eitaa logo
عاشقان_ظهور
195 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
938 ویدیو
11 فایل
کپی و دانلود با ذکر صلوات به نیت ظهور امام زمان( عج) آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقان_ظهور
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• #زندگی_پس_از_مرگ #قسمت7⃣2⃣1⃣ پس وزیر چون این سخنان آشنا را از پادشاه شنید فر
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ⃣2⃣1⃣ وزیر گفت که: رخصت می فرمایی که مکرّر وصف آخرت برای شما بیان کنم تا یقین شما زیاده گردد؟ پادشاه گفت که: بلکه تو را امر می کنم که شب و روز در این کار باشی و نگذاری که من به امر دیگر مشغول گردم، و دست از این سخن برنداری به درستی که این امر، عجیب و غریب است که آن را سهل نمی توان شمرد و از چنین امر عظیمی غافل نمی توان شد. و بعد از این سخنان وزیر و پادشاه راه نجات پیش گرفته به سعادت ابدی فائز گردیدند.(373) مؤلف گوید که: شایسته دیدم در این مقام برای زیادتی بصیرت مؤمنان تَبَرُّک جویم به ذکر چند کلمه از یکی از خطب شریفه امیرمؤمنان - صلوات اللَّه علیه - قال علیه السلام: «اِحْذَرُوا هذِهِ الدُّنْیَا الْخَدَّاعَهَ الْغَدَّارَهَ الَّتی تَزَیَّنَتْ بِحُلِیِّها وَ فَتَنَتْ بِغُرُورِها وَ غَرَّتْ بِآمالِها وَ تَشَوَّقَتْ لِخُطَّابِها فَاَصْبَحَتْ کَالْعَروُس الْمَجْلُوَّهِ وَ الْعُیُونُ اِلَیْها ناظِرَهٌ وَ النُّفُوسُ بِها مَشْعُوفَهٌ وَ الْقُلُوبُ اِلَیْها تائِقَهٌ وَ هِیَ لِاَزْواجِها کُلِّهِمْ قاتِلَهٌ فَلاَ الْباقِی بِالْماضی مُعْتَبِرٌ وَ لاَ الْآخِرُ بِسُوءِ اَثَرِها عَلَی الْاَوَّلِ مُزْدَجِرٌ». «ای مردم! در حَذَر باشید از این دنیای فریبنده مکر کننده که خود را آرایش کرده به زینتهای خود، و ربوده است دلها را به باطلهای خود، و فریفته و بیهوده امیدوار کرده به امیدهای خود، و خود را آراسته و بر محلّی برآمده تا بنگرد به کسانی که خواستگاری می کنند او را، پس گردیده است مانند عروس جلوه داده شده، چشمها به سوی او نظر افکنده اند، و نفوس شیفته او شده اند، و دلها به سوی او آرزومند گشته اند و او تمامی شوهرهای خود را کشته است.(374) 📚پی نوشتها 373) بحارالانوار، ج 78، ص 410. 374) از حضرت صادق علیه السلام منقول است که فرمود: دنیا مُمَثَّلْ شد برای حضرت عیسی علیه السلام بصورت زن کبود چشمی پس حضرت از او پرسید: چند شوهر کرده ای؟ گفت بسیار است عدد آنها، فرمود: همگی را طلاق گفته ای؟ گفت: نه بلکه همگی را کشتم، حضرت عیسی علیه السلام فرمود: وای بر شوهرانِ باقیِ تو که چگونه عبرت نمی گیرند از شوهران گذشته تو؟!. (منْهُ) @asheghanezohor •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣5⃣ 🌺🍃سالی که در آن صیحه آسمانی واقع می‌شود، پیش از آن آیه‌ای
