eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
277 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با غزل‌پیوسته شهادت حضرت سلام اللّه علیها‌‌ این خبر از پا می‌اَندازد امیرِ آسمان را قدکمانی می‌رود تا که ببیند قدکمان را : باز کُن چشمِ تر وُ تارِ خودت را تا ببینی لرزه‌هایِ زانویِ کوهِ نبردِ بی‌اَمان را خسته‌‌ای از من مگر که بسته‌ای چشمِ خودت را دیده‌اَت را باز کُن  کُشتی امامِ بی‌کسان‌ را روحِ از تن رفته برمی‌گردد این فرمانِ مولاست بسته و وابسته‌یِ دستورِ حیدر جانِ زهراست : مانده‌ام بینِ در وُ دیوار....    اَشکت را نَبینم خورده‌ام زخم از نوکِ مسمار اَشکت را نَبینم گریه‌هایم را نبین .... گریه نکن.... جانم فدایت هم‌نفس .... اَلجار ثُمَّ الدّار  اَشکت را نَبینم نیمه‌شب غسلم بده از رویِ این پیراهنی که.... زخم بسیار است امّا یار.... اَشکت را نَبینم با اجازه چشمِ خود بستم به فکرِ مجتبیٰ باش نیمه‌شب سقّایِ شاهِ تشنه‌یِ کرب‌وُبلا باش می‌شود دنیا بدونِ فاطمه زندانِ حیدر کاش بر لب می‌رسید امشب همین‌جا جانِ حیدر مجتبیٰ صورت به صورت می‌نَهد امّا به سختی چون که دیده خورده بر دیوارها  جانانِ حیدر صورتِ شاهِ کرم باشد کفِ پاهایِ زهرا خانه‌دارِ خانه از حالا گلِ گریانِ حیدر وعده‌گاهِ حیدر وُ زهرا   غروبِ روضه.... گودال دست و پا زد دلبرِ دلها و مادر رفت از حال پشت‌وُرو شد پیکری پیشِ دو دیده.... زار می‌زد لحظه‌ای که بی‌حیا  سر می‌بریده‌‌ .... زار می‌زد پیشِ چشمَش پنجه‌ها می‌شد گِره بر گیسویِ شاه ظالمی مویِ حسینش را کشیده .... زار می‌زد گوشه‌یِ گودال می‌دید او که هِی کردند اَسبان رویِ جسمِ بی‌سری مَرکب دویده .... زار می‌زد زار می‌زد یکسره مادر.... حسین مادر ندارد العجل یابن‌الحسن سردارِ عریان سر ندارد     ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. سلام_الله_علیها در تمامِ این سه ماه،بسیار پیچیدم به خود تا شدم من جا به جا هر بار پیچیدم به خود محسنم را با لگد این قومِ کافر کشته اند از شرارِ آتش و مسمار پیچیدم به خود زینب و اسما و فضه،هر سه دیگر خسته اند بس که با این حالتِ تب دار پیچیدم به خود رویِ من زخمی شد و فکر غرورِ حیدرم من به ضربِ سیلیِ اغیار ، پیچیدم به خود رازها دارم به دل ،من از هجوم و ضربه ها از نگه داری این اسرار پیچیدم به خود آمدند اینجا عیادت،چون نمک بر روی زخم تا که دیدم روی آن اشرار،پیچیدم به خود من پریشانِ غمِ پهلو و بازو نیستم از غریبی و غمِ کرّار ، پیچیدم به خود بچه های کوچکم از حال من پرپر شدند من در این ایام پُرتکرار پیچیدم به خود چون الف بودم ولی دالم نموده ضربه ها شد عصایم دستِ بر دیوار، پیچیدم به خود بغضِ هر روز حسن در گوشه ای کُشته مرا آسمان شد بر سرم آوار، پیچیدم به خود در وصیت ها به زینب گفته ام حرفِ دلم از شهید بی سر و بی یار ، پیچیدم به خود زینبم سهمت اسارت میشود مظلومه ام از مصیبات و غم بازار پیچیدم به خود می شود آرام این دل ، با ظهور مهدیم تا ظهور و انتقام یار ، پیچیدم به خود ✍ ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. به قلب عاشقت آرامشی بسیار جاری کن قبولم کن به درگاهت، برای توبه کاری کن پشیمان آمدم