عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣6⃣ دو نشانه پیش از ظهور قائم(عج) خواهد بود: خورشیدگرفتگی در ن
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣6⃣
نشانة قیام حضرت مهدی(عج) کسوف خورشید در سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان است.»
خسوف ماه معمولاً به جهت قرار گرفتن زمین در میان خورشید و ماه رخ میدهد که زمان آن هم در نیمة ماههای قمری است. کسوف خورشید هم غالباً وقتی مشاهده میشود که ماه بین زمین و خورشید قرار گیرد و زمان آن هم در آخر ماههای قمری است. چنین حادثهای در زمانی غیر از زمان عادی آن بنابر گفته روایات با فرض احتمالات زیر ممکن میشود:
احتمال اوّل: این قضیه معجزهگونه و از طریق یکی از اسباب و علل عادی [و ناشناخته] انجام شود.
البته با اختلافی ساده و آن هم آگاهی ما از زمان وقوع آن است، که البتّه طریقه حدوث این اعجاز یا کیفیت شکلگیری را نمیتوانیم تصور کنیم و همین قدر کافی است که بدانیم این معجزه انجام میشود و آن هم معجزهای که از زمان هبوط حضرت آدم(ع) تاکنون سابقه نداشته است و لذا محاسبات ستارهشناسان را برهم میزند126
📚پی نوشتها
126. نکتهای که لازم است راجع به معجزه تذکّر داده شود این است که معجزة استفاده از یکی از سنن و قوانین مخفی و نامشهود طبیعت است؛ نه اینکه امر غیر ممکنی را ممکن کنند. البتّه این سنّتهای مورد استفاده در معجزه را گاهی ممکن است در عصرهای بعد، از برخی دیگر مشاهده شود که البتّه ضربهای به معجزه بودن آن قضیه نمیزند؛ چرا که در آن شرایط زمانی و مکانی که توسط اوّلین نفر انجام شده است حکم اعجاز داشته است و پس از آن کرامت شمرده میشود.مضاف بر اینکه یکی از شرایط معجزه این است که شخص اعجازکننده نیّت اعجاز و ابراز تحدی بکند والا بسیاری از کراماتی که از ائمه(ع) و پیروان ایشان نقل شده است را نبایست معجزه بنامیم و بدانیم. (م).
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣7⃣ الف) پس از شکر و ستایش خداوند بجا آوردن نماز صبح جمعة مور
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣7⃣
پس از شنیده شدن ندای آسمانی میان مردم، اختلاف، جنگ و فتنة نبرد قرقیسیا پدید آمده و به دنبال آن قحطی و گرانی خوراکیها پیش میآید و از اینرو ائمّه(س) به شیعیان مؤمن خویش و مسلمان سفارش کردهاند که غذا و نیازمندیهای خود و خانوادههایشان را برای مدّت یکسال ذخیره کنند. شما را به خدا، ببینید امامان بزرگوار ما(ع) چقدر تیزبین بودهاند و به چه میزان، به شیعیان و دوستداران خویش محبت میورزیدهاند. ما در طول سالهای عمر خود چگونه به این محبّتهای ایشان جواب دادهایم و چقدر در صدد جبران محبّتهایشان بودهایم؟ آری! هرکس که به آنها عشق ورزیده و با آنها ارتباط دارد؛ میتواند به محبّت ایشان نسبت به خود مباهات و افتخار کند.
