🛑 رابطه بلند مدت با همسر
اگر واقعاً می خواهید رابطه بلندمدتی را با شریک زندگی تان تجربه کنید، باید بسیار صبور باشید و در این راه تلاش زیادی به خرج دهید.
✴️ ایجاد رابطه عمیق بین همسران:
برای همسرتان شخص قابل اعتمادی باشید. افراد به دنبال همسری هستند که بتوانند به آن ها اعتماد کنند. پس همیشه با همسرتان صادق بوده و اعتمادش را جلب نمایید.
✴️ علاقه مندی همسرتان را زیر سؤال نبرید:
سرگرمی ها و علاقه مندی های همسرتان ممکن است با سلیقه شما جور درنیایند و شما همان احساس را نسبت به آن فعالیت ها نداشته باشید.
اگر قرار باشد به هم نزدیک شوید و رابطه صمیمی تری داشته باشید، باید فعالیت هایی را با یکدیگر انجام دهید.
✴️ سبک بیان احساسی همسرتان را بشناسید:
خانم ها معمولاً احساسات خود را در قالب واژگان بروز می دهند. مردها ترجیح میدهند سکوت کنند.
✴️ در بیان عشق هم همین تفاوت وجود دارد:
عدم درک این تفاوت ها میتواند منجر به ناامیدی گردد و مانع برآورده شدن انتظارات همسران از یکدیگر شود.
زمان خود را با همسرتان بگذرانید و ببینید چه چیزی او را خوشحال میکند. بدین ترتیب درک متقابل افزایش می یابد و میزان سوء تفاهم ها به حداقل می رسد.
✴️ از به کارگیری تدابیر منفی اجتناب کنید:
هیچکس از فرد ناامید خوشش نمی آید. شرایطی را فراهم سازید که همسرتان در برابرتان نایستد.
اگر میدانید انتقاد تغییری در همسرتان ایجاد نمی کند، از او انتقاد نکنید.
از آنجایی که شما می خواهید رابط های احساسی ایجاد و آن را تقویت کنید، باید صبور باشید.
برای ایجاد حس اعتماد، بسیار مهم است که خود شما تا حد امکان برخورد معقولی داشته باشید و مشکلات را با ملایمت و با نهایت صبر مدیریت شود.
🆔 @asanezdevag
🌸🌸🌸🌸
💜💜
🌸🌸🌸🌸
#سین_جین_های_خواستگاری
✔️نکته های فراموش شده در ازدواج
👚👕لباس پوشیدن و آراستن ظاهر
☂هرفردی ،تفکرات ،اعتقادات و باورهای مخصوص به خود را دارد که نمودهایی از این طرز تفکر در چگونگی نوع پوشش و آرایش ظاهری اش نمایان است.
👖برخی از جوانان ممکن است از لباس های مد روز استفاده کنند
✔️از اینرو پسر و دختری که میخواهند با هم ازدواج کنند تا حد امکان نباید طرز لباس پوشیدن و آرایش ظاهری آنها با هم متفاوت باشد.
☂بی شک بهتر است انسان مومن با فردی مومن و با پوشش ارزشی ازدواج کند تا در زندگی با بحران تضاد شخصیتی همسر خود مواجه نشود.
📚برگرفته از کتاب سین جین های خواستگاری
✍🏼نویسنده استاد مسلم داودی نژاد
#انتخاب_همسر
#سین_جین_های_خواستگاری
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag
22.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 به رسول خدا میگفتن: شما شتر ما میشین؟!
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۴۰ #ازدواج_در_وقت_نیاز #سختگیری_والدین من ۱۹ سالمه، حدود یه سالی میشد که از خدا میخواست
#تجربه_من ۴۴۱
📌شماتت خانواده های چندفرزندی...
🆔 @asanezdevag
9.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 زمانی برای آموختن زندگی
بخش پایانی
توجه به اقتدار مرد در اصلاح او
#اقتدار_مرد
#اصلاح_رفتار_همسر
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 حاج آقا قرائتی
✍️ دروغ شاخدار؛ فرزند کمتر، تربیت بهتر!
🆔 @asanezdevag
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️روزی 13 ساعت کار راحتطلبی نیست
تو نظرسنجیهایی که از شما داشتیم اکثریت قریب به اتفاقتون مشکلات اقتصادی رو از موانع اصلی ازدواج دونسته بودید.
نمیدونیم صحبتهای معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان رو شنیدید یا نه؟! اینکه جوانان رو درگیر نوعی راحتطلبی دونسته که حتی اگه بخشی از موانع اقتصادی ازدواج هم رفع بشه باز هم تمایل به ازدواج ندارن.
بهنظرتون چقدر این حرف با واقعیت جامعه همخوانی داره؟ نظرتون رو بنویسید
🆔 @asanezdevag
🌹 #آیت_الله_حائری_شیرازی
✅ گاهی بعضی ها به آدم حرفی می زنند که خدا آن را #حواله کرده.
من تا سی و چهار سالگی ازدواج نکرده بودم.
معمولاً از وجوه شرعی کم مصرف می کردم. کار زراعت و این ها داشتم. خب آن هم کفاف نمی داد.
یک شاگرد داشتم که پیش من درس می خواند. سنّش هم شاید از من کوچک تر بود اما او ازدواج کرده بود.
یک دفعه به من گفت: آقای حائری! پیر شدی! باید زودتر ازدواج کنی. گفتم: من واقعاً آمادگی ندارم. چیزی هم اندوخته نکرده ام.
گفت: «تو نشسته ای خدا غنی ات کند، بعد ازدواج کنی؛ خدا هم گفته ازدواج کن تا احتیاجت را رفع کنم».
