eitaa logo
گروه علمی زبان و ادبیات حوزه علمیه خراسان
1.3هزار دنبال‌کننده
542 عکس
83 ویدیو
165 فایل
✅ اهداف کانال: 📌دانش افزایی و ارتقاء سطح ادب عربی طلاب، دانشجویان و تمامی علاقه مندان به دانش های «زبان و ادبیات قرآن کریم» و «زبان و ادبیات عربی» 📌اطلاع رسانی رویدادهای ادبی «حوزه علمیه خراسان»
مشاهده در ایتا
دانلود
🗒🗒🗒 ❇️ میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری معروف به ادیب اول در سال 1281 قمری و در عصر حکومت ناصری، در روستای بیژن‌گرد از توابع نیشابور پای به عرصه حیات گذاشت. 🔅 پدرش ملاحسین مردی متدین و مأنوس با قرآن کریم و ادعیه بود که علاوه بر کشاورزی در کار خرید و فروش و تجارت اشتغال داشت. میرزا عبدالجواد چهار ساله بود که بر اثر بیماری آبله نابینا گردید به‌طوری که چشم راست وی به‌طور کلی نابینا شد و چشم چپ وی پس از معالجه بسیار اندکی بینایی اندکی یافت و به گفته خودش فقط از روشنایی ربع چشم بهره‌مند بود. به‌همین دلیل پدرش او را به مکتب نفرستاد از بیم آن‌که مبادا آسیب بیشتری به چشم تنها فرزند دلبندش وارد شود و همان اندک بینایی چشم فرزندش از بین برود. ❇️میرزا عبدالجواد در کودکی دارای هوش و استعداد سرشار و حافظه قوی بود به‌طوری که نقل می‌کنند او در شبی از شب‌های ماه مبارک رمضان که پدرش دعای سحر را می‌خواند او گوش فرا ‌داد و آن را حفظ ‌کرد تا این‌که در شبی از آن شب‌ها پدرش در اثر خواب‌آلودگی دعا را اشتباه خواند که میرزا عبدالجواد فوری پدر را متوجه اشتباهش کرد که این موضوع موجب مسرت و خوشحالی پدر گردید و راضی شد فرزند شش ساله خود را به مکتب‌خانه بفرستد. میرزا بر اثر اتکال به این هوش سرشار مراحل خواندن و نوشتن را به سرعت طی کرد و آن‌گاه به نیشابور رفت تا مقدمات علوم دینی را بیاموزد. 🔅قدرت حافظه ادیب اول به‌گونه‌ای بود که اغلب کتب متداول درسی آن زمان را بدون حضور در محضر استاد و فقط از راه مطالعه فراگرفته بود. 🗓 وی در این‌باره گفته است: روزی در نیشابور در درس حاشیه ملاعبدالله بر تهذیب المنطق تفتازانی بودم که استاد در مسئله، نقیض عام و خاص مطلق را نتوانست به من تفهیم کند، با خود گفتم که این علم را علم عقلی گویند، من در این مسئله فکر می‌کنم اگر آن را فهمیدم آن وقت به ادامه تحصیل علم همت می‌بندم! و رفتم و بعداز اندک فکری مسئله مذکور را حل کردم و بعداز آن دیگر در درس آن مدرس نرفتم و تمام کتاب را با مطالعه به اتمام رساندم. 🏢 ادیب اول بعداز اتمام دروس مقدماتی در سن 16 سالگی وارد مشهد مقدس گردید و به تکمیل معلومات خویش پرداخت و نیز هم‌زمان، به تدریس سطوح پایین‌تر همت گماشت. وی گرچه در ادبیات عرب و علم معانی و بیان تبحر و تخصص ویژه داشت و همه عمر شریف خود را صرف تدریس کتب و متون ادبی حوزه علمیه کرد اما از سایر علوم اسلامی همانند فقه، اصول، کلام، ریاضی، طب و... بهره وافی داشت. البته از اسامی اساتید وی، در منابع تراجم و رجال اطلاعی به دست نیامده است. 🔵شاگردان 💎 ادیب اول همه همت خود را صرف تدریس و تربیت شاگردان کرد. عمده تدریس وی در مقدمات و ادبیات عربی شامل کتاب‌های چون: مغنی‌اللبیب، مطول، سیوطی، شرح جامی، شرح قطر ابن‌هشام انصاری، نهج‌البلاغه، مقامات الحریری، مقامات بدیعی، حاشیه ملاعبدالله، شمسیه و... بوده و اغلب شاگردان وی نیز در همین رشته‌های یاد شده از وی کسب فیض کرده‌اند. 🏢 او در مدرسه علمیه نواب، کرسی تدریس باشکوهی داشت و مشتاقان زیادی از خرمن دانش گسترده وی بهره‌مند شدند. برخی تعداد شاگردان آن ادیب نامدار را بالغ بر سیصد تن ذکر کرده‌اند که در این‌جا به نام تعدادی از معاریف آنان بدون ذکر القاب حوزوی و دانشگاهی بسنده می‌کنیم: ♦️میرزا حسین فقیه سبزواری، ♦️ سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری، ♦️میرزا احمد مدرس یزدی، ♦️محمدتقی ادیب نیشابوری، ♦️میرزا علی‌اکبر نوقانی، ♦️محمدرضا نوقانی، ♦️محمدکاظم مهدوی دامغانی، ♦️محمد کفعمی خراسانی، ♦️سیدمهدی طباطبایی‌ قمی، ♦️عبدالجواد برسی، ♦️ میرزا اسحاق آستارایی، ♦️محمدحسین فاضل تونی، ♦️علی اعتماد الواعظین رشتی، ♦️ محمدرضا مروجی طبسی، ♦️سیدجواد حسینی تنکابنی، ♦️محمدعلی مدرس افغانی، ♦️محمدباقر محسنی ملایری، ♦️ محمدتقی ملک‌الشعرای بهار، ♦️ بدیع الزمان فروزانفر و... . 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
