.
#شب_پنجم_محرم
#روضه_حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
عبدُاللَّهَم من، عاشقِ آگاهِ مولا
تاقت ندارم بشنوم من، آهِ مولا
تیرِ سه شعبه خواهم و تیغِ بُرنده
تا زود گردم کشته ی درگاهِ مولا
بگذار ای عمه، عمو را یار باشم
بگذار سر اُفتَد، به روی ماهِ مولا
من بیم از کشته شدن هرگز ندارم
خواهم شَوَم امروز خود خونخواهِ مولا
بهتر که بعد از کشتنِ مولای مظلوم
دیگر نباشد زنده عبداللهِ مولا
یا عَمَّتی بگذَر ز من، دستم رها کن
ممنونِ لطفت میشود، وَاللهِ مولا
دستی که از دستانِ زینب در بیاید
دانم جدا گردد، ولی در راهِ مولا
ای عمه بنگر، نیزه ها دارند بدجور
قصدِ تهاجم بر جلال و جاهِ مولا
خواهند اینان آبرویش را بریزند
ترسم کنون، خونِ گلویش را بریزند
یارب مدد کن تا شوم یارِ عمویم
در لحظه های سخت و دشوارِ عمویم
این دست را پس من برای کِی بخواهم
حالا سپر خواهد، منم یارِ عمویم
سرعت بده بر پای من تا مَقتلِ او
مهلت بده، گَردم مددکارِ عمویم
گر لحظه ای دیر از پسِ کارش برآیم
ترسم بسازد حرمله کارِ عمویم
سرنیزه ها دارند، قلبش را نشانه
افتاده با اَخنَس، سروکارِ عمویم
این چکمه پوشانِ زنازاده، چه خواهند؟!
از جسمِ نیمه جانِ خونبارِ عمویم
هر نیزه ای دارید، سوی من ببارید
تا من شوم نائل، به دیدارِ عمویم
این دست، این سر، این گلو، این پیکرِ من
پس دست بردارید از کارِ عمویم
آه ای عموجان، من فدای حنجر تو
چون چشمه، خون میریزد از روی و سر تو
به به چه زیبا شد، که دستِ من جدا شد
همچون عمو عباس، حقِ من اَدا شد
تیرِ سه شعبه، قلبِ من را هم نشان رفت
یک تیر، سوی دو هدف اینک رها شد
حالا تنِ من، دوخته شد با عمویم
پس عبد و مولا شد یکی، ترکِ دوتا شد
دیدی بلوغِ عشقِ من را، عمه جانم!
این یازده ساله، چه با عزت فدا شد
شد خونِ عبدالله و ثارالله، دَرهَم
خونِ سرم، آغشته با خونِ خدا شد
ای وای من با چشمِ خود دیدم، عمویم...
عطشان و خون اَفشان، بزیرِ دست و پا شد
یک چکمه پوش آمد بروی سینه ی او
خنجر به روی حنجرِ مولای ما شد
ای وایِ من، در پیشِ چشمِ مادر ما
شد پشت و رو جسمش، ذبیحاًبالقفا شد
همراهِ مادر آمده، با چشمِ گریان
جدم رسول الله، با موی پریشان
#حضرت_عبدالله
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شب_هفتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
تیری که بر گلوی علی جای آب شد
از خونِ او محاسنِ منهم خضاب شد
پنجاه و چند سال ز بدر و حنین رفت
گفتند خونِ خیبر و خندق حساب شد
این طفلِ تشنه لب، سندِ غربت من است
تیری مکید و بر روی دستم بخواب شد
شد پاره پاره مثل فدک، حلقِ نازکش
ذبحی عظیم پاره ی قلب رباب شد
آغوشِ من، اگرچه شده قتلگاه او
لبخند میزند! جگرِ من کباب شد
"لا تُحرِ قَلبی" از طرف خیمه میرسد
گوید سکینه: زَهره ی قلبم مذاب شد
گوید رقیه: بند دلم پاره شد بیا...
ای نازنین برادرِ من، وقت خواب شد
اما ز پشت خیمه کسی گفت: ای رباب...