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣5⃣ این نشانه به خوبی از خروج و شورش سفیانی در ماه رجب حکایت می‌کند؛ چرا که این علامت در زمان او اتّفاق می‌افتد. سکون خورشید در آسمان هر چند برای مدّت کمی رخ می‌دهد، ولی معجزه‌ای عجیب از ناحیه خداوند متعال است. مردم از طولانی شدن ناگهانی مدّت روز، تابش نامتعارف و بیش از حدّ گرما و حرارت خورشید به زمین از این واقعه باخبر می‌شوند. پدید آمدن چنین نشانه‌ای آسمانی در ماه رجب خبر از هلاکت و درهم کوبیده شدن سفیانی و سپاهیان و حزب و پیروانش می‌دهد. تأکید بر ثابت ماندن خورشید در ماه رجب ناظر به هم‌زمانی این حادثه با خروج سینه و صورت مردی در قرص خورشید است که قبلاً در زمره حوادث ماه رجب و همزمان با شورش سفیانی از آن یاد کردیم. از جمله دیگر حوادث ماه رجب، خسوف و ماه گرفتگی در شب بدر این ماه است. ام سعید اخمسیه به امام صادق(ع) عرض می‌کند: یابن رسول‌الله(ص) فدایتان شوم! نشانه‌ای از خروج و قیام حضرت مهدی(عج) به من مرحمت کنید. حضرت فرمودند: «یا أم سعید، إذا انخسف القمر لیلة البدر من رجب، و خرج رجل من تحته فذاک عند خروج القائم(عج)؛117 ‌ام‌سعید! وقتی ماه در شب بدر ماه رجب گرفته شود و خسوف رخ دهد، مردی پس از آن خروج کند و به دنبال آن حضرت مهدی(عج)قیام خواهند کرد.» قبلاً گفته شد که علامت و نشانة نمایان شدن بدن مردی در خورشید در ماه رجب واقع می‌شود و پس از آن صیحة آسمانی در ماه رمضان پیدا خواهد کرد 📚پی نوشتها 117. «دلائل الامامـة»، ص 259؛ «بیان‌الائمّه(س)»، ج 2، ص 695. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت7⃣9⃣ مردم گفتند: این از همه آنها دروغگوتر است. و باز گفتند: ر
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ ⃣9⃣ 🌺🍃شبی سخت تاریک بود. پس با خود گفتم مولای خویش را با این دشمنان بسیار رها کردی نزد خدا و رسول عذر تو چیست و الله در پی او می‌روم تا از حال او آگاه گردم هر چند نافرمانی او کرده باشم. پس دنبال او روان شدم و دیدم سر خود را تا نیمة بدن به چاه فرو برده و با چاه سخن می‌گوید و چاه با او، پس دریافت کسی با او است و روی بدین جانب بگردانید و فرمود: کیست؟ گفتم: میثم. فرمود: مگر تو را نفرمودم از آن خط بیرون نروی؟! گفتم: ای مولای من بر تو از دشمنان ترسیدم و صبر نتوانستم. فرمود: از آن چیزها که گفتم هیچ شنیدی؟ گفتم: نه یا مولای. فرمود: وَ فِی الصَّدرِ لِبانـاتٌ اِذا ضاقَ لَها صَــــدْری نَکَتُّ الاَرضَ بِالْکَفِّ وَ اَبْدَیْتُ لَها سِـرّی فَمَهْما تُنْبِتُ الارضُ فَذاکَ النّبْتُ مِنْ بَــذْرِی شیخ مفید در ارشاد گوید: میثم تمّار بندة زنی از بنی‌اسد بود. امیرالمؤمنین(ع) او را بخرید و آزاد کرد و به او گفت: نام تو چیست؟ گفت: سالم. فرمود: پیغمبر(ص) مرا خبر داده است نامی که پدرت در عجم تو را بدان نامیده میثم بود. گفت: رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) راست گفتند. فرمود: پس به همان نام بازگرد که رسول خدا بدان نام تو را یاد کرد و سالم را رها کن. پس میثم بدان نام بازگشت و مکنّی به ابی سالم شد. روزی علی(ع) با او گفت: پس از من تو را بگیرند و به دار بیاویزند و حربه‌ای بر پیکرت فرو کنند و چون روز سیّم شود از دو سوراخ بینی و دهانت خون روان شود و ریش تو را رنگین کند، پس این خضاب را منتظر باش و تو را بر در خانه عمرو بن حریث بر دار آویزند. ده نفر باشید و دار تو از همه کوتاه‌تر و تو به زمین نزدیک‌تر باشی. برو تا آن خرمابُنی که بر تنة آن آویخته شوی به تو بنمایم پس آن نخله را بدو نشان داد و میثم نزد آن درخت می‌رفت و نماز می‌گزارد و می‌گفت: چه مبارک نخلی که من برای تو آفریده شده‌ام و تو برای من پرورش یافتی و پیوسته نزدیک آن می‌رفت و وارسی و سرکشی می‌کرد تا آن را بریدند و آنجایی که در آن مصلوب می‌گردید پیش‌تر شناخته بود و عمرو بن حریث را دیدار می‌کرد و می‌گفت: من همسایه تو شوم پس نیکو همسایگی کن. عمرو به او می‌گفت: خانه ابن مسعود را خواهی خرید یا خانه‌ ابن‌حکیم را؟ و نمی‌دانست که میثم از این کلام چه می‌خواهد و میثم در همان سال که کشته شد حج بگذارد.۲۳ 📚پی نوشتها 23ـ در رجال کشّی گوید: عُمره بگزارد و این صحیح است؛ چون ممکن نیست حج را تمام کرده به کوفه آید و ده روز پیش از رسیدن حضرت امام به عراق یعنی بیستم ذی‌الحجّه در کوفه مقتول شود اما عمره را در هر ماه می‌توان کرد. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor ✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣6⃣ هم ممکن است ناشی از انفجاری قوی در خورشید باشد که وقتی در
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣6⃣ 2. صیحة آسمانی (از علائم حتمی ظهور) این نشانه، سومین نشانة حتمی ظهور است. «صیحه» به صدا و ندا اطلاق می‌شود و در اینجا منظور ندایی است که شب بیست و سوم ماه رمضان که همان شب قدر است، از آسمان شنیده می‌شود. هر جمعیّتی آن را به زبان خویش می‌شنود و از آن حیران و سرگردان می‌گردد. خوابیده از شنیدن این ندا بیدار می‌شود؛ ایستاده می‌نشیند؛ نشسته بر سر جای خود میخکوب می‌شود؛ نوعروسان از شدّت ترس از خلوتگاه‌های خویش بیرون می‌آیند و این ندا از جبرئیل امین(ع) است، که به زبانی رسا چنین اعلام می‌کند: «صبح نزدیک شد. بدانید که حق با مهدی(عج) و شیعیان اوست.»131 پس از آن در بعدازظهر (نزدیک مغرب) شیطان لعین در میان زمین و آسمان ندا می‌دهد که: «آگاه باشید که حق با عثمان و پیروان اوست.»132 ابوحمزه می‌گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: آیا شورش سفیانی از علائم حتمی ظهور است؟ حضرت فرمودند که: «آری. ندا هم حتمی است... .» از حضرت پرسیدم که: این ندا چگونه خواهد بود؟ فرمودند: «مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَوَّلَ‌ النَّهَارِ أَلَا إِنَ‌ الْحَقَ‌ مَعَ‌ آلِ‌ عَلِیٍ‌ وَ شِیعَتِهِ ثُمَّ یُنَادِی إِبْلِیسُ فِی آخِرِ النَّهَارِ أَلَا إِنَّ الْحَقَّ مَعَ عُثْمَانَ وَ شِیعَتِهِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُون‌؛133 📚پی نوشتها 131. «بحارالانوار»، ج 52، ص 274. 132. ظاهراً مراد از عثمان، عثمان بن عنبسه یا همان سفیانی است. 133. «الارشاد»، ج 2، ص 371؛ شیخ طوسی، «الغیبـة»، ص 435؛ «اعلام‌الوری»، ص 455. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣7⃣ بخش چهارم: حوادث ماه شوّال اتّفاقاتی که پیش از این در جهان
