فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️بیوتی بلاگرها
تلاش برای ترویج لوازم آرایشی بین مردان
#بلاگر #حجاب #لوازم_آرایش #بیوتی_بلاگر #غیرت #مردانگی #حجاب_استایل
🆔 @asanezdevag
4_5764830101124416437.mp3
4.6M
🎙 #سلامت_جنسی_آقایان
بخش نهم
استاد دهنوی
🆔 @asanezdevag
✍ نوشتار تربیتی "خانواده و زوجین"
✅ ریشه مشکلات در خانوادهها از کجاست؟
💠 قسمت اول
1⃣ اکثرمشکلات در خانوادهها به دلیل سوء تفاهم در برداشتهای زوجین می باشد؛
📌مثال:
👤 آقا وارد منزل میشود،
🌸 خانم: خیلی خستم!
👤 آقا: خب برو بخواب!
🌸 خانم: همینه که میگم درکم نمیکنی!
👈 در صورتی که خانوم وقتی میگوید من خستهام، خستگی روحی است نه جسمی! (خیلی مسائل از همین سوءتفاهمهای جزئی شروع میشود.)
2⃣ عدم دانستن مهارتهای لازم برای زندگی
🔸 مثل مهارت مهرورزی و محبت کردن؛
🔹 شما مردی را پیدا نمیکنید که نداند زن نیاز به محبت دارد، ولی چون مهارت مهرورزی را بلد نیستند منشاء شروع مشکلات می شود.
3⃣ بهخاطر بیماریهای جسمانی؛
🔹زیرا کسی که بیماری دارد و یا مبتلا می شود، آستانه تحملش به صورت ناخودآگاه پایین و قدرت اندیشیدنش کم میشود.
🔸 مثل مشکل مادرزادی و یا گاها بیماریهایی مثل ام اس که به خاطر پایین آمدن تحمل فرد، شاید به طلاق هم ختم گردد.
4⃣ بهخاطر بیماریهای روحی، روانی و خلقی؛
🔸 مثلا مرد یا زنی که افسردگی، وسواس و.... داشته باشد.
5⃣ بهخاطر سوء تربیت؛
🔸 فرد تربیت خوبی نشده است ، مثلا از بچگی او را خسیس بار آوردهاند و یا از اول متکبر بوده و ...
#ادامه_دارد
#نوشتار_تربیتی۲
#خانواده_زوجین
#ریشه_مشکلات_در_خانوادهها
#مشکلات_خانوادگی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۴ #سبک_زندگی #عبرت #قسمت_دوم تو همون سفر اول به شیراز، معنای حرفهای مادرم رو درک کردم
#تجربه_من ۳۸۴
#عبرت
#قسمت_سوم
با تمام اذیتهایی که میشدم، باز حاضر به از هم پاشیدن زندگی نبودم و سعی میکردم با شرایط کنار بیام. او چند بار پیشنهاد جدایی داد، اما من از جدایی و عاقبت مبهم و تاریکی که در انتظارم بود، وحشت داشتم...
هرچند، پذیرش من در مقطع دکتری و عدم پذیرش او، آخرین تیر رو به ستون سست زندگیمون زد و انگار بهانهای شد برای اجرای آنچه او ماهها به دنبالش بود.
یک ترم از دوره دکتری من که گذشت، فهمیدم بالا رفتن مقطع تحصیلی من، فشار روحی داره براش. این بود که دیگه ترم دوم رو نخواستم برم، اما به اصرار او، باز ادامه دادم. بقول دوستم، میدونست که میخواد بره، لااقل این لطف رو کرد که من از دکتریم نمونم...
اواخر فروردین ۹۰، فردای اعلام نتایج قطعی آزمون دکتری بعد از رسیدگی به اعتراضها، و قطعی شدن عدم پذیرش او در مقطع دکتری، اعلام کرد که دیگه نمیتونه این زندگی رو ادامه بده و رفت...
اولش پذیرشش برام سخت بود...
منی که تمام تلاشم رو کرده بودم و حتی از خیلی علایق و متأسفانه اون اواخر، از عقایدم کوتاه اومده بودم تا زندگیم حفظ بشه، اینکه او رهام کنه و بره، خیلی برام سنگین بود...
