eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست ز عطر نام تو بوی بهشت می‎آید خمینی دگری، بر کسی که پنهان نیست شهید زنده‌ای و روح جاری اخلاص کسی چنان که تو، هم‌پایۀ شهیدان نیست سزاست این که چنین تشنۀ کلام توام که هیچ باغچه‌ای بی‌نیاز باران نیست ولایت تو همان عشق خاندان «علی»ست ز سعی از تو سرودن دلم پشیمان نیست! 📝 ✍ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. این مَرد که مقتدر ولی مظلوم است عمریست دلم به عشق او محکوم است برعکسِ تمام دوره‌ها این دوره؛ رأیش به وضوح بر همه ، معلوم است... ✍ .
. با اینکه رسیده جان عالم به گلو با اشک گرفته ایم هر لحظه وضو رهبر به امام عصر پشتش گرم است او تکیه به کوه کرده ما تکیه به او .
. لافتی إلا علی لاسیف إلا ذوالفقار تا ضربه ی ذوالفقارِ جانان آید یکباره به جسم عاشقان جان آید آغاز شود دوباره فتح خیبر وقتی که علی میان میدان آید .
. . قد قامتت ستون زمین و زمان شده گلدسته است نام تو ، وقت اذان شده چونان انار تازه شکفته است کعبه را قبله نمای سرخ نماز جهان شده .
. بنیان مرصوص بنگر شکوه و وسعت موج خروشان را سیلی که از جا می‌کند، بنیان عصیان را این قطره‌ها، این رودهای تا ابد جاری امواج طوفان‌اند این دریای غرّان را این شیرمردان، شیربانوهای ایمانی دارند در چشمانشان نیروی ایمان را آه ای یهودی که به رویت نام صهیون است بنگر شکوه و غیرت فرزند سلمان را این‌ها همه در امتداد رهبر خویش‌اند با خویش آوردند اکنون گوهر جان را صف‌هایشان محکم‌ترین بنیان مرصوص است فریادهاشان می‌کند بنیان شیطان را در آسمان هم، نامشان همواره جاوید است در سورهٔ اسرا بخوان، توصیف ایشان را تا رهبری آزاده چون سیدعلی دارند دشمن نخواهد دید، ویرانی ایران را ✍🏻 🏷 حفظه‌الله 🇮🇷 .
نماز عشق ببین نماز عشق را، قیام شیعه را بیین بیا شکوه تامّ و تمام شیعه را ببین صدا نمی‌زند برو، اشاره می‌کند بیا طلایه‌دار امتش، امام شیعه را ببین بیا و قامتش نگر، جلال و‌ هیبتش نگر به خطبه‌اش صلابت کلام شیعه را ببین اگر نبرد شد هدف، ببین به شور لا تَخَف به صحنه‌اند صف به صف، مرام شیعه را ببین فدا شدن کرامت و شهادت است عادتش به روی مرگ خنده و سلام شیعه را ببین اگر نمردی از عذاب وعده‌های صادقش بمان و ضرب شست انتقام شیعه را ببین ✍🏻 🏷 حفظه‌الله 🇮🇷 .
. نگاه آسمانی‌هاست در این ظهر آدینه به تو ای بهترین، زیباترین مصداق آیینه نمک‌پروده‌ات هستیم و از عشق تو سرشاریم چگونه می‌شود پنهان بماند شوق در سینه قیامت چیست؟ غیر از قدّ و بالایی که تو داری؟ صلابت چیست؟ غیر از خطبه‌خوانی با طمأنینه شکوهی را که ما در آینه حتی نمی‌بینیم تو می‌بینی، تو می‌بینی در این جام سفالینه تو حتی با نمازت کفر دشمن را درآوردی و با تکبیرةالاحرام تو می‌سوخت از کینه تو حالا با نماز جمعه می‌خواهی بفهمانی نمی‌ماند سلاح مرد میدان بین گنجینه ✍ .
. جمعه ١٣ مهر ماه ، مصلّای تهران موقع ورود عصای حضرت آقا نظرم را جلب کرد ، و هنگام نماز معظم له انگشتری که به دستشان بود ، ٣ رباعی ذیل بداهتاً سروده شد . --------------- پیغام همیشه ی ظفر می آمد از جاده ی روشن سحر می آمد تا خیره کند چشم جهان را آقا با قامتی افراخته تر می آمد در عمق نگاه خویش توفان را داشت در چهره طلوع صبح تابان را داشت دیدند همه وقت نماز آن آقا انگشتر حضرت سلیمان را داشت رو جانب کوی معنوی آورده بر دوش ردای علوی آورده تا غرق شوند آل فرعون یکجا با خویش عصای موسوی آورده ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
. «إِنَّ مَعِیَ رَبّی» شد نقش نگین تو جان داده به یک ملت، ایمان و یقین تو این زمزمهٔ فتح است، آید ز یسار تو این مژدهٔ پیروزی‌ست، آید ز يمين تو بر شانهٔ تو دیدیم، ما شال سیادت را این شال سیادت بود، یا حبل متين تو؟ فریاد رسای تو از حنجر عاشوراست در گوش جهان پیچید یک عمر طنین تو در دست تو ! تا بیرق عباس است باکی نبوَد در دل، از خصم لعين تو این خاتم نصر است و زیبندهٔ دست توست «إِنَّ مَعِیَ رَبّی» شد نقش نگین تو ✍ .
. شعر تازه‌ای برای پرچمدار بزرگ ایران و اسلام، رهبر عزیزتر از جانم که خوش‌ ندارد از او بگوییم اما امروز مکلفیم به گفتن از او، اگرچه سخت دشوار است: ‌ ‌ خوش نداری ولی چه باید کرد باید این عشق را ترانه کنم دل خود را -اگرچه ناقابل- نذر این شعر عاشقانه کنم ‌ شعر در وصف تو کم آورده‌ست بی‌ثمر در خیال می‌پیچم عددی نیستم مقابل تو که همان هیچ و کمتر از هیچم ‌ ماجرای تو چون غزل، جاری‌ست بر لب هر نسیمِ خوش‌نفسی ای دماوند ما که این‌همه سال زخم‌های تو را ندیده کسی ‌ سر به زانوی تو گذاشت وطن ای تو همراه شادی و غم ما رنگِ یکرنگی تو را دارد سبز و سرخ و سپید پرچم ما ‌ از رفیقان و همقطارانت یکی از دیگری شهیدترند شک ندارم به پیشگاه حسین دوستان تو روسپیدترند ‌ از علمدار کربلا گفتی زخم خوردی، زمین نیفتادی با اشارات دست مجروحت قبله و قله را نشان دادی ‌ راه‌گم‌کردگان این وادی با نگاه تو چون زهیر شدند عاشقان تو هرکجا رفتند عاقبت، عاقبت‌بخیر شدند ‌ هیچ اسطوره‌‌ای چنانکه تویی نیست پیروز در هزار نبرد جوهر شاهنامه تا گرم است از تو باید نوشت، ایران‌مرد! ‌ در کلام تو حجتی‌‌ست بلیغ که جهان را گواه خواهد شد تا که ایمان تو جلودار است هرچه بن‌بست، راه خواهد شد ‌ خوب دل برده‌ای ز دشمن و دوست چون تو دلبر ندیده‌ایم هنوز ای به قربان تو که از چشمت مردمی‌تر ندیده‌ایم هنوز ‌ اشک‌هایت چکیده‌ای از عشق خنده‌هایت تبسم صبح‌اند جان ما را دوباره روشن کن کلماتت ترنم صبح‌اند ‌ اجتهاد تو در مسیر جهاد بین عشاق تو زبانزد شد در تمام مراجع تقلید روح خلاق تو زبانزد شد ‌ نه چنان زاهدان دخمه‌نشین نه چنان بی‌نمازدرویشان جمع عرفان و زهد و فلسفه‌ای ضرب در عشق و حکمت و ایمان ‌ ناگهان‌ها هنوز بسیارند ولی آرامشت الی‌‌الابد است از مِه‌آلود روزگار چه باک؟ که نگاه تو راه را بلد است ‌ بارها پیک وصل را دیدی عاشقانه سراغت آمد و رفت از «شهادت» بگو که باری هم بوسه بر دست راستت زد و رفت ‌ می‌روی گرم و خیل مدعیان همه درمانده‌اند نیمه‌ی راه گرچه هشتاد و چندساله‌ شدی از جوانان، جوان‌تری ای ماه ‌ به نگاهی گرفته دنیا را لشکر سبز مهربانی تو تا قیامت شهید خواهد داد نفس صاحب‌الزمانی تو ‌ من و مدح تو ای رها از خویش! تو و رنجیدن و برآشفتن خوش نداری، ولی چقدر خوش است از تو ای نازنین سخن گفتن ‌ ✍ ‌ .