eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.4هزار دنبال‌کننده
316 عکس
184 ویدیو
38 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺑﺎﺯ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻋﺸﻖ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﮐﺎﺷﻒ ﺍﻟﮑﺮﺏ ﺍﺑﺎﺍﻟﻔﻀﻞ ﺷﺪﻥ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﺯﺍﺋﺮﯼ ﺁﻣﺪﻩ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ ﺟﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻔﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﯾﮑﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﮐﻮﭼﮏ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻧﺬﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁورد یاد ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺳﯿﺮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﻭﻝ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺕ کردند مجید تال
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مسمط مربع - میلاد حضرت رقیه سلام الله علیها پناهگاهِ دلِ بی قرار این حرم است در آستانِ خدا شاهکار این حرم است امیدِ مردمِ چشم انتظار این حرم است حریمِ مادرِ شب زنده دار این حرم است حریمِ دخترِ اربابِ ما حریمِ خداست دمشق تکّه ای از خاکِ پاکِ کرب و بلاست تو بهترین سندِ اشکها و آهِ منی قرارِ قلبِ حسینی پناهگاهِ منی ملیکه یِ حرمی افتخارِ شاهِ منی اگرچه کودکی امّا... تو پیرِ راهِ منی به اِرث برده ای از فاطمه حیا و ادب سلام بر حَرمت... ای مجاورِ زینب تو وارثِ عَلَم و اقتدارِ مولایی عزیزِ زینبی و افتخارِ زهرایی میانِ معرکه وقتی سوارِ سقّایی .... قرارِ عالَمی و بی قرارِ بابایی تو روضه خوانِ حسینی تو بانویِ کَرمی تو ذکرِ هر شب و روزِ مدافعِ حرمی به نامِ تو دلِ خود می زنم بدونِ سند برایِ حفظِ حَرم خون دهم بدونِ سند وجودِ من شده یک کوهِ غم بدونِ سند عمویِ تو نگرفته عَلَم... بدونِ سند به لطفِ حضرتِ حق از اُمیّه بی زارم میانِ روضه به عشقِ رقیّه می بارم به کوریِ همه یِ دشمنانتان... هستم... غلام و ریزه خورِ آستانتان هستم همیشه سائلِ یک لقمه نانتان هستم فداییِ حرم و دودمانتان هستم منم گدایِ رقیّه بدونِ شرط و سند به انتظارِ ظهورم امیرِ عشق مدد
ماه کم کم هلال ابرو را به سوی فرش،خاک ره می کرد نقره نقره بلور می افشاند تا به شمس ولا نظر می کرد آسمان با تمام زیبایی از زمین می گرفت زینت وزین زیر لب هر فرشته ای می گفت عرض تبریک وتهنیت به حسین تا ز رخساره ی رقیه ی او محرم راز حق حجاب افکند شادی وشوق، پنجه ی شادی بردل حضرت رباب افکند دختری آمده که از طفلی غرق یاد خداست خلوت او نقش توحید ،جلوه نابش رنگ شرم وحیاست، طلعت او ازهمان دوره ی طفولیت شرف وعزت وفضیلت داشت محو او بود زینب کبری بس که بر فاطمه شباهت داشت جای دارد که هاجر ومریم محو قدر وجلال او باشند عجبی نیست قدسیان فلک مادحان کمال او باشند فرصت این گل بهشت حسین مثل عمر تمام گل ها بود سه بهار تمام