eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
668 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌سوزم پرنده‌ام به قفس در فراق می‌سوزم به یادِ شورِ دل‌انگیزِ باغ می‌سوزم پرنده‌ها همه راهی شدند اما من میانِ محبسِ کنجِ اتاق می‌سوزم پرنده‌ها همه در باغِ عشق و من اینجا میانِ آتشی از درد و داغ می‌سوزم چرا نمیرم از این اتفاقِ حسرت‌بار؟ چرا فقط من از این اتفاق می‌سوزم؟ نشد که پر بکشم، هرچه بود، جا ماندم فقط بدان که از این اشتیاق می‌سوزم دلم کبوتر جلدِ حریمِ آن یار است نگیرد او اگر از من سراغ می‌سوزم ز روسیاهی خود از کبوتری ماندم به یادِ شور حرم چون کلاغ می‌سوزم چه فرق می‌کند این‌که،کی‌ام، مهم این است که لحظه‌لحظه در این احتراق می‌سوزم چه فرق می‌کند این‌که کجای ایرانم به یادِ حال و هوایِ عراق می‌سوزم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
39.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر توسل به امام رضا و امام‌ حسن علیهم السلام ایوان مقصوره مسجد جامع گوهرشاد حرم مطهر رضوی بانوای: حاج محمدجواد جامعی شعر : حقیر( احمدرفیعی‌وردنجانی) ۱۴۰۲/۰۶/۰۴ @asharahmadrafiei
35.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ذکر توسل به امام رضا و امام‌ حسن علیهم السلام ایوان مقصوره مسجد جامع گوهرشاد حرم مطهر رضوی بانوای: حاج محمدجواد جامعی شعر :حقیر( احمدرفیعی‌وردنجانی) ۱۴۰۲/۰۶/۰۴ @asharahmadrafiei
عاقبت به خیری بدون قدرِ شورِ خدا باوریتُو بدون قدرِ دل دادن و دلبریتُو اگه نوکرِ دستگاهِ حسینی بدون قدرِ هر لحظه‌یِ نوکریتُو بدون هر کجا رنگِ توفیق دیدی خداوندِ که می‌کنه یاوریتُو اگه لحظه‌ای از خدا دور باشی یه جو آبروتو خودت می‌بری تو نشو غره از حالِ خوبی که داری ببین حالِ اون لحظه‌ی آخریتُو دعا کن واسه عاقبت خیر بودن دعا کن که از راهِ حق نگذری تو اگه از خدا دورشی سطحِ کارِت از《 الله اکبر》میشه《 روسریتُو》 @asharahmadrafiei
یادمان باشید... زائران هنگامِ ابرازِ ارادت‌های‌تان هر قدم درجاده‌ها درشوقِ محنت‌های‌تان موقع جوشیدنِ لبیکَ یا مولا حسین(ع) در صفایِ لحظه‌یِ تجدید بیعت‌هایِ‌تان چون که با اهلِ عراق از بحثِ مشهد،کربلا گوشه‌ای گل می‌کند گلزارِ صحبت‌های‌تان چون که هر طفل عراقی موقع اهدای عطر بوسه‌باران گردد از بذلِ محبت‌های‌تان از نوایِ سوزناکِ《زائر اِشرب مای》ها می‌شود چون روضه‌باران حالِ حرکت‌های‌تان در عمود آخرین، هنگامِ دیدارِ حرم لحظه‌هایِ سبز و زیبایِ زیارت‌های‌تان زیر قبه ،در صفایِ جنت‌الاعلای عشق لحظه‌هایِ بی‌نظیرِ عرضِ حاجت‌هایِ‌تان می‌رود وقتی به لب در زیر بارانی ز اشک آرزویِ کسبِ توفیقِ شهادت‌های‌تان در تب و تاب حرم، در شور حال زائران گوشه‌ی دنجِ مناجات و عبادت‌های‌تان قلب ما جاماندگان این لحظه‌ها پیش شماست یادمان باشید قربانِ محبت‌های‌تان @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
247_6dzq.pdf
460.3K
🔹 همه‌فن‌حریف 🔸 دویست‌وچهل‌وهفتمین شماره ضمیمه هفتگی طنز راه‌راه در روزنامه وطن امروز، صبح امروز – ۹ شهریور – منتشر شد. در این شماره از راه‌راه عضویت ایران در گروه بریکس و همچنین موضوعات روز را زیر ذره‌بین برده‌ایم. طنزها، اشعار و کاریکاتورهای راه‌راه را از دست ندهید.
