eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
280 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ﷽ (سلام الله علیها) ¤▪ غریب و بیکس و بی یار و آشنا زینب به درد و رنج و غم و غصه مبتلا زینب . کنون که وقت وداع است زین جهان خراب به حال خویش دمی نوحه سرنما زینب . فغان که جان به غریبی سپردی و نبود کسی به دور تو از خویش و اقربا زینب . ز صبح روز ازل تا به شامگاه ابد برون نشد ز تنت جامۀ عزا زینب . در این دو روزۀ عمر اندر این جهان خراب زجور چرخ کشیدی چه ظلمها زینب . زگریه چشمۀ چشمت چوبحر شد چون دید شکسته گوهر دندان مصطفی زینب . گشوده شد دَرِ غم بر رُخت دمی که شکست ز ضرب در کمر خیرة النسا زینب . زمانه خاک غمت آن زمان فشاند بسر که گشت شق سر سلطان اولیا زینب . توئی که با دل صد پاره در لگن دیدی هزار پاره دل زار مجتبی زینب . تو آن اسیر بلائی که کاروان بلا عنان کشید تو را سوی کربلا زینب . توئی که برتو بلا بر سر بلا آمد چو گشت جای تو آن دشت پر بلا زینب . توئی که تشنه سر شش برادرت از تیغ به پیش چشم تو شد از بدن جدا زینب . توئی که شمر ستمگر به پیش دیدۀ تو سر حسین تو ببرید از قفا زینب . توئی که زیر سم اسب اشقیا دیدی تن برادر خود را چو توتیا زینب . توئی که بر قد اکبر کفن تو پوشیدی به جای خلعت شادی به صد نوا زینب . توئی که سینه نمودی ز پنجۀ غم چاک چو چاک شد گلوی اصغر از جفا زینب . توئی که بر سر بازار شام از ره ظلم زدند برسر تو سنگ برملا زینب . توئی که با دل آزرده نزد ابن زیاد بدی ستاده و می خورد او غذا زینب . توئی که بازوی زار تو از جفا بستند ز ریسمان ستم قوم بی حیا زینب . توئی که بود تو را در خرابه شب تا صبح ز خاک بستر و از خشت متکا زینب . به حال مرگ اگر دوش «جودیا» بودی از این مکالمه دادی تو را شفا زینب شاعر: ............................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. السلام علیک یا علیه السلام ای حافظ ولایت یا احمد بن موسی ای خِبره در فقاهت یا احمدبن موسی ای دُرّ بحر موسی ، عابدترین ِ عبّاد نوری میان ظلمت یا احمد بن موسی از بس که بود زهدت، شُهره میان مردم کردند بر تو بیعت یا احمد بن موسی بعد از قبول بیعت، گفتی رضاست الحق هشتم مه امامت یا احمد بن موسی گفتی رضاست مولا، واجب شده به امر ِ ایزد از او اطاعت یااحمد بن موسی پس تو چراغ راهی در شام ِ تار شیراز ای مظهر هدایت یا احمد بن موسی در افتخارت این بس که بعد از این هدایت کرده رضا دعایت یا احمد بن موسی آخر شدی تو نائل در راه عشق سلطان بر منصب شهادت یا احمد بن موسی آقا تو هم شبیه ِ معصومه و رضایی سرمنشأ کرامت یا احمد بن موسی شکر خدا که هستم از دلبران رویت دارم به تو ارادت یا احمد بن موسی با یک نظر دوباره، کن ای کریم شیراز روزی من زیارت یا احمد بن موسی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ١٨ رجب ، سالروز وفات ابراهیم فرزند پیامبر اعظم ( ص) ------------ اَلسَلام ای خاتم پیغمبران ای چراغ دیده ی حق باوران هجده ماه رجب قلبت شکست گرد غم بر چهره ی ماهت نشست ای رسول کردگار ذوالمنَن دیده ای داغ عزیز خویشتن داغ فرزندی که اشکت را گرفت شعله اش در آسمان مأوا گرفت آتشی کز غم به دل ترسیم بود داغ فرزند تو ابراهیم بود آه از آن داغی که بر جانت نشست کودک والامقامت دیده بست گریه ها کردی برای رفتنش سخت باشد سخت حتی گفتنش بس که سوزان شد دلت از این عزا گفته ای : اُولادُنا اَکبادُنا ای که آهت شعله ها افروخته قلب پاکت زین مصیبت سوخته دادی از کف کودکت را ای رسول گشته ای از داغ هجرانش ملول گرچه فرزندت به طفلی جان سپرد تیر اما بر گلوی وی نخورد گرچه شد از داغ او قلبت حزین تشنه لب هرگز نبود آن نازنین گرچه رفت از دست تو آخر گلت روی دستانت نشد پرپر گلت داغ ابراهیم گر آمد پدید مادر اما طفل خود خونین ندید کربلا طفلی به خون غلتید و رفت جامه ی گلگون به تن پوشید و رفت ** محمود تاری «یاسر»✍ .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
