#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
مختصری در مورد زندگی حضرت شعیب علیه السلام
يكى از پيامبران خدا حضرت شعيب عليه السلام است كه نام او در قرآن يازده بار آمده است. خداوند او را به سوى مردم مَدْيَن و اَيْكه فرستاد تا آنها را به يكتاپرستى و آيين خدايى دعوت نمايد و از بتپرستى و فساد اخلاقى نجات بخشد.
در مورد سلسله نسب شعيب، به اختلاف نقل شده، محدث معروف مسعودى او را از فرزندان ثابت بن مدين بن ابراهيم دانسته است.(417)
مدين شهرى بود كه در سرزمين معان، نزديك شام، در قسمت انتهايى حجاز قرار داشت، مردم آن علاوه بر بت پرستى و فساد اخلاقى، در داد و ستدها خيانت و كلاهبردارى می كردند، كم فروشى و خيانت در خريد و فروش حتى كم نمودن طلا و نقره در سكه هاى پول، در ميانشان رايج بود، و به خاطر حب دنيا و ثروت اندوزى به نيرنگ و حيله دست می زدند و به انواع تباهی هاى اجتماعى خو گرفته بودند.
اَيْكه نيز قريه اى آباد و پر درخت در نزديك مَدين بود، مردم آن جا نيز همچون مردم مدين غرق در فساد بودند.
خداوند از ميان مردم مدين، حضرت شعيب عليه السلام را به پيامبرى برانگيخت تا آنها و مردم اطراف را از لجن زارها و تباهی ها برهاند و به سوى توحيد و صفا و صميميت دعوت نمايد.(418)
حضرت شعيب يكى از پيامبران عرب بود، ولى به گفته بعضى او از نسل ابراهيم عليه السلام بود، بلكه نوه دخترى حضرت لوط بود، توضيح اين كه:
از شيخ صدوق به سند خود روايت شده كه حضرت شعيب عليه السلام و حضرت ايوب و بلعم باعورا، از فرزندان گروهى بودند كه هنگام تبديل آتش نمرودى به گلستان، به ابراهيم عليه السلام ايمان آوردند، و همراه ابراهيم عليه السلام و لوط عليه السلام به سرزمين شام هجرت كردند، و سپس آن گروه با دختران حضرت لوط عليه السلام ازدواج نمودند، و هر پيامبرى كه بعد از ابراهيم عليه السلام و قبل از بنى اسرائيل به وجود آمد، از نسل همين سه نفر بود.(419)
حضرت شعيب عليه السلام 242 سال عمر كرد، از بعضى از روايات و گفتار مفسران و قرائن استفاده می شود كه شعيب عليه السلام از طرف خدا به سوى دو قوم (مدين و قوم ايكه) فرستاده شد، هر دو قوم از اطاعت او سركشى نمودند و هر كدام به يك نوع عذاب سخت گرفتار شدند.(420)
حضرت شعيب عليه السلام با منطق و استدلال و شيوه هاى حكيمانه و مهرانگيز، قوم خود را به سوى خدا و عدالت دعوت می كرد، بيان او به قدرى جالب و جاذب و گيرا بود كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
كانَ شُعيب خَطِيبُ الاَنبياءِ؛
شعيب عليه السلام خطيب و سخنران در بين پيامبران بود.(421)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
نمونه اى از بيانات شعيب عليه السلام در هدايت قوم
اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست، پيمانه و وزن را در خريد و فروش كم نكنيد، دست به كم فروشى نزنيد، من هم اكنون شما را در نعمت می بينم، ولى از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناك هستم.
اى قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد، و بر كالاهاى مردم عيب نگذاريد؛ و از حق آنان نكاهيد، و در زمين به فساد و تباهى نكوشيد.
آنچه خداوند از سرمايه هاى حلال براى شما باقى گذارده، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم. (422)
اى قوم من! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشكارترى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا می توانم بر خلاف فرمان خدا رفتار كنم؟) من هرگز نمی خواهم چيزى كه شما را از آن باز می دارم، خودم مرتكب شوم، من جز اصلاح - تا آنجا كه توان دارم - نمی خواهم، و توفيق من، جز به خدا نيست، بر او توكّل كردم و به سوى او بازمی گردم.
اى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد، و ماجراى عذاب قوم لوط از شما چندان دور نيست، از درگاه پروردگار خود، آمرزش بطلبيد، و به سوى او بازگرديد كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه كار) است.
اى قوم من! آيا قبيله كوچك من، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟ در حالى كه فرمان او را پشت سر انداخته ايد، پروردگارم به آنچه انجام می دهيد، آگاهى دارد.
اى قوم من! هر كارى از دستتان ساخته است، انجام دهيد، من هم كار خود را خواهم كرد؛ و به زودى خواهيد دانست عذاب خواركننده به سراغ چه كسى خواهد آمد، و چه كسى دروغگو است. شما انتظار بكشيد، من هم در انتظارم.(423)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
لجاجت و گستاخى قوم شعيب
قوم شعيب به جاى اين كه به دعوت مهرانگيز و منطقى شعيب عليه السلام گوش فرا دهند و براى تأمين سعادت دنيا و آخرت خود، خود، از او اطاعت كنند، لجاجت كردند و با كمال گستاخى و بی پروايى در برابر او ايستادند، تا آن جا كه او را جاهل و سفيه و كم عقل خواندند و با صراحت به او گفتند: اءِنَّكَ لَانتَ السَّفيهُ الجاهِلُ تو قطعا كم عقل و نادان هستى.(424)
آنها به اين ترتيب به تكذيب شعيب، و كارشكنى در برابر آن حضرت پرداختند.