تعجیل کن، که روی علی در نقاب شد
یک عده نیزه دار، به دنبال غارتند
بشتاب که، مزارِ علی هم خراب شد
بر نیزه، راسِ کودک شش ماهه جا نشد
زینب که دید، در دل او انقلاب شد
بر سر زنان، تمام زنان جیغ میکشند
زهرا شنید و خونجگرش بوتراب شد
سرها به نیزه رفت و بدنها بخاک ماند
با اینکه دفن کشته ی اهل عذاب شد
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#بصیرتی
#امام_حسین
#غزل_حماسی
ما که جان، در یاریِ خونِ خدا خواهیم داد
دستِ سازش با یزیدیها، کجا خواهیم داد؟!
تا دِژِ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة، داریم از حسین...
کِی دگر لبخند، بر اهلِ جفا خواهیم داد
ضدِّ استکبار بودن، افتخاری زینبی است
شیوهی دختِ علی را، نشرها خواهیم داد
بینیِ پُر بادِ استکبار، زیرِ پای ماست
درسِ عبرت، بر جهانِ ظلم را خواهیم داد
عالَمی بیدار شد، وَز حق کُشی بیزار شد
با همین خیزِش، جوابِ آمریکا خواهیم داد
غَزّه را، گَر بمبهای صهیونیست آتش زند
پاسخش، با روضههای کربلا خواهیم داد
عزَّتِ ایرانِ اسلامی، به احکامِ خداست
چون سلیمانی به میدان، اِعتنا خواهیم داد
چون شهیدِ خدمت از قرآن حمایت میکنيم
مجلسِ بینالملل را هم، صفا خواهیم داد
دَم اگر از خطبهی نهجالبلاغه میزنیم
چون شهیدان، در عمل آنرا بها خواهیم داد
ما جوابِ چالشِ تحمیلیِ حذفِ حجاب
با نخی از چادرِ خَیرُالنِّسا خواهیم داد
ما جوانان را، ز دانشگاهِ دین خط میدهیم
حوزه را، سوی علی اکبر صَلا خواهیم داد
نوجوانان را، به گُلهای حسن خو دادهایم
دستِ هر یک، پرچمِ سبزِ رضا خواهیم داد
پرچمِ این مملکت، در دستِ مولانا رضاست
روز و شب تعظیم، بر گنبد طلا خواهیم داد
خِطّهی یارِ خراسانی است، ایرانِ حسین
جان و مال و آبرو را، خونبها خواهیم داد
عزّتِ اَقوامِ ایرانی است، از حبِّ علی
پنج نوبت نامِ او، سَر هر کجا خواهیم داد
راهِ ما، تحتِ تَوَلّای اِمامِین است و بس
در اطاعت از ولایت، کشتهها خواهیم داد
ما علمداری چنان، عباس داریم ای جهان!
هستیِ خود را به عشقَش، از وفا خواهیم داد
تا اَبَاالفضل است خود، میر و علمدارِ حرم
درس عبرتها، به شمرِ بیحیا خواهیم داد
از اَمان نامه، سرِ کوهِ ادب، پائین فتاد
ای زبانم لال، روی خاکها، از زین فتاد
#محمود_ژولیده
تیر ۱۴۰۳/محرم ۱۴۴۶
.
.
#شب_پنجم_محرم
مقدمه روضه حضرت عبدالله علیه السلام
هزاران بوذر و سلمان مسلمان می شود با او
از این دم معجز عیسی فراوان می شود با او
به روی شانه ی طاها حسین است و به سینه او
خدایا قلب پیغمبر چه شادان می شود با او
امام ده امام بعد خود هست و در آن شک نیست
چو لب وا می کند دنیا به فرمان می شود با او
محرم هم بدون او محرم نیست واللهِ
هوای روضه این شبها چه طوفان می شود با او
حسین امشب خودش هم ذکر« ای جانم حسن« دارد
حسین جان ها همه امشب حسن جان می شود با او
فدای آن برادر که برادر رفت قربانش
که قلب مادرش زهرا پریشان می شود با او
اباعبدالله است او که چنین عبداللهی دارد
شکوه حضرت حیدر نمایان می شود با او
در آغوش عمو خوابید عزیز مجتبی اری
ثواب زائران اینجا دو چندان می شود با او
شده دستش قلم پس دست می گیرد
دل من بال میگیرد زمین تا آسمان با او
عمو افتاد و پیش او سپر می گشت و هی می گفت
چه کاری داری تا هستم تو ای تیر و کمان با او
به زور آن عصر زینب از حسین او را جدا می کرد
چه کرد آخر در آن گودال غرق خون سنان با او
#امام_حسن علیه_السلام
#حضرت_عبدالله علیه_السلام
#مجید_احدزاده✍
.
