4_5875163683495090124.mp3
5.36M
▨ شعر: ترانهٔ بزرگترین آرزو
▨ شاعر: احمد شاملو
▨ با صدای: #احمد_شاملو
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
──────♬ ──────
شعر با صدای شاعر
@arayehha
بیست و یکم آذرماه
زادروز «رضا براهنی» منتقد ادبی، شاعر و نویسنده
@arayehha
۲۱ آذر زادروز رضا براهنی
(زاده ۲۱ آذر ۱۳۱۴ تبریز -- درگذشته ۵ فروردین ۱۴۰۱ کانادا) شاعر، نویسنده و منتقد
او از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت، سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در پاکسازی دانشگاهها از اولین کسانی بود که اخراج شد و عبدالکریم سروش در آن نقش اساسی داشت.
وی پس از اخراج از دانشگاه، چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصهنویسی برگزار کرد که از مشهورترین شاگردانش، کیواندخت کیوانی، فرخنده حاجیزاده، فتاح محمدی، شیوا ارسطویی، جمشید محمدی، شمس آقاجانی، فریبا صدیقیم، پیمان سلطانی، پروشات کلامی، هوشیار انصاریفر، رویا تفتی، عباس حبیبی، مهسا محبعلی، عبداله کیخسروی، رزا جمالی، علی معصومی، ناهید توسلی، روزبه حسینی، سیما داد، نیکو یوسفی، ساعد احمدی، پژمان سلطانی، احمد نادعلی، رضا شمسی، منصور زالی، علی وزیری، بابک شکوفی و... بودند.
وی و جلال آلاحمد، داریوش آشوری، بهرام بیضایی، محمدعلی سپانلو و... از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران بودند.
در سال ۱۳۵۶ جایزه بهترین روزنامهنگار حقوق انسانی را گرفت. او مدتی را در زندان گذراند و روایتهای او از زندانهای ساواک جنجال برانگیز شد. کتاب ظلاله حاوی مقدمهای مفصل درباره ادبیات انقلابی و تجددخواهانه و اشعار زندان اوست.
وی زمانی رئیس انجمن قلم کانادا بود. در امرداد سال ۱۳۹۶ اینجانب حسن نیکبخت به لطف همسر گرانقدرشان، مترجم توانا، بانو ساناز صحتی توانستم در تورنتو با دکتر براهنی دیداری داشته باشم.
وی در گفتگو با نشریات، در آبان ۱۳۹۳ که در ایسنا نیز منتشر شد گفت:
"فارسی زبان رسمی و مشترک همه ایران است و زبان فوقالعاده شاهکاری است که من نویسنده آنم، ولی از زبان مادری خودم هم دفاع میکنم و ابداً به تجزیه اعتقادی ندارم.
هرگز تمامیت ایران را از نظر دور نداشتهام و گفتهام که اسلحه دست میگیرم و برای آن میجنگم، ولی خب عدهای دفاع من از زادگاه و زبان مادریام را برای مقاصد خودشان بهانه کردهاند و نمیفهمند که وقتی دم از آزادی بیان میزنیم نمیتوانیم بعدش زبان مردم را ممنوع کنیم. حس من به وطنم همان حسی است که در شعرهایم بیانش کردهام."
کتابشناسی
اشعار:
آهوان باغ
جنگل و شهر
شبی از نیمروز
مصیبتی زیر آفتاب
گل بر گسترده ماه
ظلاله
نقابها و بندها (انگلیسی)
غمهای بزرگ
بیا کنار پنجره
اسماعیل
خطاب به پروانهها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟ "بخشی از آن درباره تئوری و نظریه شعر است"
یار خوش چیزی است
رمان:
آواز کشتگان
رازهای سرزمین من
آزاده خانم و نویسندهاش
الیاس در نیویورک
روزگار دوزخی آقای ایاز
چاه به چاه "خاطرات زندان"
بعد از عروسی چه گذشت
نقد و نظریه:
طلا در مس
قصهنویسی
کیمیا و خاک
تاریخ مذکر
در انقلاب ایران
بحران رهبری نقد ادبی
جنون نوشتن
رویای بیدار
آدمخواران تاجدار "چاپ رندوم هاوس، وینتج"
گزارش به نسل بیفردا "سخنرانیها و مصاحبهها"
@arayehha
4_5780548298448311198.mp3
17.71M
▨ شعر: آنچه نوشتهام
▨ شاعر: رضا براهنی
▨ با صدای: #رضا_براهنی
♬ پالایش و تنظیم: شهروز
─────♬ ─────
شعر با صدای شاعر
@arayehha
آرایه های ادبی
۲۱ آذر سالروز درگذشت غلامرضا قدسی
(زاده ۱ مهر ۱۳۰۴ مشهد – درگذشته ۲۱ آذر ۱۳۶۸ مشهد) شاعر متخلص به "قدسی"
او ادبیات عرب، فقه و اصول و منطق و فلسفه را نزد فضلای بزرگ خراسان از جمله محمدتقی ادیب نیشابوری "ادیب دوم" و هاشم قزوینی فراگرفت و سپس در دانشکده معقول و منقول "دانشکده الهیات" درس خواند.