و نيز در پاسخ به دعوت شعيب عليه السلام گفتند: آيا نمازت به تو دستور می دهد كه آن چه را پدرانمان می پرستيدند، ترك كنيم، يا آن چه را می خواهيم در اموالمان انجام ندهيم، تو با اين كه بردبار و آدم فهميده اى هستى، چرا اين حرفها را می زنى؟!
اى شعيب! بسيارى از آن چه را می گويى ما نمی فهميم، و ما تو را در ميان خود ضعيف می يابيم(425) و اگر به خاطر قبيله كوچكت نبود تو را سنگسار می كرديم و تو برابر ما قدرتى ندارى.(426)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب
دعوت شعيب از مردم اَيْكه و لجاجت آنها
ايكه (بر وزن ليله) آبادى معروفى بود كه در نزديكى مَدين قرار داشت، داراى آب و درختان بسيار بود، از اين رو به نام ايكه (كه در فارسى به معنى بيشه است) خوانده می شد.
مردم آن جا ثروتمند و مرفه بودند، به همين دليل غرق در غرور و غفلت بودند، و همانند مردم مَدين، بتپرست بودند و خيانت و كلاهبردارى در خريد و فروش در بين آنها رايج بود.
به فرموده قرآن، شعيب عليه السلام آنها را اينگونه دعوت كرد:
آيا تقوا پيشه نمی كنيد، قطعاً من در ميان شما پيامبرى امين هستم، بنابراين پرهيزگار باشيد و از من اطاعت كنيد، من در برابر دعوتم، پاداشى از شما نمی طلبم، اجر من تنها بر پروردگار جهانيان است، حق پيمانه را ادا كنيد، كم فروشى نكنيد، و به ديگران خسارت وارد نسازيد، و با ترازوى صحيح وزن كنيد، و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد، و از نافرمانى كسى كه شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد.
مردم لجوج اَيكه نسبت سحر و جادوگرى به شعيب دادند و گفتند: تو از سحر شدگان هستى، تو بشرى همانند ما می باشى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اين است كه از دروغگويان می باشى، اگر راست می گويى، سنگهايى از آسمان بر سر ما بباران.
شعيب گفت: پروردگار من به اعمالى كه شما انجام می دهيد، داناتر است.
سرانجام مردم ايكه، حضرت شعيب را تكذيب كردند، و عذاب سايبان صاعقه خيز آسمان آنها را به هلاكت رسانيد.(427)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
شهادت جانسوز سه نماينده شعيب به دست بت پرستان
از بعضى از روايات استفاده می شود كه موضع گيرى قوم بت پرست شعيب عليه السلام در برابر آن حضرت، به قدرى شديد بود كه چند نفر از نمايندگان آن حضرت را مظلومانه و بسيار جانسوز كشتند، در اين رابطه نظر شما را به سه روايت زير جلب می كنم:
1 - سهل بن سعيد می گويد: به دستور هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه اموى) در يكى از روستاهاى متعلق به او، چاهى را حفر كردند در درون چاه جنازه مردى بلندقامت پيدا شد كه پيراهن سفيدى در تن داشت، و دستش را بر جاى ضربتى كه در سرش وجود داشت نهاده بود، وقتى كه دستش را كشيدند، از جاى ضربت سر، خون تازه جارى شد، دستش را رها كردند، بار ديگر به روى همان ضربه قرار گرفت و خون بند آمد و در پيراهن او نوشته شده بود: من اين بنده صالح نماينده حضرت شعيب عليه السلام بودم، و از طرف او براى تبليغ قوم، فرستاده شده بودم، قوم مرا زدند و در ميان اين چاه افكندند و خاك بر سرم ريختند و چاه را پر كردند.(428)
2 - عبدالرحمان بن زياد می گويد: در زمين مزروعى عمويم، چاهى می كنديم كه به خاك نرم رسيديم، آن خاكها را كنار زديم، ناگاه به اطاقى رسيديم، در آن جا پيرمردى را كه پارچه اى بر رويش انداخته شده بود ديديم، ناگاه در كنار سرش نامه اى يافتيم، در آن نوشته بود: من حسان بن سنان نماينده شعيب پيامبر بودم، از سوى او به سوى اين بلاد آمدم و مردم را به سوى خداى يكتا دعوت نمودم، آنها مرا تكذيب كردند و در ميان اين اطاق درون چاه زندانى نمودند، و در اين جا هستم تا روز قيامت بر پا گردد و در دادگاه الهى آنها را محاكمه كنند.(429)
3 - نيز نقل شده: سليمان بن عبدالمالك (هفتمين خليفه اموى) به سرزمين وادى القرى رسيد، دستور داد در آن جا چاهى حفر نمايند، كارگران به حفر چاه مشغول شدند، ناگاه به سنگ بزرگى رسيدند، آن سنگ را از جا كندند، ناگاه جنازه مردى را در زير آن سنگ يافتند كه دو پيراهن بر تن داشت، و دستش را بر سرش نهاده بود، وقتى كه دستش را كشيدند، خون از سرش فوران كرد، سپس دست را رها كرده، بر جاى خود روى سر قرار گرفت و خون بند آمد.