.
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
با نگاهی به بازگشت حر بن یزید ریاحی(ع)
------------
گرچه دل خسته و با حال تباه آمده ایم
تا کند یار به ما نیم نگاه آمده ایم
در شب ظلمت خود در بَر ماه آمده ایم
« ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم »
یا حسین ای که تویی سَید و سالار کرم
ای که بر دست کریم تو بود لوح و قلم
زده ایم از کرمت در حرم عشق قدم
« رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم »
یا حسین بن علی ، ماه درخشان بهشت
ماه رخشنده و خورشید فروزان بهشت
ما جگر سوختگان همره خوبان بهشت
« سبزه ی خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری آن مهر گیاه آمده ایم »
ای که انداخته عشق تو به هر سینه طنین
ای که نام تو بود روشنی نقش نگین
گنجی از مهر تو دارند به دل اهل یقین
« با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه ی شاه آمده ایم »
یا حسین بن علی دست تو لبریز عطاست
به خدای ازلی کعبه ی دل کرب و بلاست
عاشق روی تو و کوی تو گر غرق خطاست
« لنگر حلم تو ای کشتی توفیق بجاست
که درین بحر کرم غرق گناه آمده ایم »
ما نداریم درین عرصه دگر صبر و قرار
برده صبر از دل یاران تو شش گوشه مزار
نرود جز به سرشک غمت از چهره غبار
« آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم »
"یاسر" از سینه بر آورد فغان ، داد ندا
آتش اشک شد از چشمه ی هر چشم رها
می کند ناله ی دل سوختگان شعله بپا
"حافظ" این خرقه ی پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمده ایم
**
محمود تاری «یاسر»✍
.
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
ای ماه حسن پر از هِلالت کردند
ای مرغ حرم، شکسته بالت کردند
تازه تو شبیه مادرم گردیدی
با نعل؛ چگونه «کَلْخَیالَت» کردند
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#جراحات جسمی حضرت زهرا علیها السلام
آب شدن گوشت بدن
💠وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ كَالْخَيَالِ
✍و بدنش نحیف و لاغر شد و گوشتش آب شد و مثل سایه شد.
📚مستدرک الوسائل ج ۲ ص۳۶۱
.
.
#شب_پنجم_محرم
حماسۀ دیگر
عمو ببین به چه حالی رسیده ام این جا
زخیمه گاه به سویت دویده ام این جا
تمام عمرکم من نثاریک نفست
نفس نفس زده ام تارسیده ام این جا
اگرچه کودکم اما معین توهستم
نوای بی کسی ات را شنیده ام این جا
غریبی توبه آتش کشیده جان مرا
اگرکه آه زسینه کشیده ام این جا
چه قابلی ست که افتد به پای تودستم
که دل به راه توازجان بریده ام این جا
برای دیدن بابا دلم بسی تنگ است
به خواب وصل پدرراچودیده ام این جا
زتیرحرمله پرپرزدم ، ولی شادم
که روی دامن توآرمیده ام این جا
نمی کنم دگراحساس تشنگی، زیرا
زشهد جام شهادت چشیده ام این جا
نوشت کلک«وفایی» که باشهادت خود
حماسۀدگری آفریده ام این جا
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
نقش ربّنا
به زير سُمّ ستوران تنت رها مانده
عموفدای توگردد تنت كجامانده
صدازدی توعمورا ولی خبردارم
كه نيمی ازنفست درگلوت جا مانده
گل بهشتی من گرچه پرپرت كردند
شميم ناب تودرخاك كربلامانده
زپشت پرده ی خونين اشك خودديدم
به عضوعضوتنت زخم نيزه هامانده
شكسته اند چرا حُرمت تورا ای گل
چقدربربدنت جای رّدپا مانده
هنوزظرف عسل ازلبت نيفتاده
هنوز روی لبت ،نقش ربنّا مانده
صداي خواندن امّن يجيب می آيد
كه نجمه منتظرت دست بردعا مانده
توراچگونه بردخيمه گه عمو بنگر
كنارجسم توازپا دراين منا مانده
