.
#امام_حسن
از ازل خورده لبم بر نمک نان حسن
سفره ای نیست مگر سفره ی احسان حسن
افتخار است گدائی در خانه ی او
بی نیاز از همه هستند گدایان حسن
حاجتی دارد اگر نوکر درگاه حسین
به یقین می شود او دست به دامان حسن
جگرش خون شده از طعنه و از زخم زبان
نیست جز زهر جگر سوز که درمان حسن
درد دل می کند و خون ز دهان می ریزد
می شود خواهر غم دیده پریشان حسن
یادش افتاده که مادر به زمین خورد و سپس
آتش انداخته این خاطره بر جان حسن
خادمی نیست میان حرم خاکی او
گرچه هستند ملائک همه دربان حسن
می رسد منتقم آن وقت بنا خواهد شد
بارگاه و حرم و گنبد و ایوان حسن
هرکجا مجلس ارباب به پا می گردد
سفره پهن است همان سفره ی احسان حسن
#عباس_گودرزی✍
#حجاب
.
.
#حضرت_زینب
فراتر است از ادراک ما حیای عقیله
که آفریده چنین شیر زن،خدای عقیله
از ابتدای جهان،عقل در مقام تعلّم
زده دو زانوی خود را به پیش پای عقیله
از آن زمان که شنیدیم نام نامی او را
بریده ایم دل از خلق ما سوای عقیله
آهای کوفه، به نان و رطب نیاز ندارد
که اوست دختر شاه و تویی گدای عقیله
به زیر پرچم زینب نشسته اند خلایق
ملائکند به دور و بر سرای عقیله
فقط نه خلق زمین روضه خوان او شده باشد
که عرشیان همه هستند هم نوای عقیله
هزار سر به فدای سر برادر زینب
هزار جان گرامی شود فدای عقیله
#حضرتزینبسلاماللهعلیها
#عباس_گودرزی ✍
.
.
#شب_اول_محرم
می گرید امشب باز حتی پیکر کوفه
عطر علی پیچیده در سر تا سر کوفه
مثل امیرالمومنین تنها ست #مسلم در
پس کوچه های ساکت و کور و کر کوفه
وقتی که در ها روی مهمان بسته باشد پس
می نالد از این غصه دیوار و درِ کوفه
تقدیر مسلم نیست خاک کربلا اما
قسمت شده باشد یل رزم آور کوفه
وقتی که مسلم می شود محصور در آتش
ارباب سهمش می شودخاکسترِ کوفه
وقتی که مسلم تشنه لب جان می دهد یعنی
لب تشنه کشتن هست تیر آخر کوفه
می گفت مسلم لحظه جان دادنش: برگرد
ای میهمان بی کس و بی یاور کوفه
هم می برند انگشت و هم انگشترت را آه
مردانِ از نامرد بی مذهب تر کوفه
روزی به آتش می کشد کوفی خیامت را
آتش ببارد کاش پس روی سر کوفه
#حضرت_مسلم
#عباس_گودرزی ✍
.
بسم الله الرحمن الرحیم
از من امان بریده که سیل روان اشک
این بارش همیشگی و بی امان اشک
گریه قصیده ای ست پر از بیت های ناب
دارد هزار واژه ولی با زبان اشک
من اشک خویش را به دو عالم نمی دهم
پنهان شده ست درّگران در میان اشک
اشهدتُ انَّ ذکرَحسینِِ عِبادَتی
نام حسین گشته بیان در اذان اشک
در روضه های اوست که آرام می شویم
وقتی پناه ماست درِ آستان اشک
ما ریزه خوار روزی هر سفره نیستیم
ماییم و خوان محترم خاندان اشک
نام حسین برکت عمر و جوانی است
باشد امان به روز قیامت،امان اشک
#محرم
#امام_حسین
#عباس_گودرزی
.
.