خیلی سنگین بود...😔😔😔
اما الحمدلله تقریبا فقط دوران عده برام سخت گذشت و از عده که دراومدم، انگار گشایش شد و روحم رها شد، هرچند بعضی خاطرات، هنوزم که هنوزه، آزارم میده، اما بعد از عده، اوضاع روحیم خیلی بهتر شد.
مقطع دکتری رو با یک رساله عالی پشت سر گذاشتم و تدریس تو دانشگاه و موفقیتهای دیگر و...
مثل پرندهای شده بودم که تازه بال و پر گرفته... اما... اوضاع جسمیم کم کم ریخت به هم... دردهای شدید در ناحیه ساق پا که گاه تا کمر میرسید. تقریبا دو سال بعد از جدایی مشکلم جدی و جدیتر شد. به جایی رسیدم که دیگه گاهی از شدت درد حتی نمیتونستم راه برم یا روی پا بایستم...
هیچ دکتری نتونست درمانم کنه و هیچکس نمیفهمید مشکلم چیه، جز یک مشاور که بهم گفت این مشکل جسمی، معمولا برای افرادی که تجربه ازدواج دارن و بعد به هر دلیل رابطه ازدواجشون پایان پیدا میکنه، پیش میاد. درمانش هم فقط ازدواجه...
در کنار این درد جسمی، یه درد روحی جدید هم اضافه شد... تأکیدهای مکرر امام امت بر فرزندآوری و... ناتوانی من از عمل به این فرمان... و از اون بدتر اینکه هر روز سنم بالاتر میرفت...
فکر اینکه سنم بگذره و دیگه نتونم برای امامی که سی سال دشمن رو پشت مرزها نگه داشته، سرباز بیارم، آزارم میداد...😭
با وجود اینکه دیگه تقریبا هیچ شرطی برای ازدواج نداشتم، جز دینداری و انقلابی بودن فرد، اما خواستگارها یا همین شرایط اندک رو هم نداشتن، یا اونها من رو رد میکردن... بقول خواهرم "too qualified" بودم... زیادی نکتههای مثبت داشتم و انگار خواستگارها حاضر نبودن کسی رو که از یکسری جنبههای ظاهری از خودشون بالاتره، بپذیرن...
تو همون روزهای پردرد، استادی گرانقدر، روایت «الجنة تحت اقدام الأمهات» رو خیلی زیبا برامون تشریح کردن...
خلاصهاش اینکه: بهشت زیر پای اُم هست، نه والده... والده فقط بچه دنیا میاره. اما اُم، امام تربیت میکنه... بخاطر همین همسر حضرت لوط، با وجود مادر بودن، بهشت زیر پاش نیست، ولی حضرت آسیه، مادر نبودن، اما بهشت زیر پاشونه...
همین کافی بود تا منی که وارد فضای دبستان، مسجد، پایگاه بسیج و فرهنگسرا شده بودم برای تدریس به بچهها، جانی تازه بگیرم و به جای مادری دو تا حداکثر هفت هشت بچه، برای صدها بچه، مادری کنم...
👈ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
🔰عکسنگاشت؛
📺 استفاده کودکان از رسانه؛
🔻 پیامدهای منفیِ بازی با گوشی
💠پیامبر اکرم(ص)فرمودند:
«جنب وجوش و تحرک بچهها در سنین پایین،
موجب باهوشی در بزرگسالی میشود».
🌀بنابراین وقتی بچهها با گوشی بازی میکنند، سبب خمودگی یا توقف هوش و یا کمهوشی آنها میشود.
#عکس_نوشت۱
#مشکلات_رسانه
#تاثیر_رسانه
🆔 @asanezdevag
ازدواج،پیوندی هست که باید در جهت پیشرفت✅ فردی دختر🙋♀️ و پسر🙋♂️ قرار بگیره!
یعنی هر فردی ازدواج👫 میکنه تا شخصیت کامل تری داشته باشه و بتونه امور رو مدیریت کنه👤...
اما اگر هر یک از طرفین،نگاه مالکیت😒 به فرد مقابل داشته باشن و بخوان که همه چیز طبق میل و خواسته خودشون باشه😲،این زندگی چیزی جز تحمیل نیست😟!
پس باید آمادگی ورود به یک زندگی مشترک رو داشته باشیم👌
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 چند سال پیش طرحی در مدارس ابتدایی آمریکا اجرا شد که در آن از کودکان خواستند برای خدا نامه بنویسند.