همراه آن جنازه نامه اى را يافتند كه در آن چنين نوشته شده بود: من حارث بن شعيب غسانى هستم، به نمايندگى از شعيب عليه السلام براى تبليغ به سوى قومش رفتم، آن قوم مرا تكذيب نمودند، و مرا كشتند.(430)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
داشتن روح پليد، مجازات گنهكار مغرور
عصر حضرت شعيب عليه السلام بود، يك نفر مغرور گنهكار كه بازوان ستبر و سلامتى و پيكر چاق و چله اى داشت، به هركه می رسيد می گفت: من با اين كه گنهكارم خداوند مرا هيچگونه مجازات ننموده، و از هر نظر در سلامتى و عافيت هستم، پس مجازات الهى دروغ است.
خداوند به حضرت شعيب عليه السلام الهام كرد به آن شخص بگو: اى احمق! چقدر تو را مجازت كنم، تو ظاهر سالمى دارى ولى باطنت سراسر تيره و تار است، قلب كور و واژگونه دارى، از اين رو گوش شنوا و چشم بينا و دلى آگاه و پندپذير ندارى آيا آن همه بلا و بيمارى كافى نيست؟!
شعيب عليه السلام سخن خداوند را به او ابلاغ كرد. او گفت: اگر خداوند مرا مجازات كرده، نشانه آن چيست؟ شعيب عليه السلام از خدا خواست تا نشانه مجازات او را بيان كند، خداوند به شعيب عليه السلام الهام كرد: نشانه اش اين است كه از عبادت هايى كه انجام می دهى مانند نماز، روزه، زكات، و... هيچگونه لذت روحى نمی برى، اطاعت تو ظاهرى زيبا دارد، ولى باطن آن همچون گردوى پوچ است، گردوى پوچ را اگر در زمين بكارى، هرگز رشد نخواهد كرد.
از نماز و از زكات و غير آن ليك يك ذره ندارد ذوق جان
طاعتش نغز است و معنى نفرتى نغرنى جوزها بسيار در وى مغز نَى
دانه بى مغز كى گردد نهال صورت بى جان نباشد جز خيال
حضرت شعيب عليه السلام سخن خداوند را به او ابلاغ كرد، او به راز مطلب متوجه شد و همچون الاغ در گل فرو ماند.(431)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
عشق و دلدادگى شعيب عليه السلام به خدا
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده فرمود: حضرت شعيب عليه السلام به عشق خدا آن قدر گريه كرد تا نابينا شد، خداوند او را بينا كرد، باز آن قدر گريست تا نابينا شد، باز خداوند او را بينا كرد، براى بار سوم نيز آن قدر به عشق الهى گريست كه نابينا شد، خداوند باز او را بينا كرد، در مرتبه چهارم، خداوند به او چنين وحى كرد:
اى شعيب! تا كى به اين حالت ادامه می دهى؟ اگر گريه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام كردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را براى تو مباح نمودم.
شعيب عليه السلام عرض كرد:
اِلهى وَ سيِّدى اَنت تَعلَمُ أَنِّى ما بَكَيتُ مِن نارِكَ وَ لا شَوقاً اِلى جَنَّتِكَ، وِ لكِن عُقِدَ حُبُّكَ عَلى قَلبِى فَلَستُ اَصبِرُ اَو اَراكَ؛
اى خداى من و اى آقاى من! تو می دانى كه من نه از خوف آتش دوزخ تو گريه می كنم و نه به خاطر اشتياق بهشت تو، بلكه حب و عشق تو در قلبم گره خورده كه قرار و صبر ندارم تا تو را (باز چشم دل) بنگرم و به درجه نهايى عرفان و يقين برسم، و مرا به عنوان حبيب درگاهت بپذيرى.
خداوند به شعيب فرمود: اكنون كه داراى چنين حالتى هستى به زودى كليم و همسخن خودم موسى عليه السلام را خدمتگزار تو می كنم.(432)
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
****سفارش شعيب به نماز
شعيب عليه السلام بسيار نماز می خواند، و به مردم می گفت: نماز بخوانيد چرا كه نماز انسان را از كارهاى زشت و گناه باز می دارد، ولى آن قوم نادان كه رابطه بين نماز و ترك گناه را درك نمی كردند، از روى مسخره به آن حضرت می گفتند: آيا اين وِردها و ذكرها و حركات تو به تو فرمان می دهد كه ما سنت نياكان و فرهنگ مذهبى خود را ترك كنيم، و يا نسبت به اموالمان بى اختيار باشيم، تو كه يك آدم بردبار و خوش فهم بودى، حالا چرا چنين شده اى؟ (مضمون آيه 87 سوره هود)(433)
****عذاب زلزله، و ابر صاعقه خيز بر قوم شعيب
تلاشها و دعوتهاى شبانه روزى حضرت شعيب عليه السلام موجب شد كه گروه اندكى از مردم ايمان آوردند ولى اكثريت آنها بر اثر غرور و سركشى سزاوار عذاب سخت الهى گشتند.
از امام باقر عليه السلام نقل شده: خداوند به شعيب عليه السلام وحى كرد كه صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، شصت هزار نفر از نياكان آنها، و چهل هزار نفر از بدان را.
شعيب عرض كرد: بدان سزاوار عذابند، ولى نياكان چرا؟
خداوند فرمود:
داهَنُوا اَهلَ المَعاصِى وَ لَم يَغضِبُوا لِغَضَبِى؛
براى اين كه آنان با گناهكاران مداهنه و سازش كردند، و به خاطر خشم من نسبت به آنها، خشم به آنها نكردند (و نهى از منكر ننمودند).(434)
خداوند در قرآن می فرمايد:
وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِى دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ؛
و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم و آنها را كه ستم كردند، صيحه آسمانى فرو گرفت، و در ديار خود، به رو افتادند و مردند.