آقا ، ز کردار و گُناهانم برای نوکری کردن ، گدایت را تو یاری کن به قلب مَردمان دیگر فقط سوزِ زمستان است نظر کن با نگاهِ خود ، دل ما را بهاری کن تو صاحب خانه ای مولا،منم دیوانه ی عشقت دلم را وقف رویت کن،بیا و خانه داری کن /عبدِ کریم/ ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. خودت را در میان صحنه محشر تصور کن خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن- چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را خودت را در میان صحنه محشر تصور کن بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد قاسم را علی اکبر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد اکبر را علی اصغر تصور کن بماند داستان شام و مهمانی و بزم می خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن شاعر: ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. سلام‌الله‌علیها علیه‌السلام تو را تنها رها کردیم ما در کوچهٔ غربت تورا ازماچه‌سهمی‌هست‌غیر ازغصه‌وزحمت دعای تو همیشه تا اجابت می‌برد مارا دعای ما برایت می‌شود قربانی غربت  تو از اعمال‌ماآگاهی‌وقصدت‌نجات ماست عبادت‌های‌خود را می‌کنی با ما اگر قسمت شبیه مادرت دلسوزی و در می‌زنی هرشب که ما را لحظه‌ای در آوری از خانهٔ ظلمت بهای‌عشق را باجان‌وبا فرزند خود پرداخت چه‌پشت‌در چه‌درکوچه چه در مسجد به هر بابت فقط مسمار از قلبش خبر دارد که در این راه به خونش مُهر کرد و ماند پای کار این بیعت ‌...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. سلام الله علیها بی تو با سوخته باغم چه کنم یاسمنم پیر شد یارجوان،از غم و غصه حسنم فکر رفتن مکن از پیش علی، میمیرم آنکه بعد از تو بمیرد ز فراق تو منم از همان روز که دیدم بدنت میلرزد لرزه افتاده به جان تو قسم در بدنم لااقل فاطمه با زینب خود حرف بزن غرقه در ناله ببین، دختر فریاد زنم تا گل روی تو از جور خزان پرپر شد زار شد حالم و بیزار ز باغ و چمنم به زمینم مزن ای یار زمین افتاده رحم کن فاطمه جانم که غریب زمنم بی جواب است سلامی که به هرکس دادم طعنه ها میشنوم از همه جای سخنم پشت درسوختی و سوخت تمام جگرم حال بنگر ز پی سوختن، افروختنم ✍ ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... مرضیه نعیم امینی✍ ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. « دست اوست » زمین‌ و زمان‌جمله ، در دست‌اوست ورا ، ماورا ، سربه‌سر ، دست اوست پیمبر چرا خـم شده ، پیش او ...؟! ببینم ! رسالت ؛ مگر دست اوست؟! رسولان به لطفش معظم‌ شدند ... که‌ سَیناء‌ و طور و شجردست‌اوست همه انبیاء ، اولیاء ، اصفیاء ... چراچشمشان‌خاصه‌بردست‌اوست شهیدان به زهرا ، نظر می کنند وجیه‌اله است ونظر دست اوست همان بیت‌حافظ ، همان وِِرد شب همان‌گنجِ وقت‌ سحر دست اوست تـمـامـی ِ ارکـان ِ ایـن کـائـنات ... ستاره‌ عَطارد ، قمر ، دست اوست شده سقف اهل‌کساء ، چادرش ... پناه ِ شـبیر و شـبر ، دست اوست به‌ «انا فتحـنا ، به فتـح المبـین ».... که‌ والفجر‌ ِ صبح‌ظفر ، دست‌اوست چـه بالاتر از ایـن ، که او دخـتر ِ خلیل‌اله است‌ و تبر ، دست اوست دو عالم اگر چه به دست علیست قیامت ولی بیشتر ، دست اوست به‌ اَحوال‌ محشر ، که بخشد خدا ... چه‌تعداد و چندین‌ نفر دست‌اوست من از «لیلـة القدر » ، فهمیده ام ..