم علامت سوال‌هایم🤔 بیشتر شد. دیدم اُوهَع ، همه ما ها و که توی ذهنمون داریم خود همین آقاست❤️، یاد حرف 🥀 افتادم وقتی مستند ملازمان حرم را دیدم که با مادرش☘️ صحبت کرده بود، حججی گفت قبلنا 🍃 یه جاده بود که میشد ازش گذشت اما حالا شده یه تنگ که حتی مختصات روی نقشه‌اش هم نیست.😞 . سیاوشی ته آرزوی مبارزاتی ما هیاتی‌ هاست 😍؛ بی خیال دنیا و پر خیال و دغدغه امام حسین. 🏴 . همه‌ی ما دست و پا می‌زنیم برا پابوس آقامون😭 .اما ؛ امیر سال آخر به رفیقاش گفت که شماها برید من دیرتر میام . نیومد،😔.رفت شام، پیش کسی که همه ما 80 کیلومتر به یاد اون قدم ور می‌داریم و آخر قبولی 💐 بدست اونه. . رفت پیش عمه که بقول حاج محمود هیاتشون بی قرار بود💓 و غصه و غم‌هاش بی‌شمار.😥 . ما اول مسیر و اون آخر مسیر بی‌صدا و بی‌ریا رسید 😓به اون معبر لعنتی ؛که من یکی خیلی وقته مختصات مکان الآنم را هم گم کردم ،چه برسه به معبر شهادت.😭 . سیاوش وسط آتش 🔥اینبار زنده بیرون نیومد؛ بلکه رها بیرون اومد بدون دسیسه تعصب🕊 . امیر جان ما مانده‌ایم راه که سرخ است از لخته خون 💔شهیدان، ما مانده‌ایم و پاشی 😥 ناامیدی لیبرال‌های سگ سفت غرب زده، ما مانده‌ایم و نادانی اهل منزل که ناامیدند، ما مانده‌ایم باسنگینی های پر از سرب و 😪، پاهای کِرِخت و بدون احساس😢، ما و آنهایی که ها در بدن های لاغر‌شان😭 قایم باشک بازی می‌کنند😰 و.... . اما ته همه ما مانده‌ایم و و آه 😓 و پوزخند مدیران🙁 . نویسنده:محمد صادق زارع .
💥 طرح | . ❤️ . خانواده شهدا شب یلداتون مبارک 🌺 . .
3.jpg
14.45M
#یلدای_شهدایی
بسیجی 🌿، رزمنده 🌸، جوانمرد، مرد باایمان 🌺، صبور🌴 ... . هرچه برایش از دایره المعارفِ دل❤️ ، مایه بگذاری ، باز هم کم است . گاهی در سالنامه ِ روزگار 📒، انسان هایی می آیند که می شوند کیمیای زمان؛ شهامت ها 🍃، رشادت ها 🌼و اخلاق خوبشان💐 ، همتایی ندارد و داغش بر دل تاریخ می ماند😔 .. . بعضی ها را خدا ، با ناز ☺️می خرد؛آرام ، آرام . مثلا، اول می شود بسیجی و بعد می شود فرمانده🌴 . در فرماندهی ، با یک انگشتِ به امانت سپرده در میدان جنگ، مقام ِ اول را کسب می کند .😊 . و چندی بعد با ستاره های⭐️ مجروحیت بر دوش ، برمی گردد. چشم👁 را صدقه ی راهی می کند که چشم ِ دل می خواهد تا به مقصد ِ قربه الی الله🌹برسد. گوش 👂را می بخشد؛ تا، ناسپاسی ِ اندک انسان هایی را نشنود😞 که از درک ِ رفتن و جنگیدنش عاجزند. . وقتی در پرونده 🗒جسمش، جانباز ۷۰ درصد را ثبت می کنند .می شود راوی داستان هایی که خودش ، بازیگر ِ نقش ِ اولش بوده و گاهی میان داستان ، سرفه هایش😓 جان می بخشد به قسمت هایی که با شیمیایی شدن رزمنده ها به پایان می رسد.😭... . معلم می شود. برای آن هایی که به تازگی در راه ِ عشق ❤️پا گذاشته اند👣.. . اندکی بعد با دستی آسیب دیده و چشمی مجروح ، استاد دانشگاه ِ کُلُّنا عباسک یا زینب (س)🥀 می شود .. از جا ماندن دلگیر 😞است ... کبوتر🕊 دلش، چند وقتی است ؛ بدجور هوای پریدن 😥دارد.با شهادت روح الله قربانی، دلش💔 می شکند، بغضش می ترکد و مروارید اشک هایش😭 ، آب پشت سرش می شود برای دوباره راهی شدن ... . و مدتی بعد ،خدا خریدارش می شود😍 و چه خوش سرانجامی است ، سرانجام عاشقان.🥀... به قول پرویز پرستویی : ( شهید سعید سیاح طاهری ، مردی برای تمام فصول است) کاش به جای کلاس های فوق برنامه ، ساعتی هم به مطالعه👓 مرام و معرفتش بپردازیم و هزاران رتبه معرفتی کسب کنیم.اندکی وقت ⏰بگذاریم تا بدانیم قطره قطره ❣️خون دادند تا اکنون ، طعم فصل های زندگیمان را در آرامش 😊بچشیم ..از ترکش هایی😢 بگوییم ؛ که برایش سوغات جبهه شد؛ تا این روزها با ترکش گناهانمان😭 ، دل امام زمان را خون نکنیم💔😔 ... . 😥نمیدانم این روزها ، چرا غافلیم😓 . . ✍️طاهره بنائی (منتظر ) .
