🌺🍃🌺🍃🌺
#مادرانه
🔻🔺فرزند خود را از پدرش نترسانید.
بذار بابات بیاد بهش میگم چیکار کردی.
بذار بابات بیاد می گم به حسابت برسه.
اگه به بابات نگفتم ...
#پدرانه
🔻🔺مادر را در چشم کودک خود کوچک و بی ارزش نکنید.
تو که بلد نیستی بچه تربیت کنی.
این بچه است که تربیت کردی؟!
تو این بچه را لوسش کردی.
پرنده برای پرواز به دو بال نیاز دارد.
دو بالی که هماهنگ حرکت کنند.
⛔️ هیچ گاه یکدیگر را در مقابل کودکان تحقیر و سرزنش نکنید. حتی اگر در آن لحظه رفتار یا گفتار پدر یا مادر اشتباه است. در فرصت مناسب نظر خود را به همسر خود اعلام کنید.
🔻🔺فرزند شما محبت و احترام را با مشاهده رفتارتان یاد می گیرد.
🆔 @asanezdevag
🌺🍃🌺🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تربیت_فرزند
🎙 سخنران: استاد تراشیون
🔻 موضوع : مشکلات و مسائل جنسي در نوجوانان قسمت دوم
🆔 @asanezdevag
📣 برگزاری مجدد دوره «#چلّه_مادری» در #تربیتکده_آیین_فطرت
❤️ دوره ای برای مادران، مربیان، معلّمان و مبلغان با موضوع مادری و همسری در #سبک_زندگی و #تربیت_دینی
👤 استاد دوره:
حجة الاسلام #محسن_عباسی_ولدی
✅ کاملاً رایگان
✅ محتوای جذاب، جدید وکاربردی
✅ تهیّه کتب دوره با ۳۰٪ تخفیف ویژه
✅ صدور گواهی
✅ نظرات شرکت کنندگان دوره اول چله مادری: @tarbiatkadeh
📌 ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
ktft.ir/40
✍🏻 پشتیبانی و راهنمای دوره:
🆔 @Madari40
☎️ +989910036141
⏳ مهلت ثبت نام: چهارشنبه 29 تیر
🔳در ترویج معارف اهل بیت سهیم باشید.
😊با #ایران_جوان_بمان باشید🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/632029338Cb8a48cecf1
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۹۸ #ازدواج_در_وقت_نیاز #مادری #فرزندآوری من در خانواده ای بزرگ شدم که شعار فرزند کمتر
#تجربه_من ۲۹۹
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
من در خانواده ای بزرگ شدم که گرایش مذهبی چندانی نداشتند، به قول خودشون، هم خوشی خودشون رو داشتند و هم نماز می خوندن. من هم طبق رسم خانواده در حال بزرگ شدن بودم و با توجه به جو جامعه با سرعت بیشتری به خوشی های دنیا روی آوردم، تا اینکه خدا لطف کرد و با قرار دادن حجتهایی مسیر زندگیم عوض شد. الحمدلله حجاب رو رعایت می کردم اما به خاطر والدین چادر نمی زدم.
والدینم دوست داشتن تا مراتب بالای تحصیل پیش برم و فکر کنم خواستگارانی داشتم که به همین دلیل به من نمی گفتند و اصلا به فکر ازدواج نبودم، تا اینکه با دانشگاه به اردوی جهادی رفتیم و بعد از بازگشت مسئول خانم ها به خودم زنگ زد و یک نفر رو پیشنهاد داد و این طوری والدین من برای صحبت راضی شدند، تنها معیار من دین بود و پایبندی به اون هر چند در صحبت اول، آرمانهای مذهبی من در فرد نبود، اما قبل از صحبت برای بار دوم توسل کردم به خانم فاطمه زهرا سلام الله و یک آرامش و اطمینان قلبی در من ایجاد شد و با فردی ازدواج کردم که در ظاهر و اول راه مذهبی بودند اما خیلی مذهبی که من دوست داشتم نه... اما خداوند لطف کرد و به نظرم در مذهب پیشرفت کردیم.
از اول چون همه اطرافیان ژست یک فرزند و دو فرزند داشتند، مدام می گفتم من شش تا بچه می خوام، هم برای آمادگی ذهنی اطرافیان، هم برای تشویق دوستان به فرزندآوری
ترم آخر دانشگاه بودم و سال دوم ازدواج، خدا خواسته باردار شدم، خودم سریع پذیرفتم، خوب شرایط مالی خیلی مساعدی نداشتیم و علی رغم توصیه اطرافیان به بیمارستان خصوصی، دنبال بیمارستان خوب دولتی بودم که آقا زاده در حالی که مادرم مسافرت بودند، خواستند به دنیا بیان و رفتم یک بیمارستان دولتی و متاسفانه به علت عدم رسیدگی به موقع مجبور شدم هر هم درد زایمان طبیعی رو تحمل کنم و هم در لحظه آخر سزارین بشم و دردهای شدید بعد از اون رو متحمل بشم. اما خداروشکر در نهایت با عنایت خدا پسرمون سالم در آغوشمون قرار گرفت.
