eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
828 دنبال‌کننده
582 عکس
175 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
■ شعرخوانی در محفل ادبی مطلع ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها، ولی تنها قدم زد آسمان روی زمین ما ولی تنها! کسی که دستگیر انبیا بوده ست از آغاز کسی که با وجود او نبوده مرسلی تنها چه تصویر غم انگیزیست که بعد از رسول الله نشسته روبه روی ذوالفقار خود یلی تنها شگفتا! اسفلی بر منبر و دورش خلایق جمع! دریغا! گوشه مسجد نشسته افضلی تنها! پیمبر گفت اگر دنیا به سویی رفت و او سویی همه باطل روند و اوست راه حق، بلی! تنها چه می‌گویی برادر جان علی تنهاست بی مردم درست این است که هستند مردم بی علی تنها! @anjoman_matla
"کج دار و مریز" یا "کج دار و مریض"؟! اصطلاح «کج دار و مریز» از جمله اصطلاحاتی است که توسط برخی از مردم به اشتباه به کار می رود. مردم آن را با مریضی مرتبط می دانند ! این اصطلاح در اصل "کج دار و مریز" است. به معنای این که ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد ( کنایه از انجام کاری دشوار همراه با احتیاط است) و نسبتی با مریضی ندارد. محشتم کاشانی زیبا تصویر کرده این حالت دشوار را: در بزم حکیمان زِ می شورانگیز نی ‌تابِ نشستن است و نی پای گریز از بهر منِ تنک‌شراب ای ساقی مینا به سرِ پیاله کج دار و مریز @anjoman_matla
روز تولّد فردوسی (یکم بهمن) فاقد اعتبار است. . . بر طبق بررسی چند تاریخ که فردوسی خود در شاهنامه به دست داده است، احتمال نزدیک به یقین سال تولّدِ او ۳۲۹ هجری قمری است که سال درگذشتِ رودکی نیز هست. دربارهٔ روزِ تولّدِ شاعر هیچ اطلاعی نداریم و آنچه ادّعا شده فاقد اعتبار است. سال پایان سرایش شاهنامه ۲۵ اسفند ۴۰۰ هجری است و سالِ درگذشتِ شاعر، از دو تاریخ ۴۱۱ و ۴۱۶ که گزارش کرده‌اند، دومین محتمل‌تر است. با درود خالقی دکتر جلال خالقی مطلق، پیام به بنیاد فردوسی، یکم بهمن ۱۳۹۶ @anjoman_matla
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم چیزی به‌غیر تاول دستان مادرم تنها اتاق خلوت رؤیای کودکی... شاهانه بود چادر ارزان مادرم قایم که می‌شدیم کسی کارمان نداشت در چادر گرفته به‌دندان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم اقساط ماهیانه بابای کارگر کم بود در مقابل ایمان مادرم غیر از دعا به حال من و خواهران من چیزی نبود در تب و هذیان مادرم یادش به‌خیر... شانه به موهام می‌کشید قربان گیسوان پریشان مادرم یک سفره پر از برکت پهن کرده‌ام با پول تانخورده قرآن مادرم هرگز قسم به جان عزیزش نخورده‌ام دلتنگ مادرم شده‌ام... جان مادرم کو شانه‌ای که سر بگذارم به‌روی آن حالا که آمده‌ست سر شانه مادرم از روزگار درس فراوان گرفته‌ام اما هنوز طفل دبستان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم @anjoman_matla
◇ انجمن ادبی مطلع یکشنبه ها | ساعت ۱۷:۳۰ ◇ مشهد مقدس ■ خیابان گاز | مسلم شمالی ۱۷| نرسیده به چهارراه اول_سمت چپ _انتهای کوچه یک متری(بن بست) @anjoman_matla
هدایت شده از KHAMENEI.IR
15.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌟 تاج سر هر دوعالمی تو و کافی است 🌟 چون تو یکی اسوه بانوان جهان را 📹 شعرخوانی آقای محمدرضا طهماسبی در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام با رهبر انقلاب. ۱۴۰۰/۱۱/۳ 💻 @Khamenei_ir
انجمن ادبی مَطلَع
◇ انجمن ادبی مطلع یکشنبه ها | ساعت ۱۷:۳۰ ◇ مشهد مقدس ■ خیابان گاز | مسلم شمالی ۱۷| نرسیده به چهاررا
میهمانان ویژه این جلسه : آقای محمد صادق باقی زاده (شاعر نوحه های "من ایرانم و تو عراقی" ، "به تو از دور سلام"و...) آقای سید احمد شهریار (از شاعران آیینی پاکستان) @anjoman_matla