نتیجه طرح خیلی جالب بود، آنقدر جالب که تبدیل به کتاب شد.
🆔 @asanezdevag
❤️ #آغوش_درمانی ۱۷
🤗 آغوش درمانی، فقط مختص انسانهای غمگین و رنج دیده نیست.
آغوش درمانی موجب افزایش سلامت ، شادمانی و امنیت همه انسانها میگردد😃
و
🧓🏼برای عموم افراد، مفید و سودمند است.
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۴ #عبرت #قسمت_سوم با تمام اذیتهایی که میشدم، باز حاضر به از هم پاشیدن زندگی نبودم و
#تجربه_من ۳۸۴
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#قسمت_چهارم
هفت سال گذشت. هرچند روحم کمی آرام گرفته بود به بچههای مسجد و فرهنگسرا، اما درد جسمم، باعث میشد فعالیتم هر روز، کمتر و کمتر بشه...
مجرد بودنم هم ناخودآگاه کلاسهام رو محدود کرد، چون حس میکردم دخترهام پسزمینه ذهنشون میپرسن «آیا خوب بودن، باعث تنها موندن نمیشه؟! مثل شما...»
تا اینکه یک روز، در حالیکه از شدت درد، بیحال، افتاده بودم کف اتاق و فکر میکردم به اینکه انگار تا ابد این درد خواهد ماند، پیامی از طرف دوستم دریافت کردم: «یک آقای طلبه که دو دختر پنج و یازده ساله داره، مدتیه از همسرش جدا شده. مورد خوب براشون سراغ دارید؟» آیا فرج رسیده بود؟ نوشتم: «خودم باهاشون صحبت میکنم. اگر به هم میخوردیم که خودم میپذیرم، اگر نه، مورد مناسب پیدا میکنم إن شاءالله.»
دوستم بعدها گفت که خیلی دلش میخواست این مورد رو به خودم معرفی کنه، اما ترسیده بود ناراحت بشم. چون او هم من رو زیادی سطح بالا دیده بود، اما...
بعد چهار سال اذیتهای روحی، به اضافه هفت سال دردهای جسمی و روحی،
۹ دی ۱۳۹۶، بعد از بازگشت از تجمع ۹ دی در مصلای تهران، در کافه نخلستان مؤسسه اوج، با آقایی طلبه، پشت یک میز نشستم. ایشون به رسم احترام، کتابی رو که درباره حضرت زهرا سلامالله علیها نوشته بودن، با خودشون آورده بودن تا حضرت براشون مادری کنن؛ و چه نیکو مادری...😌❤️
جالب اینجا بود که جدایی ایشون از همسر سابقشون هم دقیقا مثل مسئله من بود و همین باعث شده خیلییییی همدیگه رو درک کنیم و قدر هم رو بدونیم.😍😍😍
الحمدلله
۱۲ بهمن ۱۳۹۶، در حرم امام خمینی(ره)،
به محض اعلام لحظه ورود حضرت امام به ایران و جاری شدن آهنگ ماندگار فیلم محمد رسول الله در فضا، در گوشهای خلوت، خودمون، عقدمون رو خوندیم...😊💞😊
شب ۲۲ بهمن، یه مراسم عقد کوچک، با حضور بزرگترهای فامیل گرفتیم،
ساعت ۲۱، پشت بوممون رو هم رفتیم و الله اکبرمون رو گفتیم و
۲۲ بهمن هم راهپیمایی...
قرار عروسی رو برای ۱۲ فروردین گذاشته بودیم و میخواستیم تو یه حسینیه، یه جشن کوچیک داشته باشیم، منتها چون افتاد روز دوم اعتکاف، به عنوان مبلّغ، راهی یزد شدیم و بعد از حضور در مراسم مساجد مختلف شهر یزد در سه روز اعتکاف، راهی مشهد شدیم و از اونجا مستقیم به خونه خودمون رفتیم.