برای بچه دوم بعد از، از شیر گرفتن و یکم تقویت اقدام کردم، که الحمدلله باردار شدم و ناامید از اینکه مجبورم سزارین کنم اما در جلسه هفتگی که می رفتیم شب ولادت امام حسن علیه السلام توسل کردم، دوتا خانم داشتند درباره من که شش تا می خواستم حرف می زدن که اتفاقی شنیدم و گفتم حیف که نمیشه اولی سزارین بود، یکی از اون خانم ها گفت دکتر من طبیعی بعد از سزارین انجام میده و من حسابی خوشحال شدم و الحمدلله به لطف دکتر خوب و عالی و متدین ( خانم دکتر ترکستانی) که موارد زیادی مثل من داشتند، حتی دوقلو طبیعی هم زایمان کردند، دخترم در آغوشم قرار گرفت و واقعا بعد از زایمان طبیعی، وقتی بچه در آغوش مادر قرار میگیره یکی از زیباترین لحظات زندگی هست.
مدام از تعداد بچه زیاد حرف میزدم تا اینکه اطرافیان بپذیرند به شوخی و جدی، کلا معروف شده بودم به شش تایی ها...
بعد از حدود ۳ سال دوباره تصمیم گرفتیم برای فرزند سوم که الحمدلله به لطف الهی باردار شدم در ایام بارداری به خاطر کار همسرم خداروشکر از تهران به شهرستان رفتم. همه فرزندانم زود به دنیا می آمدند اما این دفعه بسیار زود درد زایمان شروع شد، قبلش با پزشک صحبت کردم که من اولی سزارین و دومی طبیعی بوده و الان هم مایل به زایمان طبیعی هستم و ایشون هم قبول کردند و می گفتند در زمان طرحشون در روستا ها خیلی از موارد بود که بعد از زایمان طبیعی متوجه می شدند که فرد قبلا سزارین بوده اما چون تو شهرستان سزارین رو خوب نمی دونستن، کتمان می کردند.
خلاصه فرزند سوم من هم در تنهایی و با درد خیلی زیاد اما خداروشکر طبیعی به دنیا اومد، بلافاصله بعد از زایمان به دوستان صمیمیم اطلاع دادم اما انقدر درد این دفعه زیاد بود که پیغام دادم قصد دارم سه تای بعدی رو سزارین کنم اما چند ساعت بعد گفتم نه همون طبیعی بهتره و الآنم به فکر چهارمی هستم انشالله و چون ویارم خیلی شدید بود و الان هم دست تنهام، دنبال راه حلی هستم که بتونم انشالله از پس چهارتاشون بر بیام
التماس دعا
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۵۰
خانم خونه؛
💵 اگر از حقوقتون توی خونه خرج میکنید،
منت ممنــــــوعه!
🆔 @asanezdevag
✨خوشم میاد وقتی که ناراحتم و یکی سعی میکنه حالمو بهتر کنه. ممکنه اصلا حالم بهتر نشهها، ولی اون تلاش و تقلای اون فرد برای بهتر شدن حالم، اون واقعا ارزشمند و قشنگه
+یه جاهایی از زندگی باید برای بهتر شدن حال همدیگه تلاش کنید، حتی نتیجه خیلی مهم نیست مهم اون تلاشی که انجام میدید...
🆔 @asanezdevag
🌼حکایت خوبان
✍سید مهدی قوام روضه خوانی که پاکت روضه خوانی اش را به زنان بدکاره میبخشید.
روضه خوان مشهور شهر بود ، یکی از شبهای محرم الحرام ، تهران قدیم ، بعد از آخرین مجلس به راننده گفت: فلانی! امشب مستقیم مرا به منزل نبر ، اول به لاله زار میرویم ، تا اسم لاله زار را آورد برق راننده را گرفت، آخر آن زمان در تهران هرکس میخواست به معصیت و عیش حرامی مرتکب شود میرفت آنجا، راننده روضه خوان میگفت: با تعجب و حیرت به سمت لاله زار رفتیم ، مدام بین راه باخود میگفتم سید مهدی را چه به لاله زار! وارد خیابان شدیم، چند کاباره اینجا بود که با وجود فرا رسیدن ماه عزا همچنان فعالیت داشت، جلوتر کنار خیابان زن فاحشه ای منتظر ایستاده بود تا بقول معروف مشتری پیدا کند و خودش را به او بفروشد، همین که از مقابل آن زن بد کردار گذشتیم ، حاجی زد بروی شانه ام و گفت: نگه دار! میگم نگه دار! تعجب من صد چندان شد، خدای من! نکند سید مهدی... خیلی بهم ریختم و نگران شدم. ترمز کردم ، حاجی پیاده شد، رفت بسمت زن بد کاره ، سرش را پایین انداخت ، سلام کرد، دستش را زیر عبایش برد، پاکتی از جیب عبایش بیرون آورد، به آن فاحشه با لحن پدرانه ای گفت: "این پاکت یک دهه روضه خوانی منه، تو رو به صاحب این عزا ، تا وقتی پول این پاکت تمام نشده از این راه پول درنیاور.