🗒🗒🗒 ❇️ شیخ محمدتقی رامُوز بهاوَر معروف به ادیب دوم نیشابور در سال 1315 قمری (1274 شمسی) در خیرآباد از بلوک عشق‌آباد نیشابور دیده به جهان گشود. 🔅پدرش میرزا اسدالله خیاط بود و به اطفال خواندن و نوشتن می‌آموخت. ادیب در محضر پدر تا 18 سالگی خیاطی آموخت و در سن 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد مقدس شد و در نزد دایی خود شیخ محمد کدکنی که از علما و مدرسان بود، به مدت سه سال دروس مقدماتی را با جدیت کامل فراگرفت و در اواخر سال 1333 قمری وارد حوزه درس میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (ادیب اول) گردید. ❇️ادیب دوم در نزد استادش ادیب اول به شاگردی پرداخت تا خود در این علوم متخصص و صاحب‌نظر شد. او به استادش بسیار علاقه داشت و از روز اول درسی با وی مأنوس شد. از هنگام تلمذ و شاگردی وی تا پایان عمر استاد حدود هفت سال استفاده علمی برد تا به آن‌جا که پس‌از فوت استادش کرسی تدریس ادبیات عرب در وی متعین شد و در حدود نیم قرن به تدریس این علوم پرداخت و تا‌ آن‌جا مهارت وی اوج گرفت که به ادیب دوم مشهور گردید. 🔅 ادیب دوم، به‌حق مانند ادیب اول سالیان بسیار، اعتبار و موقعیت ممتاز علوم حوزه مشهد را در میان حوزه‌های شیعه حفظ کرد. شیخ محمد تقی از محضر میرزا عبدالجواد، کمال استفاده را برد و در آموختن ادبیات عرب، ادبیات فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، تفسیر، حدیث، رجال، فقه، اصول، طب، علوم غریبه و علوم جدید رنج‌ها کشید تا این‌که در این علوم به تبحر بالایی دست یافت. 🗓 وی در کسب این دانش‌ها به‌جز میرزا عبدالجواد، از محضر اساتید و بزرگانی چون؛ آقا میرزا بزرگ حکیم عسکری، شیخ حسن برسی، شیخ اسدالله یزدی، میرزا باقر مدرس رضوی، آقا سیدجعفر شهرستانی، قوام‌الحکماء، مشیرالاطباء و حکیم فاضل خراسانی بهره برد. 🏢 ادیب دوم، متون ادبی، منطقی و اصولی از جمله سیوطی، مغنی، شرح مطول، شرح نظام، حاشیه ملاعبدالله، معالم، مقامات الحریری، عروض و قافیه را در مدارس خیرات خان، سلیمانیه، میرزا جعفر، مسجد ترک‌ها، مسجد گوهرشاد و در سال 1325 شمسی چند ماهی در آموزش و پرورش تدریس می‌کرد. در سال 1341 شمسی با پیشنهاد سیدجلال‌الدین تهرانی که شاگرد ادیب اول و استاندار خراسان و نایب‌التولیه وقت آستان قدس رضوی بود، عنوان مدرس آستان قدس رضوی را پذیرفت و به مدت هفت سال در آرامگاه شیخ بهایی به تدریس پرداخت و در زمستان سال 1348 شمسی پایش آسیب دید و از آن پس تا پایان عمر در منزل خود تدریس نمود. 🔵شاگردان 💎 ادیب دوم با بیش از نیم‌قرن تدریس در خراسان موفق شد شاگردان زیادی را در مکتب علمی خویش پرورش دهد. غالب فضلایی که در این نیم‌قرن تحصیلات خود را در مشهد مقدس گذرانیده‌اند، فیض شاگردی او را درک کرده‌اند، نام برخی از شاگردان وی عبارتند از؛ حضرات آیات و حجج‌اسلام و آقایان: ♦️سید علی سیستانی، ♦️حسین وحید خراسانی، ♦️اسماعیل صالحی مازندرانی، ♦️سیدمحمد مجتهد سیستانی، ♦️سیدجعفر سیدان، ♦️محمدرضا حکیمی، ♦️کاظم مدیر شانه‌چی، ♦️حبیب‌الله مهمان‌نواز، ♦️محمد حکیمی، ♦️علی حکیمی، ♦️سیدعباس سیدان، ♦️عباس واعظ طبسی، ♦️سیدمحمد خامنه‌ای، ♦️علیرضا غروی اصفهانی، ♦️علی‌اکبر الهی خراسانی، ♦️سیدجواد مصطفوی، ♦️محمدجعفر جعفری لنگرودی، ♦️اسماعیل فردوسی‌پور، ♦️پروفسور عبدالجواد فلاطوری، ♦️مرتضی علم‌الهدی، ♦️جعفر زاهدی، ♦️ محمدرضا مهدوی دامغانی، ♦️عبدالحسین رضایی، ♦️شعبان نخستین رودسری، ♦️سیدمحمدرضا سعیدی خراسانی و... . 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📖 👨‍🏫ابو الفتح عثمان بن جنى موصلى‏ 📅 زمان حیات یا وفات: ( 392 - 321 ق) ✳️ « ابن جنى، ابوالفتح عثمان بن جنى موصلى»، عالم به صرف و نحو، لغت و ادب عرب مى‏باشد. پدر او برده‏ اى رومى از آن سليمان بن فهد ازدى موصلى بود كه« جنى» نام داشت و جنى خود به گفته سيوطى معرب گنى است. 🔹 ابن جنى در موصل زاده شد. از دوران كودكى و نوجوانى او اطلاعى در دست نيست. جز اين‏كه در آغاز جوانى، در جامع موصل، به تدريس صرف مشغول بوده است. در آن هنگام، ابو على فارسى بر آن ديار گذشت و مدرس جوان را در مسأله ‏اى صرفى آزمود. چون ابن جنى از دادن پاسخ عاجز ماند، در سلك شاگردان ابوعلى درآمد و تا درگذشت استاد، يعنى چهل سال تمام، در سفر و حضر، ملازم او شد. به اعتبار اين چهل سال، آغاز آشنايى او و ابوعلى را در 337 ق مى ‏توان پنداشت. 🔸 از ديگر استادان او مى ‏توان از: محمد بن حسن ابوالعطار مقرى، ابى حاتم، و قطرب نام برد. نيز چنين استنباط مى‏شود كه آغاز زندگى و تحصيلات وى در موصل بوده و در خدمت احمد بن محمد ابوالعباس موصلى( اخفش دوم) علم نحو آموخته است. ابن جنى گر چه دست پرورده ابوعلى و برجسته‏ ترين شاگرد او به شمار مى‏ آيد، اما استادان ديگرى نيز در عراق، موصل و شام داشته و خود در اجازه نامه‏ هاى كه به نام حسين بن احمد بن نصر، نوشته به اين امر تصريح كرده است. از جمله استادان او، متنبى است. 🔹 مصاحبت ‏هاى اين دو بيشتر در حلب و در خلال سال ‏هاى 337 تا 346 ق بوده است، چه متنبى در آن هنگام در دربار امير سيف ‏الدوله به سر مى ‏برده است. ابن جنى با آن‏كه تا پايان عمر ابوعلى عنوان شاگردى او را داشته، قبل از درگذشت او، خود استادى بزرگ به شمار مى ‏آمده و شمارى از كتاب‏هاى خود را در حيات استاد، تأليف كرده و مورد تحسين او واقع شده است و پس از درگذشت استاد به جانشينى او بر مسند تدريس در بغداد تكيه زده و در عالم ادب، رياست به وى منتهى شده است. 