وسایل زندگیمون رو هم حقیقتا در حد ضروریات، بخشی رو همسرم داشتن و بخشی رو خودم داشتم، خرده ریزی هم تهیه کردیم، همه کالای ایرانی، و زندگی رسما آغاز شد.😃😃
شب و روز مبعث هم، تو دو تا مهمانی که تو خونه ۴۵ متری خودمون برگزار شد، همه اقوام رو دعوت کردیم و ولیمه مستحب عروسی رو هم ادا کردیم. غذای مهمانی رو هم خودم، با کمک مادرم و خواهرام پختیم.
یک ماه بعد، باردار شدم و خدای مهربون، در آستانه چهلمین سال پیروزی انقلاب امام روحالله، یعنی ۱۱ بهمن ۹۷، آقا محمدروحالله رو به ما هدیه کرد... فرزندی که نطفهاش، حقیقتا جز به عشق اجرای فرمان ولی بسته نشد...
البته ثبت احوال اجازه ثبت اسم سه جزئی رو نداد و ما ناچار شدیم در شناسنامه به روحالله اکتفا کنیم، هرچند برای ما همون محمدروحالله شد...😍
فرزند دوم من، و فرزند چهارم همسرم متولد فروردین ۱۴۰۰ و نیمه شعبان بود...
👈ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: وظایف پدر در دو هفته ی اول تولد نوزاد3⃣
🍃 خانه ی ناآرام و شلوغ، باعث ناراحتی مادر می شود و بر روحیه و رفتار نوزاد نیز تاثیر می گذارد.
پدر باید به برادران و خواهران بزرگتر نوزاد کارهایی را واگذار کند و برای آنها لزوم توجه و مواظبت از مادر و نوزاد را توضیح دهد؛ این کودکان باید یاد بگیرند که دوره ی بعد از زایمان، دوره ای است که مادر و نوزاد به کمک آنها نیاز دارند.
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۶۱_۶۳
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
#آیت_الله_بهاء_الدینی
📌 رفاه سازنده نیست. وقتی که راه برای انسان باز باشد و افکار او راحت باشد، ساخته نمیشود.
✅ اگر انسان در برابر بلا صابر باشد، این صبر سازنده است، از او انسان درست میکند.
✅ از صبر و تحمل در برابر بلایا، تجربیات علمی برای او پیدا میشود و بسیاری از مشکلات برای او حل میشود.
📚 نردبان آسمان – ص ۱۶۸
#سبک_زندگی_اسلامی
🆔 @asanezdevag
💎چند آيه زيبا :
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)
*
نگو که دستم بنده
بفرست بذار همه لذت ببرن
#مهارتهای_زندگی
#داودی_نژاد_مشاور
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۴ #ازدواج_آسان #فرزندآوری #قسمت_چهارم هفت سال گذشت. هرچند روحم کمی آرام گرفته بود به
#تجربه_من ۳۸۴
#سبک_زندگی
#فرزندآوری
#قسمت_پنجم
اینها رو نوشتم برای چند نفر، بطور ویژه...
✳️ کسانی که جدا شدن یا سنشون داره بالا میره و ناراحتن، از فضل خدا ناامید نشن...
✳️ کسانی که به هر شکلی دارن تو زندگی سختی میکشن، به چشم معامله با خدا نگاه کنن و صبور باشن...
✳️ کسانی که میخوان مجردها رو معرفی کنن، از طرف خودشون تصمیم نگیرن. شاید چیزی که فکر میکنن شاخصه خوبی نیست، از طرف مجردها اصلا مسئله نباشه.
بعد از ازدواج ما، از در و همسایه شنیدم که الحمدلله ظاهرا خیلی قیدهای بیدلیل اطرافیان، مثل پذیرش مردی بچهدار یا پذیرش همسری با مدرک تحصیلی متفاوت برداشته شد...
