eitaa logo
🔸🔹اشعارآیینی🔹🔸
1.5هزار دنبال‌کننده
12 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔹کانون فرهنگی تبلیغی انوارالثقلین 🔹
مشاهده در ایتا
دانلود
چه زود از دست ما ماه خدا رفت مه تسبیح و تهلیل و دعا رفت مه احیا، مه شب زنده داری مه روزه، مه صدق و صفا رفت مهی که بود از فیض و سعادت نفس تسبیح و خواب آن عبادت مه یا نور و یا قدوس و یارب شبش از روز و روزش بهتر از شب خوشا آن روزه داران را که دانم محبت بود در دل ذکر بر لب به خلوتگاه شب اختر فشاندند کمیل و افتتاح و ندبه خواندند سحر بود و مناجات و دعایش دعاهای لطیف و دلربایش خوش آنکو داشت خلوت با خداوند دریغ از لحظه های با صفایش کجا رفتند شب های منیرش چه شد بوحمزه و جوشن کبیرش چه ماهی ماه حی ذوالمنن بود چه ماهی ذکر حق نقل دهن بود چه ماهی ماه غفران، ماه رحمت چه ماهی ماه میلاد حسن بود چه ماهی دل ز ایمان منجلی بود علی بود و علی بود و علی بود مه احیا مه مولا علی بود علی شمع دل و دل با علی بود تو گویی با علی بودیم تا صبح چه می گویم نفس ها یا علی بود چه شد آوای یارب الکریمش دعای یا علیُ یا عظیمش وفا و عشق و ایمان بود این ماه مگو، شیرین تر از جان بود این ماه بهشت سبز انس عبد و معبود بهار ختم قرآن بود این ماه فروغ روح از بدرش گرفتیم شرف از لیلة القدرش گرفتیم الا ای دوستان عید صیام است چه بنشستید این عید قیام است طلوع صبحدم را این روایت هلال ماه نور این پیام است خوشا حال تمام روزه داران که حسرت شد نصیب روزه خواران ره صدق و صفا پویید امشب جمال یار را جویید امشب وضو گیرید با عطر بهشتی به مهدی تهنیت گویید امشب خوش آن عیدی که با دلدار باشیم همه با هم کنار یار باشیم اگر چه عید فیض و عید نور است اگر چه عید شوق و عید شور است اگر چه عید مجد است و سعادت تمام عیدها روز ظهور است بدون یار، گل خار است خار است گل نرگس اگر آید بهار است الا ای شمع بزم آشنایی ندارد بی تو چشمم روشنایی دلم خون شد دلم خون از جدایی گلم، باغم، بهارم کی می آیی الهی عیدِ بی تو باز گردد بیا تا عید ما آغاز گردد تو شمع و قلب ما پروانة توست ندیده عالمی دیوانة توست ندای یالثارات الحسینت لوای کربلا بر شانة توست ظهورت عید خلق عالمین است نه تنها عید ما، عید حسین است همین است و همین است و همین است که دیدار تو عید مسلمین است عزیز دل به آمین تو سوگند دعای "میثم" دل خسته این است که فردا جزو یاران تو باشد دلش باغ و بهاران تو باشد ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ای هلالی که تماشای رخت دلخواه است هله ای ماه! خدای من و تو الله است روز عید است و قنوت است و دعای من و تو اهل جود و جبروت است خدای من و تو... و له الشکر که یک ماه مرا مهمان کرد و له الحمد گناهان مرا پنهان کرد بسته شد پنجرهٔ عرشی راز رمضان الوداع ای سحر راز و نیاز رمضان الوداع ای شب الغوث شب خَلِّصنا شب قدری که نشد قدر بدانیم تو را بزم قرآن به سر و بندگی درگاهش لیلة القدر و نوای «بک یا اللهش» دم گرفتیم شب گریه به آواز جلی «بعلیٍ بعلیٍ بعلیٍ بعلی» دم گرفتیم به ذکری ابدی و ازلیع «بحسین بن علیٍ بحسین بن علی» سخت دلتنگ توایم ای مه کامل! رمضان! ای که از همدمی‌ات نرم شد این دل، رمضان الوداع ای که لبم را به عطش خوش کردی در دلم شوق گنه بود تو خامُش کردی تشنگی را تو چشاندی به من از روی کرم تا ز یادم نرود تشنگی اهل حرم یا رب ار هست مرا جرم نبخشیده هنوز عیدی‌ام را بده و در گذر از آن امروز کاش فیض سحر و روزه بماند با ما نور این طاعت سی روزه بماند با ما دل ببندیم به شیرینی امساک ای کاش روزی ما نشود لقمهٔ ناپاک ای کاش ای خوشا روزهٔ هر روزهٔ چشم و دل و کام ای خوشا شیوهٔ پرهیز ز شبهه، ز حرام نگذاریم که آید به سر سفره ما لقمهٔ دوزخی «رشوه» و زَقّوم «ربا» پی هر لقمه مبادا که دهان بگشاییم ما که پروردهٔ نان و نمک مولاییم کار و همت همهٔ رنگ و بوی این خاک است عرق کارگران آبروی این خاک است به عمل کار برآید به سخندانی نیست پینهٔ دست کم از پینهٔ پیشانی نیست کارگر، گرچه عرق، آب وضویش باشد عرق شرم مبادا که به رویش باشد آه از آن دست پر از پینه که حسرت بکشد پدری کز زن و فرزند خجالت بکشد ای نشسته صف اول! نکنی خود را گم پی اقدام تو هستند هنوز این مردم چند روزی تو مقامی به امانت داری منصبت را نکند طعمهٔ خود پنداری راه می‌جویی اگر، شیوهٔ مولاست دلیل قصهٔ آهن تفتیده و دستان عقیل... پلک بر هم مگذارید که فرصت رفته‌ست پلک بر هم زدنی فرصت خدمت رفته‌ست ما نه آنیم که آموختهٔ غرب شویم پی هر وسوسه‌ای سوختهٔ غرب شویم سیلی از کوخ‌نشین، کاخ‌نشین خواهد خورد و زمین‌خوار سرانجام زمین خواهد خورد... اگر از غرب رسد نسخه، خودش بیماری‌ست قرص خواب است ولی چارهٔ ما بیداری‌ست تا ابد تربیت از مهر ولی می‌گیریم مشق از غیرت ابروی علی می‌گیریم ما بر آنیم که در مکتب او دیده شویم با علی اصغر و قاسم همه فهمیده شویم تا ابد سستی تسلیم مبادا با ما وحشت از حربهٔ تحریم مبادا با ما... عهد با دزد سر گردنه بستیم ای دوست بارها عهد شکست و نشکستیم ای دوست هر چه می‌شد بَرَد از کیسهٔ ما بُرد که بُرد «بُرد بُرد» این بُوَد آری همه را بُرد که بُرد گفته بودند که دشمن به تجارت آمد پیر ما گفت که البتّه به غارت آمد خواب دیدند صَلاح از طرف بیگانه‌ست به خود آییم نجات همه در این خانه‌ست کارزار است، قدم قاطع و محکم بردار سخن از صلح بگو، اسلحه را هم بردار! راه ما راه حسین است و به خون روشن شد تکیه بر تیغ زد آن دم که جهان دشمن شد نه به دل راه بده واهمه از اخم عدو نه دلت غنج رود باز به لبخندی از او دل به لبخندش اگر باخته‌ای، باخته‌ای! گر ز اخمش سپر انداخته‌ای باخته‌ای! غم مخور، سست مشو، با صف اعدا بستیز مژدهٔ «لا تهنوا» می‌رسد از جا برخیز تا بدانند که هان لشکر احمد ماییم رزمجویان و دلیران محمد ماییم ذوالفقار علوی بود برون شد ز نیام مرحبا، دست مریزاد، سپاه اسلام... اینکه چون صاعقه آمد به سرت تکفیری ذوالفقار است که از غرّش آن می‌میری... نوش جان همه‌تان سیلی شش موشک ما که صدایش برسد تا به ریاض و حیفا این قدَر بمب نچسبان به کمر، ای نامرد! صبر کن موشک ما منفجرت خواهد کرد ای ابوجهل که در کشتن خود استادی خر دجالی و افسار به صهیون دادی ای سیه‌روی که از نفت سعود آمده‌ای بچه‌ابلیس که از ناف یهود آمده‌ای دشمن از ابلهی‌اش در طمع خام افتاد تشت رسوایی‌اش اما ز سر بام افتاد... رقص شمشیر چو در خیمهٔ دشمن برپاست سپر انداختن و طعنه به شمشیر خطاست آری آرامش ما مرد خطر می‌طلبد صبح پیروزی ما خون جگر می‌طلبد «می‌وزد از همه جا بوی گل یاس شهید از کجا آمده‌اند این همه عباس شهید ذوالجناح از نفس این‌بار نخواهد افتاد علم از دست علمدار نخواهد افتاد» در دفاع از حرم، آیینهٔ آن سقاییم همچو عباس، علمدار ولایت ماییم این زره پشت ندارد منگر برگردیم تیغ در دست، به ره، منتظر ناوردیم قدس ای قبلهٔ آغاز که پایان با توست مهر باطل شدن فتنهٔ شیطان با توست تو کلید همهٔ گمشدگی‌ها هستی قدس ای قدس! تو آزادی دنیا هستی منشینید به غم، شام بلا می‌گذرد راه ما از سفر کرببلا می‌گذرد ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