یکسال گذشت ، سید مهدی عازم کربلا شده بود ، در حرم سیدالشهدا علیه السلام مردی جلویش را گرفت،حاج آقا ببخشید ، سلام علیکم جوان، بفرمایید، حاج آقا آنجا گوشه ی صحن خانمم ایستاده ، از وقتی شما را دیده گریه اش بند نمی آید ، بمن گفت با شما کار دارد، سید مهدی رفت به سمت خانم، سلام کرد، بفرمایید خواهرم ،صدای گریه زن از زیر پوشیه بگوش میرسید،حاج آقا میدونی من کی هستم، شب آخر محرم، خیابان لاله زار، از وقتی پول روضه خوانی ات در زندگی ام آمد دیگر از خانه بیرون نیامدم امام حسین علیه السلام مرا خرید، آن مرد شوهرم است ، دنیای نجابت و پاکیست ، خیلی مدیون شما هستم...
📙 روایتی آزاد از زندگی سید مهدی قوام
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۹۹ #فرزندآوری #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک من در خانواده ای بزرگ شدم که گر
#تجربه_من ۳۰۰
#فرزندآوری
#فواید_و_برکات_فرزندآوری
#بارداری_بعداز_35_سالگی
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
من همسن انقلاب هستم😊 سال ۵۷ بدنیا اومدم و وقتی اول دبیرستان بودم ازدواج کردم. اوایل در دو اتاقی که طبقه بالای پدرشوهرم بود زندگی میکردیم. خانواده همسرم پرجمعیت بودن و بعد چند ماه که باردار شدم، متوجه شدم مادرشوهرم هم باردار هستن...
هشت ماهه بودم که بر اثر پاره شدن کیسه آب بستری شدم و متاسفانه پسرم بعد از تولد زنده نموند😭😭 همون شب مادرشوهرم هم به خاطر ناراحتی از این اتفاق حالش بد شد و زایمان کرد. من هنوز از اتفاقاتی که افتاده بود اطلاع نداشتم گویا مادرم از مادر همسرم خواهش میکنن که فرزندشون رو به ما بدن و بگن فرزند اونا از بین رفته ولی ایشون قبول نمیکنن.
وقتی از فوت پسرم مطلع شدم دنیا روی سرم خراب شد و حالم بد بود. تصور کنین با مادرشوهرم مرخص شدیم، اون هشتمین فرزندش رو در آغوش داشت و من...😭😭😭
روزهای سختی رو سپری میکردم. اسم فرزند منو روی پسرشون گذاشتن(محمد) و صدای گریه های نوزاد از طبقه پایین داغ دلم رو تازه میکرد.
از طرفی همسرم هم به سمت مواد رفت و دچار اعتیاد شد. بعد از چندین ماه دوباره باردار شدم و سال ۷۷ دخترم فاطمه بدنیا اومد. ما بخاطر کار همسرم از شهرستانمون به تهران مهاجرت کردیم، هرچند با سختی و مستاجری و...
چهار سال بعد خداوند دختر زیبای دیگری به من عنایت کرد ولی متاسفانه همسرم به شدت پسر دوست بود و از این بابت کمی اذیت میشدم. به خاطر اعتیاد و وضع مالی نه چندان مطلوب همسرم، تصمیم گرفتم دیگه بچه دار نشم.
سال ۸۸ بود و کم کم زندگی داشت روی خوشش رو بهمون نشون میداد یه خونه ۵۰ متری در یکی از محله های نسبتا خوب تهران خریدیم. همسرم هم اعتیادش رو کاملا کنار گذاشت😍
در چکاپ مامایی متوجه شدم متاسفانه دستگاه IUD از محلش خارج و وارد جریان خونم شده سریعا بستری شدم و با جراحی از بدنم خارج شد. دوسه ماه بعد از اون اتفاقی متوجه شدم بازم باردارم. خوشحال بودم و از طرفی شدیدا استرس داشتم چون همسرم تهدید کرد اگه بچه دختر باشه باید سقطش کنم. روزهای پر التهابی داشتم. شبهای قدر کلی دعا و راز و نیاز کردم😢بالاخره سونو نشون داد که بچه پسر هست و همسرم کم کم آروم شد.
شب عید سال ۹۰ محمدطاها با عمل سزارین بدنیا اومد چون تازه جراحی کرده بودم گفتن طبیعی خطرناکه!! بعد از زایمان دچار بیماری عجیبی شدم سرگیجه و بیحالی به سراغم میومد. گفته شد بدلیل به هم خوردن مایع میانی گوشم هنگام دردهای شدید پس از سزارین این اتفاق افتاده! نمک برام سم تجویز شد و من سالها محکوم به خوردن غذاهای بی نمک شدم.