🔸 ابن جنى شاگردان بسيارى تربيت كرده كه بعدها خود از دانشمندان بنام در ادب عرب شده‏اند؛ از جمله معروف ‏ترين آن‏هاست: ابوالقاسم عمر بن ثابت ثمانينى، ابوالحسن على بن عبيدالله سمسمى، ابواحمد عبدالسلام بصرى، على بن زيد قاشانى( كاشانى)، ثابت بن محمد جرجانى، ابوعبدالله حسن بن احمد بن نصر، محمد بن عبدالله بن شاهويه. 🔹 وى با امرا، سلاطين و برخى از بزرگان عصر خود ارتباط و مراوده داشته است و به نقل ابن قفطى، در خاندان ديلميان: عضدالدوله و فرزندانش را خدمت كرد و كتاب« البشرى و الظفر» را نيز در تفسير بيتى از اشعار عضدالدوله براى همو نوشت. ابن قفطى نوع خدمت ابن جنى را نزد اين شهرياران معلوم نكرده است. برخى به استناد نوشته ياقوت، ابن جنى را كاتب انشاء دربار عضد الدوله و صمصام الدوله دانسته ‏اند. 🔸 بى شك ابن جنى مانند استاد خود ابوعلى فارسى به مذهب اعتزال مى ‏گراييد. او در بحث از برخى مسائل نحوى مطالبى آورده است كه بر مذهب او دلالت تمام دارد. مؤلفان شيعى او را شيعى مذهب مى‏دانند و ظاهراً چند عامل باعث چنين تصورى شده است: از جمله آن‏كه وى با شريف رضى و سيد مرتضى بسيار نزديك بود و نيز بر امام على و اهل بيت( ع) به روش شيعيان درود مى ‏فرستاد. 🔹 ابن جنى دانشمندى بنام و مبتكر در صرف و نحو، لغت، قرائت، ادب، بلاغت، شعر و عروض و قافيه به ‏شمار آمده است و گواه اين مطلب، آثار و تأليفات او در اين موارد و اظهار نظر دانشمندان و محققان درباره اوست. ثعالبى او را محور و قطب زبان عربى معرفى كرده است. ياقوت او را از حاذق‏ترين و عالم‏ترين مردان ادب، لغت، صرف و نحو برشمرده و معتقد است احدى در علم تصريف و اصول و فروع آن، عالم ‏تر و استوارتر از او وجود ندارد. فيروز آبادى از وى به عنوان امام يگانه و صاحب تأليفات مهم و ابتكارات عجيب نام برده است. 🔸 وى در هيچ رشته ‏اى، در حد علم تصريف، تبحر نداشته است. كتاب‏هاى او در تصريف، مبين روش و اسلوب زيبا و محكم او در بحث، بررسى و تنظيم مباحث صرفى است. او در اشتقاق لغت، مبحث جديدى به نام اشتقاق اكبر مطرح كرده است كه به گفته آدام متز، نتايج آن تا امروز ادامه دارد و هيچ يك از علماى لغت، توفيقى بزرگ‏تر از اين بدست نياورده ‏اند. غالباً او را مؤسس و مبدع اين مبحث مى ‏دانند. 🔹 وى نخستين كسى است كه به مبدأ و ريشه زبان نيز توجه كرده است. او به پديدآمدن لغات و اسامى اشيا مى ‏پردازد و منشأ اجتماعى و قراردادى و نحوه پيدايى و گسترش آن را در جامعه نشان مى ‏دهد. 🔗 ادامه دارد .... 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📖 👨‍🏫كمال الدين عبدالرحمن بن محمد بن ابى ‏سعيد بن انبارى 📅 زمان حیات یا وفات: ( 577 - 513 ق) ✳️ « ابن انبارى يا انبارى، ابوالبركات عبد الرحمن بن محمد، كمال الدين»، در 4 ربيع ‏الثانى 513 (15 ژوئيه 1119م) در شهر انبار به دنيا آمد. 🔹وى كه نحوى، لغت ‏شناس، فقيه و محدث بود، در انبار، نزد پدر و خليفة بن محفوظ، حديث شنيد و از آنان روايت كرد. بسيار جوان بود كه به بغداد رفت و در همان جا مسكن گزيد و به مدرسيه نظاميه پيوست. در نظاميه نخست نزد ابومنصور رزّاز به آيين شافعى، فقه و خلاف آموخت و گويا در همان ايام با عنوان« مُعيد» به كار گماشته شد. 🔸 پس از آن، نحو را در خدمت ابن شجرى، نقيب طالبان در كرخ، خواند و نزد جواليقى ادبيات فراگرفت. وى نزد استادان ديگرى نيز دانش آموخت تا سرانجام شيخ زمانه شد و در نظاميه به تدريس پرداخت، آن‏گاه آثارش شهرت يافت و طلاب علم از هر سو به محضرش شتافتند. وى در مقام استادى، نفسى گرم و مبارك داشت؛ چنان‏كه هركس نزد وى شاگردى كرد، از مشاهير شد. 🔹 انبارى مردى سخت ديندار و پارسا و زاهدى مخلص و بى‏ پيرايه بود. او از هياهوى نظاميه روى برتافت و در گوشه عزلت نشست. به نوشته قفطى در رباطى در شرق بغداد، در محله خاتونيه خارجه مسكن گزيد. در همين رباط بود كه يك سال پيش از مرگش، ابن دبيثى از وى ديدار كرد و ابياتى چند از او شنيد. وى سرانجام در 9 شعبان 577 ق / 18 دسامبر 1181 م، در بغداد، درگذشت و او را در باب اَبرَز، در مقبره شيخ ابواسحاق شيرازى به خاك سپردند. 🔸 به گفته برخى، او خانه‏اى از پدر به ارث برده بود كه در آن مسكن گزيد. همچنين خانه ‏اى ديگر و دكانى داشت كه اجاره آنها در هر ماه، نيم دينار بود. وى بدين اندك قناعت مى‏ كرد و با آن روزگار مى‏ گذراند. در خانه چراغ برنمى ‏افروخت، بر حصير مى ‏نشست و جامه ‏هاى ژنده مى‏ پوشيد. لباس و عمامه‏ اى كم ‏بها داشت كه تنها روزهاى جمعه مى ‏پوشيد و براى نماز خارج مى ‏شد و جز در اين مورد، خانه را ترك نمى ‏كرد. او از جمله كسانى بود كه با شيخ ابونجيب در خلوت نشست. يك‏بار خليفه المستضى بالله، 500 دينار براى او فرستاد، اما انبارى هديه خليفه را نپذيرفت و از قبول آن براى فرزند خويش هم خوددارى كرد. 