در مورد چگونگى عذاب قوم شعيب عليه السلام دو نوع عذاب نقل شده كه ظاهرا بيانگر آن است كه يك نوع عذاب براى مردم مدين بود، و نوع ديگر براى مردم اَيكه بود.(435)
چگونگى عذاب و هلاكت مردم مدين چنين بوده است:
زمين لرزه بسيار شديد سرزمين مَدين را تكان داد و در همين وقت صحيه و فرياد آسمانى شديد آنها را فرا گرفت، و آنها را به رو بر زمين افتادند و مردند به گونه اى كه نابود شدند كه گويى هرگز از ساكنان آن ديار نبوده اند.(436)
و در مورد عذاب مردم ايكه نوشته اند: هفت روز گرماى سوزانى سرزمين آنها را فرا گرفت، و اصلا نسيمى نمی وزيد، ناگاه قطعه ابرى در آسمان ظاهر شد، و نسيمى وزيدن گرفت، آنها از خانه هاى خود بيرون ريختند و همه به طرف سايه آن ابر رهسپار شدند، و از شدت ناراحتى به آن پناه بردند.
در اين هنگام صاعقه اى مرگبار و گوش خراش از ابر برخاست، به دنبال آن آتش بر سر مردم ايكه فرو ريخت و آنها را به هلاكت رسانيد.(437)
آرى اين است عاقبت نكبت بار سركشان لجوج، و آلودگان به فساد و انحراف، كه خداوند در پايان می فرمايد:
اءنّ فِى ذلِكَ لآيةً وَ مَا كانَ اَكثَرُهُم مؤمنينَ؛
در اين ماجرا نشانه و درس عبرت است، ولى اكثر آنها ايمان نياوردند.(438)
و نيز می فرمايد:
اَلا بُعداً لِمَدينَ كَما بَعِدَت ثَمُودُ؛
دور باد از رحمت خدا اهل مدين، همانگونه كه قوم ثمود دور شدند.(439)
پايان داستانهاى زندگى حضرت شعيب عليه السلام
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
💠نماز و انبیا
📖 قرآن کریم درباره نماز انبیاء به تفصیل سخن گفته است:
💢درباره #حضرت_ابراهیم_علیه السلام به خداوند عرض کرد:
«رَبِّ اجْعلنی مُقیمَ الصَّلوةِ وَ مِن ذُریّتی»
«پروردگارا من و ذریه مرا در زمره نماز گزاران قرار ده.»
💢درباره #حضرت_اسماعیل می فرماید:
«وَ کانَ یَأمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ و کانَ عِندَ رَبِّه مَرضِیّا»
«اسماعیل کسان خود را به نماز و زکات فرمان می داد و نزد پروردگارش پسندیده بود.»
#سوره_مریم_آیه_55
💢درباره #حضرت_موسی آمده است:
«فَاعْبُدْنِی و أَقِمِ الصَّلوةَ لِذکرِی»
«پس مرا به یگانگی بپرست و نماز را برای من اقامه کن.»
#سوره_طه_آیه_14
💢درباره #حضرت_شعیب آمده است:
«قالُوا یا شُعَیبُ أصَلوتُکَ تَأمُرُکَ اَنْ نَتْرُکَ ما یَعْبُدُ اباؤُنا»
«قوم شعیب به او گفتند: آیا این نماز تو، تو را امر می کند که دعوی رسالت کنی و ما را از بت پرستی منع کنی.»
#سوره_هود_آیه_87
💢درباره #حضرت_زکریا آمده است:
«فَنادَتْهُ المَلائِکَةُ وَ هُوَ قائمٌ یُصَلِّی فی المِحْرابِ»
«پس زکریا را فرشتگان ندا کردند هنگامی که در محراب عبادت به نماز ایستاده بود.»
#سوره_آل_عمران_آیه_39
💢درباره #حضرت_عیسی آمده است :
«وَ اَوْصانِی بالصَّلوةِ والزَّکوةِ ما دُمْتُ حَیَّا»
« عیسی گفت: پروردگار، مرا به نماز و زکات تا زنده ام سفارش فرموده است.»
#سوره_مریم_آیه_31
💐💐💐💐💐
🔸 کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن کریم
👉 @amozeshtajvidhefzquran
🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر #جلسه_104
#آیه_88 #سوره_بقره
⚡️وَ قَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ
🍀 #ترجمه:
وآنها گفتند: دل هاى ما در غلاف است (و ما از گفته هاى شما چیزى نمى فهمیم.) چنین نیست، بلكه خداوند به سبب كفرشان از رحمت خود دور ساخته،پس اندكى ایمان مى آورند.
⚡️ ظاهراً این جواب استهزاآمیز، شعار همه ى مشركان و سركشان، در برابر پیامبران بوده است.چنانكه در جواب #حضرت_شعیب مى گفتند:ما حرف تو را نمى فهمیم. و یا در برابر آیات قرآن مى گفتند: «قلوبنا فى اكنّة» دلهاى ما در پرده و پوشش است. در این آیه نیز تعبیر «قلوبنا غُلف» آمده است.
🔰 پيامدهای آیه 88 سوره بقره
✅ مقدّمات #بدبختى، به دست خود انسان است. اگر گروهى مورد لعنت وقهر الهى قرار مى گیرند، به خاطر كفر ولجاجت خودشان است.
✅ #خداوند نهایت مهربانی و لطف را دارد و فرصت های زیادی برای توبه و بازگشت انسان می دهد ولی این انسان است که آن قدر سر کشی و طغیان می کند که از رحمت خداوند دور می شود و تمام راه های هدایت را به خود می بندد و در #گناهان غوطه ور می شود.