البته یکبار دوستم ازم پرسید: به کسی پذیرش این شرایط رو پیشنهاد میدی؟
گفتم: *به کسی که خودسازی نداشته، نه* . نمیتونم بگم این وضعیت سخت نیست، اما *باید دید چی میدی، چی میگیری*
الان خدا رو صد هزار مرتبه شکر رابطه من و دخترای همسرم خیلی خوبه😍 هرچند متأسفانه بخاطر مادرشون، دخترها کمی از نظر حجاب و تقیدات دینی مشکل پیدا کردن😔 و... با پدرشون، با اینکه خیلی دوستش دارن، اما بیادبانه رفتار میکنن... چون از طرف مادر اینطور بهشون آموزش داده میشه😔 و شاید به جرأت بگم تنها چیزی که آزارم میده، همینه... حتی بعضی مسئله حسادت به دخترها رو مطرح میکنن. اینجا دقیقا همونجاست که گفتم خودسازی. خدا رو شکر محبت همسرم به دخترها، نه تنها اذیتم نمیکنه که خوشحال هم میشم و به همسرم افتخار هم میکنم که با وجود بیادبیهای گاه گاه بچهها، اما او مهربانانه و مؤدبانه باهاشون برخورد میکنه، چون هر دو میدونیم بچهها بیتقصیرن و مشکل از جای دیگه است😔
الحمدلله هر دو از زندگیمون راضی هستیم. همسرم به قدری مرد خوبیه که اگر صد بار دیگه هم به عقب برگردم، باز ایشون رو انتخاب میکنم. حتی نگاهم به روحانیت خیلی بهتر و بهتر و بهتر از قبل شده...
و اینکه...
گاهی فکر میکنم اگر ازدواج اولی رو نداشتم، قدر این ازدواج دوم رو نمیدونستم و شاید اگر از اول ما با هم بودیم، اینطور قدر هم رو نمیدونستیم...
و اگر ازدواج اول رو نداشتم و همچنان دختر بودم، الان، همسرم رو با این شرایط نمیپذیرفتم...
اگر یک روز، با خدا معامله کردم، هرچند سختی داشت مسیر، اما آخرش شیرین بود. تجارت مربحه بود و خدا جبران کرد...
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
🆔 @asanezdevag
✅ #خواستگاری_خانواده_دختر از پسر در قرآن!!
#قسمت_اول
👇👇
❓ آیا #خواستگارى دختر یا خانواده او از پسر جایز است؟
در قرآن کریم در داستان حضرت موسی علیه السلام آمده است:
«قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ. قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هاتَیْنِ عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْكَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ. قالَ ذلِكَ بَیْنِی وَ بَیْنَكَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلا عُدْوانَ عَلَیَّ وَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَكِیلٌ»؛ قصص (28)، آیه 26 - 28.
🍃 «یكى از آن دو (دختر)گفت: اى پدر! او را استخدام كن؛ زیرا بهترین كسى است كه استخدام مى كنى؛ هم نیرومند (و هم ) در خور اعتماد است. شعیب گفت: من مى خواهم یكى از این دو دختر خود را (كه مشاهده مى كنى)، به نكاح تو در آورم؛ به این (شرط) كه هشت سال براى من كار كنى، و اگر ده سال را تمام گردانى، اختیار با توست و نمى خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاءالله از درستكاران خواهى یافت. موسى گفت: این (قرار داد)، میان من و تو باشد كه هر یك از دو مدت را به انجام رسانیدم، بر من تعدى (روا )نباشد و خدا بر آن چه مى گوییم، وكیل است».
👌 خواستگارى دختر یا خانواده دختر از پسر، از نظر شرعى اشكال ندارد؛ «قالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ»؛ قصص (28)، آیه 27..
💫شعیب به موسى گفت: من مى خواهم یكى از دو دخترم را به نكاح تو درآورم. این جمله، خواستگارى خانواده #دختر از #پسر است و حتى شاید گفت كه قبل از این كه این كلام از زبان شعیب صادر شود، جمله از آن دخترش بود كه گفت: «قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ»؛ همان، آیه 26..
این سخن، نوعى پیشنهاد #ازدواج، در قالب كنایه بود واز آن جا كه شعیب متوجه آن كنایه شد، پیشنهاد ازدواج دخترش با موسى را مطرح كرد.
✨ بنابراین، از نظر شرعى اشكال ندارد؛ ولى باید توجه داشت كه دختر شعیب، خودش مستقیماً اقدام به این كار ننمود؛ بلكه از طریق خانواده و پدر، این پیشنهاد صورت گرفت. لازم به تذكر است كه گرچه از نظر شرعى این كار مباح است، ولى باید رسوم و آداب منطقه ها و زمان هاى مختلف، مراعات شود.
💠 در زمان ما اگر پیشنهاد از طرف دختر یا خانواده او باشد، معمولاً اثر خوبى بر جاى نمى گذارد؛ حتى گاهى اثر عكس مى دهد و در نتیجه، از نظر عرفى، بهتر است خواستگارى از طرف پسر باشد.