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 ⃣7⃣ در ماه رمضان صدای (آسمانی) شنیده می‌شود و در ماه شوّال جنگ به پا می‌گردد.» ابن مسعود هم از آن حضرت روایت کرد که فرمودند: «إذا کانت الصیحة فی رمضان، فأنها تکون معمعة فی شوّال، و تمیر القبائل و تتحارب فی ذی القعدّه؛154 وقتی صیحه (آسمانی) در ماه رمضان واقع شد، پس از آن در ماه شوّال آتش جنگ برافروخته گشته و مردم برای تهیة غذا مهاجرت کرده و در ماه ذیقعده با هم می‌جنگند.» بیشتر روایات شریف ما از پدید آمدن معمعه‌ای در ماه شوّال خبر می‌دهند که «معمعه» در لغت به معنای نواخته شدن کوس جنگ و صدای ابطال در جنگ است که از وقوع جنگی ناگوار و تلخ حکایت می‌کند. تأکید بر این مطلب را در این عبارت از حدیث می‌توان یافت که قبایل غذای مایحتاج خویش را از ترس مرگ و میر جنگ‌ها خریده و انبار می‌کنند. این معمعه ماه شوّال علی‌القاعدّه باید به معرکه «قرقیسیا» اشاره داشته باشد. 📚پی نوشتها 154. «بیان‌الائمه(س)»، ج 2، ص 431؛ «منتخب‌الاثر»، ص 451؛ «یوم‌الخلاص»، ص 280. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت7⃣0⃣1⃣ و آنها رفتند تا به منزلهای خود بازگردند و سواران مُذحَج
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ ⃣0⃣1⃣ پس محمد حجر بن یزید و جریر بن عبدالله و عبدالله برادر اشتر را برداشت و با یکدیگر نزد زیاد رفتند و آنچه حجر طلب کرده بود از زیاد درخواستند. زیاد اجابت کرد. رسولی سوی حجر فرستادند و او را آگاه گردانیدند. او بیامد تا داخل بر زیاد شد. زیاد امر کرد به زندانش بردند و یک بُرنُس بر تن داشت. بامداد بود و سرما و زیاد در طلب رؤسای اصحاب حجر بود و جدِّ بسیار می‌نمود و آنها می‌گریختند و هر کس را توانست دستگیر کرد تا دوازده تن به زندان شدند و رؤسای ارباع (یعنی چهاربخش شهر) را بخواند آمدند و گفت: بر حجر شهادت دهید به هر چه دیدید و آنها عمرو بن حریث و خالد بن عرفطه و قیس بن ولید و ابوبرده پسر ابوموسی اشعری بودند گواهی دادند که حجر سپاه گِرد می‌کند و خلیفه را آشکارا دشنام داد و زیاد را ناسزا گفت و بی‌گناهی ابوتراب را اظهار کرد و بر وی رحمت فرستاد و از دشمن او بیزاری جست و اینها که با او هستند از رؤسای یاران او و بر رأی اویند. پس زیاد در شهادت آنها نگریست گفت: نپندارم این را شهادتی قاطع و دوست دارم شهود بیش از چهار باشند پس ابوبُرده نوشت: بسم‌الله الرحمن‌الرحیم این شهادتی است که ابوبردة بن ابی‌موسی داد برای خدا پروردگار جهانیان، شهادت داد که حجر بن عدی از طاعت بیرون رفت و از جماعت جدا شد. خلیفه را لعن کرد و به جنگ و فتنه مردم را دعوت کرد و سپاه فراهم می‌کند و آنها را به شکستن بیعت و خلع امیرالمؤمنین معاویه می‌خواند و کافر شده است به خدا کفری فاحش و رسوا. زیاد گفت: اینطور شهادت دهید و من می‌کوشم گردن این خیانتکار بی‌خرد بریده شود. پس رؤسای سه محلّت دیگر به این شهادت دادند و مردم را بخواند و گفت: به مانند این شهادت که رؤسای چهار محلّ دادند شهادت دهید. پس هفتاد کس شهادت دادند از جمله اسحق و موسی و اسماعیل فرزندان طلحة بن عبیدالله و منذر بن زبیر و عَمارة بن عقبه و عبدالرحمن بن هبار و عمر بن سعد و وائل بن حجر حَضرمی و ضِرار بن هُبَیرة و شدّاد بن منذر معروف به ابن بزیعه و حَجار بن اَبجُر عِجلی و عمرو بن حجّاج و لبید بن عُطارِد و محمد بن عطارد و محمد بن عمیر بن عطارد و اسماء بن خارجه و شمر بن ذی‌الجوشن و زجر بن قیس جُعفی و شَبَث بن رِبْعی و سماک بن مخرمه اسدی ـ صاحب مسجد سماک و این مسجد از آن چهار مسجد است که به شکرانة قتل حسین(ع) در کوفه ساخته شد‌ ـ و دو تن را هم در میان گواهان نوشتند اما آنها انکار کردند شُرَیح بن حارث قاضی و شاید بن هانی. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor ✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣8⃣ صدای [آسمانی] در ماه رمضان و جنگ در شوّال واقع می‌شود و قب
