✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️بایسته های رقابت سیاسی سالم (بخش چهارم و پایانی)
🔸از مؤلفه های اساسی #رقابت_سالم میان احزاب و گروه های سیاسی، و حاکم شدن #عقلانیت بر رقابت های سیاسی است. «رقابت سیاسی» برای اینکه #مفید و #سازنده باشد باید «شرایط» و «ضوابطی» داشته باشد که مهمترین بایسته ها و شاخصه های رقابت سیاسی سالم عبارتند از:
4⃣«حاکم شدن فضای عقلانی بر رقابت های سیاسی»
🔹از مؤلفههای اساسی رقابت سالم میان احزاب و گروه های سیاسی، حاکم شدن #عقلانیت بر رقابت های سیاسی است. حاکمیت #فضای_عقلانی بر رقابت های سیاسی موجب خواهد شد که تصمیم گیریها، برنامه ریزیها و همه فعالیتها و از جمله رقابت های احزاب و جریان های سیاسی، براساس #عقل و #منطق و به دور از #احساسات و عواطف و #هیجان های مقطعی و زودگذر و احیاناً جناحی و حزبی صورت بگیرد و در سایه عقلانیت، #منافع و #مصالح عموم جامعه در نظر گرفته خواهد شد.
🔹رعایت این بایسته ها و شاخصه ها موجب خواهد شد که «رقابت های سیاسی»، سالم و سازنده شکل بگیرد و چنین رقابتی مصداق و نمونه «فاستبقوا الخیرات» [بقره، ۱۴۸] و «یسارعون فی الخیرات» [آل عمران، ۱۱۴] و پیشی گرفتن در نیکی ها و خوبی خواهد بود. در نگاه دینی و بر اساس آموزه های اسلامی، #مسئولیت و #حکومت در نظام اسلامی، #امانت و #فرصتی برای #خدمت به مردم محسوب میگردد، نه زمینه ای برای کسب #قدرت و ثروت؛
🔹و همانگونه که #امام_علی (علیه السلام) به یکی از کارگزاران خود فرمود: «و انّ عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه» [۱] (همانا #مسئولیت تو برای تو وسیله آب و نان نبوده، بلکه #امانتی در گردن تو است). بر این اساس، پذیرش #مسئولیت ها و #مناصب در نظام اسلامی باید با هدف «خدمت به مردم» صورت بگیرد، و در نتیجه #رقابتی که با این نگرش و در این راستا صورت می گیرد، رقابتی است که در آن ارزشها و #اصول_اسلامی و اخلاقی رعایت خواهد شد و #عقلانیت در آن حاکم خواهد بود و جایی برای بد اخلاقی و #رقابتهای_مخّرب و ناسالم نخواهد بود؛
🔹زیرا هدف در نهایت #خدمت به مردم است، نه کسب قدرت، و این همان نکته ای است که رقابت های سیاسی در #نظام_اسلامی را از نظام های سیاسی غیر دینی جدا میکند و رنگ #اخلاقی، #ارزشی و معنوی به تمامی فعالیت های در این زمینه میدهد. به یقین اگر احزاب، گروه ها و #جریانهای_سیاسی، مسئولیت هایی که برای به دست آوردن آنها با یکدیگر رقابت می کنند، زمینه و فرصتی برای #خدمت به جامعه بدانند، رقابت های سیاسی آنان از مرزهای اخلاقی و اسلامی فراتر نرفته و شکل زیبایی به خود خواهد گرفت و شاهد #بداخلاقیها و رقابت های سیاسی ناسالم نخواهیم بود.
پینوشت
[۱] نهج البلاغه، نامه ۵
نویسنده: علی مجتبی زاده
منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
#انتخابات
#خدمت صادقانه
حدود ۱۶۰ سال پیش ملک التجار روسیه یک دست چای خوری برای امیر کبیر تحفه فرستاد
امیر اندیشید که آیا صنعت گران زِبردست ایرانی می توانند نظیرش را بسازند؟
سالها بعد در ایام نوروز جمعی در باغ چهل ستون اصفهان به تفریح نشسته بودند در این بین گدایی پیش آمد و گفت:
من واقعا گدا نیستم سرگذشتی دارم اگر حوصلهٔ شنیدن دارید برایتان تعریف کنم گفت:
در زمان صدارت امیر کبیر یک روز حاکم اصفهان صنعت گران شهر را احضار کرد و گفت آیا میتوانید کسی را که در میان شما از همه استادتر است معرفی کنید؟ صنعتگران مرا معرفی کردند
حاکم گفت: امیرکبیر برای کار مهمی تو را به تهران خواسته است، به تهران رفتم
سماوری نزد امیر بود؟ سماور را آب و آتش نمود و تمام اجزاء سماور را بیان کرد و گفت: میتوانی سماوری مانند این بسازی؟ من تا آن زمان سماور ندیده بودم
گفتم: بله می توانم
امیر گفت مانندش را بساز و بیاور، سماور را برداشتم مشغول شدم پس از اتمام کار سماور ساخته شده را نزد امیر بردم و مورد پسند واقع شد، امیر پرسید این سماور با مزد و مصالح به چه قیمت تمام شده است؟
من عرض کردم روی هم رفته ۱۵ ریال
امیر دستور داد تا امتیاز نامه ای برای من بنویسند که فن سماور سازی به طور کلی برای مدت ۱۶ سال منحصر به من باشد و بهای فروش هر سماور را ۲۵ ریال تعیین کردند پس از صدور این فرمان گفتند به حاکم اصفهان دستور دادم که وسایل کار را از هر جهت فراهم نماید، در اصفهان به سرعت مشغول کار شده و چند نفر را نیز استخدام کردم
و مجموعا مبلغ ۲۰۰ تومان خرج شد
اما بعد از مدتی به دنبال من آمدند و من را همچون دزدان نزد حاکم بردند، حاکم با خشونت گفت: امیرکبیر از صدارت خلع شده و دیگر کاره ای نیست و باید هر چه زودتر مبلغ ۲۰۰ تومان را به خزانهٔ دولت برگردانی، من پولی نداشتم مصادره اموالم صادر شد ۱۷۰ تومان فراهم شد
برای ۳۰ تومان دیگر مرا سر بازار برده و جلوی مردم چوب زدند تا اینکه مردم ترحم کرده و سکه های پول را به سوی من که مشغول چوب خوردن بودم پرتاب کردند ... آن ۳۰ تومان هم پرداخت شد اما به خاطر آن چوبها و صدمات چشم هایم تقریبا نابینا شد و دیگر نمیتوانم به کارگری مشغول شوم از این رو به گدایی افتادم ...!
این حکایت دویست سالهٔ ماست که با تغییر اشخاص و حاکمان کل زیر ساخت هایمان را شخم میزنیم...
#شهیدرئیسی مظلوم
#امیرکبیر مظلوم
دوفعال دلسوز ایرانی...