👩 عروس در آیه مورد بحث، مردد بین دو نفر نبوده، بلكه همان دخترى است كه براى موسى پیغام برد و به پدر گفت كه او را استخدام كن؛ او قدرتمند و امین است و پدر از كنایه او، مطلب را فهمید و به همین جهت، قرآن تعبیرش براى هر دو مورد یكى است؛ «قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ» و «أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ» كه براى هر دو موضع، از واژه «احد» استفاده شده و این، اشاره دارد كه هر دو قضیه، مربوط به یك دختر است
🚶 پسرها این روحیه را دارند كه اگر ده بار هم جواب منفى بشنوند، تحملش را داشته، مأیوس و سرخورده نمى شوند؛ ولى شما فرض كنید دخترى با مادرش براى خواستگارى بروند منزل یک آقا پسر و بعد مادر پسر بگوید: پسر من آمادگى ازدواج ندارد و مى خواهد ادامه تحصیل دهد!
خوب، چه حالى به دختر و مادر او دست مى دهد؟
مسلماً حالت خوبى نیست؛ ولى برعكس آن طورى نیست؛ مادر پسر مى گوید: پسر من مى خواهد غلام شما و دست بوس شما شود و كوچكى شما را بكند و... این، هیچ عیب نیست؛ در حالى كه اگر این حرف ها از مادر دختر صادر شود، از نظر عرفى صورت خوشى ندارد.
🌷ضمناً مهریه مى تواند كار و عمل باشد و لازم نیست حتماً پول نقد باشد؛
«عَلى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ»؛ همان، آیه 27.؛ «به شرط آن كه هشت سال براى من كار كنى».
👌ملاك داماد و #شوهر خوب هم، امانت دارى و ایمان و قدرت كار و كسب است؛
«إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ»؛ همان، آیه 26.؛
«بهترین كسى است كه استخدام مى كنى؛ هم نیرومند و هم در خور اعتماد است».
دختران شعیب دیدند او در ماجراى كمك رسانى به آنها، نه یك كلمه حرف نامربوط زد و نه یك نگاه بد به نامحرم كرد و از طرفى، وجدان كارى و قدرت بازوى خوبى هم دارد.
این معیارها براى شوهر آینده یك دختر، لازم است؛ تا یك زندگى مناسب و خوب را بتواند اداره و مدیریت كند؛ زیرا صرف قیافه مرد یا مدرک و امثال آن، نمى تواند كافى باشد.
❣❣❣❣❣❣❣
دانستنی های #قبل_از_ازدواج
🆔 @asanezdevag
💢 یه عکسی پخش شده از یه نفر که چهارتا زن داشت
جدای از اینکه باید گفت "لامصب یکم شلخته درو کن یه چیزی گیر خوشهچینان بیاد"
وسط درو کردنات بیا بگو چطور تونستی از چهارتا خانواده بله بگیری 🤔
🆔 @asanezdevag
4_5776032513998717730.mp3
1.36M
🎙#سلامت_جنسی_آقایان
بخش دهم
استاد دهنوی
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 در جستجوی شادی
📌تعریف شادی
📌راههای ایجاد شادی در فرزندان
#کلیپ_تصویری۱
#شادی
#عوامل_ایجاد_شادی
🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۳۸۴ #سبک_زندگی #فرزندآوری #قسمت_پنجم اینها رو نوشتم برای چند نفر، بطور ویژه... ✳️ کسان
#تجربه_من ۳۸۵
سلام واحترام خداقوت به همه دوستان❤️
(سال ۹۴)
بنده از یکی از روستاهای آذربایجان وارد
تهران شدم و دانشگاه قبول شده بودم
و بااین حال خانواده مخالف درس خوندن
من در تهران بودند ولی من بااین حال اصرارم
بر این بود که آن جا درس بخونم ولی خانواده
گرچه از لحاظ مادی در وضعیتی بودن که به
من کمک مالی بکنند ولی هیچ کمکی نمیکردن😭حتی یارانه منم نمیدادن.
