آرایه های ادبی
۹ دی زادروز عبدالعلی لهساییزاده
(زاده ۹ دی ۱۳۳۰ آبادان) جامعهشناس
او تحصیلات کارشناسیاش را در دانشگاه ملی ایران به پایان رساند و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و مدرک کارشناسیارشدش را در دانشگاه دیترویت و مدرک دکترا را از دانشگاه ایالتی میشیگان گرفت. پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و در دانشگاه شیراز مشغول به تدریس شد.
وی بهعنوان یکی از پیشگامان حوزههای جامعهشناسی روستایی، توسعه و قشربندی اجتماعی، در سمت استاد تمام، جزو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شیراز است.
افتخارات علمی:
استاد برجسته دانشگاه شیراز.
استاد نمونه جامعهشناسی.
دیپلم افتخار دومین جشنواره فرهنگ فارس در بخش کتاب جامعهشناسی.
پژوهشگر برجسته دانشگاه شیراز در سال ۸۲–۸۱
کتابها:
نظریات مهاجرت (۱۳۶۸) شیراز: انتشارات نوید.
تحولات اجتماعی در روستاهای ایران (۱۳۶۹) شیراز: انتشارات نوید.
تاریخ و فرهنگ مردم دوان (روستا) (۱۳۷۰) تهران: انتشارات اطلاعات.
پیدایش نظریه جامعهشناختی (۱۳۷۱) شیراز: انتشارات نوید.
ساخت نظریه جامعهشناختی (۱۳۷۲) شیراز: انتشارات نوید.
جامعهشناسی کشاورزی (۱۳۷۲) تهران: انتشارات اطلاعات.
برنامهریزی مهاجرتهای داخلی (۱۳۷۲) شیراز: انتشارات نوید.
نابرابری و قشربندی اجتماعی (۱۳۷۴) شیراز: انتشارات دانشگاه شیراز.
ساختار سنی جمعیت (۱۳۷۹) شیراز: انتشارات نوید.
جامعهشناسی توسعه روستایی (۱۳۷۹) شیراز: انتشارات زر.
جامعهشناسی در ایران (۱۹۹۲) آمریکا: amazon.com.
اصلاحات ارضی ایران (۱۹۹۳). amazon.com.
جامعهشناسی توسعه (۱۳۸۲) تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور.
جامعهشناسی جهان سوم (۱۳۸۱) شیراز: انتشارات نوید.
مهاجرت و شهرنشینی (۲۰۰۲) شیراز: انتشارات زر.
جامعهشناسی آبادان (۱۳۸۴) تهران: انتشارات کیان مهر.
بررسی پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آپارتمان نشینی در استان فارس (۱۳۸۵) شیراز: انتشارات سازمان مدیریت و برنامهریزی استان فارس.
جامعهشناسی کشاورزی ایران (۱۳۸۷) تهران: انتشارات سمت.
مقدمهای بر نظریهسازی (۱۳۸۷) شیراز: انتشارات نوید.
خاطرات تلخ و شیرین عبدالنبی لهسایی زاده (۱۳۹۱) شیراز: انتشارات آوند اندیشه.
دوانیها: تلاشها و موفقیتها (۱۳۹۱) شیراز: نشر نگره.
نامنامه اندیشمندان ایران علوم اجتماعی (۱۳۹۱) اراک: نشر نویسنده.
#عبدالعلی_لهسایی_زاده
@arayehha
ـــــــــــــــــــــــ
هیچ روشنفکری بهتر از فروغ
به ستیزهٔ با سنّت برنخاست.
[با یاد شاعر فقید فروغ فرخزاد، در زادروزِ او]
▪️ما در قرن بیستم روشنفکران بسیاری داشتهایم که به ويرانی «سنّت»ها کمر بسته و برخاستهاند و تمام کوشش آنان تخریب اساس سنّتها بوده است چه به صورت آثار داستانیِ بزرگ (بوف کور در نیمهٔ اول قرن بیستم) و چه در شکل مقالات و کتابهای بسیار وسیع و استدلالی (آثار کسروی و ارانی)، اما هیچیک از آنان، بیگمان، در درونِ خویش تا بدین پایه [که فروغ فرخزاد توانست] گسیختگی از سنّت را نتوانستهاند تصویر کنند.
