eitaa logo
عاشقان_ظهور
192 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
938 ویدیو
11 فایل
کپی و دانلود با ذکر صلوات به نیت ظهور امام زمان( عج) آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت2⃣4⃣1⃣ (ملهوف) و روایت شده است که: چون صبح شد مردی از اهل کوفه مک
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣4⃣1⃣ فصل سیزدهم در ذکر دیدار حُرّ بن ‌یزید ریاحی حضرت سیدالشهداء(ع) را و بازداشتن آن حضرت از رفتن به کوفه ( ارشاد) آنگاه امام(ع) تا نیمة روز راه رفتند. در آن هنگام یک تن از یاران تکبیر گفت. حسین(ع) فرمود: الله‌اکبر برای چه تکبیر گفتی؟ گفت: ‌درختهای خرما بینم. گروهی از اصحاب عرضه داشتند: به خدا سوگند که در اینجا ما هرگز نخل ندیده‌ایم. حسین(ع) فرمود: چه می‌پندارید و آن چیست؟ گفتند: گمان داریم گوش اسبان است. حسین(ع) فرمود: من هم چنین بینم؛ آنگاه پرسید: در این زمین پناهگاهی هست که آن را در پس پشت قرار دهیم و با این مردم از یک جانب روبرو شویم؟ گفتند: آری در اینجانب ذُوحُسم است و آن کوهی است (حُسم به ضمّ حاء مهمله و فتح سین یا به ضمّ هر دو در بعضی نسخ حسمی بر وزن ذکری) از سوی چپ سیر فرمای که اگر زودتر بدان رسیدی مراد حاصل است. پس امام(ع) به جانب چپ گرایید و ما هم به سوی چپ روانه شدیم به اندک مدّتی گردن اسبان نمایان گشت و ما تشخیص دادیم و چون دیدند ما راه بگردانیده‌ایم آنها هم سوی ما بگردیدند نوک نیزة آنها مانند مگس عسل و پرچمها مانند بال مرغان بود و به جانب ذُوحُسم شتافتیم ما پیش‌تر رسیدیم از ایشان و امام فرمود خیمه و خرگاه برافراشتند و آن مردم که نزدیک هزار سوار بودند با حرّ بن یزید تمیمی می‌آمدند تا در مقابل ما بایستادند در گرمای نیمروز حسین(ع) و اصحاب او عمامه بر سر بسته و شمشیر حمایل کرده بودند. امام به یاران فرمود: این جماعت را آب دهید، مردان را سیراب کنید و اسبان را اندکی تشنگی بنشانید. چنین کردند. کاسه و طشت می‌آوردند و از آب پر می‌کردند و نزدیک اسبان می‌بردند. چون اسبی سه یا چهار یا پنج جرعه می‌نوشید از آن اسب دور کرده نزدیک اسب دیگر می‌بردند تا همة اسبان را آب دادند. علی بن طعان مُحاربی گفت: آن روز با حُرّ بودم و آخر همه آمدم. چون حسین(ع)  تشنگی من و اسب مرا دید فرمود: راویه را بخوابان. من مراد آن حضرت را ندانستم چون راویه به زبان ما مشک را گویند و به زبان مردم حجاز آن شتر که مشک آب را بر او بار کنند و مشک خواباندنی نیست چون امام توجه کرد که من نفهمیدم فرمود: برادرزاده شتر را بخوابان. من شتر را خوابانیدم و فرمود: بنوش و من هر چه می‌خواستم آب بیرون می‌ریخت. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت3⃣1⃣1⃣ صبح شنبه‌ای که مصادف با عاشوراست حضرت پس از طلوع آفتاب،
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣1⃣1⃣ شب جمعه، خداوند متعال مَلَکی را به آسمان دنیا می‌فرستد. وقتی که فجر طلوع کرد، آن ملک بر عرش خدا که بالای بیت المعمور قرار گرفته می‌نشیند و برای هر کدام از پیامبر و حضرت علی و امام حسن و امام حسین(س) یک منبر نورانی، می‌گذارد و ایشان هم از آنها بالا می‌روند و ملایکه و پیامبران و مؤمنان هم در مقابل ایشان جمع می‌گردند و به دنبال آن درهای آسمان گشوده می‌شود و پس از زوال خورشید218 