و طوری بود من چون توان مالی خورد و خوراک نداشتم همیشه هم تخم مرغ میخوردم
اکثرا، در خوابگاه از دوستام جدا غذا میخوردم و دانشگاه هم یک وعده ناهار فقط
غذا میداد وضعیت مالی ام در حدی بود که
به خاطر افتضاح بودن وضع مادی ام عصرها
چون نزدیکمان امامزاده بود و چندین شهید
هم آنجا بودن اونجا میرفتم گریه میکردم و
چندین ماه پیش شهدا گریه کردم😢 به هیچ
کس هم روم نمیشد بگم من خیلی وضع
مالی ام خراب است و زبان فارسی هم نمیتونستم شیوا و رسا حرف بزنم یک روز
که دانشگاه ۲ هفته تعطیل بود من فقط ۵ هزار تومان برای ۲ هفته زندگی کردن پول داشتم واذان ظهر شد به دلم افتاد برم مسجد نماز بخونم بر گشتنی یک نفر که از سطل آشغال وسیله جمع میکرد گف بیزحمت بمن کمک کن
۵ هزار تومن ک پول داشتم در دار دنیا اونم دادم به اون شخص، بعد چند قدم یهو یادم افتاد که من دیگه پولی ندارم رفتم خوابگاه که کلا کسی نبود چون تعطیل بود همه رفته بودن منزلشان.و من هم بخاطر اینکه پول کرایه نداشتم نرفته بودم آذربایجان شرقی😏.
اومدم اتاق با کمال ناامیدی پول نون خالی
را نداشتم بعد چند ساعت دیدم از گشنگی
دارم میمیرم پاشدم لای کتابام و یکی یکی
باز کردم ببینم اونجا یه هزار تومنی پیدا
میکنم بااینکه هیچ وقت لای کتابهام پول نمیذاشتم یهو ۲۳ هزار تومن از لای کتابهام
پول پیدا کردم یعنی از خوشحالی داشتم
پرواز میکردم😁
و از فردای اون که ۵ هزار تومن کل زندگیم بود به یک فقیری دادم
از فرداش زندگی جدیدی من شروع کردم
و هرروز یک چیزی مثبتی به سرم میومد که یکیش این بود که از فرداش تا چندین ماه که من
ظهرها اون مسجد میرفتم نماز میخوندم
یک نفر میآورد هرروز ۵ هزار تومن بمن
میداد اصلا من نمیشناختمش یجوری ام میداد
هیچ کس نمیفهمید یه روز بهش اعتراض کردم
گفتم من نیازمند نیستم گف توروخدا بگیر از من یکی از اهل بیت من خواب دیدم به من
سفارش کرده به شما این و بدم هرروز بخاطر اون روز که به بنده ما کمک کردی😢
🍀 ادامه دارد...
🆔 @asanezdevag
👼 #قند_عسل
🤱🏻 تربیت عاطفی: ملاقات فرزند بزرگتر با نوزاد
🍃 آرزوی کودک دیدن مادر و اطمیناناز سلامت اوست؛ کودک میخواهد مادر، او را بغل کند و ببوسد تا اطمینان پیدا کند که هنوز مورد علاقه و توجه مادر است.
فرزندان بزرگتر از سه سال، معمولا از داشتن همبازی و پیدا کردن خواهر یا برادر کوچکتر خوشحال می شوند ولی اطفال کوچکتر از سه سال ممکن است نوزاد را با آغوش باز نپذیرند و نسبت به او حسادت داشته باشند؛ که برای تعدیل این حس، روش هایی وجود دارد
📚 آمادگی برای زایمان و مراقبت از نوزاد، ویلیام سیرز، ص ۱۱۴_۱۱۶
#تربیت_فرزند
🆔 @asanezdevag
👈 #اینگونه_نباشیم
#مکالمه
هرگز هنگام #شوخی با خانمتان از این موارد
استفاده نکنید
• طلاقت میدم
• میرم زن میگیرم
• شوخی های فیزیکی وناپسند
• شوخی های حاوی فحش وناسزا
• شوخی ومسخره کردن اعضای خانواده
• مسخره کردن خانم درحضور دیگران
♻️ زنها موجودات بسیاراحساسی هستندکه کوچکترین نکات منفی از جانب همسرشان حتی در هنگام شوخی تا عمق وجودشان
رخنه میکند...
🆔 @asanezdevag
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #استاد_قرائتی
✅ یک گونی پر از گربه...
🆔 @asanezdevag