پسرم پنج ساله شد و دختر بزرگترم ازدواج کرد. با کمک همسرم به سختی در حال تدارک جهیزیه بودیم که در کمال تعجب متوجه شدم برای بار پنجم باردار شدم. همسرم باز پیشنهاد سقط داد ولی من و دخترهام به سختی قانعش کردیم که این کار گناه هست. و اینطوری یه فرشته ی کوچولوی دیگه به زندگیمون اضافه شد.
شبی که برای زایمان بستری شدم قرار بود ساعت ۸ صبح برم اتاق عمل. ولی من اونقدر برای تهیه جهیزیه دخترم فعالیت کرده بودم که درست بعد از خوندن نماز صبح احساس کردم بچه داره بدنیا میاد و سریعا به بلوک زایمان طبیعی برده شدم و دخترم به راحتی بدنیا اومد (سال۹۶ در سن ۳۹ سالگی من)😊 و در مراسم عروسی خواهرش دو ماهه بود😅 راستی از برکات تولد این دختر اینکه بیماری من به کلی از بین رفت🤩
خدا رو شکر در کل از زندگیم ناراضی نیستم. الان فرزند چهارمم نور چشمی کل خانواده است. دامادم خیلی دوستش داره و حتی گاهی اونو چندین روز به منزل خودشون میبرن حتی اربعین پارسال اونو نگهداشتن تا من بتونم برم کربلا😍 و به آروزی چندین ساله ام رسیدم.
خدا رو بابت دسته گلایی که بهم داده شکر میکنم. و اینم بگم سختی های زندگی ماندگار نیست فقط با صبر و شُکر باید با اونها کنار اومد.
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه جوون بیچاره که قصد ازدواج داشت. ببین چه بلایی سرش اومد!!😐
🆔 @asanezdevag
📖 #معرفی_کتاب
دنیای یک مادر و دختر می تواند به اندازه دو سیاره متفاوت باشد. شاید به خاطر تفاوت نسل ها، شاید کم تجربگی دختر و باتجربه بودن مادر و شاید هم به خاطر شرایط تربیتی متفاوت.
مادر و دختری که حالا دیده ها و شنیده ها و تجربه هایشان را وسط این سفره کاغذی گذاشته اند هم ممکن است به هر دلیلی شبیه به یک دیگر نباشند، اما هرکدام با عینک خودشان موضوعی واحد را روایت کرده اند تا شاید راه گشایی شود برای گفتگوی مادران و دختران و کم تر شدن روز به روز فاصله های میان دو نسل. سرکار علیه چند روایت مادر _ دختری درباره هویت اجتماعی زن است.
این کتاب مجموعه روایتی جذاب و صمیمی به قلم مادر و دختری از دو نسل متفاوت برای درک برخی چالش های هویت زنان در دنیای امروز است که مطالعه آن به همه مردان و زنان خانواده دوست توصیه می شود.
✅نویسنده : زهره عیسی خانی | ریحانه کشتکاران
🆔 @asanezdevag
❆ شما خورشید خدا هستید ❆
ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﭼﺎﺩﺭﯼ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ، ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﻋﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﺼﻞ ﮔﺮﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺣﺠﺎﺏ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ، ﺩﺍﻧﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﺵ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺍﺳﺖ. ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺧﺪﺍ ﻫﺴﺘﯿﺪ.
ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺛﻮﺍﺏ ﺍﻻﻋﻤﺎﻝ ﻧﻘﻞ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ : ﻋﺮﻗﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﺩ ﺳﻪ ﺟﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﻮﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ:
ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻗﺒﺮ
ﺩﺭ ﺑﺮﺯﺥ
ﺩﺭ ﻗﯿﺎﻣﺖ
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻻﻥ ﻧﺸﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﯼ ﺳﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﺁﺗﺶ ﺍﺳﺖ. ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺁﺗﺶ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
✧ #آیت_الله_بهاءالدینی (ره) ✧
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۰ #فرزندآوری #فواید_و_برکات_فرزندآوری #بارداری_بعداز_35_سالگی #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزا
#تجربه_من ۳۰۱
#فرزندآوری
#بارداری_بریچ
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
#معرفی_پزشک
معصومه خانوم فرزند چهارمم هستن
دوتا فرزند اولم طبیعی به دنیا اومدن و خداروشکر هیچ مشکلی نداشتم البته درد زایمان طبیعی رو مثل همه مادران عزیز داشتم. فرزند سومم بریچ بود (با پا بود) بخاطر همین به اجبار سزارین شدم😭بعد از زایمانم به شدت درد داشتم خییییلی، با اینکه بخیه ها مشکل خاصی نداشتن اما مدتها بعد از زایمانم درد داشتم.