پیامبر(ص) می‌فرمایند: بار پروردگارا! این وعده‌ای که در کتاب خویش دادی و گفتی: «خداوند به آن دسته از شما که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده داده است که آنها را همانند پیشینیان ایشان حاکمان زمین و دین مرض خویش،219 یعنی اسلام مسلط و خوف آنها را به آرامش تبدیل می‌کند.» پس از ایشان ملائکه و پیامبران هم، چنان می‌گویند. آن چهار نور مقدّس به سجده می‌افتند و حضرت (رسول(ص)) باز می‌فرمایند: پروردگارا غضب نما که حریمت دریده شد و برگزیدگانت شهید و بندگان صالحت خوار گشتند. پس خداوند آنچه را که بخواهد می‌کند که آن روز معلوم است.» 📚پی نوشتها 217. نعمانی، «الغیبـة»، ص 276؛ «بحارالانوار»، ج 52، ص 297. 218. هنگام ظهر. (م). .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣4⃣1⃣ فصل سیزدهم در ذکر دیدار حُرّ بن ‌یزید ریاحی حضرت سیدالشهد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣4⃣1⃣ حسین(ع) فرمود: اِخَنِثِ السّقاء یعنی مشک را بگردان من ندانستم چه کنم. خود برخاست و مشک را بگردانید و من آب نوشیدم و اسب را سیراب کردم. حرّ بن یزید از قادسیه آمده بود و عبیدالله بن زیاد حصین بن تمیم47 را فرستاده بود و در قادسیه نشانیده و حرّ بن زید را گفته بود با هزار سوار در مقدمه به استقبال امام(ع) فرستند و حُرّ همچنان در پیش آن حضرت ایستاده بود تا هنگام نماز ظهر شد. امام(ع) حَجّاج بن مسروق را فرمود اذان بگوید. اذان بگفت و هنگام اقامه حسین(ع) بیرون آمد با اِزار و رِدا و نعلین خدای را سپاس گفت و ستایش کرد. آنگاه فرمود: ای مردم من نزد شما نیامدم تا وقتی که نامه‌های شما به من رسید و فرستادگان شما آمدند که نزد ما آی ما امامی نداریم شاید به سبب تو خداوند ما را بر صواب و حق جمع کند اگر بر همان عهد و پیمان استوار هستید باز نمایید که مایة اطمینان من باشد و اگر نه بر آن عهدید که بودید و آمدن مرا ناخوش دارید از همین جا باز می‌گردم و بدانجایی که بودم می‌روم. هیچ یک کلمه‌ای در جواب نگفت. پس مؤذّن را فرمود: اقامه ‌گوی. او اقامة نماز گفت. پس به حُرّ فرمود: می‌خواهی با اصحاب خود نماز گزاری؟ گفت: نه بلکه تو نماز گزار و ما همه با تو نماز گزاریم. پس حسین(ع) نماز گزارد و آنان را اقتدا کردند. آنگاه به خیمه درآمد و اصحاب گرد او بگرفتند و حُرّ به جای خود بازگشت و داخل خیمه شد که برای او برافراشته بودند و گروهی از یاران گرد وی فراهم شدند و باقی به صفهای خود بازگشتند و هر یک لگام اسب خود بگرفت و در سایه‌اش بنشست باز موذّن برای نماز عصر اذان گفت و اقامه و حسین(ع) را پیش داشتند و با همه نماز بگزارد. آنگاه روی بدانها نمود و خدای را سپاس گفت و ستایش کرد پس از آن فرمود: اما بعد ای مردم اگر از خدای بترسید و حق را برای اهلش بشناسید خدای تعالی بیشتر از شما راضی گردد و ما اهل بیت محمد(ص) اولی‌تریم به تصدّی امر خلافت. از این مدعیان مقامی که از آنِ آنها نیست و میان شما به ستم و زور رفتار می‌کنند و اگر از حق ابا دارید و ما را نمی‌پسندید و حق ما را نمی‌شناسید و رأی شما اکنون غیر از آن است که در نامه‌ها فرستاده بودید و فرستادگان شما گفتند از نزد شما برمی‌گردم. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣1⃣1⃣ شب جمعه، خداوند متعال مَلَکی را به آسمان دنیا می‌فرستد.