در بوف کور، دشمنی صریح با سنّت، خواننده را، حتی گاه، به ستیز خردمندانه با نویسنده فرا میخواند. اما در تصویری که فروغ از گسستنِ خویش ارائه میدهد، چه بخواهیم و چه نخواهیم، غیرمستقیم، این سنّت است که از ما دور میشود و ما را رها میکند. باید بپذیریم که عالیترین تصویر عبور از سنّت، در ادبیات نیمهٔ دوم قرن بیستم ما، در شعر اوست که زیباترین تجلّی خود را آشکار میکند.
شاملو و اخوان با همهٔ ستیزه آشکاری که گاه با الاهیّات و سنّتِ اِلاهیّاتیِ حاکم داشتهاند،
نتوانستهاند چنین «گذاری» را، در بیان هنریِ خويش آینگی کنند، گیرم صریحترین رویارویی با الاهیّات را نیز در شعرِ خود عرضه کرده باشند برای نمونه، «گزارش» از اخوان ثالث و «در آستانه» از شاملو.
از این دیدگاه، که دیدگاهِ هنری است و هیچ زرّادخانهٔ مجهّز به بمب اتمی و ئیدروژنی هم نمیتواند به جنگش بیاید، بنگریم، هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزهٔ با سنّت برنخاسته است، دیگران شعار دادهاند و دشنام و اگر به تحلیل سبکشناسیک آثارشان بپردازیم، در جدال با سنّت، خود گرفتار تناقضهای خندهآوری نیز شدهاند.
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
با چراغ و آینه، صص ۵۶۹–۵۶۸
#فروغ_فرخزاد
@arayehha
4_6014964271979436248.opus
4.52M
تحلیل شعر فروغ فرخزاد
دکتر داودرضا کاظمی
کانال ادبیات دانشگاه چالوس
@arayehha
4_6014964271979436260.opus
3.31M
تحلیل شعر منوچهر نیستانی
دکتر داودرضا کاظمی
کانال ادبیات دانشگاه چالوس
@arayehha
#دانشافزایی
سه تحریف در بیتی از شاهنامه
#دکتروحیدعیدگاهطرقبهای
در شاهنامه لغت «پای» به همین صورت به کار میرفته است، بی آنکه حرف «ی» از پایانش حذف شده باشد. مثالهای نقض چنین حکمی همگی تحریفشده هستند، از جمله بیت زیر:
اسیران کزان شهرها بسته بود
به بند گران دست و پا بسته بود
(تصحیح دکتر خالقی، دفتر هفتم، ص ۱۳۹)
مشکوک بودن ضبط بیت را از ردیف آن نیز میتوان دریافت. آیا به ذهن فردوسی نرسیده بود که به جای ردیف قرار دادن «بسته» یک قافیهٔ خوب و آسان برای آن بیابد؟ روش معمول فردوسی در به کارگیری کلمهای چون «بسته» در پایان دو مصراع این است که آن را قافیه کند نه این که کلمهی قبلی را قافیه کند و آن را در جایگاه ردیف قرار دهد.
پژوهشگر شاهنامه باید به محض دیدن قافیهی «نا» و «پا» و ردیف «بسته» متوجه مشکوک بودن نویسش بیت بشود و در پی نویسشی بگردد که در آن اشکال حذف «ی» از پایان «پای» دیده نشود و «بسته» که همقافیههای فراوانی دارد، قافیه باشد، نه ردیف. این دو مشکل در نسخهی بیروت (ص ۷۶۵) برطرف شده است:
به بند گران داشت یا خسته بود.
توجه شود که در اغلب نسخهها اصلاً «دست و پا» نبوده است و این ضبط نادرست نتیجهٔ اعتماد به نسخهٔ لندن است. ضبط اغلب نسخهها مطابق با نسخهی بیروت «داشت یا» است و اگر دلیل محکمی بر ضد آن وجود نداشته باشد، مصحح موظف است که همان را وارد متن کند.
به نظر نگارنده، بر ضدّ «داشت» دلیلی وجود ندارد و آن را باید حتماً به جای «دست»، وارد متن کرد، اما «یا» را نباید دربست پذیرفت. این را قانون برتری ضبط دشوار به ما میگوید. اگر به نسخهی قاهره توجه کنیم، «اگر» را در آن به معنای «یا» خواهیم یافت؛ کاربردی که نمونههایش را در شاهنامه فراوان دیدهایم. اشکال نسخهی قاهره این است که به جای «داشت یا» «بود اگر» دارد؛ یعنی کاتب این نسخه وزن را ساده کرده، زیرا وزن «داشت اگر» را دشوار یافته. کاتب یک نسخهی متأخرتر برای آسانسازی وزن، «اگر» را به «گر» تبدیل کرده و ضبط «داشت گر» را پدید آورده، ولی دست کم این قرینه را برای ما به جا گذاشته که در درستی «یا» تردید کنیم.