تجربه زایمان طبیعی و سزارین مصمم کرد که فرزند چهارمم رو حتما طبیعی به دنیا بیارم. بعد از بارداری رفتم پیش دکتر سیده سکینه لطیفی متخصص زنان که بسیار مذهبی و متعهد بودن و تو قم کسانی رو که سزارین شده بودن رو با زایمان طبیعی فرزند بعدی شون به دنیا می آوردن.
چندین ماه تحت نظر ایشون بودم
تا اینکه هفته ۳۲ سونوگرافی دادم و باز هم فرزندم بریچ (با پا) بود. تو این مدت خیلی تلاش کردم تا سفالیک بشه. از طب فشاری گرفته تا هر ورزش و راهکاری که فکرش بکنید. ولی نچرخید که نچرخید...
روزهای آخر دوباره رفتم پیش دکتر لطیفی یه سونو دیگه برای بررسی وضعیت جفت و جنین و وضعیت خونرسانی نوشتن، این سونوگرافی انجام دادم و دوباره رفتم پیش دکتر
گفتن همه چی خوب هست. گفتم دکتر چه کنم نمیخوام سزارین بشم.
دکتر که تو این مدت اصرار من بر زایمان طبیعی رو دیده بودن، گفتن خب شنبه بیا بیمارستان برات میچرخونم.
باورم نمیشد خیلی خوشحال شدم
شنبه فرا رسید و من رفتم بیمارستان بستری شدم. دکتر لطیفی به همراه یکی از همکارانشون به نام دکتر میرج زحمت چرخوندن بچه رو کشیدن. لحظه به لحظه قلب بچه چک میشد و با دستگاه سونو گرافی وضعیت بچه مشخص میشد.
دکترا بالاسرم چهار قل میخوندن و آروم آروم کارشون انجام میدادن. منم برای حضرت زهرا و حضرت نرجس و حضرت معصومه صلوات میفرستادم و توسل میکردم.
کل کارشون حدود یک ربع طول کشید وقتی کارشون تموم شد و بچه چرخید همه دکترا و پرستارها کف میزدن.
البته مدد ائمه بود که این کار با موفقیت انجام شد بعدش هم به لطف خدا بچه با زایمان طبیعی به دنیا اومد. دکتر لطیفی میگفتن اشتیاق شما به زایمان طبیعی باعث شد این کار انجام بدیم
مادرهای عزیز نگذارید به راحتی سزارین بشید بدونید سزارین برای اضطرار هست
یه مثال هم بزنم اگر پارچه ای رو ببرن و دوباره بدوزن هیچ وقت پارچه اول نمیشه
راستی یه چیزی رو یادم رفت بگم عمل چرخوندن بچه از روی شکم تو بیمارستان، اولین بار بود که تو ایران انجام شد. ان شاالله که پزشک های دیگه هم شروع کنن و این کار تو بیمارستان ها انجام بدن و مادران هم استقبال کنن.
همین جا هم از دکتر لطیفی تشکر میکنم البته زبان من قطعا قاصر هست از تشکر
اجرشون با ائمه 🌺🌺
👈 این تجربه مادر بزرگواری که ، به همت پزشکان در بیمارستان فرقانی قم، موقعیت جنین از حالت بریچ (پا) به حالت سفالیک (سر) تغییر داده شد و با زایمان طبیعی به دنیا آمد.
🆔 @asanezdevag
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃
🌺
#شهاب_مرادی :
💠احساسات، اندیشه ها و خواسته های اعضای خانواده را بشناسید💠
♻️ #زندگی خانوادگی شبيه کوه يخ شناور در اقیانوس است. بيشتر مردم فقط جزء کوچکی از آن را می بينند و فکر ميکنند همه کوه يخ همين است. و برخی که می دانند کوه بخش دیگری نیز زیر آب دارد ولی آن را خوب نمی شناسند بنابراین وضعشان با دیگران فرقی نمی کند و کشتی آنها ...غرق می شود.
🌟همانطور که سرنوشت کشتی به آگاهی از باقيمانده کوه يخ در زير آب بستگی دارد، سرنوشت #خانواده نيز به آگاهی از #احساسات، احتياجات و انديشه های اعضای خانواده وابسته است.
اين که در خانواده هرکس فکرکند درست عمل می کند برای به سلامت رسيدن کشتی به مقصد کافی نيست.
🌀شما به عنوان #پدر و #مادر خانواده (ناخدای کشتی) آيا به خوبی می دانيد دختر نوجوانتان چه اهدافی در زندگی دارد؟ و ...
و يا #پسر جوانتان چه آرزوهايي دارد؟ و ...
در بسياري از خانواده ها اين سؤالات يا بی جواب می ماند و يا جواب دقيقی به آنها داده نمی شود چرا که اعضاي آن واقعا يکديگر را نمی شناسند!
💯برای شناسايی دقيق اين کوه يخ چه بايد کرد؟
« #گفتگو» اولين، بهترين و کارآمد ترين راه شناخت است.