3. بیعت کردن سی هزار نفر از قبیله بنیکلب با سفیانی
سفیانی در ماه رجب شورش کرده و به مبارزات نظامی و سیاسی و جنگهای خویش جامه عمل میپوشاند و محدوده نفوذ خویش را گسترش میدهد و در این زمان دیگران هم به او پیوسته و مجموعهها و قبایل غیر دینی به دنبال او راه میافتند. پیامبراکرم(ص) در اینباره فرمودند:
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣0⃣1⃣ مترجم گوید: از تشابه و مجازات آنها عجب نباید داشت چون در
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣0⃣1⃣
مغیره هلاک شد در سال پنجاهم. پس بصره و کوفه هر دو را به زیاد سپردند و زیاد به کوفه آمد و سوی حجر فرستاد. او بیامد و پیش از این با او دوست بود و گفت: به من خبر رسیده است تو با مغیره چه میکردی و او بردباری مینمود اما من به خدا سوگند که تحمل مانند آن را ندارم و تو مرا دیدی و شناختی که دوست علی(ع) بودم29 و مودّت او داشتم، اکنون خداوند آن را از سینة من برکنده است و مبدّل به دشمنی و کینه کرده است و آنچه دانسته و شناخته بودی از کینه و دشمنی معاویه آن را بگردانیده و مبدّل به دوستی و مودّت کرده است اگر تو راست باشی دنیا و دین تو سالم ماند و اگر به راست و چپ زنی خویشتن را هلاک کرده و خون تو به هدر رود و من دوست ندارم بیمقدمه شکنجه به تو برسانم و بیجهت بر تو بگیرم بار خدایا گواه باش.
پس حجر گفت: هرگز امیر از من نبیند مگر چیزی که بپسندد و من نصیحت او را بپذیرفتم. و از نزد او بیرون آمد و سخت میترسید و پرهیز میکرد و زیاد او را نزدیک خود میخواند و مینواخت و شیعه نزد حجر آمد و شد داشتند و سخن او میشنیدند و زیاد زمستان به بصره میگذرانید و تابستان به کوفه، و خلیفة او در بصره سمرة بن جُندب بود و در کوفه عمرو بن حُرَیث. پس عمارة بن عَقبه با زیاد گفت: شیعه نزد حجر میروند و کلام او میشنوند و بیم آن دارم که هنگام بیرون رفتن تو شوری بر پای کند. زیاد او را بخواند و بیم داد و سخت بترسانید و به بصره رفت و عمرو بن حریث را به جانشینی خود در کوفه گذاشت و شیعه نزد حجر میرفتند و او میآمد تا در مسجد مینشست و شیعه با او مینشستند تا ثلث یا نصف مسجد را میگرفتند و نظّارگیان بر گرد ایشان چنانکه مسجد را پر میکردند، آنگاه بسیار شدند و بانگ و خروش آنها بسیار شد و به مذّمت معاویه و دشنام وی و ناسزا گفتن به زیاد صدا بلند کردند و عمرو بن حریث را این خبر رسید. به منبر برآمد و اشراف شهر بر گرد وی فراهم شدند.
📚پی نوشتها
29ـ ابوعبدالله جهشیاری در کتاب الوزراء گوید که: چون علی(ع)به بصره آمد، زیاد پنهان شد. وقتی که امیرالمؤمنین(ع) عبدالرحمن بن ابیبکر را ملاقات کرد از او پرسید: ای کل عمّ تو کجاست؟ عبدالرحمن گفت: تو را بر او دلالت میکنم اگر امان دهی او را. گفت: امان دادم و زیاد در خانة مادرش بود. آن حضرت را آنجا آورد و علی(ع) فرمود: مال خراج که در دست تو بود کجاست؟ زیاد گفت: همچنان برجاست.
امیرالمومنین(ع) فرمود: چون تو مردی باید امین خزانه شود. آنگاه با علی آمد و علی(ع)با اصحاب خود فرمود کارآمد مردی است وقتی حضرت امیر(ع) از بصره بیرون رفت خراج و دیوان بدو سپرد. مترجم.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣8⃣ بخش پنجم: حوادث ماه ذیقعده از جمله آثار و تبعات «معرکة قر
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣8⃣
وقتی صیحه در ماه رمضان شنیده شد، در ماه شوّال جنگی برپا میشود (معرکة قرقیسیا) قبایل به مسافرت کردن برای تهیة خوراکیها و جنگیدن (با همدیگر برای آن) در ماه ذیقعده میپردازند. در ماه ذیحجه هم حجّاج، غارت میشوند و خون به پا میشود.»