فرق دارد جلوه اش در ظاهر و معنا حرم گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم کل معصومین معزالمؤمنین در عالم اند قبرشان قبله است حالا بی حرم یا با حرم یک حرم در زینبیه یک حرم در شهر قم یک طرف زائر فراوان یک طرف تنها حرم مرتضی و فاطمه از هر نظر مثل هم اند هست تنها فرق بین حیدر و زهرا حرم اوج غربت در کدامین داغ معنا می شود این که شاهی از کفن محروم باشد یا حرم؟ فکر کن سبط نبی، حتی ندارد سنگ قبر خادم فرزند او دارد در این دنیا حرم شادی واهی کنید امروز را وهابیون چون که می سازیم با قتل شما، فردا حرم در مدینه کاخ ها با خاک یکسان می شوند بعد از آن از دور چون دُر می شود پیدا حرم گاه معنای حرم هرگز ضریح و بقعه نیست داشت تعبیری دگر در روز عاشورا حرم یک سوی زینب حرم یک سوی دیگر قتلگاه پیر شد در رفت و آمدهای مقتل تا حرم ناله می زد مادری با اشک واویلا حسین ناله می زد خواهری با اشک واویلا حرم… ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
حتّي بدون صحن و گنبد هم صفا دارد اين خاك غير از بوي غم بوي خُـدا دارد مُشتي از آن را چند سال قبل بـو كردم ديدم كه عـطري مـثـل خاك كـربلا دارد گرچه تبرِك جُستن از اين خاك ممنوع است حتّي غُبـارش هم درونِ خـود شفا دارد با اينكه از چشم تمام خلق ناپيداست از جنس نور اين آستان صحن و سرا دارد آري اگر خورشيد بر دارد كُلاه از سر از فرط نورانيّت اين صحـن ، جا دارد دارد هرآنچه این زمین از خیر و از برکت بي شُبهه از یُمن امام مُجتبي دارد اينجا چقدر آدم به يـادِ حضرت سجّاد حال مُناجات و تـضـرّع در دعا دارد باافتخار اين خاك در هر لحظه مي گويد: مثل امام باقر من را كُجـا دارد ؟ بايد كه اينجا فِقهِ ناب جعفري آموخت اينجا تَشـيُّع قيمتي بيش از طلا دارد اصلاً بقيع اين حالت زار و پريشان را از شرم قـبرِ حضرتِ خيرُ النّسا دارد با بودن أمّ البنين اينجا ، دَمِ مغرب بی روضه ي عبّاس هم چشمم بُكا دارد از روضه ي بازوي زهرا رد شدم امّـا اشـك همه بـوي دو تا دستِ جُدا دارد عبّاس،عبّاس است چه با دست چه بي دست هر طور باشد او ادب دارد ، وفا دارد ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ارث برد از پدر خاک، غم و درد و محن چه قدر خاک نشسته ست روی قبر حسن(ع) زیر این هرم عطش خیز، سراسر روضه ست سایه انداختن بال کبوتر روضه ست یادم افتاد از آن مرثیه ی عالم سوز بدن شاه رها شد وسط دشت، سه روز جگرم سوخت از این غربتِ بی پشت و پناه دفن شد شاه به دستان دهاتی ها، آه… گریه کردیم و در این حال نمردیم ببخش تازه شد داغ تو هرسال، نمردیم ببخش روضه خوان گفت که مرکب به تنت تاخته است ای تن پاک تو پامال…نمردیم ببخش روضه خوان گفت و شنیدیم و هنوز اینجاییم اگر از روضه ی گودال نمردیم ببخش دل ما سنگ خرابه ست، از آن هم بدتر پا به پای غم غسال نمردیم…ببخش سوم ماه محرم به تو قولی دادیم ما اگر هشتم شوال نمردیم ببخش ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
🌹دوست من سلام و تبریک🌹 اگه مطالب کانال به نظرت مفید میاد، به دوستان مداحت خبر بده صدقه جاریه بشه برات بنر کانالو برات می فرستم همینجا، فورواردش کن 🤲برامون دعا کن ✋یاعلی 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
👌یک خبر فوق‌العاده 👌 کانال اشعار آیینی شروع به فعالیت کرد اینم لینکش 👇👇 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست آنجا جز آنکه سر بسپارند چاره نیست دعوت گرفته یار و نوشته من الغریب وقت سفر رسیده ببین حرّی یا حبیب هرجا دو راهی است هر آیینه کربلاست خود را ببین دوباره که آیینه کربلاست مردی هنوز چشم به راه جواب ماست یه کربلا مقابل هر انتخاب ماست تصمیم حر در اول هنگامه روشن است تکلیف کربلا و امان نامه روشن است با عشق اوست هر که به جایی رسیده است خیلی حسین زحمت ما را کشیده است در چای روضه عکس رخ یار دیده ایم در اربعین طلیعه ی دیدار دیده ایم ای شمس عالمی که قمر شد فدایی ات هر کربلا رسیده نشد کربلایی ات با چشم بسته هر کسی آمد به جانبت معلوم نیست در چه صفی رفت عاقبت کشتند عابدان زر آیین تو را حسین با نام شرع و مصلحت و دین تو را حسین اشباحی از حقیقت مردند کوفیان از آب هم مضایقه کردند کوفیان ای کشته ی فتاده به هامون حسین ما ای صید دست و پا زده بر خون حسین ما ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