هدایت شده از نوای مقتل
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ دعای ملاقات یار در دعای عهد❤️ و چون نتوانستی یار را ملاقات کنی به خدا متوسل شو و بگو: 🌼 اللهم ارنی الطلعةالرشیدة 🌼 خدایا آن قامت نور، و رشیده، پسر فاطمه را به من نشان ده کلاسهای آنلاین 💚 شرح و تفسیر دعای عهد 💚 شنبه و سه شنبه ساعت ۲۰ تا ۲۲ 👇👇👇 https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
تو را دارم، جهان گُو خصم شو آفاق گُو دشمن چه پروا هر که را باشد به عالَم چون تو مولایی صلی الله علیک یا امیرالمومنین یا علی بن ابی طالب .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
تازیانه ضربه اش برای گونه مُهلک است مُهلک است اگر به دست سِندی ابن شاهک است جز سکوت فاطمیِّ تو که کرده عاجزش ذکر یا علی علی برای او مُحرّک است آن سیاه چال که تورا گرفته دربغل معدن سخاوت است و مهبط ملائکه ست در سیاه چال نیز مکتبت ادامه یافت؛ شیعه شد دوروزه پیش تو هر آنکه مُشرک است بعد تازیانه نیمه شب در این سیاه چال هم صدای خِش خِش است و هم صدای چِک چِک است پرشد از ملائکه فضای آن که بی گمان جان ز پیکرت در آستانه ی مُتارکه ست پهلو و سر از اَدلّه ی به حق شیعه است ساق پای خونی تو هم در این مدارک است صورتی که تکیه داده روی تخته چون تنت سیرت بهشت مؤمنون عَلَی الْاَرائِک ست بین هشت ونُه دوباره مجلس عزا به پاست چارده دوباره روضه خوان هفتمین یک است با سلام چرخ می زنیم دور مرقدش پاسخ ملائکه به ما وَزِد وَ بارِک است سفره اش جهان خلقت است شرق تا به غرب آن که بر حوائج همه نگفته مالک است مهدی رحیمی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
کسی بدون دلیل از صدا نمی‌افتد لب کلیم ز سوز دعا نمی‌افتد کریم در غل و زنجیر هم کریم بُود به دست بسته شده، از عطا نمی‌افتد اگر چه خاک نشسته به روی لب‌هایت عقیق، پا بخورد از بها نمی‌افتد مگر چه گفته به تو این زبان‌دراز یهود؟ همیشه از دهنش ناسزا نمی‌افتد چه آمده به سرت پنجه می‌کشی بر خاک؟ به هر نفس، لب تو از ندا نمی‌افتد به سینه‌ای که لگد خورد پشت در سوگند بدون درد سر این ساق، جا نمی‌افتد کسی که در تن او پیرهن شده پاره به یاد بی‌کفن کربلا نمی‌افتد تو گیر یک نفر افتاده‌ای چنین شده‌ای تن تو در گذر گرگ‌ها نمی‌افتد پس از سه‌روز تو را عده‌ای کفن کردند سر بریده‌ی تو زیر پا نمی‌افتد سنان و شمر به هم با اشاره می‌گفتند: مگر که نیزه نخورده‌؟ چرا نمی‌افتد؟ ز دور حرمله می‌گفت گودی حنجر حسین نحر نگردد ز پا نمی‌افتد قاسم نعمتی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
دریا شکست کوه شکست آسمان شکست ای وایِ من که حرمت این آستان شکست ای وایِ من که ساقه‌ی پایی نحیف و سرخ از ضربه‌های چکمه‌ی یک پاسبان شکست در زیرِ این عبا به گمانش کسی نبود سَندی که پا گذاشت شنید استخوان شکست از بس که تنگ بود و نمور و سیاه و سرد از بس به سنگ خورد سری ناتوان شکست باب‌الحوائجِ همه بود و کسی نداشت روزی دِهِ همه بی آب و نان شکست امسال هم گذشت ولی روز را ندید دور از بهار قامتِ این باغبان شکست امسال هم گذشت و رضا را ندید آه بِینِ سیاه‌چال دلش ناگهان شکست معصومه را نشد که عروسش کند - گریست امشب که بغضِ دخترِ او بی امان شکست از زهر تشنه بود و همین بابِ روضه شد با داغهای کرببلا با همان شکست لب تشنه بود و حرمله را با سه‌شعبه دید طوری کمان کشید گمانم کمان شکست وقتی صدایِ تیر به زینب رسید گفت : قلب رُباب پشتِ پدر توأمان شکست می‌خواست خنده ای بکند که گلوش ریخت می‌خواست بوسه ای زندش که دهان... حسن لطفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