عبارت «تمیر القبائل» که در حدیث آمده، بدین معنی است که غذا را از شهری به شهر دیگر منتقل کنند و به آن غذایی که منتقل میشود هم «میره» میگویند. پس معنی این بخش از حدیث این میشود که قبایل از شهری به شهر دیگر میروند تا از آن برای خود غذا خریده و آن را برای مدّت یک سال مصرف خود انبار کنند و از ترس بخل، احتکار، قحطی و گرانی و آلودگی غذاها به جهت جنگها وکشتارها و اسلحههای کشتار جمعی، از آن محافظت میکنند.
محمّد بن مسلم نقل کرد که از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمودند:
«إِنَ قُدَّامَ الْقَائِمِ عَلَامَاتٍ تَکُونُ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى لِلْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ فَمَا هِیَ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاکَ قَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ یَعْنِی الْمُؤْمِنِینَ قَبْلَ خُرُوجِ الْقَائِمِ(عج) «بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین»؛168 و169
📚پی نوشتها
168. سورة بقره (2)، آیة 155.
169. «اعلام الوری»، ص 456.
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣1⃣1⃣ امیرالمؤمنین(ع) وقتی با او گفت: در اینجا خانه داری؟ گفت:
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣1⃣1⃣
ناشره از عمرو بن حمق روایت کند که: وی پیغمبر(ص) را آب داد، آن حضرت دربارة وی دعا کرد: «اَللّهُمَّ مَتِّعه بِشَبابِه»: خدایا او را از جوانی برخوردار گردان. هشتاد سال بزیست و در ریش او موی سپید دیده نشد و پس از پیغمبر(ص) از پیروان علی(ع) گشت و در همة مشاهد جَمَل و صفین و نهروان با آن حضرت بود و به یاری حجر بن عُدیّ برخاست و از اصحاب او بود از ترس زیاد از عراق به جانب موصل گریخت و در غاری نزدیک موصل پنهان شد عامل موصل سوی او فرستاد تا دستگیرش کنند. او را در غار مرده یافتند. مار او را گزیده بود بدانجا درگذشت. قبر او بیرون شهر موصل معروف است. به زیارت آن روند و بر آن قبّه کردهاند.
ابوعبدالله سعید بن حَمدان پسر عمّ سیفالدّوله و ناصرالدّوله در شعبان 336 آغاز عمارت آن کرد و میان شیعه و اهل سنت به سبب آن عمارت فتنه برخاست.
و در رجال کشّی گوید: او از حوارییّن امیرالمؤمنین(ع) است و از سابقین که سوی آن حضرت بازگشتند.
و از کتاب اختصاص منقول است که: در ذکر سابقین و مقرّبین امیرالمؤمنین(ع) گوید: حدیث کرد ما را جعفر بن حسین از محمد بن جعفر مُودِّب که چهار رکن شیعه چهار کساند از صحابه: سلمان، مقداد، ابوذر و عمّار. و مقرّبان آن حضرت از تابعین اویس بن انیس قرنی است آن که خدای تعالی شفاعت او را در دو قبیلة رِبیعه و مُضر میپذیرد اگر شفاعت کند و عمرو بن حَمِق. و جعفر بن حسین گفت: منزلت او از امیرالمؤمنین چنان بود که سلمان ـ رضیالله عنهـ از رسول خدا(ص) رُشَید هجری، میثم تمّار، کمیل بن زیاد نخعی. قنبر مولی امیرالمؤمنین(ع) عبدالله بن یحیی که امیرالمؤمنین(ع) روز جمل با او گفت: ای پسر یحیی مژده دهم تو را و پدرت را که شما از شُرطَة الخمیساید خدای تعالی شما را در آسمان بدین نام خواند.