زندگیش غرق انوار حق تعالی بود هرکسی حاجتی از او می خواست با دعا از خدا تمنا کرد با همان دست های کوچک هم گره های بزرگ را وا کرد سعی او درتعالی مکتب داده عزت به نهضت اسلام نقش بسته به دیده ی تاریخ رد پایش زکربلا تا شام با همین عمرکم به عالم گفت در ره دین بصیر باید بود گرشهادت نشد نصیب ،ولی در همین ره سفیر باید بود هم صفات حمیده دارد او هم سفیر قیام عاشوراست زد شراره به خرمن بیداد دختری که شهیده ی باباست چون«وفایی» تمامِ عمرِ خویش ما به این خانواده مدیونیم بی نیازیم ازجهان تا ما سائلان رقیه خاتونیم
جانم رقیه....جان حسین گفتند : اصلاً نیستی ! ❤️ گفتم : که ای جانم حسین❤️ با دختری که نیست هم ،🌸🍃 دارد قیامت می کند...🌸🍃
دلم از عشق در به در شده است شب تنهايي ام سحر شده است مي پرم تا مدينه بي پروا نوبت اين شكسته پر شده است شعله هاي قديمي يك عشق در وجودم چه بيشتر شده است خبر آمد كه آمده از راه آنكه بر عشق برگ و بر شده است ملكي ميدهد ندا كه حسين مژده اين بار هم پدر شده است صحن خشك دو چشمم امشب از قدم نو رسيده تر شده است دختري كه قرار سينه ي ماست حرمش مكه و مدينه ي ماست دل ما و دل صنوبري ات سر ما و سرير سروري ات با دو دستت بيا هواييم كن آرزويم شده كبوتري ات پري خانه ي امام حسين دست ما و عطاي كوثري ات زلف ما از ازل گره خورده به سر گوشه اي ز روسري ات به در خانه ات گدا هستم شده شغلم هميشه نوكري ات چِقَدَر شكل فاطمه هستي به فداي نگاه مادري ات آسمان پاي مقدمت پا شد با قدومت مدينه غوغا شد هر دو چشمت هميشه شيداتر هر يكي از يكيست درياتر كسي مانند تو نيامده است مثل خالق هميشه يكتاتر اوج فهمت فراتر از درك است از عروج خيال بالاتر از تو گفتن چه كار دشواريست واژه در واژه ات معماتر بوده ارباب صاحب فرزند تو رسيدي شده است باباتر تو رسيدي و با وجودت شد خانه اش از بهشت زيباتر از زبانت پدر شنيدني است چقدر ناز تو خريدني است چشم خود را همين كه وا كردي همه جا را پر از صفا كردي با همين سن كوچكت كار حضرت خضر و نوح را كردي غير تو پرده دار عشق نبود سر عشق را تو بر ملا كردي با حضورت دل از همه بردي همه را مست و مبتلا كردي جاي گريه حسين ميگفتي بعد از آن عمه را صدا كردي لحظه اي بعد روي دوش عمو تو خودت را چه خوب جا كردي نذر تو يك سبد شكوفه و ياس شده هم بازي ات عمو عباس رونق بزم عرشيان شده اي حسرت اهل آسمان شده اي در زلال نگاه اين دنيا رود جاري و بيكران شده اي بانوي من درست مي بينم ؟ چه شده اين همه كمان شده اي ؟ كاش مي مُردم و نمي ديدم هدف سنگ شاميان شده اي سر بازار خنده مي كردند خسته از دست اين و آن شده اي كنج ويرانه پر زدي رفتي بوسه بر زخم سر زدي رفتي