جای خالی 💐 . جای خالیت را با هیچ چیزی نمی توان پر کرد.😔 این روزها، دلتنگی ،سخت ترین درد ِ نهفته در درونم است😞 مثلا ،همین یلدایی که گذشت😥..قاب عکست، یادآور نبودنت و من باید دختر ِ صبور ِ روزهای بدون پدر باشم .. . پدرم ..یادت می آید ، ناراحت بودی😞 .. می گفتی تا کی باید خبر شهادت دوستانم را به خانواده هایشان بدهم ..پس چرا نوبت من نمی شود😓. دیدی خدا تو را هم گلچین کرد🥀... . آن روز که خبر شهادتت را شنیدم فهمیدم که دخترها چقدر بابایی اند.😭 چه شب هایی که با بغل کردن عکست خوابم برد 😢.. . وقتی خبر جاوید الاثر شدنت را شنیدم ، مونس روزهایم یک فیلم کوتاه از زمان شهادتت بود😔 ..راستی شنیده ام از پهلو تیر خورده ای😭 و به یاد حضرت مادر😓 سه بار یا زهرا گفته ای . . پدرم ، من سه سال منتظر برگشتت بودم اما نمی دانستم تو در شب عروسیم💍 ، برمی گردی ...آمدی تا دخترت را به خانه بخت بفرستی و چه هدیه ای🎁 زیباتر از برگشتنت..🌹 . آن پرچم🇮🇷 سه رنگ و استخوان هایت😔 ، مرهم تمام روزهای نبودنت شد و من، حضورت را با تمام وجودم احساس کردم😍 ...مثل امروز چهارمین روز دی ماه، در بهشت زهرا ، آمده ام تولدت را جشن بگیرم ..شاهد این تولد هم شهید گمنامی🥀 که کنارت آرام گرفته است.... آن روزها ، هرگاه گفتم آرزو کن و 🎂شمع ها را فوت کن گفتی شهادت❤️... . امروز ظهور پدرمان، 💚 آن غائب از نظر، را آرزو کن ..تا آمدنش ، خبر ِتیتر ِ اول روزنامه ی این روزهایمان باشد.... . ❤️تولدت مبارک پدر آسمانی من❤️ . ☘️به مناسبت تولد شهید مدافع حرم سعید انصاری ☘️ . ✍️به قلم طاهره بنائی .
📣واقعه کربلا تمام نشده است.... . علی اکبرها و ابوالفضل ها گرداگرد حرم می گردند 😊تا کسی نگاه چپ به حرم عقیله بنی هاشم نکند.. . . چیزی عوض نشده است ‌.. عده ای هم چون مردم کوفه 😔، شمشیرهای⚔ طعنه را با زرق و برق دنیا تیز می کنند ... . رزق ِ هرروزش زیارت عاشورا🌹 با صد لعن و صد سلام بود😍...پاسدار علی شاه سنایی را میگویم...آنقدر خواند تا اذن میدان از ارباب☘ گرفت. در نماز شب هایش ، شهادت 😍خواسته بود. .‌.رفت و شهید شد😔🥀... . وقتی پیکرش برگشت 😞، مانند اهالی شام ، خانواده اش ، به جای تسلی خاطر ، فقط طعنه شنیدند.😞..طعنه ای از جنس پول...😭چند میلیون پول می دهند‌.. خنجری شد🗡؛ که بر قلب ِ داغدارشان ، زده شد و خون ِ جگرها❣ خوردند... . آهای آقای روشن فکر ❗️، چند میلیون میگیری تا یک بند ِانگشت ِ فرزندت را فدا کنی؟ . یا شما خانم ِ آسوده خاطر ، با چندمیلیون پول 💳 ، عوض می کنی؛ لحظه ای را که فرزندت ، بهانه پدرش را بگیرد😞 و تو نتوانی آرامش کنی😔😔😔.... . یا شما، جوان به ظاهر دانشجو👨‍🎓...چند میگیری تا درس و دانشگاه و به قول خودتان این روزهایی که باید جوانی کنی🤵 و خوشگذرانی را رها کنی ؛ تفنگ به دست ، خودت را به یک گروه محاصره شده 😓برسانی..... . حتی تصورش هم رعشه😨😰 به جانتان می اندازد.‌... . طعنه زنان ِ در ظاهر انسان ، که ثمره حرف هایتان سکته ی پدر شهید😥 شد، چگونه شب ها راحت😴 سر بر بالین می گذارید در حالی که با حرف هایتان یک خانواده ی شهید شب تا صبح می سوزنند 😔😞و دم نمی زنند... . آهای خبرنگاران افتخاری کوچه و محله ، مواظب تاوان اشک های😭 مادر شهید باشید که دلش را شکستید 💔؛ وقتی، بهای جان رفته ِ پسرش را با پول تعیین کردید.😒.. . اگر مرهم زخم نیستید حداقل نمک زخم هم نباشید...😡 . دلم پُر است ؛آنقدر پُر که اضافه اش از چشمانم می ریزد.😭😭😭😭😭😭😭 . ✍به قلم طاهره بنائی (منتظر) . # طعنه
