eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
288 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامی گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستان خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است ✍ .................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. 🔹جامه‌دران🔹 زخم‌هایی که به تشییع تنت آمده‌اند همچو گلبوسه به دشت کفنت آمده‌اند «ابر و باد و مه و خورشید و فلک» چرخ‌زنان به طواف تو و عطر بدنت آمده‌اند.. کاتبان چشم به هُرم نفست دوخته‌اند، پی یک جرعه ز جام سخنت آمده‌اند یاکریمان نگاهم به امیدی که مگر بشنوند آیۀ نور از دهنت آمده‌اند چشم وا کن نفس صبح! که کنعانی‌ها مست از عطر خوش پیرهنت آمده‌اند بعد از این رو به که آرند فقیرانی که به سراغ تو و خلق حَسنت آمده‌اند خون‌جگر، جامه‎دران، نوحه‌‌کنان، آن‌هایی که به خون‌خواهی پرپر زدنت آمده‌اند تو غریبی ولی یک روز جهان می‌بیند شیعیان سینه‌زنان تا وطنت آمده‌اند توبه هر لحظه قبول است، بگو برگردند تیرهایی که به تشیع تنت آمده‌اند 📝 ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
‌. اَلسلامُ عَلیکَ یاٰ رَحمَةٌ لِلعٰالَمین یاٰ رَسولَ الله حضرت محمد صلی الله علیه و آله _ عزیزم را .... کمی بگـذار تا بر سـر ، بریزم خاک عالم را بسوزم این غم عـظمی ببارم اشک ماتم را جهان انگشتری بود و محمـد "خاتمش" حالا خدا ‌می‌گیرد از مردم ‌برای‌خویش‌ "خاتم" ‌را عـزادار اسـت زهـرا و نـدارد مَـرهـم ِ دردی...! خبردارش کنید ای ‌قدیسان ‌آهسته "مریم" را به لب "کوثر" فقط آیات " اِسترجاع" می‌خواند شبیه‌ شمع ‌می‌سوزد ، به ‌دامن‌ داغ‌ اعظم ‌را همـه رفتنـد لحـظـاتی ، کـنار ِ بـسـترش امّـا...! به ‌جز حیدر ندید آنجا ، کسی انگار مَحْرَم را فلانی‌و‌فلانی هم همـان جا محضرش‌ بودند بلی ‌بودند‌ و‌ یک لحظه نمی‌کردند رو ، کم را مفـاهـیـم نبـوت را ، به جـان مرتـضـی بخشید به غیـر از او‌ نبـاید گفـت‌‌ نه... اسـرار عالـم را حدیث‌نفس‌می‌کرد و یقیناً با‌خودش‌ می‌گفت... چه‌ حالی ‌می‌شود زهرا ، زمانی‌که "‌نباشم" ‌را همه هَمُّ و غمش بوده به تکریم ِ " ذَوِالـقُـربٰی " سفارش کرد ای مردم ، «عزیزانم» " عزیزم " را بگو با منکـرش « فَأتُوٱ بِعَشرٍ سُورِة » جاری‌ کن همین‌ اندازه ‌بی‌نقص ‌و همین اندازه ‌محکم‌ را یقینا واژه ای حتی ، شبـیه او نخواهد شد... اگر چـه آورنـد آخـر ، هـزار " آیـه " فراهـم را زبان‌هرگز نکرده وا به جز "وحی"و نخواهد کرد رسـولی که خـدا داده ، به او شـأنی معـظم را اگر‌ چه ‌کعبه‌ی ‌رحمت ‌خود «اِنِّی‌مِثلُکُم» ‌فرمود نـزایـیده است مانندش ، بـه دنـیـا دیگـر آدم را بعید اصلاً نباشد ‌آن‌ که‌ گفت «‌اِنَّ‌الرَجُل‌یَهْجُر» بـسـوزانـد زبانـش هـم ، اهـالـی ِ جهنـم را علی‌ ماند و ‌دلی ‌زخمی ، فلانی با فلانی رفت کجا دیده کسی جز گُل ، کند تشییع شبنم‌ را؟ به سینه می‌کشید آنجا حسینش را و می‌بوسید بغل‌ می‌کرد با ‌چشـمش‌ ، تب ِ ‌داغ مُـحَـّرم را یکی مقتل‌نویس‌ و ‌دیگری شاعر ، یکی‌ مداح... خداهم ‌گریه کرده ، شک ‌نکن بُغض ‌"مُقَّرَم‌‌" را روح الله قناعتیان✍ ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. بسم الله الرحمن الرحیم حُسن حُسن ؛ شرح خصائل حسن است ماه؛ عکس شمایل حسن است چون کرم لطف کامل حسن است هرکه شاه است سائل حسن است با حسن من نمانده‌ام تنها پس نماندم به‌وقت غم تنها او کریم است؟ نه، کرم تنها کار خدام منزل حسن است شد نثارش درود هر شیعه جود او شد به سود هر شیعه شک‌ندارم وجود هر شیعه همه از باقی گِل حسن است در معانی و در بیان خدا شد زبان حسن زبان خدا معجزات پیمبران خدا قطره‌ای از فضائل حسن است در کرامت به شهرت غایی تا رسیده به عالم آرایی تازه گفتند؛ حاتم طایی از گدایان کاهل حسن است این نه تنها کلام من باشد حرف ما حرف پنج‌تن باشد قبله جایی‌ست که حسن باشد کعبه هم سخت مایل حسن است هرکه آمد به عرصه‌ی پیکار در نهایت گذاشت پا به فرار چاره‌ی‌فتنه‌ی‌جمل این‌بار حکمی از تیغ عادل حسن است هرکسی باحسن در افتاده نسل او تا ابد ور افتاده هرچه برخاک پیکر افتاده بر سرش مهر باطل حسن است کاردشمن مقابلش شد لنگ سرشان بعد مرگ خورد به سنگ آخرکار هرکسی در جنگ سجده‌کردن مقابل حسن است خوش‌به‌حال وصال و اشعارش که به عشق تو بسته شد بارش فاطمه می‌شود خریدارش شاعری را که مقبل حسن است گرچه از دوستان محن دارد در دلش غصه‌ای کهن دارد در نمازش زره به تن دارد "غربت" اوج مقاتل حسن است از زمانه چه‌زود سیرشده بی‌سبب نیست گوشه‌گیر شده درجوانی اگر که پیر شده داغ یک کوچه دردل حسن است در مدینه غریب بود ولی... درد او بی‌طبیب بود ولی... همسرش نانجیب بود ولی... در و دیوار قاتل حسن است. ..................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. فرازی از یک شرط محبت است به‌جز غم نداشتن آرام جان و خاطر خرم نداشتن از غیر دوست روی نمودن به سوی دوست الا خدای در همه عالم نداشتن... گر سر به یک اشارۀ ابرو طلب کند سر دادن و در ابروی خود خم نداشتن معشوق اگر دو دیده پر از خون پسنددش عاشق به‌جز سرشک دمادم نداشتن گر کام تلخ و لخت جگر خواهد از کسی در کاسه جای شهد به‌جز سم نداشتن... زان‌سان که خورد سودۀ الماس مجتبی درهم نکرد روی خود، اهلاً و مرحبا... در تاب رفت و تشت به بر خواند و ناله کرد آن تشت را ز خون جگر دشت لاله کرد خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت خود را تهی ز خون دل چند ساله کرد نبود عجب که خون جگر ریخت در قدح عمریش روزگار همین در پیاله کرد... نتوان نوشت قصۀ درد دلش تمام ورنه توان ز غصه هزاران رساله کرد... آه از دل مدینه به هفت آسمان گذشت آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت از چیست یا رسول که بر خوان ابتلا گردون تو را و آل تو را می‌زند صلا؟... ای عرش! گوشواره مگر گم نموده‌ای زیرا که گه به یثربی و گه به کربلا طوفان نوح پیش وی از قطره کمتر است گو کائنات جمله بگریند برملا ذکر مصیبت شهدا چند می‌کنی؟ آتش زدی به جان و دل مرد و زن، دلا! بس کن دمی ز تعزیه، مدح نبی سرای چون اصل این طریقه بکا باشد و ولا مدح نبی سرای که بی‌مدحت رسول خدمت نشد ستوده و طاعت نشد قبول... ...................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک میان ما دو امانت به یادگار گذاشت دو گوهری که عزیزند چون نبوت او یکی کتاب خدا و یکی‌ست عترت او از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود همه هدایت او نیز در ولایت بود مودتی که ز ما خواست بر ذوی القربی از او به ما کرم و عزت و عنایت بود خطاب کرد که این هر دو اعتبارِ هم‌اند هماره تا ابد الدهر در کنار هم‌اند به حق که این دو همانند نور و خورشیدند که از نخست به قلب بشر درخشیدند چهارده سده بگذشته هم‌چنان شب و روز ز هم جدا نشدند و فروغ بخشیدند چنان که نور و چراغ‌اند لازم و ملزوم یکی‌ست مکتب قرآن و چارده معصوم.. سوای قرآن، مؤمن فنا بُوَد دینش بدون عترت هرکس خطاست آیینش کسی که گفت کتاب خداست ما را بس کند هماره خدا و کتاب نفرینش به آیه آیۀ قرآن قسم، بُوَد معلوم که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم چهارده مه تابنده، چارده اختر چهارده صدف نور، چارده گوهر چهارده یم توفنده، چارده کشتی