نوآوری آری هنجار شکنی نه رهبر انقلاب: مداحی، موسیقیِ پاپ نیست 🔹نوآوری در مداحی نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند؛ چرا که مداحی، موسیقیِ پاپ نیست. 🔹مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگ‌ها و نواهای نامناسب استفاده شود. باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود. @anjoman_matla
خودنمایی غافلان را در بلا می افکند پای خواب آلود تا ساکن بود بی آفت است @anjoman_matla
انجمن ادبی مَطلَع
خودنمایی غافلان را در بلا می افکند پای خواب آلود تا ساکن بود بی آفت است #صائب_تبریزی #اسلوب_معادله
یکی از صنایع زیبا و رایج در شعر فارسی خصوصا در بین شاعران سبک هندی اسلوب معادله یا مدّعا مثل میباشد اسلوب معادله این است که دو مصراع یکی شامل یک ادعا هست و مصراع بعدی مثالی هست که در حکم دلیل آن مدعایی است که در مصراع دیگر آمده دو مصراع در ظاهر هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارد اما وقتی به دو مصراع خوب دقت کنیم در می یابیم که یک مصراع در حکم دلیلی شاعرانه یا مصداقی برای مصراع دیگر است تا جایی که می توان جای دو مصراع را عوض کرد و میان آن ها علامت مساوی گذاشت و این ارتباط معنایی نیز بر پایه ی تشبیه استوار است . مثال ۱ : عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود مثال ۲ : اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهی ست اشک کباب موجب طغیان آتش است مثال ۳ : کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی در کف گلچین ز گلشن خار می ماند به جا مثال ۴ : در گشاد کار خود مشکل گشایان عاجزند شانه نتواند گشودن طرّه شمشاد را @anjoman_matla
گزارش تصویری محفل مطلع با حضور مهمانان ویژه : سید احمد شهریار (پاکستان) محمدصادق باقی زاده @anjoman_matla
عقبی کلامت را قیامت می شمارد دنیا سکوتت را عبادت می شمارد بهر تکلم، بعد تعقیب نمازت جبریل فرصت را غنیمت می شمارد نزدیک هجده سال باران مدینه انگشت تر کرده، فضیلت می شمارد از اشتیاق درک نورت، ای شب قدر! ماه از اذان صبح، ساعت می شمارد خورشید یثرب صبح تا مغرب کنارت دارد برای نور، حالت می شمارد حاتم قلم در دست جایی کنج تاریخ پشت در این خانه رعیت می شمارد پشت در خانه به دق الباب، سائل حق حق کنان هر دم کرامت می شمارد پشت درِ خانه نبی ای روح تطهیر فضل تو را روزی سه نوبت می شمارد پشت در خانه فلک هم جای تسبیح خیل ملائک را به دقت می شمارد پشت درِ خانه تو را رد سلامی ست آن را رسول الله دعوت می شمارد پشت در خانه...دریغا شاعر تو این واژه را ذکر مصیبت می شمارد ای بغض استنصار! حالا چشمهایت تعداد یاران را به زحمت می شمارد نه دست نه پهلو...بگو قلب تو تنها رنج علی را درد و محنت می شمارد از دست "آن دو" میکشی آهی و جبریل این را از آیات برائت می شمارد مرگا به اسلامِ پس از تو کز پیمبر آن زن که میدانی روایت می شمارد! @anjoman_matla
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 آنروز چقدر آسمان زیبا بود باران امید ، هر کران پیدا بود شب کفش نپوشیده فراری شد و رفت خورشید هنوز در هواپیما بود! @anjoman_matla
هدایت شده از هندوستان
کاش از غیبت دهان خویش را می کرد پاک آن که چندین پاک دندان خود از مسواک کرد @SAEB_TABRIZ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شعرخوانی حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی رضوان الله علیه در وصف حضرت حجة ارواحنا له الفداء @anjoman_matla