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣2⃣1⃣ 3. اوّلین خطبة حضرت مهدی(عج) پس از ظهور صبح شنبة عاشورای موعود که بناست حضرت ظهور کنند، وارد «مسجدالحرام» می‌شوند و دو رکعت نماز رو به «کعبه» و پشت به مقام به جا می‌آورند و پس از دعا به درگاه الهی، به نزدیک کعبه رفته و با تکیه بر «حجرالاسود» رو به جهانیان کرده و اوّلین خطبة تاریخی خویش را پس از حمد خداوند و سلام و صلوات بر آستان با عظمت پیامبر اکرم و خاندان بزرگوارشان(س)، چنین انشا می‌کنند:232 بعد حمدالله والثناء علیه، والصلاة علی محمّد و آله الطاهرین... فینادی: یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا نَسْتَنْصِرُ اللَّهَ فَمَنْ أَجَابَنَا مِنَ النَّاسِ فَإِنَّا أَهْلُ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ مُحَمَّدٍ(ص) وَ نَحْنُ أَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ(ص) فَمَنْ حَاجَّنِی فِی آدَمَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِآدَمَ وَ مَنْ‌ حَاجَّنِی‌ فِی‌ نُوحٍ‌ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِنُوحٍ وَ مَنْ حَاجَّنِی فِی إِبْرَاهِیمَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْراهِیمَ‌ وَ مَنْ حَاجَّنِی فِی مُحَمَّدٍ(ص) فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِمُحَمَّدٍ(ص) وَ مَنْ حَاجَّنِی فِی النَّبِیِّینَ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِالنَّبِیِّینَ أَ لَیْسَ اللَّهُ یَقُولُ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‌ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» فَأَنَا بَقِیَّةٌ مِنْ آدَمَ وَ ذَخِیرَةٌ مِنْ نُوحٍ وَ مُصْطَفًى مِنْ إِبْرَاهِیمَ وَ صَفْوَةٌ مِنْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أَلَا فَمَنْ حَاجَّنِی فِی کِتَابِ اللَّهِ فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِکِتَابِ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ حَاجَّنِی فِی سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَأَنَا أَوْلَى النَّاسِ بِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَأَنْشُدُ اللَّهَ مَنْ سَمِعَ کَلَامِی الْیَوْمَ لَمَّا بَلَّغَ الشَّاهِدُ مِنْکُمُ الْغَائِبَ وَ أَسْأَلُکُمْ بِحَقِّ اللَّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ ص وَ بِحَقِّی فَإِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقَّ الْقُرْبَى مِنْ رَسُولِ اللَّهِ إِلَّا أَعَنْتُمُونَا وَ مَنَعْتُمُونَا مِمَّنْ یَظْلِمُنَا فَقَدْ أُخِفْنَا وَ ظُلِمْنَا وَ طُرِدْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا وَ بُغِیَ عَلَیْنَا وَ دُفِعْنَا عَنْ حَقِّنَا وَ افْتَرَى أَهْلُ الْبَاطِلِ عَلَیْنَا فَاللَّهَ اللَّهَ فِینَا لَا تَخْذُلُونَا وَ انْصُرُونَا یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ تَعَالَى‌؛233 📚پی نوشتها 232. پیش از ایراد خطبه، بنا بر مجموعه روایاتی که مرحوم آیت‌الله خراسانی جمع‌آوری کرده‌اند، چنین خواهد شد: «از بلندی کوه ذی‌طوی با سیصد و سیزده تن سرازیر شود تا اینکه به مسجد آید.» («بحارالانوار»، ج 52، ص 307). پس مردی از یاران آن حضرت اوّل نطق کند و فریاد زند: «ایهاالناس این است آنکه مطلوب شماست و آن که شما می‌خواهید. دعوت می‌کند شما را به آنچه پیغمبر(ص) دعوت می‌کرد.» پس مردم از جا برمی‌خیزند. پس آن حضرت خود سخن می‌گویند و می‌فرمایند: «ایهاالناس منم فلان پسر فلان، منم پسر پیغمبر خدا. دعوت می‌کنم شما را به آنچه پیغمبر خدا دعوت می‌کرد.» پس هجوم می‌آورند که او را بکشند. پس سیصد و سیزده تن از او دفاع می‌کنند. («بحارالانوار»، ج 52، ص 306). پس بیاید مابین رکن و مقام چهار رکعت نماز بگزارد. («الزام‌الناصب»، ج 2، ص 294). پس آنگاه به اسم او از آسمان ندا شود و او را پشت مقام باشد. پس اصحاب او بگویند: دیگر چه انتظاری داری؟ به اسم تو ندا شد. پس دست او را بگیرند و بیاورند برای بیعت عمومی. («بحارالانوار»، ج 52، ص 294) پس بیاید تا به حجرالاسود تکیه کند و اوّل چیزی که نطق کند این است: «بقیة‌الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین» (سورة هود (11)، آیة 86)، سپس بگویند: «منم بقیةالله.» و پس از آن خطبه را ایراد می‌کنند. («مهدی منتظر(عج)»، ص 346). (م). 233. نعمانی، «الغیبـة»، ص 281؛ «بحارالانوار»، ج 52، ص 228؛ «بشارة‌الاسلام»، ص 102؛ «منتخب‌الاثر»، ص 422؛ «المهدی(عج)، من‌المهد الی الظهور»، ص 412؛ «تاریخ مابعدالظهور»، ص 228؛ «یوم‌الخلاص»، ص 303. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت5⃣4⃣1⃣ حسین(ع) فرمود: اِخَنِثِ السّقاء یعنی مشک را بگردان من ندان
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣5⃣1⃣ عبیدالله گفت: یابن رسول‌الله اگر تو را در کوفه یاران و شیعیان بود و به یاری آنها امیدی بود من از همة آنها مجاهدت بیشتر می‌کردم و لکن شیعة تو در کوفه نماندند و از ترس شمشیر بنی‌امیه از منازل خود بیرون رفتند. و ابوحنیفة دینوری گوید: عبیدالله گفت: والله من از کوفه بیرون نیامدم مگر برای اینکه دیدم بسیار مردم برای محاربة او بیرون رفتند و شیعیان وی را بی‌یار و تنها گذاشتند و دانستم البته کشته می‌شود و من قادر بر یاری او نیستم پس دوست ندارم او را ببینم و او مرا ببیند. مؤلف گوید: مناسب است در این مقام اشارت به شرح حال عبیدالله بن حُرّ جعفی، و گوییم: میرزا محمد استرآبادی در رجال کبیر خود از نجاشی روایت کرده است که عبیدالله بن حُرّ جعفی سوار دلیر و شاعر نُسْخَتی دارد که از امیرالمؤمنین(ع) روایت می‌کند آنگاه مسنداً‌ از او روایت کرده است که از حسین(ع) پرسید از خضاب وی فرمود: آن نیست که شما می‌پندارید حنّاء است و وسمه انتهی کلام میرزا (یعنی این سیاهی در محاسن من چنانکه می‌پندارید رنگ طبیعی نیست به حنّا و رنگ سیاه شده است). ( قمقام) و حکایت شده است که: عبیدالله مذکور از دوستان عثمان بود و از دلاوران و سواران عرب، در وقعة صفین در لشکر معاویه بود برای محبتی که با عثمان داشت. وقتی امیرالمؤمنین(ع) کشته شد به کوفه آمد و بدانجا بود تا مقدمات کشته شدن حسین(ع) فراهم شد. پس تَعَمّداً‌ از کوفه بیرون آمد تا مقتل حسین(ع) را نبیند. طبری از ابی‌مخنف از عبدالرحمن بن جُندب ازدِی روایت کرده است که: عبیدالله بن زیاد پس از کشته شدن حسین بن علی(ع) در جستجوی اشراف کوفه بود،‌ عبیدالله بن حُرّ جعفی را ندید پس از چند روز بیامد و نزد عبیدالله زیاد رفت از او پرسید: ای پسر حُرّ کجا بودی؟ گفت: بیمار بودم گفت: دلت بیمار بود یا تنت؟ گفت: اما دلم هرگز بیمار نبوده است و اما تنم خداوند بر من منّت نهاد و عافیت داد. ابن زیاد گفت: دروغ می‌گویی با دشمن ما بودی. گفت: اگر با دشمن تو بودم، بودن من مشهود بود و مکان چون منی پوشیده نمی‌ماند. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت3⃣2⃣1⃣ 3. اوّلین خطبة حضرت مهدی(عج) پس از ظهور صبح شنبة عاشورا
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣2⃣1⃣ ای مردم! ما برای خداوند [از شما] یاری می‌طلبیم و کیست که ما را یاری کند؟ آری. ما خاندان پیامبرتان محمّد مصطفی(ص) هستیم و سزاوارترین (نزدیک‌ترین) مردم نسبت به خدا و ایشان. هر کس با من در رابطه با آدم محاجه، کند من سزاوارترین [و نزدیک‌ترین] مردم نسبت به اویم و همین‌طور راجع به نوح و ابراهیم و محمّد(ص) و دیگر پیامبران و کتاب خداوند که به هر کدام از دیگر مردم اوّلی هستم. مگر خداوند متعال در کتابش نفرموده است: «به درستی که خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید خاندانی که برخی از آنها از بعضی دیگرند و خداوند شنوا و داناست». من بازماندة آدم و ذخیره نوح و برگزیدة ابراهیم و عصارة وجود محمّد(ص) هستم. ... هر