eitaa logo
اصول مداحی
321 دنبال‌کننده
11 عکس
8 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
# درس اخلاق ایت الله سیدغلامرضابروجردی مینویسد: اتفاقاً پس از چندی مرحوم نراقی به قصد زیارت بارگاه ملکوتی علی (ع) عازم نجف شد و توفیق زیارت آقا و مولایش را درک کرد خبر ورود او در نجف منتشر شد شخصیت های علمی و معاریف روحانیت بطور دسته جمعی و انفرادی به دیدارش می شتافتند. تنها کسی که به ملاقات او نرفت علامه بحرالعلوم بود مرحوم نراقی که انتظار بلکه اشتیاق دیدار علامه بحرالعلوم را داشت از هنگامی که علامه به دیدنش نیامده است با خوش بینی و دید وسیع خود و احتمال اینکه شاید اشتغال آقا زیاد بود و یا به کارهای مهمتری مشغول بوده تصمیم گرفت در جلسه درس او شرکت کند و در آنجا همدیگر را ملاقات کنند و همین کار را هم کرد و با سر و گردن و اشاره سر و دست او را همانند دیگران، خوش آمد گفت حتی از جایش هم حرکت نکرد این برخورد سرد، در روحیة مرحوم نراقی اثر سوئی نگذاشت و از ارادتش به علامه کاسته نشد.روز بعد هم عیناً همان صحنة سردی و بی اعتنایی تکرار شد. مرحوم نراقی با بزرگواری و سعة صدر این برخوردها را با دیدة اغماض نگریست و اصلاً اثر سوئی در روحیه و اخلاص و اخلاق او نگذاشت سومین روز بود که در آن جلسه شرکت و آخرین روزی بود که اقامتش را در نجف اشرف پشت سر می گذاشت با رفقا و حضراتیکه نسبت به او اظهار لطف کرد و می کردند خداحافظی می کرد و وارد مجلس شد دیدند علامه بحرالعلوم مسند تدریسش را ترک و به استقبال مرحوم نراقی آمد و او را همانند یکی از عزیزترین عزیزانش در آغوش گرفت و با او مصافحه و معانقه کرد و او را برد در کنارش و زانو به زانوی خود نشانید و منتهای احترام و اکرام را نمود مردمی که دستخوش تعجب شده بودند درباره آن برخوردهای سرد دو روز پیش و استقبال گرم امروز فکر می کردند که علامه بحرالعلوم خود حاضرین را از انتظار بیرون آورد و فرمود، من کتاب ارزنده و آموزنده و کم نظیر جامع السعادت این بزرگوار را دیده و خوانده بودم و محتوا و اوج عظمت آنرا درک کرده بودم از خدا می خواستم که روزی توفیقی دست دهد تا از نزدیک مؤلف آن کتاب را دیدار و از حضورش قدردانی و عظمت و شخیت ممتاز او را سپاس گویم: روزهای اول و دوم هم متوجه حضور ایشان در جلسه بودم ولی خواستم ببینم این بزرگوار عامل به آثار قلمی خود هم هست یا برای دیگران آن دستورات اخلاقی را داده؟ که ایشان در عمل هم نشان داد که واقعاً استاد بلکه مظهر کمال اخلاق و مقام والای انسان و انسانیت هستند
❁﷽ # شب جمعه_ شب زیارتی ارباب بر خاک راه خود نظر کردی طلا شد در یک بیابان پا نهادی کربلا شد من یک دقیقه از غم تو گریه کردم ای شکر حق آن یک دقیقه ، "سالها" شد بی بال و پر آمد ، ولی بالا نشین رفت فطرس شد آنکه با غم تو آشنا شد اکثیر نام تو عجب خاصیتی داشت "غرق فنا" با نام تو "خضر بقا" شد خاک ره آنم که او خاک ره توست تربت کنار پای تربت ها گدا شد من "آبِ رو" دادم که "آبرو" بگیرم هر شوره زاری تا که تر شد پر بها شد حاتم که آمد نزد تو مه روترین بود من تازه فهمیدم چرا مثل حنا شد هر دفعه که صحبت ز خاک نینوا شد الماس، نسبت به خودش بی اعتنا شد در کربلا قانون سنخیت به هم خورد "جوون" سیه چرده چو یار مه لقا شد مقتل نوشته که سر پاک تو آقا در پیش چشم خواهرت از تن جدا شد جسم شریفت شد لگدمال سم اسب و دست آخر جمع در یک بوریا شد : جعفر ابوالفتحی