به هر روی آنچه در چاپ دکتر خالقی وارد متن شده است، بیتردید نادرست است. یا باید مطابق اغلب دستنویسها «داشت یا» را وارد متن کرد، یا بر اساس برتری قانون ضبط دشوار، نویسش پیشنهادی نگارنده (داشت اگر) را بر وزن لن فعو (فاعلن) در متن قرار داد و الف را در آن مطابق با قاعدهای کهن (کوتاه خواندن مصوت بلند پیش از دو صامت)، کوتاهتر تلفظ کرد.
اینک صورت درست بیت، با اصلاح قافیه بر اساس نسخهی بیروت، و اصلاح «دست» به «داشت» بر اساس اغلب نسخهها و اصلاح «پا»/ «یا» به «اگر» بر اساس قاهره و با توجه به یک نسخهی دیگر:
اسیران کزان شهرها بسته بود
به بند گران داشت اگر خسته بود
❄️☃️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
#دانشافزایی_دبیران
شعر خوب
استاد شفیعی کدکنی معتقدند شعر خوب و حقیقی، شعری است که در حافظه اکثر مردمان زمانه بنشیند و بماند.
«شعر، شعر حقیقی، در تاریخ ادبیات هر ملّتی همان است که بر لبانِ همگان یا بخشهایی از جامعه جاری باشد، مثل شعرهای ایرج و پروین و فروغ و مثل شعرهای اخوان و سپهری و شهریار و شاملو و بهار.»(۱) ایشان در جای دیگری درباره این معیار می گویند:« من این نکته(در حافظه اکثریت ماندن) را در این لحظه، یکی از مهمترین نشانههای توفیق یک شاعر می شمارم.»(۲)
مقالات ملکالشعراء بهار را می خواندم. دیدم بهار نیز ظاهراً به چنین معیاری درباره شعر خوب، معتقد بوده است.
بهار مقاله ای دارد با عنوان« شعر خوب». او در آنجا درباره شعر خوب و خصایصش به تفصیل سخن می گوید، سپس در پایان بند نخست ازین مقاله، می گوید :«شعر خوب آن است که خوب تهییج کرده، و خوب فهمیده شود، و خوب به حافظه سپرده شود، و خوب ترجمه شود.»(۳)
خوب به حافظه سپرده شدن شعر، در نظر بهار، یعنی رسوب کردن شعر در حافظه و این همان سخن و سنجهی استاد شفیعی کدکنی درباره شعر حقیقی است.
بهار در این مقاله، باز هم اشاراتی به این معنی دارد. از نظر او شعری که خوب نباشد«فراموش و جزء لاطایلات و ترّهات شمرده می شود.»(۴) و «شعر خوب... هم در زمان خود او( شاعر) و هم در زمان بعد از او »(۵)محفوظ و ماندگار است.
۱. با چراغ و آینه، استاد شفیعی کدکنی، انتشارات سخن، ۱۳۹۰،ص ۲۶
۲. آینه در آینه، برگزیده شعر سایه به انتخاب استاد شفیعی کدکنی، نشر چشمه،۱۳۸۷، یادداشت آغازین.
۳. بهار و ادب فارسی(مجموعه۱۰۰ مقاله از ملکالشعراء بهار)، به کوشش محمّد گلبن، شرکت سهامی کتابهای جیبی،۲۵۳۵، ج۱، ص۶.
۴. همان،ص ۴
۵. همانجا
❄️☃️
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
هدایت شده از کانال بایگانی محفل دبیران ادبیات
345.3K
#خوانش
# غزل صفحه ۱۰۹ کتاب تا تو هستی غزل هست
#شاعر: بانو صفیه قومنجانی
خوانش : بانو جمشیدی
┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932
┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛
هدایت شده از کانال بایگانی محفل دبیران ادبیات
376.7K
#خوانش
#از کتاب تا توهستی غزل هست
#نویسنده وشاعر : بانو صفیه قومنجانی 🌺
خوانش: بانو جمشیدی🌺
┏━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┓
https://eitaa.com/joinchat/2923234098C31fb7ba932
┗━━ 🌱🌸🌸🌱 ━━┛