🔹 در حالات او، آنچه غريب به نظر مى ‏رسد، روايت ابن زبير( ص 9) است كه مى ‏گويد: وى به اندلس سفر كرد و تا اشبيليه پيش رفت و چندى در آن شهر مقام كرد. اين روايت بدان سبب شهرت يافت كه مورد استناد سيوطى قرار گرفت، اما در هر حال، اين روايت، با تصريحاتى كه در باره خوى گوشه ‏گير او داريم، منافات دارد. 🔸وى از آغاز، تربيتى دينى يافت و در مدرسه نظاميه نيز به مطالعه در علوم دينى، به‏ خصوص آيين شافعى همت گماشت. از آثار او چندين كتاب، از جمله« هداية الذاهب» و نيز« بداية الهداية» در همين باب است. وى از گروهى چون محمد بن محمد بن عطاف، ابن خيرون و احمد بن ابى‏نصر بن نظام الملك، روايت حديث كرده است و گروهى چون عمر قرشى و ابوبكر حازمى از او استماع حديث كرده ‏اند. 🔹 علاوه بر اين او را غالبا« فقيه» خوانده ‏اند و بى ‏گمان وى فقه را همراه با نحو در نظاميه تدريس مى ‏كرده است. بااين ‏همه، وى را غالبا استاد نحو دانسته ‏اند. به ‏جرأت مى ‏توان گفت كه وى عمده شهرت خويش را مديون كتاب« أسرار العربية» است؛ زيرا بيشتر نويسندگان، حتى كسانى كه از ذكر فهرست آثار او خوددارى كرده ‏اند، نام اين كتاب را در شرح احوالش آورده و به فايده و سهولت آن اشاره كرده ‏اند. اثر ديگر او« نزهة الألباء في طبقات الأدباء» است كه از منابع ياقوت بوده است. 🔸از كتاب‏هاى موجود و نام كتاب‏هاى مفقود او برمى ‏آيد كه وى بيشتر اوقاتش را صرف تأليف در علم نحو مى ‏كرده است. روش او عموما همان است كه در كتاب«انصاف» به چشم مى ‏خورد؛ وى مى ‏كوشد قواعد و اصول فقهى و نحوى را به هم پيوند دهد؛ ازهمين ‏رو شيوه او در برداشت ‏هاى نحوى بيشتر به شيوه فقيهان شبيه است. بااين ‏همه، نمى ‏توان او را صاحب مكتب خاصى به شمار آورد. ادعاى خود او در باره« ابتكار اصول نحو» چندان مقبول نيست. به ‏هرحال، كتاب انصاف او، شايد بهترين كتابى باشد كه در باب خلاف ميان دو مكتب كوفى و بصرى نوشته شده و هنوز مورد استفاده پژوهشگران است. 🔗 ادامه دارد .... 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📖 👨‍🏫ابن حاجب، عثمان بن عمر‏ 📅 زمان حیات یا وفات: ( 570 - 646 ق) ✳️ا« ابن حاجِب، ابوعمرو جمال الدين عثمان بن عمر»، نحوى و فقيه مالكى در سال 570 ق متولد شد. خاندان وى احتمالاً از كردان ساكن دونه( قريه ‏اى در همدان) بودند و نسبت ‏هاى دوينى و روينى كه به وى داده شده، ظاهراً تصحيف دونى است. پدرش كه مردى سپاهى بود، به عنوان حاجب در دستگاه امير عزالدين موسك صلاحى خدمت مى ‏كرد. 🔹ابن حاجب در اسنا، شهرى در منطقه صعيد مصر، ديده به جهان گشود. او در قاهره به فراگرفتن قرآن پرداخت و سپس فقه مالكى آموخت. وى قرائات هفت گانه را نزد ابو الجود غياث بن فارس لخمى، « التيسير و الشاطبيه» را نزد شاطبى و نيز قرائات مختلف را به طرق المُبهج سبط خياط نزد شهاب غزنوى خواند. او فقه را از ابو منصور ابيارى و همچنين ابو الحسين بن جبير و شفا را نزد امام شاذلى آموخت. همچنين نزد شاطبى، ابن البناء، ابوالقاسم بوصيرى، اسماعيل بن ياسين و ديگران ادب عربى و حديث فراگرفت. 🔸از چگونگى آموزش او در نحو و استادان وى اطلاعى در دست نيست. ابن مالك وى را در نحو شاگرد زمخشرى دانسته و متذكر شده كه زمخشرى خود در اين علم چندان دستى نداشته است. از اين روايت و نيز از شرحى كه او خود بر المفصل زمخشرى نوشته، در مى ‏يابيم كه وى به اين كتاب عنايت خاصى داشته است و دست مايه علم خود را در نحو از آن برگرفته است. ذهبى در ميان استادان حديث وى، از بانويى به نام فاطمه بنت سعدالخير نيز نام مى ‏برد كه در منابع ديگر ديده نمى ‏شود. الامالى ابن حاجب، سراسر داراى تاريخ است و تاريخ كهن ‏ترين مجلس آن 609 ق است و از آن‏جا كه وى در اين تاريخ حدود 40 سال بيش نداشته، مى ‏توان دريافت كه در اواسط عمر به تسلط در نحو، فقه و اصول شهرت بسيار داشته و در مدرسه فاضليه به تدريس مشغول بوده است. 🔹موفق بن ابى العلاء از وى قرائات سبع و رضى ‏الدين قسرطينى ادب عربى آموختند و عبدالعظيم منذرى، عبدالمؤمن دمياطى و ديگران از وى حديث روايت كرده ‏اند. ذهبى، ياقوت را نيز از جمله راويان ابن حاجب ذكر كرده است. 🔸ابن خلكان كه بارها ابن حاجب را ملاقات كرده، وى را ستوده و چنين نوشته است: او مكرر براى «اداى شهادت» نزد من مى ‏آمد و من در باب مسائل پيچيده و مشكل عربى از او سؤال مى ‏كردم و او بدون اضطراب و با وقار و آرامش بسيار پاسخ مى ‏گفت. 