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
#قصه_های_قرآنی
#حضرت_شعیب(ع)
ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻋﻠّﺎﻣﻪ ﻣﺠﻠﺴﻰ ﺭﺣﻤﻪ ﺍﻟﻠﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ، ﺑﻪ ﺣﺪّﻯ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺣﻤﺎﻥ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ
ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺣﻴﻢ ﺷﻔﺎﻳﺶ ﺩﺍﺩ. ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﺍﻯ ﺑﺎﺭ ﺳﻮﻡ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﺩﺍﺩ. ﺍﻣّﺎ ﮔﻮﻳﺎ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺗﻤﺎﻣﻰ ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺁﺳﻴﺐ ﺩﻳﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻄﺎﺏ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﺮﺍ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ؟! ﺍﮔﺮ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨّﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﺁﺗﺶ ﺟﻬﻨّﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺣﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻡ. ﻭ ﺍﮔﺮ ﺷﻮﻕ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻳﻦ ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻃﻮﻟﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ، ﺑﻬﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻣﺒﺎﺡ ﻛﺮﺩ! ﺣﻀﺮﺕ ﺷﻌﻴﺐ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: «ﮔﺮﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﻣﻦ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺟﻬﻨّﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺑﻬﺸﺖ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺟﺎ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺐّ ﺗﻮ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ، و از
ﻋﺸﻖ ﻭ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺗﻮ ﺍﻳﻦ ﻗﺪﺭ ﻣﻰ ﮔﺮﻳﻢ. ﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻜﺎﺷﻔﻪ ﻗﻠﺒﻰ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺒﻴﻨﻢ ﺁﺭﺍﻡ ﻧﻤﻰ ﮔﻴﺮ! » ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﻭﻯ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﺎﻯ ﻛﻠﻴﻢ ﺍﻟﻠّﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﻴﺲ ﻭ ﻣﻮﻧﺲ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﺮﺩ». [1] ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ! ﮔﻮﺷﻪ ﺍﻯ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﺸﻖ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺷﻌﻴﺐ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺍﺭﺯﺍﻧﻰ ﺑﻔﺮﻣﺎ.
ﺻﻔﺤﻪ263_داستان یاران
.................................................
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈
🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_اول 🦋
💠يكى از پيامبران خدا حضرت شعيب عليهالسلام
است كه نام او در قرآن يازده بار آمده است.
🦋خداوند او را به سوى مردم مَدْيَن و اَيْكه فرستاد تا آنها را به يكتاپرستى و آيين خدايى دعوت نمايد و از بتپرستى و فساد اخلاقى نجات بخشد.
💠در مورد سلسله نسب شعيب، به اختلاف نقل شده، محدث معروف مسعودى او را از فرزندان ثابت بن مدين بن ابراهيم دانسته است.(417)
🦋مدين شهرى بود كه در سرزمين معان، نزديك شام، در قسمت انتهايى حجاز قرار داشت، مردم آن علاوه بر بتپرستى و فساد اخلاقى، در داد و ستدها خيانت و كلاهبردارى مىكردند، كم فروشى و خيانت در خريد و فروش حتى كم نمودن طلا و نقره در سكههاى پول، در ميانشان رايج بود، و به خاطر حب دنيا و ثروتاندوزى به نيرنگ و حيله دست مىزدند و به انواع تباهىهاى اجتماعى خو گرفته بودند.
💠اَيْكه نيز قريهاى آباد و پر درخت در نزديك مَدين بود، مردم آن جا نيز همچون مردم مدين غرق در فساد بودند.
🦋خداوند از ميان مردم مدين، حضرت شعيب عليهالسلام را به پيامبرى برانگيخت تا آنها و مردم اطراف را از لجنزارها و تباهىها برهاند و به سوى توحيد و صفا و صميميت دعوت نمايد.(418)
💠حضرت شعيب يكى از پيامبران عرب بود، ولى به گفته بعضى او از نسل ابراهيم عليهالسلام بود، بلكه نوه دخترى حضرت لوط بود، توضيح اين كه:
🦋از شيخ صدوق به سند خود روايت شده كه حضرت شعيب عليهالسلام و حضرت ايوب و بلعم باعورا، از فرزندان گروهى بودند كه هنگام تبديل آتش نمرودى به گلستان، به ابراهيم عليهالسلام ايمان آوردند، و همراه ابراهيم عليهالسلام و لوط عليهالسلام به سرزمين شام هجرت كردند، و سپس آن گروه با دختران حضرت لوط عليهالسلام ازدواج نمودند، و هر پيامبرى كه بعد از ابراهيم عليهالسلام و قبل از بنى اسرائيل به وجود آمد، از نسل همين سه نفر بود.(419)
💠حضرت شعيب عليهالسلام 242 سال عمر كرد، از بعضى از روايات و گفتار مفسران و قرائن استفاده مىشود كه شعيب عليهالسلام از طرف خدا به سوى دو قوم (مدين و قوم ايكه) فرستاده شد، هر دو قوم از اطاعت او سركشى نمودند و هر كدام به يك نوع عذاب سخت گرفتار شدند.(420)
🦋حضرت شعيب عليهالسلام با منطق و استدلال و شيوههاى حكيمانه و مهرانگيز، قوم خود را به سوى خدا و عدالت دعوت مىكرد، بيان او به قدرى جالب و جاذب و گيرا بود كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
كانَ شُعيب خَطِيبُ الاَنبياءِ؛
💠شعيب عليهالسلام خطيب و سخنران در بين پيامبران بود.(421)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_دوم 🦋
💠نمونهاى از بيانات شعيب عليهالسلام در هدايت قوم💠
ا🦋ى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست، پيمانه و وزن را در خريد و فروش كم نكنيد، دست به كمفروشى نزنيد، من هم اكنون شما را در نعمت مىبينم، ولى از عذاب روز فراگير، بر شما بيمناك هستم.