انتظار نداشته باشيد که همه، خواسته ها واحساسات شما را از چهره تان بخوانند همانطور که شما هميشه نمی توانيد افکار ديگران را با ديدنشان حدس بزنيد. گفتگو کردن درخانواده هنر است و گوش دادن هنری بالاتر.
ممکن است بگوييد ما سر سفره شام با هم حرف می زنيم اما اين کافی نيست. گفتگوی خانوادگی باهدف ياد شده بايد دقيق و جهت دار باشد.
"جلسات خانوادگی" منظم باهدف گفتن و شنيدن شما را با حقايقی آشنا می کند که شايد تا به حال درباره آنها فکر نمی کرديد.
کافيست شما متوجه شويد که #دختر تان به جای گرفتن هدايای گرانقيمت دوست دارد از شما بشنود : دخترم من به تو افتخار ميکنم. لذت اين دانستن و اثر آن آن قدر زياد است که لحظه های شادی را برايتان بوجود مي آورد. خودتان را از اين لذت محروم نکنيد.
🔅شروع کنید و دیگران را هم تشویق کنید.
#نکات_آموزنده
✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🆔 @asanezdevag
🌼آن 6 هزار سال عبادت، کار آن دو دقیقه سجده را نکرد!
✍آیت الله حائری شیرازی: چرا می گوییم «جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ» (جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است)؟ چرا نمیگوییم جهاد مرد هم خوب زن داری کردنش است؟! ابلیس 6000 سال عبادت کرد. وقتی به او گفتند سجده بر آدم بکن، نکرد. اگر سجده بر آدم کرده بود، این 6000 سالش هم مقبول واقع میشد. پس دو نوع عبادت داریم: «عبادت 6000 ساله» و «عبادت سجده بر آدم».
شما مردها میدانید اطاعتی که خانمها از شما میکنند، از نوع چه عبادتی است؟ و وظایفی که شما نسبت به همسرتان انجام میدهید، از نوع چه عبادتی است؟ شما میگویید ما طبق آیهٔ (الرجال قوامون علی النساء)، قوّام هستیم و او تحت قیمومیت ما است. اما میدانید اطاعت زن از چه سنخ عبادتی است و کارهای شما از چه نوع عبادتی است؟
انجام وظایف مرد نسبت به همسرش، از نوع عبادت 6000 ساله است! چرا؟ چون همراه با آقایی است، همراه با عزت است. اما اطاعت زن از شوهر، از نوع «سجده بر آدم» است، چون همراهش پا گذاشتن روی عزت است. این اطاعت، بسیار تلخ است! تلخیاش مثل تیر باران شدن در جهاد است. مثل شمشیر خوردن در جهاد است. همان ثوابهایی که مرد در حین تیر خوردن و قطعه قطعه شدن، در جهاد میبرد، خداوند برای زن در خانه گذاشته است! نمیشود بدون سختی، این ثواب را به زن بدهند. به همین دلیل، اطاعت زن، جهاد است اما حکمرانی شما در خانه، جهاد نیست! اگر زن، قوّامیت مرد را پذیرفت، مانند ملائکه میشود که سجده بر آدم را پذیرفتند.
زنها خیال میکنند خدا رعایتشان نکرده است. اشتباه میکنند! خدا سجده بر آدمش را داد به زن ها! عبادت معمولیِ شش هزار ساله را داد به مردها. از این جهت، مردها یک عبادت از نوع «سجده بر آدم» را بدهکارند. با نماز و روزه و حج و اینها کارشان نمیشود. باید به میدان جنگ بروند تا معلوم بشود منافق هستند یا مؤمن؟ شما مردها باید بروید جهاد! بروید جهاد و آنجا مخالفت با نفس بکنید تا از نوع سجده بر آدم بشود. سجده بر آدمِ زنها این است که حرف مرد را گوش کنند اما «سجده بر آدم» برای شما مردها این است که تحت فرمان رهبر بروید جلوی گلوله. یعنی تحت مدیریت رهبرتان فحش بخورید، هتک بشوید، اهانت بشوید، ذلت ببینید؛ این ذلت سجده بر آدم است.
آن وقت ببین! شش هزار سال عبادت، کار دو دقیقه سجده را نکرد! این را دادهاند به زنها و آن را دادهاند به شما! واقعاً خدای تعالی بین مرد و زن، عادلانه برخورد کرده است.