🔹ابن حاجب ظاهراً تا 616 ق در قاهره بود، سپس آنجا را به قصد دمشق ترك گفت. شايد آوازه جامع اموى دمشق اين فقيه مالكى را به آن‏جا كشيده باشد. وى پيش از آن‏كه به دمشق برسد، ظاهراً چند ماهى در بيت المقدس ماند، زيرا شمارى از مجالس امالى وى در 616 ق در بيت المقدس تشكيل شده است. وى سرانجام در 617 ق وارد دمشق شد و در زاويه مالكيه جامع اموى عهده ‏دار تدريس علوم اسلامى گرديد. به گفته ابوشامه او قبلاً بارها به دمشق آمد و شد داشته است و سرانجام در 617 ق بود كه در دمشق اقامت گزيد. در مدت اقامت او در اين شهر، ظاهراً حادثه مهمى رخ نداده است، جز اين‏كه به گفته ابن شاكر، در 628 ق سه تن از فقهاى دمشق؛ ابن الصلاح، ابن عبدالسلام و ابن حاجب، به دليل رفتار كفرآميز شيخ الطائفه، ابوالحسن حريرى، فتوا به قتل وى دادند و همين امير سبب شد كه الملك الصالح امر به دستگيرى حريرى و اصحابش دهد و تا 638 ق يعنى زمان خروج ابن حاجب از دمشق اطلاعى از وى در دست نيست. 🔸مى ‏دانيم كه ايوبيان در آن روزگار مصر، شامات و فلسطين را زير نگين خود داشتند، اما حملات مكرر صليبيان و نيز نزاع بر سر قدرت، سبب شد كه در 638 ق ميان الملك الصالح اسماعيل، حاكم دمشق و پسر برادرش الملك الصالح نجم ‏الدين ايوب، اختلاف افتد، اسماعيل از بيم حمله ايوب، پنهانى با صليبيان پيمان بست كه قلعه بزرگ شقيف را تسليم كند و در برابر، آنان از وى حمايت كنند و به او ساز و برگ رسانند. اين امر بر دمشقيان و از جمله فقيه شافعى، عزالدين بن عبدالسلام خطيب جامع اموى گران آمد. عزالدين، نام الملك الصاح اسماعيل را از خطبه انداخت و در همه اين احوال ابن حاجب كه با عزالدين دوستى نزديكى داشت، او را همراهى مى ‏كرد. اين كشمكش‏ها عاقبت به آن‏جا رسيد كه عزالدين معزول و به بند كشيده شد و ابن حاجب نيز كه با وى همراهى كرده بود، به زندان افتاد، اما پس از چندى هر دو از دمشق رانده شدند. 🔗 ادامه دارد .... 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📖 👨‍🏫محمد بن حسن استرآبادى‏ معروف به رضی الدین استرآبادی 📅 زمان حیات یا وفات: ( حدود 688 ق) ✳️« شيخ رضى الدين محمد بن حسن استرآبادى» معروف به« شيخ رضى» و ملقب به «نجم الائمه» از مفاخر دانشمندان شيعه در عرصه ادبيات عرب، صرف، نحو و بلاغت است و به قول علامه خوانسارى از نوادر روزگار بوده و اعجوبه زمان؛ كسى كه عجم و عرب به او افتخار مى ‏كند و شيعه به وجودش بر ديگر فرق اسلامى مباهات! ❗️ بايد دانست كه نام «رضى» در ميان علماى شيعه به سه تن اطلاق مى ‏شود: 1- محمد بن حسين موسوى بغدادى معروف به «سيد رضى» مؤلف نهج البلاغه. 2- نجم الائمه رضى كه «شيخ رضى» و «شارح رضى» هم خوانده مى ‏شود. (شخص مورد بحث ما). 3- آقا رضى قزوينى مؤلف كتاب «لسان الخواص». 🔹 اجمالاً مى ‏دانيم كه شيخ رضى، از مردم استرآباد( گرگان كنونى) ايران بوده و در نجف اشرف سكونت داشته است. عدم ثبت شرح حال وى در مصادر قديمى، باعث شده كه در سال وفات او اختلاف شود، به نحوى كه برخى آن را 684 ق نوشته ‏اند، اما در آخر نسخه شافيه تصريح شده كه كتاب در سال 688 ق به پايان رسيده است. همين نكته ثابت مى ‏كند كه وى تا اين زمان حيات داشته است. 📚تأليفات: وى در اواسط سده هفتم هجرى مى‏زيسته و آثار گرانقدرى از خود به يادگار گذاشته است. دو كتابى كه مايه شهرت او شده، يكى شرح كافيه( در علم نحو) و ديگرى شرح شافيه( در علم صرف) است. 🔆 گفتار بزرگان درباره ايشان: 1️⃣سيوطى: 🔹وی درباره او می گوید: مانند او كسى شرحى بر كافيه ننوشته است، بلكه در غالب كتب نحو نظير آن در جمع و تحقيق و حسن تعليل يافت نمى ‏شود. دانشوران توجه خاصى به آن دارند و دست به دست مى ‏گردانند. استادان اين عصر و پيش از آنان در مصنفات و دروس خود اعتماد به آن دارند. رضى در شرح كافيه با علماى نحو، بحث ‏هاى زياد و نظريات فراوان دارد و داراى اقوال و آرائى است كه منحصر به فرد مى ‏باشد. 2️⃣مير سيد شريف جرجانى: 🔸جرجانی که از بزرگان علماى صرف و نحو و علوم ادبى است و خود بر شرح کافیه تعليقاتى نوشته، در اجازه ‏اى كه به يكى از شاگردانش داده، اين شرح و مؤلف آن- يعنى شيخ رضى نجم الائمه- را سخت ستوده و اوست كه به شيخ رضى لقب نجم الائمه را داده است. 3️⃣قاضى نورالله شوشترى: 🔹ایشان در كتاب مجالس المؤمنين مى ‏نويسد: آن شرح را( شرح كافيه) بر وجهى كه در خطبه آن ذكر نموده، در آستانه مقدس غروى و مشهد مقدس مرتضوى( نجف اشرف) نوشته و گفته كه اگر قبول طبع اهل روزگار خواهد بود، از بركات وقوع در آن جوار است. 4️⃣محمد بن حسن بن محمد اصفهانى مشهور به فاضل هندى: 🔸ایشان نیز مى ‏گويد: كتاب شرح شافيه شيخ رضى ستاره تابناك حق و حقيقت و ملت و دين، كسى كه مرواريد سخنان او فروزان تر از ستارگان آسمان است و... او در بين پيشوايان علوم ادبى و صرف و نحو، پادشاهى است كه سنى و شيعه در تمام سرزمين‏ها فرمانش رانده مى ‏شود و همگى از او اطاعت مى ‏كنند. 5️⃣علامه خوانساری: 🔹علامه خوانسارى پس از گفتار سيوطى ( كه پيش از اين بيان گرديد) مى ‏گويد: تعجب از حافظ سيوطى است كه معروف به تتبع و مهارت است، چگونه شرح حال اين دانشمند را به اختصار برگزار كرده است؟!