نسیمی آمد و درهای آسمان وا شد در آسمان مدینه ستاره پیدا شد همینکه غنچه‌ی یاسی دگر شکوفا شد خبر رسید دوباره حسین بابا شد سحر شد و شرف‌الشمسی از سما آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد عروس فاطمه این بار دختر آورده برای حضرت صدیقه کوثر آورده چه کوثری، چه بگویم چه گوهر آورده برای حضرت ارباب، نوبر آورده دهید مژده که نوری ز کبریا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد لباس پولکیِ این بنفشه الماس است و عطر و بوی تنش از عصاره ی یاس است شبیه فاطمه این نازدانه حساس است و در شگفتی‌اش این بس، عموش عباس است بشیری آمد و گفتا گل خدا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد به روی دست اباالفضل تا تبسم کرد فرات، از هیجان در خودش تلاطم کرد کبوتری به مناره شد و ترنم کرد فرشته دور و برش، دست و پای خود گم کرد حسین را گلی از باغ هل‌اتی آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد کشیده پای لبش قطره قطره دریا را اسیر خویش نموده وجود سقا را نوشته‌اند به پایش نگاه زهرا را و زنده کرد به یک یاحسین، دنیا را برای تهنیت از عرش، مرتضی آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد نگینِ شمسیِ انگشتر علمدار است کنار حضرت ارباب، گرم اذکار است علیِ اکبر لیلا بر او گرفتار است جمال حضرت زهرا در او پدیدار است ستاره‌ی شب تاریک نینوا آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد چه قدر غنچه‌ی لبهای او عسل دارد گرفته شاخه‌ای از یاس و در بغل دارد که گفته دختر ارباب ما بدل دارد ؟ به زیر هر قدمش کوهی از زُهَل دارد کسی به شکل بشر با فرشته‌ها آمد رقیه دختر سلطان کربلا آمد کلام و حرف خدا بوده ذکر آغازش همیشه و همه جا بوده عمه هم‌رازش حسین، از دل و جان می‌خرد به دل نازش به روی دوش ابالفضل اوج پروازش بهشت گفت، بهشت من از کجا آمد؟ رقیه دختر سلطان کربلا آمد
به روى پر جبرئيل آرميده همانكه دلم را به مستى كشيده فرشته بيا در زمين بار ديگر ببين كودكى هاى زهرا رسيده عجب سيب سرخ قشنگى خداوند براى خود سيب سرخ آفريده گمان مى كنم اينكه مانند زهرا فداها ابوها ز بابا شنيده همانكه به پاكى بود شهره آمد به دامان خورشيدمان زهره آمد پدر، عاشق بوى پيراهنش بود و گرم طواف ضريح تنش بود ميان همه خانواده يكى هم هميشه خراب عمو گفتنش بود سحرها سرش روى دامان بابا شبى هم پدر بر روى دامنش بود شبى كه رد ريسمان هاى اين راه به جامانده بر بازو و گردنش بود همان شب كه از گريه او بى رمق شد و يك مرتبه روبرو با طبق شد سلام آنكه بى تو دلم وا نمى شد كوير زمين مثل دريا نمى شد اگركه نمى آمدى تا هميشه كسى مثل تو شكل زهرا نمى شد به غير از تو و عمه زانوى سقا براى كس ديگرى تا نمى شد تو در كربلا تشنه،بى آب بابا ولى آب هم بود بابا نمى شد چه شد در ميان بيابان بماند چه بهتر كه اين راز پنهان بماند مسيح از نگاه تو درمان گرفته به يمن تو درشهر باران گرفته براى سفر تا خدا بار ديگر نخ چادرت را سليمان گرفته نگاه شما مى برد سمت دريا كسى را كه راه بيابان گرفته تو مانند زهرا تو بانوى آبى تو هم بازى طفل ناز ربابى شبى كه بهارنگاهت خزان شد زمان وداع تو با كاروان شد زمين خوردى از ناقه،دربرهه اى كم تمام تنت پاره اى استخوان شد تو ديدى كه قران برنيزه رفته ورق در ورق خيزران خيزران شد تو ديدى كه بر نيزه مى رفت بابا و انگشترش قسمت ساربان شد خلاصه ترك خورد بغض گلويت پدر آمد اما بدون عمويت
بیت الغزل هر غزل ناب رقیه ست خورشید، علی اصغر وُ مهتاب، رقیه ست نزدیک ترین راه به الله حسین است نزدیک ترین راه به ارباب رقیه ست
عرش از نورِ خدا غرقِ تلاطُم شُده بود بَسکه می‌ریخت گُل از عرش زمین گُم شده بود   باز هنگامه‌یِ یک جلوه تَبَسُم شده بود وقتِ رقصیدنِ دل وقتِ ترنُم شده بود شب از آن شب همه شب مثلِ شقايق شده است مثلِ مجنون شده یعنی که شب عاشق شده است  - چه شکوهی که خدا نیز تماشا میکرد بال در بالِ فرشته پَرِ خود وا میکرد جلوه بر چشمِ علی اُمِ اَبیها میکرد یا حسین ابنِ علی بود که غوغا میکرد مثل خورشید دل از آنهمه کوکب می بُرد زینبی آمده بود و دِلِ زینب می بُرد - لاله شوریده‌یِ هر لحظه‌ی دیدارش بود ماه آواره و شب گرد و گرفتارش بود مِهر همسایه‌یِ دیوار به دیوارش بود خوشبحالِ دلش عباس علمدارش بود چشم وا کرد و خدا گفت چه رویی دارد چه ظهوری چه شکوهی چه عمویی دارد - موج برخاست و با زمزمه از دریا گفت باد پیچیده و از آن شبِ نا پیدا گفت آنشبی که مَلَک از آمدنِ لیلا گفت خبرِ آمدنِ لیلیِ لیلا را گفت اولین آینه‌یِ جاریِ کوثر آمد دومین فاطمه‌یِ خانه‌ی حیدر آمد - آسمان از قدمش تا که شکوفا می‌شد عشق شیرازه‌ی هر واژه‌ی دنیا می‌شد هر سحرگاه که گلبرگ گُلَش وا می‌شد عالم از یاس‌ترین عطر مسیحا می‌شد باغبان با همه آغوش پذیرایَش بود لحظه‌ی آمدنِ اُمِ اَبیهایش بود - کیست این جلوه مگر عصمتِ کبریٰ دارد کیست این یاس که صد باغِ تماشا دارد کیست این چشمه که در دامنه دریا دارد به سرِ سینه یِ اَربابِ همه جا دارد تا که یکبار به چشمانِ پدر بابا گفت تا نَفَس داشت حسین ابن علی زهرا گفت - نظری کُن که سَری زیرِ قدمها داری بینِ منظومه‌ی خورشیدیِ دل جا داری زیرِ پا وسعتِ شش گوشه‌ی دنیا داری که سرِ دوشِ علمدارِ علی جا داری مثل فطرس شده آنکس که گدایَت شده است دلِ ما در به درِ کرب و بلایت شده است - حیف از آن یاس که یک روزه بَرو بارَش سوخت دامنش دور زِ چشمانِ علمدارش سوخت پایِ پُر آبله‌اش با تنِ تبدارش سوخت از سرِ ناقه زمین خورد و دلِ زارش سوخت چشم وا کرد و به نیزه سرِ بابا را دید از همان فاصله‌یِ دور لبش را بوسید
ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق تو فرق داری با همه ، از دار دنیا تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق تو به حیات مادر خود جلوه دادی ای روشنی شام تار أُمِّ إِسحاق گویا خدیجه فاطمه آورده از نو بالا گرفته کار و بار أُمِّ إِسحاق امشب ملائک به تماشایت نشستند امشب که هستی در کنار أُمِّ إِسحاق در چشمهای تو نجابت خانه کرده ای سوگلی باوقار أُمِّ إِسحاق دختر به خوبی تو این دنیا ندارد غمخوار بابا ! خانه دار أُمِّ إِسحاق نورٌ علی نورٌ علی نوری یقینا خورشید زاده ! شاهکار أُمِّ إِسحاق بی شک به دنبال کمالات است اگر که بوسه به دستت زد هماره أُمِّ إِسحاق در دامنش خاتون محشر پروریده صدها درود حق نثار أُمِّ إِسحاق کل میکشم امشب به یمن مقدم تو کف میزنم به افتخار أُمِّ إِسحاق عطر خوش قنداقه ات می آید از راه با یاد تو مستم تَوَکَّلتُ عَلَی الله خورشید روی