چه جور شده است که خدا چنین کاری با زنها کرده است؟ چون اطمینان داشته که مؤمنههای آنها میپذیرند. خداوند میدانسته است که اینها جهت عاطفی دارند. اینها وقتی حساب میکنند که خدا گفته است، اطاعت میکنند.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🆔 @asanezdevag
#تربیت_فرزند
📌 نحوه برخورد با کودک غرغرو
🔸معمولا ما موقع برخورد با بچه غرغرو واکنش شدید نشون میدیم، مثلاً میگیم: «بسه دیگه، غر نزن!» یا اینکه بدون هیچ حرفی فقط در یخچال رو محکم میبندیم یا با عصبانیت همون لیوانی رو که بچهمون از رنگ اون خوشش نمیاد جلوش میذاریم؛ اونم نه آروم، بلکه تقریبا لیوان رو روی میز میکوبیم که نشون بدیم چقدر از غرزدن بچه عصبانی هستیم😔
🔸 یادتون باشه غرزدن بچهها دلایل علمی داره و اون میخواد با غرزدن کاری رو پیش ببره. فقط در این صورته که دیگه دلخور نمیشید و سعی میکنید با دلسوزی واکنش نشون بدید.
1️⃣ بچه غرغرو به چیزی نیاز داره
🔸یکی از اصلیترین دلایل غرزدن بچهها درموندگی اوناست. وقتی اونا به چیزی نیاز دارند یا کمک میخوان، غرغر میکنن. گاهی حتی این غرزدن به گریه تبدیل میشه تا به شما بفهمونن که «دیگه نمیتونم مثل یه آدمبزرگ رفتار کنم. لطفا مثل یه بچه ازم مراقبت کن».
وقتی بچهها استرس دارن،گرسنه یا تشنهان،خسته شدن یا در موقعیتی قرار گرفتن که تغییری در روال روزمره زندگیشون ایجاد شده و صدای شیرین اونا تبدیل میشه به صدای بلند و لجبازی 😖
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۰۱ #فرزندآوری #بارداری_بریچ #زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین #معرفی_پزشک معصومه خانوم فرزن
#تجربه_من ۳۰۲
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#رزاقیت_خداوند
#فواید_و_برکات_فرزندآوری
ما ازدواج آسانی داشتیم توی گرفتن مراسم و خرید جهیزیه نه به همسرم و نه به مامانم سخت نگرفتم.
سه سال اول زندگی مشترکمون بچه دار نشدیم که وضعیت مالیمون بهتر شه ولی هر سال ضعیف تر از سال قبل شدیم با کلی بدهی...
کم کم از هم فاصله عاطفی گرفتیم بیشتر از زن و شوهر شبیه هم خونه و هم اتاقی بودیم. همسرم صبح تا شب سرکار بودن و من تنها توی خونه، خیلی بداخلاق شدم ، کلی اخلاقای زشت پیدا کردم😥
رابطمون رو به نابودی رفت ولی من هنوز خواب بودم، خداروشکر تفکر همسرم عوض شد و متوجه شدن که اگه بچه دار بشیم، زندگیمون دوباره گرم میشه اما حالا ما میخوایم خدا نمیخواد 😔
خلاصه بعد از کلی این در اون در زدن خدا مارو هم مورد رحمتش قرار داد و جوابمونو داد و یه فرشته😍 برامون فرستاد. ولی با چه ویاری😷😷😷 خیلی خیلی بد(الان که منتظر ی تو راهی دیگه ام به اون موقع هام میخندم میگم کاش خدا دوباره باهمون ویار وحشتناک بازم بهمون بچه بده . (انتظار خیلی جالب نیس اصلا جالب نیست. دعا کنید برامون😇)
طی پروسه ۱۷ ۱۸ ساعته بلاخره علی آقامون قدم رنجه فرمودنو تشریف فرما شدن🎉🎉🎉
زندگیمون کنار همه مشکلاتی که هر خانواده ای داره کنار همه غم ها و شکست ها، خیلی بهتر شده بود قبل از این که خانوادمون سه نفری بشه گاهی پول تهیه خوراک هم نداشتیم. علی جانم که اومد یکم شرایط بهتر شد. همسرم توی کارشون معروف تر شدن و ...
برای بارداری دومم حواسم بود که اشتباه چند سال پیشو نکنم و عقب نندازمش خداروشکر این بار خدا خیلی زود راضی شد فرشتشو به ما بسپاره، ویارم کما فی سابق ولی این بار با تجربه تر بودم و کمتر اذیت شدم
و اما وقت زایمان هرچقد تو زایمان علی سخت و طولانی بود، زهرا جانم زود و راحت تشریف فرما شدن. انقد خووووب بود که بدنیا اومد، باورم نمیشد تموم شده😂😇😍 برا همه خانوما از این مدل زایمانا آرزو میکنم.