این روزها میان شهیدان چه همهمه‌ست این انقلاب ادامۀ فریاد فاطمه‌ست از تشنگی چه واهمه، از دشمنان چه باک وقتی عَلم به دست علمدار علقمه‌ست تا گردن معاویه دَه ضربه بیش نیست اطراف خیمه‌گاه علی از چه همهمه‌ست فرعون هم مقابل موسی کسی نبود جادوی سامری که فقط یک مجسّمه‌ست حکم خدا مگر حکمیّت نیاز داشت با اشعری بگو که زمان محاکمه‌ست فریاد فاطمه‌ست که پیچیده در جهان مقصود اگر علی‌ست شهادت مقدمه‌ست @anjoman_matla
هدایت شده از علی مقدم
🌷چه خوب از آب در آمد🌷 مگر که باز رُخت از پسِ نقاب در آمد؟ و یا که‌ صبح‌ دمیدست و آفتاب در آمد؟ همین که‌ خَلْقِ دو ‌چشمت تمام گشت خدا گفت : مبارک است ، مبارک ، چه ‌خوب از آب در آمد تویی که نقطه بسمِ الَهِ کتابِ خدایی ز شرح خال سیاهت علی کتاب در آمد یداللَهی و‌ نبی دید در میانه میدان از آستین خدا دستِ بوتراب در آمد گره زدم دل خود را فقط به زلف سیاهت چه راست راهِ من از بین پیچ و تاب درآمد بنازم این همه رحمت ، که بارها همه دیدند گناه تا به نجف آمد و ثواب درآمد @ASI_khorasani
تا تیغِ زلفت ای پدر خاک! خورد تاب ما سرگذاشتیم بر این تیره ی تراب خانه خراب عشق تو شد کعبه ای خلیل آنجا که از جمال خود انداختی نقاب انگار خلق محرم راز تو نیستند وقتی که هست کعبه چنین بر تنش حجاب از شوق دیدن تو که نفس پیمبری با سر دویده نزد رسول خدا سحاب "خاتم" صدا زدند نبی را، به شانه اش گشتی سوار، مثلِ نگینی که بر رکاب سلمان سه قرن را به هوای تو زنده است از دشت ارژن آمده سوی تو با شتاب عمری به سرسرای تو تمار جان به کف مشتاق بود لیفه خرما شود طناب ای گفته کیست سر بتراشد به تیغ عشق مقداد را رگیست ورم کرده در جواب ای سر سر به مهر، به تعلیم نام توست گر می‌شود دعای ابوحمزه مستجاب ای لنگر زمین و زمان! بی تو تیغ موج با نوح آن کند که بسی کرد با حباب عالم تمام خندق اگر بود، لب به لب با دستِ ذوالفقارِ تو پُر میشد از ثواب بالا بگیر دست که آیند سوی تو بی برکه ی غدیر جهان چیست جز سراب ای یار عرش! از چه کنار تو با غرور هی غار غار می کند آن کمتر از غراب! بر گوششان روایتِ لولا علی بس است آنها که رفته اند پی قولِ ناصواب بیم است پای خطبه ات از مست بودنم همّام برنخواست، اگر خورد از این شراب نهج البلاغه ی تو و قرآنِ مصطفی هر دو گرفته اند ز یک چشمه انشعاب نان جوین هرآینه خوردی، ندیده است گندم میان خانه ی تو سنگِ آسیاب انداخت پرده دستِ عقیل از عدالتت کور است هرکه درک ندارد از آن عتاب قرآن به دست، بینِ صلاتینِ ظهر و عصر افتاد چشم من به همین آیه از کتاب: "نمرود اگر خداست، خلیل خدا! بگو کاری کند ز غرب برون آید آفتاب..." لبخندِ با کنایه نشاندم به روی لب ناگاه در خیال خودم کردمش خطاب: فرمانِ ردّ شمسِ علی را چه میکنی؟! خورشید برده است از آقای ما حساب اندیشه در دو ذات حرام است، ذات حق با ذاتِ در خدا شده ممسوسِ آن جناب گفتی فمَن یمُت یَرَنی...نصف جان شدیم شب های بی قرار، سپردیم دل به خواب شکر خدا به ساحتِ مولای عالمین جُرمی به غیر شعر نکردیم ارتکاب @anjoman_matla
شد در وسط خطبه لبِ خشک تو تر دوش همّام تو میرفت در این فاصله بر دوش سرگشته ی عشقت شده گویی، خبر آمد خورشید در آورده سر از کوه و کمر دوش گیسوی تو قدریست که در گردش ایام کس پی به بلنداش نبرده ست مگر دوش ای نخله ی توحیدِ خلیل از تو ثمر خیز! سبز است در این بادیه از بارِ تبر دوش ای صالحِ اعجاز! تکانَد پی تیغت باری شتر معرکه از محملِ شر دوش در سیر مقامات تو این بس که نرفته ست پیغمبر ما را احدی مثل تو بر دوش رفتی به جهاز شتران ای که تو را هست همشانه ی جبریل به هر کوی و گذر دوش ای یکشبه مهمان چهل جا، شده حیران از حال تو هرکس که گرفته ست خبر دوش تو صورتِ والای قیامی و قعودی این تیر حقیر است چه در پا و چه در دوش ای کوه تحمل! به نود زخم تو سوگند یکبار نلرزیده تو را گاهِ خطر دوش با کیسه ی نان شاه به غیر از تو ندیدیم این بار گران است گران است به هر دوش یا جای علم بوده و یا کیسه ی اطعام از زخم پذیرفته اثر روی اثر دوش زیر علم صبر تو عمریست دمادم میسوزد و میسوزد مانند جگر دوش چون‌ مور کشم بار غمت را و محال است از بردن این بار کند صرف نظر دوش ای دار و ندارِ دل تمار، در این راه از دار ندارد همه ی عمر حذر دوش @anjoman_matla
