هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559404.pdf
6.12M
📚بانک جامع اشعار مداحان
جلد 5
#کتب_روضه_آموزش_مداحی
#کتب_اشعار_مداحی
#بانک_جامع_اشعار_مداحان_امام_حسین_علیه_السلام
@zameneashkbook
کتابخانه ضامن اشک ایتا
@zamenashkbook1
#امام_حسین_علیه_السلام #محرم
به نام نامی سر، بسمه تعالی سر
بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر
فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد
که بندهی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر
قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق
که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر
سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم
به سرسرای خداوند میروم با سر
هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم
مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»
همان سری که "یحب الجمال" محوش بود
جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر
سری که با خودش آورد بهترینها را
که یک به یک، همه بودن سروران را سر
زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان
حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر
سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان
درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر
بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت
برو به معرکه با سر ولی میا با سر
خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید
گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر
چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید
به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر
در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد
همان سری است که برده برای لیلا سر
همان که احمد و محمود بود سر تا پا
همان سری که خداوند بود، پا تا سر
پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد
پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر
میان خاک، کلام خدا مقطعه شد
میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر
حروف اطهر قرآن و نعل تازهي اسب
چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر
تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود
به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر
جدا شده است و سر از نیزهها درآورده است
جدا شده است و نیفتاده است از پا سر
صدای آیه کهف الرقیم میآید
بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر
بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام
که آفتاب درآورد از کلیسا سر
عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟
به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر
دلم هوای حرم کرده است میدانی
دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر
سید حمید رضا برقعی
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا؟
از ما چرا همیشه جدایی امامنا ؟
در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست
صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا ؟
قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت
گردد ز دیده عقده گشایی امامنا
آقا بیا که برده فراقت قرار ما
بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا
تازه ست زخم پلک دو چشمت زِ اشک خون
ابری برای خون خدایی امامنا
از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود
صاحب بکای صبح و مسایی امامنا
حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات
تب دار داغ شام بلایی امامنا
صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین
در شام یا که کرب وبلایی امامنا
حتما کنار عمّه درون خرابه ای
خونین جگر ز رأس جدایی امامنا
سر را گرفته در بغل و محتضر شده
او هم نخورده آب و غذایی امامنا
گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای
زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا
دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر
دیدم به روی طشت طلایی امامنا
بنگر که موی من شده از داغ تو سپید
من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا
(عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت
خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا
#عبدالمحسن
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیهه_سلام_الله_علیها
باب الحسین دیگر مولا رقیه است
چشم وچراغ عرش معلارقیه است
بنت الحسین ، ماه تمام زمینیان
ماه منیر عالم بالا رقیه است
بعد ازعقیله،زِیْن ِأَب ودخت فاطمه
زینب ترین عقیله ی بابا، رقیه است
ناز ی که قدرقیمت هستی توان خرید
ناز گل سه ساله ی طاها ، رقیه است
دخترمگو که،برحسنین وبه زینبین
عشق و صفای ام ابیها رقیه است
ثابت نموده وقت اسارت به شامیان
آیه به آیه سوره ی زهرا رقیه است
بعدازعلیّ اصغر ومحسن،به روزحشر
کوچکترین شفیعه ی عقبا رقیه است
زینب اگر مدرس اصلی صبر شد
شاگرد این فقیهه ی عظمی رقیه است
جان داده از بزرگی غم درسه سالگی
دق کرده از ستاره ی سرها رقیه است
#عبدالمحسن
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
دیر آمدی ،سه ساله ی تو مُحتضر شده
مویش سپید و خسته ی درد کمر شده
امشب فقط که نیست شب بی قراری ام
چل منزل است دختر تو خون جگر شده
من خواستم که پا بشوم در مقابلت
بابا ببخش پا شدن من هنر شده
بر روی کل صورت من جای سیلی است
پنهان نمودن از تو پدر دردسر شده
مانده اگر به روی جبینت نشان سنگ
هرجای من شکسته ی سنگ گذر شده
از عمه کمتر است اگر زخم های من
کل مسیر عمه برایم سپر شده
بین هزار و نهصد و پنجاه زخم تو
زخم لب تو از همه جان سوزتر شده
مسرور می شوم فقط از یک خبر بگو
عمرم شبیه اصغر تو مختصر شده
#عبدالمحسن
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
زبان حال امام حسین با حضرت رقیه علیهماالسلام
بابا ببخش نزد تو با سر رسیده ام
بر دامن تو با رگ حنجر رسیده ام
این گونه گر که آمده ام من کنار تو
از کینه ی یزید ستمگر رسیده ام
بی دعوت ِ تو سرزده هنگام نیمه شب
به منزل خرابه ی دختر رسیده ام
روشن شده خرابه و چشمان خیس تو
با رأس پر ستاره و انور رسیده ام
گیسوی من سپید و محاسن ز خون خضاب
چون از کنار پیکر اکبر رسیده ام
گر تشنه ای مخواه ز من آب دخترم
حالا که من بدون برادر رسیده ام
خاکستری ست موی سپیدم چرا که از
کنج تنور خولی کافر رسیده ام
پیشانی ام شکسته و با صورتی کبود
از کوچه های کینه ی خیبر رسیده ام
از لحظه ای که خورده لبم چوب خیزران
با ناله های دائم خواهر رسیده ام
من انتظار پاشدنت را نداشتم
آخر کنار یک گل پرپر رسیده ام
یک جای دست مانده به پهنای صورتت
گویی دوباره خدمت مادر رسیده ام
وقت وصال تو شده ای دخترم ببین
از اشتیاق ِ روی تو با سر رسیده ام
#عبدالمحسن
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
#محرم
ای کریم دوّم خیرالنّساء شاه غریب
پنجمین ریحانه ی آل عبا شاه غریب
نوکری در خیمه ات شد علت هر سروری
تا نفس دارم منم بر تو گدا شاه غریب
اولین روز حیاتم من حسینی بوده ام
کام من با تربتت شد آشنا شاه غریب
قطره اشکی در عزای تو مرا تا عرش برد
شد نشان طاعتم بر تو بکاء شاه غریب
خیمه ات سرتاسرعالم شده باب نجات
شد چراغ محفلت نورالهدی' شاه غریب
هر کسی که شد سوار کشتی ات جنّت رود
نیست غم وقتی تو هستی ناخدا شاه غریب
راهبی را گریه بر داغت مسلمان کرده است
چون که داده شستشو رأس تو را شاه غریب
چشم پوشیدی همیشه از گناهم ای کریم
ای طنین رحمتت بی انتها شاه غریب
هستی ات خرج مسلمان کردن ما شد حسین
کی شود حق عزای تو ادا شاه غریب
در غم اکبر تمام گیسوانت شد سپید
ارباً اربا دیدی اش روی عبا شاه غریب
تو میان مقتل و خنجر انیس حنجرت
روی تل زینب تو را می زد صدا شاه غریب
مادرت با صورت نیلی رسید و پیش او
از جفا خوردی تو سیلی بی هوا شاه غریب
دفن شد جسم تو زیر سنگ و تیغ و نیزه ها
گوشه ی گودال سرخ کربلا شاه غریب
یک طرف بر روی نی رأس تو رفت و یک طرف
پیکر تو ماند زیر دست وپا شاه غریب
کربلا تا شام بودی بر سر سرنیزه ها
صاحب زخمی ترین رأس جدا شاه غریب
روبه روی دخترت در مجلس نامحرمان
خورد بر روی لبت چوب جفا شاه غریب
#عبدالمحسن
🏴خانه هامان شده حسینیه ی تو آقاجان🏴
خاک قدم #رقیه باشی عشق است
زیر علَم رقیه باشی عشق است
با مهدی صاحب الزمان از ره لطف
یک شب حرم رقیه باشی عشق است
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#انتظار
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
▪️حضرت سه ساله!
یک جای کار میلنگد!
من هم بابا گُم کرده ام، شبیه تو . . .😢😔
ولی انگار . . .