🦋اى قوم من! پيمانه و وزن را با عدالت، تمام دهيد، و بر كالاهاى مردم عيب نگذاريد؛ و از حق آنان نكاهيد، و در زمين به فساد و تباهى نكوشيد.
🎊 آنچه خداوند از سرمايههاى حلال براى شما باقى گذارده، برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من، پاسدار شما (و مأمور بر اجبارتان به ايمان) نيستم. (422)
💠اى قوم من! به من بگوييد، هرگاه من دليل آشكارترى از پروردگارم داشته باشم، و رزق (و موهبت) خوبى به من داده باشد، (آيا مىتوانم بر خلاف فرمان خدا رفتار كنم؟) من هرگز نمىخواهم چيزى كه شما را از آن باز مىدارم، خودم مرتكب شوم، من جز اصلاح - تا آنجا كه توان دارم - نمىخواهم، و توفيق من، جز به خدا نيست، بر او توكّل كردم و به سوى او بازمىگردم.
ا💠ى قوم من! دشمنى و مخالفت با من، سبب نشود كه شما به همان سرنوشتى كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند، گرفتار شويد، و ماجراى عذاب قوم لوط از شما چندان دور نيست، از درگاه پروردگار خود، آمرزش بطلبيد، و به سوى او بازگرديد كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبهكار) است.
🦋اى قوم من! آيا قبيله كوچك من، نزد شما عزيزتر از خداوند است؟ در حالى كه فرمان او را پشت سر انداختهايد، پروردگارم به آنچه انجام مىدهيد، آگاهى دارد.
🦋اى قوم من! هر كارى از دستتان ساخته است، انجام دهيد، من هم كار خود را خواهم كرد؛ و به زودى خواهيد دانست عذاب خواركننده به سراغ چه كسى خواهد آمد، و چه كسى دروغگو است. شما انتظار بكشيد، من هم در انتظارم.(423)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_سوم 🦋
لجاجت و گستاخى قوم شعيب
💠قوم شعيب به جاى اين كه به دعوت مهرانگيز و منطقى شعيب عليهالسلام گوش فرا دهند و براى تأمين سعادت دنيا و آخرت خود، خود، از او اطاعت كنند،
لجاجت كردند و با كمال گستاخى و بىپروايى در برابر او ايستادند، تا آن جا كه او را جاهل و سفيه و كم عقل خواندند و با صراحت به او گفتند: اءِنَّكَ لَانتَ السَّفيهُ الجاهِلُ تو قطعا كم عقل و نادان هستى.(424)
🦋آنها به اين ترتيب به تكذيب شعيب، و كارشكنى در برابر آن حضرت پرداختند.
و نيز در پاسخ به دعوت شعيب عليهالسلام گفتند: آيا نمازت به تو دستور مىدهد كه آن چه را پدرانمان مىپرستيدند، ترك كنيم، يا آن چه را مىخواهيم در اموالمان انجام ندهيم، تو با اين كه بردبار و آدم فهميدهاى هستى، چرا اين حرفها را مىزنى؟!
ا💠ى شعيب! بسيارى از آن چه را مىگويى ما نمىفهميم، و ما تو را در ميان خود ضعيف مىيابيم(425) و اگر به خاطر قبيله كوچكت نبود تو را سنگسار مىكرديم و تو برابر ما قدرتى ندارى.(426)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_چهارم 🦋
دعوت شعيب از مردم اَيْكه و لجاجت آنها
💠 ايكه (بر وزن ليله) آبادى معروفى بود كه در نزديكى مَدين قرار داشت، داراى آب و درختان بسيار بود، از اين رو به نام ايكه (كه در فارسى به معنى بيشه است) خوانده مىشد.
🦋مردم آن جا ثروتمند و مرفه بودند، به همين دليل غرق در غرور و غفلت بودند، و همانند مردم مَدين، بتپرست بودند و خيانت و كلاهبردارى در خريد و فروش در بين آنها رايج بود.
ب💠ه فرموده قرآن، شعيب عليهالسلام آنها را اينگونه دعوت كرد:
🦋آيا تقوا پيشه نمىكنيد، قطعاً من در ميان شما پيامبرى امين هستم، بنابراين پرهيزگار باشيد و از من اطاعت كنيد، من در برابر دعوتم، پاداشى از شما نمىطلبم، اجر من تنها بر پروردگار جهانيان است، حق پيمانه را ادا كنيد، كم فروشى نكنيد، و به ديگران خسارت وارد نسازيد، و با ترازوى صحيح وزن كنيد، و حق مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد، و از نافرمانى كسى كه شما و اقوام پيشين را آفريد بپرهيزيد.
💠مردم لجوج اَيكه نسبت سحر و جادوگرى به شعيب دادند و گفتند: تو از سحر شدگان هستى، تو بشرى همانند ما مىباشى، تنها گمانى كه درباره تو داريم اين است كه از دروغگويان مىباشى، اگر راست مىگويى، سنگهايى از آسمان بر سر ما بباران.
🦋شعيب گفت: پروردگار من به اعمالى كه شما انجام مىدهيد، داناتر است.