مترجم گوید: شُرطةالخمیس پاسبان سپاه است که در زمان ما قلعهبان و دژبان گویند. و این گروه بیش از همة افراد لشکر نزد سپهسالار امین و ثقهاند که نظم لشکر بدانها سپرده است (امیرالمؤمنین(ع) دوستان خالص و امین را شرطةالخمیس مینامید) جُندَب بن زُهَیر عامری و بنوعامر، شیعة مخلص علی(ع) بودند چنانکه شاید حبیب بن مظاهر اسدی، حارث بن عبدالله اعور همدانی، مالک بن حارث اشتر، العَلَم الازدی، ابوعبدالله جُدَلی، جُوَیریة بن مُسهّر عبدی.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣9⃣ بخش ششم: حوادث ماه ذیحجّه هرچه به زمان و مکان طلوع آن خور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣9⃣
سفیانی سپاهی صد و سی هزار نفری را به سوی کوفه و نجف گسیل میدارد که نیروهای آن در روحاء، فاروق و مقام حضرت عیسی(ع) و مریم(س) در «قادسیه» پیاده میشوند. به عبارت دیگر این نیروها از جادة «بابل» به کوفه وارد میشوند.
«روحاء» محلّی است نزدیک «فرات» که برخی گفتهاند، منظور نهر عیسی(ع) است و «فاروق» محلّ جدا شدن جادهها از همدیگر است
(چهارراه) که یکی از این جادهها به سمت «قادسیه» (دیوانیه) میرود و دیگری بابل و بغداد و جادة سوم هم به سوی «ذیالکفل» و کوفه و «نجف» میرود که دیگر جادهها هم از این جاده منشعب میشود.
سی هزار نفر از این سپاه سفیانی که قصد حمله به نجف دارند، به سمت قبر حضرت هود(ع) در «نخیله» (فضای روحانی و معنوی «وادیالسّلام» در نجف اشرف) حرکت کرده و روز عید قربان از مسیر بابل به کوفه میرسند و سپس رو به نجف نموده و از این دو شهر هفتاد هزار دختر جوان را اسیر کرده و در «محامل»185 نهاده و به سمت شویه که قبر کمیل بن زیاد و دیگر یاران حضرت علی(ع) در آنجا قرار دارد حرکت میکنند186 دختران و زنان اسیر را به همراه غنایم به دست آمده در آنجا میگذارند.
#📚پی نوشتها
185 وسایل نقلیه. (م).
186 هماکنون در این مکان گنبد و بارگاهی عظیم برای کمیل و محلّهها و خانههایی در اطراف آن بنا کردهاند.
#ادامه.دارد.....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨ #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣2⃣1⃣ در بحار از مناقب قدیم نقل کرده است مُسنداً که: چون حسین
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣2⃣1⃣
دوم آنکه: در نقل حدیث کلمهای تصحیف شود یا راوی سهواً آن را به کلمة دیگر تبدیل کند و آن سبب استبعاد یا تکذیب حدیث گردد و شاید بعد از این کسی بر آن تصحیف یا سهو مُتَنَبّه گردد و رفع استبعاد شود چنانکه در اول کتاب حدیثی گذشت که حمل عیسی(ع) شش ماه بود و مؤلف گفت: این سهو است و صحیح حمل یحیی است. و در قضیة میثم گفتیم که: وی در آن سال که کشته شد عمره گذاشت نه حج و آن روایت که ذکر حج کرده است مراد عمره است.
سیّم آنکه: مبالغه در حدیثی راه یافته و راوی مطلب را بزرگتر از آنچه واقع شده است بنماید یا کمتر و از این جهت به نظر مُستبعد آید و چون کسی به دقت در آن نگرد اصل واقعه را از زواید آن جدا تواند کرد.