دلِ من شبیه تو بهانه گیرخوبی نیست
که بعد از قرنها
هنوز که هنوز است پدر به سراغش نیامده. . .
🏴 شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها تسلیت
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به قولت عمل کن حاج قاسم...
🔸ویژه ی سوم محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شهدای_عصر_غیبت
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#سوم_محرم
دختر اگر یتیم شود پیر می شود
از زندگی بدون پدر سیر میشود
هم سن و سال ها همه او را نشان دهند
دل نازک است دختر و دل گیر می شود
باشد شبیه مادر خود نافذ الکلام
این شهر با صدایش چه تسخیر می شود
فریادهای یا ابتایش چو فاطمه
در سرزمین کفر چو تکبیر می شود
وقتی که گیسوان سری پنجه می خورد
هر تاب آن چو حلقه زنجیر می شود
اصلاً رقیه نه، به خدا مَرد بی هوا
با یک شتاب ضربه زمین گیر می شود
هرگز کسی نگفت گلویش کبود شد
این جاست روضه صاحب تصویر می شود
دشمن به او نگاه خریدار می کند
خوب شاه زاده بوده و تحقیر می شود
فرزند خارجیست کفن احتیاج نیست
بیهوده نیست این همه تکفیر می شود
دادند جای غسل، تیمم تنش... چرا؟
خون از شکاف زخم سرازیر می شود
#قاسم_نعمتی
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
تا دلم از کردههای خویش نادِم میشود
بیشتر از پیش، چشمم گریهلازم میشود
اشک، بال پر زدن در وادی معراجهاست
گریه کن در روضه جبریل عوالم میشود
شمع باشی یا که پروانه چه فرقی میکند
سوخت هر کس که درونش عشق حاکم میشود
هرکه سنگ طعنههای خلق را تاب آورَد
حتم دارم شیشه هم باشد مقاوم میشود
گرچه هی در میزنم، کشکول من را پُر نکن
دست سائل تا که خالی شد مزاحم میشود
این خرابت را بیا و لطف کن بیرون نکن
قول خواهم داد که یک روز سالم میشود
تا گناهی میکنم زهرا وساطت میکند
پشتِ مادر طفلِ بازیگوش قایم میشود
آه ای ماه هزار و چند ساله تو بگو
سهم ما تا کِی سیاهیِ مداوم میشود
هر زمان ناحیه میخوانم تصور میکنم
روح من تا کربلایش با تو عازم میشود
گریه تنها در میان روضهی جدت حسین
اشک هرچه میدهی خرج مراسم میشود
لا اقل این جسم عریان مانده را دفنش کنید
نا مروتها! کسی اینقدر ظالم میشود؟!
#حضرت_زینب_س
منظومة زينبّيه
زَيـــنِ اَب اِي زينب نيــكو تبار شــافعــه محشر و روز شمار
زينت دين شمع شبستان عشق رهبر شيران و شهيدان عشق
عصمت كبري سَر ديوان عشـق دفتر اَســـرارِ اسيــران عشق
مظهر تقوي شرف دين عشـــق بحَر درّ و گوهر رنگيـن عشق
مخــزن عـــلم نبــــوي نبـي معــدن حــلم عــلوي عـلي
نظم دهِ دُرّ يتيمــان عِشــــق، عِقد پر از گوهر ايمان عشــق
شير زن كوفه و شهـــر دمشـق پاك كن اشك يتيمان عشـق
يك تنه و بيش ز صدها ســـوار همچو علي شير به هر كارزار
يك تنه و لشكر جرار عشـــــق بيكس وبيياور و دلدار عشق
آمده ام تا كه صفـايي كُنــــم ، ياد دل و اهل وفـــايــي كُنم
دلكهزمن برُدهايايچيره دست خيز و بده باز دلم را به دست
تا كه به ميدان تو قربــان كنيم جنّ ومَلَكرا همهحيران كُنيم
جُز نبــي و فــاطمه و مُـرتضي جز حسن و شاه شهيــد بـلا
چون تو وفادار به عــالم كه بود اي همهخوبيّ و وفا، بحر جُود
همين تو از انـوار پذير اين نثار تا كه بيايد به حسابش به كار
سراينده دكتر سيّد امير محمود انوار
گروه اشعار حسینی در تلگرام
https://t.me/joinchat/FRbuyU5zQK3na4a6L0cWmw
کانال اشعار حسینی در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
فَلَاَندُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءًا......