💠سرانجام مردم ايكه، حضرت شعيب را تكذيب كردند، و عذاب سايبان صاعقهخيز آسمان آنها را به هلاكت رسانيد.(427)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_پنجم 🦋
🏴شهادت جانسوز سه نماينده شعيب به دست بتپرستان🏴
🦋از بعضى از روايات استفاده مىشود كه موضعگيرى قوم بتپرست شعيب عليهالسلام در برابر آن حضرت، به قدرى شديد بود كه چند نفر از نمايندگان آن حضرت را مظلومانه و بسيار جانسوز كشتند، در اين رابطه نظر شما را به سه روايت زير جلب مىكنم:
✅1 - سهل بن سعيد مىگويد: به دستور هشام بن عبدالملك (دهمين خليفه اموى) در يكى از روستاهاى متعلق به او، چاهى را حفر كردند در درون چاه جنازه مردى بلندقامت پيدا شد كه پيراهن سفيدى در تن داشت، و دستش را بر جاى ضربتى كه در سرش وجود داشت نهاده بود، وقتى كه دستش را كشيدند، از جاى ضربت سر، خون تازه جارى شد، دستش را رها كردند، بار ديگر به روى همان ضربه قرار گرفت و خون بند آمد و در پيراهن او نوشته شده بود: من اين بنده صالح نماينده حضرت شعيب عليهالسلام بودم، و از طرف او براى تبليغ قوم، فرستاده شده بودم، قوم مرا زدند و در ميان اين چاه افكندند و خاك بر سرم ريختند و چاه را پر كردند.(428)
✅ 2 - عبدالرحمان بن زياد مىگويد: در زمين مزروعى عمويم، چاهى مىكنديم كه به خاك نرم رسيديم، آن خاكها را كنار زديم، ناگاه به اطاقى رسيديم، در آن جا پيرمردى را كه پارچهاى بر رويش انداخته شده بود ديديم، ناگاه در كنار سرش نامهاى يافتيم، در آن نوشته بود: من حسان بن سنان نماينده شعيب پيامبر بودم، از سوى او به سوى اين بلاد آمدم و مردم را به سوى خداى يكتا دعوت نمودم، آنها مرا تكذيب كردند و در ميان اين اطاق درون چاه زندانى نمودند، و در اين جا هستم تا روز قيامت بر پا گردد و در دادگاه الهى آنها را محاكمه كنند.(429)
✅ 3 - نيز نقل شده: سليمان بن عبدالمالك (هفتمين خليفه اموى) به سرزمين وادى القرى رسيد، دستور داد در آن جا چاهى حفر نمايند، كارگران به حفر چاه مشغول شدند، ناگاه به سنگ بزرگى رسيدند، آن سنگ را از جا كندند، ناگاه جنازه مردى را در زير آن سنگ يافتند كه دو پيراهن بر تن داشت، و دستش را بر سرش نهاده بود، وقتى كه دستش را كشيدند، خون از سرش فوران كرد، سپس دست را رها كرده، بر جاى خود روى سر قرار گرفت و خون بند آمد.
💠همراه آن جنازه نامهاى را يافتند كه در آن چنين نوشته شده بود: من حارث بن شعيب غسانى هستم، به نمايندگى از شعيب عليهالسلام براى تبليغ به سوى قومش رفتم، آن قوم مرا تكذيب نمودند، و مرا كشتند.(430)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_ششم 🦋
💠داشتن روح پليد، مجازات گنهكار مغرور💠
🦋عصر حضرت شعيب عليهالسلام بود، يك نفر مغرور گنهكار كه بازوان ستبر و سلامتى و پيكر چاق و چلهاى داشت، به هركه مىرسيد مىگفت: من با اين كه گنهكارم خداوند مرا هيچگونه مجازات ننموده، و از هر نظر در سلامتى و عافيت هستم، پس مجازات الهى دروغ است.
♻️خداوند به حضرت شعيب عليهالسلام الهام كرد به آن شخص بگو: اى احمق! چقدر تو را مجازت كنم، تو ظاهر سالمى دارى ولى باطنت سراسر تيره و تار است، قلب كور و واژگونه دارى، از اين رو گوش شنوا و چشم بينا و دلى آگاه و پندپذير ندارى آيا آن همه بلا و بيمارى كافى نيست؟!
💠شعيب عليهالسلام سخن خداوند را به او ابلاغ كرد. او گفت: اگر خداوند مرا مجازات كرده، نشانه آن چيست؟ شعيب عليهالسلام از خدا خواست تا نشانه مجازات او را بيان كند، خداوند به شعيب عليهالسلام الهام كرد: نشانهاش اين است كه از عبادت هايى كه انجام مىدهى مانند نماز، روزه، زكات، و... هيچگونه لذت روحى نمىبرى، اطاعت تو ظاهرى زيبا دارد، ولى باطن آن همچون گردوى پوچ است، گردوى پوچ را اگر در زمين بكارى، هرگز رشد نخواهد كرد.
از نماز و از زكات و غير آن ليك يك ذره ندارد ذوق جان
طاعتش نغز است و معنى نفرتى نغرنى جوزها بسيار در وى مغز نَى
دانه بى مغز كى گردد نهال صورت بى جان نباشد جز خيال
🦋حضرت شعيب عليهالسلام سخن خداوند را به او ابلاغ كرد، او به راز مطلب متوجه شد و همچون الاغ در گل فرو ماند.(431)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_هفتم 🦋
عشق و دلدادگى شعيب عليهالسلام به خدا
🦋 از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده فرمود:
💠حضرت شعيب عليهالسلام به عشق خدا آن قدر گريه كرد تا نابينا شد، خداوند او را بينا كرد، باز آن قدر گريست تا نابينا شد، باز خداوند او را بينا كرد، براى بار سوم نيز آن قدر به عشق الهى گريست كه نابينا شد، خداوند باز او را بينا كرد، در مرتبه چهارم، خداوند به او چنين وحى كرد:
🦋اى شعيب! تا كى به اين حالت ادامه مىدهى؟ اگر گريه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام كردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را براى تو مباح نمودم.