اینها که گفتیم در اخبار ضعیف است و اخبار صحیح را خود تکلیف معیّن است و از اینکه عبیدالله قاتل این دو طفل را بکشت تعجب نباید کرد چون وی مردی تیزبین و دوراندیش و سختسیاست بود و پس از بذل جوائز به کشندگان امام(ع) میترسید مردم به طمع جایزه به اندک تهمتی تیغ در میان قبایل نهند و بی اذن او مردم را بکشند و سرشان را بیاورند و جایزه خواهند که این از هواداران حسین بود. و به روایت مناقب قدیم او به کشتن آن دو طفل از پیش امر نکرده بود.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
✨🌹🍃🌸🌸🍃🌹✨
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣0⃣1⃣ وقتی سپاه سفیانی به سوی کوفه حرکت کند، به طلب اهل خراسان
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣0⃣1⃣
مردم با هم حج میکنند (مناسک حج را به جای میآورند) و وقوف در عرفاتشان را هم با همدیگر و بدون امام انجام میدهند. هنگامی که در منا هستند، فتنة سختی برمیخیزد و همه قبایل برهم میشورند. «جمره عقبه» از خون رنگین میشود. مردم وحشتزده گشته و به «کعبه» پناهنده میشوند.»
از این حدیث میتوان فهمید که مردم در آن زمان چندان روابط صمیمانهای با هم ندارند که بلافاصله پس از انجام مناسک حج یا حتّی پیش از اتمام آنها، طیّ انجام رمی جمرات در «منا» که بخشی از مناسک حج است، دسته دسته شده و شورشها شکل میگیرد؛ حاجیان غارت شده و اموالشان به تاراج رفته و خودشان هم کشته میشوند و پردههای نوامیس مردم دریده میشود.
سهل بن حوشب از رسول مکرّم خداوند(ص) نقل کرده است که:
«سیکون فی رمضان صوت، و فی شوّال معمعة، و فی ذی القعدة تحارب القبائل، و علامته نهب الحج و تکون ملحمة بمنی و یکثر فیها القتل و تسیل فیها الدماء حتّی تسیل دماؤهم علی الجزیرة [الجمرة]؛195
در ماه رمضان صدایی خواهد بود و در ماه شوّال درگیری و در ذیقعده قبایل با هم به جنگ میپردازند و نشانة آن، تاراج [در] حج است. جنگی در منا به پا میشود و کشتار زیادی طیّ آن رخ میدهد و خون چنان جاری میشود که به جزیره (یا جمره) میرسد.»
📚پی نوشتها
195. «منتخبالاثر»، ص 451؛ «بشارةالاسلام»، ص 34؛ «یومالخلاص»، ص 532؛ «بیانالائمه(س)»، ج 1، ص 433 و ج 2، ص 355.
#ادامه.دارد.....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣3⃣1⃣ و در عِقدُ الفرید گوید که: چون خبر خروج حسین(ع) از مکه به
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣3⃣1⃣
طبری گفت: یحیی و عبدالله بن جعفر به آن حضرت رسیدند و نامه را تسلیم کردند و خواند. چون بازگشتند گفتند: نامه را به نظر او رسانیدیم، الحاح کردیم شاید بازگردد، عذر آورد که من در خواب رسول خدا(ص) را دیدم و به کاری مرا فرمود که ناچار باید به انجام رسانم چه زیان ببینم و چه سود. گفتند: این خواب چیست؟ فرمود: با هیچ کس نگفتهام و باز با کسی نخواهم گفت تا به لقای پروردگار فائز گردم.
و در روایت ارشاد است که: چون عبدالله جعفر از او نومید گشت، پسران خود عون و محمد را فرمود ملازم او گردند و با او بروند و نزد او جهاد کنند و یحیی بن سعید به مکه بازگشت.
طبری گفت: نامة عمرو بن سعید به حسین(ع) این است:
بسمالله الرحمن الرحیم از عمرو بن سعید سوی حسین بن علی(ع) اما بعد از خدای خواهانم که تو را باز دارد از چیزی که موجب هلاک تو باشد و راه نماید تو را به راه صواب شنیدهام که روی به عراق داری و من تو را به خدا پناه میدهم از مخالفت و میترسم که تو بدین جهت هلاک شوی و عبدالله بن جعفر و یحیی بن سعید را سوی تو فرستادم و با آنها نزد من آی که تو را امان دهم و نیکویی کنم و صِلت دهم و در پناه و زینهار ما نیکی بینی و خدا بر آنچه نوشتم بر من گواه باشد و پایندان و کفیل.
و حسین(ع) به او نوشت: اما بعد آن کس که سوی خدا خواند و عمل نیکو کند با خدا و رسول مخالفت نکرده است و تو مرا به امان و برّ و صِلت خواندی. بهترین امانها امان خداست و او در آخرت کسی را امان ندهد که در دنیا از او نترسیده باشد. از خدا خواهیم که در دنیا از او مخافتی داشته باشیم که موجب ایمنی باشد در روز قیامت و اگر قصد تو از این نامه صلت و احسان با من بوده است خدا تو را جزای خیر دهد در دنیا و آخرت.
( ارشاد) و حضرت امام حسین(ع) روی به جانب عراق داشت و به شتاب میراند و به هیچ چیز عنان نمیگردانید تا به «ذات عِرق» فرود آمد (و ذات عرق جایی است که حاجیان عراقی از آنجا احرام بندند).
مؤلف گوید: سرّ کلام امیرالمؤمنین(ع) در آن وقت ظاهر شد که در امالی طوسی روایت کرده است از عِمارة دُهنی گفت: شنیدم اباالطفیل را میگفت مسیّب بن نجبه نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و گریبان عبدالله بن سبا را گرفته کشانکشان میآورد امیرالمؤمنین(ع) با او گفت: چه شده است؟ گفت: این مرد بر خدا و رسول دروغ میبندد. فرمود: چه میگوید؟ من دیگر گفتار مسیّب را نشنیدم، اما شنیدم امیرالمؤمنین(ع) میفرمود: «هیهاتَ هیهاتَ الْغَضَبُ لکِنْ یَاتِیکُمْ راکِبُ الذِّعلبةَ یَشدّ حَقْوها بِوَضِینِها لَمْ یَقْضَ تَفَثاً مِنْ حَجٍّ وَ لاعُمْرَةٍ فَیَقْتُلُونَه»؛ ولکن نزد شما آید سوار ناقة تندرو که تهیگاه آن را با تنگ بربسته تقصیر حج و عمره نکرده است او را میکشند. و مقصود او از این کلام حسین بن علی(ع) است.
و چون آن حضرت به ذات عرق رسید (ملهوف) بشر بن غالب را دیدار کرد، از عراق میآمد و از مردم عراق بپرسید گفت: مردم را دیدم دلهایشان با تو و شمشیرشان با بنیامیه. آن حضرت(ع) فرمود: برادر بنیاسد راست گفت هر چه خدای خواهد همان شود و هر چه اراده فرماید به همان حکم کند.
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣4⃣1⃣ فصل سیزدهم در ذکر دیدار حُرّ بن یزید ریاحی حضرت سیدالشهد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣4⃣1⃣
حسین(ع) فرمود: اِخَنِثِ السّقاء یعنی مشک را بگردان من ندانستم چه کنم. خود برخاست و مشک را بگردانید و من آب نوشیدم و اسب را سیراب کردم.
حرّ بن یزید از قادسیه آمده بود و عبیدالله بن زیاد حصین بن تمیم47 را فرستاده بود و در قادسیه نشانیده و حرّ بن زید را گفته بود با هزار سوار در مقدمه به استقبال امام(ع) فرستند و حُرّ همچنان در پیش آن حضرت ایستاده بود تا هنگام نماز ظهر شد. امام(ع) حَجّاج بن مسروق را فرمود اذان بگوید. اذان بگفت و هنگام اقامه حسین(ع) بیرون آمد با اِزار و رِدا و نعلین خدای را سپاس گفت و ستایش کرد. آنگاه فرمود: ای مردم من نزد شما نیامدم تا وقتی که نامههای شما به من رسید و فرستادگان شما آمدند که نزد ما آی ما امامی نداریم شاید به سبب تو خداوند ما را بر صواب و حق جمع کند اگر بر همان عهد و پیمان استوار هستید باز نمایید که مایة اطمینان من باشد و اگر نه بر آن عهدید که بودید و آمدن مرا ناخوش دارید از همین جا باز میگردم و بدانجایی که بودم میروم. هیچ یک کلمهای در جواب نگفت.
پس مؤذّن را فرمود: اقامه گوی. او اقامة نماز گفت. پس به حُرّ فرمود: میخواهی با اصحاب خود نماز گزاری؟ گفت: نه بلکه تو نماز گزار و ما همه با تو نماز گزاریم. پس حسین(ع) نماز گزارد و آنان را اقتدا کردند.
آنگاه به خیمه درآمد و اصحاب گرد او بگرفتند و حُرّ به جای خود بازگشت و داخل خیمه شد که برای او برافراشته بودند و گروهی از یاران گرد وی فراهم شدند و باقی به صفهای خود بازگشتند و هر یک لگام اسب خود بگرفت و در سایهاش بنشست باز موذّن برای نماز عصر اذان گفت و اقامه و حسین(ع) را پیش داشتند و با همه نماز بگزارد. آنگاه روی بدانها نمود و خدای را سپاس گفت و ستایش کرد پس از آن فرمود: اما بعد ای مردم اگر از خدای بترسید و حق را برای اهلش بشناسید خدای تعالی بیشتر از شما راضی گردد و ما اهل بیت محمد(ص) اولیتریم به تصدّی امر خلافت. از این مدعیان مقامی که از آنِ آنها نیست و میان شما به ستم و زور رفتار میکنند و اگر از حق ابا دارید و ما را نمیپسندید و حق ما را نمیشناسید و رأی شما اکنون غیر از آن است که در نامهها فرستاده بودید و فرستادگان شما گفتند از نزد شما برمیگردم.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 #آنچه_در_کربلا_گذشت #قسمت4⃣5⃣1⃣ عبیدالله گفت: یابن رسولالله اگر تو را در کوفه یاران و شیع
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#آنچه_در_کربلا_گذشت
#قسمت5⃣5⃣1⃣
راوی گفت: ابن زیاد از او غافل گشت ناگهان ابن حُرّ از نزد او بیرون شد و بر اسب خویش بنشست باری ابن زیاد متوجه شد گفت: پسر حُرّ کجاست؟ گفتند؟ همین ساعت بیرون شد. گفت: او را بیاورید. شرطیها نزد او حاضر گشتند و گفتند: امیر را اجابت کن. اسب خویش را برانگیخت و گفت: با او گویید والله به اختیار خود هرگز پیش او نیایم و خارج شد تا در خانة احمر بن زیاد طائی فرود آمد و اصحاب وی در آنجا گرد آمدند و رفتند تا به کربلا رسیدند و مصارع قوم را نگریستند و او و اصحابش برایشان رحمت فرستادند و بخشایش از خدای خواستند و باز برفت تا در مدائن فرود آمد و در این باره گفت:
یَقُوُلُ اَمِیرٌ غادِرٌ حقّ غــادِرٍ
فَیانَدَمِی اَنْ لا اُکُوَنَ نَصَرْتُهُ
لا کُنْتَ قاتَلتَ الشَّهید ابّنَ فاطَمَة
اَلاکُــلُّ نَفسٍ لا تُسَـــدِّد نادِمة
تمام ابیات را مؤلف در اشعار مراثی آورده است.
معنی ابیات این است. امیر بیوفا راستی بیوفا
میگوید، چرا با حسین پسر فاطمه جنگ نکردی، و من پشیمانم از اینکه یاری او نکردم. هر کس درستکار نباشد پشیمان شود.
و هم حکایت شده است که از اَسَف دستها را به یکدیگر میزد و میگفت: با خود چه کردم و این شعرها بگفت:
یعنی: ای دریغ و افسوس و تا زندهام دریغ میان سینه و چنبر گردن من در گردش است. هنگامی که حسین(ع) از چون منی یاری طلبید بر گمراهان و منافقان آن روز که در قصر ابن مقاتل با من میگفت: آیا ما را رها میکنی و میخواهی جدا شوی از ما و اگر من به جان با او مساوات کردمی روز لقای پروردگار به کرامت نائل گردیدمی، با پسر مصطفی جانم به فدای او، پشت کرد و وداع گفت و برفت، اگر دریغ و افسوس دل زندهای را شکافتی، دل من میخواست بشکافد. به حقیقت رستگار شدند آنها که حسین(ع) را یاری کردند و نومید گشتند آن دیگران صاحبان نفاق.
سید اجلّ بحرالعلوم ـ عطّر الله مرقَدَه ـ در رجال خود گوید: شیخ نجاشی در کتاب خویش گروهی را نام برده است که از سَلَف صالح یعنی نیکمردان گذشتة ما بودند و از جملة آنها عبیدالله بن حُرّ جعفی را شمرده است و این مرد همان است که حسین(ع) پس از دیدار حرّ بن یزید بر وی بگذشت و طلب یاری کرد از او و او اجابت نکرد.
#نویسنده حاج شیخ عباس قمی ره
#ادامه.دارد....
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
عاشقان_ظهور
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃 #شش_ماه_پایانی_ظهور #قسمت4⃣2⃣1⃣ ای مردم! ما برای خداوند [از شما] یاری میطلبیم و کیست که
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃
#شش_ماه_پایانی_ظهور
#قسمت5⃣2⃣1⃣
4. انصار (یاوران) و بیعت ایشان با حضرت
پس از آنکه حضرت گفتار خویش را به پایان برند، پلیسها و شرطههای حرم تلاش میکنند که ایشان را همانند نفس زکیّه به شهادت برسانند یا حداقل اسیر کنند که اصحاب حضرت، قدم پیش نهاده و شرّ آنها را از امام(عج) دفع میکنند. جبرئیل(ع) هم پشت «کعبه» به عنوان اوّلین نفر با امام(عج) بیعت میکند و پس از او سیصد و سیزده تن یار حضرت و دیگر یاوران با ایشان عهد و پیمان میبندند.
امام صادق(ع) به مفضل به عمر فرمودند:
«... یَا مُفَضَّلُ یُسْنِدُ الْقَائِمُ(عج) ظَهْرَهُ إِلَى الْحَرَمِ وَ یَمُدُّ یَدَهُ فَتُرَى بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ یَقُولُ هَذِهِ یَدُ اللَّهِ وَ عَنِ اللَّهِ وَ بِأَمْرِ اللَّهِ ثُمَّ یَتْلُو هَذِهِ الْآیَةَ «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ»235 الْآیَةَ فَیَکُونُ أَوَّلُ مَنْ یُقَبِّلُ یَدَهُ جَبْرَئِیلَ(ع) ثُمَّ یُبَایِعُهُ وَ تُبَایِعُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ نُجَبَاءُ الْجِنِّ ثُمَّ النُّقَبَاءُ وَ یُصْبِحُ النَّاسُ بِمَکَّةَ فَیَقُولُونَ مَنْ هَذَا الرَّجُلُ الَّذِی بِجَانِبِ الْکَعْبَةِ وَ مَا هَذَا الْخَلْقُ الَّذِینَ مَعَهُ وَ مَا هَذِهِ الْآیَةُ الَّتِی رَأَیْنَاهَا اللَّیْلَةَ وَ لَمْ تُرَ مِثْلَهَا؛236
📚پی نوشتها
235. سورة فتح (48)، آیة 10.
236. «بحارالانوار»، ج 53، ص 8؛ «بشارةالاسلام»، ص 268؛ «الزامالناصب»، ج 2، ص 257؛ «یومالخلاص»، ص 320.
#ادامه.دارد...
#عاشقان_ظهور
@asheghanezohor
🍃🌹🍃🌸🌸🍃🌹🍃