_ ایام شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام : حاج مهدی سلحشور لب تشنه بود ، تشنۀ یک جرعه آب بود مردی که دردهایِ دلش بی حساب بود پا می كشید گوشۀ حجره به رویِ خاك پروانه وار غرقِ تب و التهاب بود در ازدحام و هلهلۀ نانجیب ها فریاد استغاثۀ او بی جواب بود یک جرعه آب نذر امامش كسی نكرد هر چند آب دادنِ تشنه ثواب بود آخر شبیه جدِ غریبش شهید شد آری دعایِ خسته دلان مستجاب بود تا سایبانِ پیکرِ نورانیش شود بالِ کبوترانِ حرم را شتاب بود ‌*میگه دیدم یه جایی دیدم این پرنده ها بالاشون به هم دادن سایبون درست کردن .... رو بدن آقا جوادالائمه سایبون درست کردن ، آفتاب به بدنِ عزیز زهرا نتابه ...* اما فدایِ بی کفنِ دشت کربلا .... آلاله ای كه زخم تنش بی حساب بود هم تیغُ نیزه خونِ تنش را مکیده بود هم داغ دیدۀ شررِ آفتاب بود ... فایل صوتی 👇👇👇
# روضه _ شهادت ابن الرضا حضرت جوادالائمه علیه السلام 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 در حجرۀ در بسته تنی در تَب و تاب است جان می دهد و تشنۀ یک جرعۀ آب است ناله ها زند کنج حجره دست پا زند کنجِ حجره ... چون مار گزیده تنم از کینه بسوزد از لعلِ لبم تا جگرُ سینه بسوزد از جفا شده خون دلِ من همسرم شده قاتلِ من .... (آقا جانم ...) نه مادرُ نه خواهرُ نه همدمُ یاری تا بهرِ من خسته کند ناله و زاری ای هم نفس نا نجیبم کف نزن ببین من غریبم ... *روضه بخونم براتون السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ .... یا علی بن موسی الرضا ... چهل سال امام رضا منتظر بود ، خدا بهش یه جون داد ...ای رفقا اینقدر علی بن موسی الرضا دوسِش داشت جواد الائمه رو ... می فرمود : با برکت تر از این جوان تو اسلام نیومده ... میگن این شب ها هرکی میزه زیارت امام رضا همه باب هایِ دیگر رها می کنن همه از بابُ الجواد واردِ حرم میشن ... آخه وقتی میان بابُ الجواد یه آقازاده آغوش باز کرده ....* مرهم حریفِ زخم زبان ها نمی شود اصلاً جگر که سوخت مداوا نمی شود گریه مکن بهانه به دست کسی مده با گریه هات هیچ مداوا نمی شود خسته مکن گلوی خودت را برای آب با آب گفتن تو کسی پا نمی شود اینقدر پیشِ چشم کنیزان به خود مپیچ با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود گیسو مَکش به خاک دلی زیر و رو شود در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود باور کنم به در نگرفته ست صورتت؟ این جایِ تنگ و این قد و بالا نمی شود ... با ضربِ دست و پا زدنت طشت می زنند جز هلهله جواب مهیا نمی شود با غربتی که هست تو غارت نمی شوی نیزه به جای جایِ تنت جا نمی شود ... خوبیِ پشت بام همین است ای غریب پایِ کسی به سینۀ تو وا نمی شود .... حسین ...... *در حجره رو بست ، جواد الائمه 25 سالِشه مجلس جوون باید شلوغ باشع ... دمِ در امام رضا ایستاده برا شماها گریه میکنه ... خدا لعنت کنه همه قاتلین آل الله رو ... خدا لعنت کنه جعدۀ ملعونه رو وقتی زهر به امام حسن داد ، میگن تا دستُ پا زدن امام حسن رو دید گریه کرد ، پشیمون شد گفت عجب غلتی کردم ... اما این اُم الفضل نانجیب نمی دونم چه زنی بوده ، همچین که صدایِ نالۀ جواد الائمه بلند شد ، بعضی از کنیزا دلشون به رحم اومد ... رفت همه رو خبر کرد ، گفت: یه عده ای پا بزنند ... یه عده ای دست بزنن ... یه عده ای طشت بزنن ... صدایِ آقا رو کسی نشنوه ... عرضم تمام یا الله ... یه وقت دیدن دیگه صداش نمیاد ... در حجره رو باز کردن دیدن گرد غبار همۀ حجره رو فرا گرفته ... حضرت صورت رو خاک گذاشته ... یه ریسمان آوردن پایِ حضرتُ بستن چند نفر سر ریسمانُ گرفتن از پله ها بردن بالایِ بام ... وای وای وای .... بدنُ بالایِ بام زیر آفتاب گذاشتن ... آخ بنازم به معرفتِ کبوترا ... اومدن بالهاشون باز کردند ... سایبون برا بدنِ عزیز زهرا درست کردند ... این یه بدن بود کبوترا سایه کردن ، لا یوم کَیومکَ یا اباعبدالله .... ای حسین ..... یه جمله روضه بخونم، یه کاری کردن با بدنِ اربابتون ، زینب که نشناخت بماند" دختری که سال ها تو آغوشِِ ابی عبدالله بود یه وقت رو پا بلند شد ، گفت عمه این سر بریده مال کیه ؟ ... عمه چشماش خون آلوده .... دندان هاش خون آلوده .... پیشانیش خون آلوده ... گیسوانش خون آلوده .... جلو چشمِ دختر چوب برداشت .... آی حسین ..... فایل صوتی 👇👇👇
# سینه زنی زمینه _ ویژۀ شهادت ابن حضرت جوادالائمه علیه السلام # با اجرای :کربلایی جواد مقدم ◾🍃◾🍃◾🍃◾🍃◾🍃◾🍃 بیقرارم،تو دلم یه دنیا درد و ماتمِ ناله دارم،هر چی از غمم بگم بازم کمِ دل فکارم،جگرم میسوزه خیلی تشنمه واویلا ... واویلا ... بارون اشکایِ چشمام میچکه برویِ گونه ام چی بگم از غصه هام که قتلگام شده تو خونم دیگه طاقت ندارم دعام اینه بزنم زود همه دردم اینه قاتلم شریک زندگیمه بود واویلا ... وای وای وای واویلا ای دل،ای دل،بخدا از همه دنیا سیر شدم من ای دل،ای دل،تو حصار دردُ غم اسیر شدم ای دل،ای دل،مثلِ مادر تو جونی پیر شدم من واویلا ... واویلا ... میدونم دردِ منو جدم امام حسن میدونه اوج غربت اگه حتی غریب باشی تو خونه دل خونم کی میرسه لحظۀ شیرینِ رهایی پشت در به زیر لب همش میگم مادر کجایی واویلا ... وای وای وای واویلا تک و تنها هر نفس ذکرِ لبم خدا خداس صحنِ چشمام خیسُ بارونیِ سوزِ روضه هاس خودم اینجا ولی روحُ دلِ من تو کربلا س واویلا ... واویلا ... دستُ پا میزنم از عطش شکسته بال و بی حال پیش چشمِ فاطمه زنده میشه روضۀ گودال زیر لب زمزمه ام شده حسین مادر نداره همه خون گریه کنید جدِ غریبم سر نداره واویلا ... وای وای وای وای فایل صوتی 👇👇👇
🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸 شب جمعه حرمت بوی محرم دارد بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم دل آشفته ى من، صحن تو را كم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی "وای حسینم" دارد بیرق روضه عيان است ز روی گنبد مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد گریه ى مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی "آه بُنَیَّ " چقدر غم دارد حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین هر که آید به حرم نام تو را دم دارد در هوای لب خشکت به لب آب فرات چشم هر زائرتان چشمه ى زمزم دارد عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد فطرس امشب چقدر بر تو سلام آورده فطرس انگار خبر از همه عالم دارد...
این غربتش بهر همه تفسیر دارد بر یاری او کار دنیا گیر دارد عمریست مانده بر قرارش منتظر او دلهای ما در آمدن تاخیر دارد او پای کاری آسمانی لازمش هست نه آنکه نفسی بر زمین پاگیر دارد تا عصر جمعه صاحب عصری ندارد وقت غروبش جمعه ایی دلگیر دارد اما شواهد از ظهورش داده امید آن شور و حال اربعین تعبیر دارد او بیشتر جان را ببخشد تا بگیرد هرجا رود در چشم خود اکسیر دارد این ندبه و این اشک برجد غریبش شد نسخه ایی که در فرج تاثیر دارد او‌ زایر هر روز تل زینبیه است هر روز از گودال خون تصویر دارد گفته اگر در هر کجا اَلشام الشام میبیند عمه گردنش زنجیر دارد # شاعر: حامدآقایی
السلام اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبان مطهرش باب الحوائج است ولی می توان شنید از بینِ حُجره ناله یِ موسی بن جعفرش این دفعه می زدند به دَف تا که جان دهد کَف می زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می کشند...وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می کند لبه یِ تخته سنگ ها از بَس که خورد بر لبه یِ پله ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زخمِ همسرش # شاعر: حسن_لطفی
اصلآ رقیه نه دخترخودت یک شب میان کوچه بماندچه میکنی در بین ازدحام شلوغی بترسد یک تن به او کمک نرساند چه میکنی اصلآ خیال کن کسی دختر تورا در بین جمعیت بکشاند چه میکنی تصویری _آل سعود