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣8⃣ 🌸🍃کشتارگاه اوّل سفیانی: بغداد پس از «معرکة قرقیسیا»، عدم ثبات سیاسی حکومت «عراق»، خودکامگی سفیانی را تشدید می‌کند و او هم نیروها و تسلیحات نظامی خویش را وارد عراق کرده و از روز 21 یا 22 ذیقعده دست به کشتارهای وحشیانه در «بغداد» و سپس در «کوفه» (که روز عید قربان به آنجا می‌رسد) و دیگر شهرهای «عراق» می‌زند و این رفتار غیر انسانی او تا وقتی که نیروهای سیّد خراسانی و ایرانیان در مقابلش قد علم کنند و طعم شکست را به او بچشانند، ادامه خواهد داشت. امام صادق(ع) ضمن حدیثی طولانی فرمودند: «و یعم العراق خوف شدید لا یکون معه قرار، و یقع الموت الذریع بعد أن یدخل جیشه إلی بغداد فیبیحها ثلاثة أیام و یقتل من أهلها ستین ألفاً (و قیل سبعون) و یخرب دورها، ثم یقیم بها ثمانی عشرة لیلة فیقسم أموالها، و یکون أسلم مکان فیها الکرخ؛172 تمام عراق را هراس جدی دربر می‌گیرد و قرار از این دیار رخت برمی‌بندد، پس از آن که سپاه سفیانی وارد «بغداد» می‌شود، سه روز همه چیز و همه کس را مباح اعلام می‌کند و به سرعت بسیاری می‌میرند. شصت هزار نفر (و بنا بر نقلی هفتادهزار نفر) از اهالی آن شهر را می‌کشد و اطراف آن را خراب می‌کند. هیجده شب پس از این فعّالیت‌ها در آنجا می‌ماند و اموال [مردم] آنجا را [در میان خویش] تقسیم می‌کند. در آن روز سالم‌ترین نقطة بغداد، «کرخ» است. 📚پی نوشتها 172. «یوم‌الخلاص»، ص 703. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت7⃣1⃣1⃣ عمرو بن الحَمِق نرفت معاویه کسی فرستاد که او را بکشت و س
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ ⃣1⃣1⃣ خلاصة شرح حال کمیل بن زیاد نخعی کُمیل بن زیاد بن نُهیک نخعی هیجده ساله بود که پیغمبر(ص) رحلت فرمود و مردی شریف بود. علمای اهل سنت او را ثقه و امین شمرند و از رؤسای شیعه است در جنگ صفین در رکاب امیرالمؤمنین(ع) بود. از اعمش روایت شده است که: هیثم بن اسود روزی نزد حجّاج بن یوسف رفت حجّاج از او پرسید: کمیل در چه کار است؟ او گفت: پیری سالخورده و خانه‌نشین است. گفت: کجاست؟ گفت: پیری است کلان‌سال و خَرِف شده، ‌او را بخواند و پرسید: تو با عثمان چه کردی؟ گفت: عثمان مرا سیلی زده بود خواست قصاص کنم، او تسلیم شد اما من او را عفو کردم و قصاص نکردم. و جریر از مغیره روایت کرده است که:‌ حجّاج به طلب کمیل فرستاد، او بگریخت. پس قوم او را از عطا محروم ساخت و مشاهرة آنها را ببرید چون کمیل این بدید با خود گفت: من پیری سالخورده‌ام و عمر من به ‌سر آمده است شایسته نیست کسان خود را از عطا محروم گردانم پس خود نزد حجّاج آمد. چون حجّاج او را بدید گفت: من دوست داشتم تو را نیکوکار ببینم. کمیل گفت: از عمر من اندک مانده است، هر چه می‌خواهی حکم کن که وعده‌گاه نزد خدای تعالی است و امیرالمؤمنین(ع) مرا خبر داده است تو مرا می‌کشی. حجّاج گفت: آری تو از جمله کسانی هستی که عثمان را کشتند، گردن او را بزنید. او را گردن زدند در سال هشتاد و دو از هجرت و بنابراین او نودساله بود. قنبر مولای امیرالمؤمنین(ع) را هم حجّاج بکشت به جرم دوستی آن حضرت و تفصیل آن در ارشاد مذکور است. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد..... @asheghanezohor ✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣9⃣ آن‌گونه که روایات بیان می‌کنند، جماعت یا حزبی غیر دینی متش