، به هر حال، وى يكى از نوادر روزگار و شگفتى‏هاى زمان و باعث افتخار عجم بر عرب و شيعه بر ساير فرقه ‏هاى اسلامى است. وی پس از شرحى مى ‏نويسد: «نسخه اى از شرح شافيه او در علم صرف نزد ماست كه فاضل هندى آن را تصحيح نموده» و در آخر از اين‏كه آن را به دست آورده و در تملك دارد، اظهار مسرت کرده است. 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📊لیست مشترک شماره 1️⃣ «هشتگ ها» در دو کانال ادبی «حوزه علمیه خراسان» 💎ساختارها و موضوعات کلی 📅ویراست یکم/ 1399/05/05 ♨️با توجه به بارگذاری تدریجی مطالب و منابع، این لیست به روز رسانی خواهد شد!♨️ 📌🔎جستجو از طریق هشتگ، علاوه بر اینکه، منابع مشابه در هر موضوع را به شما معرفی می کند، ♨️⚙️ موتور جستجوگری است که می تواند شما را از آخرین مقالات، پایان نامه ها و کتاب ها، ذیل یک عنوان یا موضوع مطلع ساخته و به مرور شما را با مجموعه منابع تخصصی ذیل هر موضوع آشنا سازد! 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh 🏢«سامانه پاسخگويي و نشر تحقیقات ادبی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @sepentaLiterary
📖 👨‍🏫عبد القاهر بن‌ عبدالرحمان‌ ابوبکر جرجانی 📅 زمان حیات یا وفات: ( 471 ق) ✳️ «عبد القاهر بن‌ عبد الرحمان‌ ابوبکر جرجانی» ادیب‌، نحوی‌، مؤسس‌ و نظریه ‌پرداز بلاغت‌ در سده پنجم‌. تاریخ‌ ولادت‌ او معلوم‌ نیست‌. در برخی‌ منابع‌، نام‌ وی‌ عبد القادر (رجوع کنید به ابن‌اسفندیار، ج‌ ۱، قسم‌ ۱، ص‌ ۱۲۸؛فیروزآبادی‌، ص‌ ۱۲۶) آمده‌ و نام‌ پدرش‌ عبدالواحد (کُردعلی‌، ص‌ ۲۶۰) ذکر شده‌ است‌. 🔹به‌ تصریح‌ بسیاری‌ از منابع‌، خانواده جرجانی‌ ایرانی‌ بودند و عبدالقاهر در جرجان‌ * زاده‌ شد (برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به قِفْطی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۸؛فَرّوخ‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۳). 🔸از زندگانی‌ او اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌، حتی‌ باخَرْزی‌ *(متوفی‌ ۴۶۷)، که‌ معاصر جرجانی‌ بوده‌ و او را ملاقات‌ کرده‌ (رجوع کنید به ج‌ ۱، ص‌ ۲۴)، از زندگانی‌ او چیزی‌ نگفته‌ و به‌ تمجید از وی‌ بسنده‌ کرده‌ است‌ (رجوع کنید به همان‌، ج‌ ۱، ص‌ ۵۷۸). 🔹جرجانی‌ در زادگاهش‌ نزد ابوالحسین‌ محمدبن‌ حسن‌ فارسی‌ (متوفی‌ ۴۲۱)، خواهرزاده ابوعلی‌ فارسی‌ *(متوفی‌ ۳۷۷)، نحو آموخت‌ (ابن‌انباری‌، ص‌ ۳۶۳؛سُبْکی‌، ج‌ ۵، ص‌ ۱۴۹؛ابن‌مُلقّن‌، ص‌ ۲۶۷ـ ۲۶۸). یاقوت‌ حموی‌ (ج‌ ۴، ص‌ ۱۷۹۷) از قاضی‌ ابوالحسن‌ علی‌بن‌ عبدالعزیز جرجانی‌ (متوفی‌ ۳۹۲) نیز به‌ عنوان‌ استادِ عبدالقاهر نام‌ برده‌، ولی‌ در جای‌ دیگر (ج‌ ۶، ص‌ ۲۵۲۴) گفته‌ که‌ ابوالحسین‌ فارسی‌ تنها استادِ جرجانی‌ بوده‌ است‌. 🔸بسیاری‌ از شرح‌حال‌نگاران‌ تصریح‌ کرده‌اند که‌ عبدالقاهر، جرجان‌ را، حتی‌ برای‌ دانش‌اندوزی‌، ترک‌ نگفته‌ و این‌ از نکات‌ شگفت‌ زندگی‌ اوست‌ (برای‌ نمونه رجوع کنید به ابن‌انباری‌، همانجا؛قفطی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۹؛سیوطی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۰۶؛طاشکوپری‌زاده‌، ج‌ ۱، ص‌ ۱۶۵). 🔹جرجانی‌ را با القاب‌ و صفاتی‌ همچون‌ امام‌ در نحو و ادب‌، شیخِ زبان‌ عربی‌، مؤسس‌ علم‌ معانی‌ و بیان‌، علامه‌ و دارای‌ تألیفات‌ سودمند، فقیه‌، متکلم‌، دیندار، قانع‌ و آرام‌ ستوده‌اند (رجوع کنید به ذهبی‌، ج‌ ۱۸، ص‌ ۴۳۲؛ابن‌شاکر کتبی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۳۶۹ـ۳۷۰؛یافعی‌، ج‌ ۳، ص‌ ۷۸؛سبکی‌، همانجا؛اسنوی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۲۷۵؛ابن‌ملقّن‌، ص‌ ۲۶۷؛فیروزآبادی‌؛سیوطی‌، همانجاها؛زیدان‌، ج‌ ۲، جزء ۳، ص‌ ۴۴؛قس‌ قفطی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۸ که‌ جرجانی‌ را در آموزش‌ دیگران‌ بخیل‌ دانسته‌ است‌). 🔸جرجانی‌، پس‌ از استادش‌، ابوالحسین‌ فارسی‌، در جرجان‌ به‌ تدریس‌ پرداخت‌ و بسیاری‌ از طالبان‌ علم‌ برای‌ یادگیری‌ نحو و علوم‌ ادبی‌ و درک‌ محضر او به‌ آنجا شتافتند (قفطی‌؛سبکی‌؛فرّوخ‌، همانجاها). از جمله‌ شاگردان‌ جرجانی‌، احمدبن‌ عبداللّه‌ مهابادی‌، ابوالحسن‌ علی‌بن‌محمد فصیحی‌، فضل‌بن‌ اسماعیل‌ تمیمی‌، محمدبن‌ احمد ابیوردی‌، احمدبن‌ ابراهیم‌ شَجَری‌ و خطیب‌ تبریزی‌* بودند (ابن‌انباری‌، همانجا؛یاقوت‌حموی‌، ج‌ ۱، ص‌ ۳۵۷، ج‌ ۵، ص‌ ۱۹۶۴، ۲۱۶۶، ۲۳۶۵، ج‌ ۶، ص‌ ۲۸۲۴؛قفطی‌، ج‌ ۲، ص‌ ۱۸۹ـ۱۹۰). جرجانی‌ پیرو فقه‌ شافعی‌ و در کلام‌، اشعری‌ بود (سبکی‌، همانجا؛ابن‌قاضی‌ شُهْبه‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۵۹؛سیوطی‌؛طاشکوپری‌زاده‌، همانجاها). 