تو به او #تعارف می کنی و او هم به تو #تعارف می کند!
مگر خدا نگفته که «إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»؟
(اگر فقیر باشند، خدا غنی شان می کند).
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۴۴۱ 📌شماتت خانواده های چندفرزندی... 🆔 @asanezdevag
#تجربه_من ۴۴۲
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#زایمان_طبیعی_بعد_از_سزارین
من ۱۷ ساله بودم که توفیق زیارت خانه خدا نصیبم شد و از طرف دبیرستانمون تو اردیبهشت سال۸۷ راهی حریم امن الهی شدم...
حدود یکسال بعد دیپلم گرفتم و چند ماه بعد همکلاسیم باهام تماس گرفت و اجازه گرفت که برای برادرش بیان خواستگاری.
بعد از چند جلسه آذرماه ۸۸ عقد کردیم و وقتی من به خانواده خودم و همسرم اعلام کردم که دوست ندارم عروسی بگیرم، خیلی ناراحت شدن، مخصوصاً مادربزرگ خودم و من با اینکه دوست نداشتم بعد از زیارت کعبه و حرم پیامبر رحمت گناهی مرتکب بشم؛ برای دل مادربزرگم قبول کردم یه مراسم ساده بگیریم(اون زمان خیلی مراسمات بدون گناه مرسوم نبود و منم اطلاعی از اینجور مراسمات نداشتم، وگرنه الآن بدون گناه ام میشه عروسی گرفت☺️)
ولی چند روز بعد از عقدمون مادربزرگم تو یه سانحه رانندگی فوت کردن😔
دیگه بعد از اون هیچ جوره دلم به عروسی راضی نمیشد...
همسرم وقتی دیده بود که امکان داره عروسیمون به چند ماه و حتی یکسال بعد موکول بشه؛ پیشنهاد داد به جای مراسم عروسی بریم سوریه و منم با جون و دل قبول کردم.
۱۵ اسفند ۸۸ راهی سوریه شدیم و سال تحویل ۸۹ و تو حرم بیبی زینب سلامالله علیها بودیم. بهترین عیدی بود که از خدا گرفتم.
بعد از چند روز برگشتیم و زندگی مشترکمون و بدون تالار و آتلیه و لباس عروس و... شروع کردیم.
هنوز هم خیلیها ازم میپرسن که لباس عروس نپوشیدی تو دلت نمونده؟ و خیلی اصرار دارن بهم ثابت کنن من پشیمونم ولی اصلاً یک لحظه احساس پشیمونی نکردم.
۶ ماه بعد متوجه شدم آقا سیدمحمد رو باردارم و انگار دنیا رو بهمون داده بودن😍
اولین ثمره زندگیمون سال ۹۰ به دنیا اومد و دو سال بعد فهمیدم که دخترم رو باردار هستم و فاطمه سادات سال۹۳ به دنیا اومد و شدیم خانواده ۴ نفره.
فاطمهسادات برخلاف پسرم طبیعی به دنیا نیومد و چون بریچ بود سزارین شدم و بعدش خیلیها حتی مادرم به خاطر ضعف بدنم و شرایط اقتصادی بهم میگفتن که دیگه بسه هم دختر داری و هم پسر دیگه نباید باردار بشی.
همسرمم مخالف شدید بارداری مجددم بود و میگفت نمیخوام از اینی که هستی ضعیفتر بشی. اما خودم فقط از سزارین دوباره ترس داشتم چون واقعاً اذیت شدم.
دخترم ۴ساله بود که متوجه شدم بعد از گذشت ۳ سال از سزارین امکان زایمان طبیعی وجود داره و مصمم شدم که باز هم بچه بیارم.
اما ضعف عمومی من هنوز پابرجا بود و با تمام اصرارها همسرم راضی نشد.
چند سال دیگه هم گذشت و تصمیم گرفتم خودم رو تقویت کنم و بالاخره سومین بارداریم رو تجربه کردم و آقاسیدحسن هم یک ماه پیش طبیعی به دنیا اومد.😍
کمی هزینه بیمارستان زیاد شد و در توانمون نبود ولی همسرم اصرار داشت که حتماً طبیعی بشه و دیگه تبعات سزارین رو نداشته باشه.
بیمارستانهای دولتی زایمان طبیعی بعد از سزارین رو قبول نمیکنن و مجبور شدیم بریم بیمارستان خصوصی😔 کاش دولت و مسئولین کمی به فکر سلامت جامعه هم بودن و انقدر مردم رو اذیت نمیکردن.
خیلیها هستن که به خاطر نداشتن پول مجبورن برن بیمارستان دولتی و دوباره و چندباره سزارین و خطراتش رو به جون بخرن😕
شیرینی و برکت این بچه انقدر زیاد بود که من اوایل بارداری ترس داشتم که به مادرم بگم ولی وابستگی اطرافیان به این بچه از دو تا بچه دیگه خیلی بیشتره و نگرانی من هم تموم شد.
همسر من کارمند قراردادی هست و خودمم در کنار درس خیاطی میکنم و تو خونه پدری همسرم هستیم و خودمون هنوز صاحبخونه نشدیم ولی به امید خدا بالاخره ما هم صاحبخونه میشیم☺️
خواستم بگم زندگی سختی داره و برای همه هم هست ولی هر بچهای با اومدنش، برکت با خودش میاره و خداروشکر تا حالا محتاج کسی نشدیم و از این به بعد هم نمیشیم ان شاء الله.
بچهدار نشدن به خاطر ترس از مشکلات اقتصادی اشتباه بزرگیه. خودتون و از نعمت داشتن فرشتههای زمینی محروم نکنید🌸🌸🌸
🆔 @asanezdevag