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣9⃣ روایات شریف ما حوادث کوفه و نجف را به روشنی و صراحت به تصویر می‌کشند که به عنوان مثال به برخی از آنها اشاره‌ای خواهیم داشت: اصبغ بن نباته از حضرت علی(ع) نقل می‌کنند که فرمودند: «وَ یَبْعَثُ‌ مِائَةً وَ ثَلَاثِینَ‌ أَلْفاً إِلَى‌ الْکُوفَةِ وَ یَنْزِلُونَ الرَّوْحَاءَ وَ الْفَارِقَ فَیَسِیرُ مِنْهَا سِتُّونَ أَلْفاً حَتَّى یَنْزِلُوا الْکُوفَةَ مَوْضِعَ قَبْرِ هُودٍ ع بِالنُّخَیْلَةِ فَیَهْجُمُونَ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الزِّینَةِ وَ أَمِیرُ النَّاسِ جَبَّارٌ عَنِیدٌ یُقَالُ لَهُ الْکَاهِنُ السَّاحِرُ فَیَخْرُجُ مِنْ مَدِینَةِ الزَّوْرَاءِ إِلَیْهِمْ أَمِیرٌ فِی خَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْکَهَنَةِ وَ یَقْتُلُ عَلَى جِسْرِهَا سَبْعِینَ أَلْفاً حَتَّى تَحَمَّى النَّاسُ مِنَ الْفُرَاتِ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ مِنَ الدِّمَاءِ وَ نَتْنِ الْأَجْسَادِ وَ یُسْبَى مِنَ الْکُوفَةِ سَبْعُونَ أَلْفَ بِکْرٍ لَا یُکْشَفُ عَنْهَا کَفٌّ وَ لَا قِنَاعٌ حَتَّى یُوضَعْنَ فِی الْمَحَامِلِ وَ یَذْهَبَ بِهِنَّ إِلَى الثُّوَیَّةِ وَ هِیَ الْغَرِیُّ ثُمَّ یَخْرُجُ مِنَ الْکُوفَةِ مِائَةُ أَلْفٍ مَا بَیْنَ مُشْرِکٍ وَ مُنَافِقٍ حَتَّى یَقْدَمُوا دِمَشْقَ لَا یَصُدُّهُمْ عَنْهَا صَادٌّ وَ هِیَ‌ إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ وَ تُقْبِلُ رَایَاتٌ مِنْ شَرْقِیِّ الْأَرْضِ غَیْرَ مُعْلَمَةٍ لَیْسَتْ بِقُطْنٍ وَ لَا کَتَّانٍ وَ لَا حَرِیرٍ مَخْتُومٌ فِی رَأْسِ الْقَنَاةِ بِخَاتَمِ السَّیِّدِ الْأَکْبَرِ یَسُوقُهَا رَجُلٌ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ تَظْهَرُ بِالْمَشْرِقِ وَ تُوجَدُ رِیحُهَا بِالْمَغْرِبِ کَالْمِسْکِ الْأَذْفَرِ یَسِیرُ الرُّعْبُ أَمَامَهَا بِشَهْرٍ حَتَّى یَنْزِلُوا الْکُوفَةَ طَالِبِینَ بِدِمَاءِ آبَائِهِمْ فَبَیْنَمَا هُمْ عَلَى ذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ خَیْلُ الْیَمَانِیِّ وَ الْخُرَاسَانِیِّ یَسْتَبِقَانِ کَأَنَّهُمَا فرسی [فَرَسَا] رِهَانٍ شُعْثٌ غُبْرٌ جُرْدٌ أَصْلَابُ نَوَاطِی وَ أَقْدَاحٍ إِذْ یَضْرِبُ أَحَدُهُمْ بِرِجْلِهِ بَاکِیَةً فَیَقُولُ لَا خَیْرَ فِی مَجْلِسِنَا بَعْدَ یَوْمِنَا هَذَا اللَّهُمَّ فَإِنَّا التَّائِبُونَ وَ هُمُ الْأَبْدَالُ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ الْعَزِیزِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ‌ وَ نُظَرَاؤَهُمْ مِنْ آلِ مُحَمَّد(ص)؛187 📚پی نوشتها 187. «بحارالانوار»، ج 52، صص 273-274؛ «الزام‌الناصب»، ج 2، ص 120؛ «بشارةالاسلام»، صص 58 و 69. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت7⃣2⃣1⃣ مؤلف گوید: شیخ ما محدّث نوری ـ رحمه‌الله‌ـ در کتاب نَفَسُ
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣2⃣1⃣ و از حضرت ابی عبدالله صادق(ع) روایت است که: چون حسین بن علی(ع) خواست به عراق رود کتب و وصیت خود را به امّ ‌سلمه سپرد و چون علی بن الحسین(ع) بازگشت امّ ‌سلمه آنها را به وی داد. و مسعودی در اثبات‌الوصیّة مکالمة حضرت سیّدالشهدا را با امّ‌ ‌سلمه آورده است نظیر آنچه در حدیث بیست و چهارم و بیست و نهم از چهل حدیث اول کتاب. و در ضمن گزارش خروج آن حضرت از مدینه بگذشت و برای احتراز از تطویل به تکرار نپرداختیم. و مسعودی در مُروج الذّهب گوید: چون حسین(ع) آهنگ رفتن به عراق فرمود ابن عباس نزد او آمد و گفت: ای پسر عمّ مرا خبر رسیده است که به عراق خواهی رفت با آنکه آنان خیانتکارند تو را تنها برای جنگ دعوت کرده‌اند و بس. شتاب مفرمای و اگر خواهی حتماً‌ با این جبّار یعنی یزید کارزار کنی و ماندن در مکه را ناخوش داری، سوی یمن شو که آن کشوری است در کنار افتاده و تو را بدانجا یاران و اعوان است. در آنجا بمان و دُعاة خویش را در پراکنده ساز و اهل کوفه و یاران خود در عراق بنویس امیر خود را از خود برانند اگر توانستند و امیر خود را راندند و دور کردند چنانکه کسی در آنجا نبود تا با تو درآویزد نزد آنها رو و من از خیانت آنها ایمن نیستم و اگر این کار نکردند در جای خود باش تا خدای چه پیش آورد چون در کشور یمن قلعه‌ها و دره‌هاست. امام حسین(ع) ‌فرمود: من می‌دانم تو خیرخواه و مهربانی با من ولیکن مسلم بن عقیل سوی من نامه نوشته است که اهل شهر بر بیعت و یاری کردن من اجتماع کرده‌اند و عازم رفتن شده‌ام. ابن عباس گفت: اِنَّهُمْ مَنْ جَرَّبْتَ وَ جَرَّبْتَ یعنی اعتماد بر قول آنها نیست همانها هستند که پیش از این با پدر و برادر تو بودند و فردا کشندگان تو اَند با امیر خود اگر تو خارج شوی و این خبر به ابن زیاد برسد آنها را به جنگ تو خواهد فرستاد و همانها که نامه برای تو نوشتند از دشمن تو بر تو سخت‌تر باشند و اگر قول مرا نپذیری و خواهی حتماً‌ سوی کوفه روی پس زنان و فرزندان را با خود مبر. سوگند به خدا می‌ترسم کشته شوی چنانکه عثمان کشته شد و زنان و فرزندان به او نگاه می‌کردند.36 حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت7⃣0⃣1⃣ چنین فاجعة دردناکی در «مدینه» بر سر پسر عموی نفس زکیّه ک
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣0⃣1⃣ حضرت مهدی(عج) به یاران خویش می‌فرمایند: ای قوم (همراهان) اهالی «مکّه» مرا نمی‌خواهند؛ ولی برای آن که حجّت بر آنها تمام شود و خود هم به وظیفه‌ام عمل کرده باشم [یکی از شما را] به سوی آنها می‌فرستم. سپس یکی از یارانشان را خوانده و به او می‌فرمایند: به سوی اهل مکّه برو و بگو: ای اهالی مکّه! من فرستادة فلانی (حضرت مهدی(عج)) هستم و او برای شما چنین پیغام فرستاده که ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتیم. ما نوادگان حضرت محمّد(ص) و سلالة پیامبران هستیم. به ما ظلم شده وآزار رسانده و ما را سرکوب کرده‌اند. حقّمان