eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. محبوب شد هر آنکه فدای حیب شد بیمار عشق بر همه دردی طبیب شد نازم بر آن حبیب که در یاری حبیب از خون سرخ موی سفیدش خضیب شد در مقدم حبیب فدائی شدن دوبار این بود دولتی که نصیب حبیب شد پور مظاهر است و بود مظهر صفا ظاهر از او خلوص و وفائی عجیب شد پیرانه سر به راه شهادت قدم نهاد جانش چو بیقرار و دلش بی‌شکیب شد در رزمگاه کرببلا کز جفا و جور درگیری حقیقت و باطل مهیب شد روح نماز، روی چو اندر نماز کرد سرگرم راز با حق فرد مجیب شد پیش نماز او سپر تیر شد حبیب تا جانفدای عشق امام غریب شد آن جان و دل نهاده به عشق حسین را در یاری حسین شهادت نصیب شد حق سخن ادا ز «مؤید» نشد ولی عرض ادب به ساحت قدس حبیب شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. معراج قتلگاه پر از بوی سیب بود تنها تر از مسیح کسی بر صلیب بود سرها رسید از پی هم مثل سیب سرخ اول سری که رفت به کوفه حبیب بود مولا نوشته بود بیا ای حبیب ما تنها همین چقدر پیامش غریب بود مولا نوشته بود بیا دیر می شود آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود مکتوب می‌رسید فراوان ولی دریغ خطّش تمام کوفی و مهرش فریب بود اما حبیب رنگ خدا داشت نامه اش اما حبیب جوهرش امَّن یجیب بود یک باغ سیب سرخ به چیدن رسیده بود کشت شهادتش به رسیدن رسیده بود محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اسدی، حبیبِ عترت، گلِ باغِ آشنایی چه سعادتی از این بِه، که شدی تو نینوایی تو حبیبِ پاکبازی، تو هماره سرفرازی به ولایت حسینی به محبّت خدایی تو اسیر زلف یاری، همه عمر بی قراری تو شدی ز نوجوانی، به هوای ما هوایی که در این سیاهی شب،ببرد خبر به زینب؟ که حبیب پیر کوفه، شده پیر کربلایی ز کرامت سرشتت، همه بوده سرنوشتت که به‌پای عشق جانان،سر و جان کنی فدایی به خدا قسم حبیبی، که تو یاور غریبی چه خوش‌است با غریبان،شب غربت آشنایی چو مرا غریب دیدند، ز من همه بُریدند منم و دیار غربت، منم و غم جدایی شده چشم‌های‌طفلان،همه چشمه‌های‌زمزم به جز العطش ندارد، لب خشکشان صدایی شده قسمتت سعادت، زهی از چنین عبادت که کند عذار سرخت ز حسین دلربایی ز محبّت تو «میثم» به عنایتت زند دم شب و روز فکر و ذکرش شده منقبت سرایی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عشق حبیب بین که چها با حبیب کرد وان اهل درد را چه علاج این طبیب کرد روزی که عقل، عقده ز کاری نمی گشود عشق‌اش گشود دست و سعادت نصیب کرد بس راه‌های صد شبه یک لحظه طی شود چون عشق پای همّت خود در رکیب کرد حیرت مکن ز عشق، که دیدم در امتحان زین بیش در مقام محبّت، حبیب کرد نازم بر آن حبیب که با قد خم شده در راه عشق، طی فراز و نشیب کرد او داشت درد عشق حسینی و عاقبت رنجور عشق، جان به فدای طبیب کرد چون دید اهل کوفه شکستند عهد خویش اِستاد و پیش تیرِ مخالف شکیب کرد در شاهراه عشق، ثباتی شگرف داشت با خیل ظلم و جور، نبردی عجیب کرد بس مرد و مرکب از دم شمشیر او گذشت تا رو به سوی خالق یوم الحسیب کرد گوی شرف ربود، به میدان چو باخت سر از رنگ خونِ سر، چو محاسن خضیب کرد نصر از خدای خواست به پایان کار عشق آری «چمن» چو تکیه به فتح قریب کرد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حسین در صف هیجا، چو در نماز آمد حبیب، پیش بلایش به پیشواز آمد ز سینه ساخت سپر، تا امام عاشورا پی نماز به درگاه بی نیاز آمد چه راز بود میان «حبیب» و محبوبش؟ چنین که قبلۀ آن قبله گاه راز آمد حسین، گرم نماز و «حبیب»، غرق نیاز زهی نیاز که برتر ز هر نماز آمد! نماز اوّل وقت «حبیب»، جان‌بازی است بر او سلام! که این‌گونه عشق باز آمد خرید تیر بلای حبیبِ خود بر جان اگر ز پای درافتاد، سرفراز آمد حبیب! ای سر و جان برخیت به این آهنگ «مؤیّد» است که بر درگه تو، باز آمد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. نام مرا حبیب نهاده است مادرم پرورده با محبّت آل پیمبرم بی دوست بر نیاورم از سینه یک نفس گردد هزار بار گر از تن جدا سرم در آستان خویش غبارم کن ای حسین بنشان به روی خاک قدم های اکبرم با زخم سینه ناز شهادت کشیده‌ام شاید که وقت مرگ بگیری تو در برم مقتل بهشت و، زخم بدن بوستان گل حوریه مرگ و، خون گلو آب کوثرم با آن که پیرم و قد سروم شده کمان انگار کن فدایی شش ماهه اصغرم مثل دو چوب خشک مجسّم بُوَد مدام لب های خشک کودک تو در برابرم من زنده باشم و پسر فاطمه غریب ای کاش از نخست نمی‌زاد مادرم بر سنگ قبر من بنویسید دوستان من جان نثار یوسف زهرای اطهرم «میثم» تو یاد می‌کنی از من به نظم‌خویش من نیز دستگیر تو در روز محشرم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حبیبی من حبیبم آمدم خاک درت گردم غبارم کن مگر با باد بر گرد سرت گردم کرم کن اذن میدانم که در این آخر پیری جوانی را ز سر گیرم فدای اکبرت گردم صفای عشق آوردم قبولم کن قبولم کن که در صدق و صفا مقبول زهرا مادرت گردم دعا کن تا محاسن را ز خون سر کنم گلگون که هم‌رنگ گلوی چاک چاک اصغرت گردم جوانی را نثار عشق بابایت علی کردم به پیری آمدم تا پیش دشمن یاورت گردم دعا کن زودتر از روز عاشورا شوم قربان نباشم تا گواه آب آب دخترت گردم دعا کن تا سرم باشد کنار محمل زینب که از بالای نیزه سایه‌بان خواهرت گردم به بستان ولایت آنچنان نقش زمینم کن که خاک زیر پای لاله‌های پرپرت گردم چرا بر کام خشکت خون نجوشید از دل دریا فدای حنجر خشکیده و چشم ترت گردم دو چشمم را ز خون دل دو دریای‌خروشان کن که با سقّایی چشم ترم آب آورت گردم به محشر با همه آلودگی ای یوسف زهرا شفیع«میثم» دل سوخته در محضرت گردم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. از جنس حیدر است رجز ها که از بر است با «یا علی» همیشه دهانش معطّر است در وصف او کتاب فراوان نوشته‌اند دیگر نوشته‌اند، که این مرد، دیگر است در آسیاب کوفه نکرده‌ست مو سفید او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند حق داشتند! جبهه شان نابرابر است! تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد تنها خودش به منزلۀ چند لشگر است با تیغ در غلاف به میدان قدم گذاشت گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار این ها نفس نفس که نه! ذکر مکرر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست وحشت‌‌نکرد از اینکه‌سرش پای‌خنجر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست معلوم بود فکر لب خشک اصغر است وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست پیچید بوی سیب... و این بیت آخر است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. از برق تیغ او احدی بی‌نصیب نیست این‌کیست‌این‌که‌آمده‌میدان«حبیب»نیست؟ شمشیر آبدیدۀ صفین و نهروان می‌رقصد و میانۀ میدان رقیب نیست او از فداییان علی بوده سال‌ها این طرز رزم و شوق شهادت عجیب نیست حالا شده فدایی فرزند مرتضی او را برای وعدۀ میثم شکیب نیست آن‌کس که دل به دست امامش سپرد و بس در راه خود، اسیر فراز و نشیب نیست از درد مرگ، عاقبت او هم نجات یافت این درد را به غیر شهادت طبیب نیست عصر دهم حسین نگاهی به دشت کرد دیگر کسی کنار امامِ غریب نیست یا مسلم بن عوسجه! یا هانی! یا حبیب! «نام حبیب هست و نشان نیست» محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کربلا