🔹وی‌ به‌ عربی‌ شعر می‌سرود و به‌ گفته فیروزآبادی‌ (ص‌ ۱۲۷) اشعار فراوانی‌ داشت‌. حدود صد بیت‌ از سروده‌هایش‌ را باخرزی‌ (ج‌ ۱، ص‌ ۵۷۹ – ۵۹۴) و ابن‌شاکر کتبی‌ (ج‌ ۲، ص‌ ۳۷۰) نقل‌ کرده‌اند. بسیاری‌ از سروده‌های‌ او در شکایت‌ از احوال‌ زمانه‌ و برخی‌ نیز در مدح‌ اشخاص‌ بوده‌ است‌، از جمله‌ در مدح‌ خواجه‌ نظام‌الملک‌ طوسی‌، وزیر سلجوقیان‌ (متوفی‌ ۴۸۵؛قفطی‌، همانجا؛فرّوخ‌، ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۳، ۱۸۵). 🔸درباره تاریخ‌ وفات‌ وی‌ اختلاف‌ نظر هست‌؛ابن‌شاکر کتبی‌ (همانجا) و زیدان‌ (همانجا) و فرّوخ‌ (ج‌ ۳، ص‌ ۱۸۴) تاریخ‌ درگذشت‌ او را ۴۷۱ آورده‌اند و اسماعیل‌پاشا بغدادی‌ (ج‌ ۱، ستون‌ ۶۰۶) نیز سال‌ ۴۷۴ را ذکر کرده‌ و در دیگر منابع‌ هر دو تاریخ‌ آمده‌ است‌ (رجوع کنید به ذهبی‌؛یافعی‌؛سبکی‌؛ابن‌ملقّن‌، همانجاها). 🔹گفتنی است، دانشمندان‌ مسلمان‌ از سده دوم‌ برای‌ اثبات‌ اعجاز قرآن‌ به‌ تدوین‌ علوم‌ بلاغی‌ پرداختند و عبدالقاهر جرجانی‌ نیز برخی‌ آثار خود را در همین‌ زمینه‌ تألیف‌ کرد. وی‌، بر خلاف‌ کسانی‌ که‌ بلاغت‌ را بیشتر در لفظ‌ می‌دانستند و به‌ آن‌ بها می‌دادند (از جمله‌ جاحظ‌ *، قُدامه ‌بن‌ جعفر * و قاضی‌ جرجانی‌) یا آنان‌ که‌ جلوه بلاغت‌ را بیشتر در معنی‌ می‌دیدند (مانند ابوعَمرو شیبانی‌ * و حسن‌بن‌ بِشر آمِدی‌ *)، نظریه جدیدی‌ عرضه‌ کرد ( د. ایرانیکا، ذیل‌ «عبدالقاهر جرجانی‌»؛نیز رجوع کنید به بلاغت‌ *). 🔗 ادامه دارد .... 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh
📊لیست مشترک شماره 1️⃣ «هشتگ ها» در دو کانال ادبی «حوزه علمیه خراسان» (به ترتیب حروف الفبا) 💎ساختارها و موضوعات کلی = 19 هشتگ (از 485 هشتگ) 📅ویراست دوم/ 1399/05/25 ♨️با توجه به بارگذاری تدریجی مطالب و منابع، این لیست به روز رسانی خواهد شد!♨️ 📌🔎جستجو از طریق هشتگ، علاوه بر اینکه، منابع مشابه در هر موضوع را به شما معرفی می کند، ♨️⚙️ موتور جستجوگری است که می تواند شما را از آخرین مقالات، پایان نامه ها و کتاب ها، ذیل یک عنوان یا موضوع مطلع ساخته و به مرور شما را با مجموعه منابع تخصصی ذیل هر موضوع آشنا سازد! 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات عربی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @arabicliteraturehozehkh 🏢«سامانه پاسخگويي و نشر تحقیقات ادبی حوزه علمیه خراسان» 🆔 @sepentaLiterary
📖 👨‍🏫استاد احمد مطلوب یا احمد ناصری صیادی رفاعی 📅 زمان حیات یا وفات: (۱۳۵۵ - ۱۴۳۹ قمری یا ۱۹۳۶ - ۲۰۱۸ میلادی) ✳️ «احمد مطلوب»، كه نام كاملش احمد ناصرى صيادى رفاعى است، در روز يك‌شنبه 10 شعبان سال 1355ق، در يكى از شهرهاى عراق به نام تكريت به دنيا آمد. 🔹 او دروس ابتدايى و متوسطه را از 1941 تا 1950م، در تكريت آموخت و دروس دبيرستان را در كربلا آغاز كرد و در كرخ بغداد به پايان برد و مدرك ليسانس را در رشته زبان عربى از دانشكده ادبيات و علوم انسانى بغداد با درجه ممتاز در سال 1956م، به دست آورد و در بين همه دانشجويان دانشكده نفر اول شد، سپس مدرك كارشناسى ارشد خودش را در رشته علم بلاغت و نقد ادبى با درجه بسيار خوب از دانشگاه قاهره در سال 1961م و آنگاه مدرك دكتراى خودش را در رشته بلاغت و نقد ادبى با درجه عالى از دانشگاه قاهره در سال 1963م، تحصيل كرد. 🔸او در سال 1957م، در دبيرستانى در كركوك به تدريس پرداخت و در همان سال به‌عنوان مدرس به بغداد منتقل شد و از سال 1958م، در دانشكده ادبيات دانشگاه بغداد به‌صورت مربى، سپس استاديار، سپس دانشيار و بعد استاد به فعاليت پرداخت. او در سال 1964م، به‌عنوان مدير كل مطبوعات و ارشاد در وزارت فرهنگ و ارشاد انتخاب شد. 🔹وى همچنين به‌عنوان مدير كل فرهنگ در وزارتخانه مذكور در سال 1964م، به فعاليت پرداخت و نيز به‌عنوان رياست بخش اطلاع‌رسانى دانشگاه بغداد از سال 1966 تا سال 1969م، مشغول بود و در سال 1967م، به مقام وزارت فرهنگ و ارشاد جمهورى عراق رسيد. او سپس در سال‌هاى 1971 - 1978م، به‌صورت استاد و مدير به دانشگاه كويت پيوست و به‌صورت استاد مهمان، در «معهد البحوث و الدراسات العربية» در قاهره و نيز دانشگاه مارتين لوتر در جمهورى آلمان و همچنين دانشگاه وهران در الجزائر فعاليت كرد. 🔸او همچنين از سال 1984 تا سال 1986م، به رياست دانشكده ادبيات دانشگاه بغداد انتخاب شد. او همچنين از سال 1986 تا سال 2003م، مدير كل هيئت عالى توجه به زبان عربى در عراق شد. او از سال 2007م، رياست «المجمع العلمي العراقي» را كه عالى‌ترين هيئت علمى در عراق شمرده مى‌شود، بر عهده گرفت. او همچنين عضويت در «مجمع اللغة العربية الأردني» و نيز در «المجمع العلمي الأردني» را پذيرا شد. وى، در سال 1428ق، جايزه جهانى «ملك فيصل» در رشته زبان و ادبيات عربى را در مراسم جشنى كه در «رياض» برگزار شد، دريافت كرد. 