راویِ درد دلش شکسته قلم گریه می‌کند آرام برای این‌همه غم گریه می‌کند آرام نوشته واژه به واژه از این حکایتِ عشق چنین قدم به قدم گریه می‌کند آرام به آب می‌رسد و آه می‌کشد از دل به یاد و مشک و علم گریه می‌کند آرام درست اول یک بیت ،مانده از حرکت رسیده است حرم گریه می‌کند آرام شده‌ست راویِ دردِ منِ اسیرِ فراق برای درد دلم گریه می‌کند آرام @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتِ خوراکی‌ها برای اربعین رفتم فقط تا پای جان خوردم زیارت شد فراموشم در آنجا بی‌امان خوردم در آنجا خوانِ برکت بود در هر گوشه گسترده به پاسِ این‌همه برکت، نشستم مثلِ خان خوردم چه فیضی بردم از این اربعین ،جای شما خالی به قدرِ چند صد میلیون، کبابِ رایگان خوردم به رسمِ جان‌فشانی در مسیر اربعین،بوده که من هر خوردنی دیدم در آنجا، جان‌فشان خوردم نکردم دست هر کس گفت مهمان باش را کوتاه شدم در خانه‌ی او یک دو روزی میهمان، خوردم نگفتم این غذا ایرانی است و آن عراقی، هیچ به یک موکب از این خوردم، به یک موکب از آن خوردم اگر چه انفرادی رفته بودم این سفر اما به هر موکب که رفتم، قدرِ چندین کاروان خوردم نگو از قهوه و چایی، فراوان بود هر جایی نه یک چایی که در هر وعده چندین استکان خوردم نهادم هستی خود را ، برای چند شاورما خدا را شکر از آن نیز در حد توان خوردم کباب ماهیِ عالی دل و دین از کف من برد دو پرس از آن به دست آوردم و با چند نان خوردم در آنجا هر چه شد خوردم، دوتا گونی نخود خوردم به قدرِ خرجِ چندین سالِ خود در این زمان خوردم نمی‌دانستم اصلا چیست حتی یک غذا ،گاهی ولی از آن دو تا کاسه برای امتحان خوردم شدم از التماساتِ دعای دوستان ، غافل به جایِ آن فقط جایِ تمامِ دوستان، خوردم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ساحت مقدس شهید رییس علی دلواری می‌شود رو به سوی دریا رفت می‌شود مثلِ رود شد جاری می‌شود جورِ دیگری بشود قصه‌یِ روزهایِ تکراری می‌شود بود دوستدار حسین(ع) با تمامِ وجود یار حسین(ع) می‌شود داشت در جوارِ حسین(ع) حق مداری کنارِ دینداری می‌شود در مسیرِ حق کوشید جامه‌ی رزم را به تن پوشید می‌شود جام عشق را نوشید می‌شود بود مستِ بیداری می‌شود سروِ راست قامت شد جلوه‌ی غیرت و شهامت شد عاشق لحظه‌ی شهادت شد گل شد و کَند دل از این خواری می‌شود بی‌خیالِ قدرتِ کین نکنی از ستمگران ،تمکین برسی از صمیمِ دل به یقین که خدا می‌کند تو را یاری می‌شود دوست داشت میهن را این حریمِ همیشه روشن را زیر بار ستم نرفتن را داد زد گرچه غرق خون، آری می‌شود عشق را ملازم بود بهر دیدارِ دوست ، عازم بود وقت پیکار، مثلِ قاسم بود دشنه‌ گر تشنه،زخم اگر کاری می‌شود بود یارِ دشتستان می‌شود شد پناهِ تنگستان می‌شود بود مرد هر میدان ساخت آزادی از گرفتاری می‌شود در مسیر این جاده بود همواره مست و دلداده مثل مولای خویش آزاده بود مثل علی دلواری دوستانِ مسیرِ حق،هشدار! فرصت ما نمی‌شود تکرار خوش به حال هر آن‌که در بازار عشق را می‌کند خریداری @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
دوستان تشریف بیارید قدم تون به چشم
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
اینگونه دوستت داریم حسین جان ساده ی ساده ی ساده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرچه دوریم به یاد تو سخن می گوییم بعد منزل نبود در سفر روحانی
الحمدلله... از لطف و احسان حسین (ع) الحمدلله از برکتِ خوانِ حسین(ع) الحمدلله از این‌که بر جان و دل ما نور داده مصباحِ تابانِ حسین (ع) الحمدلله ما را دلی دادند و قسمت شد که این دل باشد فقط آنِ حسین(ع) الحمدلله ما را سری دادند تا از تن بیفتد در پای پیمان حسین(ع) الحمدلله ما را عطا کردند گوشی تا همیشه باشد به فرمانِ حسین (ع)الحمدلله ما را زبان دادند تا هر لحظه با شوق باشد غزلخوانِ حسین (ع) الحمدلله از این‌که دست ما همیشه در توسل بوده به دامان حسین(ع) الحمدلله از این‌که فرصت شد که چون شمعی بسوزیم از عشق سوزان حسین (ع) الحمدلله هم درد عشق ماست هم درمان خودِ اوست از درد و درمان حسین (ع) الحمدلله گرچه سیاهی لشکر اوییم، هستیم جزء محبان حسین (ع) الحمدلله از این‌که جان داریم و شوقی تا که این‌ جان گردد به قربانِ حسین (ع) الحمدلله شاعر نبودیم و نوشتند از کرامت ما را به دیوانِ حسین(ع) الحمدلله یک روز می‌گوییم وقت جان سپردن از روی خندانِ حسین (ع) الحمدلله @asharahmadrafiei
مادر بزرگوار روحانیون شهید خداداد و علیرضا کریمی،آسمانی شد بوسیده حق به ساحتِ سنگر شهید را گفته به آیه‌آیه مکرر شهید را خود را بهای خون شهیدان چو گفته است از هرچه هست دیده فراتر شهید را او سر به پای دین خدا داده و خدا گفته‌ است از خلایق خود، سر شهید را بنگر به صورتش که چه خورشید روشنی است نور خداست کرده منور شهید را پر کن مشام جان ز شمیم بهشتی‌اش عطر خداست کرده معطر شهید را در‌ خاک و خون، شهید خدا را نظر نکن بر عرش حق نظر کن و بنگر شهید را فیض شهید بین و مَبَر هیچ از نظر آن‌کس که هدیه کرده به داور شهید را گفتم ز قدر و اجر شهیدان ببین کنون قدر بزرگواریِ مادر شهید را @asharahmadrafiei