چهارده ره روشن، چارده رهبر چهارده ولی و چارده مسیحا دم که هم مؤیِد هم بوده، هم مؤیَد هم هزار حیف که امت ره وفا بستند پس از رسول خدا عهد خویش بشکستند هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند به بیت فاطمۀ او هجوم آوردند به جای گل همه هیزم برای او بردند مدینه دستخوش فتنه‌ای عجیب شده‌ست بهشت وحی محیط غم حبیب شده‌ست کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟ علی که بود وصی نبی غریب شده‌ست سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!.. چه روی داد که بستید دست مولا را؟ رها ز بند نمودید دیو دنیا را؟ چرا رسول خدا را ز کینه آزردید؟ چرا به بیت ولایت زدید زهرا را؟ طریق دوستی و شیوۀ وفا این بود؟ جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟ عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت شراره‌اش حرم‌اللهِ کربلا را سوخت نسوخت چادر دخت حسین را تنها پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت بُوَد به قلب زمان‌ها فرود آن آتش بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش که هرچه آمده اسلام تا کنون به سرش خلافِ خلق، همان اختلافِ اول بود که شد جدا ره امت ز خط راهبرش هماره «میثم» طیِ رهِ کُمیت کند به نظمِ تازه، حمایت ز اهل‌بیت کند ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. علیه السلام حالِ من بد بود اسمِ مشهد آمد خوب شد جنسِ بُنجُل با نگاهِ نابِ تو مرغوب شد بردنِ نامِ شما قلبِ مرا آرام کرد هر کجا غافل شدم از تو دلم آشوب شد من غلامِ خانه‌زادم یاعلی موسیَ الرِّضا قلبِ من مس بود با ذکرِ علی زرکوب شد می‌زنم بر سینه سنگ عشقِتان را تا اَبد حالِ بیمار تو در صحن‌وُ‌سرایت خوب شد هر کجایِ زندگی که صبرِ من سر آمده پایِ پرچم طاقتِ نوکر چنان ایّوب شد مصرعی روضه بخوانم گریه‌هایش با شما زخم‌هایِ کهنِه نو با ضربه‌هایِ چوب شد خیزران کوبید و خندید و به زینب طعنه زد پاسخِ او ندبه‌هایِ بانویِ محجوب شد ‌............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. هر چند آن "رضاست" ولی تکه تکه است هر چند این " حسین " ولی سر جدا نبود روح‌الله قناعتیان .
. علیه السلام علیه السلام دل ها اگرکه زائر قبر رضا نبود شاعر مسافر ِ حرم کربلا نبود (اِنْ کُنتَ بٰاکیا ، فَبُکاء عَلیَ الحُسین) این حرف اگر نبود که اهل بکا نبود پیچیده بود دورخود از زهر و...خواهرش.. شکر خدا ، که شاهد این ماجرا نبود آهسته داد جان به روی دامن گلش داغ جوان ندیده و صاحب عزا نبود عمامه اش کسی به تمسخر نمیکشید پیراهنی که داشت به تن ، نخ نما نبود فرق مبارکش ، هدف سنگ ها نشد یعنی به خون، محاسن پاکش حنا نبود هر چند بین حجره غریبانه جان سپرد با چـکمه روی سینه ی او رد پا نبود با آن که تشنگی جگرش را کباب کرد قدش کنار علقمه ، اما دو تا نبود غارت نکرد خیمه و انگشترش کسی در زیرتیغ شمر ، ,ذبیح از قفا نبود هر چند آن "رضاست",ولی تکه تکه است هر چند این "حسین", ولی سرجدا نبود زن های مشهدی ، همه تشییع آمدند جسمش سه روز در دل صحرا رهانبود ذی قیمتی ترین کفن ها برای اوست شکر خدا ولی ، کفنش بوریا نبود سهم لب حسین که شد چوب و خیزران سهم (حدیث سلسله) چوب و عصا نبود... چشمش اگرقصیده ی دعبل نمی گرفت بغض ِ مقطعش ، که هجا در هجا نبود از همت رضاست که ایران حسینیه است اینطور اگر نبود ، که این روضه ها نبود شاعر: ............................................................. کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