کُنجِ نَمورِ این قفسِ غم فزا بس است خو با بلا گرفته‌ام اما بلا بس است قلبم گرفته باز ، جگر گوشه‌ام کجاست این روزِ آخری غمِ هجرِ رضا بس است چشمی نمانده گوشه‌ی تارِ سیاه چال دردی نمانده آه که این دردِ پا بس است زنجیر هم به شانه‌یِ من گریه می‌کند در زیرِ حلقه‌ها بدنی بی نوا بس است صیاد آمده به تماشایِ مرگِ من بیگانه کو که دیدنِ این آشنا بس است رحمی نمی‌کند نَفَسم مانده در گلو رحمی نمی‌کند که من و این جفا بس است اینجا کسی ندید که ساقم شکسته است اینجا کسی نگفت که سیلی چرا؟ بس است یک جمله گفته‌ام بزن که خوب میزنی باشد  بزن دوباره  ولی ناسزا بس است حسن لطفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
هستی غریب و با تو کسی آشنا نشد همدم کسی به سوز دلت جز خدا نشد خرما به زهر کینه شد آغشته وای من جز سوز زهر،زخم دل تو دوا نشد معصومه خوب شد که نبود و ندیده است روح از تنت جدا شد و زنجیر وا نشد جان دادی ای غریب،به دور از وطن ولی اما غمی به مثل غم کربلا نشد شکر خدا که هفت کفن داشتی به تن دیگر برای تو کفن از بوریا نشد بر تخته پاره جسم تو تشییع شد ولی تشییع تو به زیر سم اسبها نشد آویخته به تخته ی تابوت شد سرت اما سرت به دست کسی جابجا نشد محمود اسدی شائق .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
کُنج سیاه چال غریبی عزیز داشت پیری شکسته که جگری ریز ریز داشت دلتنگی‌اش برایِ رضا سینه سوز بود قلبی برای دخترکَش ناله خیز داشت با دستهای بسته فقط ناسزا شنید زخمِ زبانِ قاتلِ او نیشِ تیز داشت دیشب صدای سرفه‌ی او تا سحر رسید زنجیر بِینِ حلقه‌ی خود یک مریض داشت زنجیر را کشید کمی قد کشیده شد این استخوانِ پا چِقَدر خُرده ریز داشت او روی در شکسته و مادر به پشتِ در تشییع او به روضه‌ی زهرا گریز داشت بر روی تخته پاره تنش گیر کرده بود انگار لنگه در دو سه تا میخِ تیز داشت اول مدینه بعد دلم کاخِ شام رفت زندان هرآنچه داشت ویرانه نیز داشت سر رویِ طشت بود و حرامی کنارِ طشت نامرد بِینِ دست شرابی غلیظ داشت با گریه گفت عمه مرا میدهد نشان نامحرمی که تکه کلامِ کنیز داشت... حسن لطفی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
حال زارش را ببین حال بکایش را ببین بین این زندان بی روزن صفایش را ببین زحمت زنجیر دارد در قنوت نافله.. باهمین دست ورم کرده دعایش را ببین سرفه های خونی اش بدکاره را‌ هم پاک کرد در مریضی هم دم مشکل گشایش را ببین یک نفر میگفت موسی رفته از زندان مگر؟! یکنفر میگفت نه! زیر عبایش را ببین! آن امامی که‌ به تخت عرش اعلی می نشست در سیه چالش بیا امروز جایش را ببین آنقدر زنجیر سنگین بود ساقش خرد شد دل اگر داری خودت اوضاع پایش را ببین! دست بر دیوار سنگی زد رخش آتش گرفت نوکر زهرا!گریز روضه هایش را ببین لیله القدر نبی در پشت در آتش گرفت دستهای شرمسار مرتضایش را ببین چادر زهرا پرش به چادر زینب گرفت از مدینه روضه های کربلایش را ببین سنگ خورد و مشت خورد و به نماز شب نشست در سجود این خدای غم خدایش را ببین.. سیدپوریا هاشمی .................................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .