eitaa logo
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
620 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2هزار ویدیو
279 فایل
✅ ارتباط با مدیر کانال: @a_m_k_m_d جلسات هفتگی:شب های پنج شنبه،اصفهان،درچه،خیابان جانبازان،کوی سیدمرتضی،مسجد سید مرتضی رحمه الله علیه هیئت عاشقان روح الله تاسیس ۱۳۷۷
مشاهده در ایتا
دانلود
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت من عمل توئم _... از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش بود به من نزدیک می شد ... قدش بلند بود و شعله های آتش در درونش به هم می پیچید و زبانه می کشید ... پر از صدا و تنوره های آتش بود ... از نفس کشیدنش تمام وجودم به لرزه افتاد ...😰😱 توی چشم هام زل زد ... به خدا وجودم رو پر کرد که هرگز تجربه نکرده بودم ... با خشم😡 توی چشم هام زل زد و با صدای وحشتناکی گفت: _از دخترت نگرفتی؟ ... هنوز نفهمیدی که چه مرتکب شدی؟ ... ما به تو دادیم. بیماری دخترت بود ... ما به تو فرصت دادیم تا کنی اما کردی ... ما به تو فرصت دادیم اما تو به کسی تعدی کردی که ... از شدت ترس زبانم کار نمی کرد ...😰 نفسم بند اومده بود ...😥 این شخص کیه که اینطور غرق در 🔥آتشه ... هنوز از ذهنم عبور نکرده بود که دوباره با خشم توی چشم هام نگاه کرد... ... ... و دستش رو دور گلوم حلقه کرد ... حس می کردم آهن مذاب به پوستم چسبیده ...😰🔥 توی چشم هام نگاه می کرد😡🔥 و با حالت عجیبی گلوم رو فشار می داد ... ذره ذره فشار دستش رو بیشتر می کرد ... می خواستم التماس کنم و اسم خدا رو ببرم ولی ... . با حالت خاصی گفت: _دهان نمی تونه خدا رو به زبون بیاره ... . زبانم حرکت نمی کرد ... نفسم داشت بند میومد ... دیگه نمی تونستم نفس بکشم ... چشم هام سیاه شده بود ... که ناگهان از بین قلبم برای یک لحظه😭☝️ تونستم خدا رو صدا بزنم ... خدا رو قسم دادم که یه بهم بده تا کنم ... گلوم رو ول کرد ... گفت: _ این فرصت نبودی. خدا به حرمت نام این فرصت رو بهت داد ... . . از خواب پریدم ...😣😰 گلوم به شدت می سوخت و درد می کرد ... رفتم به صورتم آب بزنم که اینو دیدم ... . . گریه اش شدت گرفت ...😭 رد دستش دور گلوم سوخته بود ... مثل پوستی که آهن گداخته بهش چسبونده باشن ... جای انگشت ها و کف دست کشیده ای، روی پوستش سوخته بود ... .😨😥 . جلوی همه خودش رو پرت کرد روی دست و پای من ... 😣😓 قسم می داد ببخشمش ... . . حاج آقا بلند شد خطبه نماز جمعه رو بخونه ... _بسم الله الرحمن الرحیم ... ✨ان اکرمکم عندالله اتقکم✨ ... به راستی که شما در نزد خدا، شماست ... و صدای گریه جمع بلند شد ... 😭😭😫😭😩😭😭 ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
ای کـاش کـه تـا ابــد نــمـیــرد مادر / یـا هـستـی جـاودان بـگیـرد مادر مهر است سراسر وجودش تــا هـست / ای کاش که پـایـان نـپـذیـرد مادر تقدیم به تمام مادران 👇 ❤️ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
ای کـاش کـه تـا ابــد نــمـیــرد مادر / یـا هـستـی جـاودان بـگیـرد مادر مهر است سراسر وجودش تــا ه
Karimi-MiladHazratZahra1394[01].mp3
6.84M
❤️ السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س) ❤️ خوبیه شیعه بودن همینه دل هامون همه هستی و ضربان قلب آدم به خدا بهشت عالم 🎤حاج 🔻مولودی تقدیم به تمام مادران 🌹 🌙 از شهادت تا ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ ✅ @asheghaneruhollah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹برای مهندسین بن‌بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهندیافت٬ یاراهی خواهندساخت… 🔺۵ اسفند« روز مهندس»مبارک باد. مهندس شهید مهدی باکری _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ #چله_حدیث_کسا روز8⃣3⃣ ❤️ به یاد شهید مهدی باکری ❤️ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت #مهدی_فاطمه #یا_زهرا بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah
👈بجای گیر دادن به حجاب...❌ ⁉️آیا مشکل اصلی جامعه حجاب است؟! ❗️در سال های اخیر نظری در جامعه مطرح شده با این مضمون که «بجای گیر دادن به موضوعاتی مثل حجاب، پیگیر خیانت های برخی مسئولان فاسد باشید» 💡بیاید یک لحظه تفکر کنیم... ☝️اگر همه ی بانوان سرزمین ما مانند مادران شهدا بشوند و فرزندانی از جنس شهدا تربیت کنند، در آینده روحیه ایثار، فضای جامعه را پر خواهد کرد و در این جامعه دیگر خبر چندانی از خیانت و اختلاس نخواهد بود ⚠️اما اگر دختران امروز و مادران فردا، هوسران و خودنما شوند، نسل های آینده هوسران بار خواهند و آن وقت آینده ای خواهیم داشت رنگارنگ از فسادهای مالی و اخلاقی ✅واقعیت این است که نه از خیانت مفسدان اقتصادی باید گذشت و نه از موضوعات مهمی مانند ترویج عفت و حیا ♨️اما موضوعات فرهنگی تا آنجا مهم اند که رهبر انقلاب فرمودند «گاهی مشکلات فرهنگی خواب را از چشمانم می برد» @asheghaneruhollah
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘عاقبت چت با نامحرم!!!! 📽 کلیپش خیلی عالیه و فوق العاده تاثیر ڱذار اســــــــت🔦 @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
☔️ رمان زیبای #فرار_ازجهنم 🔥☔️ قسمت #شصت من عمل توئم _... از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش ب
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت تو کی هستی؟ . این بار توی مراسم خواستگاری، 😍حاج آقا هم باهام اومد ... خواسته بودم چیزی در مورد علت اون اتفاق به حسنا نگن... نمی خواستم روی تصمیمش تاثیر بزاره ... حقیقت این بود که خدا به من لطف داشت اما من لایق این لطف نبودم...😔 . . رفتیم توی حیاط🌳 تا با هم صحبت کنیم ... واقعا برام سخت بود اما اون حق داشت که بدونه ... . همه چیز رو خلاصه براش گفتم ... از خانواده ام، سرگذشتم، زندان رفتنم و ... . حرفم که تموم شد هنوز سرش پایین بود ... بدجور چهره اش گرفته بود ... 😞 سکوت عمیقی بین ما حاکم شد ... اونقدر عمیق و طولانی که کم کم داشت گریه ام می گرفت 😢... . . سرش رو آورد بالا و گفت: _الان کی هستید؟ ... _یه تعمیرکار که داره درس می خونه بره دانشگاه ... سرم رو پایین انداختم 😔و ادامه دادم ... _البته هنوز دبیرستان رو تموم نکردم ... _خانواده انتخاب ما نیست ... پدر و مادر انتخاب ما نیست ... خودتون کی هستید؟ ... الان کی هستید؟ ... .😒 . تازه متوجه منظورش شدم ... _یه نفر که سعی می کنه، بنده خدا باشه و تمام تلاشش رو می کنه تا درست زندگی کنه.. 😔☝️ . . دوباره مکثی کرد و گفت: _تا وقتی که این آدم، تلاشش رو می کنه؛ جواب منم مثبته ...😊🙈 . . از خوشحالی گریه ام گرفته بود ...😢😍 قرار شد یه توی مسجد ✨بگیریم و بعدش بریم ماه عسل ...💞✈️ من پول زیادی نداشتم ... البته این پیشنهاد حسنا بود ... . . چند روز بعد داشتیم لیست دعوت می نوشتیم ... مادر حسنا واقعا خانم مهربانی بود ... همین طور که مشغول بودیم یا تعجب پرسید:😟 _شما جز حاج آقا و خانواده اش، و خانواده حنیف هیچ دعوتی دیگه ای نداری؟ ... ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
☔️ رمان زیبای 🔥☔️ قسمت مادر . برای اولین بار، بعد از 17سال، یاد 😔 افتادم ... اون شب، تمام مدت چهره اش جلوی چشمم بود ... . . پیداش کردم ... 60 سالش شده بود اما چهره اش خیلی پیر نشونش می داد ... کنار خیابون گدایی می کرد ... . . با دیدنش، تمام خاطراتم تکرار شد ... 💭🔥 مادری که هرگز دست نوازش به سرم نکشیده بود ...😔 یک بار تولدم رو بهم تبریک نگفته بود ... یک غذای گرم برای من درست نکرده بود ... حالا دیگه حتی من رو به یاد هم نداشت ...😞 اونقدر مشروب 🔥خورده بود که مغزش از بین رفته بود ... . . تا فهمید دارم نگاهش می کنم از جا بلند شد و با سرعت اومد طرفم ... لباسم رو گرفت و گفت ... _پسر جوون، یه کمکی بهم بکن ... نگام نکن الان زشتم یه زمانی برای خودم قشنگ بودم ... اینها رو می گفت و برام ادا در میاورد تا نظرم رو جلب کنه و بهش کمک کنم ... .😔😣 . به زحمت می تونستم نگاهش کنم ... بغض و درد راه گلوم رو گرفته بود ... 😢به خودم گفتم: _ تو یه احمقی استنلی، با خودت چی فکر کردی که اومدی دنبالش ... . اومدم برم دوباره لباسم رو چسبید ... لباسم رو از توی مشتش بیرون کشیدم و یه 10 دلاری بهش دادم ... از خوشحالی بالا و پایین می پرید و تشکر می کرد ... .😞 . گریه ام گرفته بود ...😣😢 هنوز چند قدمی ازش دور نشده بودم که افتادم ... ''و به پدر و مادر خود نیکی کنید ...'' همون جا نشستم کنار خیابون ... سرم رو گرفته بودم توی دست هام و با صدای بلند گریه می کردم ... .😖😭😫 . اومد طرفم ... روی سرم دست می کشید و می گفت: _پسر قشنگ چرا گریه می کنی؟ گریه نکن. گریه نکن ... . سرم رو آوردم بالا ... زل زدم توی چشم هاش ... چقدر گذشت؛ نمی دونم ... بلند شدم دستش رو گرفتم و گفتم: _ می خوای ببرمت یه جای خوب؟ ⏪ ادامه دارد... 🎀دوستاتون رو تو لذت این داستان دعوت کنید تا داستان رو بخونن، حیفه خیلی قشنگه😍🎈🎀 🌹🌹🌹🌹🌹 ✍ نویسنده: 🌟🌟🌟🌟 منتظرشنیدن نظرات وپیشنهادهای شماهستیم❤️🌹 🔶 @asheghaneruhollah 🔷 ‼️این داستان کاملا واقعی است
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زهرائیم ... پیشاپیش میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا (ع) مبارڪ باد ✅ @asheghaneruhollah
🇮🇷🇵🇸 حسینیه مجازی عاشقان روح الله 🇵🇸🇮🇷
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم مامور برای خدمت زهرائیم روزی که تمام خلق حیران هستند ما منتظر شفاعت زه
951228-03.mp3
14.04M
❤️ السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س) ❤️ بهترین واژه ها را میخای... میرسی به واژه ی 🎤حاج 🔻سرود تقدیم به تمام مادران 🌹 🌙 از شهادت تا ولادت حضرت صدیقه طاهره(س) هر شب یک ذکر توسل به حضرت❤️ مادر❤️ ✅ @asheghaneruhollah
✨ مهربانی امام زمان از زبان آیت الله بهجت _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✍ روز9⃣3⃣ نیت: تعجیل درظهور امام زمان_عج_ حاجت: نماز در کربلا به امامت بگو، شروع کن✋ 🏴 @asheghaneruhollah