کس دربارة سنت رسول‌الله(ص) با من محاجه کند، من سزاوارترین مردم نسبت به آن هستم. هر که امروز کلام مرا می‌شنود، به خداوند متعال قسم می‌دهم! که به غایبان [این سخنان را] برساند. به حقّ خداوند متعال و رسول گرامی‌اش و حقّ خودم! از شما می‌خواهم [به ما رو کنید] که من حقّ قرابت و خویشاوندی رسول‌الله(ص) را بر گردن شما دارم که شما ما را یاری کنید و در مقابل آنها که به ما ظلم می‌کنند، حمایت کنید که اهل باطل به ما دروغ بستند. ... از خدا بترسید و خدا را دربارة ما در نظر داشته باشید ما را خوار نکنید و یاریمان کنید تا خداوند متعال شما را یاری کند.» سپس حضرت دست‌هایشان را به آسمان بلند کرده و با دعا و تضرع این آیه را به درگاه الهی عرضه می‌دارند: «اَمَّن یُجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَیَکشِفُ السُّوءَ؛234 «کیست آن که وقتی شخص مضطر دعایش کند، او را پاسخ داده و بدی را از او برطرف کند؟!» 📚پی نوشتها 234. سورة نمل (27)، آیة 62. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣5⃣1⃣ عبیدالله گفت: یابن رسول‌الله اگر تو را در کوفه یاران و شیع
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣5⃣1⃣ راوی گفت: ابن زیاد از او غافل گشت ناگهان ابن حُرّ از نزد او بیرون شد و بر اسب خویش بنشست باری ابن زیاد متوجه شد گفت: پسر حُرّ کجاست؟ گفتند؟ همین ساعت بیرون شد. گفت: او را بیاورید. شرطی‌ها نزد او حاضر گشتند و گفتند: امیر را اجابت کن. اسب خویش را برانگیخت و گفت: با او گویید والله به اختیار خود هرگز پیش او نیایم و خارج شد تا در خانة احمر بن زیاد طائی فرود آمد و اصحاب وی در آنجا گرد آمدند و رفتند تا به کربلا رسیدند و مصارع قوم را نگریستند و او و اصحابش برایشان رحمت فرستادند و بخشایش از خدای خواستند و باز برفت تا در مدائن فرود آمد و در این باره گفت: یَقُوُلُ اَمِیرٌ غادِرٌ حقّ غــادِرٍ فَیانَدَمِی اَنْ لا اُکُوَنَ نَصَرْتُهُ لا کُنْتَ قاتَلتَ الشَّهید ابّنَ فاطَمَة اَلاکُــلُّ نَفسٍ لا تُسَـــدِّد نادِمة تمام ابیات را مؤلف در اشعار مراثی آورده است. معنی ابیات این است. امیر بی‌وفا راستی بی‌وفا می‌گوید، چرا با حسین پسر فاطمه جنگ نکردی، و من پشیمانم از اینکه یاری او نکردم. هر کس درستکار نباشد پشیمان شود. و هم حکایت شده است که از اَسَف دستها را به یکدیگر می‌زد و می‌گفت: با خود چه کردم و این شعرها بگفت: یعنی: ای دریغ و افسوس و تا زنده‌ام دریغ میان سینه و چنبر گردن من در گردش است. هنگامی که حسین(ع) از چون منی یاری طلبید بر گمراهان و منافقان آن روز که در قصر ابن مقاتل با من می‌گفت: آیا ما را رها می‌کنی و می‌خواهی جدا شوی از ما و اگر من به جان با او مساوات کردمی روز لقای پروردگار به کرامت نائل گردیدمی، با پسر مصطفی جانم به فدای او، پشت کرد و وداع گفت و برفت، اگر دریغ و افسوس دل زنده‌ای را شکافتی،‌ دل من می‌خواست بشکافد. به حقیقت رستگار شدند آنها که حسین(ع) را یاری کردند و نومید گشتند آن دیگران صاحبان نفاق. سید اجلّ بحرالعلوم ـ عطّر الله مرقَدَه ـ در رجال خود گوید: شیخ نجاشی در کتاب خویش گروهی را نام برده است که از سَلَف صالح یعنی نیکمردان گذشتة ما بودند و از جملة آنها عبیدالله بن حُرّ جعفی را شمرده است و این مرد همان است که حسین(ع) پس از دیدار حرّ بن یزید بر وی بگذشت و طلب یاری کرد از او و او اجابت نکرد. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣2⃣1⃣ ای مردم! ما برای خداوند [از شما] یاری می‌طلبیم و کیست که
