eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. با غزل‌پیوسته شهادت حضرت سلام اللّه علیها‌‌ این خبر از پا می‌اَندازد امیرِ آسمان را قدکمانی می‌رود تا که ببیند قدکمان را : باز کُن چشمِ تر وُ تارِ خودت را تا ببینی لرزه‌هایِ زانویِ کوهِ نبردِ بی‌اَمان را خسته‌‌ای از من مگر که بسته‌ای چشمِ خودت را دیده‌اَت را باز کُن  کُشتی امامِ بی‌کسان‌ را روحِ از تن رفته برمی‌گردد این فرمانِ مولاست بسته و وابسته‌یِ دستورِ حیدر جانِ زهراست : مانده‌ام بینِ در وُ دیوار....    اَشکت را نَبینم خورده‌ام زخم از نوکِ مسمار اَشکت را نَبینم گریه‌هایم را نبین .... گریه نکن.... جانم فدایت هم‌نفس .... اَلجار ثُمَّ الدّار  اَشکت را نَبینم نیمه‌شب غسلم بده از رویِ این پیراهنی که.... زخم بسیار است امّا یار.... اَشکت را نَبینم با اجازه چشمِ خود بستم به فکرِ مجتبیٰ باش نیمه‌شب سقّایِ شاهِ تشنه‌یِ کرب‌وُبلا باش می‌شود دنیا بدونِ فاطمه زندانِ حیدر کاش بر لب می‌رسید امشب همین‌جا جانِ حیدر مجتبیٰ صورت به صورت می‌نَهد امّا به سختی چون که دیده خورده بر دیوارها  جانانِ حیدر صورتِ شاهِ کرم باشد کفِ پاهایِ زهرا خانه‌دارِ خانه از حالا گلِ گریانِ حیدر وعده‌گاهِ حیدر وُ زهرا   غروبِ روضه.... گودال دست و پا زد دلبرِ دلها و مادر رفت از حال پشت‌وُرو شد پیکری پیشِ دو دیده.... زار می‌زد لحظه‌ای که بی‌حیا  سر می‌بریده‌‌ .... زار می‌زد پیشِ چشمَش پنجه‌ها می‌شد گِره بر گیسویِ شاه ظالمی مویِ حسینش را کشیده .... زار می‌زد گوشه‌یِ گودال می‌دید او که هِی کردند اَسبان رویِ جسمِ بی‌سری مَرکب دویده .... زار می‌زد زار می‌زد یکسره مادر.... حسین مادر ندارد العجل یابن‌الحسن سردارِ عریان سر ندارد     ....................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. ناحلة الجسم من، یک دمی آرام باش شهد به کامم در این، تلخی ایام باش آینه ی پاک من، گرچه ترک خورده ای بهر علی (ع) باز هم، آینه و جام باش گرچه در این کوچه ها ، نیست کسی یار من خیز و پناه علی (ع) ، در ملأ عام باش من اسداللهم و، بند به دستم زدند فاطمه (س) همدرد این، شیر، در این دام باش سوخت علی (ع) از غمت، جان به فدای قدت چند قدم با علی (ع) ، همره و همگام باش حجتِ بر اهل بیت (ع) ، قبله نمای ولی پای به پای علی (ع) ، حُجة الاسلام باش ای غم تو قاتلم، داغ نزن بر دلم حل بنما مشکلم، مرهم آلام باش دانه ی درّ نبی (ص) ، کم نشود قدر تو گر شده رویت کبود، درّ سیه فام باش ای گل نیلوفری، ای گل یاس (ع) جای کفن فکر یک، جامه ی احرام باش خاستگه هل اتی، لحظه ی افطار شد باز مهیای یک، سفره ی اطعام باش داغ تو مرگم دهد ، هجر شکستم دهد پشت و پناه علی (ع) ، حیدر صمصام باش فکر علی (ع) نیستی، در پی یک چاره بر گریه ی اطفال خود، وقت شب هنگام باش عزم نکن بر سفر، خورده به جانم شرر چند صباح دگر، مادر ایتام باش راحت جانم نرو یار جوانم نرو نیست توانم نرو، فکر سرانجام باش گشته وجودت خیال ، گشت شفایت محال رفتی اگر ساکنِ، مرقد گمنام باش شام غریبان تو، روز سیاه علی است همدم من، چاره ی، غربت آن شام باش 1403/09/11 ایام (س) تسلیت