‌. تمام ِ قضا و قدر ، دست اوست به شعر بلندی ، که دارد علی ... دوبیت‌ کبودی‌که‌ هر دست اوست قیامت هم آری ، قیامت شود .... شفیع قیامت اگر«دست ِ اوست» جهان رو به روی علی ، ایستاد و تنها و تنها سپر ، دست اوست برای ِ شفاعت قیامت که شد ... یقیناً دودست «قمر» دست اوست «قمر» آری عباس ابوفاضلست... که‌ فضل‌خدا‌مستمر ، دست اوست دو دستی‌که‌ بر‌ بوسه‌ی چار امام... شده‌ درجهان‌ مفتخر ، دست‌اوست دلیلی که در بین لشکر یکی .... صدامی‌زد اَین‌المفر«دست‌اوست» یکی مانده در راه از این خاندان الا اهل عالم خبر ، دست اوست ✍ 09374266746 . ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مبند بردار بارم از دل و بار سفر مبند جانم بگیر از من دل خسته رو مگیر راه نگاه را به رخ چون قمر مبند پای فراق را تو در این خانه وا مکن دستی که بسته بود، تو بار دگر مبند چشمت بهشت باشد و مژگان، درِ بهشت بگشا مژه، ز باغ بهشتم تو در مبند ای قبلۀ علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟ راه امید را به من، ای محتضر مبند ای حاصل علی! نشوی قاتل علی آه ای کمر خمیده! به قتلم کمر مبند ✍ ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🥀صلی‌الله‌علیکِ‌یا‌فاطمه‌الزهرا(س) 🥀 اهل کین بودند و از دین محمد(ص) دم زدند پـیــرو ابـلـیــس‌هــا از نــام حـــق پرچم زدند با هجومی وحشیانه عده‌ای آشوبگر نقطه‌ی ثقـل تمام دهر را بر هم زدند در لفاف قصــد بیعــت خانه‌ای را در زدند در زدن با دست نه با پایشان مُحکم زدند خانه‌ی فردوسیان در خاک را آتش زدند آتشی با ظلم خــود بر هستیِ عالم زدند شاد بودند از جنایت دشمنان اهل بیت(ع) بر جهان اما به ظلم خویش رنگ غم زدند تا مبـادا جـا بماننـد از جمـاعت با شتـاب پاره‌ی جان رسول الله(ص)را باهم زدند احمدرفیعی وردنجانی✍ ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را خنده ها و گریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می شنید بی تو باید بشنوم ،هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را ........................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بلند شو مادر... پـنــاهِ خـیـمــه‌ی عترت بلند شو مادر شکوه عرصه‌ی عصمت بلند شو مادر نخوان نخوان که دعای تو مستجاب شود نــخـــوان دعــــــای شهادت بلند شو مادر دوباره خانه‌ی‌مان را پر از طراوت کن بـه یـک نـسیـــم محبت بلند شو مادر تمام هستی حیدر، ببین که او تنهاست هــمــیــشــه یـــار ولایت بلند شو مادر ببین که دور تـو گلهای گلشن مِهرَت نشسته‌اند به حسرت بلند شو مادر تو و جدا شدن از جمع ما خدا نکند چنین مبـــــاد حکایت بلند شو مادر تمام رونق خانه نمان در این بستر اُمیـد مــا بـه سلامت بلندشو مادر برای یـاری همسایه‌ها به دستِ دُعا به شوق وقتِ عبادت بلند شو مادر نگاه کن به لب خُشک و چشم خون‌بارش بـــه الـــتـــمـــاس حُسینت بلند شو مادر . . بـه مهـر مــادری آنجـا که مـا گرفتاریم خودت به قصد شفاعت، بلند شو مادر ✍ ......................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab