eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.9هزار دنبال‌کننده
271 عکس
172 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش دائما ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهانی دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها همیشه خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم همیشه رنج از این غده ی منحوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود قوم بی ناموس می بیند .
. جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش هرکسی ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهان در دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها جهانی خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم خودش را در شرارت های او محبوس می بیند همیشه غم نمی ماند بهاری تازه در راه است که شادی را جهان با قلب خود مانوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود غده ی منحوس می بیند .
. وجدان جهانیان به هوش آمده است رودی شده است و در خروش آمده است از خون بنویس شاعر از خون شهید! خون کلمات هم به جوش آمده است ✍ شهید والامقام .
🏴 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه دارد می‌شود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله! خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله! خبر، از انفجار قلب ها و خانه ها دادند خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله! پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می گفتیم که ما را جز قنوتی نیست دست‌آویز، نصرالله! لبی واکن جهان مانده‌ست دلتنگ رجزهایت مپرس از کاسه‌ صبری که شد لبریز، نصرالله! بگو از مرکز فرماندهی، از آسمان با ما چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله حسین آمد به بالین تو، این ساعت گوارایت تو و دیدار یار و گریه‌ یکریز، نصرالله خودت را سال‌ها مجبور قید زیستن کردی! چه شد یکسو نهادی جامه‌ پرهیز، نصرالله! از این پس، در حاشیه هرگز نخواهد ماند که قلب ماست بیروت شهادت‌خیز، نصرالله! .
. سیدحسن از دوری تو پر دردیم با نصرمن‌الله فقط خو کردیم ما پیرو آن امام هستیم که گفت: ما را بکشید زنده‌تر می‌گردیم ✍ .
🏴 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دنیا فانی‌است، ما بقا را داریم ایمان و توکل و رضا را داریم از قلّت یاران نهراسی ای دوست! ما هرچه نداریم، خدا را داریم .
. بسم رب الشهداء والصدیقین بر غیرت و شور رهبر حزب الله لا حول و لا قوة الا بالله با عشق علی مرتضی جان دادی در راه حسین ، یا حسن نصرالله ✍ .
تابوت سرخ ماه شب،‌ شتابان می‌برد تابوت سرخ ماه را اشک می‌گیرد در این تشییع، دست آه را خون؟ نه، این راهی‌ست بر خاکِ سیاهی ریخته داغ؟ نه، این مشعلی باشد دم بی‌گاه را تا ابد، تا آسمان، تا بی‌نهایت می‌رود خون او؛ بنگر شکوه و وسعتِ این راه را کهکشان در کهکشان بانگ هواللَّه می‌وزد چشم بگشا و ببین خورشیدِ الا الله را سیل نور است این که از آن‌سوی هستی می‌رسد می‌برد با خویشتن همراه و ناهمراه را قصه کوته کن که خود ظرفیتی در دهر نیست تا کند هضمِ غمِ این قصهٔ کوتاه را: ماه عزت، ماه غیرت، ماه ایثار و شرف کز طلوع ِخویش، روشن کرد قربانگاه را نیست دیگر تا شناسیم از شعاعِ نور او در شب تاریک، از مردان حق، اشباه را تا پناه کودکان غزه باشد باز... آه... نیست دیگر... آه بس کن این غم جانکاه را آه از صبحی که در بین زمین و آسمان آفتاب اندوهگین خوانَد نماز ماه را خونِ شیرانِ خدا چندان نمانَد بر زمین چند روزی کن تحمل خندهٔ روباه را چند روزی دولت جهل و جنون را صبر کن تا ببینی انقلابِ مردمِ آگاه را گفتی این خوکان کنون شاه جهان ما شدند کوه دیدی ظاهراً تو پشته‌ای از کاه را شاه می‌خوانی گدای دهر را؟ باشد چه باک انقلاب ما به‌زیر آورده قبلاً شاه را شیر اگر در خون بغلتد باز هم شیر است شیر موش بازیگر نیابد با خباثت، جاه را می‌شود از حُسنِ یوسف عالمی لبریزِ حُسن پر کنند از خونِ یوسف گر دهان چاه را زهرِ خاموشی‌ست در کام جهان، آری، ولی زهر خاموشی نَمیراند مگر گمراه را چشم بگشا و ببین در ماه، آن رخسار را گوش وا کن، بشنو از شب، لهجهٔ دلخواه را می‌شود از سرخیِ گوش شیاطین هم شنید تا قیامت سیلیِ فریاد نصرالله را ابر خون افشانده؟ یا که لاله پرپر کرده‌اند؟ - می‌برند از آسمان تابوت سرخ ماه را ✍🏻 🏷 شهید والامقام .
نصر من الله ضاحیه گریان، بیروت حیران ایران پر از خشم، غزه پریشان در آتش و خون سیب و است و زیتون گریان و مجنون در زیر باران باران موشک، باران رگبار باران آتش بین گلستان می‌گرید از غم حوا و آدم عیسی بن مریم، موسی بن عمران می‌سوخت می‌سوخت در هرم آتش آیات انجیل، آیات قرآن صد دانه یاقوت در بین تابوت چشمان مبهوت گریان ایشان سخت است و دشوار، ای مرد پیکار در زیر آوار باشی تو بی جان اما خبرها داغ است داغ است کم شد عزیزی از شهر کنعان سیدحسن هم شد آسمانی برخیز قاسم، برخیز چمران یک چشم اشک و یک چشم خون است در سوگ غزه، در سوگ لبنان هرچند با داغ ما خو گرفتیم ماییم اما پیروز میدان با غصه و آه گفتیم با ماه نصر من الله این نیست پایان ✍🏻 🏷 شهید والامقام .
. هر چند پر از غم و سراسر آهیم درگیر مصیبت و غمی جانکاهیم با خون مبارک حسن نصرالله ما شاهد پیروزی حزب اللهیم ✍ .
. یک به یک پرپر شدند این روزها عمّارها پس چه شد آن انتقام سخت‌ میدان‌دارها؟ پس چه شد آن انتقام سخت ای مردانِ مرد؟ خسته‌ایم از این همه اصرارها... انکارها... داغداریم؛ آری آری... داغدار لاله‌ها بی‌قراریم؛ آری آری... بی‌قرارِ یارها می‌کُشند از ما چه بی‌رحمانه، بی‌احساس‌ها می‌کُشند از ما چه بی‌اندازه، بی‌مقدارها این که زیر خاک و خون مانده است، "حزب‌الله" نیست آرزوی انتقام ماست در آوارها آه... پرپر گشت اسماعیل... ابراهیم سوخت از غم سیدحسن... آتش گرفتم بارها "انتقام ماست قطعی... انتقام ما..." چه شد؟ آه از این تکرارها... تکرارها... تکرارها... آرزوها ابر شد چون فرصتی کوتاه رفت "جاء نصرالله" می‌خواندیم، "" رفت ‌.
. بلا پشت بلا دیدیم و بی شک باز هم باقیست شرارت تا امان دارد،مصیبت لاجرم باقیست سر ما هرچه می آید تقاص اشتباه ماست سکوت در قبال ظلم می گوید ستم باقیست از این آشفته بازار زمین فهمیده ام والله نفس تا می کشد قوم یهودا رنج و غم باقیست غم انگیز است هر ساعت علمداری زمین خورده است علم اما نیفتاده است تا وقتی حرم باقیست بخوان در گوش نادان ها که حزب الله پیروز است سیاهی می رود یک روز و دیگر صبحدم باقیست .
. تکه تکه است قلب ما سید زنده شد داغ کربلا سید ضاحیه ضاحیه زبانه کشید شعله از اشک و آه ما سید دل اهل «خیامِ» تو خون است* نروی سمت خیمه‌ها سید! از میان هجوم آتش و دود یا بیا یا ببر مرا سید سوخت هر کس که با تو بود و نبود هم غریبه هم آشنا سید نوبت فتح قله نزدیک است** می‌رسد «جاء نصرنا» سید خوش به حالت تو هم پرنده شدی آسمان آسمان رها سید وقت آن بود با همه یاران بروی سمت کربلا سید * زندان و اردوگاه «خیام» سندی تاریخی از جنایات رژیم خونریز صهیونیستی در نزدیکی ضاحیه در بیروت است ** اذا جاء نصر الله والفتح .
. خون داده که شرح ماجرا را بدهد تا پاسخ لبیک خدا را بدهد سید حسن احرام شهادت را بست تا ضاحیه عطر کربلا را بدهد ✍ .
. پس از حاج قاسم... به آسایش جان و تن فکر کردم به آرامش خویشتن فکر کردم به دلبستگی‌های این زندگی آه چه خودخواه بودم به من فکر کردم اگر چه فلسطین و لبنان در آتش به امنیتِ در وطن فکر کردم چرا جای این‌که بسوزم از این غم به با غصه‌ها ساختن فکر کردم؟ پس از حاج قاسم ولی شب به شب من به آن ماه خونین‌بدن فکر کردم شدم‌ عاقبت غرق نصر من الله به چشمان سیدحسن فکر کردم ✍ 🏷 شهید والامقام 🇮🇷
. در امتداد راه شهیدان شهید شد جان داد عاشقانه به جانان شهید شد "سید حسن" سلاله ی نسل مقاومت در اقتدا به شاه شهیدان شهید شد پیمانه نوش باده ناب الست بود دلداده ای که بر سر پیمان شهید شد دلتنگ حاج قاسم و یاران رفته بود در اشتیاق وصل ، سر افشان شهید شد ختم به خیر شد به خدا زندگی او سرشار از حقیقت ایمان شهید شد (هرگز نمیرد او که دلش زنده شد به عشق) مردی که در میانه ی میدان شهید شد (در راه دوست کشته شدن آرزوی ماست) مانند این شهید ، فراوان شهید شد نصر خداست آیت فتح قریب ما مظلوم اگرچه سید لبنان شهید شد ✍ ۱۴۰۳/۷/۷ .
. روز و شبم از غصه جانکاه پر آه است ازشام سیه،تیره تراین صبح وپگاه است افسوس که رفت از بر ما سید مظلوم با آنکه چراغ ره او مشعل راه است ✍ ......... . رباعی دلنوشته رفتند شهیدان و ولی ما ماندیم در نفس گرفتار شدیم تا ماندیم ای دل تو بپرس از دل وا مانده خویش کز قافله عشق،چرا جا ماندیم؟ ...... سید حسن نصرالله ره نوشید می از جام شهادت ،چه شرابی شد بسته به هم دیده بیدار،چه خوابی این بار هم از کینه و بیداد، ای داد گلچین گرفت از گل ایثار، گلابی ✍ .
🔸تضمینی بر شعر برادر ارجمندم محمدحسین مهدویان ، در سوگ مجاهد بزرگ شهید سیدحسن نصرالله🔸 در احوالش تجسم یافت، قرآنی که ما دیدیم در او شوری حماسی داشت، عرفانی که ما دیدیم به چشم انبیا می‌ماند چشمانی که ما دیدیم "شروع ماجرای اوست پایانی که ما دیدیم دراین دنیا نمی‌گنجید انسانی که ما دیدیم" پر از جوشش شبیه رود ، بی آرام مثل باد نگاهش چشمه جاری دلش محکم‌ تر از پولاد سکوتش یک جهان معنا کلامش یک جهان فریاد "مسیحا بود و انفاسش به دلها زندگی می‌داد نخواهد شد اسیر مرگ آن جانی که ما دیدیم" هنوز از لاله زار عشق، عطر فتح می‌بوید هنوز از صبر می‌گوید هنوز از نصر می‌گوید هنوز از باغ لبخندش، دل ما نور می‌جوید "از این سروی که افتاده هزاران سرو می‌روید حریف او نخواهد شد زمستانی که ما دیدیم" گلستان است انگاری خدایا! در دل آتش تفاوت می‌کند؟ در بوستان یا در دل آتش به آتش می‌کشد نمرودها را در دل آتش "تماشا کن شکوهش را که حتی در دل آتش تلاطم می‌کند موج خروشانی که ما دیدیم" شکوه خون پاکت کرده عمر خصم را کوتاه همیشه پرچمت بالا ، همیشه روشن است این راه بگو از صبح پیروزی بگو از آفتاب ای ماه! "بخوان "انا فتحنا" و بخوان از "جاء نصرالله" سراسر آیه ی فتح است لبنانی که ما دیدیم" ▪️ اگر از این همه سیلی پریده رنگ هم باشی اگر از خفت تاریخی ات دلتنگ هم باشی اگر حتی به زعم خویش مرد جنگ هم باشی "بدان ای ریشه صهیون اگر در سنگ هم باشی به بادت می‌دهد یک روز طوفانی که ما دیدیم" ✍🏻 سید علیرضا شفیعی - ۱۱ مهر ۱۴۰۳ 🔺 .
. . قد قامتت ستون زمین و زمان شده گلدسته است نام تو ، وقت اذان شده چونان انار تازه شکفته است کعبه را قبله نمای سرخ نماز جهان شده .
. مشروح خبرهاست کماکان جانکاه با هر غم کهنه شد غمی نو همراه این قصه سرانجام خوشی خواهد داشت پایان سیاهـی است ان شاالله .
. شبیه کربلاست آنچه در مقابل است تمام حق رو بروی کل باطل است چقدر بی گناه کشته می شود ولی گرفته آنکه ژست بیگناه، قاتل است به خاک و خون نشسته غزه در سکوت شهر بمیرد آنکه بی خیال این مسائل است همیشه غصه دار سیدیم و ضاحیه هنوز بحث داغ اکثر محافل است مقاومت نمرده زنده است تا ظهور غروب ظلم با طلوع بدر کامل است امید ها در این سیاه پیچ روزگار به وعده های صادق و ظهور عاجل است ببین کدام سمت جبهه ایستاده ای شبیه کربلاست آنچه در مقابل است .