توی دوران بارداری زهرا جانم من لباسشویی نداشتمو، لباسای علی اقا و ...با دست میشتم توی سرما و گرما
ولی به لطف وجود مبارک زهرا خانوم هم ماشین لباس شویی خریدیم😍 هم ماشین سواری😍
وضعیت درامد همسرم زمین تا آسمون فرق کرد ولی همچنان مستاجر بودیم تا این که زهرا جان دو سالش شد و خدا بهمون یه عزیز کرده ی دیگه داد (ی استادی میگفت خانومای باردار توی بارداری برای هر حمل و مشقتهاش از خدا یه چیزی بخوان ان شاءالله خدا نگهدارش باشه ) خونه دار شدن برای ما با توجه به قیمت خونه و زمین و درآمد همسرم محال بود محااااااااال
این بار بخدا گفتم تو این بارداری بهمون خونه بده هرچند کوچیک ولی مال خودمون که استرس صاحبخونه و جابجایی رو دیگه نکشیم ، یه مدت بعد از این که علیرضامو از دست دادم (ماه آخر بارداری بخاطر اشتباه پزشک، تازه بعد دوتا زایمان طبیعی سزارینم کردن☹) در حالی که خیلی وضعیت روحیم بهم ریخته بود خدا بهمون خونه داد، با چه قیمتی و با چه شرایطی همه چی دست به دست هم داد که ما هم صاحب خونه شدیم 💫 کار خوبه خدا درست کنه💫
خدا که بخواد به اشارتی همه چی رو به راهه(ان شاءالله ک همتون صاحب خونه بشید)
و اما 👈👇
اگه دقت کنیم میبینیم تو زندگی های همون دقیقا سرِ بزنگا خدا یه نشونه یه تلنگر یه چراغ راه بهمون میده و ازش ممنونم که هیچ وقت تنهام نذاشت، حتی تو خطاکار ترین حالتم، توی سخت ترین لحظاتم.
شناخت وظیفه و امر امام خامنه ای عزیزم و خوندن تجربه ی خانوما باعث شد من اول خودمو و بعد همسرمو قانع کنم و قرار بذاریم تا جسممون باهامون همکاری کنه نسلی شیعی ولایت مدار و محب اهل بیت اضافه و تربیت کنیم ان شاءالله
خیلی وقتا به همسرم میگم به برکت وجود این بچه هاس که منو شما داریم از نعمتهای خدا استفاده میکنیم.
و باز هم التماس دعا دارم برا ههههههمه کسایی که بچه میخوان
🆔 @asanezdevag
❌ زن خوب پیدا میشه اما⁉️
💢یه بنده خدایی میگفت کسی را پیدا نمی کنم برای ازدواج !
_گفتم: چی شد که به این نتیجه رسیدی؟
+گفت: تا الان با چند تا دختر آشنا شدم اما بعد از یه مدتی فهمیدم هیچ کدومشون به درد ازدواج نمی خورند؟
_گفتم: چی شد که فهمیدی به درد ازدواج نمی خوردند؟
+گفت: یا به فکر خوشگذرونی بودند یا دلشون به جز من با یکی دو تا دیگه هم بود یا...!
_گفتم: برای همین می گی دختر خوب پیدا نمی شه؟
+گفت: بله!
_گفتم: اشتباهت همینه دیگه!
+گفت: اشتباهم چیه؟
💢 گفتم: خانمی که خوب است و یا با معیارهای حضرت زهرا نزدیک است که پیدا نیست.
بلکه باید بگردی و پیداش کنی! نه با رابطه ی حرام اون هم تو فضای مجازی و یا فضاهای دیگر
💢گفتم خودت پاک باش تا خدا پاکی را سر راهت قرار دهد با همسر و فرزندان پاک
+گفت: منظورتون چیه؟
_گفتم: ببین یه سنگ معمولی توی هر جایی پیداست ولی طلا و الماس رو باید بری بگردی پیداش کنی.
+گفت: می شه بیشتر توضیح بدید
؟
💢_گفتم: یه دختر خوب و یا یه خانم خوب متکی به داشته های باطنیشه نه داشته های ظاهریش،برای همین خیلی کم به چشم میاد و اصلأ با نامحرم ارتباط نمیگیرد و فقط خدا را مد نظرش میگیرد
+گفت: یعنی چی؟
_💯گفتم: یعنی اینکه یه خانم خوب اونقدر به درجه ای از کمال و فهم و شعور رسیده که برای به دست آوردن دل هیچ پسری یا مردی، دست به جلوه گری و تظاهر نمی زنه و ارتباط حرام و بیش از حد با نامحرم ایجاد نمی کنه که فتنه و آسیب و حق الناس بر گردنش بماند
💢پس تو باید خیلی بیشتر دقت کنی که یه خانمی که با معیارهای ائمه و حضرت زهرا سنخیت داشته باشد را پیدا کنی
که خوشبخت و عاقبت بخیر ، دنیا و آخرتت بشی.👌
🆔 @asanezdevag
خواستگاری،فرایند مهمی برای شکل گیری ازدواجه...😮
پس دقت به این نکات،اهمیت زیادی دارن😀
دختر پسر ها! حواستون به سوال و جوابای تو جلسه خواستگاری باشه!😉
🆔 @asanezdevag
❤️ #عاشق_بمانیم ۵۱
تا جـــایی که ممکنه برای اهل خونه تون؛
دست و دلبازی کنید.🍇
🆔 @asanezdevag