#امام_سجاد علیه السلام
ای خدا را اسم اعظم یا علیّ بن الحسین
وی تنت روح مجسّم یا علیّ بن الحسین
ای دمیده از دمت روح خدایی از ازل
بر تن حوّا و آدم یا علیّ بن الحسین
ای مناجات شبت در آسمان بخشیده روح
بر تن عیسی بن مریم یا علیّ بن الحسین
صفحه صفحه سیر کردم در کلامت یافتم
مصحفی زآیات محکم یا علیّ بن الحسین
مصحف نورانیت تنها زبور اهل بیت
خود زصد داود اعلم یا علیّ بن الحسین
میتواند با دل مرده کند کار مسیح
هر که از مدحت زند دم یا علیّ بن الحسین
آسمان هشت مهری و مهِ سه آسمان
دُرّ سه، بی انتهایم یا علیّ بن الحسین
آدم و جنّ و ملک، حور و پری هر صبح و شام
مدحتت خوانند با هم یا علیّ بن الحسین
نجل مکّه، پور طاها، زاده ی سعی و صفا
جان کعبه قلب زمزم یا علیّ بن الحسین
گر دو عالم را به یک سائل ببخشی از کرم
پیش احسانت بود کم یا علیّ بن الحسین
آفرینش از همان آغاز سیرِ خویش را
کرده با ذکرت منظّم یا علیّ بن الحسین
جنّت رویت پر از گل بوسۀ خون خدا
باغ حسنت سبز و خرّم یا علیّ بن الحسین
بعد تسبیح الهی ذکر خلقت مدح توست
از زمین تا عرش اعظم یا علیّ بن الحسین
روح، خود را تا نسازد مُحرم میقات نور
نیست در کوی تو مُحرم یا علیّ بن الحسین
از ملک بگرفته تا جنّ و بشر تا وحش و طیر
سائل کوی تو، من هم یا علیّ بن الحسین
هشت فرزندت چو شخص حضرتت والامقام
خود چو آبائت مکرّم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم تا زمین بوس غلامانت شوم
قد کنم چون آسمان خم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم تا قیامت عمر گیرم از خدا
هر دم از مدحت زنم دم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم ناقه ت در کوچه های شهر شام
پا گذارد روی چشمم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم سیل سیل و بحر بحر و موج موج
بر تو ریزم اشگ ماتم یا علیّ بن الحسین
دوست دارم با سرشک دیده در بازار شام
خون زساق پات شویم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده گردد بر جراحات بدن
حلقه ی زنجیر مرهم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده شادیّ و دف و چنگ و رباب
دور توحید مجسّم یا علیّ بن الحسین
هیچکس نشنیده جای لاله بر مهمان کنند
خار و خاکستر فراهم یا علیّ بن الحسین
با که گویم شامیان آتش به فرقت ریختند
جای عرض خیر مقدم یا علیّ بن الحسین
با عزای تو مدینه گشت یکسر کربلا
تازه شد داغ محرّم یا علیّ بن الحسین
داغ هجده یوسفت بر لاله ی دل بس نبود
سوختی از آتش سَم یا علیّ بن الحسین
آنچه با تو در مسیر شام شد غیر از خدا
کس نمی داند مسلّم یا علیّ بن الحسین
#حاج_غلامرضا_سازگار ✍
#شهادت_امام_سجاد
...........
روضه دارد در دل محراب،زین العابدین
نیمه های شب ندارد تاب،زین العابدین
هر محرّم سفره داریمیکند در منزلش
مجلسی دارد چه با آداب،زین العابدین
می کند اطعامِ ایتام و مساکین نیمه شب
مثل حیدر شب ندارد خواب،زین العابدین
اشک می ریزد کنار سفره ی افطاری اش
تا که می خواهد بنوشد آب،زین العابدین
در غم اصغر که با خون خودش سیراب شد
می شود با اشک خود سیراب،زین العابدین
در عزای خواهری با پای پر از آبله
هست قلبش دائماََ بی تاب،زین العابدین
آب آیا می دهی قربانی ات را قبل ذبح؟
پرسشی که دارد از قصاب،زین العابدین
اشک می ریزد برای غربت شیب الخضیب
وقت سجده در دل محراب،زینالعابدین
#امام_سجاد
#عباس_گودرزی✍
.
.
#شهادت_امام_سجاد
اگر تب را از او در کربلا تقدیر برمی داشت
همانند علیِّ اکبر او شمشیر بر میداشت
سپس در هیبت حیدر به قصد رزم در میدان
قدم ها رابه سمت گرگ ها چون شیر برمیداشت
هراسان بوده از اعجاز او فرعون سُفیانی
والاّ از ید بیضای او زنجیر بر میداشت
ستون لانهی ابلیس ویران شد زمانی که
کلام او نقاب از چهرهی تزویر بر میداشت
زمین از حجت پروردگار خویش خالی نیست
اگر نه درد را از جسم او تقدیر بر میداشت
#امام_سجاد_علیهالسلام
#عباس_گودرزی✍
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. #مدح_امام_حسن مدح و مرثیه امام حسن مجتبی علیه السلام هر که باشد نوکر و عبد و گدای مجتبی میخرد ا
.
#رحلت_رسول_اکرم
شب است و ماه در این ظلمت رسیده است به پایانش
مسافر است محمّد،آه،جهان شده است پریشانش
همان که مانده عقب از او میان راه سفر جبریل
شبی حوالی "او اَدنی"، شدند خیره و حیرانش
به آسمان حجازی ها شبیه بارش باران شد
حجاز گشته از او سیراب،دهان خشک بیایانش
کلیم و خضر و سلیمان و خلیل و نوح و ذبیح الله
به گرد کرسی درس او همه شدند مسلمانش
نشسته بر در درگاه و بغل گرفته دو زانو را
ببین زشرم و غم عزرائیل دریده است گریبانش
#رسول_الله #رحلت_پیامبر_اکرم
#بیست_و_هشتم_صفر
#عباس_گودرزی ✍
.