كس نداند مقام زهرا را تا نداند مرام زهرا را كس نداند در اقتدا به رسول جز على، اهتمام زهرا را كس به غیر از خدا نمى‏داند در ره دین، قیام زهرا را  در ره تربیت مگر بینند  زادگان كرام زهرا را مى‏ستاید به هل اتى یزدان داستان صیام زهرا را  پاى ننهاده در جهان بشنید گوش مادر، كلام زهرا را دید چشم جهان پس از میلاد جلوه‏ى صبح و شام زهرا را  كس نبیند به روز محشر هم  قامت خوش‏خرام زهرا را هان! نگه‏دار باش، اى بانو!  در عمل، احترام زهرا را دیده بگشا و در طریق عفاف گام خود بین و گام زهرا را واى بر تو! حلال اگر دانى با تجاهل، حرام زهرا را  زَهر بى‏عفّتى كه قاتل توست مى‏كند تلخ، كام زهرا را یار آنان مشو که شکستند در دارالسلام زهرا را حضرت قائم از تبهکاران می کشد انتقام زهرا را مَلَك دوزخى اگر شنود از «نگارنده»، نام زهرا را بشنود این خطاب از یزدان كه رها كن غلام زهرا را ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
به امیدی كه بیایی سحری در بر من خاك ویرانه شده سرمهٔ چشم تر من مدتی می شود از حال لبت بی خبرم چند وقت است صدایم نزدی دختر من من همان لاله افروختهٔ خون جگرم كه همین لخته فقط مانده به خاكستر من شب این شام چه سرمای عجیبی دارد تب این سوز كجا و بدن لاغر من دارم از درد مچ دست به خود می پیچم ظاهراً خرد شده ساقه نیلوفر من چادرم پاره شد از بس كه كشیدند مرا لحظه ای وا نشد اما گره از معجر من موی من دست نخورده است خیالت راحت معجر سوخته چسبیده به زخم سر من كاشكی زود بیایی و به دادم برسی تا كه در سینه نمانَد نفس آخر من ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
سلام آيه آئينه هاي پاک و زلال سلام صبح سپيده،سلام ماه هلال سلام زاده کوثر، سلام خير کثير سلام خواهر پروانه هاي بي پر و بال سلام آيه ايمان سلام سوره صبر سلام کوثر ثاني به حسن و مجد و جلال سلام زينت بابا، سلام بنت نبي سلام آينه عزت پيمبر و آل تو آن سلاله نوري که سايه ات خورشيد تو آن تحير محضي در آسمان خيال در آستان تو حلم است طفل بازيگوش به پيش صبر تو صبر است مثل ميوه کال تويي که عالمه ات خوانده حضرت سجاد رسيده کل کمالات تو به کُلّ کمال تويي که وصف مقام تو را قلم عاجز گمان عجز و اسيري توست فرض محال چنان به حفظ حجابت مقيدي که نکرد هلال ماه رخت را ستاره استهلال تو و تصور تحقير خواب بي تعبير تو اسارت و ويرانه ها زبانم لال براي ديده يعقوب تو چهل شب تار ز داغ يوسف زهرا گذشت چون چل سال فداي ديده باراني شما بانو که هيچ روز نديد از جهان بغير ملال هميشه جاي حسين و تو مثل نان و نمک ميان سفره روزي ماست رزق حلال عزيز فاطمه تا حشر پرچمت بالا و عمر دشمن دون تو باد رو به زوال ثواب شعر ترم را عطا کن از کرمت به روح پاک شهيد مدافع حرمت ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ای معجرت نجابت و ای چادرت حجاب در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور لیذهب عنکم وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن قبله را ببین هرچند نیست آینه را تاب بازتاب لبریز مهربانی تو می شود پدر وقتی تو را به ام ابیها کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه باغلاف با آنکه بسته بود ید الله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم کی موج خسته می شود از قهر پیچ و تاب وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد که نشد آسمان خراب مولا سوال کرد که ای محرم علی آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟ مولا سوال کرد و در آن غسل نیمه شب معلوم شد سوال علی نیست بی جواب ✍️: 🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸 https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592