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣2⃣1⃣ 4. انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت پس از آنکه حضرت گفتار خویش را به پایان برند، پلیس‌ها و شرطه‌های حرم تلاش می‌کنند که ایشان را همانند نفس زکیّه به شهادت برسانند یا حداقل اسیر کنند که اصحاب حضرت، قدم پیش نهاده و شرّ آنها را از امام(عج) دفع می‌کنند. جبرئیل(ع) هم پشت «کعبه» به عنوان اوّلین نفر با امام(عج) بیعت می‌کند و پس از او سیصد و سیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان می‌بندند. امام صادق(ع) به مفضل به عمر فرمودند: «... یَا مُفَضَّلُ یُسْنِدُ الْقَائِمُ(عج) ظَهْرَهُ إِلَى الْحَرَمِ وَ یَمُدُّ یَدَهُ فَتُرَى بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ یَقُولُ هَذِهِ یَدُ اللَّهِ وَ عَنِ اللَّهِ وَ بِأَمْرِ اللَّهِ ثُمَّ یَتْلُو هَذِهِ الْآیَةَ «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‌ نَفْسِهِ»235‌ الْآیَةَ فَیَکُونُ أَوَّلُ مَنْ یُقَبِّلُ یَدَهُ جَبْرَئِیلَ(ع) ثُمَّ یُبَایِعُهُ وَ تُبَایِعُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ نُجَبَاءُ الْجِنِّ ثُمَّ النُّقَبَاءُ وَ یُصْبِحُ النَّاسُ بِمَکَّةَ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الرَّجُلُ الَّذِی بِجَانِبِ الْکَعْبَةِ وَ مَا هَذَا الْخَلْقُ الَّذِینَ مَعَهُ وَ مَا هَذِهِ الْآیَةُ الَّتِی رَأَیْنَاهَا اللَّیْلَةَ وَ لَمْ تُرَ مِثْلَهَا؛236 📚پی نوشتها 235. سورة فتح (48)، آیة 10. 236. «بحارالانوار»، ج 53، ص 8؛ «بشارةالاسلام»، ص 268؛ «الزام‌الناصب»، ج 2، ص 257؛ «یوم‌الخلاص»، ص 320. .دارد... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت5⃣2⃣1⃣ 4. انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت پس از آنکه حضرت
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣2⃣1⃣ ای مفضّل! حضرت مهدی(عج) پشتش را به حرم می‌کنند و دستش را که سفیدی خیره‌کننده‌ای دارد، جهت بیعت دراز می‌کنند و می‌فرماید: «این دست خدا و از سوی خدا و به فرمان خداست.» و سپس این آیه را تلاوت می‌کنند: «آنها با تو بیعت می‌کنند. در حقیقت با خدا بیعت کرده‌اند. دست قدرت الهی مافوق قدرت آنهاست و هر که بیعتش را بشکند، به ضرر خودش است.» اوّلین کسی که دستش را می‌بوسد، جبرئیل است و به دنبال او ملائکه و نجبای اجنّه و سپس، برگزیدگان صبح در «مکّه» و مردم می‌گویند این مردی که اطراف کعبه است، کیست؟ و این جمعیّتی که با او هستند کیانند و آن نشانه بی‌سابقه‌ای که دیشب دیدیم چه بود؟» که این جریان حول و حوش طلوع آفتاب اتّفاق می‌افتد. امام باقر(ع) هم می‌فرمایند: «کَأَنِّی‌ بِالْقَائِمِ‌ یَوْمَ‌ عَاشُورَاءَ یَوْمَ السَّبْتِ قَائِماً بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ بَیْنَ یَدَیْهِ جَبْرَئِیلُ(ع) یُنَادِی الْبَیْعَةَ لِلَّهِ فَیَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؛237 گویا با حضرت مهدی(عج) هستم؛ در روز عاشورایی که شنبه است؛ در حالی که بین رکن و مقام ایستاده است، جبرئیل ندا می‌دهد: بیعت برای خداست (البیعـة لله). پس خداوند زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده است، مملوّ از عدالت می‌کند.» محمّد بن مسلم هم از آن حضرت نقل کرده که فرمودند: «... کَانَ جَبْرَئِیلُ(ع) عَلَى الْمِیزَابِ فِی صُورَةِ طَیْرٍ أَبْیَضَ‌ فَیَکُونُ أَوَّلَ خَلْقِ اللَّهِ مُبَایَعَةً لَهُ أَعْنِی جَبْرَئِیلَ وَ یُبَایِعُهُ النَّاسُ الثَّلَاثُمِائَةِ وَ ثَلَاثَةَ عَشَرَ فَمَنْ کَانَ ابْتُلِیَ بِالْمَسِیرِ وَافَى فِی تِلْکَ السَّاعَةِ وَ مَنْ لَمْ یُبْتَلَ بِالْمَسِیرِ فُقِدَ مِنْ فِرَاشِهِ وَ هُوَ قَوْلُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیّ(ع) الْمَفْقُودُونَ مِنْ فُرُشِهِمْ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ أَیْنَ ما تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً»238 قَالَ الْخَیْرَاتُ الْوَلَایَةُ لَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؛239 📚پی نوشتها 238. سورة بقره (2)، آیة 148. 239. نعمانی، «الغیبـة»، ص 314؛ «منتخب‌الاثر، ص 422؛ «تاریخ ما بعدالظهور»، ص 265. 237. شیخ طوسی، «الغیبـة»، ص 453؛ «منتخب‌الاثر»، ص 422؛ «تاریخ ما بعدالظهور»، ص 265. .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت5⃣5⃣1⃣ راوی گفت: ابن زیاد از او غافل گشت ناگهان ابن حُرّ از نزد ا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣5⃣1⃣ صدوق در امالی از حضرت امام صادق(ع) روایت کرده است که: حسین(ع) چون در قطقطّانیه فرود آمد خیمه‌ای برافراشته دید پرسید: این خیمه از آن کیست؟ گفتند: از آن عبدالله بن حُرّ جعفی (و صحیح عبیدالله به تصغیر است) پس حسین(ع) سوی او فرستاد و گفت: ای مرد تو خطا بسیار کردی و خدای عزّوجّل تو را مؤاخذه کند به آنچه کرده‌ای، اگر در این ساعت سوی او باز نگردی و مرا یاری نکنی تا جدّ من روز قیامت پیش خدا شفیع تو باشد. گفت: یابن رسول‌الله اگر به یاری تو آیم همان اول پیش روی تو کشته شوم و لیکن این اسب من برگیر. به خدا قسم که هرگز سوار آن در طلب چیزی نرفتم مگر به آن رسیدم و هیچ ‌کس در طلب من نیامد مگر نجات یافتم. این اسب من، آن را بگیر. پس حسین(ع) روی از او بگردانید و گفت: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو و گمراهان را به یاری خویش نطلبم، ولکن از اینجا بگریز نه با ما باش و نه بر ما چون اگر کسی بانگ ما را بشنود و اجابت ما نکند خدا او را به روی در آتش افکند. و مفید در ارشاد گفت... و سید بحرالعلوم کلام مفید را موافق آنچه ما اول ذکر کردیم نقل فرمود پس از آن گوید: شیخ جعفر بن محمد بن نِما در رساله شرحُ‌الثّار در احوال مختار گوید: عبیدالله بن حُرّ بن مجمع بن خزیم جعفی از اشراف کوفه بود و حسین(ع) نزد او آمد و به خروج با خود دعوت فرمود. او اجابت نکرد و پشیمان شد چنانکه نزدیک بود از غایت اندوه جانش از تن به در رود و این اشعار گفت: فیالک حسرةً الی آخر الابیات و باز این ابیات را آورده است: پس از آن گوید: عبیدالله بن حُرّ از یاران مختار شد و با ابراهیم اشتر به حرب عبیدالله زیاد رفت و ابن اشتر خروج او را به خود ناخوش داشت و با مختار می‌گفت: می‌ترسم وقت حاجت با من غدر کند. مختار گفت: با او نیکی نمای و چشم او را پر کن به مال. و ابراهیم با عبیدالله بن حُرّ بیرون رفت تا در تکریت فرود آمد و بفرمود خراج آن ناحیت بگرفتند و میان همراهان قسمت کرد و برای عبیدالله بن حُرّ پنج هزار درم فرستاد. او برآشفت و گفت: ابراهیم اشتر خود ده هزار درم برگرفته است و حُرّ پدرم کمتر نبود از مالک اشتر پدر او، پس ابراهیم سوگند یاد کرد که بیش از او برنداشته‌ام. همان مال را که برای خود برداشته بود برای او فرستاد، باز راضی نشد و بر مختار خروج کرد و عهد او بشکست و قرای اطراف کوفه را غارت کرد و عمّال مختار را بکشت و اموال آنجا را برگرفت و به بصره نزد مُصعَب بن زبیر رفت و مختار فرستاد خانة او را ویران ساختند. حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت6⃣2⃣1⃣ ای مفضّل! حضرت مهدی(عج) پشتش را به حرم می‌کنند و دستش را
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 ⃣2⃣1⃣ گویا جبرئیل(ع) به صورت پرنده‌ای سفید درآمده و اوّلین مخلوق خداوند است که با آن حضرت بیعت می‌کند و پس از آن سیصد و سیزده نفر بیعت خواهند کرد. هر که در این مسیر امتحان خود را پس داده باشد، در آن ساعت می‌آید؛ حتّی برخی در رختخوابشان ناپدید می‌شوند و حضرت علی(ع) در این باره فرمودند: «ناپدید شدگان در رختخواب‌هایشان» و این گفتة الهی است که: «در خیرات با هم مسابقه دهید که هر کجا باشید، خداوند همة شما را می‌آورد.» منظور از خیرات در این آیه ولایت ما اهل بیت است.» مفضّل بن عمر هم از امام صادق(ع) چنین روایت کرده است: «... فَیَبْعَثُ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ(ع) حَتَّى یَأْتِیَهُ فَیَنْزِلَ‌ عَلَى‌ الْحَطِیمِ‌ ثُمَّ یَقُولُ لَهُ إِلَى أَیِّ شَیْ‌ءٍ تَدْعُو فَیُخْبِرُهُ الْقَائِمُ(عج) فَیَقُولُ جَبْرَئِیلُ أَنَا أَوَّلُ مَنْ یُبَایِعُکَ فَیَمْسَحُ یَدَهُ عَلَى یَدِهِ وَ قَدْ وَافَاهُ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ إِلَى الْمَدِینَةِ؛240 خداوند متعال جبرئیل(ع) را می‌فرستد تا اینکه به نزد او بیاید بر «حطیم»241 در نزدیک کعبه فرود آمده و به او می‌گوید: به چه دعوت می‌کنی؟ حضرت مهدی(عج) او را باخبر کرده و جبرئیل هم می‌گوید: من اوّلین کسی هستم که با تو بیعت می‌کنم. دستت را دراز کن. پس دستش را بر دست حضرت (به نشان بیعت) می‌کشد. سیصد و اندی مرد هم به نزد او می‌آیند و با او بیعت می‌کنند. او هم آن‌قدر در «مکّه» می‌ماند که ده‌هزار نفر اصحابش جمع شوند و پس از آن به سوی مدینه حرکت می‌کند 📚پی نوشتها 240. «بحارالانوار»، ج 52، ص 337؛ «بشارةالاسلام»، ص 227؛ «منتخب‌الاثر»، ص 468. 241. «حطیم» مابین کعبه ‌وحجرالاسود است که شریف‌ترین نقطه روی زمین می‌باشد. (م). .دارد.... @asheghanezohor 🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃🌸
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت6⃣5⃣1⃣ صدوق در امالی از حضرت امام صادق(ع) روایت کرده است که: حسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ⃣5⃣1⃣ پس از آن عبیدالله همچنان دریغ می‌خورد که چرا از اصحاب حسین(ع) نشد و او را یاری نکرد و بعد از آن چرا از پیروی مختار سر باز زد و در این باره گوید:50 و بعد از نقل اینها سید بحرالعلوم ـ رحمه‌الله‌ـ فرماید که: این مرد صحیح‌العقیده و بدعمل بود چون حسین(ع) را یاری نکرد چنانکه شنیدی و گفت آنچه گفت و با مختار آن کرد که کرد پس از آن دریغ و افسوس می‌خورد و نَعُوذبالله مِنَ الخِذلان. و عجب از نجاشی است که وی را از سلف صالح شمرده است و به او اعتنا کرده است و نام او را در صدر کتاب خود آورده و من امیدوارم از مهربانی حسین(ع) و عاطفة او که فرمود به او فرار کن تا فریاد ما را نشنوی و خدا تو را در آتش نیندازد اینکه روز قیامت شفیع او باشد با آن همه دریغ و افسوس که می‌خورد و پشیمانی که از گذشته داشت و آن کرامت که از دست او به در رفت و الله اعلم بحقیقة الحال کلام علامة بحرالعلوم به انجام رسید. مترجم این کتاب گوید: بر شیخ نجاشی که بزرگ‌ترین و موثّق‌ترین علمای رجال است اعتراض نتوان کرد که چرا نام او را در کتاب خود آورده چون علمای رجال را با باطن مردم کاری نیست و از اینکه کسی در آخرت بهشتی است یا دوزخی و خداوند او را ببخشد و یا عذاب کند بحث نمی‌کنند بلکه مقصود آنها تحقیق روایت است و بسا نیکمردان درست‌اعتقاد که در آخرت بهشتی باشند. روایاتشان مردود باشد برای کثرت سهو و تخلیط و لَیِّن بودن در قبول هر حدیثی یا غلوّی که به حد کفر نرسد مانند مُعَلّی و مُفضّل و محمد بن سنان. و گفته‌اند: نَرجُو شَفاعَةَ مَنْ لاتُقْبَلُ شَهادَتُهُ. و شاید کسی همه عمر به سلامت و ضبط گذراند و در آخر عمر منحرف شود حدیث او را قبول کنند هر چند او را معلون و دوزخی دانند مانند علی بن ابی‌حمزة بطائنی که حضرت رضا(ع) او را لعنت کرد با این حال غالباً‌ او را موثّق شمرند که از او دروغ نشنیدند. و گاه باشد که مردی همة عمر به فساد بگذراند و دروغ بسیار گوید و آخر توبه کند و بهشتی شود، احادیث او را نپذیرند. اما عُبَیدالله بن حُرّ جعفی چنانکه نجاشی گوید نسختی داشت از امیرالمؤمنین روایت می‌کرد و رُوات شیعه هم آن را روایت کردند. البته نجاشی که فهرست کتب شیعه را نوشته است باید کتاب او را هم در ضمن کتب ذکر کند و نباید گفت چون عبیدالله حسین(ع) را یاری نکرد آن کتاب را ننوشته و روایت نکرده است و سَلَف صالح محمول بر غالب است. مؤلف گوید: خاندان بنی‌الحُرّ جعفی از خانواده‌های شیعه‌اند و از آنهاست ادیم و ایّوب و زکریا از اصحاب امام جعفر صادق(ع) که نجاشی نام آنها را ذکر کرده است و گوید: ادیم و ایّوب مُوَثّق بودند و اصلی داشتند و زکریا کتابی داشت (و اصل در اصطلاح رجال آن کتاب معتبر است که بدان اعتماد بیشتر باشد). حاج شیخ عباس قمی ره .دارد.... @asheghanezohor 🏴🏴🏴🏴🏴🏴