لباس های راپل و پوتین هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از سپاه چیزی نگیرد. . سفارش کرده بود؛ که، اگر شهید شد😔 و مراسمی برگزار شد. از سپاه هیچ کمکی قبول نکنند❌ .آخر هم مادرش به وصیت اش📝 عمل کرد. . قضات مجازی و حقیقی ،مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه قضاوت👨‍⚖️ می کنند .با کج و قوس روایت کردن ِ 🗣میدان رفتن ِ این علی اکبرها ،خود را مدیون نکنید.😒 . هر شهید🥀 مصداق یک ویژگی است ، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در درمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر سینه خیز بروی تا دل دشمن ؛ تا جاده شناسایی شود.😊 . هرشهید حسرت 😞دارد ، اما ؛ حسرت ابوامیر، امیر حسین👦 ۵ ساله است که هرگاه دلش سنگینی 😓 می کند ، چیزی جز سنگ ِ سرد ِ شهدای گمنام💐 ، وزن دلش💔 را کم نمی کند.جایی که شامه ا ی از عطر و بوی پدر😭می دهد. . شاید گاهی برای بازکردن مسیر صعب العبور شهادت😓 باید توی سرمای استخوان سوز😰 ، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی...❣️❣️ . ❤️تولدت مبارک شهید مدافع ❤️ . 🌺به مناسبت تولد شهید علی آقاعبداللهی🌺 . ✍️به قلم طاهره بنائی .
چقدر سخت😓 است، حال عاشقی که نمی داند محبوبش نیز هوایش را دارد یا نه؟😔 . یک جمله از دل نوشته هایت✍ را خواندم. حالا سال هاست ، دلم به حال خودم می سوزد😢. . روزهایی که از خیل عشاق ❤️جامانده بودی و درد فراق😔، دلت را به تنگ آورده بود😰. . به روضه های ارباب🏴 پناه آوردی.برای ِغربت امام حسن ، اشک ریختی😭 . از حضرت مادر ،شهادت خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد🥀.... . جانباز ِشهید ، برای رسیدن به تو و چون تو زندگی کردن ،پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمی ِ گناهانم است. . مسیر طولانی و نفس اماره ، نفس هایم را به شماره انداخته است... . باید در دفتر زندگی ام 📒، قوانین ده گانه ات را بنویسم و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم📝... . می خواهم بغض هایم😞 را در کوله پشتی 🎒تنهایی ام بریزم .دلم یک سفر میخواهد به مقصد ساری ... . آرزو دارم همانگونه که درکتابت📔 خواندم ، راهنمایم شوی و مرا به گلستان شهدا💐 ببری...چشم هایم😔 را ببندم و در دارالشفای عاشقان💚 بگشایم .. . دل ِ سوخته🖤، از آتش هجران را با سنگ سرد مزارت تسکین😊 دهم ... . تسبیح📿 تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر یازهرا (س) بگویم تا نگاهم 😍کنی... . باب الحوائج ِ جوانان ، دست 💓دلم را بگیر ، علمدارش باش .برای این💔 سر به هوا کمی روضه بخوان 😢😓 . در روز تولدت🎂 که شهادتت🥀 هم امضا شد ، برای حال دلم😞 امن یجیب بخوان... بطلب که زائرت شوم.😭 . ❣به مناسبت تولدوشهادت سید مجتبی علمدار ❣ ✍به قلم طاهره بنائی(منتظر )