بام دنیای حسینی فرزانه ای و ماه شب های حسینی باباست محو حُسن سیمای تو بانو یا اینکه تو گرم تماشای حسینی سر تا به پا آیینه ی مادربزرگی هانیه ، حسنا ، زهره ، زهرای حسینی ای أَشبَهُ النّاسِ به زهرا بین فامیل محبوبه ی محجوب و زیبای حسینی إِنسیه ای اما شبیه به فرشته باید صدایت کرد "حورای حسینی" با مادری هایی که کردی میتوان گفت در کودکی أم أبیهای حسینی عالم فدای طرز بابا گفتن تو شیرین زبان! یک عمر رؤیای حسینی دل میبرد چادر نمازت از ملائك مأموم شبهای مصلای حسینی تو عصمت اللهی شبیه عمه هایت پیداست در خوی تو تقوای حسینی بابا از این لحظه دو تا غمخوار دارد تو زینب کبری نه صغرای حسینی حبل المتین از ریشه های چادر توست تو گرمی بازار فردای حسینی ای آبرو بر خلق داده ! خیر مقدم ارباب زاده ! شاهزاده ! خیرمقدم روحی لطیف آکنده از احساس داری قلبی پر از مهر و دلی حساس داری سیب دو نیم فاطمه هستی و حتما در هر نفس هایت شمیم یاس داری جز حق برای هیچ کس کاری نکردی مانند زهرا مادرت اخلاص داری لطف زیاد تو به بابا رفته انگار بنده نوازی و نگاهی خاص داری گرم است پشت تو به کوه انگار بانو تا تکیه ای بر شانه ی عباس داری ما رعیتی ساده در این دربار هستیم خاتون ! نگاهی به عوام الناس داری ؟ جودِ حسن ، مهرِ علی ، احسانِ زهرا در تو نهفته ، بی گمان "میراث داری" آيینه دار نور ناب پنج تن تو زهرا ، حسین و مرتضی ، احمد ، حسن تو از عزم جزم ات دشمن احساس خطر کرد گوش فلک را هم رجزهای تو کر کرد آنقدر ای بانو بزرگی که برایت هجده سر بر روی نی سینه سپر کرد محکم قدم برداشتی عالم به هم ریخت پس همنشینی با عمو در تو اثر کرد شمشیر دشمن پیش تو از کار افتاد با شیوه ی تدبیر تو کلی ضرر کرد با ناله ات طوری به مسجد حمله بردی گویا دوباره فاطمه چادر به سر کرد ... با همت ات چیزی نماند از آل فتنه هشیاری تو شام را زیر و زبر کرد تاریخ بعد از این نخواهد دید قطعا کاری که خشمت با بساط زور و زر کرد تا حرمله را از نفس انداخت آهت نفرین تو شمر و سنان را دربه در کرد تو مغز بادام امیر لافتایی آوازه ات امروز عالم را خبر کرد با گرد و خاک چادرت محشر به پا شد کرببلا با همت تو کربلا شد
هر اهل دلی یافته راهی به رقیه پس رو زده با کوه گناهی به رقیه هروقت نشسته س سر شانه ی عباس تقدیم شده منصب شاهی به رقیه هر جا سخن از راه رسیدن به خدا شد داده دل ما زود گواهی به رقیه هرکس که امیدش شده از کل جهان قطع انداخته با گریه نگاهی به رقیه وا شد گره از مشکل ما تا که شب قدر ده مرتبه گفتیم : الهی به رقیه مدیون حسینیم که داده دل ما را گاهی به علی اصغر و گاهی به رقیه تا روز ابد در دل ما کینه ی شام است وقتی که ندادند پناهی به رقیه هر جا به زمین خورده در آن شب ، سر عباس انداخته از نیزه نگاهی به رقیه ...
تذکرات درباره کلاس زیارت عاشوراء.ogg
883K
[In reply to ضامن اشک بر امام حسین ع مادرش فاطمه س است.] [ Voice message : Unknown File ] توضیح درباره شروع کلاس تفسیر زیارت عاشورا به صورت مجازی کلاس فقط در کانال ضامن اشک قرار می گیرد @zameneashk