از ۱۶ سالگی سرودن شعر را آغاز کرد و غزلهایش به سبک هندی گرایش داشت و در زمینههای اجتماعی و سیاسی شعرش را بهکار گرفت.
وی با انگیز تشکل بخشیدن به اوضاع ادبی خاستگاهش، «انجمن ادبی فردوسی» مشهد را بنیاد نهاد و در سال ۱۳۲۵ به اتفاق تنی چند از دوستانش به تأسیس این انجمن همت گماشت.
از زمان دولت مصدق با سرودن اشعار اجتماعی و انقلابی به مبارزه با حکومت پرداخت و در سالهای ۱۳۴۲ و ۱۳۵۱ دستگیر و به زندان افتاد که مدت محکومیت سیاسی او ۵ سال بهطول انجامید و بخش عمدهای از نوشتهها و اشعارش در همان دوران از بین رفت، چنانکه بارها در اشعارش به آن اشاره کردهاست:
بسا مضمون که پروردم به خون دل
ستمگر کرد پرپر همچو گل اوراق دیوانم
وی برای تدوین دیوان شعر جدش «میرزا محمدجان قدسی مشهدی» به هندوستان رفت که انگیزه سفر او بهدست آوردن سایر نسخههای خطی این شاعر بود.
وی در دانشگاه فردوسی مشهد به تدریس زبان و ادبیات فارسی و عربی اشتغال داشت.
آرامگاه وی در غرفه ۱۶۸ در کنار جودی شاعر، در صحن آزادی است.
کتابشناسی:
«مجموعه شعر» کتاب شعر امروز خراسان ۱۳۴۲.
«مجموعه شعر» غزل معاصر ایران
دیوان اشعار «نغمههای قدسی با مقدمه مهرداد اوستا» چاپ انتشارات ادارهکل فرهنگ و ارشاد ۱۳۷۰.
«مجموعه شعر» کتاب نسیمی از دیار خراسان ۱۳۷۰.
«یاران پیامبر» درباره تاریخ اسلام، چاپ بعثت
@arayehha
همچو خورشید به عالم نظری ما را بس
نفس گرم و دل پر شرری ما را بس
خنده در گلشن گیتی به گل ارزانی باد
همچو شبنم به جهان چشم تری ما را بس
گر چه دانم که میسر نشود روز وصال
در شب هجر امید سحری ما را بس
اگر از دیده ی کوته نظران افتادیم
نیست غم صحبت صاحبنظری ما را بس
شد برومند ز خون دل ما نخل سخن
اگر این نخل دهد برگ و بری ما را بس
در جهانی که نماند ز کسی نام و نشان
"قدسی" از گفته شیوا اثری ما را بس
#غلامرضا_قدسی
#۲۱آذر / #سالروز_درگذشت
@arayehha
آرایه های ادبی
۲۱ آذر زادروز جعفر صابری
(زاده ۲۱ آذر ۱۳۴۶ ابهر) نویسنده و فیلمساز
او دانشآموخته رشته ساختمانی سينما و مديريت دولتی و تحصیلات تکمیلی در رشته هنر سینماست و با شروع حركتهای انقلابی فعاليت هنریاش را آغاز کرد. اولین کتابش در همان سالها با نام موش کوچولو بهچاپ رسید و در سال ۵۸ اولين مجلهاش را با عنوان پيام طالقانی بهچاپ رساند.