نوشت اشك «وفایی» پس ازشهادت تو
حديث عاشقی ات برزبان مامانده
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
ماه شب چارده
گشته پامال عموجان زچه این سان بدنت
پاره پاره شده از ضربت شمشیرتنت
تاکنار بدن تو به شتاب آمده ام
شده همرنگ دل غرقه بخونم بدنت
بدرقه کرد تورااشک ونگاهم که نبود
زرهی برتنت ای گل به جزاز پیرهنت
ازغم وداغ تو خون ریخته از چشم ترم
مثل لاله شده پرخون زچه جام دهنت
باز کن لب سخنی ازلب خاموش بگو
مانده درذائقه ی من عسلی از سخنت
رُخت ای ماه شب چارده ازخون ترشد
رفتی وماند فروغ رجز شب شکنت
گرچه حاجت به کفن نیست شهیدان رالیک
شده پیراهن خونین تن تو کفنت
درکنار تن صدچاک تو فریاد زنم
یادگار حسنم ،سوختم از سوختنت
به چه حالی ببرم سوی حرم جسم تورا
منتظر مانده به ره مادر غرق محنت
داغ برداغ دلم آمده گر می گریم
تازه شد داغ علی باغم پرپر شدنت
سوخت گرچه دل محزون «وفایی» امّا
صدهزاران دل عاشق شده بیت الحزنت
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#امام_حسین
صلی الله علیک یا اباعبدالله
زیباترین ترانه ی هستی حسین من
ای ذکر بیکرانه ی هستی حسین من
ای تا همیشه در دل و در جان عاشقان
ای عشق جاودانه ی هستی حسین من
اَحلی مِنَ العسل شده نامت به کام ما
ای اسم عارفانه ی هستی حسین من
آئینه دار سایه ی تان نور آسمان
ای از خدا نشانه ی هستی حسین من
بودن برای تو ، و نبودن برای تو
ای هستیِ یگانه ی هستی حسین من
در اوج نا امیدی و در لحظه ی امید
ای بهترین بهانه ی هستی حسین من
ای شور عشق تو همه شعر و شعور ما
ای شعر عاشقانه ی هستی حسین من
اوج حماسه غیرت و آزادگی و عشق
ای یاد تو نشانه ی هستی حسین من
نامت چنان نگین سلیمان عالم است
هستی تو در میانه ی هستی حسین من
خون شد دلم ز داغ غریبی و غربتت
با ضرب تازیانه ی هستی حسین من
راز نهان شعله ی عشقت به قلب ماست
ای سرّ محرمانه ی هستی حسین من
هر لحظه هر زمان شده ذکر بهشتیان :
زیباترین ترانه ی هستی حسین من
پنج شنبه ۲۱ تیر ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
#شب_ششم_محرم ۱۴۴۶
.
هدایت شده از ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.
15.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یاابا عبدالله
کانال ویژه مقتل امام حسین ع با متن عربی و ترجمه از منابع معتبر و پاسخ به شبهات مقتل است
ایتا
@zameneashk1
تلگرام
@zameneashk
باب الحسین ع ، کلاس های غیر حضوری
https://t.me/Babolhusein
آی دی پاسخ به سوالات
@m_h_tabemanesh
بسم الله الرحمن الرحیم
#شب_هفتم_محرم_حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
دیدن دشمن و روی تو ندیدن سخت است
جای انگشتِ پدر تیر مکیدن سخت است
خواب بودی و تو را بوسه زدم اما زد
ناگهان بی نفَس از خواب پریدن سخت است
جانِ تو سختترین کارِ جهان آسان است
پیش یک مادرِ بی شیر رسیدن سخت است
دست بر تیر زنم حنجرِ تُردت ریزد
تیر از حنجرِ خشکیده کشیدن سخت است
رو زدم ، رو زدم و رو زدم و رو ، اما
عوضاش خندهی این قوم شنیدن سخت است
بر رویم خونِ تو پاشید و زمین هم نچکید
در عوض تا حرم از شرم چکیدن سخت است
روی تو سنگِ لحد چیدم و عمداً گفتم :
طفل را از زیر این خاک کشیدن سخت است
لااقل قافله ، ایکاش که آرام رود
پا برهنه عقب بچه دویدن سخت است
* *
از تکانهای عبا حرمله فهمید چه شد
نفسِ آخر خود را نکشیدن سخت است
این زبان بسته نشد آب بگوید ، نامرد
آب با لب زدنِ خود طلبیدن سخت است
(حسن لطفی)
#شب_هفتم_محرم
.