را تا به امروز به زور از زمان رحلت پیامبر(ص) گرفته‌اند. از شما طلب یاری می‌کنیم. پس یاری‌مان کنید. وقتی این جوانمرد پیام رارساند به سوی او می‌آیند و مابین رکن و مقام او را که نفس زکیّه است، می‌کشند (سر می‌برند).» امیرالمؤمنین علی(ع) هم فرمودند: «... أَ لَا أُخْبِرُکُمْ‌ بِآخِرِ مُلْکِ‌ بَنِی‌ فُلَانٍ‌ قُلْنَا بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ قَتْلُ نَفْسٍ حَرَامٍ فِی یَوْمٍ حَرَامٍ فِی بَلَدٍ حَرَامٍ عَنْ قَوْمٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ مَا لَهُمْ مُلْکٌ بَعْدَهُ غَیْرُ خَمْسَ عَشْرَةَ لَیْلَة؛199 📚پی نوشتها 199. نعمانی، «الغیبـة»، ص 258؛ «بحارالانوار»، ج 52، ص 234؛ «الممهدون للمهدی(عج)»، ص 61. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت7⃣3⃣1⃣ بسم‌الله الرحمن الرحیم از حسین بن علی(ع) به سوی برادرانش ا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣3⃣1⃣ ابن زیاد را خبر دادند که او چه گفت بفرمود او را از بالای قصر به زمین انداختند و بمرد. (ارشاد) روایت شده است که: او را دست‌بسته به زمین افکندند استخوانهایش بشکست و هنوز رمقی مانده بود که مردی بیامد لَخَمی عبدالملک بن عُمَیر نام، سر او ببرید. گفتند: چرا چنین کردی و نکوهش کردند گفت: خواستم آسوده‌اش کنم. آنگاه حسین(ع) از حاجِر روانه شد به آبی رسید از آبهای عرب و عبدالله بن مطیع عدوی44 بدانجا فرود آمده بود. چون چون حسین(ع) را دید گفت: پدر و مادرم فدای تو یابن رسول‌الله برای چه آمدی و او را فرود آورد و پذیرایی کرد. حسین(ع) فرمود: معاویه بمرد چنانکه خبر آن به تو رسید. اهل عراق سوی من نامه نوشتند و مرا بخواندند. عبدالله گفت:‌ تو را به خدا یابن رسول‌الله مگذار حرمت اسلام شکسته شود تو را سوگند می‌دهم که پاس حرمت قریش و حرمت عرب را بدار والله اگر این ملک که در دست بنی‌امیه است طلب کنی تو را می‌کشند و اگر تو را بکشند پس از تو از هیچ کس بیم ندارند، والله این حرمت اسلام است که شکسته می‌شود و حرمت قریش و حرمت عرب، چنین مکن و به کوفه مرو و خویشتن را در دسترس بنی‌امیه مگذار. حسین(ع) اِبا فرمود مگر از رفتن و به فرمان عبیدالله راهها را میان واقِصَه تا راه بصره و راه شام بسته و گرفته بودند نمی‌گذاشتند کسی از آن خطّ بگذرد و بیرون رود یا به درون آید و حسین(ع) می‌آمد خبر از عراق نداشت، تا بادیه‌نشینان را دید خبر بپرسید گفتند: ما هیچ نمی‌دانیم مگر اینکه نمی‌توانیم درون برویم یا بیرون آییم پس آن حضرت همچنان بیامد. (ملهوف) و روایت شده است که: چون به خُزیمیّه فرود آمد یک شبانه‌روز آنجا بماند چون بامداد شد خواهرش زینب(س)روی بدو کرد و گفت: آیا به تو خبر دهم که دوش چه شنیدم؟ حسین(ع) فرمود: چه شنیدی؟ گفت: در نیمه‌های شب برای حاجتی بیرون رفتم شنیدم هاتفی می‌گفت: اَلا یا عَینُ فَاْحَتفِلی بِجَهدٍ وَ مَن یَبْکِی عَلَی الشُّهَداءِ بَعْدِی عَلی قَومٍ تَسُوقُهُـمُ الْـمَنـایـا بِمِقـــدارٍ اِلـــی اِنجـازِ وَعدٍ حسین(ع) فرمود: ای خواهر هر چه خدای مقدّر فرمود همان می‌شود. پس از آن حسین(ع) آمد تا نزدیکی آبی بالای زَرُود. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