یا علی مددی قصیده واره اخلاقی_علوی هر گاه گشت از دهنی ادعا بلند از گوشه گوشه ی دو سرا شد بلا بلند از سایه انتظار حقیقت چه میکشی؟! در پیش کبریا نشوی از ریا بلند گیرم عصا به دست گرفتی ولی چه سود از دست موسوی ست مقام عصا بلند گنج خدا همیشه به کنجی عیان شود "اقرا" ببین که گشت ز غار حرا بلند دریای علم خواهی اگر ، پس خموش باش ماهی نمیشود ز دهانش صدا بلند امروز زیر خاک نهان میشوی ولی از خاک ، کِشته ی تو شود در جزا بلند در موقفی که قیمت هر کس به قلب اوست دیگر چه فرق قامت کوتاه یا بلند جانت که بود ، جسم تو هم قیمتی شود الفاظِ مُرده میشود از محتوا بلند دوزخ تجلّی عمل دنیوی ماست بنگر که گشته آتش ما تا کجا بلند شد از گناهکاری ما دوزخ آتشین گردید قدّ شعله ز خاشاکِ ما بلند افسردگیست حاصل چشمان خشک ما از آبیاری است درخت و گیا بلند دائم مقیم باش و مکش پای خویش را از درگهی که شد به دعا دستها بلند رحمت نزول میکند از آسمانِ حق هر جا که میشود ز دهان ربنا بلند غفران بدون معصیت ما چه رنگ داشت؟ قدر ثواب گشت ز ننگ خطا بلند باز است راه دوست ، "تعالوا" به سوی او از عرش گشته است خطابِ  "بیا" بلند بنگر به دقّت قلم صنع کردگار از علم بانی است یقینا بنا بلند با نفیِ غیر ، صحبت از دوست روشن است الّا شود به یُمن تجلّی لا بلند ممکن کجا و وهم وجود دو روزه ای بر غیر قدّ اوست قبای بقا بلند تدبیر میشود غل و زنجیر با قدر هر جا که میشود به حکومت قضا بلند بی دست و پا اگر نشوی ، پا نمیشوی اینجا نمیشوی ز درازی پا بلند کوتاهِ قصه اینکه بلند است زلف یار ورنه نبود اینقدر این ماجرا بلند گاهی قلم مرا به مسیر تو می برد اصلا چرا ردیف شد این شعر با بلند وقتی غرض ز شعر ، سرودن ز حیدر است گردد ردیف شعر به مدحش ز جا بلند گر قدر دیگران به ثنا میشود بلند گردد ولی ز مدح علی هر ثنا بلند جز او کسی مقام "سلونی" نداشته ست بر دوش غیر اوست یقین این قبا بلند در اوج هر بلا و مصیبت که دیده اند گفتند "یا علی" همه ی انبیا بلند تا هیچ شک و شبهه نماند برای کس یا ایهاالرسول بخوان  "هل اتی" بلند یاسین اگر نکرد اثر در دل دل حسود گاهی بخوان به گوش کرش "انّما" بلند لا میشوند آن دو و از بین میروند گردد اگر که نون ز میان لنا بلند وقتی که کار سخت شد و یاوری نبود در بین جنگ گشت فقط مرتضی بلند افتاد لرزه بر بدن دشمنان او تا گشت ذوالفقارِ شه لافتی بلند با ذوالفقار بر سر مرحب زد آنچنان کز ذوالجلال خاست دوصد مرحبا بلند جبریل گفت دستمریزاد یاعلی گردید از زبان نبی حبذا بلند آری اگر نبود مراعاتِ حال خلق او مینمود جای دری ، قلعه را بلند در ابتدای لشکر علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند بال و پر اجابت ما حُبّ حیدر است شد از عنایت علوی هر دعا بلند "ارواح ماسواه فداه" که سوی اوست دستانِ خالیِ همه ماسوا بلند وقتِ کرم ز فرط حیا از گدای خود سر را نکرده است به پیش گدا بلند از فرط لطف توست طلبکار گشته ایم آری گدا ز لطف تو سازد صدا بلند ما از عنایت تو رسیدیم تا خدا کَه میشود ز جاذبه ی کهربا بلند حتی اگر عتاب نمایی مرا علی از من شود فقط "لک روحی فدا" بلند از دست رفته ایم به فریادمان برس تنها مگر که لطف تو سازد مرا بلند @ASI_khorasani @anjoman_matla