eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. فرمودند: محرّم‏ و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است‏. اسلام را محرم او زنده کرده است این نکته هم ز پیر طریقت به ما رسید پیر ما می‌گفت اسلام از محرم زنده ماند اشک‌ها از دین پیغمبر حراست می‌کنند با محرم، با صفر اسلام جاویدست و بس یادی از نطق امام پیر امت می‌کنم پیر میخانه‌ی عشاق، خمینی فرمود: هر چه داریم ز سالار شهیدان داریم حرف ما حرف خمینی‌ست، سرآمد هستیم! عاشق حیدر و اولاد محمد هستیم! این انقلاب از برکت پیر خمین است در امتداد نهضت پاک حسین است چنین درس را از خمینی بگیر "حسینی بمان و حسینی بمیر" •┈┈••✾••┈┈• .
خوشا بحال دلی که به دلبری برسد به سفره‌ی کرم ذره‌پروری برسد همه رعیت ارباب می‌شویم اما غلام باادب اینجا به برتری برسد کسی که بر در این خانه سر بلند نکرد به یک اشاره ی آقا به سروری برسد اگرچه سائل او بی نیاز از دنیاست در آخرت به مقامات بهتری برسد به نیم قطره‌ی اشک محبتش ندهد اگر خوشیِ دو عالم به نوکری برسد شبیه فطرس درمانده غصه‌ای دارم نشسته‌ام که مگر پَر...نه...شهپری برسد ز "قال باقر علیه السلام " مست شود اگر کسی به فیوضات منبری برسد کسی که بر کرمش افتخار می‌کردند اگر نبود خلائق، چه کار می‌کردند!؟ :: دلی شکسته و بغضی شکسته‌تر دارد دوباره یاد چه کرده که چشم تر دارد؟! همیشه مجلس روضه‌ش پر تلاطم بود حسین گفتن او مزّه‌ای دگر دارد مرور خاطره‌ها کار هر شب آقاست چقدر زخم روی زخم بر جگر دارد چقدر پیر شده، خم شده، شکسته شده به خاطر غم و غصه‌ست، خب اثر دارد چقدر این شب آخر به مادرش رفته میان نافله‌اش دست بر کمر دارد لهوف از غم یک صبح تا شبش گفته کجا کسی ز غم و غصه‌اش خبر دارد!؟ میان این همه ارثی که از پدر برده اگر غلط نکنم گریه بیشتر دارد همیشه بالش زیر سرش پر از اشک است چرا که روضه‌ی گودال زیر سر دارد غروب روز دهم را نمی‌برد از یاد شبیه خیمه شده، آه شعله‌ور دارد به یاد کودکی‌اش از رقیه می‌خواند چه خاطرات عجیبی ز همسفر دارد... همین که خار نشسته به پای او کافی‌ست خدا کند که دگر زجر دست بردارد میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد در آن شبی که سنان بین راه اسیرش کرد گرسنه بود ولی تازیانه سیرش کرد ✍ .
. زخمی که دارد بر جگر را مرهمی نیست احضار اجباری شدن درد کمی نیست با پاره ی جان رسول الله بد کرد مامون رضا را باطنا نفی بلد کرد بابا ندارد طاقت دوری فرزند آقایمان را از جوادش دور کردند قسمت نشد با چشم سر بابا ببیند در رخت دامادی جوادش را ببیند دور از وطن حالا غریب افتاده در طوس در چنگ شمری نانجیب افتاده در طوس چشمی به در دارد نگاهی سمت جاده دلواپس و دلتنگ روی خانواده جز روضه ی گودال روی لب ندارد این هم حسینی که دگر زینب ندارد از بی کسی او دل زهرا بگیرد باید غلامی دست آقا را بگیرد از بین حجره جمع کرده فرش ها را دارد به خاطر ماجرای کربلا را با نام و یاد کربلا بر خود بپیچد از درد روی خاک ها بر خود بپیچد با ناله مادر را صدا زد مثل جدش در بین حجره دست و پا زد مثل جدش وقتی شبیه جد خود خدالتریب است یعنی غریب بن غریب بن غریب است از مرو تا مروه برایش گریه کردند مردم برای روضه هایش گریه کردند از بخت بد حالی شبیه محتضر داشت اما سر او را جواد از خاک برداشت سم را نمی دانم چه ها با آن بدن کرد اما جواد اهل بیت او را کفن کرد اهل سناباد آب غسلش را می آورد محض رضای حضرت زهرا می آورد مهریه ی زن های نوغان خرج او شد تابوتش از باران گل خوش عطر و بو شد جدش ولی با ضربه ی پا پشت و رو شد سرنیزه ای بر پهلوی جدش فرو شد ای وای از جدش که زیر دست و پا رفت تا کوفه خون تازه ای با نعل ها رفت ۱۴۰۳
. وقتی بیانجامد به وصل یار مقصد دیدنی ست در محضر محبوب دیدار مجدد دیدنی ست هر شب تمام عرشیان او را زیارت می کنند هفت آسمان حور و ملک در رفت و آمد دیدنی ست در جسم و جان او خدا بهتر مجسم میشود در او تجلی صفات حی سرمد دیدنی ست با حسن روی یوسفی از یوسفان فاطمه خال سیاه ابروی خم زلف مجعد دیدنی ست با مطلع الفجر رخش جبرییل حیرت میکند بسکه ظهور صادق ال محمد دیدنی ست هر کس که از ذریه ی زهراست اقای من است تنها به زیر پای این اولاد مسند دیدنی ست با چشم دل باید مزار ساده اش را بنگریم قطعا بقیع خاکی اش مانند مشهد دیدنی ست فردا که ایوان و شبستان و رواقی ساختیم طوف کبوترهای عاشق دور گنبد دیدنی ست قصد زیارت می کنیم از دور قطعا زائریم از عاشقان بی قرار صادق بن باقریم خورشید دارد ارتزاق از فیض نور خانه اش موسا اقامت کرده در وادی طور خانه اش پیر و مراد انبیاست سرچشمه ی آب بقاست خضر نبی نوشیده از جام طهور خانه اش اهل زمین شایسته ی خدمت به او هم نیستند بر عهده ی کروبیان باشد امور خانه اش از برکت اعجازش ابراهیم بیرون می زند با شوق هر کس پا گذارد در تنور خانه اش جای غرور افتادگی جای تجمل سادگی شب تا سحر میبارد از سقف نمور خانه اش طیّ طریقم بی گمان اغاز معراج من است نزدیک عرشم میبرد این راه دور خانه اش بار سرم را میکشد بر روی شانه شب به شب خیلی بدهکارم به دیوار صبور خانه اش موسی بن جعفر نه دمش عیسی بن جعفر پرور است دستم به دامان مسیح نوظهور خانه اش در مشهد و در کاظمین از عمق جان سر میدهم اولاد من قربان اولاد ذکور خانه اش آئینه دار پنج تن بر خلق عالم حاکم است جانم فدایش پنجمین جد امام قائم است عرض ارادت میکنم اما به شکل دیگری تقدیم حضرت میکنم با جان و دل شعر تری جمع نبوت با امامت میشود کنه امام آئین او پیغمبری سیر و سلوکش حیدری در ما رایت افقه من جعفر نعمان ببین حتی ندارد دشمنش از او فقیه بهتری کار کسی جز او نباشد ابن حیان ساختن از غیر آقا بر نمی آید زُراره پروری از برکت انفاس او کرسی درس خاص او پیچیده ست آوازه ی فقه و کلام جعفری بر صدق گفتارم شهادت میدهد اِبنِ حَکَم در گفتگوهایش نمایان است فتح خیبری ممنون قال الباقر و مدیون قال الصادق اند از مرجع و از سینه زن تا روضه خوان و منبری دیدند با چشمان خود هم شافعی هم مالکی ... ✍ .
. تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت گل خانه ی خیرالنسا را عطر و بو دادند وقتی گلی مانند زینب را به او دادند تلفیق زهرا و علی امشب تولد یافت فخر امیرالمومنین زینب تولد یافت زینب نگو حوریه ی انسیه الحوراست زینب همان سیب دو نیم حضرت زهراست مادر نزاید تا قیامت این چنین دختر عالم به زهرا نازد و زهرا به این دختر در جان خود دارد شمیم پنج تن قطعا او دست و دلباز است مانند حسن قطعا روح دو پهلوی علمدار حنین است او بهتر بگویم قره العین حسین است او در باطن خود نوری از جدش محمد داشت زینب یگانه ست المثنایی نخواهد داشت در جشن میلاد عقیله مثل من امشب نذر قدم هایش مکرر کف بزن امشب با جان و دل دار و ندارت را فدایش کن هر جا گره افتاد در کارت صدایش کن پیچیده در گوش فلک فریاد یا زینب گلبانگ هر مرد و زن آزاده یا زینب ذکر عقیله معجزه ساز است ای مردم می پروراند لشگری آماده یا زینب قصد زیارت کن بگو از راه دور امشب مانند مرحوم موذن زاده یا زینب با یاری اش سمت فلسطین راه می افتیم ذکر بسیجی ها میان جاده یا زینب تبیین تو یعنی جهاد اکبر ای بانو جانم  به ان تحلیل فوق العاده یا زینب ای دختر مشکل گشا مشکل گشایی کن در کار مان کلی گره افتاده یا زینب از ظلم بیزار است و قطعا یار مظلوم است هر کس به آیین شما دل داده یا زینب عمری به راه راست دعوت کرده ای ما را با فعل و تقریرت هدایت کرده ای ما را الصبر مفتاح الفرج در گوش مان خواندی دعوت به صبر و استقامت کرده ای ما را از اجر جانبازی برای حفظ دین گفتی هر روز مشتاق شهادت کرده ای ما را حریت و آزادگی مان یادگار توست مانند کوهی با صلابت کرده ای ما را منزل به منزل رفتی از حق ولی گفتی اینگونه سرباز ولایت کرده ای ما را "والله لا تمحو..." ی تو ما را مصمم کرد حرف دلم را باز هم تکرار خواهم کرد نقش لوای ما به جز الله اکبر نیست مانند زینب هیچ کس مغنیه پرور نیست از جمع بسیار مجاهدهای لبنانی تا زاهدی ؛ سیدرضی؛ قاسم سلیمانی تسبیح شیعه ما رایت الاجمیلا بود آیین زینب راه و رسم لشگر ما بود نسل بهشتی وارثانی باهنر دارد فریاد ما در جبهه ی تبیین اثر دارد پیچیده است اوازه ی ایمان نصرالله قربان خاک زینبیه جان نصرالله سید که خار چشم دشمن های غاصب بود شاگرد درس مکتب ام المصائب بود سید اشداء علی الکفار را فهمید آموزه های حیدر کرار را فهمید غیر از خدا از هیچ کس اصلا نمی ترسید از زوزه های گله ی دشمن نمی ترسید مانند شیر شرزه ای همواره غران بود از روز اول ذوالفقار شیعه بران بود میراث سید لشگری در اوج باورهاست الگوی حزب الله لبنان زینب کبری ست فتح الفتوح زینبیون دیدنی باشد احوال اسرائیل اکنون دیدنی باشد امروزه احوالی شبیه محتضر دارد گفتیم با ایران در افتادن خطر دارد وقتی به فکر هتک شان مرجعیت بود قصد تعرض کردنش اوج خریّت بود سید علیِ سیستانی را هواداریم ما وارثان مالک و مقداد و عماریم ما در مصاف دشمن بیگانه می مانیم زیر زمین نه پشت بام خانه می مانیم سیدعلی لب تر کند هنگام طوفان است طوفان مان از جنس طوفان های چمران است کوری چشم شور عمال یهود آن روز خاورمیانه زیر پای نسل سلمان است نامی از اسرائیل در جایی نمی بینید آن روز روز شادی اطفال لبنان است آن روزها با چشم خود زوار می بینند از سوریه تا مسجدالاقصی اتوبان است بی شک مسیر کوه پیمایی آقامان آن روزها دیگر بلندی های جولان است آبان ماه ۱۴۰۳✍ .
. دلیل پاکی دامان مادرش باشد کسی که سیب دو نیم پیمبرش باشد علی به داشتنش فخر می کند به قریش عقیل مفتخر از درک محضرش باشد شکوه غیرت حمزه در او تجلی یافت شبیه آینه ای در برابرش باشد به عصر جاهلیت باطنا موحد بود کلام صادق او حُسن دیگرش باشد میان معرکه ها بُرد با رسول خداست چرا که جعفر طیار یاورش باشد اگر شبیه علی مثل شیر می غرّد رهین منت دامان مادرش باشد کنار حضرت جبرییل می کند پرواز تمام کون و مکان زیر شهپرش باشد کسی علم بسپارد به حضرت قائم که از سلاله ی پاک و مطهرش باشد قسم به غربت حیدر غریب خواهد ماند هر آن که حضرت مولا برادرش باشد .
. جان به قربان تو که جانِ " رضاجان " هستی چشم بر آمدنت گنبد گردون دارد شعف از گفتن یا فاطمه خاتون دارد بانی خلق زمین شاخه ی طوبا هستی خبر از آمدنت شاخه ی زیتون دارد جای دارد که بپرسیم همه از لیلی چه کسی دور و برش این همه مجنون دارد هر کسی دل بدهد دست تو دیگر چه زمان دل مضطر دل غمگین دل محزون دارد ؟؟ باید از صحن گوهرشاد به فیضیه رسید عتبه بوسی ات انگار که قانون دارد ساغر ما همگان کاسه ی سقاخانه ست هرکسی خورده از آن حال دگرگون دارد ما که از خانه ی پرفیض تو بیرون نرویم اصلا این خانه مگر راه به بیرون دارد؟ نرود حب تو از سینه برون رمز حیات عاشقت مهر تو را در رگ و در خون دارد هر چه ما روز و شب از خوبی تو بنویسیم باز هم کشف کمالات تو مضمون دارد شاعر عاشق شد اگر شعر پراکنده نوشت عشق با دست تو بر طالع من بنده نوشت نقشی از فاطمه در صفحه ی مرآت تویی قره العین نبی کوثر بالذّات تویی هر دم و بازدمت آیه ی نوری بانو باء بسم الله تفسیر کمشکات تویی حجت الله به مدحتگری ات مشغول است ذکر لبهای رضا اکثر اوقات تویی از همان جا که تو هم اُمّ ابیها بودی می توان گفت که یوکابد تورات تویی دختر باب حوائج که شبیه پدرش وقت احسان و کرم می کند افراط تویی کعبه دارد به سرش قصد طواف حرمت حرم الله تویی قبله ی میقات تویی کم ندارد به جهان شاه خراسان خواهر ولی ای اُمّ کرم عمه ی سادات تویی بار سوهان مرا داده حلاوت نامت راز سربسته ی شیرینی سوغات تویی جان به قربان تو که جانِ " رضاجان " هستی ما همه عبد و تو همشیره ی سلطان هستی نجم و نور و قمر و شمس و ضُحا معصومه تالی حضرت اُمُّ النُّجبا معصومه شعر می خوانم و از محضر تو شرمنده م "تو" نشسته ست اگر جای "شما" معصومه بر در خانه ی تو دست توسل بزنم باز کن پنجره ای رو به خدا معصومه در دلم پهن شده سفره ی ختم صلوات هر نفس زمزمه ام صَلِّ عَلی معصومه چه قدر راضیه و مرضیه و زهرایی چه بخوانیم تو را فاطمه یا معصومه ؟ مادرت حضرت صدیقه نگه داشته است جای خالی تو را زیر کسا معصومه ما به نام تو بخوانیم امام خود را حضرت کاظم ما هست اَبامعصومه نامه در نامه جواب همگان را دادی در غیاب پدر خود حبذا معصومه ان یکاد لب ما عرض سلامی به تو شد می کنی از همگان دفع بلا معصومه مرده هم در وسط صحن تو جان می گیرد عطر و بوی حرمت روح فزا معصومه اِشفَعی لی که به غیر از تو ندارم یاری چشم امید همه روز جزا معصومه کاش می شد که خودت عیدی مان را بدهی کاظمین و نجف و کرببلا معصومه دل بی تاب تماشای دو تا مرقد رفت قبل مشهد سفری جانب قم باید رفت بهار ۱۴۰۴ .
. کربلا ؛ کرب و بلا را با دو چشمم دیده ام ابتدا تا انتها را با دو چشمم دیده ام جدم از اهل و عیال خود خجالت می کشید غربت خون خدا را با دو چشمم دیده ام خیمه بود و بغض و اشک و چشم در چشم رباب گریه های بی صدا را با دو چشمم دیده ام من خودم گهواره جنبان علی اصغر شدم تشنگی بچه ها را با دو چشمم دیده ام یک عمویم شد صد و ده تا عمو ای وای من پیکر بین عبا را با دوچشمم دیده ام کشته ی عطشان مان را یک نفر آبی نداد کوفیان بی وفا را با دو چشمم دیده ام کاش اصلا کور بودم تا نمی دیدم ولی من ذبیحاً بِالقَفا را با دو چشمم دیده ام پیرمرد و نوجوان با هرچه می شد می زدند نیزه و چوب و عصا را با دو چشمم دیده ام روضه ی سنگین ما در کربلا تنها نبود سخت تر از نینوا را با دو چشمم دیده ام نه فقط در کربلا...در مجلس ابن زیاد شمر اهل ناسزا را با دو چشمم دیده ام عمه ام را مثل مادر سیلی محکم زدند ضربه های بی هوا را با دو چشمم دیده ام نیمه شب از سوز تاول هیچ کس خوابش نبرد زخم روی دست و پا را با دو چشمم دیده ام "صد پسر در خون بغلطد" غم نبیند دختری طفل محتاج عصا را با دو چشمم دیده ام روضه ی بزم شراب آخر شهیدم می کند خیزران بی حیا را با دو چشمم دیده ام یک طرف جام شراب و یک طرف راس الحسین سفره ی شام بلا را با دو چشمم دیده ام روضه دیدن یک طرف روضه شنیدن یک طرف روضه ی طشت طلا را با دو چشمم دیده ام ✍ . 🔸اَللّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بارِكْ عَلى قَمَرِ الْاَقْمارِ وَ نُورِ الْاَنْوارِ، وَ قائِدِ الْاَخْيارِ وَ سَيِّدِ الْاَبْرارِ، وَ الطُّهْرِ الطّاهِرِ وَ الْبَدْرِ الْباهِرِ، وَ النَّجْمِ الزّاهِرِ وَ الْبَحْرِ الزّاخِرِ، وَ الدُّرِّ الْفاخِرِ، اَلْمُلَقَّبِ بِـالْباقِرِ، اَلسَّيِّدِ الْوَجيهِ، اَلْاِمامِ النَّبيهِ، اَلْمَدْفُونِ عِنْدَ جَدِّه وَ اَبي🔸 .
. 🔸بِسمِ الله قاصِمِ الجَبّارین🔸 وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ در سلوک حیدریون در مرام شیعیان غیر نان مرتضی باشد حرام شیعیان با طلوع آفتاب از شوق هر یکشنبه ای می رود سمت نجف ذکر سلام شیعیان یاعلی روی لب ما تا قیامت باقی است یا علی تسبیح صبح و ظهر و شام شیعیان اشهد ان لاامیرالمومنین الا علی پر کند افاق را تکیه کلام شیعیان جز علی بن ابیطالب به شخصی دل مبند تکیه بر شاه نجف رمز دوام شیعیان و حرف سرداران مان باشد پیام شیعیان یاری مظلوم اگر کردیم میراث علی ست یار مظلومین عصرش بود امام شیعیان بی گمان بر هیچ یک از دشمنان پوشیده نیست افتخار ذوالفقار در نیام شیعیان لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار می‌شود صبح فرج رمز قیام شیعیان تحت امر مهدی زهرا قیامت می کنیم دیدنی باشد یقینا انتقام شیعیان روزگاری می رسد کفار زانو می زنند روزگاری می شود دنیا به کام شیعیان شک نکن سیلی سختی می خورد آل یهود از بزرگ و کوچک ما از تمام شیعیان کار اسرائیل آن ساعت به ذلت می کشد می شود پامال دشمن زیر گام شیعیان محفل آزادی بیت المقدس دیدنی ست با حضور رهبر والا مقام شیعیان شک نکن با خانواده دل به جاده می زنیم پر شود قدس شریف از ازدحام شیعیان مدحت مولی الموالی گرمی بازار ماست شیعیان حیدریم و فتح خیبر کار ماست ✍ .
🔸أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ ؛ وَلا تَهِنوا وَلا تَحزَنوا وَأَنتُمُ الأَعلَونَ إِن كُنتُم مُؤمِنينَ 🔸 در پرسش هر بلا ؛ "بلی" را عشق است جان دادن بی معطلی را عشق است در معرکه فریاد جلی را عشق است فرمایش پر مغز ولی را عشق است ایران حسین بن علی را عشق است آه پسر فاطمه عالم سوز است " ایران حسین تا ابد پیروز است " شیطان بزرگ روزگار امریکا ! ای هار تر از هر سگ هار امریکا ! درمانده ی بین کارزار امریکا ! دیگر نبود راه فرار امریکا ! در ذهن کثیفت بسپار امریکا! آه پسر فاطمه عالم سوز است " ایران حسین تا ابد پیروز است " ای بی خبر از توان ما اسراییل ! دلواپس گفتمان ما اسراییل ! مغلوب سپاهیان ما اسراییل ! قدّاره کش جهان ما اسراییل ! ای حرمله ی زمان ما اسراییل ! آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است " در چشم همه خباثتت مشهود است تهدید مکن که حربه ای بیهوده ست در معرکه هر تسامحی مردود است این کشور ناب مهدی موعود است هر طایفه قد علم کند نابود است آه پسر فاطمه عالم سوز است " ایران حسین تا ابد پیروز است " ما غیرت خویش را ز حیدر داریم انگیزه و عزم فتح خیبر داریم هر چند که زخم روی پیکر داریم ما جان به کفان مقلد سرداریم هیهات که دست از سرتان برداریم آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است" هم صف شکن خط مقدم هستیم هم سینه زن ماه محرم هستیم از نسل زهیر و جون و اسلم هستیم هرچند به چشم دشمنان کم هستیم بر کشتن ابرهه مصمم هستیم آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است" حل می شود عاقبت معما بالله دنیا بشود محو تماشا بالله شیعه برسد مسجدالاقصی بالله موکب بزنیم قلب حیفا بالله لاحول و لاقوة الا بالله آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است " در دولت صاحب الزمان صد در صد آسوده شوند اهل جهان صد در صد در قدس دهد شیعه اذان صد در صد فردای فرج فلسطینیان صد در صد راهی بشوند جمکران صد در صد آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است " ما عاشق و از جنس اویس قرنیم از منتظران حجت بن الحسنیم صد شکر همه مدافعان وطنیم در سایه ی انقلاب مان سینه زنیم سینه زن داغ کشته ی بی کفنیم آه پسر فاطمه عالم سوز است "ایران حسین تا ابد پیروز است "
🔸السلام علیک ایتها المظلومة البهیة صلی الله علیک و علی روحک و بدنک فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنة مع ابائک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین🔸 🔸به پاس صبوری نازدانه های رفقای شهیدم... دختران شهدا روی سرم جا دارند دخترانی که به دل حسرت بابا دارند دختران شهدا حل معما کردند راهی آخر به دل فاطمه پیدا کردند دختران شهدا فاطمی و زینبی اند از همان بدو تولد همگی مکتبی اند دختران شهدایند همه آزاده رهرو واقعی نهضت حاجی زاده دختران شهدا صبر و صلابت دارند دختران شهدایند شهامت دارند دختران شهدا راوی امر ولی اند بخشی از امت میلیونی سیدعلی اند دختران شهدا چشمه ی نور اند همه لشکر فاطمی روز ظهورند همه دختران شهدا کرببلایی هستند دل به اُمُّ الشُهدا حضرت زهرا بستند دختران