این شروع آشنایی او با شهید شاهچراغی بود که بعدها مدیر روزنامه کیهان شد و فعاليت تئاتری وی از سال ۵۶ آغاز شده بود و در سال ۵۸ اوج گرفت. او زیر نظر استادان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان رشد یافت. در سال ۱۳۶۲ با عزیمت به تهران، گروه هنری میثاق را راه انداخت و با دوستان همسال خود به کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی، راهی مناطق جنگی شد و برای رزمندگان، تئاتر و موسیقی اجرا میکردند و آشنایی او با آوینی و گروه جهادسازندگی از آن زمان شروع شد و در آموزش و پرورش هم معلم پرورشی بود.
وی با فعالیتهای پرورشی و هنری برای کودکان و نوجوانان چندسالی بهعنوان مدیر هنرستان خدمت کرد و سپس برای تحقیق و مطالعه بیشتر، شغلهای اداری را ترک کرد و با وجود اینکه با سازمانها و نهادها و بیشتر بخشهای دولتی همکاری میکند اما همچنان آزاد است و خودش میگوید اینگونه بسیار راحتتر هستم!
او خود را محقق، نویسنده، مدرس، تهیهکننده، روزنامهنگار و فیلمساز میداند و عاشق عکاسی است، بهطوری که چندین نمایشگاه عکاسی بهصورت جمعی و منفرد برگزار کرده است.
فعالیت مطبوعاتی وی از سال ۱۳۵۷ آغاز و تاکنون ادامه دارد.
مدیرمسئول هفتهنامه بینالمللی همسر از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۷
همکاری با روزنامه و مجلات.
نمایشنامههایی که او کار کرده عبارتند از:
شهادت ۱۳۵۷
ماهی سیاهکوچولو ۱۳۵۸
معجزه ۱۳۶۰
برزخ ۱۳۶۱
توابین ۱۳۶۲
عاشقان شهادت ۱۳۶۲
اختلاف انگوری ۱۳۶۲
قندیل ۱۳۶۴
هتل نیمکت ۱۳۶۵
شغل جدید ۱۳۶۵
طلایه قدیم ۱۳۶۶
به روایت تلخک ۱۳۶۶
ثارچه ۱۳۷۶
همچنین فیلمهای مستند زیادی ساخته از جمله:
عروج (سینمایی داستانی)
گمشده در جزیره (داستان)
طلیعه (سینمایی داستانی)
درسنو (آموزشی)
فردای دیروز (سیاسی)
مستند جنگ به شهادت تصویر.
تاسوکی (مستند)
بچههای خورشید (مستند)
مری (سینمای بلند)
گنج پنهان (مستند در خصوص موسیقی ایران)
کاتوزیان (مستند)
خاک سرخ (مستندی درباره جزیره هرمز)
وطنم کاری در باره فرهنگ و تمدن ایران که در طول سالها از ایران به کشورهای دیگر راه یافته است...
خبرنگار کار مستندی از مطبوعات ایران در طول سالهای اخیر بهویژه از سال ۱۳۸۸ تاکنون ...
فیلمنامههای نوشته شده:
سرزمین مقدس
قدرت ستاره
انتقام
خدا بس
تاکسی
وطنم"در حال ساخت: مستندی از تاریخ و فرهنگ ایران از ابتدا تاکنون در تمام جهان، به دنبال فرهنگ و تمدن ایرانی ... )
خاک سرخ"مستندی ساخته شده در حال مونتاژ"
کلیپهای ساخته شده:
بوی وطن
محرم
بچه های زندان
پانزده خرداد
جنگ و صلح
نمایشگاهها:
چندین نمایشگاه عکس و نقاشی بهویژه در شهرستانهای دامغان، آباده و تهران.
کتابهای چاپ شده:
عشق ممنوع
افسانه محبت
قلمموی ملائی
آغازی برای طراحی
از بازی تا بازیهای نمایشی
کتاب صلح
نامهها
پای صحبت دوست
زمانها در دستور زبان انگلیسی
بچههای شاد
سراب هویت
ورود خانمها ممنوع
آتوسا
کاساندان
نمایشنامهها:
توابین
ثارچه
به روایت تلخک
دینامیت
عاشقان شهادت
@arayehha
آرایه های ادبی
۲۱ آذر زادروز محمد روشن
(زاده ۲۱ آذر ۱۳۱۲ رشت) نویسنده و پژوهشگر
او با تشويقهاى استاد پورداود به تحصيل در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران پرداخت و دوره فوقليسانس را در پژوهشكده فرهنگ ايران گذرانيد و از استادان: پورداود و دكتر محمد معين استفاده برد.