سلام علی قلب الزینب الصبور
•┈••✾❀🕊♥︎حُ س ی ن♥︎🕊❀✾••┈••
یعقوب را که غصه ی یوسف شکست و تو
داری برای چند نفر گریه می کنی ...؟!
#علی_اکبر_لطیفیان
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
#حضرت_عبدالله_علیه_السلام_شهادت
#پنجم_محرم
اِبـتلایش فرق داشت
چون که در نزد عـمو “قالوا بلایش” فرق داشت
بر عمـو لبّیـک گفت…
وقتِ حَجّش بود و لَحنِ ” رَبّـنایش ” فرق داشت
مثل نامـش خاص بود
روضه ی او با هـمه حـال و هوایش فرق داشت
“لا أُفـارِق گو”دویــد
صـوت غــرّایِ “أنَا بْنُ المُجـتَبایــش” فرق داشت
هم سـپر شد هم قلم
ای به قُـربانش که جنسِ دستهایش فرق داشت
گـشت آویزان به پوست
پس گریزِ روضه ی دســـت جُــدایش فرق داشت
بـین آغـوش حُـسـین
آخــرین نذری این قُـــربان , مِـنایش فرق داشت
گفت “واأمّاه ” لیک
آخِرین دَمْ , خـواهـشِ مادر بیـایـش فرق داشت
بـا سه شعبه ذبح شد
گرچه با شش ماهه خیلی حجم نایش فرق داشت
مانـْد در گـودال , آه
وقت دفنش استخوانهایش صدایش فرق داشت
محمّدقاسمی
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه اربــاب مقــاتل به تفــاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره ، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پســر ام بنین و پســر فــاطمه(سلام الله علیها) را
قمر هاشمی از اصل و نَسَب می گوید
دیگری هم اَنا قتّالُ عــرب می گوید
دارم از مستیِ بی حدّ خدا می گویم
شور القارعه ما القارعه را می گویم
پرده افتاده و پیـدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز ! از اعجاز فراتر دیدند
زور و بازوی علی(علیه السلام) را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوه ، سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه ، طوفـــانی تر
شانه در شانه دوتا کوه ،خودت می دانی
در دلِ لشکرِ انبوه ، خودت می دانی
که در آن لحظه جهان ، از حرکت افتاده ست
اتفاقی است که یکبار فقط افتاده ست
باز کرده است خدا هم درِ أو أدنی را
تا تماشا کند این منظره ی زیبا را
ماه را من چه بگویم که چنین ست و چنان
شاه شمشماد قَدان ، خسرو شیرین دهنان
ماه ، در کسوت سقا به میان آمده بود
رود برخواست ، که موسی به میان آمده بود
رود ، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود ، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد
ماه افتاد در آئینه به تصویر بگو
مشک لبریز شد از علقمه ، تکبیر بگو
ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده
غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده
رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
لب اگر تر کند از چشمه ی دریا عباس(علیه السلام)
چه جوابی بدهد ام بنین را عباس(علیه السلام) ؟
دیگر این مشک نه مشک است که میخانه ی اوست
چشم امید رباب است که بر شانه ی اوست
می توانست به آنی همه رو سنگ کند
نشد آنگونه که می خواست دلش ، جنگ کند
دستش افتاد ولی ، راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت ، گرهِ کار به دندان وا کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم می دانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعد عباس(علیه السلام) دگر آب سراب است ، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است ، رباب
چه بگویم که چه شد ؟ یا که چه برسر آمد ؟
ناگهان رایحه ی چادر مادر آمد...
بنویسید که در علقمه سقا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهراء(سلام الله علیها) افتاد
پسرم ، دست مریزاد قیامت کردی
تا نفس داشتی از عشق ، حمایت کردی
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده کور شود
آسمان ها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم ، عرق شرم به پیشانی توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد
مشک خالی شده برخیز که تا برگردیم
اتفاقیست که افتاده ، بیا برگردیم
آه !!! برخیز که گهواره به غارت نرود
دختر فاتح خیبر به اسارت نرود
سید حمیدرضا برقعی
نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده
زمین را غرق در خون خدا کردی
خبر داری تو اسرار خدا را بر ملا کردی
خبر داری جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
ازین عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت
خبر دارم که سر ازدیر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی درآوردی
خبر دارم چه راهی را در اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی
تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسراز تو خالی خیره شد کم کم
حدود ساعت سه جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته
حدود ساعت سه من ،عقیله،دختر حیدر
چنان مرغی که پر پر می زند بر خاک و خاکستر
حدود ساعت سه من پریشان آمدم با سر
ولی مثل همیشه باز از من زودتر مادر.....
حدود ساعت سه دیدمت برخاک و خاکستر
ولی عریان نه پیراهن نه عمامه نه انگشتر
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهنت هم جنگ بوده
ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
#سید_حمیدرضا_برقعی
دیده ی آزاد مردان اشک بار زینب است
کوه صبرو استقامت بی قرار زینب است
در اسارت خلق را آزادگی آموخته
چون خدا در این اسیری پاسدار زینب است
باید از دخت علی کار علی را خواستن
لاجرم با خصم دین پیکار کار زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارق التحصیل دانشگاه مادر زینب است
آنکه با ایراد نطقی کاخ استبداد را
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است
آنکه داغ شش برادر را بدل هموار کرد
تابماند جاودان دین پیمبر زینب است
تازیانه خوردن و از دین حق کردن دفاع
فاطمه در این روش آموزگار زینب است
گر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
خون پیشانی مدال افتخار زینب است
قلبها، جانها نفسها نطق ها، اندیشه ها
جملگی بایک نگه در اختیار زینب است
هست از در های جنت یک درش باب الحسین
فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
سرنی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جامی ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوار و بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
مثل عباس کسی هست دلاور باشد؟
با همه تشنگیاش، یاد برادر باشد...
🏴🏴تاسوعای حسینی 🏴🏴
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
اعظم الله اجورنا بمصابنا الحسین علیه السلام. اعمال روز عاشورا ، التماس دعا 🤲🏻
ببین دل زار زینب 😭
بنویسید کـه جـز خـون
خبری نیست که نیست
به تن این همه سـردار
سری نیست که نیست
بنویسید که خورشید
بــه گــــــودال افــتـاد
و پس از شـام غـریـبـان
سحری نیست که نیست
#امانازدلزینب 🏴
#آجرک_اللّه_یا_بقیةالله 🏴
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
اين کشته فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پا زده در خون حسين توست
اين ماهي فتاده به درياي خون که هست
زخم ستاره بر تنش افزون حسين توست
اين رفته سر به نيزه اعدا حسين توست
اين مانده بر زمين تن تنها حسين توست
اين آهوي حرم که تن پاره پاره اش
در خون کشيده دامن صحرا حسين توست
اين لاله گون عمامه که در خلد بهر او
معجر کبود ساخته زهرا حسين توست
اين يوسف فتاده به چنگال گرگ غم
پيراهنش دريده و پر خون ، حسين توست
اين کشته نهان شده در خون حسين توست
وين جسم چاک ناشده مدفون ، حسين توست
اين تشنه فرات که شد تشنه لب شهيد
وز ديده راند دجله و جيحون ، حسين توست
اين پاره پاره پيکر بي سر، حسين توست
اين کشته کو مراست برادر، حسين توست
اين سرخ رو ز خون شهادت که در غمش
زهرا سياه ساخته معجر، حسين توست
اين فخر سرروان ، که به قهر از قفا سرش
ببريده شمر شوم بد اختر، حسين توست
اين صيد خون تپيده به صحرا حسين توست
وين مرغ تير خورده بر اعضاء حسين توست
محتشم کاشانی