شعيب عليهالسلام عرض كرد:
💠اِلهى وَ سيِّدى اَنت تَعلَمُ أَنِّى ما بَكَيتُ مِن نارِكَ وَ لا شَوقاً اِلى جَنَّتِكَ، وِ لكِن عُقِدَ حُبُّكَ عَلى قَلبِى فَلَستُ اَصبِرُ اَو اَراكَ؛
🦋اى خداى من و اى آقاى من! تو مىدانى كه من نه از خوف آتش دوزخ تو گريه مىكنم و نه به خاطر اشتياق بهشت تو، بلكه حب و عشق تو در قلبم گره خورده كه قرار و صبر ندارم تا تو را (باز چشم دل) بنگرم و به درجه نهايى عرفان و يقين برسم، و مرا به عنوان حبيب درگاهت بپذيرى.
🦋خداوند به شعيب فرمود: اكنون كه داراى چنين حالتى هستى به زودى كليم و همسخن خودم موسى عليهالسلام را خدمتگزار تو مىكنم.(432)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_شعیب(ع)
#قسمت_هشتم 🦋
💠سفارش شعيب به نماز💠
🦋شعيب عليهالسلام بسيار نماز مىخواند، و به مردم مىگفت: نماز بخوانيد چرا كه نماز انسان را از كارهاى زشت و گناه باز مىدارد، ولى آن قوم نادان كه رابطه بين نماز و ترك گناه را درك نمىكردند، از روى مسخره به آن حضرت مىگفتند: آيا اين وِردها و ذكرها و حركات تو به تو فرمان مىدهد كه ما سنت نياكان و فرهنگ مذهبى خود را ترك كنيم، و يا نسبت به اموالمان بى اختيار باشيم، تو كه يك آدم بردبار و خوش فهم بودى، حالا چرا چنين شدهاى؟ (مضمون آيه 87 سوره هود)(433)
عذاب زلزله، و ابر صاعقه خيز بر قوم شعيب
💠تلاشها و دعوتهاى شبانهروزى حضرت شعيب عليهالسلام موجب شد كه گروه اندكى از مردم ايمان آوردند ولى اكثريت آنها بر اثر غرور و سركشى سزاوار عذاب سخت الهى گشتند.
💠از امام باقر عليهالسلام نقل شده: خداوند به شعيب عليهالسلام وحى كرد كه صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم نمود، شصت هزار نفر از نياكان آنها، و چهل هزار نفر از بدان را.
شعيب عرض كرد: بدان سزاوار عذابند، ولى نياكان چرا؟
خداوند فرمود:
داهَنُوا اَهلَ المَعاصِى وَ لَم يَغضِبُوا لِغَضَبِى؛
🦋براى اين كه آنان با گناهكاران مداهنه و سازش كردند، و به خاطر خشم من نسبت به آنها، خشم به آنها نكردند (و نهى از منكر ننمودند).(434)
خداوند در قرآن مىفرمايد:
وَ لَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مَّنَّا وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِى دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ؛
💠و هنگامى كه فرمان ما فرا رسيد، شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود نجات داديم و آنها را كه ستم كردند، صيحه آسمانى فرو گرفت، و در ديار خود، به رو افتادند و مردند.
🦋در مورد چگونگى عذاب قوم شعيب عليهالسلام دو نوع عذاب نقل شده كه ظاهرا بيانگر آن است كه يك نوع عذاب براى مردم مدين بود، و نوع ديگر براى مردم اَيكه بود.(435)
💠چگونگى عذاب و هلاكت مردم مدين چنين بوده است:
🦋زمينلرزه بسيار شديد سرزمين مَدين را تكان داد و در همين وقت صحيه و فرياد آسمانى شديد آنها را فرا گرفت، و آنها را به رو بر زمين افتادند و مردند به گونهاى كه نابود شدند كه گويى هرگز از ساكنان آن ديار نبودهاند.(436)
💠و در مورد عذاب مردم ايكه نوشتهاند: هفت روز گرماى سوزانى سرزمين آنها را فرا گرفت، و اصلا نسيمى نمىوزيد، ناگاه قطعه ابرى در آسمان ظاهر شد، و نسيمى وزيدن گرفت، آنها از خانههاى خود بيرون ريختند و همه به طرف سايه آن ابر رهسپار شدند، و از شدت ناراحتى به آن پناه بردند.
🦋در اين هنگام صاعقهاى مرگبار و گوش خراش از ابر برخاست، به دنبال آن آتش بر سر مردم ايكه فرو ريخت و آنها را به هلاكت رسانيد.(437)
💠آرى اين است عاقبت نكبتبار سركشان لجوج، و آلودگان به فساد و انحراف، كه خداوند در پايان مىفرمايد:
اءنّ فِى ذلِكَ لآيةً وَ مَا كانَ اَكثَرُهُم مؤمنينَ؛
در اين ماجرا نشانه و درس عبرت است، ولى اكثر آنها ايمان نياوردند.(438)
و نيز مىفرمايد:
اَلا بُعداً لِمَدينَ كَما بَعِدَت ثَمُودُ؛
دور باد از رحمت خدا اهل مدين، همانگونه كه قوم ثمود دور شدند.(439)
پايان داستانهاى زندگى حضرت شعيب عليهالسلام
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