ع دلی‌که در‌تب‌وتابت نسوخت جز گِل نیست سری که پای رکابت ، نـبود عاقل نیست به اوج ِ مدح تو ، دستم نمی رسد هرگز هنوز درک من از وصف عشق کامل نیست تو عاشـقانه ی من را ، برای ِ خود بردار ... اگر چه مثل غزل های خوب بیدل نیست به زخم ِ شعر من آقا کمی نمک بزنید ... قصیده های من اصلاً ردیف دعبل نیست قبول ، اینکه جگر پاره گشته ای از سم قبول اینکه سمی بدتر از هلاهل نیست کشـید خـواهـرتان رنـج "سـاوه" را اما … به شام ِ داغ دل عمه ات معادل نیست هزار روضه اگر روضه خوان بخواند باز شبیه روضه‌ی شامات‌و‌ زخم محمل نیست به حرمت و عظمـت ، آمدند " بیت النور" به دست دختر زهرا ، ولی سلاسل نیست کنار جسم حسین تو خنده می کردند… کنار نیزه که جای ِ ، کشیدن کل نیست خوشم که رأس تو را ، از قفا کسی نبرید خوشم که حنجره ات زیر تیغ قاتل نیست عزیز فاطمه " شَـیـبُ الخـَضیـبٖ " افتاده خوشا که روی شما "بِالدِما مُرَمِّل" نیست قسم به سوز دل مادرت که ظرفیتِ مصائب سر بر نیزه در مقاتل نیست ( بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد ) نه سوز این غزل اصلأ شبیه مقبل نیست عروض و وزن غزل را به هم زدی گفتی «_ اِنْ کُنـتَ بٰاکِیٱ فَبُکـٰا ٕ ٌ عَلَیَ الحُسَین _» شاعر: ............................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
امام علی بن موسی الرضا ( علیه السلام ) هر کـسی در بـارگـاه ِ نـور ، زائـر می شود در نمـک زار ِ امام عـشـق ، طاهـر می شود کیمیای عشق را می‌بینی آری معرکه است... می زند یک‌دفعه یک بیچاره شاعر می شود این که چیزی نیست ، بالاترازاین ها میرود زائر این سرزمین ، در عرش ظاهر می شود از سلاطین جهان هم این حرم دل می برد عاشق این گنبد و گلدسته " نادر " می شود بس که نور عشق را این گوشه وارد می‌کنند پرتوی خورشید از این بقعه صادر می شود معجزه کار عجیبی نیست ، در این بارگاه خادمی هم گاه بر این امر ، قادر می شود گاه می بینی گدا می آید اینجا یک شبه با متاع گوشهٔ ی چشم تو تاجر می شود کربلا و کاظمین و صـحنِ ایـوان ِ نجف ... از پس پرچین این گلدسته ظاهر می شود کوله بر دوش از ، رواق آینه تا انقلاب... گاه "عیسی" گه‌گداری "خضر" عابر می شود می توانی خاک پایت را ، مطلایش کنی... "سنگ سلمانی" به اذن تو جواهر می شود " شیخ حر عاملی " می آید اینجا با ادب... می نشیند گوشه ای ، تا از مفاخر می شود اینچنین "شیخ بها" با طرح های محشرش بهترین معمار در ، عهد معاصر می شود جارویِ صحن حسین و جارویِ صحن رضا با سر ِ زلف ِ "حبیب بن مظاهر " می شود خواهش من خواهش آن "مرد نیشابوری" است هر که بالینش نیایی ، سخت خاسر می شود ای همیشه خانه ات آباد ! پس کی نوبت بارگاه "صادق و سجاد و باقر " می شود؟ روح الله قناعتیان
امام رضا علیه السلام بایـد اسـباب ِ بـزرگی و هـنر ، جمع کنیم گوشه‌چشمی شده از یار ، نظر جمع کنیم « در دل یار به هر حیله رهی باید کرد» ... نـظـر ِ شـاه ، از ایـن راه ، مگـر جمع کنیم معـدن ِ گنج طـلا هـسـت ، خـراسان رضا آمدیـم از دلِ سـر چـشمه گـُهـر جمع کنیم زیر فـرش ِ حرمش ، با مـژه جـارو بکـشیم صبح‌ تا شب همه ، خورشیدوقمر جمع‌‌ کنیم زیر قبه هیجان ، پای‌ ضریحش دل ‌و‌ دست در ورودی حرم ، یکسره سر ، جمع کنیم از پدر با قـسـم ِ جـان ِ پـسـر کـار کـشیم از پـسـر با قـسـم ِ جـان ِ پـدر ، جمع کنیم سحر ِ صحن رضا را که خبرهاست در آن..‌. هر چه دادند به ما وقت سحر ، جمع کنیم با مرامـی که از ، او اینـهـمه داریـم ، سـراغ نیست راضی که‌ بخواهیم ضـرر جمع کنیم اشک هم چیز عجیبی ست ، نباشـد بایـد... کاسـه‌کاسـه بِـدهـی خـون جـگر جمع کنیم قـدحـی اشـک بـریـزیـم ، بـرای ِ جـدش نظرش را به همین دیده‌ی تر جمع کنیم روح الله قناعتیان