📚تأليفات: از ايشان تاكنون كتاب‌هاى متعددى در زمينه بلاغت و نقد ادبى و فرهنگ‌نويسى منتشر شده است. او 37 كتاب نوشته و 15 كتاب را از ميراث ادبى، تحقيق و تصحيح كرده است. برخى از تالیفات ايشان اعم از کتاب یا مقاله، عبارت است از: 1. أساليب بلاغية: الفصاحة، البلاغة، المعاني؛ 2. النحت في اللغة العربية: دراسة و معجم؛ 3. الأرقام العربية؛ 4. معجم مصطلحات النقد العربي؛ 5. معجم الملابس في لسان العرب؛ 6. معجم المصطلحات البلاغية و تطورها؛ 7. ديوان ديك الجن الحمصي (با همكارى عبدالله الجيوري)؛ 8. تحفة الأريب بما في القرآن من الغريب؛ 9. معجم النسبة بالألف و النون؛ 10. عبدالقاهر الجرجاني؛ 11. البحث البلاغي عند العرب؛ 12. البلاغة العربية: المعاني و البيان و البديع؛ 13. البلاغة عند الجاحظ؛ 14. البلاغة و التطبيق؛ 15. القزويني و شروح التلخيص؛ 16. العارف عبدالغني النابلسي حياته و شعره 17. و .... 🗂 منبع: ویکی نور‏ 🖨نشر تمامی محتوای این کانال، فقط با اشتراک گذاری پیوند آن مجاز است! 🏢«سامانه پاسخگويي و نشر تحقیقات ادبی» 🆔 @sepentaLiterary
[فرستاده شده از قرارگاه زبان و ادبیات حوزه علمیه خراسان] 🗒🗒🗒 ❇️ شیخ محمدتقی رامُوز بهاوَر معروف به ادیب دوم نیشابور در سال 1315 قمری (1274 شمسی) در خیرآباد از بلوک عشق‌آباد نیشابور دیده به جهان گشود. 🔅پدرش میرزا اسدالله خیاط بود و به اطفال خواندن و نوشتن می‌آموخت. ادیب در محضر پدر تا 18 سالگی خیاطی آموخت و در سن 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد مقدس شد و در نزد دایی خود شیخ محمد کدکنی که از علما و مدرسان بود، به مدت سه سال دروس مقدماتی را با جدیت کامل فراگرفت و در اواخر سال 1333 قمری وارد حوزه درس میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری (ادیب اول) گردید. ❇️ادیب دوم در نزد استادش ادیب اول به شاگردی پرداخت تا خود در این علوم متخصص و صاحب‌نظر شد. او به استادش بسیار علاقه داشت و از روز اول درسی با وی مأنوس شد. از هنگام تلمذ و شاگردی وی تا پایان عمر استاد حدود هفت سال استفاده علمی برد تا به آن‌جا که پس‌از فوت استادش کرسی تدریس ادبیات عرب در وی متعین شد و در حدود نیم قرن به تدریس این علوم پرداخت و تا‌ آن‌جا مهارت وی اوج گرفت که به ادیب دوم مشهور گردید. 🔅 ادیب دوم، به‌حق مانند ادیب اول سالیان بسیار، اعتبار و موقعیت ممتاز علوم حوزه مشهد را در میان حوزه‌های شیعه حفظ کرد. شیخ محمد تقی از محضر میرزا عبدالجواد، کمال استفاده را برد و در آموختن ادبیات عرب، ادبیات فارسی، منطق، فلسفه، ریاضیات، تفسیر، حدیث، رجال، فقه، اصول، طب، علوم غریبه و علوم جدید رنج‌ها کشید تا این‌که در این علوم به تبحر بالایی دست یافت. 🗓 وی در کسب این دانش‌ها به‌جز میرزا عبدالجواد، از محضر اساتید و بزرگانی چون؛ آقا میرزا بزرگ حکیم عسکری، شیخ حسن برسی، شیخ اسدالله یزدی، میرزا باقر مدرس رضوی، آقا سیدجعفر شهرستانی، قوام‌الحکماء، مشیرالاطباء و حکیم فاضل خراسانی بهره برد. 🏢 ادیب دوم، متون ادبی، منطقی و اصولی از جمله سیوطی، مغنی، شرح مطول، شرح نظام، حاشیه ملاعبدالله، معالم، مقامات الحریری، عروض و قافیه را در مدارس خیرات خان، سلیمانیه، میرزا جعفر، مسجد ترک‌ها، مسجد گوهرشاد و در سال 1325 شمسی چند ماهی در آموزش و پرورش تدریس می‌کرد. در سال 1341 شمسی با پیشنهاد سیدجلال‌الدین تهرانی که شاگرد ادیب اول و استاندار خراسان و نایب‌التولیه وقت آستان قدس رضوی بود، عنوان مدرس آستان قدس رضوی را پذیرفت و به مدت هفت سال در آرامگاه شیخ بهایی به تدریس پرداخت و در زمستان سال 1348 شمسی پایش آسیب دید و از آن پس تا پایان عمر در منزل خود تدریس نمود. 🔵شاگردان 💎 ادیب دوم با بیش از نیم‌قرن تدریس در خراسان موفق شد شاگردان زیادی را در مکتب علمی خویش پرورش دهد. غالب فضلایی که در این نیم‌قرن تحصیلات خود را در مشهد مقدس گذرانیده‌اند، فیض شاگردی او را درک کرده‌اند، نام برخی از شاگردان وی عبارتند از؛ حضرات آیات و حجج‌اسلام و آقایان: ♦️سید علی سیستانی، ♦️حسین وحید خراسانی، ♦️اسماعیل صالحی مازندرانی، ♦️سیدمحمد مجتهد سیستانی، ♦️سیدجعفر سیدان، ♦️محمدرضا حکیمی، ♦️کاظم مدیر شانه‌چی، ♦️حبیب‌الله مهمان‌نواز، ♦️محمد حکیمی، ♦️علی حکیمی، ♦️سیدعباس سیدان، ♦️عباس واعظ طبسی، ♦️سیدمحمد خامنه‌ای، ♦️علیرضا غروی اصفهانی، ♦️علی‌اکبر الهی خراسانی، ♦️سیدجواد مصطفوی، ♦️محمدجعفر جعفری لنگرودی، ♦️اسماعیل فردوسی‌پور، ♦️پروفسور عبدالجواد فلاطوری، ♦️مرتضی علم‌الهدی، ♦️جعفر زاهدی، ♦️ محمدرضا مهدوی دامغانی، ♦️عبدالحسین رضایی، ♦️شعبان نخستین رودسری، ♦️سیدمحمدرضا سعیدی خراسانی و... . 🖨نشر تمامی محتوای این کانال، فقط با اشتراک گذاری پیوند آن مجاز است! 🏫«قرارگاه زبان و ادبیات حوزه علمیه خراسان» 🆔 @Arabicliteraturehozehkh