از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۸ به دبيرى در دبيرستانهاى رشت مشغول شد و از سال ۱۳۵۰ به هيئت علمى پژوهشكده فرهنگ ايران پيوست و در دورههاى فوق ليسانس و دكتراى زبان و ادبيات فارسى و دوره فوقليسانس رشته تاريخ و زبانشناسى تدريس كرد.
او که با محمدتقى مدرس رضوى از روزگار دانشجويى همكارى داشت، پس از انتقال به تهران از اسفند ۱۳۴۸ همكارى با بنياد فرهنگ ايران را آغاز كرد. اين همکاری تا انقلاب در بخش «فرهنگ تاريخى زبان فارسى» ادامه داشت. از سال ۱۳۵۰ از وزارت آموزش و پرورش به فرهنگستان ادب و هنر منتقل شد و از سال ۱۳۵۰ به پيشنهاد استاد مجتبى مينوى در شمار پنج تن از پژوهشگران نخستين بنياد شاهنامه فردوسى از جمله: آقايان زرياب خويى، شفيعى كدكنى و على رواقى برگزيده شد.
وى از نخستين دوره كنگره تحقيقات ايرانى كه از سوى دانشگاه تهران به سال ۱۳۴۹ تا هشتمين دوره آن از سوی دانشگاههاى فردوسى مشهد، تبريز، اصفهان، شيراز و ملى سابق (دكتر بهشتى) بنياد فرهنگ ايران و فرهنگستان ادب و هنر در کرمان برگزار شد، عضويت مؤثر داشت. چنان كه پنج دفتر از خطابههاى كنگرههاى بنياد فرهنگ ايران و فرهنگستان ادب و هنر با نظارت و ويراستارى وى منتشر شد. او همچنين در كنگره جهانى هزارمين سال تدوين شاهنامه فردوسى كه از سوى يونسكو در دانشگاه تهران به سال ۱۳۶۹ بر پا شد، عضويت داشت. وی براى نخستين بار خدشهدار بودن نسخه خطى شاهنامه فلورانس را كه تاريخ مجعول ۶۱۴ دارد و خود توفيق بررسى عين نسخه را در كتابخانه ملى فلورانس يافته بود اعلام کرد.
در كنگره جهانى بزرگداشت نهمين سده نظامى در دانشگاه تبريز (تيرماه ۱۳۷۰) و نيز كنگره خواجوى کرمانى در دانشگاه کرمان (مهرماه ۱۳۷۰) نیز عضويت یافت. او در كنگره بزرگداشت دكتر معين كه از سوى دانشگاه گيلان در ارديبهشت ۱۳۷۰ برگزار شد نیز عضو هيئت اجرائى كنگره بود و نيز در كنگره گيلانشناسى دانشگاه گيلان، در شهريور ۱۳۷۲ مشاركت داشت.
وى در گردآورى مقالات استاد پورداود افتخار همكارى با وى را داشت و در همان اوان، فهرستهاى دوازدهگانه چهار مقاله نظامى عروضى مصحح دكتر معين و «ايران از آغاز تا اسلامى» ترجمه آن روانشاد را فراهم ساخت و در تمهيد مقالات «فرهنگ معين» از همكاران نخستين آن بزرگوار بود. پس از «داستان رستم و سهراب» مصحح استاد مينوى، «داستان فرود» مصحح روشن در بنياد شاهنامه به مناسبت جشنواره طوس در ۱۳۵۴ منتشر شد. پس از انتقال به تهران با مجلات ادبى و تحقيقى پيوندى نزدیکتر يافت، چنان كه سردبيرى سال ۱۳ مجله «راهنماى كتاب» با وى بود و نيز ستون نقد و بررسى كتابها و مجلههاى دانشگاهى در مجله سخن را نيز عهدهدار شد.
گزیده آثار:
تصحيح بخشى از تفسيرى كهن
تصحيح تاريخ طبرى
تفسير سوره يوسف
جامع التواريخ
جنگنامه جلالالدين اشرف
حديقه الحقيقه سنائى
ديوان حسن غزنوى
شاهنامه فردوسى
شجره طيبه
مثنوىهاى حكيم سنائى
محضرة التاج
مرزباننامه
معة السراج
منشات خاقانى
@arayehha