نور خدا جز بر دل سینا نیفتد تصویر، جز بر دیده ی بینا نیفتد دریای علم و معرفت وقتی تو هستی حیف است دُرّ بیرون از این دریا نیفتد آنقدر کوشیدی به راه نشر دین که قال الامامُ الصّادق از لبها نیفتد آیات حق با مُحکماتت حفظ شد تا یک حرف از منظومه‌ی حق جا نیفتد اَلحقُّ فیکم، منکم، اَلحقُّ الیکم جز حق ثمر از شاخه‌ی طوبی نیفتد زندیق هم تا از سر کویت گذر کرد از کام او جز ربّی الاعلی نیفتد هرکس که نقشی را زند بی‌ اعتبار است تا بر کتابش از تو یک امضا نیفتد شد کنیه ات مانند جدّت تا که فیضت یک لحظه از دنیا و مافیها نیفتد شکر خدا با این که نامت از (ع) است ای نازنین جسم تو بر صحرا نیفتد اطراف تو از اهل شیعه جمع هستند کارت به میدان بلا تنها نیفتد بالا و پایین دارد این دنیا ولی کاش شاهی سوار مرکب از بالا نیفتد شکر خدا تشییع جسمت با شکوه است در زیر پای مرکب اعدا نیفتد یا این که بهر غارت جسم عزیزت در بین گودال بلا دعوا نیفتد شیخ الائمه، گرچه در کوچه دویدی طفلت به صحراها ز غم از پا نیفتد وقتی حدیث درب و آتش بود و کوچه این سوز و آه از قلبهای ما نیفتد دنیا بیفتد آسمانها هم بیفتد اما به پشت در ز پا (س) نیفتد آتش به در افتاده و دلشوره دارم در پشت در خاکستر از یک سوره دارم اینجا که شهر است اینهمه لشکر کجا بود انبوه خصم از میمن و میسر کجا بود اینها مسلمان یا که قوم الظالمینند در شهر یثرب، دشمن کافر کجا بود؟ مردی بگوید باب بیتِ بابِ علم است منزلگه وحی است این، خیبر کجا بود نامرد می دانست وقتی با لگد زد در پشت در، صدیقه ی اطهر کجا بود در، بر زمین افتاد و مادر غرق خون شد صهبای خون بر خاک زد، ساغر کجا بود عطر گل یاس است پیچیده است انگار در بین آتش، عود یا عنبر کجا بود طوفان به سوی گلشن آل عبا رفت پس ذوالفقار حضرت حیدر (ع) کجا بود آیینه با ضرب پلیدی ها ترک خورد دیگر زلال چشمه ی کوثر کجا بود؟ سوز زمستان آمد و هنگام برگشت غیر از عبور از روی گل معبر کجا بود غیر از در و دیوار و آتش در هیاهو دیگر برای مرتضی (ع) یاور کجا بود قرآن به جای نیزه ها بر روی خاک است این دفعه رزم مالک اشتر کجا بود وقتی علی (ع) را بین کوچه می کشیدند آخر یکی گوید به من قنبر کجا بود وقت نماز اینجا ز خواب خلق طی شد خورشید رد شد، دست پیغمبر (س) کجا بود یک طفل ششماهه شهید ضرب در شد در مقتل کوچه، نگو اصغر کجا بود حتی بیان ظلم بر عترت ثقیل است بر این روایت گفتن و باور کجا بود در ماجرای کوچه در مقتل ندیدم جایی کسی نقلی کند، دختر کجا بود؟ در کربلا هم عصر عاشورا به گودال سر از پسر می شد جدا ، مادر کجا بود؟ بر کشتن ارباب سیل تیر بس بود اما به دست شمر دون خنجر کجا بود؟ گودال، از شمشیر و سنگ و نیزه پر بود زینب (س) فقط می گشت ، پس پیکر کجا بود پیکر پس از نجوای حنجر گشت ظاهر سردار، بی سر بود، آیا سر کجا بود؟ بر کشورِ تن، زخم ها جمعیتی بود اما در آن انگشت و انگشتر کجا بود آقا! سر تو زودتر تا کوفه می رفت اما نپرسیدی چرا؟ خواهر کجا بود دیدم که رویت گشت خاکی ماه زینب (س) آه ای هلالم! گردِ خاکستر کجا بود 1404/02/04