•اصول مداحی•:
#مصائب_شام
🏴🏴🏴
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
#شاعر:
علی_اکبر_لطیفیان
⬛️واحد/حضرت رقیه (س)
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل
🏴🏴🏴
سرِ منو نشون نده
سرِ خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده؟
به پیشونیت کی سنگ زده؟
خوشی به ما نیومده۲
سر بُریدهتم رسید، ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید، ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت رو آورده
کاش به موهات دست میکشید، ای وای بابا
دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش ، پیش خودم آوردنت
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کن
—------------------------------
حالوروزم خیلی بَده
درد دل من بیحده
خوشی به ما نیومده۲
اشک چشام در اومده
حوصلهمم سر اومده
خوشی به ما نیومده۲
میای باهم بازی کنیم، بابا جونم
روی همو نازی کنیم، بابا جونم
نمیتونه دل بکَنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم، بابا جونم
ای شمع من، چراغ من ؛ مرهم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه زجر - نیومده سراغ من
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
—------------------------------
کی به گلوت خنجر زده
به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده۲
هر کی منو زد بد زده
پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده۲
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخما
از گوشهی پیراهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن، با مشت و پشت دست زدن
زیر چشام سیاه شده، اینو مردای مست زدن
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
#شاعر:
محمد_اسداللهی
سبک نوحه 👇👇👇
🎤روضه_ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان آل الله
🏴 بانوای :حاج سیدمهدی میرداماد
🏴🏴🏴
جگرم سوخته،صدام شرر داره
*دیدی جیگر بسوزه ناله اثر میکنه،یه بابا می گفت: همه می ریختن به هم...یه بابا می گفت:در و دیوار گریه می کرد....*
جگرم سوخته،صدام شرر داره
یا حسین گفتنِ من اثر داره
باید این بُزدلای شام بدونن
نوه ی ابوتراب جگر داره
*بابا! هر چی زدن گفتم:فقط بابامو می خوام..گفت: می خوای نزنیمت نگو:بابا...گفتم:دوباره بابا...*
سر تا پا شبیه باغِ لاله ام
نیمه شب گُر می گیرم با ناله ام
فاطمه شدن به سن و سال که نیست
من خودم یه زهرایِ سه ساله ام
چی میشه بیای و بهترم کنی
فکری واسه چشما ترم کنی
من میخوام بازم رو زانوت بشینم
من میخوام خودت چادر سرم کنی
باباجون! مثه تو دنیا نداره
تو دلم جز تو کسی جا نداره
دخترا منو به هم نشون میدن
میگن این دخترِ بابا نداره
تو رو هی می بوسیدم یادش بخیر
رویِ پات می خوابیدم یادش بخیر
واسه من قصه می گفتی یادتِ
خوابای خوب می دیدم یادش بخیر
بعدِ تو دستای بسته رو دیدم
وَرَمِ پاهایِ خسته رو دیدم
از روی ناقه زمین که افتادم
مادرِ پهلو شکسته رو دیدم
میخونم با این لبایِ پر زخون
زیرِ لب اِنّا اِلیه راجعون
نباید محتضر رو تنها گذاشت
این شبِ آخری رو پیشم بمون
تو بخوای بازم کبوترم بابا
با پرِ شکسته می پرم بابا
به زیر دست و پا افتادم ولی
روسری نیوفتاد از سرم بابا
دلا رو با روضه بی قرار کنم
همه رو به داغِ تو دچار کنم
نون و خرما جلو پام پرت می کنند
چند روزِ گرسنه ام چیکار کنم
دَمِ دروازه همین که رسیدم
چیزی جز بی احترامی ندیدم
تو شلوغی وسطِ نامحرما
صدای آهِ عموم رو شنیدم
از نگاهِ تند و تیز بدم میاد
تویِ شام از همه چیز بدم میاد
مجلسِ شراب منو ریخته به هم
خیلی از اسمِ کنیز بدم میاد
*یه جوری نگام کرد،عمه ام منو زیر چادرِ خودش پنهان کرد....
تو خرابه سر رو بغل کرد،خوب به سر نگاه کرد،اول میخواست از خودش بگه،هزار تا حرف آماده کرده بود،میخواست گِله کنه، تا نگاش به سر افتاد، دردای خودش یادش رفت،اول از همه نگاش افتاد به محاسنِ بابا،دختر دارها میدونند،دختر رو صورت باباش حساسِ "مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟"...
سر ابی عبدالله دو سه تا منزل قبل از شام ؛قبل از خرابه،رسید به یه منزلی ،دِیرِ راهب،روضه اش مفصلِ،اما تاریخ رو ورق بزنی می بینی تو دیر راهب،اون راهب نصرانی سر امام رو با گلاب شست،همه ی سر رو شست،خون ها رو از رو محاسن پاک کرد،سر تمیز،شستشو شده،معطر،اما توی خرابه وقتی سر رو دستِ دختر دادن،پر از خون بود،من از امام زمان عذر می خوام،روضه رو خود امام زمان خونده….حضرت میخواد سلام بده: “أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ” سلام بر آن دندانِ چوب خورده... چیکار کردن با صورت؟ چیکار کردن که محاسن غرقِ خونِ؟ امام زمان میگه: "الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یه نگاه کرد دید یه دندون سالم برا باباش نذاشتن،لبا ترک ترک و پاره است،امام زمان میگه:چوب رو نمی زد،"الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یعنی سلام به اون آقایی، که چوب رو می کوبیدن رو دندوناش...اینقدر رقیه هم تو صورت خودش زد،سر افتاد؛دخترم افتاد...
مرحوم ربانیِ خلخالی در کتاب ستاره ی درخشان شام داره: بی بی زینب وقتی برگشت مدینه،روضه خونی گرفت،همه زن های مدینه رو بی بی جمع کرد،خودش شروع کرد روضه خوندن،از گودال گفت،از عباس گفت،از شیرخواره گفت،نوشتن همه حرفاش رو که زد،یه مرتبه دیدن زینب آروم گرفت،ساکت شد،دقایقی سکوت کرد،یه آه کشید،یه مرتبه زیر لب گفت:" "فَأمّا رُقَیه"...
یکی از بزرگان و علماء نقل میکنه:میگه: در عالم مکاشفه یکی از بزرگان،میگه:خانوم زینب رو دیده بود درشمایلی از نور،گفته بود: خانوم جان! این همه روضه،از کربلا تا شام،کجا شما پیر شدید؟کجا سخت گذشت؟ خانوم فرموده بود: همه روضه ها یه طرف،یه جا خیلی سخت گذشت،پیر شدم،اومدم گوشه ی خرابه دیدم سر داداشم یه طرف رو خاک،امانتِ داداشم یه طرف رو خاکِ،کدوم رو بغل کنم،سرِ حسین رو بغل کنم،دخترش داره جون میده...حسین...
فایل صوتی 👇👇👇
#زمزمه و روضه _ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
#بانوای :حاج میثم مطیعی
🏴🏴🏴
دلم از خرابه دیگه خون امشب
مزاحم شدم من برا عمه زینب
می سوزم تو این تب ...
صورت من کبوده و زرده
حرف دلم گلایه و درده
یه دختر شامی رو دیدم که
روسریِ منو سرش کرده ...
یه دنیا درد دل دارم بابا
از اون شبِ سردِ تویِ صحرا
موی سرم سپیده و قدم
شبیه مادرت شدم بابا
( آه بابا .. آه بابا .. )
دعا کن بمیرم برم از خرابه
برای همیشه سه سالت بخوابه
که موندن عذابه ...
دوری تو طاقتمو برده
دیر برسی دختر تو مرده
تموم راه شام و بازارو
عمه به جای من کتک خورده
تو این خرابه نفسم تنگه
چرا رو لبهات اثر سنگه
راستی تو بازار حراجی ها
دیدم سرِ خاتَمِ تو جنگه ...
( آه بابا .. آه بابا .. )
یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟
چی بوده که رنگم پریده کبوده
تو آتیش و دوده ...
نگفتی که سه ساله جون میده
واسه تصدق یکی نون میده
خسته شدم بسکه تو این بازار
یکی همش ما رو نشون میده
جایِ طناب مونده رو گردنها
حتی حیا نکردن از زنها
از رویِ ناقه افتادم گفتم
الهی هیچ زنی نشه تنها
( آه بابا .. آه بابا .. )
#شاعر :
سید جواد پرئی
فایل صوتی 👇👇👇
#سینه_زنی_شور
#مهر_۹۷
#حسین_طاهری
🏴🏴🏴
هر سال همین روزا
دلشوره می گیرم
آقا نگرانم باز
اگه نیام می میرم
آخه دلت میاد
همه بیان حرم زیارتت جا بمونم
آخه دلت میاد
که رفیقام برن غریب و تنها بمونم
آخه دلت میاد
مونده ، میون سینه بغض و آهم
دلتنگ موکبای بین راهم
آره درسته خیلی رو سیاهم
آقا من عاشقم چیه گناهم
نیام … حرم دق می کنم
خیلی خاطره دارم
از راه حرم آقا
خیلی به تو مدیونم
سایه ت به سرم آقا
آخه دلت میاد
منی که سینه می زنم دلم رو بشکنی
آخه دلت میاد
تو که خودت می دونی کل هستی منی
آخه دلت میاد
حالا ، منم و خاطراتِ با تو
حالا ، منم و این دل شکستم
خیلی ، خرابه حال و روزگارم
آقا ، از این زمونه خیلی خسته م
نیام ، حرم دق می کنم
اینجا نفسم تنگه
وای از دل وا مونده
امسال منم و دوری
وای از دل جامونده
آخه دلت میاد
که شب اربعین یه گوشه دق کرده باشم
نگو دلت میاد
که منِ رو سیاه ازت یه روزم جدا شم
نگو دلت میاد
تنگه ، دلم برا هوای صحنت
واسم ، زیارتت همیشه رویاس
کاشکی ، دوباره قسمت دلم شه
گریه ، با رفیقام توو کف العباس
سبک نوحه 👇👇👇
🔹روضه_ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام
🔹بانوای :سید مهدی میرداماد
🏴🏴🏴
طاقت نداشتم بشود روضه بازتر
بسم الله ....
منم روضه ام همین باشه به اون شاعر و روضه خون مادر ما فرمود:چرا برای حسنم شعر نمیگی،وصال،مگه حسن پسر من نیست؟!! چرا براش روضه نمیخونی،
یه جوری گریه کنیم امروز که این خانم که پرونده این دو ماه ما دستشه دلش به دست بیاد،بگه آفرین شما همه گریه کن های حسنمید، نگه بچم غریب مدینه گریه کن نداره ...
تنها جنازه ای که روز برداشتند جنازه این آقا بود،تو این پنج تن آل عبا؛پیغمبر و شبانه امیرالمؤمنین و شبانه مادر ما زهرا رو شبانه،یه امام حسن و روز برداشتن امان امان ......"
رسیدن کنار قبر پیغمبر،صدا زد نمیزارم اینجا دفن کنید،این بدن و ببرید"حالا همه ایستادن ابی عبدالله،قمر بنی هاشم، (فقط خواهش میکنم تو این روضه حواست به عباس باشها،اگه خیلی کار داری میگما) عباس دست به شمشیر بزد ابی عبدالله دستشو گرفت رو کرد گفت: یه روزی سوار شتر میشی،میای به جنگ ولی خدا،نکنه میخوای یه روز سوار فیل بشی بیای به جنگ خدا،با برادرم چیکار داری میخوام کنار قبر جدم دفنش کنم
صداشو بلند کرد گفت ایستادید داره به من جسارت میکنه،تاریخ و برات بگم صدای ناله ات نمیتونه تو سینه بمونه"
نوشتن چهل نفر تیر انداز دورش حلقه زدن ...." همه تابوت و هدف گرفتن ...." کاری کردن بدن دوباره غرق خون شد ..." آخ،آخ حضرت به قمر بنی هاشم فرمود راضی نیستم نوک شمشیری به هم بخوره،خونی جاری بشه این بغض گلوی حسین و فشار داد؛عباسم بیا بریم،بیا بریم بدن داداشمو کنار بقیع دفن کنیم ..."
بعضی ها نوشتن رفتن دوباره غسل دادن دوباره کفن کردن،چون کفن پاره پاره شد ... بدن و دفن کردن برگشتن،نگاه کردن دیدن زینب دم در ایستاده ...." مضطرب و نگرانه،تا نگاش به برادراش افتا دید همه سرو رو خاکی و آشفته، اومد جلو دید عباس داره بلند بلند گریه میکنه ...." پسر ام البنین و بغل کرد .... برادر،چی شده داداش ؟!! وقتی میرفتی
اینجوری نبودی چی شده برگشتن حالت منقلبه ؟!! صدا زد زینب ، چهل تا تیر انداز بدن داداشم رو تیر باران کردن، کاشکی این تیرها به من میخورد زینب ،
من بایستم ببینم چهل تا تیر انداز بدن و تیر باران کنن،کاش من و تیر باران می کردن ...." میخوام بگم دعاش مستجاب شد عباس ....."
نه چهل نفر ،چهار هزار نفر ،جوری عباس و زدن .........
ای حسین ....... جان ..........
فایل صوتی 👇👇👇
#سینه زنی سنگین _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام
#بانوای : حاج مهدی رسولی
🏴🏴🏴
تو بیکران آسمونی بالاتر از فهم زمینی
(حالا دیگه همه میدونن آقا معز المومنینی)2
بمیرم من که محرم بجز غم نداری
بمیرم من رو زخمات یه مرحم نداری
بمیرم که توی خونه محرم نداری ...
صحن چشام شده پر از ستاره
باز میخونم با دل پاره پاره
سینه زنا (حسن حرم ندار)3
آه و واویلا غریب زهرا ...
قربون اون که تو رواقش خاکی میشه بار کبوتر
همه میگن حسین غریبه حسن شده از حسین غریبتر
غریب اون که قبرش یه زائر ندار
غریب اون که حتی مجاور ندار
غریب اون که غم از مزارش میبار ...
از آسمون اشکِ عزا می باره
زهرا میگه با دلِ پاره پاره
سینه زنا (حسن حرم ندار)3
آه و واویلا غریب زهرا ...
داره تو رو میکشه کم کم بغضی که داری توی سینه
(نمیره از خاطرت آقا جسارتِ اهل مدینه)2
چی دیدی که یه شبه موهات سفید شد
دلت دیگه از این دنیا نا امید شد
همه میگن حسن تو کوچه شهید شد ..
ای وای موندن اثر ندار
برا مرغی که بال و پر ندار
از درد تو ببین خبر ندار
آه و واویلا غریب زهرا ...
فایل صوتی 👇👇👇