مظهری از عاطفه و احساس اند دختران شهدا روی پدر حساس اند در دل تک تک شان خیمه ی ماتم برپاست خب همه دلخوشی هرشب دختر باباست دختران شهدا اکثرشان تب کردند روز خود را همه با ضجه زدن شب کردند مژده ی فتح دهد قدرت ایمانی شان خانمان سوز شود گریه ی پنهانی شان چند هفته ست که با عکس پدر مانوس اند آه تصویر پدر را همگی می بوسند دختران شهدا داغ مکرر دیدند آه از آن ها که تن زخمی بی سر دیدند دو دهه پیش اسیر غم و ماتم گشتند زودتر از همه راهی محرم گشتند سایه ی امن پدر از سرشان کم می شد پیش چشم ترشان روضه مجسم می شد روضه غربت جانسوز یتیمان حسین روضه ی غارت اطفال پریشان حسین دختران شهدا را همه تکریم کنیم دسته ای گل به مصیبت زده تقدیم کنیم کمتر از اجر شهادت نبود یاد شهید کمتر از گل که نگفتیم به اولاد شهید دختران شهدا مان همه در امنیت اند با دعای پسر فاطمه در امنیت اند دختر کشته ی گودال ولی سیلی خورد طفل معصوم حسین بن علی سیلی خورد دختر کشته ی گودال و اسارت ای وای دختر کشته ی گودال و جسارت ای وای راهی شام بلا در شب تنهایی شد دختری در غل و زنجیر تماشایی شد دختر سید و سالار شهیدان افتاد وسط بوته ای از خار مغیلان افتاد دختر سید و سالار شهیدان غش کرد آن چنان خورد لگد بین بیابان غش کرد دختر سید و سالار شهیدان غم دید دور تا دور خودش آن همه نامحرم دید طفل معصوم شبی چشم ترش درد گرفت وارث اُمّ ابیها کمرش درد گرفت طفل معصوم همه بال و پرش می لرزید بعد سیلی سنان بود سرش می لرزید گرچه کلی کف پایش اثر از آبله داشت نازدانه فقط از زخم زبان ها گله داشت نازدانه که سر دوش عمو جایش بود دختر حرمله مشغول تماشایش بود طفل معصوم کجا غائله ی شام کجا طفل معصوم کجا و ملاعام کجا نوه ی حضرت زهرا سر بازار رسید آه ناموس خدا مجلس اغیار رسید دیگر از مجلس آن روز نپرسید چه شد بیش از این روضه ی جانسوز نپرسید چه شد
. این خیمه، این حصن حصین را دوست داریم این روضه‌های آتشین را دوست داریم با گریه‌های خود حماسه خلق کردیم اشک بصیرت‌آفرین را دوست داریم " اِنَّ مَعی رَبّی سَیَهدین " بر لب ما تکرار آیات مبین را دوست داریم " اَلعِزَّةُ لله " نقش خاتم ماست همواره این نقش نگین را دوست داریم اسلام آل الله اسلام سیاسی‌ست ما اعتقادی اینچنین را دوست داریم " هَیهات مِنَّ الذِّلَّه " ما را رهنمون شد تبیین دستورات دین را دوست داریم دست ولیّ امر ما در دست مهدی‌ست این باور و فهم و یقین را دوست داریم ایران مان ملک امیرالمؤمنین است با جان و دل این سرزمین را دوست داریم فرمود پیغمبر یدالله است حیدر دست خدا در آستین را دوست داریم هرکس ندارد چشم دیدن، کور گردد نسل امیرالمؤمنین را دوست داریم بین الفبا، حا و سین و یا و نون را این حرف‌های دلنشین را دوست داریم بیش از هر آنچه عاشق نام حسینیم کار جنون است، این طنین را دوست داریم با " اَلبَلاءُ لِلولا " مأنوس هستیم سختی راه اربعین را دوست داریم شوق شهادت حسرت دیرینه‌ی ماست شمشیرهای در کمین را دوست داریم وقتی سر ما را به دامانش بگیرد آن لحظه‌های واپسین را دوست داریم :: مرثیه خوان روضه‌اش روح الامین است آن که سرش بر نیزه جسمش بر زمین است ✍ .