بود و غم دلهایِ در سوز و گداز کربلا بود و گلاب لاله ها شامه نواز کربلا بود و کنار خیل مردان جهاد کربلا بود و حضور بانوی لبریز راز کیست این بانو که جانباز ره دین می شود چهره از خون سرش رنگینِ رنگین می شود بانویی کز مهر هستی سینه ای پر شور داشت خانه قلبش ز مصباح الهدی هم نور داشت پا به پای همسرش آمد به دشت کربلا با حضور خویش در کربُبلا منظور داشت یاری خون خدا منظور آن زن بود و بس طایر جان را رها می کرد آنجا از قفس اولین بانویِ در خون خفته ی کرب و بلا نام او اُمِّ وَهَب سرتا بپا عشق و وفا همسرش عبدالّه و پور عُمَیْر آن مرد حق یاور دین خدا و یاور خون خدا رفت در میدان و می رفت از پی اش اُمِّ وَهَب آن دلاور زن که بود آئینه ی روشن نَسَب بانوی ایثار در میدان دین اُمِّ وَهَب بود بهر یاری خون خدا در تاب و تب آمده همراه همسر در زمین کربلا داشت قلبی پر تلاطم لیک جانی ملتهب او خریدار بلا در وادی قالوا بلیٰ ست بانویی اهل رشادت در مسیر کربلاست شیر بانویی که در میدان رزم آمد پدید جام گلگون شهادت را ز جان و دل چشید گرچه گلگون شد ز خون رخسار او آنجا ولی در دفاعِ از حسین بن علی شد رو سفید اوّلین بانویِ در کرب و بلا گشته قتیل با عمود کین به فرقش زد سیه کاری ذلیل دید تا شد همسرش نقش زمین غلتان بخون قصدِ میدان کرد آن بانویِ در عشق و جنون تا که آمد در کنار پیکر گلگون او ناگهان خصم آمد و شد چهره او لاله گون خون سر جاری شد و بر چهره ماهش نشست جان سپرد ، آورد اما گوهر ایمان به دست محمود تاری✍ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای کرمت کرامت مرتضی آمده‌ام که «یا سریع الرّضا» مرده من و تو برتر از مسیحی معنی «یا مَن سَتَرَالقَبیحی» بر کرم تو باشد اتکّایم به همرهم «سِلاحُهُ البُکایم» من آن فراری‌ام که برگشته‌ام آمده و حلقه به در گشته‌ام مرا ز در، چو حلقه بیرون مخواه ز خجلت کوهِ خجالت بِکاه راه بده بر آن که راه تو بست دل کبوتران قدسی شکست اگر دهی به باد، مثل گَردم خیزم و بر گِرد سرت بگردم اسیرم و آمده‌ام حرّ کُنی آب قلیلم ز کرم، کُر کُنی اسیرم و بهر فلاح آمدم امیرم و خلع سلاح آمدم بسته‌ام احرام، نه چون دیگران نیّت من نیّت حجّ قرآن آمده با آبروی ریخته دو چکمه، بر گردنم آویخته مُحرِمم و آمده‌ام بر مطاف تا که بگیرم از تو اذن طواف محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. یوسف زهرا! ز شما پُر شدم تا که اسیر تو شدم حُر شدم از دل دشمن به سویت پر زدم آمدم و حلقه بر این در زدم آمده‌ام تا که قبولم کنی خاک ره آل رسولم کنی حرّ پشیمان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین یک نگه افکن همه هستم بگیر ای پسر فاطمه دستم بگیر حُرّ اسیر آمده اعجاز کن گوشۀ چشمی به رویم باز کن تشنه لبم آب حیاتم بده سیّدی العفو نجاتم بده ای به فدای تو و آقائی‌ات خصم تو شرمندۀ سقائی‌ات کاش فلک خانه خرابم کند هُرم لب خشک تو آبم کند گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم نالۀ العفو بُوَد بر لبم تا صف محشر خجل از زینبم روی علی‌اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است مهر تو کُلّ آبروی من است هستی من خون گلوی من است چه می‌شود کشتۀ راهت شوم؟ خاک قدم‌های سپاهت شوم؟ حرّ ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده با نگه خویش کمالم بده وز کرم خود پر و بالم بده بال من از تیغۀ شمشیرهاست سینۀ تنگم سپر تیرهاست مقتل خون، اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال بده، فطرس دیگر شوم طوطی گهوارۀ اصغر شوم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af